رفتن به مطلب

زوایه دید نمایشی


ارسال های توصیه شده

نویسنده: اکبر رضی زاده

(2) زاویه دید نمایشی- با تفاوت‌هایی - همان دیدگاه سوم شخص با دانایی کل است. از این رو شیوه‌ی نمایشی را «زاویه دید بیرونی» از گویش دانای آگاه نامیده‌اند.

در این قبیل قصه‌ها، راوی با اینکه نسبت به همه چیز آگاهی دارد، ولی به رغم ویژگی‌های دانای کل، در داستان وارد نمی‌شود. و از اظهار نظر صریح در مورد کاراکترها خودداری می‌کند. گویا حق رسوخ به ذهن و احساسات شخصیت‌ها را ندارد.

 

در شیوه‌ی نمایشی راوی نباید ارائه‌ی طریق کند و بایستی بی طرفی خود را تا انتهای قصه حفظ کند و از حلول به اذهان شخصیت‌ها جداً خودداری نماید و فقط با دیدگانی تیزبین، موشکافانه به تشریح وقایع و حوادث بپردازد؛ و هرگونه تجزیه و تحلیل را به عهده‌ی خواننده وانهد.

نویسندگانی که از این شیوه برای نقلِ داستان‌ها استفاده می‌کنند بر این باورند که: این خودِ خواننده است که با توجه به دیالوگ‌ها، رخدادها، و عملکردهای کاراکترها، و پیامی که آن‌ها القاء می‌کنند، بایستی دست به آنالیز افکار و ماجراها بزند؛ و فرآیند قصه را مورد ارزیابی و تحلیل قرار دهد. و بگشاید قفل‌هایی را که داستان نویس، مسدود گذاشته است!

 

از اختصاصات مهم گویش «نمایشی» یکی اینکه: «تصاویر» کم رنگ‌تر و «دیالوگها» پُر رنگتر می‌شوند. به این معنی که کاربرد «تصویر» و فضاسازی تشریحی به حداقل می‌رسد و به عوض درصد عظیمی از سطور داستان را «گفتگو» تشکیل می‌دهد.

دیگر اینکه: چون راوی بیرون از داستان است و از نفوذ در ذهن شخصیت‌ها خودداری می‌کند، پس ناچار مثل یک دوربین فیلمبرداری و ضبط صوت سیار، مجبور است دیده‌ها و شنیده‌های خود را بدون هیچ گونه دخل و تصرفی عیناً به خوانندگان منتقل کند. از این روست که این شیوه بیشتر به کار نمایشنامه نویس ها و فیلمنامه نویس ها می‌آید و بندرت داستانی با گویش نمایشی نگاشته می‌شود. زیرا در داستان نویسی همان اندازه که «دیالوگ» اهمیت دارد، «فضاسازی» نیز حائز اهمیت است.

داستان‌های «یک گوشه ی پاک و روشن» و «قاتل ها» نوشته: ارنست همینگوی از زاویه دید نمایشی (دیدگاه بیرونی دانای کل) برخوردار است. که راوی در این دو داستان از تجزیه و تحلیل روانی و خصوصیات خُلقی کاراکترها خودداری می‌کند و هرگز به «تک گویی درونی» یا تشریح افکار و عقاید آنان نمی‌پردازد. و با مهارت تمام، کار را با دیالوگ پیش برده و با موفقیتی قابل قبول به انجام رسانده است.

 

عیب مهم این دیدگاه همان گونه که بیان شد پرداختن بیش از حد به دیالوگ، و عدم به‌کارگیری تصویرپردازی و فضاسازی داستانی است. از این روی خواننده مجبور می‌شود برای درک رخدادها و ماجراهای قصه به گفتگوهای شخصیت‌ها توسل جوید. و از لابلای صحبت‌های آنها به وقایع پی برده و از تَه و توی قضیه آگاه شود.

طبیعی است که کمتر خواننده ای به گِرد داستانی بگردد که در آن وضوع و صمیمیت و روشنی، قربانی خواست نویسنده شده باشد. هر چند که نگارش داستان نمایشی بسیار دشوار است و فقط داستان نویس مجرب و کهنه کار است که قادر به استفاده از این زاویه دید می‌باشد. و بسیاری از نویسندگان از نگارش این ژانر ادبی عاجزند!

داستان «شب وصال» نوشته‌ی نگارنده‌ی این سطور که به دفعات در کتاب‌ها و نشریات ادبیات داستانی به چاپ رسیده، حتا یک مرتبه هم از صدای جمهوری اسلامی ایران مورد خوانِش قرار گرفته است، نمونه‌ی شاخصی از «زاویه دید نمایشی» یا به عبارت دیگر «دیدگاه بیرونی» می‌باشد، که برای وضوح بیشتر از این داستان را ذیلاً نقل می‌کنیم.

اما همان گونه که به قلم آمد توجه مخاطبان گرامی را در ارتباط با داستان «شب وصال» به دو نکته معطوف می‌دارم:

 

1. پُر رنگ بودن نقش «دیالوگ» در این داستان.

2. عدم پردازش فضاسازی و به نمایش گذاشتن صحنه‌های داستانی.

 

سال‌ها....

زندگی در مسیر رنج‌ها

و دل در معبر رؤیاها

زمان را درنوردیدند

دریغا!....

صفحات دفتر عمر

درهم فرو ریخت

و این دو،

دست از [تقابل] بر نداشتند!

«الف.ر»

 

داستان شب وصال

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...