رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

نام مکتب رواقی برگرفته از واژه یونانی « استوا» (Stoi) به معنای ایوان منقوش است. زنون کیتیونی در حوالی سال 310 قبل از میلاد در آتن در یکی از همین رواق ها تعلیماتش را عرضه می کرد. فلسفهٔ اخلاقی رواقی تاثیرگذارترین جریان اخلاقی-فلسفی در طول تاریخ است، که پانصد سال به درازا انجامید و از دوره فروپاشی امپراتوری اسکندر مقدونی يعني ۳۰۰ سال قبل از میلاد مسیح، تا ۲۰۰ سال بعد از میلاد مسیح ادامه داشت. طبق نظر یکی از مفسران: «فلسفه جهان هلنیستی فلسفه رواقی بود و باقی فلسفه ها حاشیه ای بر آن بودند.».




1gs7ebpmrlay82qxiou.jpg




بعد از سقراط، علاوه بر مكتب افلاطون و مكتب ارسطو، چهار مكتب ديگر نيز به وجود آمد كه هر كدام به نحوى ادامه مكتب سقراط به شمار مي‌رفتند. هر كدام از اين مكتبها در حقيقت، شاخه‏‌اى از فلسفه سقراط را تعقيب مي‌كردند. آن مكتب­ها عبارت است از مكتب كلبيان، مكتب شكاكان، مكتب اپيكوريان و مكتب رواقيان.

مؤسس مكتب رواقى مردى است به نام زنون اهل قبرس. (توجه شود كه زنون رواقى غير از زنون اليائى است. زنون اليائى در حدود دو قرن پيش از زنون رواقى مي‌زيسته است.) رواقيان از آن جهت رواقى خوانده شدند كه زنون در يك رواق مي‌نشسته و تدريس مي‌كرده است.

رواقيان در برخى نظريات خود تحت تاثير نظريات كلبيان مي‌باشند، ولى اساس نظريه شان در حكمت عملى، مستقل است.

سقراط بيش از هر شخصيت ديگر مورد تقديس رواقيان بوده است. راسل مي‌گويد: «رفتار سقراط هنگام محاكمه، سرپيچي‌‏اش از فرار، متانتش در برابر مرگ، و اين دعوي‌ش كه ستمگر، به خودش بيش از ستمكش آسيب مي‌رساند، همه با تعاليم رواقيان موافق بود. بي‌پروائي‌ش از سرما و گرما، سادگي‌ش در خوراك و پوشاك، و وارستگى كاملش از همه اسباب راحت جسم نيز با تعاليم رواقيان موافق بود.»



روح نظريه اخلاقى رواقيان اين است كه «فضيلت‏» عبارت است از اراده خوب، فقط اراده است كه خوب يا بد است، فضيلت و رذيلت هر دو در اراده جاى دارند. مي‌گفتند:

«اگر انسان اراده‌‏اى نيك داشته باشد و بتواند نسبت به رويدادهاى بيرونى بي‌اعتنا و سهل‏گير بماند، وقايع خارجى نمي‌تواند شخصيت ذاتى او را تباه سازند.»





در حقيقت از نظر رواقيان، رستگارى به شخصيت انسان و شخصيت انسان به اراده او وابسته است. رواقيان اراده خوب را اراده‏‌اى مي‌دانستند كه اولا نيرومند و تاثير ناپذير باشد و ثانيا موافق با طبيعت باشد. اپيكتتوس كه يكى از رواقيان سرشناس است مي‌‏گويد:

«اگر هر يك از شما خود را از امور خارجى كنار كشد به اراده خويش باز مي‌گردد و آن را با كوشش و رياضت به پيش مي‌برد و اصلاح مي‌كند بدان سان كه با طبيعت‏ سازگار شود و رفيع و آزاد و مختار و بي‌معارض و ثابت قدم و معتدل گردد؛ و اگر آموخته باشد كه آن كس كه خواستار چيزى يا گريزان از چيزى است كه در حيطه اقتدار او نيست، هرگز نخواهد توانست ثابت قدم و آزاد باشد بلكه بالضرورة بايد با آنها متغير گردد.»





آنان معتقد بودند كه خير و شر بودن حادثه‏‌اى براى انسان، امرى مطلق نيست بلکه به طرز تلقى انسان بستگى دارد. مي‌گفتند:

«اشخاص ديگر بر امور خارجى كه بر تو مؤثرند اقتدار دارند، مي‌توانند تو را به زندان افكنند و شكنجه دهند يا برده سازند، اما اگر تو اراده‏‌اى نيرومند داشته باشى، آنها بر تو اقتدارى نخواهند داشت.»






منبع اين نوشته: پژوهشكده باقرالعلوم (ع)

لینک به دیدگاه

تعریف رواقیان از خود کلمه ی اراده چی بوده؟

 

رواقيان اراده خوب را اراده‏‌اى مي‌دانستند كه اولا نيرومند و تاثير ناپذير باشد و ثانيا موافق با طبيعت باشد.

بنظرتون یه جایی تاثیر ناپذیری و موافق با طبیعت بودن باهم تضاد پیدا نمیکنن؟

 

 

با این قسمت کاملا موافقم

«اشخاص ديگر بر امور خارجى كه بر تو مؤثرند اقتدار دارند، مي‌توانند تو را به زندان افكنند و شكنجه دهند يا برده سازند، اما اگر تو اراده‏‌اى نيرومند داشته باشى، آنها بر تو اقتدارى نخواهند داشت.»

لینک به دیدگاه

با وجود آنکه مکتب آن ابتدا در شهر آتن تاسیس شده و یکی از چهار مکتب آتن شمرده میشود کمتر متعلق به آتن بود، بلکه اولین فلسفه یونانی است که صورت عام و خاصیت جهانی پیدا کرده، و دیگر اینکه سران این مکتب همه آتنی نبوده اند.

 

مذهب رواقی در قرن دوم میلادی در روم نفوذ یافت و حکمایی مانند سنکا (Seneca)، اپیکتتوس (Epictetus) و مارکوس آورلیوس (Marcus Aurelius) به آن گرویدند. پیروان این فلسفه رواقیون یا رواقیان خوانده می‌شوند.

 

 

 

در اخلاق رواقیان فضیلت را مقصود بالذات می‌دانستند و معتقد بودند که زندگی باید سازگار با طبیعت و قوانین آن باشد و می‌گفتند آزادی واقعی وقتی حاصل می‌شود که انسان شهوات و افکار ناحق را به یکسو نهد و در وارستگی و آزادگی اهتمام ورزد. رواقیان به سبب پیروی از این اصول نزد عامهٔ مردم به لاقیدی معروف بودند!

 

 

مکتب رواقی به سه دوره تقسیم می‌شود:

 

 

 

  • دورهٔ ابتدایی با حضور چهره‌هایی همچون زنون کیتسیونی، که موسس این مکتب بود، و کلنتس.
  • دورهٔ میانی و اشخاصی چون پاناینوس و یوزیدونیوس.
  • دورهٔ جدید و افرادی مانند سنکا، اپیکتوس و ماركوس آروليوس.

 

62p5vupedcc9luuew6.jpg

 

 

 

رواقیون جهان را حکومتی جهانی در نظر می‌گرفتند که انسان می‌تواند در آن با احترام گذاشتن به قوانین اجتماعی، شهروند محسوب شود.

 

 

فضایل اخلاقی رفتارهایی عاقلانه محسوب می‌شوند که همراه و همگام با طبیعت قانونمند هستند و این همراهی با قوانین طبیعت دقیقاً شرط خوشبختی انسان است. بدبختی زمانی است که انسان تسلیم هوای نفس، شهوت و خودمداری شود.

 

در واقع ایده‌آل اخلاقی رواقیون را می‌توان در سردی و بی‌شهوتی مشاهده کرد. این در عین حال به هیچ وجه به معنی انفعال و بی تحرکی نیست، بلکه نشانهٔ روحی آرام، داشتن کنترل هوای نفس و توانایی رفع نیازهای عقلانی است.

 

 

رواقیون انسان را به انجام وظیفهٔ طبیعی عاقلانه دعوت می‌کنند، و هدف را رسیدن به نظم درونی، تکامل فردی در سایه زندگی اجتماعی و رفتار خوب با دیگر افراد می‌دانند. بعضی از اصول اخلاقی رواقیون به این ترتیبند:

 

 

  • برابری همهٔ انسانها از زن و مرد، برده و برده‌دار، ثروتمند و فقیر،...
  • رعایت حقوق کودکان
  • رعایت اخلاق در محیط کار.

 

آموزهٔ اخلاقی این مکتب مردم را موظف به حضور گسترده و فعال در فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی در جامعه خود می‌کند و ابراز می‌دارد که قانون‌های وضع شده از سوی انسان باید منطبق بر قانون‌های طبیعی باشند. مکتب رواقیون برای اولین بار حقوق بشر را به صورت جامع و مدون در فرهنگ غرب بیان کرد.

 

 

 

منابع اين نوشته: ويكي پديا

مقاله اندیشه سیاسی: رواقیون یا استائیکیسم (Stoicism) - پايگاه تخصصي سياست بين‌الملل

لینک به دیدگاه
تعریف رواقیان از خود کلمه ی اراده چی بوده؟

 

رواقيان اراده خوب را اراده‏‌اى مي‌دانستند كه اولا نيرومند و تاثير ناپذير باشد و ثانيا موافق با طبيعت باشد.

بنظرتون یه جایی تاثیر ناپذیری و موافق با طبیعت بودن باهم تضاد پیدا نمیکنن؟

 

 

با این قسمت کاملا موافقم

«اشخاص ديگر بر امور خارجى كه بر تو مؤثرند اقتدار دارند، مي‌توانند تو را به زندان افكنند و شكنجه دهند يا برده سازند، اما اگر تو اراده‏‌اى نيرومند داشته باشى، آنها بر تو اقتدارى نخواهند داشت.»

 

تعريف اونها از اراده با تعريفي كه ما داريم تفاوتي نداره.

و اون عبارت از قوي‌ترين افكار و انديشه‌هاي دروني انسان هست كه بر ساير افكار غلبه مي‌كنه و در نهايت منجر به حركت ميشه.

 

 

در فلسفه رواقي منظور از تأثيرناپذيري، تاثير‌نپذريفتن از اموري هست كه خارج از طبيعت ماست. درست مثل همون مثالي كه نقل كرديد.

 

فيلسوف رواقي ميگه اگر مرگ يك حقيقت هست، و كنترلي روي وقوعش نداريم، بهتر اينه كه طبق طبيعت انتظارش رو داشته باشيم، تا وقتي به وقوع پيوست غافلگير نشيم. و بعبارتي بيش از اندازه، از اين بابت تأثير نپذيريم.

 

 

لطفاً اين پست رو بخونيد. اين كتاب رو در همين تاپيك هم معرفي خواهم كرد و روش صحبت خواهيم كرد. :w16:

لینک به دیدگاه

پيش از اينكه بيشتر به انديشه‌هاي سياسي يا طبيعي رواقيون بپردازيم، بهتر هست اين سوال رو از خودمون بپرسيم كه:

 

من و شماي انسان 2000 سال بعد از اونها، چه استفاده‌اي مي‌تونيم از اين فلسفه بكنيم؟ آيا آشنايي ما با اين فلسفه، فقط در حد آشنايي با يك موضوع تاريخي هست؟ يا اينكه ميشه بگونه‌اي از اين فلسفه در زندگي امروز خودمون بهره ببريم ؟

 

اين سوال رو قبل از من، يك استاد فلسفه از دانشگاه آكسفورد بنام آقاي ويليام اروين مطرح كرده، و براي حل اين معما تلاش‌ زيادي بكار بسته، و حاصل اين تلاش يك كتاب كوچك و عالي و خودموني شده به اسم «فلسفه‌اي براي زندگي» با زيرعنوان : روش‌هاي كهن رواقي براي زندگي امروز :w16:

 

obj363geo123pg3p11.jpg

(اين هم عكس آقاي اروين‌ :4chsmu1:)

 

 

خود من اين كتاب رو به توصيه يك استاد بسيار عزيز كه مدير گروه فلسفه دين دانشگاه تهران هستند مطالعه كردم، و خيلي ازش استفاده كردم و لذت بردم. در واقع اين كتاب، غير از اينكه به شما يك فلسفه‌ي زندگي (فلسفه‌ي عملي رواقيون) رو معرفي مي‌كنه، و نحوه بكار بستنش رو مي‌آموزه، شما رو ترغيب مي‌كنه تا براي زندگي‌تون در پي تدارك و تعيين يك فلسفه باشيد. و بنظر من همين موضوع بي‌نهايت ارزشمند هست. يكي از جملاتي كه در آخر كتاب براي خودم هايلات كردم اينه : برگزيدن فلسفه‌ِي زندگي‌اي كه ايده‌آل محض نيست، بهتر از نداشتن هيچ فلسفه‌اي در زندگي است.

 

اين كتاب رو مي‌تونيد با دو ترجمه و در دو انتشارات مختلف پيدا كنيد : يكي در انتشارات گمان، و ديگري در انتشارات ققنوس.

 

nf00230542-2.jpg

(عكس هر دو نسخه‌ي ترجمه شده از اين كتاب)

 

 

اون استاد محترم زمان معرفي كتاب، نسخه انتشارات گمان رو بمن معرفي كردند، اما خود من يك روز كه با S.F در كتابفروشي بوديم، وقتي عنوان كتاب رو ديدم انقدر ذوق‌زده شدم كه سريعاً گرفتمش، و البته متوجه شدم كه نسخه‌ي انتشارات ققنوس هست (با ترجمه‌ي آقاي محمد يوسفي) اما تا جايي كه من مي‌تونم نظر بدم، همين ترجمه، بسيار عالي بود و من هيچ‌جا احساس نكردم كه دارم يك كتاب ترجمه شده رو مي‌خونم. پس بنظر مي‌رسه كه هردو ترجمه بايد عالي باشند، و بنظر من هركدوم رو كه پيدا كرديد، بگيريد و بخونيدش.

 

 

در آخر، براي اينكه بيشتر با اين كتاب آشنا بشيد، من مقدمه‌ي اين كتاب به قلم آقاي اروين و ترجمه‌ي آقاي يوسفي رو براي شما اسكن كردم و در اينجا قرار مي‌دم تا مطالعه كنيد و با فضاي كتاب بيشتر آشنا بشيد. :w16::icon_gol:

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...