رفتن به مطلب

جنازه شکیبا، دختر 12 ساله ای که بخاطر کتک زدن پدرش جان خودشو از دست داد،


mherdad

ارسال های توصیه شده

d4hxsvmvpnzvwbktryf.jpg

شکیبا دختر معصوم با چشمان بسیار زیبا. (دختر قرمز پوش وسط تصویر)

 

 

این عکس توسط سرکار خانوم پیروزی از همکاران انجمن حافظان مهربانی به ثبت رسیده است.

 

 

 

شکیبا خانواده نیازمندی داره، خرج خونواده رو مادرشون از طریق کارگری در زمین های کشاورزی و رضا برادر 14 ساله شکیبا تامین میکنند. پدر خونواده که الان در بازداشته اعتاید شدید به مصرف شیشه داره.

 

 

چهارشنبه هفته ی گذشته که شکیبا داشته برای برادر کوچکش شیر خشک تهیه میکرده ظرف شیر خشک از دستش میوفته. به همین دلیل پدر خونواده شکیبا رو زیر مشت و لگد خودش میگیره. مادر خونواده که به خونه برمیگرده وضعیت رو میبینه اما به دلیل فقر حاضر نمیشه بچشو به بیمارستان ببره. روز جمعه حال شکیبا خیلی بدتر میشه. به توصیه همسایه ها شکیبا رو به بیمارستان طالقانی منتقل میکنند. اونجا متوجه میشن که شکیبا بر اثرات ضربات شدیدی که به بدنش وارد شده دچار خونریزی داخلی شده و بدنش از داخل عفونت شدید کرده. چند تا عمل جراحی انجام میدن و داروی فراوان استفاده میکنن تا بتونن جان شکیبا رو نجات بدن. اما متاسفانه جمعه شب شکیبا جان خودش رو از دست میده.

 

 

به دلیل بدهی 4 میلیون تومانی که خونواده شکیبا بخاطر عمل های جراحی به بیمارستان داره، جنازه شکیبا را به خونوادش تحویل نمیدن و همینطور به دلیل فقط خونواده شکیبا نمیتونن هزینه دفن و مراسم های ترحیم شکیبا رو بپردازن.

 

 

همکاران ما در انجمن حافظان مهربانی پیگیر مسائل شکیبای عزیز هستن.

 

 

شما عزیزان میتونین هرچقدر که در توان دارید برای ترخیص جنازه و برگزار شدن مراسم های شکیبا کمک کنید.

 

 

 

شماره کارت جهت واریز وجه: به نام نوید کوهی

�� 6280-2312-4492-5912

 

 

شماره تلفن نماینده انجمن حافظان مهربانی:

�� 09153068799

 

کانون فرهنگی عصر ایده آل تابستانه

لینک به دیدگاه

این مادره چقدر احمقه که با وجود نداری و شوهر معتاد بازم یه بچه دیگه رو بدبخت کرده

حیف دختره چقدر گناه داشته ولی راحت شد

علاوه بر پدرش باید ننه احمقش هم اعدام کنند. همون چندتا بس نبوده هی بازم بچه دار شده ......

لینک به دیدگاه
این مادره چقدر احمقه که با وجود نداری و شوهر معتاد بازم یه بچه دیگه رو بدبخت کرده

حیف دختره چقدر گناه داشته ولی راحت شد

علاوه بر پدرش باید ننه احمقش هم اعدام کنند. همون چندتا بس نبوده هی بازم بچه دار شده ......

همه این بچه ها که بچه اون پدر مادر نیستن دوتا بچه داشته شکیبا و رضا

اگر هم داشته باشه و همه بچه ها مال اون پدر مادر باشن...نباید که به مادرشون فحش داد:sigh:طفلک:sigh:

لینک به دیدگاه
همه این بچه ها که بچه اون پدر مادر نیستن دوتا بچه داشته شکیبا و رضا

اگر هم داشته باشه و همه بچه ها مال اون پدر مادر باشن...نباید که به مادرشون فحش داد:sigh:طفلک:sigh:

 

نه باید فحش داد

قرار نیست یه عده کودک بدبخت و بیچاره باشند بخاطر بی عقلی یه عده آدمها

متنو بخون شیشه شیر برای برادر کوچکترش!!!

ما باید دلمون ریش بشه و غصه بی عقلی یه عده آدمو بخوریم .

راحت شده شکیبا خدا دوستش داشته ممکن بود چند روز دیگه باباش بخاطر تهیه موادش بفروشتش یا هزار تا بلای بدتر سرش بیاد

هرچند پدرشو هیچ کاری نمیکنند و آزاد میشه و مییاد بیرون چون اولیای دمه

لینک به دیدگاه
نه باید فحش داد

قرار نیست یه عده کودک بدبخت و بیچاره باشند بخاطر بی عقلی یه عده آدمها

متنو بخون شیشه شیر برای برادر کوچکترش!!!

ما باید دلمون ریش بشه و غصه بی عقلی یه عده آدمو بخوریم .

راحت شده شکیبا خدا دوستش داشته ممکن بود چند روز دیگه باباش بخاطر تهیه موادش بفروشتش یا هزار تا بلای بدتر سرش بیاد

هرچند پدرشو هیچ کاری نمیکنند و آزاد میشه و مییاد بیرون چون اولیای دمه

 

هیچ منظوری ندارما ولی وقتی یکی میگه راحت شد دوسدارم چنان بزنم ک اونم راحت شه:ws3::w02:

 

بازم معذرت میخوام قصد جسارت نداشتم :ws3:امیدوارم ناراحت نشین:w02:

لینک به دیدگاه
هیچ منظوری ندارما ولی وقتی یکی میگه راحت شد دوسدارم چنان بزنم ک اونم راحت شه:ws3::w02:

 

بازم معذرت میخوام قصد جسارت نداشتم :ws3:امیدوارم ناراحت نشین:w02:

 

دقیقا بابای شکیبا هم چنان زده که راحت شده :4564: وقتی بفهمی پدر محترمش هرگز و طبق هیچ قانونی براش زندان و حکم مرگ نمیبرند چون اولیای دم بوده و جون دختربچه حق عرفی و شرعی پدرنامحترمش هست. و اگرم الان زندانه شاید بخاطر مصرف شیشه بوده باشه نه مجازات قتل دختر بچه اش

خیلی دردناکه و سخته ولی اگر قرار نیست سرنوشت درستی در انتظار این نوع انسانها و کودک ها باشه همون بهتر زودتر از این دنیا بروند تا کمتر زجر بکشند.

آره هنوزم میگم راحت شده چون آینده ای نداشته حیف این بچه ها که گیر همچین آدمها میاد .

دست من بود عقیمشون میکردم تا دیگه کودک کاری یا دختر و پسر معتادی رو نبینیم تو این جا وقتی عقل پدر و مادرشون نمیرسه و خدا هم بهشون لطف میکنه و فرزند میده . :hanghead:

لینک به دیدگاه

شکیبا دختر معصوم با چشمان بسیار زیبا. (دختر قرمز پوش وسط تصویر)

 

 

این عکس توسط سرکار خانوم پیروزی از همکاران انجمن حافظان مهربانی به ثبت رسیده است.

 

 

 

شکیبا خانواده نیازمندی داره، خرج خونواده رو مادرشون از طریق کارگری در زمین های کشاورزی و رضا برادر 14 ساله شکیبا تامین میکنند. پدر خونواده که الان در بازداشته اعتاید شدید به مصرف شیشه داره.

 

 

چهارشنبه هفته ی گذشته که شکیبا داشته برای برادر کوچکش شیر خشک تهیه میکرده ظرف شیر خشک از دستش میوفته. به همین دلیل پدر خونواده شکیبا رو زیر مشت و لگد خودش میگیره. مادر خونواده که به خونه برمیگرده وضعیت رو میبینه اما به دلیل فقر حاضر نمیشه بچشو به بیمارستان ببره. روز جمعه حال شکیبا خیلی بدتر میشه. به توصیه همسایه ها شکیبا رو به بیمارستان طالقانی منتقل میکنند. اونجا متوجه میشن که شکیبا بر اثرات ضربات شدیدی که به بدنش وارد شده دچار خونریزی داخلی شده و بدنش از داخل عفونت شدید کرده. چند تا عمل جراحی انجام میدن و داروی فراوان استفاده میکنن تا بتونن جان شکیبا رو نجات بدن. اما متاسفانه جمعه شب شکیبا جان خودش رو از دست میده.

 

 

به دلیل بدهی 4 میلیون تومانی که خونواده شکیبا بخاطر عمل های جراحی به بیمارستان داره، جنازه شکیبا را به خونوادش تحویل نمیدن و همینطور به دلیل فقط خونواده شکیبا نمیتونن هزینه دفن و مراسم های ترحیم شکیبا رو بپردازن.

 

 

همکاران ما در انجمن حافظان مهربانی پیگیر مسائل شکیبای عزیز هستن.

 

 

شما عزیزان میتونین هرچقدر که در توان دارید برای ترخیص جنازه و برگزار شدن مراسم های شکیبا کمک کنید.

 

 

 

شماره کارت جهت واریز وجه: به نام نوید کوهی

�� 6280-2312-4492-5912

 

 

شماره تلفن نماینده انجمن حافظان مهربانی:

�� 09153068799

 

کانون فرهنگی عصر ایده آل تابستانه

 

از همان روزی که دست حضرت قابیل

گشت آلوده به خون حضرت هابیل

از همان روزی که فرزندان «آدم»

زهر تلخ دشمنی در خونشان جوشید

آدمیت مرد !

گرچه «آدم» زنده بود

از همان روزی که یوسف را برادرها به چاه انداختند

از همان روزی که با شلاق و خون دیوار چین را ساختند

آدمیت مرده بود

بعد، دنیا هی پر ازآدم شد و این آسیاب

گشت و گشت

قرن ها از مرگ «آدم» هم گذشت

ای دریغ

آدمیت بر نگشت !

قرن ما روزگار مرگ انسانیت است

سینه ی دنیا ز خوبی ها تهی است

صحبت از آزادگی ٬ پاکی ٬ مروت ٬ ابلهی است !

صحبت از موسی و عیسی و محمد نابجاست

قرن «موسی چومبه» هاست !

روزگار مرگ انسانیت است

من که از پژمردن یک شاخه گل

از نگاه ساکت یک کودک بیمار

از فغان یک قناری در قفس

از غم یک مرد در زنجیر - حتی قاتلی بر دار -

اشک در چشمان بغضم در گلوست

وندر این ایام ٬ زهرم در پیاله ٬ اشک و خونم در سبوست

مرگ او را از کجا باور کنم؟

صحبت از پژمردن یک برگ نیست

وای ! جنگل را بیابان می کنند

دست خون آلود را در پیش چشم خلق پنهان می کنند !

هیچ حیوانی به حیوانی نمی دارد روا

آنچه این نامردمان با جان انسان می کنند !

صحبت از پژمردن یک برگ نیست

فرض کن : مرگ قناری در قفس هم مرگ نیست

فرض کن : یک شاخه گل هم در جهان هرگز نرست

فرض کن : جنگل بیابان بود از روز نخست !

در کویری سوت و کور

در میان مردمی با این نصیبت ها صبور

صحبت از مرگ محبت ٬ مرگ عشق

گفتگو از مرگ انسانیت است

 

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...