رفتن به مطلب

هاوكينگ: سرتان را بالا گرفته و به مهاجرت از اين كهكشان فكر كنيد


ارسال های توصیه شده

بحث رو فلسفی میخای بکنی؟ :w02:

 

موجود رو در عالم هیولا نبینیم.

بگیم آنچه ما از آن درکی حاصل کنیم.

مثلا یک شی بی جان( از لحاظ ما) یک موجود باشه.

و یا هوا، خودش موجود هست.

و درک صرفا ب "چشم"نیست.

 

در حقیقت اینجا موجودیت همون هویت هستن.

 

ماهیت داریم (چستی) اون چیز

موجودیت ( وجود و هستی) اون چیز

هویت، تحقق و ادارک از اون چیز

 

در واقع هویت پلی بین "وجود" و "ماهیت" ه

فی المثل، شما من رو نمی بینی. من با نوک انگشت به شما دست میزنم. شما ادراکی از طریق هپتیک و لامسه بهت دست میده و موجودیت من رو حس میکنی، در عین حال ذهن "ماهیت" من رو هم حدس میزنه.

 

نه فلسفی کجا بوده

دقیقا دنبال همین حرفات بودم و هدفم جهت دادن به اینایی بود که گفتی

اما یک تکه رو آبی کردم که کامنتم دقیقا اینجا بود و شد همون جهتی که نیاز داشتم ! یعنی همون توضیح یا مثالی که دوست داشتم بزنی رو زدی

حالا از بحث دور نشیم اما این موضوع یک طرف دیگه هم داره که یکی تعیین کننده میشه و تعیین میکنه چی چه شکلی باشه و یا اینکه من وقتی به تو دست میزنم و لمست یکنم متوجه بشی یا خیر که یک تکنیکه حالا بعدا سر جای خودش در موردش بحث میکنیم چون میشه دستتو گرفت و پرتت کرد ولی نتونی لمس کنی و یا تماما به ذهنت جهت دادو با تمام دیتاهایی مغزی که داری بردت تو یک عالم دیگه و...........

اما پیرو موضوغ

یک چیز بی جان...... شاید همون بازیه و درکی برای جانش نداریم(درکه چیه و چطور تشخیص میدیم بی جانه؟)

وقتی گفتم موجود یعنی چی منظورم تعریفاش یا توضیحاتش نبود !!! اگر باز بشه موجود چیه میشه شکل گیری مرگ و حیاط رو تا حدی درک کرد و درک این و قدرت ذهن دنیای سومی هم ایجاد میکنه

اما یک سوال ؟ چرا هر چیزی یک عمری داره ؟ زنده هایی که میبینیم که هیچ اما چرا غیر زنده ها عمر دارن ؟

نمیخوام بگیم مثلا شرایط و اتمسفرو این مورد داستانا روشون تاثیر میذاره چون با شکل شکلگیری و تولدشون جور در نمیاد !!! چرا یک چیز غیر زنده عمر داره ؟ حتی وقتی تو شرایطی قرار میگیره که عوامل تخریب کننده اش نیستن ؟

من میخوام ذهنیتی که برای خودم ساختم رو ذره ذره بیان کنم چون یهویی گفتنش شبیه به یک نوع توهمه اما اگر ذره ذره باز بشه بهتره

اون بیگانه خیالی که گفتی رو ساختم اما ذره ذره نشونش میدم و کاربرداشو رفتارشو و....... میگم

سجاد اشتباه نکنی نمیخوام شلم شوربا درست کنم موضوع قاطی بشه بپیچونم !! اما سوالاتی همیشه ایجاد میشه دیگه

مثل زمان بچگی که میگفتم برق میاد میره تو لامپ تبدیل میشه به نور گرما بعد چی میشه ؟

اون زمانا میگفتم مثلا گاز میسوزه نور و گرما میده ، انرژی میده بعدش باقی مونده داره و به شکل یک گاز دیگه یا آب و... خلاصه هنوز در تبدیله و فقط رنگ عوض میکنه و قصه عمرش مشخصه هی در تبدیله و ممکنه دوباره بشه همونی که اولش بود

اما برقه چی میشه

به قول خودت اصلا یک جای دیگه مریخ یا هر چی و اصلا یک چیز دوم و سوم(جدا از منظومه) هم باشه کاری نداریم

لینک به دیدگاه
  • پاسخ 43
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

نه فلسفی کجا بوده

دقیقا دنبال همین حرفات بودم و هدفم جهت دادن به اینایی بود که گفتی

اما یک تکه رو آبی کردم که کامنتم دقیقا اینجا بود و شد همون جهتی که نیاز داشتم ! یعنی همون توضیح یا مثالی که دوست داشتم بزنی رو زدی

حالا از بحث دور نشیم اما این موضوع یک طرف دیگه هم داره که یکی تعیین کننده میشه و تعیین میکنه چی چه شکلی باشه و یا اینکه من وقتی به تو دست میزنم و لمست یکنم متوجه بشی یا خیر که یک تکنیکه حالا بعدا سر جای خودش در موردش بحث میکنیم چون میشه دستتو گرفت و پرتت کرد ولی نتونی لمس کنی و یا تماما به ذهنت جهت دادو با تمام دیتاهایی مغزی که داری بردت تو یک عالم دیگه و...........

اما پیرو موضوغ

یک چیز بی جان...... شاید همون بازیه و درکی برای جانش نداریم(درکه چیه و چطور تشخیص میدیم بی جانه؟)

وقتی گفتم موجود یعنی چی منظورم تعریفاش یا توضیحاتش نبود !!! اگر باز بشه موجود چیه میشه شکل گیری مرگ و حیاط رو تا حدی درک کرد و درک این و قدرت ذهن دنیای سومی هم ایجاد میکنه

اما یک سوال ؟ چرا هر چیزی یک عمری داره ؟ زنده هایی که میبینیم که هیچ اما چرا غیر زنده ها عمر دارن ؟

نمیخوام بگیم مثلا شرایط و اتمسفرو این مورد داستانا روشون تاثیر میذاره چون با شکل شکلگیری و تولدشون جور در نمیاد !!! چرا یک چیز غیر زنده عمر داره ؟ حتی وقتی تو شرایطی قرار میگیره که عوامل تخریب کننده اش نیستن ؟

من میخوام ذهنیتی که برای خودم ساختم رو ذره ذره بیان کنم چون یهویی گفتنش شبیه به یک نوع توهمه اما اگر ذره ذره باز بشه بهتره

اون بیگانه خیالی که گفتی رو ساختم اما ذره ذره نشونش میدم و کاربرداشو رفتارشو و....... میگم

سجاد اشتباه نکنی نمیخوام شلم شوربا درست کنم موضوع قاطی بشه بپیچونم !! اما سوالاتی همیشه ایجاد میشه دیگه

مثل زمان بچگی که میگفتم برق میاد میره تو لامپ تبدیل میشه به نور گرما بعد چی میشه ؟

اون زمانا میگفتم مثلا گاز میسوزه نور و گرما میده ، انرژی میده بعدش باقی مونده داره و به شکل یک گاز دیگه یا آب و... خلاصه هنوز در تبدیله و فقط رنگ عوض میکنه و قصه عمرش مشخصه هی در تبدیله و ممکنه دوباره بشه همونی که اولش بود

اما برقه چی میشه

به قول خودت اصلا یک جای دیگه مریخ یا هر چی و اصلا یک چیز دوم و سوم(جدا از منظومه) هم باشه کاری نداریم

 

معاذ الله.

والا من ک چیزی نفهمیدم :دی

تازه دوبار خوندما :w58:

:ws3:

لینک به دیدگاه

تا حالا شده خواب موجوداتی رو ببینید که در واقعیت وجود خارجی ندارن؟

چرا فکر میکنید باید ظاهری عجیب غریب داشته باشند؟

چیزی که من فکر میکنم اینه که توانایی تغییر حالت دارن یعنی میتونن مثل ظاهری عادی( البته از دیدگاه ما) به چشم ما ظاهر بشن...

من بدون شک معتقد هستن و زندگی میکنن و خیلی خیلی جالب هست

 

ما تو معماری و شهرسازی داشتیم ادمایی که تصور کردن و شهرهای آینده رو به تصویر کشیدن بهتر بگم رویاهاشون رو به قلم آوردن و الان شده چیزی که اونا فکر میکردن ....منظورمو اینجوری بگم که ناخوداگاه چیزی ساخته شده که تصور یک عده معمار و شهرساز بوده و به ذهن جهت داده یعنی چیزی که وجود نداشته رو موجودش کردن....از کجا معلوم شایدم دانشمندان بتونن موجودی خلق کنه که تصور ذهنی خیلیا بوده و بنظر من میتونن این کارو بکنن شایدم تونستن و ما نمیدونیم:ws37:

لینک به دیدگاه
تا حالا شده خواب موجوداتی رو ببینید که در واقعیت وجود خارجی ندارن؟

چرا فکر میکنید باید ظاهری عجیب غریب داشته باشند؟

چیزی که من فکر میکنم اینه که توانایی تغییر حالت دارن یعنی میتونن مثل ظاهری عادی( البته از دیدگاه ما) به چشم ما ظاهر بشن...

من بدون شک معتقد هستن و زندگی میکنن و خیلی خیلی جالب هست

 

ما تو معماری و شهرسازی داشتیم ادمایی که تصور کردن و شهرهای آینده رو به تصویر کشیدن بهتر بگم رویاهاشون رو به قلم آوردن و الان شده چیزی که اونا فکر میکردن ....منظورمو اینجوری بگم که ناخوداگاه چیزی ساخته شده که تصور یک عده معمار و شهرساز بوده و به ذهن جهت داده یعنی چیزی که وجود نداشته رو موجودش کردن....از کجا معلوم شایدم دانشمندان بتونن موجودی خلق کنه که تصور ذهنی خیلیا بوده و بنظر من میتونن این کارو بکنن شایدم تونستن و ما نمیدونیم:ws37:

 

به اين ميگن علم شهود به گفته سهروردي

و به قول حكيم زرتشت اسمش ميشه خرد خسرواني

رسيدن بهش سهل و ممتنع هس

بايد ذهنتو از يافته هاي علمي خالي كني از هرچي الگوي يادگرفته شده

لینک به دیدگاه
به اين ميگن علم شهود به گفته سهروردي

و به قول حكيم زرتشت اسمش ميشه خرد خسرواني

رسيدن بهش سهل و ممتنع هس

بايد ذهنتو از يافته هاي علمي خالي كني از هرچي الگوي يادگرفته شده

 

بايد ذهنتو از يافته هاي علمي خالي كني از هرچي الگوي يادگرفته شده

 

 

خیلی پر هزینه است و البته خطرناک !

لینک به دیدگاه
بايد ذهنتو از يافته هاي علمي خالي كني از هرچي الگوي يادگرفته شده

 

 

خیلی پر هزینه است و البته خطرناک !

ازچه لحاظ خطرناک:banel_smiley_4:

لینک به دیدگاه

سفرهای اینچنینی برای مسلمانان پدیده بیگانه و ناشناخته ای نیست،چرا که پیامبر اسلام با مرکب براق به معراج میرود وشبانه از مسجد الحرام به مسجدالاقصی

 

رفت آمد میکند(سوره اسرا آیه 1).همچنین برخی روحانیون معاصر و متاخر با توجه به کرامات و فضائلشون طی الارض مینمودند....

لینک به دیدگاه
سفرهای اینچنینی برای مسلمانان پدیده بیگانه و ناشناخته ای نیست،چرا که پیامبر اسلام با مرکب براق به معراج میرود وشبانه از مسجد الحرام به مسجدالاقصی

 

رفت آمد میکند(سوره اسرا آیه 1).همچنین برخی روحانیون معاصر و متاخر با توجه به کرامات و فضائلشون طی الارض مینمودند....

ldai

میشه کمی بیشتر از افاضات حضرات برامون بگید؟

لینک به دیدگاه
به اين ميگن علم شهود به گفته سهروردي

و به قول حكيم زرتشت اسمش ميشه خرد خسرواني

رسيدن بهش سهل و ممتنع هس

بايد ذهنتو از يافته هاي علمي خالي كني از هرچي الگوي يادگرفته شده

 

نگرفتم منظورتو سارا

به علم شهود سهروردی واقفم اما اینکه ربطش به خالی کردن ذهن از یافته های علمی چیه نوچ:ws38:

لینک به دیدگاه

آزمودم عقل دور اندیش را

بعد ازین دیوانه سازم خویش را

 

احتمالا منظور از "شهود" و ترک دنیای علمی اینه؟ :ws38:

 

آیا منظور از خطر افسار گسیختگی، قرار گرفتن در دنیای تضادهاست؟ تضادهایی ک به طور دیوانه واری، هرچ جلوتر میریم منظم تر جلوه میکنن اما همچنان "ماهو" اونها متفاوت ه!

 

بحث ب چ جاهایی داره میره

:gnugghender:

 

 

 

این ضیافت، بس جای تلمذ دارد :w16:

 

مایلم ببینم در ادامه ب جواب سوالاهام میرسم یا نه.

لینک به دیدگاه
آزمودم عقل دور اندیش را

بعد ازین دیوانه سازم خویش را

 

احتمالا منظور از "شهود" و ترک دنیای علمی اینه؟ :ws38:

 

آیا منظور از خطر افسار گسیختگی، قرار گرفتن در دنیای تضادهاست؟ تضادهایی ک به طور دیوانه واری، هرچ جلوتر میریم منظم تر جلوه میکنن اما همچنان "ماهو" اونها متفاوت ه!

 

بحث ب چ جاهایی داره میره

:gnugghender:

 

 

 

این ضیافت، بس جای تلمذ دارد :w16:

 

مایلم ببینم در ادامه ب جواب سوالاهام میرسم یا نه.

 

رسیدن به تضاد های حل نشدنی میتونه یک نشونه باشه از افکار گسیختگی

 

یعنی یک ذهن پراکنده

 

دقیقا مثل یک کاسه ساچمه که از دست بیفته زمین

حالا بیا و جمعش کن

لینک به دیدگاه
ldai

میشه کمی بیشتر از افاضات حضرات برامون بگید؟

باکمی سرچ در گوگل این فضائل متحیر کننده به وفور دیده میشه ،برای نمونه شیخ حسنعلی نخودکی،شیخ جعفر مجتهدی،رجبعلی خیاط....

 

ماجرای هاله نور هم که معرف حضور همگان هست.

لینک به دیدگاه
آزمودم عقل دور اندیش را

بعد ازین دیوانه سازم خویش را

 

احتمالا منظور از "شهود" و ترک دنیای علمی اینه؟ :ws38:

 

آیا منظور از خطر افسار گسیختگی، قرار گرفتن در دنیای تضادهاست؟ تضادهایی ک به طور دیوانه واری، هرچ جلوتر میریم منظم تر جلوه میکنن اما همچنان "ماهو" اونها متفاوت ه!

 

بحث ب چ جاهایی داره میره

:gnugghender:

 

 

 

این ضیافت، بس جای تلمذ دارد :w16:

 

مایلم ببینم در ادامه ب جواب سوالاهام میرسم یا نه.

چیزی که از حرفا متوجه شدم شاید این باشه که:

 

عارفا در مورد عقل و نتایج اون به اصل عدم قطعیت اعتقاد دارن...یعنی میگن عقل میاد یه سری از پدیده ها رو استدلال میکنه چه بسا در اون برهه به نتیجه هم برسه ولیکن این نتیجه قطعیت نداره و به معنی پایان نیست و اصلا ممکنه در استدلالمون دچار اشتباه هم بشیم و اگرم نتایج استدلال اشتباه بشه آدم رو به جهل میرسونه...پس عقل استدلالی رو کنار میذارن و به عقل شهودی رو میارن یعنی همون چیزی که تو پست قبلیم گفتم چیزی رو که ندیدن میان استدلال میکنن

 

یعنی چیزی رو میگی که به چشم ندیدی اما عملا دیدیش اونم با چی با چشم دل...

 

در حالت عام ما میگیم عقل به احساس کمک میکنه درسته؟ اما یه جایی اینا به تناقض میرسن اونم وقتی هستش که عثل مدام داره استدلال میکنه و هی مقایسه میکنه مقایسه میکنه تا برسه به چیزی که برتر و در اینجا هستش که لذت و احساس از بین میره و این خلاف اعتقاد عرفا هستش..

 

 

اینطور بگیم که عاطفه و احساس مقید به چیزی نیستن....با دل میشه به عالم رویا دست یافت...پس رویا از قلمرو واقعیت برتر هستش یعنی به قول سارا تو این وادی همه چی سهل و آسان و طبیعی بنظر میرسه.

لینک به دیدگاه

اي كاش اجازه داشتم كتابي روكه در اختيار دارم رو اينجا منتشر كنم ولي از نويسنده اش دسترسي ديگه ندارم با توجه به اينكه كتابشم از ارشاد مجوز انتشار نگرفت

ولي اگه علاقه منديد كتاب حكمت خسرواني هاشم رضي رو بخونيد من خودم اين كتابو كامل نخوندم ولي كتاب موردنظرم يكي از منابع اصليش همين كتاب هاشم رضي بود

 

علم شهود براي اين نيس كه در مقابل علم تجربي فعلي قرار بگيره بلكه برعكس معتقده براي كشف حقايق جديد عالم هستي ابتدا بايد چارچوبهاي ذهنيتو بشكني

ذهن انسان در طول قرنها تكامل براساس مقايسه و تعميم تونسته الگو سازي كنه و از طريق الگوها و سنبل ها بتونه اون چيزي كه تو ذهن هس رو به زبان بياره و بيانش كنه

مثال ميزنم شما اگه تو حوزه علم فيزيك فرضيه اي داشته باشيد حتما اونو به زبان رياضيات و معادلات بيانش مي كنيد

رياضيات يك روش فكر كردن در چارچوب خاص هس

ولي در كل اساس فكري انسان فقط روي يك اصل هميشه ثابته

مشاهده

مقايسه

تعميم

 

تو علم شهود شما اگه دكتراي فيزيك كوانتومي هم باشي براي كشف واقعيات جديد و كامل بكر شايد لازم باشه بشيني با كودك پنج ساله خودت بازي كني

از يه كودك بخواي يه پديده فيزيك رو با مشاهده كردن برات توضيح بده

چرا

چون ذهن كودك هنوز با الگوهاي رياضي شكل نگرفته قوام نيافته

ممكنه با مشاهده پديده اي حرفي يا كلامي بگه كه براي شماي دكترا الهام بخش باشه

وقتي حقيقت رو تو ذهنت پيدا كردي بعدش دوباره متوسل ميشي به ابزار علم و سعي در توضيح سمبليك و نمادين اون مي كني

 

سهروردي و حكيم زرتشت هر دو معتقد بودن هميشه در تبديل فكر به سمبل و زبان بخشي از واقعيت از بين ميره

 

نميدونم شما شايد داستان اختراع چرخ خياطي رو شنيده باشيد كه مخترعش همه چيشو ميسازه غير اون سوزنش

هرچقدر فكر ميكنه به جايي نميرسه ولي توي عالم خواب وبيداري راه حل رو پيدا مي كنه

 

علم خواب شناسي و ذهن بيدار توي عالم خواب و اصطلاح روياي صبح صادق همگي كمك ميكنه به اين علم شهودي برسي

 

نميدونم چقدر تونستم منظورمو بيان كنم

لینک به دیدگاه
آزمودم عقل دور اندیش را

بعد ازین دیوانه سازم خویش را

 

احتمالا منظور از "شهود" و ترک دنیای علمی اینه؟ :ws38:

 

آیا منظور از خطر افسار گسیختگی، قرار گرفتن در دنیای تضادهاست؟ تضادهایی ک به طور دیوانه واری، هرچ جلوتر میریم منظم تر جلوه میکنن اما همچنان "ماهو" اونها متفاوت ه!

 

بحث ب چ جاهایی داره میره

:gnugghender:

 

 

 

این ضیافت، بس جای تلمذ دارد :w16:

 

مایلم ببینم در ادامه ب جواب سوالاهام میرسم یا نه.

 

ازمودم عقل دو انديش را

دقيقا

لینک به دیدگاه
چیزی که از حرفا متوجه شدم شاید این باشه که:

 

عارفا در مورد عقل و نتایج اون به اصل عدم قطعیت اعتقاد دارن...یعنی میگن عقل میاد یه سری از پدیده ها رو استدلال میکنه چه بسا در اون برهه به نتیجه هم برسه ولیکن این نتیجه قطعیت نداره و به معنی پایان نیست و اصلا ممکنه در استدلالمون دچار اشتباه هم بشیم و اگرم نتایج استدلال اشتباه بشه آدم رو به جهل میرسونه...پس عقل استدلالی رو کنار میذارن و به عقل شهودی رو میارن یعنی همون چیزی که تو پست قبلیم گفتم چیزی رو که ندیدن میان استدلال میکنن

 

یعنی چیزی رو میگی که به چشم ندیدی اما عملا دیدیش اونم با چی با چشم دل...

 

در حالت عام ما میگیم عقل به احساس کمک میکنه درسته؟ اما یه جایی اینا به تناقض میرسن اونم وقتی هستش که عثل مدام داره استدلال میکنه و هی مقایسه میکنه مقایسه میکنه تا برسه به چیزی که برتر و در اینجا هستش که لذت و احساس از بین میره و این خلاف اعتقاد عرفا هستش..

 

 

اینطور بگیم که عاطفه و احساس مقید به چیزی نیستن....با دل میشه به عالم رویا دست یافت...پس رویا از قلمرو واقعیت برتر هستش یعنی به قول سارا تو این وادی همه چی سهل و آسان و طبیعی بنظر میرسه.

 

اتارش جان فرانسيس بيكن يه جمله مشهور داره به اين مضمون

دانستن قدرت هس

 

تو دنياي غرب و تفكر غربي ميگن دانستني كه منجر به توليد ثروت نشه يا ابزاري نسازه اون دانستن به هيچ دردي نميخورد

اين گفته رو دنبالشو بگيريم بياييم به حرف شما و برسيم به عارفا و اون عدم قطعيت علمشون

از نظر متفكران غربي از جمله فرانسيس بيكن

عارفي كه يه گوشه بشينه هي شهود كنه ولي نتونه شهود خودشو در قالب الگوهاي ذهني بياره و ازش در توليد علم جديد استفاده نكنه به هيچ دردي نميخوره

مثلا انيشتين يكي از اين عارفا و شهود كنندگان بود كه بنيان جديدي در فيزيك بنا نهاد

خانوم مريم ميزراخاني عزيز كه ميگن قدرت مغزيش طوري كه مي تونه بين دو يا چن موضوع كاملا غيرمرتبط ارتباط ايجاد كنه و اونا رو به صورت فرمول هاي رياضي بيانشون كنه يكي از اين عارفاي توليد كننده علم و در نتيجه ثروت براي كشور دشمن و جهان خوار امريكاست

درسته علم امروز قطعي نيس ولي دليل نميشه به اميد اين عارفاي گوشه نشين زكات و خمس خور نشست كه علم و ثروت توليد كنن :ws3:

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.


×
×
  • اضافه کردن...