رفتن به مطلب

تصویر نوشته (تاپیک درخواست)


ارسال های توصیه شده

سلام به روی ماهتون...:icon_gol::icon_redface:

 

اینجا دوست دارم به دوستانم تصویر نوشتههدیه بدم...626gdau.gifبا این تفاوت که اسم خودشون(هر اسمی که خودتون اعلام کنین) رو انتها نوشته می زارم...:w16:

 

یعنی چی؟:ws52:

 

یعنی اینکه دوستانم یک تصویر در این تاپیک ارسال می کنن که دوست دارن من در موردش براشون یک نوشته بنویسم...بعد من می نویسم،اگر تایید کردن ...من اون نوشته رو روی اون تصویر حک میکنم و نام خودشون رو پاش می نویسم و یک گوشه هم آدرس سایت رو می زارم....:w16:

 

این روزها خیلی ها صفحات مجازی دارن و دوست دارن نوشته هاشون رو با تصویر پست کنن...گاهی تصویری هست که دوست دارن ولی نوشته ای با اون حال و هوا پیدا نمی کنن..اینجا جایی هست که من اون تصویر نوشته رو به شما هدیه می دم...:icon_gol::icon_redface:

 

 

 

چند نکته:

 

1. سایز تصویر دست شماست.(ولی تجربه به من ثابت کرده..تصاویر در ابعاد 600 در 400 پیکسل اندازه ی مناسبی هست) ولی هر اندازه ای که بشه انجام داد پذیرفته می شه.:w16:

 

2.حتما نامی که می خوایین از شما انتهای اون تصویر درج بشه رو همراه تصویر بگین.(فونت خاصی اگه مد نظرتون هست هم می تونین اعلام کنین)

3.اگه دوست داشتین حال و هوایی که دوست دارین نوشته داشته باشه رو هم بگین.(اگه خواستین طنز بنویسم هم بگین:ws3:)

 

4.بعد از تایید نوشته ها و تصاویر... تصویر رو در یک تاپیک جداگانه قرار می دم که یک آلبوم درست بشه>>>>>>>>>>>>(تصویر نوشته (آلبوم تصاویر))،پس فقط درخواست هاتون رو تو همین تاپیک مطرح کنین.

.

.

.

یک نمونه این کار رو تو تالار موسیقی و فیلم انجام دادم...اگه دوست داشتین می تونین مراجعه کنین و نمونه هاش رو ببینین اونجا>>(فریم نویس) ..

 

این حرکت یک جورایی حرکت عمومی همون تاپیک هست.

 

بزارین مثلا یک مثال بزنم...مثلا شیخ محمد عارف خیابانی میاد یک تصویر میزاره...من اون رو این تصویر چنین نوشته ای مزارم و اسمش رو قرار می دم:

 

lx51zit5di0vgmy08c8j.jpg

 

 

نکته: اگر کسی خودش هم تصویر و هم نوشته داشت و نمی خواست من بنویسم...و فقط می خواد که تصویر نوشته رو با تصویر و نوشته ی خودش درست کنم هم پذیرفته می شه.

 

لینک به دیدگاه
  • پاسخ 132
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

 

اسم هم نباشه مهم نیس خخخ

ولی بزن ناصر اشرف پور

 

فونت و بقیه به انتخاب خودت

 

مرسی:ws3:

 

تصویر اول...

 

یک حس کودکی و حسرت هاش رو در من ایجاد کرد...البته نه منفی..مثبت...:icon_redface:

 

واسه همین از تفاوت بین کلمه های گِل و گُل....استفاده کردم و این نوشته رو براتون نوشتم...و حک کردم بر تصویر...

 

ببین خوشت می آد ناصر جان؟:icon_redface:

 

ox82z5cdeq0qstvgojzu.jpg

 

دلم لَک زده برای لحظه ای بی خود شدن درحوضِ گِل...

 

که گُل می کرد لبخند بر لب هامان...

.

.

.

خوبه یا یک نوشته دیگه بنویسم؟:icon_redface:

.

.

.

اگر خوشتون می آد...خودتون همین تصویر رو تو تاپیک آلبوم(تصویر نوشته (آلبوم تصاویر)) پست کنین...(فقط چون تالار ادبیات یکسری قانون داره...متن رو هم پایین تصویر بزارین همون جور که من گذاشتم که مشکلی با قوانین نداشته باشیم...)

 

لینک به دیدگاه
دومین درخواست هم خودم

کتابخانه نواندیشان

noandishaan_book@

 

فونت و متن به انتخاب خودت:ws3:

 

تصویر دوم

 

ناصر جان من فک کردم چون کتابخونه هست...باید تو عنوان متن کتابخونه نواندیشان بنویسم..و به جای ادرس سایت...آدرس کانالش رو بزارم..اگر اشتباه می کنم..بهم بگم که تصحیح کنم...:icon_redface:

 

این تصویر هم من رو یاد قصه ی زاغ و روباه تو دوره ی دبستان انداخت....:ws37:

 

استعاره کردم که وقتی زاغ ها این داستان رو بشنون دیگه فریب روباه رو نمی خورن...(یک جورایی خوندن کتاب جهل ها رو از بین می بره و اگاهی می ده...تو حال و هوای کتابخونه نواندیشان هم هست)

 

نظرتون چیه؟:ws38:

 

خوبه یا یکی دیگه بنویسم؟:icon_redface:

 

fc1z66bqay1pf1ixx211.jpg

زاغک ها قصه ی قالب پنیر را می شوند بر دوش مترسک...

 

دیگر قالبِ پنیر را به چاپلوسیِ روباهی نمی دهند...

.

.

.

اگر خوشتون می آد...خودتون همین تصویر رو تو تاپیک آلبوم(تصویر نوشته (آلبوم تصاویر)) پست کنین...(فقط چون تالار ادبیات یکسری قانون داره...متن رو هم پایین تصویر بزارین همون جور که من گذاشتم که مشکلی با قوانین نداشته باشیم...)

لینک به دیدگاه
چه تاپیک محشری:icon_redface: شدم مشتری پای ثبات:whistle:

دستتون واقعا طلا:ws31::girl_angel:

 

نام و غیره هم مهم نیست :ws37:

:icon_gol:

 

سلام به روی ماه فریماه عزیز...چه بهتر از این...ما در خدمتیم بانو:icon_redface:

 

ابعاد عکس 1183 در 740 پیکسل بود...برای همین مجبور بودم فونت ها رو بزرگ کنم تا دیده بشه...اگه زیادی بزرگه بفرمایید فونت ها رو کوچیک تر کنم..یا ابعاد عکس رو برسونم رو 800 در 400 یا این حدودا...

 

اگر همین براتون خوبه که حرفی نیست...فقط خواستم توضیح داده باشم...

 

در مورد تصویر...تصویر از اون دست تصویرهایی بود که یکم سرد هست...پس واژه ها باید از جنس همین حس باشه..:icon_redface:.

 

اگر حسم اشتباه بوده در نوشته ها بفرمایین که نوشته ی دیگه ای رو بنویسم...

 

از تنهایی سوژه در میان سیاهی استفاده کردم و این نوشته رو قرار دادم...یک جوری انگار سوژه خود ش رو جمع کرده که تنش به تن دیگران نخوره که یکهو همرنگشون شه...:ws37:

 

kn6yxc1b8wzcy1miu6dk.jpg

 

در میانِ سیاهیِ قضاوت کننده ها...،تنها مانده سپیدیِ ذهنِ من...

 

عُریان و رها در میان سیل شان...

 

به امید آنکه تَنم به تنشان نگیرد که همرنگ جماعت شوم....

.

.

.

حالا من نام تون رو هم درج کردم..اگر دوست ندارین..باز بفرمایین که تصحیح ش می کنم...باز تاکید می کنم..می تونم نوشته های دیگه ای هم بنوسم..اگر هم حس نیست با حس شما بفرمایین...:icon_redface:

.

.

.

اگر خوشتون می آد...خودتون همین تصویر رو تو تاپیک آلبوم(تصویر نوشته (آلبوم تصاویر)) پست کنین...(فقط چون تالار ادبیات یکسری قانون داره...متن رو هم پایین تصویر بزارین همون جور که من گذاشتم که مشکلی با قوانین نداشته باشیم...)

لینک به دیدگاه
آقا ایول، ایده و حوصله‌ت واقعا عالیه سام عزیز :icon_gol::icon_gol::ws3:

 

 

 

سلام به روی ماه ایلیا عزیز...

 

قابل دار نیست...:icon_redface:

 

حکایت اون مثل هست که پیش قاضی و معلق بازی...شما خودتون ادب دانین و دارای یک صندوقچه از واژه های خوب...

 

جساراتا نام شما رو هم ضمیمه کردم...چون روالم هست...اگر دوست نداشتین بفرمایین تا اصلاح کنم...:icon_redface:

.

.

تصویر سرشار از روحیه ی مثبت بود...:icon_redface:

 

من این رو ترجمه کردم به یک گفتمان سوژه با خودش...

 

حاصل کار این در اومد...

 

اگر دیدن هم حس نیست..با حس و برداشت شما از تصویر بفرمایین من می تونم بر این تصویر زیبا هنوز نوشته های دیگه ای هم بنویسم..:icon_redface:

 

اینقد تصویر پاک بود دوست نداشتم متن رو رنگ سیاه بزنم برای همین خاکستری استفاده کردم با بولت های سفید...سعی کردم پاک بودن تصویر حفظ بشه ...اگه دیدین ممکنه رنگش کم باشه...بفرمایین باز می تونم رنگ ش رو از ترکیب سیاه با بولت های سفید بزنم که مشخص تر باشه...:w16:

 

5yh0lzggzq6t1j1zu2f9.jpg

 

رَشک می برم به آن لبخند که تاب بازی می کند در پهنای آسمان بر صورتم...

 

رویایِ پرواز داشتم..تعبیرش این شد، هر آن لبخند به لب دارم، آسمانی ام...

.

.

.

اگر خوشتون می آد...خودتون همین تصویر رو تو تاپیک آلبوم(تصویر نوشته (آلبوم تصاویر)) پست کنین...(فقط چون تالار ادبیات یکسری قانون داره...متن رو هم پایین تصویر بزارین همون جور که من گذاشتم که مشکلی با قوانین نداشته باشیم...):icon_redface:

لینک به دیدگاه
به به مشتری پای ثابت اینجا خودمم خخخخ

 

دوتای قبل عالی بود دستت مرسی

 

کتابخانه نواندیشان

noandishaan_book@

 

خواهش می کنم خدایگان ناصرا...:w02:

 

یکم زدم تو کار ایهام استعاره و از این حرفا...

 

اون آدمه که تو آب افتاده رو تعبیر کرده به ذهنی که شمایل تن انسان گرفته و افتاده تو آب غفلت...

 

و گفتم غریق نجات این غفلت هم اون کتابی هست که گوشه ی کتابخونه هامون داره خاک می خوره...

 

می بینیمش و ازش استفاده نمی کنیم که از این غفلت نجات پیدا کنیم...

 

امیدوارم زیاد پیچیده نشده باشه...

 

ye9z2cz64riayh493781.jpg

 

در آبِ غفلت افتاده تَنِ ذهن ام...

ناجیِ غرقیم دور از چشم، در گوشه ی کتابخانه ها در خاک است...

.

.

.

خدایگان ناصرا..این بنده ات رو عفو کن...اگر در عبادتت کم گذاردم:ws3:

.

.

.

اگر خوشتون می آد...خودتون همین تصویر رو تو تاپیک آلبوم(تصویر نوشته (آلبوم تصاویر)) پست کنین...(فقط چون تالار ادبیات یکسری قانون داره...متن رو هم پایین تصویر بزارین همون جور که من گذاشتم که مشکلی با قوانین نداشته باشیم...)

لینک به دیدگاه

ای مرید تو همکنون به بالاترین درجه از مخلوقات رسیدی

چنان مینماید روزی شایستگی بر جایگاه ما داری

 

این را نیز برای جاستمکاتنکوف تعبیر بفرما

که هرانچه تو بینی به زه انچه خود بینم

w7dn7ybhdluftmxs8a.jpg

کتابخانه نواندیشان

noandishaan_book@

لینک به دیدگاه
عالی بود دستتون درد نکنه:icon_gol::love070:

اگه کمک خواستید رو من حساب کنید:w16:

 

فریماه عزیز...کمک که لطفتونه...من یک بند می خوام به پست اول اضافه کنم که اگر بچه ها خودشون هم متنی رو دوست داشتن پیشنهاد بدن..من انجام بدم...:icon_redface:

 

پیشنهاد یکی از دوستان بزرگوار بود که بهم داد امروز...:w16:

 

شما خوب می نویسین...:w16:

اگر دوست داشتین نوشته ی خودتون هم باشه...در این موردش با من رودربایستی نکنین...:ws37:

 

تو نقل قول با شما این رو مطرح کردم می دونم دوستانتون می خونن پست های مربوط به شما رو...اینجوری اطلاع رسانی هم می شه...:w16:

.

.

.

تصاویری که انتخاب می کنین فوق العاده هست..تا حالا هر چی تصویر اومده از دوستانم عالی بوده..من برای نوشتن در موردشون دچار زحمت نمی شم...فقط هر انچه می بینم رو می نویسم...:icon_redface:

 

این سوژه های سوار بر چرخ..و انعکاس اون در آب که خلاف جهت واقعی شون هست(از جهت آکس نه... همون معلق بودن و برعکس بودن)...و این درجا زدن خیلی از ما در این روزگار...و گاهی صرف انرژی زیاد برای رفتن به جلو در حالی که باعث پسرفتمون می شه..ایده ی من برای نوشتن بر روی این تصویر شد..

 

fxyfucs2w11muvpfg7kv.jpg

 

سوار بر چرخ، می گردیم به چرخِ روزگار ،به امید پایانِ خوش...

 

دریغ که در انعکاس آیینه ی حوضِ آن، در نقطه ی شروع دَرجا می زنیم...

 

 

.

.

.

خوبه یا یکی دیگه بنویسم؟...دوستان لطفا بدون تعارف بگین...:icon_redface:

.

.

.

اگر خوشتون می آد...خودتون همین تصویر رو تو تاپیک آلبوم(تصویر نوشته (آلبوم تصاویر)) پست کنین...(فقط چون تالار ادبیات یکسری قانون داره...متن رو هم پایین تصویر بزارین همون جور که من گذاشتم که مشکلی با قوانین نداشته باشیم...)

لینک به دیدگاه
ای مرید تو همکنون به بالاترین درجه از مخلوقات رسیدی

چنان مینماید روزی شایستگی بر جایگاه ما داری

 

این را نیز برای جاستمکاتنکوف تعبیر بفرما

که هرانچه تو بینی به زه انچه خود بینم

 

کتابخانه نواندیشان

noandishaan_book@

 

قبلش ارشد جان...:ws3:

 

یک پیشنهاد از دوست بزرگوارم علی آقای فاطمی اومد که اگر بشه این پست ها در کانال نواندیشان هم قرار داده بشه توسط گردانندگانش..اگر در جریانی و می دونی کی به کی هست..بهشون اطلاع بده اگر دوست داشتن استفاده کنن....اگرم خواستن بگن بهم..اصلا شاید به جای ادرس سایت ادرس کانال رو زدیم..یا هر دوتاش رو...

.

.

.

ناصر جان...تصویر جوری بود که هر جوری می نوشتم...متن پدیدار نمی شد تو اون هاشور ها..با اجازه ات..اندازه ی عکس رو بزرگ کردم...:w16:

 

بعد تو اون خورشید که به دانایی تعبیرش کردن نوشته رو قرار دادم...

 

یعنی یکم حرکت زدم..اگر دیدی نوشته های خطوط پشت سر هم نیستن بدون چرا اینجوری شد..:icon_redface:

 

دیگه حسودا مثه دزد سر گردنه واسادن...hanghead.gif

و ورق به ورق دانایی اون فلک زده رو از دوش بر می دارن..sigh.gif

تازه برای خودشون و نفع خودشون هم بر نمی دارن..می ندازن زمین...icon_pf%20(34).gif

مصداق اون مسئله هست که دیگی که واسه من نجوشه ..معذرت می خوام...سر یک حیوانی داخلش بجوشه....icon_pf%20(34).gif

 

رفتن تو مسیر دانایی با توجه به کوره راه بودنش سخت هست...همچین ادم هایی هم قدم به قدمش هستن...(اون کلمه بِبَرَند بود...نتونستم فتحه رو بزارم به خاطر اینکه شلوغ می شد،امیدوارم باعث بد خوانی نشه..بّبُرند هم بخونن بازم لا مشکل:ws3:)

 

پس اینجوری شد که:

 

61px53fsmx2wz5eq67.jpg

در کورهِ راهِ دانایی،حَسودان سر گردنه قدم به قدم ایستاده اند..

 

تا ببرند ورق به ورق، از تو آنچه خود ندارند..

.

.

.

خوبه یا یکی دیگه بنویسم؟...دوستان لطفا بدون تعارف بگین...:icon_redface:

.

.

.

اگر خوشتون می آد...خودتون همین تصویر رو تو تاپیک آلبوم(تصویر نوشته (آلبوم تصاویر)) پست کنین...(فقط چون تالار ادبیات یکسری قانون داره...متن رو هم پایین تصویر بزارین همون جور که من گذاشتم که مشکلی با قوانین نداشته باشیم...)

لینک به دیدگاه

به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به به :icon_gol::icon_gol::icon_gol::icon_gol::icon_gol::icon_gol::icon_gol::icon_gol::icon_gol::icon_gol::icon_gol::icon_gol::icon_gol::icon_gol::icon_gol::icon_gol::icon_gol::icon_gol::icon_gol::icon_gol::icon_gol::icon_gol::icon_gol::icon_gol::icon_gol::icon_gol::icon_gol::icon_gol::icon_gol::icon_gol::icon_gol::icon_gol::icon_gol::icon_gol::icon_gol::icon_gol::icon_gol::icon_gol::icon_gol::icon_gol::icon_gol::icon_gol::icon_gol::icon_gol::icon_gol::icon_gol::icon_gol::icon_gol::icon_gol::icon_gol::icon_gol::icon_gol::icon_gol::icon_gol::icon_gol::icon_gol::icon_gol::icon_gol::icon_gol:

یعنی تاپیک عالی از آقای خوب انجمن...ینی این تاپیک انگار ساخته شده برای من ینی انگار همونه که می خواستم دست شما درد نکنه ....:ws3::ws3::ws3::ws3::ws3::ws3::ws3::ws3::ws3::ws3::ws3::ws3::ws3::ws3::ws3::ws3::ws3::ws3::ws3::ws3::ws3::ws3::ws3::ws3::ws3::ws3::ws3::ws3::ws3::ws3::ws3::ws3::ws3::ws3::ws3::ws3::ws3::ws3::ws3::ws3::ws3::ws3::ws3:

چند تا نکته

1-من خیلی مزاحم شما خواهم شد

2-من میخوام یه همکاری داشته باشیم در ارتباط با نوشته های منم نظر بدید

3-لطفا به منم یاد بدید چرا انقدر خوب مینویسید

4-شما خیلی خوبید خدا حفظتون کنه

5-فعلنی چن تا عکس که دوست داشتم میزارم تا در روزهای بعدی عکسهایی که خودم گرفتم و دوست دارم میزارم

6-فقط عکسی که توسط خواهرم گرفته شده رو سایزشو دیدم بقیه رو چک نکردم شرمنده

7-اگر بر من منت بزارید همون بنویسید Elgareeee

 

 

 

 

7q3gf78aq96ot9kapxeb.jpg6tawcsv9y6m2fithu.jpg

 

 

ymhpr2o4fi3cociye8y.jpgms3knjhs7jruwfefxb5h.jpg

لینک به دیدگاه

خیلی خیلی ممنون از ایده جالبتون آقا سام عزیز

به انتخاب خودتون برام درست کنید بیزحمت

میخام بذارم عکس پروفایلم

و ازش انرژی بگیرم و هروقت نگاش میکنم حالم خوب بشه

سپاس از لطف شما

و ممنون که قبول زحمت کردین

همیشه شاد باشین

اسمم سمانه هست ممنون میشم اگ توی عکس نوشته اسمم باشه:icon_gol:

لینک به دیدگاه
به به به به به

 

هر انچه فرمودین نشان لطفتون هست...:icon_redface:

 

دیگه هر چی میاد از ذهن رو می نویسم..تجربی نیست...غریزی ست...

 

به چشم شما خوب می آد..به چشم خیلی ها هم نه...:w16:

 

باز ممنون..و در خدمت هستم...

 

تصویر اولتون...

 

اون پلاک 22 بالای در یک هو من رو برد به یک نوشته ی عاشقانه...:icon_redface:

 

انگار جایی که دو نفر با هم خاطره دارن...اون دو تایی...اون دو تا دو بالای در تو نوشته خیلی ایده داد بهم...:icon_redface:

 

و از گل ها و طراوت مکان هم استفاده کردم برای اینکه بگم به خاطره اون دو تایی بودنه هنوز اینجا سبز هست...

 

njagtrrmxmjuwsqkn9ow.jpg

دو به دو چه خاطراتی ما داریم با هم، بر در پلاک 22...

هنوز آن قاب پُر از گل است از یادآوری مهر ما دو تا با هم...

.

.

خوبه یا یکی دیگه بنویسم؟...دوستان لطفا بدون تعارف بگین...:icon_redface:

.

.

.

اگر خوشتون می آد...خودتون همین تصویر رو تو تاپیک آلبوم(تصویر نوشته (آلبوم تصاویر)) پست کنین...(فقط چون تالار ادبیات یکسری قانون داره...متن رو هم پایین تصویر بزارین همون جور که من گذاشتم که مشکلی با قوانین نداشته باشیم...)

لینک به دیدگاه
به به به به ب

 

تصویر دوم...

 

یک راه...انتظار برای رسیدن...و اینکه کسی که پا گذاشته تو این راه..مناظر رو نمی بینه...و فقط عطر کسی رو بو می کنه که دنبالشه...و اون عطر رو بَلَدِ راهش می دونه...:icon_redface:

 

76e3j2qlftqj7huqw3z.jpg

 

قدم هایت را می شمارم در این راه بی پایان...

در میان مناظر رنگارنگ..آنچه جذب می کند مرا...عطر توست..

بَلَدِ راه من اوست...می بویم او را...

.

.

.

خوبه یا یکی دیگه بنویسم؟...دوستان لطفا بدون تعارف بگین...:icon_redface:

.

.

.

اگر خوشتون می آد...خودتون همین تصویر رو تو تاپیک آلبوم(تصویر نوشته (آلبوم تصاویر)) پست کنین...(فقط چون تالار ادبیات یکسری قانون داره...متن رو هم پایین تصویر بزارین همون جور که من گذاشتم که مشکلی با قوانین نداشته باشیم...)

لینک به دیدگاه
به به به به به

 

تصویر سوم...

 

یک قاب از آسمون...آسمون کمی صاف تا ابری رو بهانه کردم که بگم احوال آسمون صاف تا کمی ابری هست...و اونچه این قاب رو خاص می کنه اون تاج گلی هست که از یک گوشه می آد...

 

cwz1gsnf6dvxgbrs9t44.jpg

 

رو که به قاب آسمان می گیرم..

در احوالِ کمی صاف تا ابری ش، تاجِ گل تو پیداست...

رونقِ این قاب، سپیدیِ گلبرگ هایِ تاجِ توست...

.

.

.

خوبه یا یکی دیگه بنویسم؟...دوستان لطفا بدون تعارف بگین...:icon_redface:

.

.

.

اگر خوشتون می آد...خودتون همین تصویر رو تو تاپیک آلبوم(تصویر نوشته (آلبوم تصاویر)) پست کنین...(فقط چون تالار ادبیات یکسری قانون داره...متن رو هم پایین تصویر بزارین همون جور که من گذاشتم که مشکلی با قوانین نداشته باشیم...)

 

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.


×
×
  • اضافه کردن...