رفتن به مطلب

چقدر احتمال داره عاشق چنين زني بشي ؟!


ارسال های توصیه شده

اون قسمت بولد شده رو قبول دارم

اولين قدم بايد شناخت ضعفها و تلاش در جهت برطرف كردن اونا باشه

 

اما باور كنيد هنوزم باور دارم دو انساني كه قراره برن زير يه سقف بايد تا حدود زيادي هم سطح هم باشن والا به مشكل بر ميخورن

 

من منظورم از هوش اون سطح iq نيس منطورم از سطح مثلا مدرك ليسانس و فوق ليسانس نيس

منظورم شباهت رياضي وار نيس

 

دو انساني كه هم سطح هم باشن معمولا شيدازده و شوريده هم نميشن بلكه بيشتر دوست هم ميشن دوست همديگه شدن هم پيش نيازش اينه اون دو نفر نقاط اشتراك زيادي باهم داشته باشن .يعني موقعي كه از نظر شور جنسي از تب و تاب افتادن باز هم در كنار هم حرفي واسه گفتن داشته باشن هدف هاي اقتصادي ، تحصيلي شون نزديك بهم باشه

مثال بزنم

زن وشوهري رو در نظر بگير كه هردو كارافرينن وكنارهمديگه براي رسيدن به هدف مشترك تلاش مي كنن

مرد وختي ميخواد ناهار بخوره ترجيح ميده با همسرش غذابخوره چون ميدونه همسرش در فلان زمينه اطلاعات و ايده هاي خوبي بهش ميده

به نظر شما اگه همسر اين اقا زني بود كه مثلا همون ساعت و اغلب ساعتها اولين اولويت ذهنيش دماغ عمل كردن يا مانيكور ناخن و از ارايشگاه وخت گرفتن بود ميتونست در دراز مدت نقش دوست و همراه واقعي رو براي اون اقاي كارافرين بازي كنه ؟

حالا ميخواد اون زن مدرك دكترا داشته باشه يا فوق ليسانس

 

 

 

با کمی اصلاحات"کلامی" این موضوع "هم فاز" بودن رو قبول دارم.

اما جواب سوال: :ws38: اصلا سوال چ بود؟ :ws3: خیلی گذشته یادم نمیاد موضوع رو !:icon_pf (34):

لینک به دیدگاه
  • پاسخ 71
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

با کمی اصلاحات"کلامی" این موضوع "هم فاز" بودن رو قبول دارم.

اما جواب سوال: :ws38: اصلا سوال چ بود؟ :ws3: خیلی گذشته یادم نمیاد موضوع رو !:icon_pf (34):

ببخشيد تقصير من بود

ولي باور كنيد اصلا وخت نميكردم بيام سايت

ذهنم دوباره اين روزا بدجوري درگير كار شده

اين چيزا هم كه ميدونيد ذهن اروم و راحت ميخواد

اما اگه سوال رو لطف كنيد مطرح كنيد شايد بتونم جواب مشخصي بهش بدم

لینک به دیدگاه
گشتم نبود نگرد نیست

يعني همه عالم رو تو گشتي و نبود؟!:w58:

 

اما حالا ديگه نگرد حالا كه انتخاب كردي شريك زندگيتو

سرتوبنداز پايين زندگيتو بكن :vahidrk:

لینک به دیدگاه
ببخشيد تقصير من بود

ولي باور كنيد اصلا وخت نميكردم بيام سايت

ذهنم دوباره اين روزا بدجوري درگير كار شده

اين چيزا هم كه ميدونيد ذهن اروم و راحت ميخواد

اما اگه سوال رو لطف كنيد مطرح كنيد شايد بتونم جواب مشخصي بهش بدم

 

 

مممم. خوب حداقل ب عنوان کسی ک تمام وقت دارم کار میکنم و تزم رو کار میکنم و چند تا پروژه همزمان دارم ب نظرم زیاد پذیرفته شده نیست ک "ذهن اروم" لازم باشه.

آرامش، با سکون متفاوته! ب هر حال،

این رو گفتم که سعی کنید بهانه ها رو از ذهن خارج کنین. توانایی ذهنی انسان تا بیکران ها می تونه ادامه پیدا کنه. فقط نباید پذیرفت ک "نمی توانم" یا بدتر "فرصت ندارم!"

 

 

مورد دوم اینکه، فکر کنم سوال شما بود:ws3:

فکر کنم محور این بود ک یک انسان با یک سطح مشخص(فرض شده بالا!) می تونه با یک انسان با سطح مشخص (نامعین) ازدواج کنه یا نه.

نتیجه این شد که اگر و فقط اگر، هر دو انسان در یک جهت و مسیر حرکت کنن؛ احتمالا ازدواج شدنی هست.

 

ولی واقعیت اینکه "عامل انسانی" این وسط همیشه یک اغتشاش به سیستم کنترلی میده ک اصلا خود "لاپلاس" باش. مگه می تونی پایدارش کنی؟:banel_smiley_4:

 

نتیجه منتج اینکه، زندگی از ابتدا تا انتها یک قمار بزرگه و اصلا لذتش شاید همین باشه! چ اینکه اگر قطعیت در دنیا بالاتر بود، اصلا من وشمایی نبودیم.

لینک به دیدگاه
مممم. خوب حداقل ب عنوان کسی ک تمام وقت دارم کار میکنم و تزم رو کار میکنم و چند تا پروژه همزمان دارم ب نظرم زیاد پذیرفته شده نیست ک "ذهن اروم" لازم باشه.

آرامش، با سکون متفاوته! ب هر حال،

این رو گفتم که سعی کنید بهانه ها رو از ذهن خارج کنین. توانایی ذهنی انسان تا بیکران ها می تونه ادامه پیدا کنه. فقط نباید پذیرفت ک "نمی توانم" یا بدتر "فرصت ندارم!"

 

 

مورد دوم اینکه، فکر کنم سوال شما بود:ws3:

فکر کنم محور این بود ک یک انسان با یک سطح مشخص(فرض شده بالا!) می تونه با یک انسان با سطح مشخص (نامعین) ازدواج کنه یا نه.

نتیجه این شد که اگر و فقط اگر، هر دو انسان در یک جهت و مسیر حرکت کنن؛ احتمالا ازدواج شدنی هست.

 

ولی واقعیت اینکه "عامل انسانی" این وسط همیشه یک اغتشاش به سیستم کنترلی میده ک اصلا خود "لاپلاس" باش. مگه می تونی پایدارش کنی؟:banel_smiley_4:

 

نتیجه منتج اینکه، زندگی از ابتدا تا انتها یک قمار بزرگه و اصلا لذتش شاید همین باشه! چ اینکه اگر قطعیت در دنیا بالاتر بود، اصلا من وشمایی نبودیم.

 

معلومه تو دنياي واقعي هم ادم ركي هستيد و اونچه كه فكر مي كنيد قشنگ مي كوبونيد رو صورت طرف مقابلتون :ws3:

 

خب شايد شما ميتونيد لابلاي دغدغه ها و مشغله هاي زندگي و كاريتون براي اين چيزاهم وخت بزاريد ولي من واقعا نميتونم

 

مني كه تو اين مدت ساعت هشت شركت بودم تا ساعت هفت و نيم عصر و تا برسم خونه شده هشت هشت و نيم (تو اتوبوس فرصت كرده يه نيم ساعتي ميخوابم موقع برگشت )

چن تا كار خونه انجام دادنو و فوري پريدن تو تختخواب و خوابيدن و صبح ساعت چهار بيدار شدن و مطالعه كردن و ....

 

...

امروز صب تو عالم خواب و بيداري دست بردم توي گوشيم و كتاب صوتي دشواري انتخاب محمدرضا شعبانعلي رو گوش كردم حدود نيم ساعتي هشيارم كرد ولي بعدش بازم خوابم گرفت

 

كتاب خوبيه

فرصت كرديد حتما بهش گوش بديد بخشيش در مورد انتخاب هاي زندگيمونه

تفاوت انسانهاي maximizer و satisfier رو بيان ميكرد و اينكه توي زندگي بايد بيشتر سمت satisfier بودن بريم تا مزه خوشبختي واقعي رو بچشيم

 

قمار زندگي

بهش فكر مي كنم شما توي اين هفته دومين نفري هستيد كه اين حرفو بهم ميگيد !!!!!!!!!!!!

منم بايد يادبگيرم بي تضمين و گارانتي زندگي كنم و ازش لذت ببرم

لینک به دیدگاه
اصلا دنبال همین آدمم ...

اول بايد ظرفيت پذيرش همچين ادمي رو تو وجود خودت ايجاد كنيد والا براي گوشه پذيرايي خونه تون كه مجسمه نميخوايد :w02:

لینک به دیدگاه
اول بايد ظرفيت پذيرش همچين ادمي رو تو وجود خودت ايجاد كنيد والا براي گوشه پذيرايي خونه تون كه مجسمه نميخوايد :w02:

 

متاسفانه به ظرفیت من تنها بستگی نداره

ظرفیت اجتماع هم باید برسه ( خانواده ، فامیل ، دوستان ، شهر و همه آدم های که باهاشون در تعامل هستم)

 

البته بیشتر بیشترش به خودم ربط داره نه دیگران ....

 

 

عجب مجسمه ای باشد جانان من :ws3:( تیکه میندازی ، ها ؟؟ ) :ws28:

لینک به دیدگاه

دقیقا موضوع خوبی مطرح شد.

 

این مستقل نبودن از عوامل خارجی البته که در تمام دنیا هست، اما در ایران به خاطر یک سری مسایا جامعه شناختی ک داریم همه زیادی باهم "حس صمیمیت" میکنیم و هر چند ک این حس رو فقط در مواقعی داریم ک میخاییم ی سودی بکنیم یا ضربه ای بزنیم!! ب هر صورت. "نظر دیگران" و اصولا"دیگران" خیلی خیلی خیلی موثر هستن!

 

مجددا برمیگردیم ب همون قدرت "تطابق" ب قول بروس لی "آب باش"

دشواری این "تطابق" ب اینکه ما در میزان تشخیص "حدود" و مرزها پارادوکس های فکری مون مواجه می شیم.

 

واقعیت اینکه این موضوع به نوعی "غیر قابل انتقال به غیر" هستش! (داخل پرانتز بگم ک مشکل من با "علم" همینه. این چیزی ک ما"علم" اسمش رو میزاریم. فقط "دانش" هست بیشتر احتمالا.)

 

ممکنه یک نفر تا 80 سالگی هم به پایداری نرسه. چقدر توهوم توهم شد.

لینک به دیدگاه
دقیقا موضوع خوبی مطرح شد.

 

این مستقل نبودن از عوامل خارجی البته که در تمام دنیا هست، اما در ایران به خاطر یک سری مسایا جامعه شناختی ک داریم همه زیادی باهم "حس صمیمیت" میکنیم و هر چند ک این حس رو فقط در مواقعی داریم ک میخاییم ی سودی بکنیم یا ضربه ای بزنیم!! ب هر صورت. "نظر دیگران" و اصولا"دیگران" خیلی خیلی خیلی موثر هستن!

 

مجددا برمیگردیم ب همون قدرت "تطابق" ب قول بروس لی "آب باش"

دشواری این "تطابق" ب اینکه ما در میزان تشخیص "حدود" و مرزها پارادوکس های فکری مون مواجه می شیم.

 

واقعیت اینکه این موضوع به نوعی "غیر قابل انتقال به غیر" هستش! (داخل پرانتز بگم ک مشکل من با "علم" همینه. این چیزی ک ما"علم" اسمش رو میزاریم. فقط "دانش" هست بیشتر احتمالا.)

 

ممکنه یک نفر تا 80 سالگی هم به پایداری نرسه. چقدر توهوم توهم شد.

 

دقیقا چی میخوای بگی ؟؟ بزار تا کمکت کنم :ws28::ws28::ws28::ws28:

 

 

خیلی پراکنده بود :ws3:

لینک به دیدگاه
  • 3 سال بعد...

چنین زنی وجود داره ، 

اما اون مردی که عاشق میشه آیا میتونه پا به پای این زن حرکت کنه و به رشد و تعالیش کمک کنه؟ یا این زن را خودخواهانه به بند می کشه و در قفس میندازه و دلش رو به تصاحبش خوش می کنه؟ 

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.


×
×
  • اضافه کردن...