رفتن به مطلب

واقعیت کار


ارسال های توصیه شده

پس زیادهم بیراهه فکرنکردم.

 

کاملابا شما موافقم .

اما اقتصادمقاومتی یعنی چی ؟

اینکه به کنایه گفتم:w16:

چند وقت پیش رفتم مانتو بگیرم، برخلاف همیشه که مانتوهای ترک جز گزینه های اول هستن، مانتوهای ایرانی که کار دختران جوان و خوش ذوق سرزمینم الان خیلی خوب شده. یکی گرفتم و فرداش تماس گرفتم باهاشون هم بدلیل سلیقه و ذوقشون تبریک بگم و هم اینکه بدونن تا زمانیکه محصول با کیفیت تولید کنند ازشون حمایت میشه. یا خیلی موارد دیگر تا زمانیکه جنس با کیفیت ایرانی باشه هم خودم خرید میکنم و هم به دوستام معرفی میکنم. اینجوری هم ارز خارج نمیشه و هم چند نفر شاغل باقی می مانند.

در جنبه دیگر در واقعیت کار به دنبال این هستم که چرا جامعه مصرف گرا شده؟چرا سراغ تولید کمتر میرویم. مشکلات رو همه می دونیم اما برای همه دنیا یک روزی بوده.

 

امروز کتاب سختی کارهای سخت رو از اینترنت خریدم. بنظرم کتاب جالبی اومد.چون حرف های دل خودم رو در خلاصش دیدم:ws3:

لینک به دیدگاه
  • پاسخ 51
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

چه حرفی......

ارزش یک مهندس ! البته مهندس وگرنه همه لفظی مهندسن

واقعا اگر کسی مهندس واقعی باشه بیکار نمی مونه. تجربه ای که از طراحی توربین باد دارم و زمانیکه مسلط شده بودم و برای بحث برقش تماس می گرفتم با کسانیکه ادعای ساخت داشتن بعد از ده دقیقه از خودم دعوت به همکاری می کردند. و یا مسایل و پیشنهادات دیگری که بارها به خودم شده و چون به عنوان مهندس در آنها میدونستم تخصص ندارم و فقط دانشم تیوری بود از دست دادم.

 

مهندس ایجاد میکنه، طراحی میکنه، منتظر یک پست خالی در یک سازمان یا اداره نمی مونه. کاری که در بخش برنامه نویسی لذت میبرم این روزها بچه ها درگیرش هستند.

لینک به دیدگاه

مریم خانم سلام و تبریک واقعا تبریک که واقعا استینهارو بالا زدین و همت کردین که کاری رو خودتون شروع کنین مرحبا

من چند سالی در یک شرکت خصوصی کارمند بودم اولا به عنوان طراح یعدا مسئول فنی و در اخراخرهای کارم مدیر فنی با رتبه سیزده دو سه سالی مشغول شدم اولین حقوقم قانون کار بود ولی با توانایی هایی که کسب کردم بعد از مدیر عامل بالاترین حقوق رو میگرفتم ولی چون راضی نشدم و دوست داشتم برا خودم و باتوجه به استعدادهای خودم کاری رو شروع کردم و الن شش سالی هست به عنوان کارفرما مشغولم اینو اوردم که در مورد جذب و اموزش و دادن بستر مفید برای رشد کارمند از مهمترین وظایف یک کارفرما هستش و اینو من مدیون مدیرعامل اون زمانم هستم و الانم همین رو در مورد کارمندها رعایت میکنم

اما اینم بگم با اینکه چندین سال کارمند بودم در مورد اطلاعات ضمینه شغلیم نسبتا فول شدم ولی بعد از تسویه دیدم که چون بازار رو نمیشناسم بدجوری زمین خوردم و تجربیات ارزنده ولی دردناکی گرفتم کار سخت ولی شیرینی رو انتخاب کردین که میتونین حاصل سعی تونو ببینید و همچنین اشتباهاتونو و

این خیلی بزرگتون میکنه

موفق و موید باشید :icon_gol:

لینک به دیدگاه

نمی دونم جاش اینجاست یا نه

بی عدالتی ها زیاده . خب اونی که تجربه نداره نباید استخدام شود؟

بخا طر بعضی مشکلات ومقداری تنفس تصمیم گرفتم برم تو شرکتی کارکنم

فرم های پرکردم ویزیتورگلستان ، هفت ، افق کوروش ، مهرگیاه ، البته خودم هم یه فکرهای برای مستقلی شغلی دارم .

حالا می خوام بگم گلستان چگونه هست . پرسیدم ساعت کاری گفت تمام وقت 8 تا 4 یکی دیگه گفت 8.5 تا 5 . روزهای کاری : همه روزه - چون می دونم گلستان سخت گیره پرسیدم جمعه پنج شنبه گفت پنج شنبه اگراشتباه نکنم نیمه وقت وجمعه ها بستگی به برنامه داره (با آشنایی که با گلستان دارم یعنی جمعه بی جمعه) حالا حقوق چی می دونید چند گفت حقوق وزارت کار (یعنی سیستم برده داری /موافقید)

لینک به دیدگاه

نمی دونم محمد علی میدونی چهار یا شش سال پول میریزم به حساب دانشگاه و انتظار داریم بالاخره کاری دست و پا کنیم

اونم پول زیاد

حالا برای تجربه اندوزی چقدر پول باید بدیم یا بگیریم؟

ارزششش رو داره؟

یا کلا بشینیم تا وقت گل نی؟کدوم؟

لینک به دیدگاه
نمی دونم محمد علی میدونی چهار یا شش سال پول میریزم به حساب دانشگاه و انتظار داریم بالاخره کاری دست و پا کنیم

اونم پول زیاد

حالا برای تجربه اندوزی چقدر پول باید بدیم یا بگیریم؟

ارزششش رو داره؟

یا کلا بشینیم تا وقت گل نی؟کدوم؟

سلام مهندس جان

تجربه ارزشش خیلی بالاست ! ومی توان سرمایه گذاری کرد ولی وقتی بی عدالتی های هست !نمی خوام بگم بدشانسی ولی انگاری شانس هست !

تاگل نی خوب گفتی.چرا؟چون مامیشینیم ولی زمان نه ! عمرنه ! جوانی نه ! اینا تجربه های تلخه .

نمی دونم چگونه وبدست کی برای اقتصاد این مملکت تصمیم گرفته می شود . ما داریم برمیگردیم عقب.

لینک به دیدگاه
نمی دونم محمد علی میدونی چهار یا شش سال پول میریزم به حساب دانشگاه و انتظار داریم بالاخره کاری دست و پا کنیم

اونم پول زیاد

حالا برای تجربه اندوزی چقدر پول باید بدیم یا بگیریم؟

ارزششش رو داره؟

یا کلا بشینیم تا وقت گل نی؟کدوم؟

:164:

لینک به دیدگاه
مریم خانم سلام و تبریک واقعا تبریک که واقعا استینهارو بالا زدین و همت کردین که کاری رو خودتون شروع کنین مرحبا

من چند سالی در یک شرکت خصوصی کارمند بودم اولا به عنوان طراح یعدا مسئول فنی و در اخراخرهای کارم مدیر فنی با رتبه سیزده دو سه سالی مشغول شدم اولین حقوقم قانون کار بود ولی با توانایی هایی که کسب کردم بعد از مدیر عامل بالاترین حقوق رو میگرفتم ولی چون راضی نشدم و دوست داشتم برا خودم و باتوجه به استعدادهای خودم کاری رو شروع کردم و الن شش سالی هست به عنوان کارفرما مشغولم اینو اوردم که در مورد جذب و اموزش و دادن بستر مفید برای رشد کارمند از مهمترین وظایف یک کارفرما هستش و اینو من مدیون مدیرعامل اون زمانم هستم و الانم همین رو در مورد کارمندها رعایت میکنم

اما اینم بگم با اینکه چندین سال کارمند بودم در مورد اطلاعات ضمینه شغلیم نسبتا فول شدم ولی بعد از تسویه دیدم که چون بازار رو نمیشناسم بدجوری زمین خوردم و تجربیات ارزنده ولی دردناکی گرفتم کار سخت ولی شیرینی رو انتخاب کردین که میتونین حاصل سعی تونو ببینید و همچنین اشتباهاتونو و

این خیلی بزرگتون میکنه

موفق و موید باشید :icon_gol:

سلام و متشکرم که نتایج تجربیات بنده را نیز با مثال بیان نمودید. من هنوز کاری را شروع نکردم و فقط در کاری که به موقت و با جا گذاشتن نیروهاش یکدفعه به من سپرده شد سعی کردم درست انجامش بدم و اطمینان حاصل شد و بخودم سپردنش. فعلا سعی میکنم کنار مدیرعاملی کار کنم که خیلی قبولش دارم و کسب تجربه. و روز به روز دارم واقعیات جامعه کار رو بهتر درک میکنم.

الان متوجه شدم که مهمتر از انتخاب خود کار انتخاب شخصی است که برایش کار میکنی، چون میتونه رشدت بده و یا در یک جا محصورت کنه. مدیرم بهم جسارت میده و به عنوان یک خانم موفق در جامعه بنحوی الگوی من هم هست. هر جا هم به بن بست میخورم سریع یک نمونه از مشکلاتی که خودش رو در رو بوده رو میگه و تحمل منم بیشتر میشه.

میدونم اگر خطا کنم تاسف فایده نداره و باید دنبال راهکار باشم و این موانع رو کنار میزنه و راه حل های جدید به وجود میاره. و تجربه های لذت بخش که خیلی هاش رو شاید تنها خانمی باشه که داره در ایران تجربه میکنه.

 

نکته دیگه که هست شما پله های مراحل کاری رو درست بالا رفتید، و ترس از افتادن ندارید. ولی نمیدونم چرا الان اکثرا اون انتها رو میبینن و کسی به مسیر توجه نداره.

لینک به دیدگاه
نمی دونم جاش اینجاست یا نه

بی عدالتی ها زیاده . خب اونی که تجربه نداره نباید استخدام شود؟

بخا طر بعضی مشکلات ومقداری تنفس تصمیم گرفتم برم تو شرکتی کارکنم

فرم های پرکردم ویزیتورگلستان ، هفت ، افق کوروش ، مهرگیاه ، البته خودم هم یه فکرهای برای مستقلی شغلی دارم .

حالا می خوام بگم گلستان چگونه هست . پرسیدم ساعت کاری گفت تمام وقت 8 تا 4 یکی دیگه گفت 8.5 تا 5 . روزهای کاری : همه روزه - چون می دونم گلستان سخت گیره پرسیدم جمعه پنج شنبه گفت پنج شنبه اگراشتباه نکنم نیمه وقت وجمعه ها بستگی به برنامه داره (با آشنایی که با گلستان دارم یعنی جمعه بی جمعه) حالا حقوق چی می دونید چند گفت حقوق وزارت کار (یعنی سیستم برده داری /موافقید)

جاش همین جاست اتفاقا...کسی که تجربه نداره تاوانش رو کی باید بده؟ کارفرما؟میدونید چقدر با مشکلات زیادی شبانه روز درگیر هست که کسی که از بیرون میبینه شاید فقط یک مقدار ناچیزی از آن رو درک میکنه. در نظام آموزشی ما آموزش های کاربردی داده نشد و ولی خود ما هم مقصریم که به دنبالش نرفتیم. واسه همین اوایل کار همه به نام کارآموز نیرو می گیرند تا هم کار یاد بگیره و هم شخصیت خودش رو بروز بده. اما اکثر نیروها زمانیکه در یک سازمان کار یاد میگیرن میروند و این برای سازمان باز دردناک هست چون باید نیروی جدیدی بیاره و همان انرژی و زمان رو صرف کنه و به مرور دیدش به نیروهای جدید به صورت موقت در میاد.

من خودم با همین شرایط ساعت کاری و حتی بیشتر و حقوق کمتر از آن هم کار کردم. برای خودم به دید کسب تجربه بوده.حتی چندسال پیش دو ماه در یک سازمان دولتی که شاید برخی از دوستان بدونند به صورت رایگان بودم و جالب اینکه هر روز میرفتم و اسناد رو مطالعه میکردم، یک بازدید و یک ماموریت و حتا جلسات رسمی می رفتم.مثل نیروی خودشون و بعد دوماه نتیجه گرفتم دیگه نرم.زمانیکه دو جایگاه برام خالی بود.هم دفتر فنی و هم پژوهش. چون دیدم از خط ذهنی و اهدافم دور هست. حالا ممکن هست یکجا در راستای هدفم هم باشه و با شرایط سخت کار کنم. همه اینها به اهداف و برنامه های ما باز میگرده.

لینک به دیدگاه
نمی دونم محمد علی میدونی چهار یا شش سال پول میریزم به حساب دانشگاه و انتظار داریم بالاخره کاری دست و پا کنیم

اونم پول زیاد

حالا برای تجربه اندوزی چقدر پول باید بدیم یا بگیریم؟

ارزششش رو داره؟

یا کلا بشینیم تا وقت گل نی؟کدوم؟

بله دقیقا از یک جایی باید شروع بشه. خیلی ها رو میشناسم که یکسال بیکار هستند و دنبال کار اما باز کاری که بهشون پیشنهاد دادم قبول نکردن:ws3: اولش سخت هست ولی استارت که زده بشه سریع زمان میگذره.

 

در گذشته اکثرا پسرها از نوجوانی به صورتی با بازار کسب و کار در ارتباط بودن و خیلی صفر کیلومتر نبودند. اما الان اکثر بی تجربه ایم و بهاش رو هم حاضر نیستیم در این سن بپردازیم.

لینک به دیدگاه
سلام مهندس جان

تجربه ارزشش خیلی بالاست ! ومی توان سرمایه گذاری کرد ولی وقتی بی عدالتی های هست !نمی خوام بگم بدشانسی ولی انگاری شانس هست !

تاگل نی خوب گفتی.چرا؟چون مامیشینیم ولی زمان نه ! عمرنه ! جوانی نه ! اینا تجربه های تلخه .

نمی دونم چگونه وبدست کی برای اقتصاد این مملکت تصمیم گرفته می شود . ما داریم برمیگردیم عقب.

حالا این طرف ماجرا...کسانی که کسب و کار برای خودشون هست بشدت از افراد معرفی شده فراری هستند و دنبال افراد کار بلد هستند. با بخش دولتی کار ندارم چون چندسال پیش راهم رو ازش جدا کردم و اصلا بهشون فکر نمیکنم. ما در جایگاه خودمون و با شرایطی که هست باید بهترین زندگی رو برای خودمون بسازیم. با نشستن و دنبال مقصر گشتن ماجرا حل نمیشه و فقط به خودمون مسکن موقت میدیم.

جوانی یعنی فول انرژی بودن و استفاده از این انرژی ..اتفاقا الان باید از این انرژی استفاده کرد. چون در پیک خودش هست.

اقتصاد مملکت توسط خود ما و امثال ما. اگر اجسام از ذرات ریز ساخته شده باشن ما فقط تودش رو میبینیم ولی تک تک عناصر سازنده آن تاثیر گذار هست.کلیت جامعه از ما جدا نیست.اگر هر کسی در جایگاهی که هست درست کار کنه مشکل حل میشه. ما حریف دیگران نمیشویم اما میتونیم خودمون رو که اصلاح کنیم.

لینک به دیدگاه

من الان دو ساله که تو ی شرکت خصوصی بزرگ در پستی کار میکنم که اصلا نه علاقه ای دارم، نه لذتی میبرم از کارم. از روز اولی هم که رزومه دادم می دونستم این جنس کار به شخصیت من نمیخوره، اما بخاطر شرایط نسبتا خوب (خوب در حدی که مزایا و معایب در ی حدی هستن) موندم:sigh:. تو این مدت رفتم یک هنر خیلی رو بورس رو هم یاد گرفتم اما میترسم از اینکه کارمو ول کنم و بزنم تو کار ازاد.

کلا شخصیت من مال کار ازاده ، اما نمیدونم چرا نمیتونم درست تصمیم بگیرم :icon_razz:

لینک به دیدگاه
شما هم که هر جا اسم دانشگاه میاد فقط تاسف بخورید:ws28:

 

فیض میبریم :hanghead:

خب یک پیشنهاد و راهنمایی هم برای من بده . از کجا شروع کنم ؟ چی برم یاد بگیرم ؟ و از این حرفها دیگه ، دوست دارم روشهای موفقیت و سبکاشو بدونم

:icon_gol:

لینک به دیدگاه
من الان دو ساله که تو ی شرکت خصوصی بزرگ در پستی کار میکنم که اصلا نه علاقه ای دارم، نه لذتی میبرم از کارم. از روز اولی هم که رزومه دادم می دونستم این جنس کار به شخصیت من نمیخوره، اما بخاطر شرایط نسبتا خوب (خوب در حدی که مزایا و معایب در ی حدی هستن) موندم:sigh:. تو این مدت رفتم یک هنر خیلی رو بورس رو هم یاد گرفتم اما میترسم از اینکه کارمو ول کنم و بزنم تو کار ازاد.

کلا شخصیت من مال کار ازاده ، اما نمیدونم چرا نمیتونم درست تصمیم بگیرم :icon_razz:

سلام خب ولش نکن ...... کار آزادم اضافه کن

آدم به سنهای که میرسه واتفاقهای که براش میافته اینجوری میشه وکاردولتی هم تقریبا اینجوریه یعنی خلاقیت رامی گیره .

می تونم بپرسم کارهنریتون چیه ؟

لینک به دیدگاه
بله دقیقا از یک جایی باید شروع بشه. خیلی ها رو میشناسم که یکسال بیکار هستند و دنبال کار اما باز کاری که بهشون پیشنهاد دادم قبول نکردن:ws3: اولش سخت هست ولی استارت که زده بشه سریع زمان میگذره.

 

در گذشته اکثرا پسرها از نوجوانی به صورتی با بازار کسب و کار در ارتباط بودن و خیلی صفر کیلومتر نبودند. اما الان اکثر بی تجربه ایم و بهاش رو هم حاضر نیستیم در این سن بپردازیم.

بزاریداینجوری بگم البته نمی خوام توجیه کنم یا دفاع کنم از تنبلی جامعه .... !

ببینید همین شرکته که گفتم تقریبا تمام وقت منو میگیره حالا برای چی وقت می خوام که بتونم یکم روی مهارتم کارکنم .

2-با خودم دودوتا چهارتا کردم که همه می کنند دیدم نه بااین زحمت وبا این حقوق نمی شه ! خب ازحقم نگزریم یکسری مزایایی داره .

3-با خودم روراست گفتم می خوای بازاریابی کنی ، ولی تو می تونی محصولات خودت را بازاریابی کنی .

یک سوال : من رشتم الکترونیک بود چرا الان هیچ ربطی به الکترونیک نداره . پس درس خوندن برای چی خوبه ؟ بجاش اگه از همون اول بابام میزاشتم تو بازار گاری می کشیدو الان یچیزی بودم /نمی دونم شایدم نبودم ولی الان مردم خیلی پولی شدن ومن چرا؟

لینک به دیدگاه
من الان دو ساله که تو ی شرکت خصوصی بزرگ در پستی کار میکنم که اصلا نه علاقه ای دارم، نه لذتی میبرم از کارم. از روز اولی هم که رزومه دادم می دونستم این جنس کار به شخصیت من نمیخوره، اما بخاطر شرایط نسبتا خوب (خوب در حدی که مزایا و معایب در ی حدی هستن) موندم:sigh:. تو این مدت رفتم یک هنر خیلی رو بورس رو هم یاد گرفتم اما میترسم از اینکه کارمو ول کنم و بزنم تو کار ازاد.

کلا شخصیت من مال کار ازاده ، اما نمیدونم چرا نمیتونم درست تصمیم بگیرم :icon_razz:

سلام مینا خانم گل

عزیزم شما تصمیم ات رو گرفتی. اینکه در کاری که هستی بمونی و ناراضی باشی.:ws3:چون رهاش هم کنی خودت میدونی به این راحتی نیست و تاوان داره.تاوانش هم ساده نیست اما نتایجش فوق العاده هست.اما مقداری دیوانگی نیاز داره. و شما از ذره ای عقل برخورداری هنوز:w16:

 

در کل نترس، بعد از پرش هست که زیبایی ها رو میشه دید ولی قبلش باید بر ترس از آن غلبه کرد.

اما کلا یک چیزی رو یادت باشه ده سال دیگه دوست داری چجوری از امروزت یاد کنی؟

لینک به دیدگاه
فیض میبریم :hanghead:

خب یک پیشنهاد و راهنمایی هم برای من بده . از کجا شروع کنم ؟ چی برم یاد بگیرم ؟ و از این حرفها دیگه ، دوست دارم روشهای موفقیت و سبکاشو بدونم

:icon_gol:

درس پس میدیدم..

شما خیلی وقت هست شروع کردی، من چی میتونم به شما بگم آخه وقتی خودم شما رو همیشه به عنوان استاد یاد میکنم.:ws52:

 

بقول خودتون هر کسی باید سبک خودش رو پیدا کنه.:w02:

لینک به دیدگاه
بزاریداینجوری بگم البته نمی خوام توجیه کنم یا دفاع کنم از تنبلی جامعه .... !

ببینید همین شرکته که گفتم تقریبا تمام وقت منو میگیره حالا برای چی وقت می خوام که بتونم یکم روی مهارتم کارکنم .

2-با خودم دودوتا چهارتا کردم که همه می کنند دیدم نه بااین زحمت وبا این حقوق نمی شه ! خب ازحقم نگزریم یکسری مزایایی داره .

3-با خودم روراست گفتم می خوای بازاریابی کنی ، ولی تو می تونی محصولات خودت را بازاریابی کنی .

یک سوال : من رشتم الکترونیک بود چرا الان هیچ ربطی به الکترونیک نداره . پس درس خوندن برای چی خوبه ؟ بجاش اگه از همون اول بابام میزاشتم تو بازار گاری می کشیدو الان یچیزی بودم /نمی دونم شایدم نبودم ولی الان مردم خیلی پولی شدن ومن چرا؟

اینکه جامعه بشدت مصرف گرا و تجمل گرا شده بحثش جداست . اما درسی که خوندیم..درسی که خوندیم چه نیازی از جامعه میتونه رفع کنه؟بریم همونجایی که فکر میکنیم جایگاه ماست و هرجور شده بگیریمش. اصلا ندادن بهمون. خودمون شغلی که تو ذهنمون هست رو ایجاد کنیم. روش های تامین انرژی یکی از مواردی که بشدت بهش علاقه دارم و هنوزم بهش فکر میکنم اما تا تو جیبت پول نباشه هیچ کاری نمیشه کرد.پس اولویت اول خودم رو گذاشتم کسب در آمد.

 

اوایل امسال به این موضوع فکر کردم، چجوری میشه که من در جستجوی کار نباشم و اتفاقا بقیه بیان دنبالم.؟ جوابش ساده بود چیزی بلد باشم که بقیه بلد نباشن. بلد بودن منظورم در جنبه اقتصادی است.یعنی ارزش افزوده ای ایجاد کنی که هر کسی طالبش باشه. اقتصاد مهندسی مطلبی که بچه های فنی خیلی هاشون به عنوان درس اختیاری نگاه میکنند اما بنظرم یکی از اصولی ترین و ابتدایی ترین پیش نیازهای ماست. اکثر بچه های فنی مادیات براشون در اولویت دوم هست و بعد از فارغ التحصیلی تازه بهش فکر میکنند و این میشه اون دور افتادن ما از بازار. ولی بازار که منتظر ما نمی مونه.اون قواعد خودش رو داره.تئوری و اصل و قانون نمیشه براش تعریف کرد.اون فقط نتیجه واقعی میبینه. ولی زبان اکثر پژوهشگران ما با این ادبیات بیگانه است. شش ماه در دفتر تجاری سازی پارک علم و فناوری بودم و کاملا این مباحث رو لمس کردم.

لینک به دیدگاه

این رو الان خوندم بنظرم تشبیه جالبی بود.

زيگ زيگلار در يكي از سمينارهاي خود در مورد تصميم گيري و پابرجاماندن بر تصميم صحبت مي كرد.او براي توضيح اين بخش از سمينارش از يك تلمبه آب استفاده كرد. احتمالاً شما هم نمونه اي از اين تلمبه ها را ديده ايد كه معمولاً در روستاها از آن براي بالا كشيدن آب از چاه استفاده مي كنند. اين نوع تلمبه بوسيلۀ لوله اي به چاه متّصل است و دسته اي دارد كه اگر با سرعت به بالا و پايين كشيده شود بر اثر ايجاد خلأ در لوله، آب به سمت بالا هدايت شده و از دهانۀ تلمبه بيرون مي ريزد. زيگ مي گفت كه نبايد توقف كنيد چون نمي دانيد كه آب تا كجاي لوله بالا آمده است. اگر توقف كنيد آب دوباره به چاه برمي گردد. آنقدر به اين كار ادامه داد تا آب از دهانۀ تلمبه سرازير شد. اگر شروع كرده و به اندازۀ كافي استقامت كنيد، هر اندازه كه آب بخواهيد بدست مي آوريد.

متاسفانه خود من اینقدر وسط راه کار رو رها کردم. و اجازه ندادم نتیجش رو ببینم. اما این بار میخواهم استقامت بیشتری داشته باشم.

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.


×
×
  • اضافه کردن...