رفتن به مطلب

به کسی که پنهان کاری کرده و دروغ گفته فرصت داده بشه یا نه


ارسال های توصیه شده

  • پاسخ 77
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

:ws38:

ببینید دوست محترم کار شما از نظر پیگیری و کارگاه بازی اصلا خوب نبوده(شما خواسته ناخواسته بذر بی اعتمادی رو رو دلتون کاشتید)

شما خیلی زود عصبی میشیدو نتیجه گیری میکنید و دنبال دلیل محکمید تا ببخشید و این باعث ترس در طرف مقابل میشه و این ترس کم کم به وجود میاد شما میگی 6 ساله باهم دوستید پس حتما شناختی از شما داره درسته؟رفتارتونو میدونه چطوره در مقابله با اینجور مسائل

 

من یه احتمال میتونم بدم و اون اینه که ایشون از انتخابش مطمئن نیست و بعد 6 سال وابسته هم شده و این طبیعی هست شاید تو یه کشمکش به سر میبره هم میخواد هم نمیخواد...و از این رو این حق رو به خودش میده که گزینه های دیگه رو هم در نظر بگیره و اشنا بشه اما ترس از دست دادن شمارو هم داره چون فکر میکنه ممکنه بدتر از شمارو به دست بیاره اگه برید و هم میترسه اگه بمونه هم موقعیت دیگه رو از دست میده(این یه احتماله)شما هردو در سن کم همدیگرو انتخاب کردید و ممکنه از روی احساسات و در دراز مدت از روی وابستگی بوده باشه

 

پیشنهاد من اینه بهش فرصت انتخاب بدید و بگید که آزاده هر کسی رو که میخواد انتخاب کنه تو این مدت به خودتون هم فرصت بدید بعضی دور بودن ها لازمه تا آدم درست و خطای کارش رو بسنجه خودش رو تحلیل کنه

لینک به دیدگاه
:ws38:

ببینید دوست محترم کار شما از نظر پیگیری و کارگاه بازی اصلا خوب نبوده(شما خواسته ناخواسته بذر بی اعتمادی رو رو دلتون کاشتید)

شما خیلی زود عصبی میشیدو نتیجه گیری میکنید و دنبال دلیل محکمید تا ببخشید و این باعث ترس در طرف مقابل میشه و این ترس کم کم به وجود میاد شما میگی 6 ساله باهم دوستید پس حتما شناختی از شما داره درسته؟رفتارتونو میدونه چطوره در مقابله با اینجور مسائل

 

من یه احتمال میتونم بدم و اون اینه که ایشون از انتخابش مطمئن نیست و بعد 6 سال وابسته هم شده و این طبیعی هست شاید تو یه کشمکش به سر میبره هم میخواد هم نمیخواد...و از این رو این حق رو به خودش میده که گزینه های دیگه رو هم در نظر بگیره و اشنا بشه اما ترس از دست دادن شمارو هم داره چون فکر میکنه ممکنه بدتر از شمارو به دست بیاره اگه برید و هم میترسه اگه بمونه هم موقعیت دیگه رو از دست میده(این یه احتماله)شما هردو در سن کم همدیگرو انتخاب کردید و ممکنه از روی احساسات و در دراز مدت از روی وابستگی بوده باشه

 

پیشنهاد من اینه بهش فرصت انتخاب بدید و بگید که آزاده هر کسی رو که میخواد انتخاب کنه تو این مدت به خودتون هم فرصت بدید بعضی دور بودن ها لازمه تا آدم درست و خطای کارش رو بسنجه خودش رو تحلیل کنه

 

اصلا میفهمید دارید چی میگید؟ این طور مسایل باید به من گفته بشه....نه این که پنهان کنه...من مگه بازیچه دستشم؟؟؟؟ بله اگه دوستم نداره بهم بگه و خلاص نه این که با زندگی من بازی کنه...چی دارین میگین؟؟؟؟

لینک به دیدگاه
:ws38:

ببینید دوست محترم کار شما از نظر پیگیری و کارگاه بازی اصلا خوب نبوده(شما خواسته ناخواسته بذر بی اعتمادی رو رو دلتون کاشتید)

شما خیلی زود عصبی میشیدو نتیجه گیری میکنید و دنبال دلیل محکمید تا ببخشید و این باعث ترس در طرف مقابل میشه و این ترس کم کم به وجود میاد شما میگی 6 ساله باهم دوستید پس حتما شناختی از شما داره درسته؟رفتارتونو میدونه چطوره در مقابله با اینجور مسائل

 

من یه احتمال میتونم بدم و اون اینه که ایشون از انتخابش مطمئن نیست و بعد 6 سال وابسته هم شده و این طبیعی هست شاید تو یه کشمکش به سر میبره هم میخواد هم نمیخواد...و از این رو این حق رو به خودش میده که گزینه های دیگه رو هم در نظر بگیره و اشنا بشه اما ترس از دست دادن شمارو هم داره چون فکر میکنه ممکنه بدتر از شمارو به دست بیاره اگه برید و هم میترسه اگه بمونه هم موقعیت دیگه رو از دست میده(این یه احتماله)شما هردو در سن کم همدیگرو انتخاب کردید و ممکنه از روی احساسات و در دراز مدت از روی وابستگی بوده باشه

 

پیشنهاد من اینه بهش فرصت انتخاب بدید و بگید که آزاده هر کسی رو که میخواد انتخاب کنه تو این مدت به خودتون هم فرصت بدید بعضی دور بودن ها لازمه تا آدم درست و خطای کارش رو بسنجه خودش رو تحلیل کنه

 

مورد بعدی اینکه اتفاقا من بذر بی اعتمادی رو نکاشتم...شما درست متن رو خوندین؟

 

اگه همه چی رو از اول بهم میگفت و خودم نمیفهمیدم(آنم نه با چک کردن به صورت ناگهانی اینو فهمیدم) مطمئن باشید الان وضع من این نبود......این دختر حتی چیزایی که مطمئنم رو داره انکار میکنه ..با این روش نمیتونیم به نتیجه برسیم....من خیلیم عصبی نیستم و ادم منطقی هستم...این حرفایی که دختر خانم میزنن صرفا فقط توجیح کارشون هست.

 

اگه این وسطا ازم خسته شده بود چرا بهم نگفت؟ من هیچ مشکلی نداشتم به خودشم گفتم و همیشه میگفتم تنهات نمیزارم تا آخرش هستم.

 

یعنی اینجا کامل من مقصرم؟؟ آدم وقتی میخواد راهنمایی کنه باید منصفانه حرف بزنه. چیزی که واضح هست این دختر خانم پنهان کاری و دروغ داشته....من الان چند شبه نمیخوابم یا خیلی کم میخوابم...داغون شدم...این خانم که دیگه راحته...فعلا هیچ پیامی و زنگی هم نمیده....ظاهرا ضربه اصلی رو من خوردم. ...برای خودتون قصاص قبل از جنایت نکنین. من از صمیم قلبم دوستش داشتم...براش همه کار میکردم تا انجایی که میتونستم...خودشم میدونه.

 

الان وضعیت فرق میکنه....الان باید یه جبران اساسی بکنه و بهم توضیح بده و حقیقت رو بگه که تا چه حد بوده(چطوری بوده-چه مدت بوده) چون اینطوری من واقعا میفهمم که ان پشیمونه...و من ببینم میتونم باهاش ادامه بدم یا نه...من یه پسرم، این دختر باید برای کارهاش بهم توضیح بده و انکار نکنه...چون یک اتفاق وحشتناکی افتاده.....نمیشه که همش دروغ بگه..با این کار به نتیجه نمی رسیم که....

 

خواهش میکنم متن رو درست بخونین و منصفانه حرف بزنین.

لینک به دیدگاه

امروز با پسره چت کردم و ازش خواستم شمارشو بهم بده باهاش حرف بزنم، نمیداد و میگفت همین جا بگو! بالاخره ازش همون شماره تلگرامی که از گوشی دختر خانم گرفتمو بهم داد!(این شماره رو داشتم ولی مسدود بود چون شماره تلگرام پسره هست) و از حرفای پسره فهمیدم که شماره اصلیشو هم به دختر خانم داده...یعنی بازم دروغ! مطمئنم داخل گوشی دیگش، شماره اصلی پسره بود که گوشیشو نمیداد بهم....

 

هر چی فکر میکنم نمیتونم این دختر رو به عنوان همسر آیندم در نظر بگیرم....

 

داغون شدم....نابود شدم....اشکمو در آوردی...خدا اشکتو دربیاره....خدا لعنتت کنه.....

شبهامو زیر و رو کردی....چطوری با خاطراتت روزا و شبهامو بگذرونم......

 

باید نفت بریزم روی تمام خاطراتت و اتیش بزنم....نمیخوام با خیالت، عمری درگیر باشم....خیلی برام سخته....من اشتباه کردم. کاشکی از اول وارد این رابطه نمیشدم و سنتی ازدواج میکردم....غلط کردم ...غلط کردم...غلط کردم.....خدا کمکم کن....فقط همین...

لینک به دیدگاه
اصلا میفهمید دارید چی میگید؟ این طور مسایل باید به من گفته بشه....نه این که پنهان کنه...من مگه بازیچه دستشم؟؟؟؟ بله اگه دوستم نداره بهم بگه و خلاص نه این که با زندگی من بازی کنه...چی دارین میگین؟؟؟؟

 

چرا عصبی میشید دوست عزیز:ws37:

من یه احتمال دادم و تاکید کردم این یه احتماله نگفتم حتما اینجوریه دلیل جبهه گرفتن و عصبانیتتونو از این بابت درک نمیکنم

مگه من گفتم کسی بیاد با زندگیتون بازی کنه یا خدایی نکرده شما باریچه دست کسی بشید؟

مورد بعدی اینکه اتفاقا من بذر بی اعتمادی رو نکاشتم...شما درست متن رو خوندین؟

 

اگه همه چی رو از اول بهم میگفت و خودم نمیفهمیدم(آنم نه با چک کردن به صورت ناگهانی اینو فهمیدم) مطمئن باشید الان وضع من این نبود......این دختر حتی چیزایی که مطمئنم رو داره انکار میکنه ..با این روش نمیتونیم به نتیجه برسیم....من خیلیم عصبی نیستم و ادم منطقی هستم...این حرفایی که دختر خانم میزنن صرفا فقط توجیح کارشون هست.

 

اگه این وسطا ازم خسته شده بود چرا بهم نگفت؟ من هیچ مشکلی نداشتم به خودشم گفتم و همیشه میگفتم تنهات نمیزارم تا آخرش هستم.

 

یعنی اینجا کامل من مقصرم؟؟ آدم وقتی میخواد راهنمایی کنه باید منصفانه حرف بزنه. چیزی که واضح هست این دختر خانم پنهان کاری و دروغ داشته....من الان چند شبه نمیخوابم یا خیلی کم میخوابم...داغون شدم...این خانم که دیگه راحته...فعلا هیچ پیامی و زنگی هم نمیده....ظاهرا ضربه اصلی رو من خوردم. ...برای خودتون قصاص قبل از جنایت نکنین. من از صمیم قلبم دوستش داشتم...براش همه کار میکردم تا انجایی که میتونستم...خودشم میدونه.

 

الان وضعیت فرق میکنه....الان باید یه جبران اساسی بکنه و بهم توضیح بده و حقیقت رو بگه که تا چه حد بوده(چطوری بوده-چه مدت بوده) چون اینطوری من واقعا میفهمم که ان پشیمونه...و من ببینم میتونم باهاش ادامه بدم یا نه...من یه پسرم، این دختر باید برای کارهاش بهم توضیح بده و انکار نکنه...چون یک اتفاق وحشتناکی افتاده.....نمیشه که همش دروغ بگه..با این کار به نتیجه نمی رسیم که....

 

خواهش میکنم متن رو درست بخونین و منصفانه حرف بزنین.

 

اینی که خوب متن رو نمیخونه ظاهرا شمایید:icon_gol:

من گفتم در عرض 6 سال شاید تاکید میکنم شاید ترس از واکنش های شما داشته که واضح جواب شمارو نداده

من کی گفتم شما کامل مقصرید؟شما پست دادید نه ایشون پس مخاطب شمایید من از طرف ایشون فقط به یه احتمال بسنده کردم و به شما فقط احتمال زود عصبانی شدن رو دادم همین و از اون مهمتر کسی شمارو قضاوت نکرده

 

تا جایی که متوجه شدم نتونستم بفهمم دقیقا دنبال چه کمکی هستید؟چون هر کمکی رو متهم به ندانستن و نخوندن و متوجه نشدن و نفهمیدن طرف میبینید

به هر روی امیدوارم مشکلتون حل بشه فقط در مقابل افراد جبهه نگیرید درسته در شرایط خوبی نیستید اما این دلیل نمیشه حرفاهای آدمارو دلیل بر محکوم کردن خودتون برداشت کنید.شاد باشید:icon_gol:

لینک به دیدگاه
چرا عصبی میشید دوست عزیز:ws37:

من یه احتمال دادم و تاکید کردم این یه احتماله نگفتم حتما اینجوریه دلیل جبهه گرفتن و عصبانیتتونو از این بابت درک نمیکنم

مگه من گفتم کسی بیاد با زندگیتون بازی کنه یا خدایی نکرده شما باریچه دست کسی بشید؟

 

 

اینی که خوب متن رو نمیخونه ظاهرا شمایید:icon_gol:

من گفتم در عرض 6 سال شاید تاکید میکنم شاید ترس از واکنش های شما داشته که واضح جواب شمارو نداده

من کی گفتم شما کامل مقصرید؟شما پست دادید نه ایشون پس مخاطب شمایید من از طرف ایشون فقط به یه احتمال بسنده کردم و به شما فقط احتمال زود عصبانی شدن رو دادم همین و از اون مهمتر کسی شمارو قضاوت نکرده

 

تا جایی که متوجه شدم نتونستم بفهمم دقیقا دنبال چه کمکی هستید؟چون هر کمکی رو متهم به ندانستن و نخوندن و متوجه نشدن و نفهمیدن طرف میبینید

به هر روی امیدوارم مشکلتون حل بشه فقط در مقابل افراد جبهه نگیرید درسته در شرایط خوبی نیستید اما این دلیل نمیشه حرفاهای آدمارو دلیل بر محکوم کردن خودتون برداشت کنید.شاد باشید:icon_gol:

 

خواهشا مقلطه نفرمایید.

 

من گفتم در عرض 6 سال شاید تاکید میکنم شاید ترس از واکنش های شما داشته که واضح جواب شمارو نداده

 

آره انم چنین توجیحی داره و میگه ترسیدم..ببینین هر کسی جای من بود مطمئن باشید ناراحت میشد(حداقل)...پس این حق رو بهم بدین عصبانی باشم..این حرفتون توجیح خوبی نیست..این توجیح بی رحمانه ای هست..آدم وقتی چنین اشتباه وحشتناکی رو کرده باید شهامت اعتراف کردنشو داشته باشه (چون دیگه من فهمیدم). من بودم شهامتشو داشتم..شک نکنید..من که دیگه میدونم چی شده، چرا باز انکار میکنه؟ من آدم نیستم؟ دل من چی؟ من باید هیچی نفهمم و خودخوری کنم؟؟ پس غیرتم کجا رفته؟ من نباید بفهمم چی شده؟ من کجای دل این دختر بودم؟ اگه دوستم داره باید حرف بزنه باهام و توضیح بده... یعنی شما فک میکنین اگه به من همون اول میگفت من ازش جدا میشدم؟ نه اینطور نیست....ناراحت میشدم ولی وقتی میدیدیم همه حرفاش به خاطر منه و با منه و با من هماهنگه، این خود به خود اعتماد رو به من برمیگردوند..اما حالا چی؟ تو رو خدا چرا اینطوری حرف میزنین؟ یه مقدار فکر کنین...من داغون شدم...به معنای واقعی...تا حالا این روزا و ساعت ها رو تجربه نکرده بودم...

 

از این رو این حق رو به خودش میده که گزینه های دیگه رو هم در نظر بگیره و اشنا بشه اما ترس از دست دادن شمارو هم داره چون فکر میکنه ممکنه بدتر از شمارو به دست بیاره اگه برید و هم میترسه اگه بمونه هم موقعیت دیگه رو از دست میده

 

 

زندگی مشترک مگه خاله بازیه که دارین اینا رو میگین؟ پس اینطور باشه برعکسشم میتونه بشه دیگه!! هر پسری بره ده تا گزینه (دختر) انتخاب کنه و بعد مدت ها دوستی، 9 تاشو خط بزنه بره سراغ یکیش فقط!!! این حرفا چیه!! با کمال احترام من این حرفا رو قبول ندارم....لطفا بیشتر فکر کنید که دارید چی میگید.

 

خدا به هر کسی زبان داده تا اظهار نظر کنه...من تا ان موقعی که با این دختر خانم بودم، خودمو بهش هیچ وقت تحمیل نکردم و همه چیز توافقی بود. و خدایی ان بالا هست و دیده من چکار کردم براش و وقتی با ان بودم با هیچ دختری نبودم چون قانع بودم..چون پایبند بودم به عهدم.

 

این حرفتون اشتباه هست دوست عزیز...

 

در ویکی پدیا هم سرچ بفرمایید در یک جمع هیچ وقت امکان نداره همه افراد باهم، هم نظر باشن و این دلیل بر عصابنیت بنده نمیباشد. به قول ان دوستی که اول پست گذشتن یه حرف خوبی زدن، قرار نیست ما ایجا حرف همدیگر رو تایید کینم و تایید بشنویم..من حرفای کسی رو کامل رد نکردم حتی ان دوست اول. ولی شما یه چیزای عجیب و غریب دارین میگین.....با کمال احترام به نظرتون.

 

با تشکر

لینک به دیدگاه
:ws38:

ببینید دوست محترم کار شما از نظر پیگیری و کارگاه بازی اصلا خوب نبوده(شما خواسته ناخواسته بذر بی اعتمادی رو رو دلتون کاشتید)

شما خیلی زود عصبی میشیدو نتیجه گیری میکنید و دنبال دلیل محکمید تا ببخشید و این باعث ترس در طرف مقابل میشه و این ترس کم کم به وجود میاد شما میگی 6 ساله باهم دوستید پس حتما شناختی از شما داره درسته؟رفتارتونو میدونه چطوره در مقابله با اینجور مسائل

 

من یه احتمال میتونم بدم و اون اینه که ایشون از انتخابش مطمئن نیست و بعد 6 سال وابسته هم شده و این طبیعی هست شاید تو یه کشمکش به سر میبره هم میخواد هم نمیخواد...و از این رو این حق رو به خودش میده که گزینه های دیگه رو هم در نظر بگیره و اشنا بشه اما ترس از دست دادن شمارو هم داره چون فکر میکنه ممکنه بدتر از شمارو به دست بیاره اگه برید و هم میترسه اگه بمونه هم موقعیت دیگه رو از دست میده(این یه احتماله)شما هردو در سن کم همدیگرو انتخاب کردید و ممکنه از روی احساسات و در دراز مدت از روی وابستگی بوده باشه

 

پیشنهاد من اینه بهش فرصت انتخاب بدید و بگید که آزاده هر کسی رو که میخواد انتخاب کنه تو این مدت به خودتون هم فرصت بدید بعضی دور بودن ها لازمه تا آدم درست و خطای کارش رو بسنجه خودش رو تحلیل کنه

 

به نظرم ترس از رفتار من نیست! منم اگه اینکار رو میکردم، میترسیدم همسرم بفهمه و مواظب بودم و انکار میکردم...خیلی طبیعیه ...چرا اینطوری فکر نمیکنین؟

لینک به دیدگاه

امیر جان

به پیشنهاد من فکر کن

میدونم عصبی هستی

اما بهش فکر کن و خودتو جای اون بذار

 

 

اینم ازت بپرسم

آیا شما با هم نامزدین؟؟

 

ببین حتی نامزد هم که باشین، بازم این التزام نمیاره که ایشون به پاتون وایسن! (این عرف جامعه س)

اما مسئله این نیست

مسئله اینه که الان اون زمانی هست که باید برتری خودتون رو نشون بدید! نه اینکه با این کارای اشتباه همه پل ها رو خراب کنید....

 

 

هیچ دختری اونقدر ساده لوح نیست که از تو گروه تلگرامی بخواد با کسی رفیق بشه یا هر چیزی شبیه اون

مضاف بر اینکه هرچقدر هم رفیق بشه قضیه ش با کسی که آدم برای زندگیش و خودش دوستش داره متفاوته

 

 

دوره دوره ی ارتباطاته! هیچ کس نمیتونه جلوی ارتباط برقرار کردن با دیگران رو بگیره

اما ارتباطات حدی داره و هر کدومش هم مرز خاص خودش رو داره

من با خانم های بسیاری ارتباط دارم

اما رابطه م با همسرم یه جوره، با همکارم یه جور دیگه س!!! با هر دوتاشون هم میگم و میخندم و یه جورایی خوش و بش یا هر چی که اسمش رو میذاری

مرز بندی مهمه!

 

 

کاری که شما با اون کردین اصلا درست نبوده

حتی اگه لغزشی هم باشه خدایی نکرده، بازم کار شما درست نبوده!

این رو بهت اطمینان میدم صد در صدی... که اگه زن و شوهر (هر دوتاشون) از هر لحاظی (هرچی میتونه باشه) تامین نکنن همدیگه رو، احتمال این خیلی زیاده که به راه غلط برن

بنابراین شما همونطور که گفتم باید بگردی ببینی چی براش کم گذاشتی؟

عاطفه؟ عشق؟ ابراز علاقه؟ محبت؟ پول؟.......

 

 

 

توصیه م اینه که اگه واقعا دوستش داری، بعد از درست کردن ارتباطتون و فهمیدن کامل این موضوع پا پیش بذاری برای خواستگاری یا هر چی

 

 

 

از معایب دوره ی نامزدی همینه که دختر نه اسمش روی شماست و نه شما اسمت روی ایشونه

هیچ تضمینی و پایبندی ای هم نیست برا هیچ کدومتون

 

حالا چه برسه که این دوره بخواد طولانی هم بشه

لینک به دیدگاه

یه چیزی هم که خیلی مد شده اینه که اکثرا به دختر و پسرایی که 25-26 سالشونه میگن کم سن هستن و هنوز جا داره و ازدواج زوده براشون! اینو کدوم قانون گفته؟

لینک به دیدگاه
یه چیزی هم که خیلی مد شده اینه که اکثرا به دختر و پسرایی که 25-26 سالشونه میگن کم سن هستن و هنوز جا داره و ازدواج زوده براشون! اینو کدوم قانون گفته؟

قانونی در کار نیست

متاسفانه توی ایران به دلایل اقتصادی همه ی جوونا بلاشک بعد از ازدواج به مشکل اقتصادی شدید بر میخورن! همین خیلی از خوشی ها رو براشون نابود میکنه

بنابراین میخوان تا جایی که میشه از این اتفاق خودداری کنن

 

 

متاسفانه دقیقا توی همین شرایط یه پسر جوون هم توی بد موقعیتی قرار داره

لنگ کار و سربازی و بی پولی و هزار بدبختی دیگه

لینک به دیدگاه
امیر جان

به پیشنهاد من فکر کن

میدونم عصبی هستی

اما بهش فکر کن و خودتو جای اون بذار

 

 

اینم ازت بپرسم

آیا شما با هم نامزدین؟؟

 

ببین حتی نامزد هم که باشین، بازم این التزام نمیاره که ایشون به پاتون وایسن! (این عرف جامعه س)

اما مسئله این نیست

مسئله اینه که الان اون زمانی هست که باید برتری خودتون رو نشون بدید! نه اینکه با این کارای اشتباه همه پل ها رو خراب کنید....

 

 

هیچ دختری اونقدر ساده لوح نیست که از تو گروه تلگرامی بخواد با کسی رفیق بشه یا هر چیزی شبیه اون

مضاف بر اینکه هرچقدر هم رفیق بشه قضیه ش با کسی که آدم برای زندگیش و خودش دوستش داره متفاوته

 

 

دوره دوره ی ارتباطاته! هیچ کس نمیتونه جلوی ارتباط برقرار کردن با دیگران رو بگیره

اما ارتباطات حدی داره و هر کدومش هم مرز خاص خودش رو داره

من با خانم های بسیاری ارتباط دارم

اما رابطه م با همسرم یه جوره، با همکارم یه جور دیگه س!!! با هر دوتاشون هم میگم و میخندم و یه جورایی خوش و بش یا هر چی که اسمش رو میذاری

مرز بندی مهمه!

 

 

کاری که شما با اون کردین اصلا درست نبوده

حتی اگه لغزشی هم باشه خدایی نکرده، بازم کار شما درست نبوده!

این رو بهت اطمینان میدم صد در صدی... که اگه زن و شوهر (هر دوتاشون) از هر لحاظی (هرچی میتونه باشه) تامین نکنن همدیگه رو، احتمال این خیلی زیاده که به راه غلط برن

بنابراین شما همونطور که گفتم باید بگردی ببینی چی براش کم گذاشتی؟

عاطفه؟ عشق؟ ابراز علاقه؟ محبت؟ پول؟.......

 

 

 

توصیه م اینه که اگه واقعا دوستش داری، بعد از درست کردن ارتباطتون و فهمیدن کامل این موضوع پا پیش بذاری برای خواستگاری یا هر چی

 

 

 

از معایب دوره ی نامزدی همینه که دختر نه اسمش روی شماست و نه شما اسمت روی ایشونه

هیچ تضمینی و پایبندی ای هم نیست برا هیچ کدومتون

 

حالا چه برسه که این دوره بخواد طولانی هم بشه

 

 

به خدا من کم نذاشتم...حتی اگه کم بزارم یعنی باید اینطور تاوان بدم؟ واقعا این انصافه؟

 

پس اگه اینطوری باشه..یه موقع من مشغله کاریم زیاد باشه و نبینمش ان باید بره خیانت کنه؟

 

واقعا نظرتون اینه؟ پس تعهد چی میشه؟ این حرفا رو میزنین یه علامت سوال بزرگ روی مخم ظاهر میشه.

 

شما این حرفامو بهم توضیح بده اول.

لینک به دیدگاه
قانونی در کار نیست

متاسفانه توی ایران به دلایل اقتصادی همه ی جوونا بلاشک بعد از ازدواج به مشکل اقتصادی شدید بر میخورن! همین خیلی از خوشی ها رو براشون نابود میکنه

بنابراین میخوان تا جایی که میشه از این اتفاق خودداری کنن

 

 

متاسفانه دقیقا توی همین شرایط یه پسر جوون هم توی بد موقعیتی قرار داره

لنگ کار و سربازی و بی پولی و هزار بدبختی دیگه

 

دقیقا..بعضیا فکر بد میکنن که رابطم طولانی شده. فک میکنن با زندگی دختر مردم میخوام بازی کنم. اگرم میبینین طولانی شده اینم به این خاطره که شرایط جامعه و اقتصادی ایجاب میکنه و من و این دختر توافقی این کار رو کردیم و اینطوری هم نبوده که من با دخترهای دیگه باشم. این هیچ نوع مشکلی وجود نداره..یه سری آدما حرف از دین و قران و شرع هم میزنن که اصلا هیچ ربطی نداره به نظرم..منم بیکار نیستم دارم تلاشمو میکنم.

 

گرچه در مورد زمان مقصر اصلی رو خودم میدونم نه کسی دیگه.

لینک به دیدگاه

 

توصیه م اینه که اگه واقعا دوستش داری، بعد از درست کردن ارتباطتون و فهمیدن کامل این موضوع پا پیش بذاری برای خواستگاری یا هر چی

 

 

وقتی انکار میکنه چکار کنم به نظرتون؟ بهم نمیگه...شما بودین دیوونه نمیشدید؟ بیشتر شک نمیکردید؟ من اینو چکار کنم؟

لینک به دیدگاه

احساس میکنم مشکل کمبود از نظر من نیست....گاهی اوقات فک میکنم بعضی چیزا نمیدونه و دست خودش نیست، باید بهش راهنمایی کرد...آخه من باید آموزش بدم بهش؟!

لینک به دیدگاه
وقتی انکار میکنه چکار کنم به نظرتون؟ بهم نمیگه...شما بودین دیوونه نمیشدید؟ بیشتر شک نمیکردید؟ من اینو چکار کنم؟

 

شاید به این خاطر نمیگه که نمیخواد بیشتر پیش من کوچیک بشه!! اگه دلیلش این باشه، چطور میتونم راضیش کنم باهام حرف بزنه و همه چی رو بگه؟ اینو بهم بگین.

لینک به دیدگاه

اگرم بخوام اقدامی کنم فعلا فک کنم نباید انجام بدم...باید زمان بگذره..ان باید بفهمه چقدر دلمو شکونده(شایدم ان الان داره خوشحالی میکنه در نبود من)....نظرتون چیه؟

لینک به دیدگاه
به خدا من کم نذاشتم...حتی اگه کم بزارم یعنی باید اینطور تاوان بدم؟ واقعا این انصافه؟

 

پس اگه اینطوری باشه..یه موقع من مشغله کاریم زیاد باشه و نبینمش ان باید بره خیانت کنه؟

 

واقعا نظرتون اینه؟ پس تعهد چی میشه؟ این حرفا رو میزنین یه علامت سوال بزرگ روی مخم ظاهر میشه.

 

شما این حرفامو بهم توضیح بده اول.

مطمئن باش کم گذاشتی که سراغ کسی رفته (البته همونطور که گفتم شاید خیانتی در کار نباشه، و هنوز هم شما رو به عنوان شریک زندگی آینده ش دوست داشته باشه) اما همیشه از سر کمبود هست که انسان به چیزای دیگه رو میاره

این رو شک نکن

دقیقا..بعضیا فکر بد میکنن که رابطم طولانی شده. فک میکنن با زندگی دختر مردم میخوام بازی کنم. اگرم میبینین طولانی شده اینم به این خاطره که شرایط جامعه و اقتصادی ایجاب میکنه و من و این دختر توافقی این کار رو کردیم و اینطوری هم نبوده که من با دخترهای دیگه باشم. این هیچ نوع مشکلی وجود نداره..یه سری آدما حرف از دین و قران و شرع هم میزنن که اصلا هیچ ربطی نداره به نظرم..منم بیکار نیستم دارم تلاشمو میکنم.

 

گرچه در مورد زمان مقصر اصلی رو خودم میدونم نه کسی دیگه.

تلاش بیشتر

مطمئن باش تلاش شما از دید ایشون پنهان نیست

اما تلاش هم به تنهایی فایده نداره

گاهی باید عمل کرد

من خودم رو مثال میزنم

 

کلا نزدیک یه سال نامزد بودم

بعد عقد کردیم

و الان همه چیز خیلی خیلی بهتر شده

همه چیز

وقتی انکار میکنه چکار کنم به نظرتون؟ بهم نمیگه...شما بودین دیوونه نمیشدید؟ بیشتر شک نمیکردید؟ من اینو چکار کنم؟

عرض کردم

بخشنده باشید

فراموش کنید

به قول یه ضرب المثل میگه به فکر نون باشید که خربزه آبه!

همونجوری که عرض کردم شاید ایشون هم سر مشکلاتی که با شما دارن به اون پسر غریبه رو آوردن

و بدتر از همه همینه که شما اخبارتون رو از اون پسر گرفتید

یعنی بدترین کار ممکن

از این کار بدتر نبود که انجام بشه

 

 

دور از جون شما مثل این میمونه که فردی سراغ زنش رو از مرد غریبه بگیره

احساس میکنم مشکل کمبود از نظر من نیست....گاهی اوقات فک میکنم بعضی چیزا نمیدونه و دست خودش نیست، باید بهش راهنمایی کرد...آخه من باید آموزش بدم بهش؟!

بله

اگه لازمه آموزش هم بدید

چرا که نه

اما هر کاری سیاست داره

شاید به این خاطر نمیگه که نمیخواد بیشتر پیش من کوچیک بشه!! اگه دلیلش این باشه، چطور میتونم راضیش کنم باهام حرف بزنه و همه چی رو بگه؟ اینو بهم بگین.

من میگم اصلا لازم نیست همه چیز رو بدونید!!!

نظارت بکنید اما دونستن ماجرایی که گذشته و شاید از سر یه کار بچگانه یا یه اشتباه بوده چه سودی به حال شما و آینده تون داره؟؟؟

اگه واقعا دوستش دارید بخشنده باشید و بزرگی و بزرگمردی از خودتون نشون بدید!

نشون بدید که اگه یه رفتار بچگانه انجام داده، شما مثل یه آدم بزرگ باهاش رفتار کردید!

لینک به دیدگاه
اگرم بخوام اقدامی کنم فعلا فک کنم نباید انجام بدم...باید زمان بگذره..ان باید بفهمه چقدر دلمو شکونده(شایدم ان الان داره خوشحالی میکنه در نبود من)....نظرتون چیه؟

به نظرم دورادور اخبارش رو داشته باشید

اما نه از اون پسر کذایی

 

اگه اون هم به شما علاقه داشته باشه از دلتون در میاره

اما فراموش هم نکنید که موقع عذرخواهی ایشون، شما هم عذر خواهی بهش بدهکارید

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.


×
×
  • اضافه کردن...