رفتن به مطلب

1984 ، جورج اورول- هم‌خوانی شماره (11)


ارسال های توصیه شده

درود

:icon_gol:

 

خب خب این سری با یه کتاب رمان برگشتیم خدمتتون

1984 ، جورج اورول- هم‌خوانی شماره (11)

 

رمان 1984 در سال 1948 نوشته شد و موضوع آن راجع به وضعیتی است که اورول برای 36 سال آینده جهان پیش بینی کرده است. در خصوص این که چرا سال 1984 برای وقوع حوادث مورد نظر اورول انتخاب شده است، اغلب معتقدند دلیل آن صرفاً یک بازی ساده جابه جایی دو رقم آخر سال نگارش کتاب بوده است و برخی نیز اعتقاد دارند او می خواسته به صدمین سالگرد تأسیس جامعه فابیان اشاره کند، جامعه ای که در سال 1884 در انگلستان ظهور یافت و سوسیالیسم را پیامد واکنش مسالمت آمیز و تدریجی در برابر مالکیت انحصاری و همچنین توسعه سیاسی و پیشرفت دموکراسی می انگاشت. اما در هر حال به نظر می رسد مقصود اورول بیشتر نگاه به وضعیت جهانی در آستانه قرن بیست و یکم بوده و نفس سال 1984 بیش از یک بهانه و بستر نبوده است.

 

wavkpxd8fdwgjvkura14.jpg

 

 

 

نام کتاب:1984

نویسنده :جورج اورول

تعداد صفحه : 375

 

داستان در زمانه ای می گذرد که دنیا به سه قاره یا ابرقدرت تقسیم شده است: اقیانوسیا، اوراسیا و شرقاسیا.

این سه قاره، در ظاهر پیوسته در حال نبرد با یکدیگرند، اما در باطن امر تمام این جنگ ها، حیله ای است برای فریب توده مردم و مهار نیروی تولید، جلوگیری از افزایش مصرف و خودداری از گسترش رفاه عمومی و ارتقای فرهنگی . داستان اورول در قاره اقیانوسیا می گذرد. سیستم سیاسی این قاره که پایتخت آن لندن است، مبتنی بر حاکمیت حزبی فراگیر است که برساحت خصوصی و عمومی افراد نظارت تام دارد و مهم ترین ابزار این نظارت، تلویزیون هایی است که در همه جا (منزل، ادارات، معابر و...) نصب شده و کسی قادر و جایز به خاموشی آن نیست. این تلویزیون ها، جدا از ابلاغ پیام ها و تبلیغات حزب به ملت، گیرنده و ضبط کننده تصویر و صدای افراد نیز هست و به این طریق مثل یک پلیس، پیوسته به ثبت گزارش حرکات و سکنات آدم ها مشغول است. به همین دلیل هیچ کس را یارای پنهان کاری نیست، چرا که «پلیس افکار» می تواند تردیدها و بی باوری های ذهنی افراد را هم کشف کند و هرکس را که ناسازگار با حزب تشخیص دهد معدومش کند؛ نه تنها جان و جسمش را که حتی اسم و نشانی اش را. حزب برای اعمال حاکمیت چهار وزارتخانه دارد که نام هایی معکوس با کارکردشان دارند: وزارت صلح که عهده دار امور جنگ است. وزارت عشق که به تفتیش عقاید، اعمال محدودیت روابط انسانی و ممنوعیت روابط عاطفی (در این جامعه ازدواج نیز با نظارت حزب صورت می گیرد و هدف از آن تولید و پرورش فرزندان برای خدمت به حزب است و نه کسب لذت جنسی و یا سرخوشی عاشقانه) می پردازد، وزارت فراوانی که بر امور جیره بندی نظارت می کند و نهایتاً وزارت حقیقت که به نشر تبلیغات حزبی، کنترل روابط از طریق دروغ پراکنی و جعل و تغییر واقعیات و اسناد و همچنین شست و شوی مغزها می پردازد. رهبری این جامعه به فردی به نام برادر بزرگ منسوب می شود که هیچ گاه دیده نمی شود، اما تصاویرش روی پوسترها در تلویزیون کل شهر را فراگرفته است. این رهبر نادیدنی منشأ تمام موفقیت ها و معرفت ها و فضیلت ها برشمرده می شود و نوعی جاودانگی به او نسبت داده می شود. قهرمان رمان مردی 39 ساله به نام وینستون اسمیت است که در وزارت حقیقت کار می کند و وظیفه اش جعل و بازنویسی قسمت هایی از کتاب ها، نشریات و اسناد تاریخی و بایگانی شده ای است که با مصالح و ادعاهای روز احزاب مغایرت دارد.

 

 

پ.ن:

 

فایلی از ترجمه ی کتاب رو هم ضمیمه کردم

با این حال امیدوارم که دوستان این کتاب رو تهیه کنن

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

لینک به دیدگاه

آخيش بالاخره رمان شد كتابخوني؛)

 

سپاس آقاناصر و سپيده جان:)

 

 

+١٤٥صفحه س اقا ناصر واس من!!!!!!!

تو صفحات خودشم زده٢٨٨

 

مهم اخرشه كه درسته نوشته پايان:)

لینک به دیدگاه
آخيش بالاخره رمان شد كتابخوني؛)

 

سپاس آقاناصر و سپيده جان:)

 

 

+١٤٥صفحه س اقا ناصر واس من!!!!!!!

تو صفحات خودشم زده٢٨٨

 

مهم اخرشه كه درسته نوشته پايان:)

 

به خاطر اسکن اینجوریه ... دوصفحه شده یکی

امیدوارم زودتر نظرات و درگیریهای ذهنیتونو از خوندن این کتاب با ما در میان بزارین :a030:

لینک به دیدگاه
به خاطر اسکن اینجوریه ... دوصفحه شده یکی

امیدوارم زودتر نظرات و درگیریهای ذهنیتونو از خوندن این کتاب با ما در میان بزارین :a030:

 

اولين كتابيه كه با اين موضوع ميخونم...

 

به دل نشست

 

تو دل ميمونه قطعا

لینک به دیدگاه

آیا چیزی به نام "حقیقت" وجود دارد یا نه. "واقعیت" انگونه که حزب حاکم به ان اعتقاد دارد، بیرونی نیست، "واقعیت فقط در ذهن انسان است نه هیچ جای دیگر... هر چه که حزب ان را حقیقت بداند، حقیقت است." اگر چنین باشد پس حزب با کنترل ذهن انسانها، حقیقت را کنترل میکند.

حقیقت چیه واقعا؟!

لینک به دیدگاه

قبلا یه جایی خوندم که از خودش می پرسید آیا ممکنه بشر انسانیت خودشو فراموش کنه و برده خواسته های غیرانسانیش بشه؟!

فکر کنم خیلی زودتر از اونچه که فکرشو کنیم بشر به این مرحله رسیده

لینک به دیدگاه
آقا منم هسدم :ws3:

فقط چجوریه قضیه؟ چندروزه باید بخونیم؟

به لینک زیر برید و توضیحاتشو مطالعه کنید اگه تمایل داشتین عضو گروه باشید اعلام کنید تا یک شماره به نام شما ثبت بشه :w16:

https://www.noandishaan.com/forums/thread152670.html

 

لینک به دیدگاه
به لینک زیر برید و توضیحاتشو مطالعه کنید اگه تمایل داشتین عضو گروه باشید اعلام کنید تا یک شماره به نام شما ثبت بشه :w16:

https://www.noandishaan.com/forums/thread152670.html

 

 

مرسی

زمانبندی نداره؟

لینک به دیدگاه

قدرت طلبی حکومت استبدادی، کنترل شدید مردم به صورت مستقیم و همچنین از طریق تکنولوژی، استفاده از کودکان و آماده سازی در جهت منافع حکومت، استفاده از زبان برای تداوم حکومت، تغییر در گذشته و گاهی حذف اون، ایجاد جنگ همیشگی با دشمنی دروغین جهت ماندگاری...

خیلیاش آشناس :sigh:

چقد انسان موندن سخته :hanghead:

لینک به دیدگاه

آخر داستان چیزی بود که نمیخواستم باورش کنم، آخرین نشانه ی انسانیت از بین رفت، آخرین انسان هم فقط ظاهر انسان بودن رو حفظ کرد ولی خصوصیات و عواطف انسانی رو نداشت، بعد خوندنش یهو تو یه خلا غرق میشین،

لینک به دیدگاه
کسی میدونه پی دی افی که تو تاپیکه ترجمه کیه؟

من شنیدم ترجمه مهدی بهره مند بدون سانسوره

 

آقای ناصر شاید بدونه،

ترجمه بهره مند بدون سانسوره و ترجمه آقای بلوچ هم عالیه

لینک به دیدگاه
من خود کتابشو رفتم خریدم و نشستم خوندم

زود بشین بخون زمان رو به اتمامه

 

من نسخه اصلیشو 3ساله دارم ولی هنوز سواتم قد نمیده بخونم:ws3:

پس منم برم ترجمشو بخرم با پی دی افش که چشام درومد

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...