رفتن به مطلب

▪︎فرار از اردوگاه ۱۴ _ همخوانی گروهی (۱۲)


ارسال های توصیه شده

 

سلام رفقا 

پیشنهاد همه خوب و مورد پسند بود و همه ش باید منتخب باشن 

با اجازه تون اول از این کتاب شروع میکنیم

 

فرار از اردوگاه ۱۴ 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

کتاب فرار از اردوگاه ۱۴ با عنوان فرعی فرار اودیسه‌وار مردی از کره‌ی شمالی به سوی آزادی، ماجرای واقعی از داخل زندگی در کره شمالی و سپس فرار از آن می‌باشد. این کتاب روایت مستندگونه‌ای از زندگی در یکی از مخوف‌ترین و امنیتی‌ترین اردوگاه‌های زندانیان سیاسی در کره شمالی است.

شین که هیچ آگاهی و دانشی پیرامون جهان زیست خود ندارد به تدریج در معاشرت‌های به شدت محافظه‌کارانه با زندانیان پیرامون خود که گاها از رده‌های بالای حکومتی بودند و یا جهان بیرون را دیده بودند شروع به ادراک این مفهوم می‌کند که دنیایی فراتر از قفس مخوف او وجود دارد. دنیایی به نام جهان آزاد، که در آن انسانها حق و حقوقی دارند و قدرت انتخاب دارند و می‌توانند هر چقدر که خواستند غذا بخورند! همین موضوع انگیزه‌ای می‌شود برای او تا یکی از بزرگترین و غیرممکن‌ترین فرارها را در تاریخ زندان‌های سیاسی کره شمالی رقم بزند. 

برای دانلود نسخه ی پی دی اف کتاب ، روی عکس کلیک کنید : }

 { نظرهامونو آخر هفته - پنجشنبه و جمعه - مینویسیم انشالله }

@سین.دخت @پارادوکس @Rostam18 @adamak-h @Sunny77 

لینک به دیدگاه
در 5 ساعت قبل، Rostam18 گفته است :

سپاس از دوستان 

فعالیت گروهی دلپذیری است 

زمانش رو نمیدونم چقدر میزارید ولی زیادش کنید دیگه! دی

 

در 8 ساعت قبل، پارادوکس گفته است :

زمان نداره؟

کی قرار تموم شه؟

ممنونم از یاد آوری

به انتهای پست اصلی اضافه شد 

لینک به دیدگاه

مرسی

ولی فکر میکنم  من نمی تونم همچین کتابی بخونم

از دور تشویقتون می کنم:دی

 

من سریال گیم اف ترونزو هم فقط هفت قسمتشو تونستم ببینم:|:)))))

هشتگ حسسسساس

هشتگ لوس و ننر

لینک به دیدگاه

خب پنج شنبه شد....

نظرمو بگم....

کتاب ترجمه روونی داشت.

نویسنده هم با توضیحات طولانی و فضا سازی, باعث خستگی خواننده نمیشد.

توضیحات و اشارات خارج از خاطرات شین جالب بودن اما ب خود کتاب نامربوط میشدن.

اما خود موضوع کتاب شبیه داستانهای تخیلی بود اما تخیل و تصور کسی نیست و معتبرِ.

رشد و پرورش یک انسان بدون احساس و خالی از عواطف بشری

محدود شدن تصورات ذهنی به زندگی که اسمش هم زندگی نیست

من تا قبل این کتاب اطلاعات چندان زیادی درباره کره شمالی نداشتم و  خوندن این کتاب  باعث شد بیشتر به مفهوم ازادی و مسیر تربیتی و هنجار و ارزش فکر کنم....ب قول خود شین جسمش ازاد بود اما روح و روان هنوز اسیر بود و بنظر من وضعیتش بدتر از اسارت بود....تطابق با محیط حاضر و پیوند ب گذشته ای که داشت خیلی شرایط رو سخت کرده بود.

پ ن:هرچند خوندم شین تو فیسبوکش گفته که درباره قسمتهای از کتاب اغراق کرده

همونطور که درباره فرار مادرش دروغ گفته بود

بهرحال کتابی بود ک بنظر من ارزش خوندن و فکر کردن رو داشت

مخصوصا قسمتی که درباره جوچه و شعارهای زندگی سخت نوشته شده بود....

 

لینک به دیدگاه

پروپاگاندا  : }

 

به جرئت میتونم بگم چیز مفیدی در این کتاب وجود نداره

جز آشنایی بیشتر با متد همیشگیِ  ایالات متحده برای کسب مجوز مردمی  جهت سرکوب 

 

همونجور که نفر قبلی اشاره کرد دو نوع روایت کردن داشتیم . یکی روایت هایی که نقل از شخصیت ماجرا بود و نزدیک یک سوم یا یک دوم کتاب گزارش های سیاسی راوی . که یک جانبه بودن و تلاش برای ارائه ی یه تصویر بد به هر قیمت قشنگ حس میشد. تا اونجا که گاهی اغراق کردنها دست خود راوی رو ، رو میکنه 

 

در جایی از کتاب خیلی بدبینانه فعالیت های نماینده های بیمه ی کره ی شمالی رو فریبکاری و شیره مالیدن سر دولتهای اروپایی توصیف میکنه و واضح میگه فجایای طبیعی که بابتش حق بیمه دریافت میشد قابل پیگیری نبود و احتمالا حقیقت نداشته مثل سیل ها و در چند بخش جلوتر وقتی میخواد وضعیت رو در کمپ ها فلاکت بار نشون بده همون بلایای طبیعی رو راست یا دروغ از زبان شین فاجعه بار شرح داده !!  - حالا اینکه چطور ابرشرکتهای بیمه دنیا انقدر راحت رودست میخورن از حکومتی که داره برای تامین کمترین مایحتاج مردمش جون میکنه چون تحت تحریم هست هم باید از نویسنده ی روزنامه واشنگتن پست پرسید : چطور ممکنه ؟! -

 

در جایی از کتاب در باره سخاوت بی حد هم پیمان امریکا یعنی کره ی جنوبی نسبت به کره ی شمالی صحبت میشه... اینکه بطور رایگان کود شیمیایی و مایحتاج در اختیارشون میذاره ، پناهجوهاش رو اسکان میده و براشون حقوق ماهانه مقرر میکنه ! کلینیک های روانشناسی براشون دایر کرده قبل از ورود به اجتماع و ... و با وجود شرارت ها و آزار و اذیت های کره ی شمالی مثل حمله های ریز و درشت نظامی و تهدیدهاش ، کره ی جنوبی بزرگوارانه رویه ی صلح رو در قبالش انتخاب کرده 

از طرفی چین (غیر هم پیمان) متهم شده به استفاده از پناهجویان برای عایق کردن مرزی که با ژاپن و کره ی شمالی داره !   ضمن اینکه قوانین رو براساس منفعت دولت دو طرف دائم تغییر میدن و آزار و اذیت زیادی ایجاد میکنن برای اینها 

اما در عمل توی شرح حال شین میخونیم که وضعیتش برای سازگاری با جامعه توی چین اگر بهتر نبود، بد هم نبود  و توی جامعه ی کره جنوبی اون پس زده شدن و آزار روانی ای که از بازخوردای مردم داشته اجازه نمیداده بتونه زندگی روالی داشته باشه .

میخوام بگم یجور نویسنده خواست کره ی جنوبی رو خیرخواه و بزرگوار و حامی حقوق بشر جلوه بده و ازش چنین تصویری بسازِ ولی توی قسمتهای دیگه مشخص میشد مردم کره ی جنوبی بسیار مادی گرا و تک بعدی هستن و وضعیت حقوق بشر در کشور همسایه شون اولویتی براشون نداره. سوتی نامحسوسی بود ! 

 

توی شرح حال شین هم ازین تناقض ها کم نبود 

به مادرش بعنوان رقیب در بقا نگاه میکرده ، همینقدر عاری از احساسات انسانی اما موقع بیهوش شدن مادرش زیر افتاب شالیزار ، به نگهبان التماس و زاری میکرده ! ( مگه نگهبان ، معلم و شخص اول زندگیشون نبود؟ )

رفتار بد و تلخ نگهبان و معلم تعمیم داده میشه به کل اما رفتار رئوف معلم بعدی تعبیر میشه به اینکه " حتما فهمیدن شین خبر چین خوبیه " 

جسد سوخته ی یه زندانی روی سیم های برق و نبودن یه خبرچین خوب ، اما بیست و چهارساعت میگذره و شین فقط ۲۵ کیلومتر از اردوگاه دور شده و هیییییچ جستجویی براش نیست ؟ عجیب !

 

اون نگاه شدیدا بدبینانه و ذهن داستان ساز راوی بعلاوه عدم تعادل روانی که شین داشته باعث میشه نشه خیلی کتاب رو باور کرد 

آدم خیلی اشتراکات توی تبلیغات سوء که علیه کشور خودش میشه و توصیفات نویسنده میبینه . اینم یه دلیل که بگم کتاب برام قابل باور نبود انچنان 

 

فقط یه نکته ی جالب داشت برام . نظام طبقاتی جامعه کره ی شمالی 

لینک به دیدگاه
در ۱ ساعت قبل، نفحات گفته است :

اون نگاه شدیدا بدبینانه و ذهن داستان ساز راوی بعلاوه عدم تعادل روانی که شین داشته باعث میشه نشه خیلی کتاب رو باور کرد 

تو فیسبوکش اعتراف کرده به اینکه همه با واقعیت همخوانی نداره اما ذکر نکرده چه قسمتهایی

+

درباره نگرانی چین ازفروپاشی کره شمالی و یکی شدن با کره جنوبی. ک هم پیمان امریکاس هست و تبدیل ب تهدید شدن و.....

چیزهای زیادی دستگیر کسایی میشه ک سواد سیاسی دارن 

اینم باید درنظر داشت ک مصاحبه گر ممکنِ تو کل متن دست برده باشه و اصل امانت رو رعایت نکرده باشه

+

اما برای من خود زندگی و محدودیتهایی ک میتونه یه ادم رو ب چه شخصیتی تبدیل کنه جالب بود تا کنکاش درباره وضعیت سیاسیِ ک شرح داده بود هرچند تاثیرش روی کل داستان غیرقابل انکارِ و سیاستهای کره باعث شکل گیری داستان شده بود

 

 

 

لینک به دیدگاه

زیادی روان بود!

هیچ اوج و و فرودی در کتاب نیست ، 

من رو دنبال خودش نمیکشونه تا ببینم بعدش چی میشه!

در کنار داستان اطلاعاتی  میداد و نمیدونم چقدر میشه بهش اعتماد کرد

البته من به راحتی به هر کتابی اعتماد میکنم(دلیلش رو نمیدونم) ولی توضیحات نفحات اینبار ی مقدار نظرم رو عوض کرد.

به هر حال اغراق هم حتما داره ولی خّب بازم نتونسته جذابش کنه

تنها قسمت تاثیر گذارش که دوستان هم گفتن اینکه شین هنوز اسیره وقتی هنوز زندانی با اون شرایط و اون زندانی ها وجود دارند.

شاید اگه من جای شین بودم بر میگشتم تا کاری کنم وقتی هیچکس رو نداری و هیچی نیستی و .. همه ش هم رو هم اونا ازت گرفتن

برمیگشتم تا اگه قراره بمیرم برا آزادی اول خودم بعد بقیه تلاش کنم و به ی دردی خورده باشم! (شایدم جو گیر شدم نمیدونم! دی)

پُر بی راه هم نیست وقتی تمام کائنات دست به دست هم میدن (خر شانسی)تا شین آزاد بشه به ی کتاب نوشتن نباید خلاصه بشه! دی

ولی به هر حال بک بار خوندنش بد نیست.

 

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...