مشاعره

[kimia 4,172]

نه از آشنایان وفا دیده ام

نه از باده نوشان صفا دیده ام

زنامردمیها نرنجد دلم

که از چشم خود هم خطا دیده ام

[آریوبرزن 13,988]

من راه تورا بسته ، تو راه مرا بسته

امید رهایی نیست وقتی همه دیواریم

[kimia 4,172]

مه من هنوز عشقت دل من فکار دارد

تو یکی بپرس از این غم که به من چکار دارد

[آریوبرزن 13,988]

دگر زمنزل جانان سفـر مکـن درويـش

که سير معنوي و کنج خانقاهت بس

[kimia 4,172]

سلام کن زمن ای باد مر خراسان را

مراهل فضل و خرد را نه عام نادان را

[آریوبرزن 13,988]

آرزوی خم گیسوی تو خم کرد قدم

باز انگـشت نمای سر بـازار شدم

[kimia 4,172]

من از تو پیش که نالم که در شریعت عشق

معاف دوست بدارند قتل عمدا را

[آریوبرزن 13,988]

از آنرو هـست یاران را صفـاها با مِـی لعـلش

که غیر از راستی نقشی در آن جوهر نمیگیرد

[arash86. 4,604]

دلا چو پير شدي حسن و نازكي مفروش

كه اين معامله در عالم شباب رود

[آریوبرزن 13,988]

در غم ما روزها بیگاه شد

روزها با سوزها همراه شد

[tiba* 797]

در پرده اسرار کسی را ره نیست

 

زین تعبیه جان هیچکس آگه نیست

 

جز در دل خاک هیچ منزلگه نیست

 

می خور که چنین فسانه‌ها کوته نیست

[آریوبرزن 13,988]

تو مگر بر لب آبی به هوس بنشینی

ور نه هر فتنه که بینی همه از خود بینی

[arash86. 4,604]

ياران همنشين همه از هم جدا شدند

ماييم و آستانه دولت پناه تو

[آریوبرزن 13,988]

وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم

که در طریـــقت ما کافـــریست رنجــیدن

[tiba* 797]

وقت سحر است خیز ای مایه ناز

 

نرمک نرمک باده خور و چنگ نواز

 

کانها که بجایند نپایند بسی

 

و آنها که شدند کس نمیاید باز

[tiba* 797]

وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم

 

 

 

که در طریـــقت ما کافـــریست رنجــیدن

نیکی و بدی که در نهاد بشر است

 

شادی و غمی که در قضا و قدر است

 

با چرخ مکن حواله کاندر ره عقل

 

چرخ از تو هزار بار بیچاره‌تر است

[آریوبرزن 13,988]

تا دهن بسته ام از نوش لبان میبرم آزار

من اگر روزه بگیرم رطب آید سر بازار

[arash86. 4,604]

روي جانان طلبي آينه را قابل ساز

ورنه هرگز گل نسرين ندمد زآهن و روي

[tiba* 797]

یاور من تویی بکن بهر خدای یاریی

 

نیست تو را ضعیفتر از دل من شکاریی

 

نای برای من کند در شب و روز ناله‌ای

 

چنگ برای من کند با غم و سوز زاریی

[آریوبرزن 13,988]

یاری اندر کس نمی بینم یاران را چه شد

دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد