رفتن به مطلب

نکات مدیریتی روز


ارسال های توصیه شده

  • پاسخ 90
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

[h=3]تجربه ناب برای موفق شدن در سازمان[/h]

در صورتی كه كارمند دولت هستید حتما از این تجربیات استفاده كنید.

1- در یك سیستم دولتی؛ سعی كنید «لال بودن» را تمرین كنید! این تمرین در میزان عزیز بودن شما بسیار موثر است.

2- در یك سیستم دولتی؛ هیچگاه كارمندان را با یكدیگر مقایسه نكنید؛ چون قطعا شاهد تبعیض خواهید بود.

3- در یك سیستم دولتی؛ اگر مدیرتان 3 یا 4 ایراد دارد انتظار رفتنش را نكشید، چون قطعا نفر بعدی او 43 ایراد دارد!

4- در یك سیستم دولتی؛ می توانید با كارهای كم و كوچك، محبوبیت فراوانی به دست آورید؛ فقط كافی است «زبان» خود را تقویت كنید!

 

5- در یك سیستم دولتی؛ ممكن است كه هر چه بیشتر كار كنید، بیشتر خوار و خفیف باشید.

6- در یك سیستم دولتی؛ با اشكالات سازمانتان بسازید و هرگز آنها را با مدیرتان در میان نگذارید؛ درغیر این صورت یك مشكل دیگر به سازمان اضافه می شود. آن مشكل، شما هستید!

7- در یك سیستم دولتی؛ اشتباهات یك مدیر را هیچگاه به مدیر دیگر نگویید؛ در غیر اینصورت بجای یك مدیر، دو مدیر در مقابل شما موضع گیری خواهند كرد.

8- در یك سیستم دولتی؛ با انجام كارهای مختلف و فعالیتهای به موقع، نظم شما تشخیص داده نمی شود؛ بلكه برای این كار راههای ساده تری هم هست. مثلا فقط كافیست همیشه میز كارتان را منظم نگه دارید!

9- در یك سیستم دولتی؛ اضافه بر كارهای معمول كار اضافه ای انجام ندهید؛ در غیر اینصورت انتظار پاداش بیشتری نیز نداشته باشید.

10- در یك سیستم دولتی؛ همیشه حرفها (فرمایشات) مدیرتان را تایید كنید، حتی اگر از نظر او «ماست، سیاه باشد!»

11- در یك سیستم دولتی؛ تنها كاری كه واجب است سریع انجام دهید، كاری است كه مدیر شما شخصا از شما خواسته است.

12- در یك سیستم دولتی؛ تنها انگیزه ای كه می تواند شما را وادار به كار كند «كسب روزی حلال» است.

13- در یك سیستم دولتی؛ آسه برو، آسه بیا، كه گربه شاخت نزنه؛ مگر اینكه با گربه نسبتی داشته باشید!

 

تضمین شده است 120% جواب داده!! :ws3:

لینک به دیدگاه

[h=3]میدونید مدیریت بحران چه زمانی شکل گرفت؟[/h]

روزی دو نفر در جنگل قدم می زدند

ناگهان شیری در مقابل آنها ظاهر شد

یکی از آنها سریع کفش ورزشی اش را از کوله پشتی بیرون آورد و پوشید

دیگری گفت بی جهت آماده نشو هیچ انسانی نمی تواند از شیر سریعتر بدود

مرد اول به دومی گفت : قرار نیست از شیر سریعتر بدوم

کافیست از تو سریعتر بدوم

و اینگونه شد که شاخه ای از مدیریت بنام مدیریت بحران شکل گرفت

لینک به دیدگاه

امان از دست نقل قول!

 

رییس یک کارخانه بزرگ معاون خود را احضار و به او می گوید:

"روز دوشنبه، حدود ساعت 7 غروب، ستاره دنباله دار هالی دیده خواهد شد. نظر به اینکه چنین پدیده ای هر 78 سال یکبار تکرار می شود، به همه کارگران ابلاغ کنید که قبل از ساعت 7، با بسر داشتن کلاه ایمنی، در حیاط کارخانه حضور یابند تا توضیحات لازم داده شود. در صورت بارندگی مشاهده هالی با چشم عریان (غیر مسلح) ممکن نیست وبهمین خاطرکارگران را به سالن نهارخوری هدایت کنید تا از طریق نمایش فیلم با این پدیده شگفت آشنا شوند".

 

معاون ، خطاب به مدیر تولید:

"بنا بدستور جناب آقای رییس، ستاره دنباله دار هالو روز دوشنبه بالای کارخانه طلوع خواهد کرد. در صورت ریزش باران، کلیه کارگران را با کلاه ایمنی به سالن نهار خوری ببرید تا فیلم مستندی را درباره این نمایش عجیب که هر 78 سال یکبار در برابر چشمان عریان اتفاق می افتد، تماشا کنند".

 

مدیر تولید ، خطاب به ناظر:

"بنا بدرخواست آقای معاون، قرار است یک آدم 78 ساله هالو با کلاه ایمنی و بدن عریان در نهارخوری کارخانه فیلم مستندی درباره امنیت در روزهای بارانی نمایش دهد".

 

ناظر خطاب به سرکارگر:

"همه کارگران بایستی روز دوشنبه ساعت 7 لخت و عریان در حیاط کارخانه جمع شوند و به آهنگ بارون بارونه گوش کنن".

 

سرکارگر خطاب به کارگران:

"آقای رییس روز دوشنبه 78 سالش میشود و قرار است در حیاط کارخانه و سالن نهار خوری بزن و بکوب راه بیفته و گروه هالو پشمالو برنامه اجرا کنه.هرکس مایل بود میتونه برهنه بیاد ولی کلاه ایمنی لازمه

لینک به دیدگاه

كشاورزی الاغ پیری داشت كه یك روز اتفاقی به درون یك چاه بدون آب افتاد. كشاورز هر چه سعی كرد نتوانست الاغ را از درون چاه بیرون بیاورد. پس برای اینكه حیوان بیچاره زیاد زجر نكشد، كشاورز و مردم روستا تصمیم گرفتند چاه را با خاك پر كنند تا الاغ زودتر بمیرد و مرگ تدریجی او باعث عذابش نشود. مردم با سطل روی سر الاغ خاك می ریختند اما الاغ هر بار خاك های روی بدنش را می تكاند و زیر پایش می ریخت و وقتی خاك زیر پایش بالا می آمد، سعی می كرد روی خاك ها بایستد. روستایی ها همینطور به زنده به گور كردن الاغ بیچاره ادامه دادند و الاغ هم همینطور به بالا آمدن ادامه داد تا اینكه به لبه چاه رسید و در حیرت کشاورز و روستائیان از چاه بیرون آمد ...

نتیجه اخلاقی : مشكلات، مانند تلی از خاك بر سر ما می ریزند و ما همواره دو انتخاب داریم: اول اینكه اجازه بدهیم مشكلات ما را زنده به گور كنند و دوم اینكه از مشكلات سكویی بسازیم برای صعود!

لینک به دیدگاه
  • 2 ماه بعد...

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.


×
×
  • اضافه کردن...