sweetest 4,756 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 مهر، ۱۳۹۲ دل هامان به سانِ کاروانسرا در ابتدای جوانی، پر رفت و آمد و شلوغ زمان كه بگذرد، قدیمی ترها و آشناترهایند كه شاید سراغش بیآیند جلوتر كه میرود فقط شاید یك دو آشنای قدیمی راهی كج كنند، آن هم محض تجدید خاطره ای و در آخر فقط خودش میماند و خدای خودش. پر از خاطره و یادگار از مسافرهایی كه آمدند و مهمان شدند و رفتند برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 2 نقل قول لینک به دیدگاه
sam arch 55,878 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 فروردین، ۱۳۹۳ در به درِ باورهای خاکستری شدن... انسان را می برد به ورطه ی شُدن! خسته شدن...نا امید شدن...کم حوصله شدن...بی خواب شدن... 2 نقل قول لینک به دیدگاه
sam arch 55,878 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 فروردین، ۱۳۹۴ بویِ نا بلند شد از پَستویِ دل! خاکستر نشین شد باورها.... انگار افسردگی لانه کرده در زمستان جسم... بهارم کجایی؟!... 1 نقل قول لینک به دیدگاه
sam arch 55,878 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آذر، ۱۳۹۴ دود از کنده ی پیری بلند شد که عمری خاکستر نشین سوختن تنه ی خود بود نقل قول لینک به دیدگاه
sam arch 55,878 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 مرداد، ۱۳۹۵ خاکستری تنها رنگی ست که پاچه اش را نمی گیرند! چون نه سفید است و نه سیاه! نقل قول لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .