ermia_rooz 4,760 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اسفند، ۱۳۸۹ در دلم بود که بی دوست نباشم هرگز چه توان کرد که سعی من و دل باطل شد شکستم 4 نقل قول لینک به دیدگاه
تینا 15,116 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 اسفند، ۱۳۸۹ شکستم از غمت من پیر گشتم چونی تسلیم این تقدیر گشتم نگاه 4 نقل قول لینک به دیدگاه
Eng HVAC 4,139 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 اسفند، ۱۳۸۹ تا تو نگاه مي كني كار من آه كردن است جان به فداي چشم تو اين چه نگاه كردن است راه 4 نقل قول لینک به دیدگاه
تینا 15,116 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 اسفند، ۱۳۸۹ آب زنید راه را هین که نگار میرسد مژده دهید باغ را بوی بهار میرسد غریب 5 نقل قول لینک به دیدگاه
bme.masood 5,832 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 اسفند، ۱۳۸۹ تو این هوای مه الود ، پی غریبه میگردم شاد و مستانه میرقصم ، از راه و چاه نمیترسم از خودم مستانه 5 نقل قول لینک به دیدگاه
ermia_rooz 4,760 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اسفند، ۱۳۸۹ سرخوش از ناله مستانه سعدی است رهی همه گویند ولی گفته سعدی دگر است شب 5 نقل قول لینک به دیدگاه
تینا 15,116 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اسفند، ۱۳۸۹ کنم هر شب دعایی کز دلم بیرون رود مهرت ولی اهسته میگویم خدایا بی اثر باشد ترنم 4 نقل قول لینک به دیدگاه
ermia_rooz 4,760 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اسفند، ۱۳۸۹ عشق یعنی لطافت ترنم ترانه عشق یعنی صداقت و شکوه عاشقانه عشق یعنی نذر و نیاز و خواهش عشق یعنی بذر دعا و نیایش عشق یعنی برابری عدالت عشق یعنی قادر بودن شهامت لب 4 نقل قول لینک به دیدگاه
amir8526 227 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اسفند، ۱۳۸۹ یک بوسه ز لبهای تو در خواب گرفتم گوئی که گل از چشمه مهتاب گرفتم سبز 4 نقل قول لینک به دیدگاه
*lotus* 20,275 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اسفند، ۱۳۸۹ دستهایم را در باغچه میکارم سبز خواهد شد میدانم میدانم میدانم و پرستوها در گودی انگشتان جوهری ام تخم خواهند گذاشت افتاب 5 نقل قول لینک به دیدگاه
p mehdi q 6,226 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اسفند، ۱۳۸۹ در خاور این کویر پُر تلخ، گویی که ز آفتاب باران عسل می بارد روز بارانی نیست ، آسمان ابری نیست صافِ صاف است ، صفا صدف 5 نقل قول لینک به دیدگاه
ermia_rooz 4,760 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 15 اسفند، ۱۳۸۹ به خود فرو رفتن. در عمق خويش. پاك شدن ! در آن صدف، كه تو « جان » خواندي اش ، گهر گشتن ! کمتر 3 نقل قول لینک به دیدگاه
amir8526 227 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 اسفند، ۱۳۸۹ دیگه کمتر گله کن یه زره کمتر گله کن منو تو مال همیم یه کمی حوصله کن *** آشفته 5 نقل قول لینک به دیدگاه
ermia_rooz 4,760 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 15 اسفند، ۱۳۸۹ زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست نرگسش عربده جوی و لبش افسوس کنان نیم شب دوش به بالین من آمد بنشست جگر 4 نقل قول لینک به دیدگاه
sarevan 9,753 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 اسفند، ۱۳۸۹ یار مرا غار مرا عشق جگرخوار مرا, یار تویی غار تویی خواجه نگهدار مرا. سبو 5 نقل قول لینک به دیدگاه
ermia_rooz 4,760 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 16 اسفند، ۱۳۸۹ جام اگر نبوَد کجا ریزم سبوی باده را؟ کاش جامی بود تا بار دگر مستم کند عمر 4 نقل قول لینک به دیدگاه
amir8526 227 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 اسفند، ۱۳۸۹ چون نیست حقیقت و یقین اندر دست *********نتوان به امید شک همه عمر نشست هان تا ننهیم جام می از کف دست ************در بی خبری مرد چه هشیار و چه مست سبزه 4 نقل قول لینک به دیدگاه
amir8526 227 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 اسفند، ۱۳۸۹ هر سبزه که بر کنار جـويي رسته است******* گـويـي ز لب فـرشته خويي رسته است پـا بـر سر هـر سبزه بـه خــواري مگذار******** کان سبزه ز خاک لاله رويي رسته است هوا 3 نقل قول لینک به دیدگاه
ermia_rooz 4,760 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 اسفند، ۱۳۸۹ ای گرفتار هواهای خود، ای دیر نشین ****از صف شیفتگان رخ دلدار، برو شاد 1 نقل قول لینک به دیدگاه
sarevan 9,753 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 اسفند، ۱۳۸۹ شاد باش که از شادی تو دلشادم تا تو شادی زغم هردو جهان ازادم مست 2 نقل قول لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .