رفتن به مطلب

مصرع دوم را بنویس...


*Polaris*

ارسال های توصیه شده

بگذار تا ترانه من رازگو شود

..............................

 

 

بگذار تا ترانه من رازگو شود

بگذار آنچه را که نهفتم عیان کنم.

 

 

طیران مرغ دیدی تو ز پای بند شهوت

.............................................

لینک به دیدگاه
اي آتش سوداي تو خون کرده جگرها.................

ای آتش سودای تو خون کرده جگرها

بر باد شده در سر سودای تو سرها

 

چو بید بر سر ایمان خویش میلرزم

........................................

لینک به دیدگاه

چو بید بر سر ایمان خویش میلرزم

........................................

 

 

 

چو بیـد بـر سـر ایـمـان خویـش می‌لـرزم

 

که دل به دست کمان ابروئی ست کافرکـیـش

 

_ _ _ _ _ _

 

 

من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی ...

 

 

 

لینک به دیدگاه

چو بیـد بـر سـر ایـمـان خویـش می‌لـرزم

 

که دل به دست کمان ابروئی ست کافرکـیـش

 

_ _ _ _ _ _

 

 

من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی ...

 

 

 

من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی

عهد نابستن از آن به که ببندی و نپایی

 

-------------------------

 

نشنو از نی ، نی نوای بینواست

.............................................

 

لینک به دیدگاه

نشنو از نی ، نی نوای بینواست

بشنو از دل ، دل حریم کبریاست....

 

سال ها دفتر ما در گرو صهبا بود

............................................

لینک به دیدگاه

سال ها دفتر ما در گرو صهبا بود

............................................

ســالهـا دفـتـر مـا در گـرو صـهــبــا بــود

رونق مـیـکــده از درس و دعـای مــا بـود

 

 

از درس و مشق و مدرسه هم حاصلی نشد

..............................................

لینک به دیدگاه

 

بگذار هر آن چه هست و او را بگزين............

 

 

 

بگذار هر آنچه هست و او را بگزين

نيكوتر از اين دو حرف، پندى نَبُود

 

_ _ _ _ _ _

 

مغرور مشو بخود که اصل من و تو ...

لینک به دیدگاه

بگذار هر آنچه هست و او را بگزين

نيكوتر از اين دو حرف، پندى نَبُود

 

_ _ _ _ _ _

 

 

مغرور مشو بخود که اصل من و تو

...

مغرور مشو بخود که اصل من و تو/گردي و شراري و نسيمي و نميست

 

 

 

در قعر دلم جواهر راز بسيست ............

لینک به دیدگاه

در قعر دلم جواهر راز بسيست

اما چه کنم محرم رازم کس نيست

 

ما چون ز دری پای کشیدیم، کشیدیم

 

ما چون ز دری پای کشیدیم کشیدیم

امید ز هر کس که بریدیم ، بریدیم

 

 

گرم صد لشگر از خوبان به قصد دل کمین سازند ...

لینک به دیدگاه
ما چون ز دری پای کشیدیم کشیدیم

امید ز هر کس که بریدیم ، بریدیم

 

 

گرم صد لشگر از خوبان به قصد دل کمین سازند ...

 

گرم صد لشگر از خوبان به قصد دل کمین سازند

به حمدالله والمنة بتی لشگرشکن دارم

 

 

هرکه شد محرم دل در حرم یار بماند

لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...
گرم صد لشگر از خوبان به قصد دل کمین سازند

به حمدالله والمنة بتی لشگرشکن دارم

 

 

هرکه شد محرم دل در حرم یار بماند

 

 

 

هر که شد محرم دل در حرم یار بماند

 

وان که این کار ندانست در انکار بماند

 

_ _ _ _ _ _

 

دلم میخواست سقف معبد هستی فرو می ریخت...

 

 

لینک به دیدگاه
گفتم گره نگشوده ام زان طره تا من بوده ام

 

گفتم گره نگشوده ام زان طره تا من بوده ام

گفتا منش فرموده ام،تا با تو طراري كند.

 

...............................................................

 

گفتم اي عشق من از چيز دگر مي ترسم

؟؟؟؟

لینک به دیدگاه
گفت آن چیز دگر نیست دگر هیچ مگو

 

 

از ننگ چه پرسی که مرا نام زننگ است

 

از ننگ چه گویی که مرا نام ز ننگ است

وز نام چه پرسی که مرا تنگ ز نام است !

 

.........................................................

 

ای که دور از من و در یاد منی ...

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...