رفتن به مطلب

شعـری بـرای تـو...


ارسال های توصیه شده

گفتی می‌آیی

و یاد اخبار هواشناسی افتادم

که لذت باران‌های بی‌هنگام را می‌برد

گفتی می‌آیی

و یاد تمام روزهایی افتادم

که بیهوده چتر برداشته بودم...

 

_ لیلا کردبچه _

لینک به دیدگاه

در صدا کردنِ نام تو

یک «کجایی» پنهان است

یک «کاش می‌بودی»

یک «کاش باشی»

یک «کاش نمی‌رفتی»

من نام تو را حذف به قرینه‌ی این همه

دلتنگی و پرسش صدا می‌زنم...

 

_ علیرضا روشن _

لینک به دیدگاه

در این هستی غم‌انگیز

وقتی حتی روشن کردن یک چراغ ساده‌ی «دوستت دارم»

کام زندگی را تلخ می‌کند

وقتی شنیدن دقیقه‌ای صدای بهشتی‌ات

زندگی را

تا مرزهای دوزخ

می‌لغزاند!

 

دیگر _نازنین من_

چه جای اندوه

چه جای اگر

چه جای کاش

 

و من

_این حرف آخر نیست_

به ارتفاع ابدیت دوستت دارم

حتی اگر به رسم پرهیزکاری صوفیانه

از گفتنش امتناع کنم

 

_مصطفی مستور _

لینک به دیدگاه

ما آزموده‌ایم در این شهر بخت خویش

 

بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش

 

 

از بس که دست می‌گزم و آه می‌کشم

 

آتش زدم چو گل به تن لخت لخت خویش

 

 

دوشم ز بلبلی چه خوش آمد که می‌سرود

 

گل گوش پهن کرده ز شاخ درخت خویش

 

 

کای دل تو شاد باش که آن یار تندخو

 

بسیار تندروی نشیند ز بخت خویش

 

 

خواهی که سخت و سست جهان بر تو بگذرد

 

بگذر ز عهد سست و سخن‌های سخت خویش

 

 

وقت است کز فراق تو وز سوز اندرون

 

آتش درافکنم به همه رخت و پخت خویش

لینک به دیدگاه

♫♫ ابرای پاییزی دلگیر من

جوون ترای چهره ی پیر من

چشمهای من بی خبرای ساده

منتظرای دل به جاده داده

مردمکاتون به کجا زل زدن

باز م‍ژه هاتون به کجا پل زدن

کاشکی بدونید که دارم هنوزم

از اشتباه قبلیتون می سوزم

با اینکه هیچ کس نیومد پیش من

شب زده ها چشمای درویش من

تنها نبودم حتی یک دقیقه

با تنهایی که بهترین رفیقه

که بهترین رفیقه

ابرای پاییزی دلگیر من

جوون ترای چهره ی پیر من

چشمهای من بی خبرای ساده

منتظرای دل به جاده داده

مردمکاتون به کجا زل زدن

باز م‍ژه هاتون به کجا پل زدن

کاشکی بدونید که دارم هنوزم

از اشتباه قبلیتون می سوزم

با اینکه هیچ کس نیومد پیش من

شب زده ها چشمای درویش من

تنها نبودم حتی یک دقیقه

با تنهایی که بهترین رفیقه

که بهترین رفیقه

♫♫

 

 

چاووشی/پاییز

لینک به دیدگاه

قافیه بازی می کند شعر سپید..اما نه...

 

اما نه به رنگ کهنه ی سابق...

 

نامرئی ست رشته ی وزنش...

 

پیچ و تاب می خورد از مطلع تا به آخر..

 

اما روح من سازگار ست با او..

 

چون بی تکلف ست به آبی سهراب...به زمستان اخوان...به زردی فروغ...

 

.

.

.

گاهی باید خودمون با واژه ها بازیگوشی کنیم..شاید ملودی شعر ازشون خارج شد:icon_redface:

لینک به دیدگاه

تا صبحدم به یاد تو شب را قدم زدم

آتش گرفتم از تو و در صبحدم زدم

با آسمان مفاخره کردیم تا سحر

او از ستاره دم زد و من از تو دم زدم

او با شهاب بر شب تب کرده خط کشید

من برق چشم ملتهبت را رقم زدم

تا کور سوی اخترکان بشکند همه

از نام تو به بام افق ها علم زدم

با وامی از نگاه تو خورشید های شب

نظم قدیم شام و سحر را به هم زدم

هر نامه را به نام و به عنوان هر که بود

تنها به شوق از تو نوشتن قلم زدم

تا عشق چون نسیم به خاکسترم وزد

شک از تو وام کردم و در باورم زدم

از شادی ام مپرس که من نیز در ازل

همراه "خواجه" قرعه ی قسمت به غم زدم

لینک به دیدگاه

من از تکرار نامت سرخ می شوم...

 

لب می گزم،دوباره سر تا پا شرم می شوم...

 

انگار گذر زمان حلال مشکلان نیست...

 

من هر بار با دیدنت آدمِ همان لحظه می شوم...:icon_redface:

لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...

موافقی که دوتایی کمی قدم بزنیم

و یک گریز به دنیای بدون غم بزنیم

 

به شوق مثنوی چشمهای دریا ایت

نگاه به هم ببازیم و حرف کم بزنیم

 

به قدر خاطره ای در کنار هم باشیم

اگر که شد دلمان را به نام هم بزنیم

 

بقیشم خصوصی براش میفرستم:ws3:

لینک به دیدگاه

آغوشی باشو مرا به اندازه ی تمام اشتباهاتم بغل کنبدون آنکه حرفی میانمان رد و بدل شود ،فقط نگاه باشد و نفس ،زندگی آنقدرها دوام نمی آورد ،همین حالا هم دیر است …

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...