رفتن به مطلب

باز کن پرده های دلت را...!


*Polaris*

ارسال های توصیه شده

  • پاسخ 158
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

سرِ دور برگردون خاطرات ایستادم....

ماندم دور بزنم...یا به راه ادامه بدم....

تا فرسنگ ها بعد نه دور برپردان است..نه زیر گذر نه رو گذر...

این به آن معنی ایست...که دیگه وقتِ زیر و رو کشی ندارم...

یا برم به دل گذشته.....یا آینده...

این هم از انتخاب....

لینک به دیدگاه

گــــوشی تلفــن چقــــدر سنگیــــم میشــــود

وقتـــــی

به جـــــای حـــــرفهـای عاشقــــانه ی دیــــروز

گزارش کارهای روزمره امــــروزت را میـــــگویی....!

لینک به دیدگاه

ســـــــرد اســــت

 

امـا ســــرمــــا نـــمی خــــورم

 

تــــو نـــگـــران نـــبـــاش

 

کــــلاهـــی کــه ســـرم گـــذاشــتــی

 

تــا گـــردنـــم را گـــرفـــتــه اســت...!

لینک به دیدگاه
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
از همان ابتدای آشناییمان در هراس چنین روزی بودم و کابوس خداحافظی

 

را میدیدم اکنون شد آنچه نباید میشد

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
دلیل بودنم خداحافظ

 

لینک به دیدگاه
  • 1 ماه بعد...
  • 2 هفته بعد...

آنها که گفته اند "دوری و دوستی"

 

یا طعم دوستی نچشیده اند،

 

یا درد دوری نکشیده اند!

 

لعنتـــــــــــ به هرچـــه دوری و دوسـتی ...!

لینک به دیدگاه

من غروب عشق خود را در نگاهت دیده ام....

من بنای ارزو ها را زهم پاشیده ام....

آنچه باید من بفهمم این زمان فهمیده ام....

در دل خود من به عشق پوچ تو خندیده ام...

لینک به دیدگاه

اي دير يافته با تو سخن مي گويم

بسان ابر که با توفان

بسان علف که با صحرا

بسان باران که با دريا

بسان پرنده که با بهار

بسان درخت که با جنگل سخن مي گويد

زيرا که من

ريشه هاي تو را دريافته ام

زيرا که صداي من

با صداي تو آشناست.

 

شاملو

لینک به دیدگاه

باید خودم را ببرم خانه !

باید ببرم صورتش را بشویم…

ببرم دراز بکشد…

دلداریش بدهم ، که فکر نکند…

بگویم نگران نباش ، میگذرد…

باید خودم را ببرم بخوابد…

“من” خسته است …!

لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...

هـــــــوایــــ مــــردنــــ بـــیـــخ گــــوشــــ مـــــن اســــتـــ

 

هــــمــــان جــــایـــــی کــــه روزی رد نــــــفســــهای تــــو بـــود...!!!

لینک به دیدگاه
  • 5 هفته بعد...

در پس و پیش پرده دستانم رو است...نقاب ندارم به چهره....

دلم به کوچکی گنجشک است....نخود در دهان دلم خیس نمی خورد....

 

رازی ندارم پس پرده...

 

دست من همیشه رو است....:ws37:

لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...
  • 2 هفته بعد...

هر آدمی دو قلب دارد، قلبی که از بودن آن باخبر است و قلبی که از حضورش بی خبر.

قلبی که از آن باخبر است همان قلبی است که در سینه می تپد، همان که گاهی می شکند، گاهی می گیرد و گاهی می سوزد، گاهی سنگ می شود و سخت و سیاه، و گاهی هم از دست می رود.

با این دل می شود دلبردگی و بیدلی را تجربه کرد. دل سوختگی و دل شکستگی هم توی همین دل اتفاق می افتد. سنگدلی و سیاه دلی هم ماجرای این دل است.

با این دل است که عاشق می شویم، با این دل است که دعا می کنیم، و گاهی با همین دل است که نفرین می کنیم و کینه می ورزیم و بددل می شویم.

اما قلب دیگری هم هست. قلبی که از بودنش بی خبریم. این قلب اما در سینه جا نمی شود، وبه جای آن که بتپد، می وزد و می بارد و می گردد و می تابد.

این قلب نه می شکند و نه می سوزد و نه می گیرد، سیاه و سنگ نمی شود، از دست هم نمی رود. زلال است و جاری، مثل رود و مثل نسیم. و آن قدر سبک که هیچ وقت، هیچ جا نمی ماند.

بالا می رود و بالا می رود و بین زمین و ملکوت می رقصد. آدم همیشه از این قلبش عقب می ماند. این قلب همان است که وقتی تو نفرین می کنی، او دعا می کند، وقتی تو بد می گویی و بیزاری، او عشق می ورزد، وقتی تو می رنجی او می بخشد......

این قلب کار خودش را می کند، نه به احساست کاری دارد، نه به تعلقت، نه به آنچه می گویی و نه به آنچه می خواهی و آدم ها به خاطر همین دوست داشتنی اند. به خاطر قلب دیگرشان، به خاطر قلبی که از بودنش بی خبرند.....

 

عرفان نظر آهاری

لینک به دیدگاه

سخــــــــــت است

 

عشقــــــــــت را دو دستـــی

 

تقدیم به غریبــــــــــه ها کنی

 

و فقط بگــــــویی

 

خوشبـــــخت بشیـــــد !!

لینک به دیدگاه
  • 3 هفته بعد...

پرده دری کردی...

 

دیگر پرده ای بر دل نمانده....

 

جار زده است دلم که دیگر....این مثنوی 70 مَن شده است...

 

اندکی به کوچه ی بی خیالی باید زد....

 

دارد ابو عطا می خواند دلم.....

 

لینک به دیدگاه

روی ِ خاطـــره ات را میبوســــم ُ و

 

با کاســـه ای آب

 

بدرقـــه ات میکنـــم

 

شــاید دیـــگر

 

برنــگردد

 

حتی خـــاطره ات .....

 

نیلوفر ثانی

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.


×
×
  • اضافه کردن...