رفتن به مطلب

روشنفکران در جزیره سرگردانی


ارسال های توصیه شده

من زياد با سواد نيستم. متن كمي سنگين بود برام.

شكي نيست كه روشنفكراي ما اشتباه زياد داشتن و نتيجه اش وضعيت كنونيه. اما كلا به نظر من آدم مذهبي ميتونه روشنفكر باشه. ولي با وجود اين روشنفكر مذهبي اگر نخوام بگم بي معناست حداقل وجودش چندان مفيد نيست. روشنفكراي مذهبي امروز به بيشتر اصول جوامع متجدد معتقدن ولي دنبال توجيه متون دينشون و سارگار كردنش با اين اصول هستن. درست مثل شريعتي. شريعتي به نظر من يه سوسياليست واقعي نبود. حقيقت اينه سوسياليسم آرمان خيلي از روشنفكران تا قبل از شكست عمليش بود و شريعتي صرفا دنبال يك بيان سوسياليستي از مذهب بود تا اولا ثابت كنه مذهبش با آرمانهاي جديد سازگاره و ثانيا مذهبيهاي سنتي اون زمان رو نقد كنه. اگر شريعتي در زمان حاضر بود به جاي سوسياليسم سعي ميكرد، دموكراسي، آزادي بيان ،حقوق بشر و سرمايه داري رو با متون دينيش سازگار كنه. پس روشنفكر ديني تغيير مفيدي به وجود نمياره. فقط متون ديني رو بر اساس مسائل روز توجيه ميكنه. در نتيجه خودش و پيروانش هميشه يك گام از انسان آزاد انديش عقبن و از طرفي نميتونه عمل گرا باشه چون هميشه به جاي اينكه دنبال تحليل وقايع باشه يك چشمش گير متون باستاني 1400 سال پيشه!!!

لینک به دیدگاه
  • پاسخ 88
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

:icon_gol::icon_gol:

 

من اولا از دکتر شریعتی خیلی خوشم میومد...خیلی از کتاباشم خوندم....سخنرانیاشو گوش دادم..اما بعدش دیدم هیچ حرفی برای گفتن نداره...نمیدونم چرا یهو مد شد که ایرانیا بخصوص جوونا طرفدارش شدن...اما به قول شما حرفاش توهم محض و پوچه....عارفانه ها و عاشقانه هاش کپی برداری بود از نویسنده های غربی...بخصوص من از این خوشم نیومد که روشنفکر دینی بود و همه چیز رو وصل میکرد به دین و مذهب شیعه....

 

متاسفانه اینجا نمیشه اصلا حرف زد... یعنی کوچکترین و ساده ترین انتقاد ها هم توهین محسوب میشه و مدیران عزیز هم کمال همکاری رو با دوستانی که این تفکر رو دارند میکنند... در نتیجه نمیشه حرفی زد یا انتقادی کرد وگرنه میشه در مورد تفکرات این دوستان کتاب ها نوشت... نه تنها انتقاد کرد بلکه دلیل شکست ایده های متفکرینی مثل شریعتی کاملا مشخص هست... البته مسلما طرفدارانشون اصلا هیچ انتقادی رو به تفکر این افراد وارد نمیدونند...

ولی بنده هم با شما هم عقیده هستم... من اگر تمام کتاب های شریعتی رو نخونده باشم بیشتر کتاب هاش رو خوندم... به جرات میتونم بگم با تفکر شریعتی و همفکرانش به خوبی آشنا هستم... این دوستان متاسفانه روضه خوان هستند نه فیلسوف یا متفکر... این افراد حرف میزنند بدون اینکه کوچکترین توجهی به مسئله ی اصلی یعنی اجرای ایده هاشون داشته باشند... البته از متفکرین ایدئالیستی مثل شریعتی اصلا بیشتر از این انتظار نمیرفت و نمیره...

به هر حال... متاسفانه این رسم شده که یک فردی رو تا مقام "خدایی" و پرستش و تقدس بالا ببریم... شریعتی یکی از این افراد هست...

 

بله تفکراتش همه یک نمونه برداری از تفکرات فیلسوف های واقعی بوده... همگی...

گاها حتی دزدی ادبی هم دیده شده در کارهاش...

این جناب شریعتی یکی از اون افرادی هستند که مطالعه میکنند و بعد هر چیزی رو که دوست دارند برمیدارند... در نتیجه هیچ ذهنیت و ایدئولوژی درست و ساختار یافته ای ندارند...

 

خدتون به این فکر کنید : کمونیسم اسلامی... دموکراسی اسلامی...

 

پارادوکسی که در این تفکر وجود داره باور نکردی هست... با این ایدئولوژی های من در آوردی نمیشه یک مدرسه رو اداره کرد...

لینک به دیدگاه

احساس میکنم در حق روشنفکرانمون داره اجهاف میشه. جا داره همینجا یه مطلب مهم رو متذکر بشم و اونم اینه که روشنفکران ما در دهه های گذشته هیچ دخالتی در اداره امور مملکتی نداشتن. پس نمیتونیم انقدر متهمشون کنیم و بگیم مشکلات موجود از نابخردی روشنفکرانمون هست. دکتر علی شریعتی نظریه پرداز بوده. به کدوم یکی از توصیه های جامعه شناختی ایشون در این مملکت عمل شده که بخوایم ازش ایراد بگیریم؟

 

به کدام یک از رهنمودهاش عمل شده که داریم نقدش میکنیم؟

 

روشنفکران ما تو هرم قدرت چه جایگاهی داشتن؟

 

متاسفانه اکثر نقل قول هایی که از علی شریعتی در فضای مجازی دیدم محدود به جملات عاشقانه و ادبیه که نصف بیشترش به ایشون نسبت داده شده.

 

خیلی ها شریعتی رو کافر میدونن. مرتد میدونن. من روی ایشون تعصبی ندارم ولی احساس میکنم کسانی که دارن از ایشون اینجا نقد میکنن تسلط کاملی به منابع به جا مانده از ایشون ندارن.

 

حتی تا چند سال کتب های ایشون ممنوعه بود. هنوز هم همینطوره. و خیل عظیمی از نوشته های ایشون سانسور و تحریف شده.

 

به نظر من برای نقد کردن یه اندیشمند مثل شریعتی باید در موردش مطالعه زیادی کرد.

 

من پیشنهاد میکنم نسخه های اصلی کتب تاریخ و شناخت ادیان، جهان بینی و ایدئولوژی، جهت‌گیری طبقاتی در اسلام، حسین وارث آدم، بازشناسی هویت ایرانی- اسلامی، اسلام‌شناسی و چند تای دیگه که الان خاطرم نیست رو پیدا کنید و به طور کامل مطالعه کنید بعد به نقد افکارش بپردازید.

لینک به دیدگاه

در جواب داداش spow

البته به نظر من مسائلی که ما باهاش رو به رو هستیم مشکلاتی نیستند که در جوامع تئوکراتیک به وجود میاند... به نظر من مشکل ما خود جوامع تئوکراتیک هستند... این جوامع بی منطقی و تعصب رو تلیغ میکنند... باید از پایه برداشته بشند... برای همین هم میگم اولین قدم در رسیدن به دموکراسی یا هر ایدئولوژی موفق دیگری باید از بین بردن دین در جوامع باشه (نه خدای شخصی و نه دین شخصی بلکه دین در جوامع)...

ما با جامعه ای تئوکراتیک رو به رو هستیم که انعطاف پذیری برابر با صفر داره... اول باید چیزهایی رو که در جامعه به عنوان ارزش تعریف شده از بین برد و بعد اونها رو با چیزهایی که خودمون میخوایم جایگزین کرد... البته این کار داره خود به خود صورت میگیره ولی چون قدرتی برای جهت دهی وجود نداره داریم تبدیل به جامعه ای میانه رو تبدیل میشیم... یه موقع دموکرات هستیم یک وقت سوسیالیست... هم حکومت اسلامی و عدل علی رو میخوایم و هم دموکراسی فرانسوی رو... هم برابری همه رو میخوایم و ایده های اقتصادی سوسیالیستی رو دوست داریم و هم اصول مالکیت لیبرال ها رو...

باید نیرویی باشه که به این جریان های فکری که در جامعه وجود داره جهت بده و اونها رو سازمان دهی کنه... مثل کشور های دیگه...

 

من معتقدم که مسیری که تا حالا طی شده به این دلیل شکست خورد که هیچ فردی وجود نداشت که توان مقابله با جامعه و تفکر دین گرای ایران رو داشته باشه... در اون دوران البته این تفکر خیلی قوی تر بود و به اکثریت جامعه مربوط میشد... امروز این تفکر کم رنگ تر و کم رنگ تر میشه... ما به تفکری نیاز داریم که همه ی این ایده هایی که در حال مرگ هستند رو از پایه برداره...

این مسیر تا حالا طی نشده... این ایده ها تا حالا اجرا نشده... کسی تا حالا نتونسته بیاد و با جرات این حرف ها رو بزنه... همه تا حدودی بیش از حد مودب بودند... نه میخواستند به این طرف بر بخوره و نه به اون طرف... میخواستند تفکرشون خوانای ذهن اکثریت باشه... و البته شاید هم درست فکر میکردند... ما تا حالا دیدیم که آخر عاقبت اونهایی که در اون دوران بر خلاف جهت آب شنا می کردند چی بوده...

 

 

مشکل ما اینجاست که ایده پردازان و به قول دوستان روشن فکران ما نمیتونند اون چیزی رو که باید بیان بشه بیان کنند... میدونند که این تفکرات خریداری نداره... یا حداقل اکثریت رو به خودش جذب نمیکنه...

در نتیجه کسانی که حرف از دموکراسی به شکلی که باید باشه نمیزنه... کسی نمیتونه حرف از سکولاریسم و اینکه چرا باید باشه بزنه...

ایدئولوژی های تئوکراتیک و کمونیستی و سوسیالیستی و کلا تمام تفکرات ایزولیشنیست و تمامیت خواه هم که مدت هاست شکست خورده و میدونند که کارایی نداره...

دسته ی سومی به وجود میاد... اونها هم میانه رو ها هستند... میدونند تئوری هایی که بالا بیان شد کارایی نداره ولی نمیتونند به کلی ازش دل بکنند... میدونند به دموکراسی و لیبرالیسم و سکولاریسم نیاز هست ولی نمیتونند کاملا باهاش ارتباط برقرار کنند... یکم از این برمیدارند و یکم از اون و سعی میکنند چیزی جدید بسازند... همیشه هم این افراد شکست خوردند... نمونه اش شریعتی...

 

حالا چرا اینطور میشه ؟ جامعه ی دین گرا...

 

خوب سوال اینجاست... پس با این جامعه ی دین گرا که هیچ چیزی رو پذیرا نیست و خودش هم شکست خورده باید چه کار کرد ؟

 

شما فکر میکنید باید چه کار کنیم... البته من اون بالا نظرم رو گفتم... ولی هیچ ادعایی ندارم...

البته حتی اگر فرض بگیریم که بخوایم با همون پیش فرض من پیش بریم چطوری باید این کار انجام بشه ؟

 

 

 

امیدوارم به اندازه ی کافی معلوم باشه چی دارم میگم...

لینک به دیدگاه
احساس میکنم در حق روشنفکرانمون داره اجهاف میشه. جا داره همینجا یه مطلب مهم رو متذکر بشم و اونم اینه که روشنفکران ما در دهه های گذشته هیچ دخالتی در اداره امور مملکتی نداشتن. پس نمیتونیم انقدر متهمشون کنیم و بگیم مشکلات موجود از نابخردی روشنفکرانمون هست. دکتر علی شریعتی نظریه پرداز بوده. به کدوم یکی از توصیه های جامعه شناختی ایشون در این مملکت عمل شده که بخوایم ازش ایراد بگیریم؟

 

به کدام یک از رهنمودهاش عمل شده که داریم نقدش میکنیم؟

 

روشنفکران ما تو هرم قدرت چه جایگاهی داشتن؟

 

متاسفانه اکثر نقل قول هایی که از علی شریعتی در فضای مجازی دیدم محدود به جملات عاشقانه و ادبیه که نصف بیشترش به ایشون نسبت داده شده.

 

خیلی ها شریعتی رو کافر میدونن. مرتد میدونن. من روی ایشون تعصبی ندارم ولی احساس میکنم کسانی که دارن از ایشون اینجا نقد میکنن تسلط کاملی به منابع به جا مانده از ایشون ندارن.

 

حتی تا چند سال کتب های ایشون ممنوعه بود. هنوز هم همینطوره. و خیل عظیمی از نوشته های ایشون سانسور و تحریف شده.

 

به نظر من برای نقد کردن یه اندیشمند مثل شریعتی باید در موردش مطالعه زیادی کرد.

 

من پیشنهاد میکنم نسخه های اصلی کتب تاریخ و شناخت ادیان، جهان بینی و ایدئولوژی، جهت‌گیری طبقاتی در اسلام، حسین وارث آدم، بازشناسی هویت ایرانی- اسلامی، اسلام‌شناسی و چند تای دیگه که الان خاطرم نیست رو پیدا کنید و به طور کامل مطالعه کنید بعد به نقد افکارش بپردازید.

 

خوب روشن فکر که نباید نقش اجرایی داشته باشه... ولی اگر ایده هاش به اندازه ی کافی قدرتمند باشند جامعه باهاش همراهی میکنه...

دلیل اینکه به رهنمود های ایشون عمل نشده این بوده که رهنمود هاشون برداشته شده از ایدئولوژی هایی بوده که در همون زمان شکست خورده بودند... دلیلش این بوده عزیز من...

 

بله... خبر داریم که مطالبی که از ایشون در فضای اینترنت نقل شده همه از دیگران هست... بنده هم همین چند روز پیش در یک تاپیکی که نقل قول های ایشون رو نوشته بود به چندتاشون اشاره کردم که از افراد دیگری بودند...

 

کتاب های ایشون سانسور شده برای اینکه این حکومت نمیتونه بپذیره و نمیخواد کسی بدونه که یکی از بزرگترین شخصیت های دوران انقلابش ایده های کمونیستی داشته...

لینک به دیدگاه
اتفاقا شریعتی از همون دست "روشن فکرانی" هست که هیچ فایده ای نداشتند... کلا ایده هاش اصلا اجرایی نیست... توهم محض...

 

حرف هاش خیلی قشنگه ها... برای چاپ کردن و به دیوار اتاق زدن خیلی خوبه... ولی نه بیشتر از اون...

 

متاسفانه خیلی متوهم بوده این آقای شریعتی...

 

من قصد بحث با شما رو ندارم ، چون به نظرم شما خیلی اطلاعات وسیعی دارین و اطلاعات من در این حد نیست ، شاید با تعریف شما اسم شریعتی رو نشه به عنوان یک "روشن فکر" آورد ، اما من شریعتی رو به عنوان فردی که انگیزه ایجاد میکنه (نمیدونم چه اسمی دارند این افراد) میستایم ، به نظر من شریعتی وظیفش راهکار ارائه دادن نیست ، شریعتی تفکر رو را منجلاب عادت و باور بدون شناخت نجات میده ، اگر شریعتی نبود من هنوز در مسجد به دنبال خدا و کفشایم بودم پس کم من رو متحول نکرده

ترجیح میدهم باکفشهایم راه بروم و به خدا فکر کنم به جای انکه در مسجد بنشینم و به کفشهایم فکر کنم
من خودم رو فردی خیلی سخت اثر پذیر میدونم که هرکسی (بهتر بگم هیچکسی) غیر از شریعتی نتونست باورهای مستحکم من رو تکون بده ، و به نظر من شریعتی نباید راهکار ارائه بده ، باید کاری بکنه که تو به دنبال راهکار بگردی ، اگه خودش سئوال ایجاد میکرد و راهکار ارائه میداد که با مطهری فرقی نداشت!!
لینک به دیدگاه
خوب روشن فکر که نباید نقش اجرایی داشته باشه... ولی اگر ایده هاش به اندازه ی کافی قدرتمند باشند جامعه باهاش همراهی میکنه...

دلیل اینکه به رهنمود های ایشون عمل نشده این بوده که رهنمود هاشون برداشته شده از ایدئولوژی هایی بوده که در همون زمان شکست خورده بودند... دلیلش این بوده عزیز من...

 

بله... خبر داریم که مطالبی که از ایشون در فضای اینترنت نقل شده همه از دیگران هست... بنده هم همین چند روز پیش در یک تاپیکی که نقل قول های ایشون رو نوشته بود به چندتاشون اشاره کردم که از افراد دیگری بودند...

 

کتاب های ایشون سانسور شده برای اینکه این حکومت نمیتونه بپذیره و نمیخواد کسی بدونه که یکی از بزرگترین شخصیت های دوران انقلابش ایده های کمونیستی داشته...

 

بحث تاپیک در مورد شخص شریعتی نیست ولی در پاسخ به این که گفتید ایده هاش قدرتمند نبوده و به همین دلیل جامعه باهاش همراهی نکرده باید بگم نه داداش جامعه باهاش همراهی نکرده چون جامعه نقشی نداره. حکومت اسلامیه که همه خطوط رو تعیین میکنه و این بزرگترین انتقاد شریعتی به حکومت اسلامی بعد از پیامبره. آزادی های فردی و مدنی که در گرو برپایی حکومت اسلامی از افراد گرفته شده. و به همین دلیل پیروی از رهنمودهای ایشون با حکومت جور در نمیاد. ایشون اومده حکومت اسلامی رو بعد از محمد برده زیر سوال. میگه حتی در دوره علی هم عدالت وجود نداشت. تنها چند سال از حکومت پیامبر در مدینه رو در طول تاریخ به همراه برهه های کوچک دیگری قبول میکنه و باقی رو به باد انتقاد میگیره و ایرادات اساسی و پایه ای به هریک وارد میکنه. به همین خاطر هست که اندیشه ها و رهنمودهاش هیچ وقت مجالی برای اجرایی شدن پیدا نکرد. تو یه دورانی شما اگه میرفتید تو سپاه و اسم شریعتی رو میاوردید دار میزدنت. اونوقت حکومت بیاد اندیشه های شریعتی رو به کار ببنده؟

 

شریعتی و کمونیست؟ :jawdrop:

لینک به دیدگاه
بحث تاپیک در مورد شخص شریعتی نیست ولی در پاسخ به این که گفتید ایده هاش قدرتمند نبوده و به همین دلیل جامعه باهاش همراهی نکرده باید بگم نه داداش جامعه باهاش همراهی نکرده چون جامعه نقشی نداره. حکومت اسلامیه که همه خطوط رو تعیین میکنه و این بزرگترین انتقاد شریعتی به حکومت اسلامی بعد از پیامبره. آزادی های فردی و مدنی که در گرو برپایی حکومت اسلامی از افراد گرفته شده. و به همین دلیل پیروی از رهنمودهای ایشون با حکومت جور در نمیاد. ایشون اومده حکومت اسلامی رو بعد از محمد برده زیر سوال. میگه حتی در دوره علی هم عدالت وجود نداشت. تنها چند سال از حکومت پیامبر در مدینه رو در طول تاریخ به همراه برهه های کوچک دیگری قبول میکنه و باقی رو به باد انتقاد میگیره و ایرادات اساسی و پایه ای به هریک وارد میکنه. به همین خاطر هست که اندیشه ها و رهنمودهاش هیچ وقت مجالی برای اجرایی شدن پیدا نکرد. تو یه دورانی شما اگه میرفتید تو سپاه و اسم شریعتی رو میاوردید دار میزدنت. اونوقت حکومت بیاد اندیشه های شریعتی رو به کار ببنده؟

 

شریعتی و کمونیست؟ :jawdrop:

 

چرا اینقدر متعجب شدید عزیز دل ؟

شریعتی تفکرات پایه اش اسلامی بود و تغییراتی که بهینه میدونست سوسیالیستی و کمونیستی بودند... اگر متن رو هم بخونید دقیقا به همین نکته اشاره شده توش...

اتفاقا یکی از مشکلات شریعتی (شاید بزرگترین مشکلش) همین تفکر دینیش بو...

با حکومت و اینها کاری ندارم... منظور من پیروی ایدئولوژیک از این تفکرات بود که الان اقلیتی هستند که این تفکر رو صحیح میدونند...

 

متاسفانه نمیشه درست بحث کنیم... من مجبورم یه چیزهایی رو اصلا نگم... مثلا در مورد همین ایرادات شریعتی به حکومت برای همین کم کم بحث بی سر و ته میشه...

 

به قول شما این تاپیک اصلا به این چیزها مربوط نیست...

 

بیایید در همینجا مسئله رو خلاصه کنیم که شریعتی ایراداتی داشت که همون نتیجه ای رو میداد که تفکرات مارکس داد... مارکس هم ایده های خیلی زیبایی داشت... خیلی هم راست میگفت... اصلا ایراداتش به کپیتالیسم و امپریالیسم خیلی هم درست هستند... ولی نتیجه نمیدادند... شریعتی هم همچنین...

لینک به دیدگاه
من قصد بحث با شما رو ندارم ، چون به نظرم شما خیلی اطلاعات وسیعی دارین و اطلاعات من در این حد نیست ، شاید با تعریف شما اسم شریعتی رو نشه به عنوان یک "روشن فکر" آورد ، اما من شریعتی رو به عنوان فردی که انگیزه ایجاد میکنه (نمیدونم چه اسمی دارند این افراد) میستایم ، به نظر من شریعتی وظیفش راهکار ارائه دادن نیست ، شریعتی تفکر رو را منجلاب عادت و باور بدون شناخت نجات میده ، اگر شریعتی نبود من هنوز در مسجد به دنبال خدا و کفشایم بودم پس کم من رو متحول نکرده

من خودم رو فردی خیلی سخت اثر پذیر میدونم که هرکسی (بهتر بگم هیچکسی) غیر از شریعتی نتونست باورهای مستحکم من رو تکون بده ، و به نظر من شریعتی نباید راهکار ارائه بده ، باید کاری بکنه که تو به دنبال راهکار بگردی ، اگه خودش سئوال ایجاد میکرد و راهکار ارائه میداد که با مطهری فرقی نداشت!!

 

خواهش میکنم دوست عزیز... من تازه دارم یاد میگیرم... همه داریم یاد میگیریم... بحث اگر محترمانه باشه خیلی هم خوب و سازنده هست...

 

حرف شما درسته... بنده هم گفتم که حرف های قشنگ زیاد داشت... البته خوب ایده های شریعتی در اینی که شما میگید خلاصه نمیشند... شریعتی تفکرات خیلی وسیعی داشت که اونها هم واقعا جالب هستند و شاید بشه گفت شریعتی منتقد موفقی بود... ولی ایده پرداز بسیار کوته بینی بود...

 

در هر صورت من با حرف شما موافقم...

لینک به دیدگاه

بنده در مورد بعضي از موضوعاتي كه بحث شده چيزاي خوب ياد گرفتم نه به قدر عزيزان و چون عقيدها متفاوته منو به وجد مياره و خيلي خيلي عذر مي خوام نظرم با يه سري از دوستان همسو مي باشد كوتاه شريعتي در گفته هاش دچار سردرگمي يا ضد و نقيض بوده و و شايد خودش به يه سري گفته ها باور نداشته و در عصر ظهوره تعصبات سياسي و اپارتايد سياسي قدم گذاشته .علتش را شايد تو اين تاپيك فهميدم

لینک به دیدگاه

اول از همه بازم تشكر ميكنم بابت تاپيك خوبت :icon_gol: و از همه دوستان هم ممنونم بابت بحث خوبشون

من فكر ميكنم كه قرار گرفتن در دوره گذار؛ و تقابل سنت و در كنارش مذهب با هر تفكر جديد باعث بوجود اومدن افكار خيلي متفاوت ميشه و همينطور اصطكاك و تلفيق اين افكار... و اينكه نه هركه آينه سازد سكندري داند، هر كسي رو نميشه گفت روشنفكر، و باز تعاريف مختلف از ديدهاي مختلف وجود داره در اينكه اصلا روشنفكر كيه.. اين ديدگاههاي متفاوت، هركدوم مسائل متفاوتي براش مطرحه و دغدغه خاص خودشو پيدا ميكنه

ديگر اينكه فاصله و شكافي كه بين عامه مردم با فرد روشنفكر و پيشرو وجود داره، باعث ميشه كه اصلا صداي همديگرو نشنون و يه خلأ و يه خط نامرئي اين بين بوجود بياد... بسته بودن فضاي نقد هم مزيد بر علت

يه كم اگه توده مردم و قشر روشنفكر جامعه به هم نزديك تر بشن، نگاه هم سطح تري پيدا كنن، هرچند شايد بشه گفت اين ذات روشنفكري هست كه از چند پله بالاتر از عامه مردم به مسائل اشراف داره و اونها رو درك ميكنه، و ناخودآگاه اين نگاه و ديد از بالا وجود خواهد داشت، ولي اگر اين فاصله كمتر بشه و روشنفكر به بطن جامعه نزديك تر بشه، واژه هاي ساده تري استفاده بشه، قابليت دركش و در نتيجه پذيرشش بيشتر خواهد بود

طيف وسيعي از جامعه اصلا براش اهميتي نداره كه روشنفكر كيه و چي ميگه و شايد نگاهي كه داره به روشنفكري، يه جور تافته جدابافته بودن باشه

و اتفاقا اون قشري كه بيش از همه به تنوير افكار احتياج داره، دقيقا همونيه كه كمتر تأثير پذيرفته و ميپذيره

مسأله ديگه، مذهبه... ايران به شدت بيس مذهبي داره، و يكي از عمده ترين «مسأله»ها بنظر من اينه كه حداقل دين و مذهب از ابزار قدرت بودن و تنها عامل تعيين خط مشي بودن و از وسيله اي براي سركوب كردن خارج بشه و به انديشه ها مجال بروز داده بشه... بعد از اونه كه ميشه خرافات رو از بين برد، تعصبات رو تعديل كرد، و انديشه هاي جديد رو به جامعه تزريق كرد و... و اين زمان بر هست، و اگه تو يه ظرف زماني كوتاه و آميخته با جبر انجام بشه، بنظر من پايدار نخواهد بود

فكر ميكنم مهم ترين «مسأله» اين باشه كه يه بيس و پايه مساعد فراهم بشه و بعد در اين بستر مساعد پيدا كنيم مسأله هاي بعدي رو... و تا اين باز شدن فضا وجود نداشته باشه،اين فاصله اي كه گفتم، بيشتر ميشه سرگرداني هم همينطور

لینک به دیدگاه
من زياد با سواد نيستم. متن كمي سنگين بود برام.

شكي نيست كه روشنفكراي ما اشتباه زياد داشتن و نتيجه اش وضعيت كنونيه. اما كلا به نظر من آدم مذهبي ميتونه روشنفكر باشه. ولي با وجود اين روشنفكر مذهبي اگر نخوام بگم بي معناست حداقل وجودش چندان مفيد نيست. روشنفكراي مذهبي امروز به بيشتر اصول جوامع متجدد معتقدن ولي دنبال توجيه متون دينشون و سارگار كردنش با اين اصول هستن. درست مثل شريعتي. شريعتي به نظر من يه سوسياليست واقعي نبود. حقيقت اينه سوسياليسم آرمان خيلي از روشنفكران تا قبل از شكست عمليش بود و شريعتي صرفا دنبال يك بيان سوسياليستي از مذهب بود تا اولا ثابت كنه مذهبش با آرمانهاي جديد سازگاره و ثانيا مذهبيهاي سنتي اون زمان رو نقد كنه. اگر شريعتي در زمان حاضر بود به جاي سوسياليسم سعي ميكرد، دموكراسي، آزادي بيان ،حقوق بشر و سرمايه داري رو با متون دينيش سازگار كنه. پس روشنفكر ديني تغيير مفيدي به وجود نمياره. فقط متون ديني رو بر اساس مسائل روز توجيه ميكنه. در نتيجه خودش و پيروانش هميشه يك گام از انسان آزاد انديش عقبن و از طرفي نميتونه عمل گرا باشه چون هميشه به جاي اينكه دنبال تحليل وقايع باشه يك چشمش گير متون باستاني 1400 سال پيشه!!!

 

ممنون دوست عزیز

تعریف پارادوکسیکالی که از روشنفکری دینی ارایه میشه وهمیشه عقاید اونارو دربرزخ قرار میده ناشی ازهمین مسئله هست

اونا نمیتونن با با مبانی نا سازگار با حکومت های مبتنی برمذهب کنار بیان ودرحرکتی کاملا مخالف هم نمیتونند مذهب رو به عنوان یک اصل پذیرفته شده همگانی(اکثریت بگیم بهتره یا عامه)از افکارعمومی جامعه حذف کنن لذا دو برخورد پیش میاد یا به مصالحه با حکومت های مذهبی تن میدن مانند شریعتی وسعی دررنگ امیزی دینی مفاهیم غیردینی دارند یا مشخصا تحلیل میکنند وبازهم دوبرخورد ریز دراین رفتار پیش میاد یا درنتیجه این مخالفت دیپورت میشن ازجامعه وبازهم برمبانی فکری مذهبیشان تاکید دارند وگنگ میمانند یا عطای زندگیشان را به تعصب میبخشند وباید که گاهی کسی برایشان فاتحه بخواند

البته تاریخ جهان پراست ازاین مثالها!

کلا وقتی یاد روشنفکری دینی یا نواندیشی دینی میافتم تنا کلمه ای که به ذهنم متبادر میشه برزخ هست

 

متاسفانه اینجا نمیشه اصلا حرف زد... یعنی کوچکترین و ساده ترین انتقاد ها هم توهین محسوب میشه و مدیران عزیز هم کمال همکاری رو با دوستانی که این تفکر رو دارند میکنند... در نتیجه نمیشه حرفی زد یا انتقادی کرد وگرنه میشه در مورد تفکرات این دوستان کتاب ها نوشت... نه تنها انتقاد کرد بلکه دلیل شکست ایده های متفکرینی مثل شریعتی کاملا مشخص هست... البته مسلما طرفدارانشون اصلا هیچ انتقادی رو به تفکر این افراد وارد نمیدونند...

ولی بنده هم با شما هم عقیده هستم... من اگر تمام کتاب های شریعتی رو نخونده باشم بیشتر کتاب هاش رو خوندم... به جرات میتونم بگم با تفکر شریعتی و همفکرانش به خوبی آشنا هستم... این دوستان متاسفانه روضه خوان هستند نه فیلسوف یا متفکر... این افراد حرف میزنند بدون اینکه کوچکترین توجهی به مسئله ی اصلی یعنی اجرای ایده هاشون داشته باشند... البته از متفکرین ایدئالیستی مثل شریعتی اصلا بیشتر از این انتظار نمیرفت و نمیره...

به هر حال... متاسفانه این رسم شده که یک فردی رو تا مقام "خدایی" و پرستش و تقدس بالا ببریم... شریعتی یکی از این افراد هست...

 

بله تفکراتش همه یک نمونه برداری از تفکرات فیلسوف های واقعی بوده... همگی...

گاها حتی دزدی ادبی هم دیده شده در کارهاش...

این جناب شریعتی یکی از اون افرادی هستند که مطالعه میکنند و بعد هر چیزی رو که دوست دارند برمیدارند... در نتیجه هیچ ذهنیت و ایدئولوژی درست و ساختار یافته ای ندارند...

 

خدتون به این فکر کنید : کمونیسم اسلامی... دموکراسی اسلامی...

 

پارادوکسی که در این تفکر وجود داره باور نکردی هست... با این ایدئولوژی های من در آوردی نمیشه یک مدرسه رو اداره کرد...

 

خب وافن عزیز سعی براین هست اون اب باریکه ها برای رفع عطش دردسترس عموم ونه اونایی که میخوان بمونه وگرنه کاملا با حرفات موافقم:icon_gol:

شریعتی یک زمانی بت جوانان بود جوانانی که شور انقلاب واصلاح وتغییر داشتند

شاید همونطور که گفتم اگر من هم اون زمان پای صحبت های نامتعارف با بحث های زمان شریعتی مینشستم اونو درحدبت میپرستیدم وهرنقدی رو براون رد میکردم

موفقیت شریعتی وهمگامانی موافق یا مخالفانی هم مسیر دربرابر سلطه عجیب ماتریالیسم برافکار ازنکات مثبت وقابل ذکر کار ایشون بود ولی وقتی به جامعه ای رسید که غولش را کشته بودند دربازتعریف معنا بازماند

درحالیکه فضا وزمان برای ارائه حقیقت رو داشت مسیر کارهارو به سمتی هدایت کرد که به انقلاب فرهنگی وداستان سروش ومصباح رسیدیم

مابقی هم که مشخصه

سلطه یکطرفه بر اصحاب فکر وداستان جنگ ونتایج حاصل ازاون باعث شد ریتم حقیقت جویی که داستان وار درادبیات شریعتی ذکرشده بود به مذاق تمامیت خواهان خوش نیاید وتا مدتها کتابهای ایشون توسط دوست دارانشون دراروپا تجدید چاپ بشه وزیرزمینی منتشر بشه

شریعتی درسته بحث این تاپیک نیست ولی موضوعی هست که شامل دوره ای جنجالی درتاریخ ایران میشه

دوره ای که یکی ازسه رکن فکری دربرابر سلطنت شاه پرمدعی وبی عرضه وتئوریسین های درباری رو شریعتی از حسینیه ارشاد کنونی هدایت میکرد

دوره ای که هرسه رکن اون به خواب رفتند تا غیرمتعارف ترین وغیرمنتظره ترین پدیده صاحب رای باشه

لینک به دیدگاه

spow عزیز مسئله خوبی رو مطرح کردی . متشکریم .

اما به نظر من این متن از سوی نویسنده اش و گاها سایر نویسندگان در مورد خود کلمه روشنفکر و روشنفکری اشکال داره .

اول اینکه روشنفکری به چه معنی است ؟

گاها نویسندگانی ازجمله این نویسنده روشنفکری را با نظریه پردازی مخلوط کرده چه در عرصه سیاسی و چه اقتصادی ، فرهنگی ، اجتماعی ، مذهبی و ...

روشنفکری یک کلمه عام است بر ضد معنای تحجر و یکی از این دو کلمه را می توان در هر کسی با نسبتی خاص در یافت . وربطی به میزان علم و سواد اشخاص ندارد .

درحالیکه نظریه پردازی در رابطه مستقیم با علم دارد و ربطی به رو شنفکر بودن و متحجر بودن افراد ندارد. یعنی یک نظریه پرداز می تواند متحجر هم باشد .

البته متاسفانه برخی متحجر بودن را سنتی بودن قلمداد می کنند در حالیکه متحجر مدرن نیز می توان داشت . متحجر به معنی کسیکه انعطاف فکری ندارد یا نمی خواهد داشته باشد به قول معروف مرغ یک پا دارد . یعنی فقط آنچه من می فهمم و هر آنچه غیر از این است صد در صد غلط است .

لینک به دیدگاه
spow عزیز مسئله خوبی رو مطرح کردی . متشکریم .

اما به نظر من این متن از سوی نویسنده اش و گاها سایر نویسندگان در مورد خود کلمه روشنفکر و روشنفکری اشکال داره .

اول اینکه روشنفکری به چه معنی است ؟

گاها نویسندگانی ازجمله این نویسنده روشنفکری را با نظریه پردازی مخلوط کرده چه در عرصه سیاسی و چه اقتصادی ، فرهنگی ، اجتماعی ، مذهبی و ...

روشنفکری یک کلمه عام است بر ضد معنای تحجر و یکی از این دو کلمه را می توان در هر کسی با نسبتی خاص در یافت . وربطی به میزان علم و سواد اشخاص ندارد .

درحالیکه نظریه پردازی در رابطه مستقیم با علم دارد و ربطی به رو شنفکر بودن و متحجر بودن افراد ندارد. یعنی یک نظریه پرداز می تواند متحجر هم باشد .

البته متاسفانه برخی متحجر بودن را سنتی بودن قلمداد می کنند در حالیکه متحجر مدرن نیز می توان داشت . متحجر به معنی کسیکه انعطاف فکری ندارد یا نمی خواهد داشته باشد به قول معروف مرغ یک پا دارد . یعنی فقط آنچه من می فهمم و هر آنچه غیر از این است صد در صد غلط است .

 

دوست خوبم درهمون صفحه اول هم گفتم این مباحث فقط صرفا درحد قیاس وبرای گفتگو درمورد مسایلی است که سالهاست براین جامعه اثرگذاربوده اند ونتیجه خوب وبد بودنشون به تفسیر هرکسی موجب رخ دادن وقایعی اثرگذار دربرهه های مختلف تاریخی گشته

هیچکسی هم نمیتونه ادعا کنه حرفاش کاملا درست ومبنای نظر دیگران هست همونطوری که شما وسایر دوستان فرمودند چه تعریف کلاسیک روشنفکررو قبول کنیم چه تعاریفی که درسیرزمان مطرح شده اند این جایگاه درایران گنگ مونده وشاید اصلیترین ومهم ترین پارامتراثرگذاربراین مسئله مذهب باشه که اززمان تعامل با دنیا به عنوان قویترین منبع فکری وعملی ایرانیان عمل کرده ودرهربرهه ای میتوان اثربخشی این عامل رو بخوبی مورد انالیز قرار داد

اما چرا این طیف نتونستن با عامه مردم تعامل درستی داشته باشن یا نتونستن جایگاه خاص خودشونو به دست بیارن (حتی اگه اثربخشی لازم رو نداشته باشند-که معمولا با تعریف درست اجتماع وروابط اجتماعی این مسئله بخودی خود حل میشه-)نیاز به واکاوی بیشتر درخلقیات ایرانیان وساختارهای فکری واجتماعی داره

ممنون:icon_gol:

لینک به دیدگاه

در طول تاریخ برای اجتماعات بشری و زندگی سعادت مندانه او طرح ها و نظریه های بسیاری داده شده است . همه مصلحان جهان و پیامبران را نیز میتوان در این ردیف قرار داد. تا به عصر حاضر که به خصوص در اروپا در زمینه های مختلف با پیشرفت گسترده علمی و سریعی که شکل گرفت بازار نظریه پردازی در زمینه های مختلف : اجتماعی ، اقتصادی ، مذهبی ، سیاسی و ... داغ شد که حاصل این نظریات گاه سازنده و گاه مخرب بود. پیشرفتهای علم حقوق و رها شدن از قیود کلیسا و ... از نکات مثبت بود. و شکل گیری مستعمرات و دو جنگ جهانی و از هم پاشیدگی نظام خانواده و اخلاق از نکات منفی عمل به به نظریات قرن نوزده و بیستم بود.

بعد از جنگ دوم جهانی و استقلال بسیاری از مستعمرات و البته با فروپاشی شوروی و انقلاب ایران نظریات سیاسی جدیدی شکل گرفت.

با مسافرت ایرانیان به اروپا و بازگشت تحصیل کردگان اروپایی برخی از آنها خود را رو شنفکر نامیدند و در حالیکه پیشرفت علمی و اقتصادی اروپا را دیده بودند قصد کپی کردن آن را در ایران داشتند. و اول از مسائل اجتماعی شروع کردند و و بدون اینکه به اصطلاح بومی سازی کنند مستقیما سعی در تغییر خلق و خوی و آداب اجتماعی مردم کردند که نتیجه زیانبار آن هنوز در جامعه مشهود است. ویا نظریات سیاسی غلطی را دنبال کردند که تجزیه بخشهایی از ایران از اثرات آن است.

اما برخی دیگر نیز به واقع سعی خود را در همان زمینه کردند و با گسترش زمینه های علمی و اقتصادی کشور و ویا بر طرف کردن اشکالات اجتماعی و یا پایه ریزی سیاست بومی و یا نظریات مذهبی جدید مطابق با عصر جدید و یا سایر زمینه ها تحولی عظیم در ایران انجام دادند. که ایران کنونی در همه عرصه ها قابل ملاحظه با یک یا دوقرن پیش نیست.

البته در دهه های اخیر نیز کسان زیادی با روشنفکر خواندن خود نظریات مختلفی را ابراز ویا گاها آزمایش کرده اند . که همه آنها را با دیده انصاف باید به نقد نشست . نه اینکه متحجرانه بر هر کدام پای فشرد .

 

مرد آن نیست که حرفش یکی باشد

مرد آن است که اگر حرفش حق نبود بپذیرد

لینک به دیدگاه
ممنون ابوالفضل عزیز

والا ما نه ادعایی داریم نه سوادمون از کپی پیستش بالاتر میره ولی سعیمونو میکنیم چشم

درهمین راستا دوستان میتونند کتاب زیررو دانلود کنند وامیدوارم برای دوستان مفید باشه

دانلود کتاب واژه شناسی سیاسی یا بررسی یکصد واژه دردامنه سیاست کاری ازامیرنیک ائین

 

دانلود

 

مسلما این کتاب هم حقیقت محض نیست ولی برای واکاوی معانی مرجع دردسترس ومفیدی میتونه محسوب بشه

منتظر نقدها ونظرات دوستان عزیز هستیم

 

شرمنده آقا سجاد ولی این لینک برای من کار نکرد. :icon_gol:

لینک به دیدگاه
من دانلودش کردما:icon_pf (34):

یه جای دیگه اپ میکنم چشم:icon_gol:

 

نمیدونم شاید چون شما مدیری میتونی دانلود کنید ولی برای منم میره صفحه اصلی سایت.

لینک به دیدگاه
نمیدونم شاید چون شما مدیری میتونی دانلود کنید ولی برای منم میره صفحه اصلی سایت.

 

نمیدونم والا

من ازداخل اکانتم زدم ودانلودش کردم الان دارم اپ میکنم با این نت نفتی!

شاید هم من دوربرگردون هارو خوب رعایت کردم وحواسم به قوانین بود:ws3:

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.


×
×
  • اضافه کردن...