رفتن به مطلب

بارون بهاری...اشکهای بهاری...


ارسال های توصیه شده

نمیدونم اینجا که میام دلم میگیره

به یاد یه دوستی که دوستم نداره شایدم داره ولی ترجیح میده نگه و رابطه ای بینمون نباشه .تا وابسته بشه

چون دقیقا شبی که این تایپک رو زدم پیداش شد

دست و دلم یجورهایی نمیره دیگه توش چیزی بنویسم:sigh:

یادت بخیر یادش بخیر

برای تمام لحظات خوب و بدی و سنگین و شادی که دورادور با هم داشتیم...:icon_gol:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بگذریم .. حسمو فقط میخواستم از دیدن بارون بهاریم بیان کنم...

 

 

 

امروز هم بازم مثل تمام جمعه های دیگه نرفتم بیرون..

چقدر که دلم میخواست .. اگر فقط یک کلمه گفتم بودم میرفتما ولی خب اون مدلی دلم نمیخواست:hanghead:

اگر کلمه عزیزم و نمیخوندم ممکن بود الان اشکمم دراومده باشه ..

ولی خب انگاری کم کم داریم طرز صحیح رفتار کردن رو باهم یاد میگیریم..:ws37:

 

 

 

همین دیگه حرفی ندارم

91-3-19

امیدوارم هفته ی خوبی داشته باشم..

لینک به دیدگاه
  • 8 ماه بعد...
  • پاسخ 107
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

  • shahdokht.parsa

    108

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

این متنو خوندم باز یاد اینجا افتادم

مرا اینگونه باور کن

کمی تنها

کمی از یادها رفته

خدا هم ترک ما گفته

...........

 

دقیقا به این نتیجه رسیدم که عمر میگذرد و مشکلات صرفا کمرنگتر می شوند و دیگر هیچ

هیچی عوض نمیشه فقط اتفاقهای جدید جای قبلیها رو میگیرند..

به همین خاطر هیچ وقت دلم نمیخواد برگردم به عقب

چون واقعا نمیدونم باید چکار کنم تا بعدن اینجوری نشه مثلا این ماجرا!!!!!!!!

وجود و حضور یک عده یجورهای الزامی تو زندگیت تا هم قدر داشته هات هم نداشته هات هم شأنت و شخصیتت و بدونی..

خیلی سخته که روپای خودت سالهای سال وایسی و حالا بعد از مدتها خم هم به ابروت نیاری که اگر بیاری چنان شود و چنان نشود!!!

 

 

بازم ذهنم درگیره دارم اینجا همه چی مینویسم که شاید صدتا یکیش قابل خوندن نباشه!!

 

فقط یک نصیحت : با کسی باشیم که در حد شخصیت و شأن خانواده و خودمون باشه.. فرهنگش اخلاقش فرهنگش . ثروتش . معرفتش وووووو که اینه رمز زندگی نیک برای همه:icon_gol:

لینک به دیدگاه

یه نی نی ای داریم شاه نداره

همشم بلا سرش میاد.. شانس هم نداره

بازم پله هامون حادثه آفرید :

چشم کدوممون بوده که چشمش زده بچه ای عزیزمونو که رو دماغش یه قلب دراومده:w58:

لینک به دیدگاه
  • 4 هفته بعد...

امروز مصادف با 23 اسفند 91 روزی هست که نشاط و سرزندگی خونمون ازمون دور شده ..

رفت تا زندگی جدیدی در مکان جدیدی در کنار مامان و باباش تجربه کنه..

آرزوی قلبی من شادی و سلامتی همشون هست و لی خب دست خودمون نیست دلمون براش پر میکشه ..:sad0:

4 سال زندگی کردن با منبع انرژی مثبت الکی نیست..:hanghead:

 

زندگی میگذره اما به سختی ... بعید میدونم دیگه دلم شاد بشه ..

 

عمه تنها . یجورهایی مامانش هستم ..

لینک به دیدگاه
  • 3 هفته بعد...

امشب شب مهتابه

حبیبم رو میخوام

حبیبم اگر خوابه

طبیبم رو میخوام

خوابست و بیدارش کنید

مست و حیرانش کنید

گوئید فلونی اومده

اون یار جونی اومده

اومده حالت و احوالتو

سپید رویت و سیه مویتو ببینند برود

امشب شب مهتابه

 

 

واقعا یکی از قشنگترین شبهای مهتابی بود امشب

ماه با شکوه

دیدن پارسا جون از وب کم ( تا نگیرمش تو بغلم سفت فشارش بدم گازش نگیرم بوسش نکنم فایده ای نداره برام دیدنش)

خریدن یک گل گوش خرچنگ

جابجا کردن یک گوشه از خونه

 

کلا آسمونو امشب دوست داشتم بی علت:icon_redface:

 

 

امروز 9 روز از نوروز 92 میگذره و من همچنان در حال جمع و جور کردن خونمون هستم..

امسال دوتا از پسرهامون رفتند سر خونه و زندگیشون

این یعنی خونه تکونی دوبرابر شده....

 

امسال رو به سال خونه تکونی نام گذاری کردم ببینم چی میشه آخرش بالاخره یکیمون کم میاریم

لینک به دیدگاه

دلم بصورت وحشتناک و بد تنگه پارسا جونم شده

الهی همیشه لبت خندون باشه جیگر عمه

میخوامت

گازت بگیرم

فشارت بدم .بوست کنم

نصف شب بیای سرپله صدام کنی :

شهدخت هستی بیام پیشت ؟

 

دلم تنگ تمام لحظه های بودنت هست عشق کوچولوم:icon_gol:

لینک به دیدگاه
  • 2 سال بعد...

از دیروز یهویی رفتم سراغ گاهنوشته های بچه ها ... تا امروز داشتم نوشته های سام عزیزو میخوندم . یجورهایی حس و حال نوشته هاش شبیه حس و حالهای من بود منتها ادیبانه تر و کلا قلم خوبی داره با روح آدم بازی میکنی . یهویی یاد اینجا افتادم گفتم یه سر بهش بزنم . فقط میتونم از پارسا جونم بنویسم باز توش که حالا دیگه بزرگ شده کلاس اولیه امسال و دقیقا امروز تو مسابقه شنا تو مهدش مقام اول و کسب کرده . کلاس موسیقی میره و شدیدا علاقه واستعداد داره. که رپ میخونه برامون . که هنوز جیگر و باهوش عمه اش هست و باعث افتخار هممون .. یکسال بعد برگشت شیراز ولی خونشون ازمون دوره و کمتر میبینیمش ... هنوزم سمبل انرژی مثبت و عشق هممون هست . امشب ۹۴/۵/۳۰ هست بمونه یادگاری موفقیت جوجه ام

لینک به دیدگاه
  • 4 هفته بعد...

ایرانسل با طرح *4444# که راه انداخته باعث شده صله رحم انجام بشه:whistle:

خلاصه امروز یکی از دوستان و همکلاسیهای سابقم بهم زنگ زد کلی باهم حرف زدیم.

چندسالی میشه باهاش حرف نزده بودم. دوتا دختر شیطون داره.

در کل یه اتاق بودیم با 14 نفر آدم از اقصی نقاط ایران از ده نقطعه مختلف کشور هر کدوم با سرنوشتی متفاوت که از این بین یه عدهشون رفتند سر خونه و زندگیشون یکی یا دوتا بچه دارند باقیه هم داریم برای خودمون به خوبی و خوشی میچرخیم.

روزگار عوض شده اون موقع من جزو معدود افرادی بودم که کار میکردم و الان بیکارم . ادامه تحصیل دادم . تو هلالم ولی در کل باز بی سرنوشت و بیکارم.

شاید چون زود شروع کرده بودم زودتر هم دست از فعالیت کشیدم.

 

کلا یه نکته جالب داره که وقتی با دوستای سابقم حرف میزنم اصلا انگار نه انگار که 14 سال از اون روزها گذشته. حرف یه عمره ولی گذشته رفته.

هرجا هستید موفق باشید . با خاطره خوب از همدیگه بمونید که لااقل همدیگرو بعد مدتها بتونید بشناسید:a030:

یه روزی از روزهای شهریور 84 از بیستم تا بیست و پنجمش:icon_pf (34):

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.


×
×
  • اضافه کردن...