رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

اینجا هم آموزش گلیم بافی برا ی علاقه مندان

گلیم بافی از فرش بافی راحت ترهست ولی کنترل کردن کنارهها خیلی سخت تره و مهارت زیادی میخواد و دقت زیاد .........من خودم خیلی نمی تونم بگیرمش :icon_pf (34):

 

 

 

گلیم بافی

مقدمه:

اختلاف شرايط اقليمي در مناطق مختلف ايران (كوهستان، دشت و دمن، كوير) عامل تأثيرات و تغييرات در شرايط زندگي است. اين تغييرات به نوبه خود تأثير فراوان در همه مسائل، آداب و رسوم، سنن و هنرهاي دستي كه بافت گليم نيز يكي از آنهاست دارد. بهتر بگوييم يكي از عوامل تنوع و گوناگوني بافتهاي ايران

مختلف تهيه مي شود. رختخواب پيچ (چادرشب)، خورجين و سجاده نمونه هايي از آنهاست.

گليم را مي توان از د وجهت بررسي كرد: يكي از نظر بافت و ديگري از نظر نقش. بافت گليم در ايران چندان گليم را به طريق سوماك مي بافند.

در بعضي نقاط، رنگ خاصي بيشتر استفاده مي شد، يكي از علل اساسي آن امكان رشد گياه رنگي مخصوص در آن سرزمين بوده است كه براي تهيه آن رنگ مورد استفاده قرار مي گرفت اما اكنونا مكان تهيه رنگها در بازار بيشتر شده است و تقريباً مي توان گفت كه رنگها در همه جا متنوع است.

نقوش گليم به دليل تكنيك خاص بافت، بيشتر به صورت اشكال هندسي است، با وجود اين محدوديت، آن چنان تنوع و قدرت هنري وسيعي دار دكه حتي در كتب هنري بين المللي ديده شده كه دست بافت روستايي ايراني (كسي كه تحصيلي در زمينه فرم و رنگ ندارد) در مقايسه با كار هنري يك هنرمند (كسي كه تحصيلو تجربه در زمينه هنر دارد) داراي ارزش هنري بيشتري است.

نكته جالب توجه اين است كه، به دليل امكانات و تسهيلات ارتباطي كه به مرور زمان بين روستاها و شهرها ايجاد شده است، بافندگان، امكان برخورد و آشنايي با دست بافتهاي يكديگر را نيز پيدا كرده اند، اين موضوع باعث مي شو دكه هنگام بافت، نقوشي از مناطقي كه گذر كرده اند به ذهنشان مانده باشد و يا شبيه آن نقوش را در گليم خود بياورند. براي مثال ديده شده است كه نقشهايي شبيه به هم، هم در بافتهاي آذربايجان و هم در كردستان و يا جاهاي ديگر نزديك به اين نقاط بافته شده است.

از آثار و نوشته هاي مورخان و جهانگردان پيداست كه بافتن جزوا ولين هنرها و صنايع قبيله هاي پراكنده انسانها بوده است. مي توان گفت بافتن پارچه و گليم تقريباً ا زيك زمان رواج يافته است. حتي مي توان گفت كه انسان پيش از آنكه دست به ساختن خانه بزند، اقدام به بافتن كرده است. براي بافتن پارچه از الياف ظريف تر و براي بافتن گليم از الياف ضخيم تر استفاده مي شده است.

در سال 1949 در سرزمين روسيه يك قطعه قالي به نام قالي (پازيريك) به حال انجماد، پيدا شد كه مربوط به 350 تا 500 سال قبل از ميلاد مسيح بوده است و به اين ترتيب وجود قالي و گليم در تمدنهاي باستاني فلات ايران ثابت گرديد. فرش ياد شده داراي 3600 گره متقارن در هر دسيمتر مربع مي باشد. نقش آن قالي بيانگر اين است كه براي رسيدن به چنين مهارتي در قالي بافي لازم است كه بافنده ا زيك سنت حداقل هزارساله برخوردار باشد. بدين ترتيب تاريخ پيدايش هنر گليم بافي و قالي بافي در ايران حدوداً بين 1500 تا 2000 سال قبل از ميلاد تعيين شد. از آنجايي كه گليم زودتر از قالي بافته شده تاريخ گليم بافي به 3000 سال پيش از ميلاد عنوان شده، كه تاريخ آغاز نساجي است و از وسايل بافتي كه از بهشهر به دست آمده تاريخ آن متعلق به 600 سال قبل از ميلاد است و نشان مي دهد كه از موي بز و گوسفند استفاده مي شده است، اما در مورد پارچه مشخص نيست ك هاز همين الياف استفاده مي كردند يا نه. در تپه هاي سيلك كاشان نمونه بافت پارچه متعلق به 4700 سال پيش به دست آمده است.

در حال حاضر گليم وسيله اي است كه به عنوان زيرانداز و پرده در چادرها و محلهاي عمومي نظير قهوه خانه ها و نيز در تهيه لوازم زندگي و كار، مانند رختخواب بند (چادرشب)، سجاده، خورجين، جوال ديوارهاي چادر، جل اسب، پشتي، سفره و ... استفاده مي شو دكه در اين مقوله توضيح داده شده است.

 

لینک به دیدگاه

ابزار گليم بافي عبارتند از:

1- دار: كه كلاً به دو نوع افقي و عمودي تقسيم ميشود.

2- نخ چله: نخ چله معمولاً از پنبه با ضخامتهاي متفاوت است، در بعضي از روستاها از پشم برا ينخ چله (تار) استفاده مي كنند. شايد به علت سهولت دسترسي پشم و عدم دسترسي به پنبه در بعضي موارد استثنايي نيز از ابريشم استفاده مي شود.

3- پشم: پشم مراحل مختلف از چيدن، شستن، رشته شدن (ريسيدن) و رنگرزي را مي گذراند و بعد از اتمام اين مراحل به عنوان خامه شناخته مي شود.

عملكردهاي ضروري براي شروع بافت:

1- رنگرزي: در شهرها متخصصان و در ايلات و عشاير خود بافندگان آن را انجام مي دهند.

2- چله كشي: سوار كردن نخ (تار) روي چهارچوب «دار» است.

3- نقشه كشي: در شهرها و آموزشگاهها نقشه روي كاغذ مخصوص طرح مي شود و از روي نقشه، طرح روي دار پياده مي شود، در ايلات و روستاها خود بافنده، طرح را ذهني روي دار پياده مي كند.

الف: دار

يكي از مهم ترين وسايل كار گليم بافان «دار» است كه در بعضي مناطق كارگاه نيز ناميده مي شود. دارهاي گليم بافي هر منطقه بنابر سنتها، عادات و مقتضيات آن منطقه هستند.

عشاير به دليل كوچ نشين بودن خود و از آنجا كه الزام دارد تا ابازار گليم را همراه با جابه جايي ايل و عشيره شان انتقال دهند، معمولاً از دارهاي افقي كه به راحتي قابل حمل بر پشت اسب و الاغ بوده و همچنين قابل استقرار در محل اسكان است استفاده مي كنند، اما روستانشينان كه در محل ثابتي زندگي مي كنند به خاطر صرفه جويي در اشغال جا از دارهاي عمودي بهره مي گيرند.

دار افقي:

اين دار شامل چهارچوبي است كه معمولاً در ايلات متداول است. هرگاه كه تصميم به بافت بگيرند (معمولاً در جايي كه ساكن مي شوند) چهار گوشه آن راب ا ميخ به زمين مي كوبند و موقع حركت ميخها كنده مي شوند و دار قابل انتقال مي گردد. حتي مي توانند دو تير بالايي و پاييني (بدون چهارچوبهاي پهلويي) را روي زمين به چهار ميخ بكوبند و چله كشي كنند.

دار عمودي:

اين دار در جايي ثابت قرار دارد و به دليل جليگيري كمتر معمولاً در گوشه اي از فضاي موجود قرار مي گيرند. دار عمودي به سه نوع دار تقسيم بندي مي شود:

1- دار ثابت: در ساختمان اين دار، محلي براي حركت بافت نيست و بافنده خود، به وسيله نردبانهايي كه به دو طرف دار بسته شده اند و به بالا مي روند تغيير جا مي دهد. دار ثابت از ابتدايي ترين انواع دار است. در اين نوع دار گليم به اندازه كادر داخلي دار بافته مي شود.

2- دار تبريزي: اين نوع دار متداول ترين نوع دار عمودي است، در كار كرد نبا اين دار بافنده تغيير جا نمي دهد دو چوب تحتاني (زيردار) و فوقاني سردار) دارد. سردار به وسيله پيچ و مهره قابل حركت است. در موقع ضروري، دار شل مي شود و پس از برگرداندن قسمت بافته شده به پشت، دوباره دار محكم مي گردد. با اين دار مي توان دو برابر اندازه آن بافت. در حال حاضر اين دارها با پيچ و مهره و به صورت آهني ساخته مي شون دكه اصولي تر است. دارهاي كوچك را مي توان تمام فلزي ساخت، اما دارهاي بزرگ به دليل سنگيني، اشكال حمل و نقل و همچنين كنترل ايست آن همچنان از چوب ساخته مي شوند.

3- دار گردان: در اين نوع دار، نخ به سردار و زير دار پيچيده مي شود و از شروع بافت به تدريج از سردار باز و بافته مي شود سپس به زير دار بر مي گردد. با اين نوع دار مي توان طول تارها، در نتيجه طول گليم را به مقدار كه مي توان رساند، در اين روش بافت، آنچه بافته شده است، به دليل پيچيده بودن قابل رؤيت نيست و بعد از اتمام كار، بافته از دار باز مي شود و قابل رؤيت است.

لینک به دیدگاه

چله كشي:

در چوب بالايي (سردار) باش دكه بعد از بافتن در اين سمت دار بتوان بافته را به پشت برگرداند.

مهمترين مرحله قبل از بافت، چله كشي است بعد از برپا داشتن دار بايد نكات ضروري و مهم را در چله كشي در نظر داشت. نخهاي چله معمولاً از جنس پنبه و به رنگ سفيد هستند. در بعضي مناطق از پشم و به ندرت از ابريشم استفاده مي شود نخهاي چله (تار) بايد به موازات يكديگر و با فاصله مشخص بر روي دار پيچيده شوند. نخهاي پنبه اي معمولي ترين نوع نخ تار هستند كه پيچيدگي (تاب) آن قدرت استقامت و كششي تار را زياد مي كند از مشخصات ديگر آن يكدست و يكنواخت بودن نخهاي چله (كلفت و نازك نباشند) است.

الف: نحوه ي چله كشي:

قبل از اينكه چله كشي شروع شود ابتدا دو رشته(چند لا از نخهاي تار)نخ به فواصل دلخواه و به موازات زير دار و سر دار(حدودا به فاصله 0 2 سانتيمتر)با ميخ به بدنه دار كوبيده مي شود.در اصطلاح چله كشي اين دو رشته نخ را زهوار مي نامند. يكي از اين زهوارها بعدا براي شروع گليم بافي و ديگري به منظور قرار دادن چوب مياني(هاف)و همچنين چوبك وجي براي جدا كردن نخهاي رو از نخهاي زير مورد استفاده قرار مي گيرد.

براي دقت و سرعت عمل در شمارش نخ تار ابتدا چوب سر دار را به واحد ده سانتيمتر:ده سانتيمتر تقسيم بندي مي كنند و با ماژيك علامت گذاري مي نمايند سپس اولين نخ را دور چوب زير دار مي پيچند و گره مي زنند و سپس شروع به چله كشي مي كنند به اين ترتيب كه نخ اول از روي سر دار مي گذرد و از پشت و سپس زير دار به جلو و جاي اول بر مي گردد.

اين كار معمولا توسط دو نفر انجام مي گردد يك نفر در پايين نزديك چوب زير دار مي نشيند و ديگري مسلط به چوب دار مي ايستد.نفر نشسته گلوله نخ را از روي نخ(زهوار اول )و زير نخ (زهوار دوم)رد و به بالا پرتاب مي كند. نفر ايستاده گلوله نخ را مي گيرد و آن را به طور منظم در كنار نخ قبلي جا مي كند و گلوله را از پشت به پايين مي اندازد.اين بار نفر نشسته بر عكس عمل مي كند يعني گلوله نخ را از زير نخ اول و روي نخ دوم رد مي كند.به همين ترتيبادامه مي دهند و يكي در ميان زير و رو رد ميكنند تا به تعداد مورد نظر نخ به دور تار پيچيده شود. به طور معمول هنگام بافت پودها كشيده ميشوند و از پهناي گليم كاسته ميگردد.براي رفع اين مشكل معمولا چند جفت تار بيشتر از اندازه مورد نظر كشيده ميشود. سپس چند رديف زنجيره از جنس نخ تار و چند رديف گليم ساده بافته ميشود.دار به اندازه هاي دلخواه با چوب يا فلز درست ميشودو در اندازه هاي كوچك با چوب بهتر از فلز است. اگر دار فلزي باشد هنگام شانه زدن آنچه بافته شده است مي چرخد يا سر مي خورد. به عبارتي ديگر كج مي شود ولي با چوب نخهاي چله قفل مي شوند.

بعد از چله كشي چوبي استوانه اي شكل ((هاف))را كه داراي طولي معادل عرض اسمي(عرض كامل دستگاه بافندگي)دار گليم بافي و قطري حدود سه سانتيمتر است به جاي زهوار دوم قرار مي دهند و زهوار طنابي ر ا حذف مي كنند بعد از اين عمل نوبت بستن كجو مي رسد. كجو كه گاهي با عنوان كجي يا كجوچو يا گردچو نيز از آن ياد ميشود چوبي استوانه اي شكل و قطورتر از چوب هاف است. بستن كجو به بافندگان امكان سرعت عمل بيشتري را مي دهد.

نحوه بستن كجو بدين صورت است كه مطابق شكل مقداري نخ انتخاب مي كنند و يك سرآن را به سمت راست ميلهء چوبي گره ميزنند آنگاه بافنده ضمن آزاد گذاشتن مقداري نخ سر ديگر آن را از زير چوب به پشت اولين تار زير مي برد و از روي چوب به جلو مي آورد و از داخل حلقه تشكيل شده عبور مي دهد و مي كشد تا جايي كه تار تحت كشش قرار مي گيرد. به همين ترتيب بافنده كليه تارهاي زير را جدا و ضمن عبور نخ از لا به لاي آنها به سر ديگر نخ را به انتهاي چوب كجو ميبندد. در اين مرحله بافندگاني كه از مهارت و تجربهء كافي برخوردارند با انگشتان دست چپ خود طوري فاصله تارهاي زير كجو را تنظيم ميكنند كه در پايان كار تماما“ داراي فاصله اي يكسان با كجو خواهند بود .

بعد از اتمام چله كشي و براي شروع بافت از لبه دوزي يا زنجيره زدن استفاده ميشود. اين كار الزامي نيست ولي انتهاي نخهاي چله كه بعدا“ به صورت ريشه در مي آيد به نحو مطلوبي بسته مي شود.

شدن گليم مي گردد يا به عبارتي نمي گذار دكه بيد از محدوده لبهء گليم به داخل آن نفوذ كند.

مسائل مورد توجه در چله كشي:

كاملا“ رعايت شودزيرا اين مسئله در تنظيم چله و گليم بافي اهميت فراوان دارد.

عمل چله كشي بايد كاملا“ در وسط و از دو طرف قرينه باشد.

نخهاي چله نبايد شل و سفت كشيده شوند و تمام آنها هم نبايد زياد ه از حد سفت باشند كه باعث قوس دادن به چوبها يا شكستگي آنها مي شوند.

سر دار و زير دار بايد كاملا“ موازي يكديگر باشند.

تغداد نخها در دو طرف(پشت و رو) حتما“ بايد مساوي باشند

لینک به دیدگاه

نحوهء بافت:

سرش آويزان است از لا به لاي تارهاي گليم عبور مي دهد و شكل مورد نظر را بيان مي كند.

هر رديف پود گذاري يك رج ناميده مي شود و لازم است بر روي هر رج بافته شده دفتين زده شود تا درگيري تار و پود استحكام كافي به خود بگيرد.نكتهء ديگري كه در حين بافت گليم داراي اهميت فوق العاده است اين است كه چنانچه قرار باشد،گليم به شكل ساده يا راه راه بافته شود ميتوان بافت را طبق انچه گفته شد تا پايان ادامه داد .ولي،از انجايي كه گليم هاي ايراني به ندرت بدين گونه ميباشند و معمولاداراي نقوش سنتي يا اشكال نباتي يا حيواني (به گونه ي هندسي)هستند ،بافندگان در صورتي كه ناچار به استفاده از رنگهاي مختلف در يك رج و در كنار همديگر باشند در محل مورد نظر سر خامه(پرز) و خامه ي ديگري را كه داراي رنگ ديگري است در كنار ان قرار و عمل بافت را ادامه مي دهند ،ولي چنانچه تكرار بافت به صورت عمودي و جنب يكديگر ا زده رج تجاوز كند ، حتما لازم است تا خامه هاي رنگيني كه در كنار هم

قرار مي گيرند در يكديگر زنجيره شوند .يا به اصتلاح در يكديگر كليد شون دكه ان هم،چندين فرم متفاوت است .در غير زنجيره كردن سوراخ هايي گليم ايجاد مي شود ك هاز كيفيت گليم مي كاهد.

لینک به دیدگاه

عوامل ايجاد نقوش گليم

يا (ريشه يابي نقوش گليم)

عوامل جغرافيايي و طبيعت سرزمين ايران بيانگر اين است كه ادامه‌ي زندگي كشاورزي و دامداري جز با بارش منظم و به موقع طبيعت امكان‌پذير نيست. نياز به توافق عوامل طبيعت را مي‌توان در نقوش ملاحظه كرد؛ نقوشي كه از خطوط عمودي، افقي و مضرس يا به عبارت ديگر نقوش هندسي و خطوط زاويه‌دار تشكيل شده است.

بخش از نقوش كه در گليم بافي ايران مورد استفاده قرار مي گيرد. تدوام نقوش اساطيري است كه ريشه از روزگاراني بسيار دور دارد وجود نگاره ها و طرحهايي از قبيل ترنج و درخت، لاله باز، لاله بسته، برگ مو، برگ خيار، و .... هر كدام نشانه اي از خواست باطني بافندگان براي سرسبزي و خرمي محيط زيستشان است.

حاشيه لوزي نشانه اي از حركت آب در يك جوي باريك يا داخل حوضچه است. وجود نقش گل خورشيدي در گليمها حكايتا ز بركت خورشيد و زايندگي خاك مي شو دكه نزد بافندگان روستايي قابل احترام است. نقش بوته جقه يا بوته ترمه كه حالت درخت سرو خميده را دارد و در عين حال سمبل نجات و زندگي در بافته هاي روستايي و عشاير است به دليل سربلندي و استقامت يكي از نمادهاي زندگي است.

نكته حائز اهميت اين است كه بوته جقه، به عنوان سمبل زندگي در طرحهاي بيشتري اعم از قالي، گليم و پارچه رسوخ كرده و در ارتباط با عواطف و حالات روحي بافنده به اشكال مختلفي متجلي شده است. مثلاً بوته جقه هاي پشت به هم نقش قهر و بوته هاي رو به هم نقش آشتي را دارند. در اندازه هاي متفاوت يكي از درون ديگري، نقش مادر و بچه را دارند.

نقوش خوشه گندم، درختان افشان يا كاجها نياز بافندگان به سرسبزي محيط و طول عمر است. گرچه اين نقوش و بسياري نقوش ديگر در همه گليمها بافته مي شوند ولي گليمهاي بافته شده در هر منطقه چه از نظر طرح و چه از نظر بافت و رنگ آميزي، مختصات خاص منطقه خود را دارند.

بلوچ (بلوچستان):

بلوچ از واژه هاي فارسي باستان است و به معناي تاج و خروس با شانه است. بلوچها به دليل شرايط اقليمي هميشه با طبيعت در پيكاراند و همواره آرزوي برخورداري از منابع فراوان آب و مرغزار را در بافتهاي خود بيان كرده اند. آنان به شباني روزگار مي گذارنند و در چادرهايي كه به اسلوب خشن از پشم سياه بز بافته شده اند زندگي مي كنند. زيرانداز چادرها گليمهايي به رنگهاي گوناگون اند نقش اين گليمها در حاشيه به صورت خرمهره هايي است كه سابقاً به جاي سكه به كار مي رفت.

يكي از بافتهايي خاص بلوچ سفره است كه به اصطلاح بومي جهيزي است كه زمينه آن از پشم طبيعي شتر مي باشد و اغلب ترنجي در وسط آن ديده مي شود. گليمهايشان نيز اسلوب خاص خود را دار دكه ميناخواني ناميده مي شود. سرتاسر گليم از بافت راه راه شكل گرفته است كه در هر رديف آن نقوش متفاوت از نظر طرح و رنگ به چشم مي خورد.

رنگهاي تيره، مانند قهوه اي، قرمز تيره (مايل به قهوه اي) و شتري و آبي سير و رنگهاي روشن مثل زرد، سبز، قرمز كه در شكل گيري طرحهاي بلوچي نقش مؤثري دارند، رنگهاي مشخصه، طرحها يبلوچ اند. نكته قابل توجه اين است كه بلوچها پشتي را به شيوه قالي مي بافند.

اريخ فرش دستباف

اينكه اولين فرش بافته شده بصورت تار و پود به كدام سرزمين تعلق دارد و آيا ايرانيان يا چينيان خالق اين هنرند يا ساير اقوام؟ به درستي معلوم نيست اما فرش «پازيريك» كه قديمي‌ترين دستباف بشري است كه تاكنون كشف گرديده و موجود است تا اندازه‌اي به اين سؤال پاسخ مي‌دهد اخيراً در ناحيه سن‌يانگ چين از مقبره‌اي قديمي، فرش چند صد ساله‌اي كشف شده كه نقش آن شباهت‌هايي به فرش‌هاي ايران دارد. با كشفيات مذكور و ساير آثار مي‌توان مركز عمده فرش قديم جهان را از ايران، آسياي صغير، تركستان، چين، هندوستان، مناطقي از شرق اروپا، شمال افريقا و است.

فرش ايران داراي تاريخ بسيار طولاني است در ايران از ديرباز، بافتن متداول بوده است. پروفسور رودنكو كاشف فرش پازيريك معتقد است: «قالي مذكور كار مردم ماد يا پارس و پارت (خراسان) بزرگ است

لینک به دیدگاه

گليم شيريکی پيچ

 

«شيريکی پيچ» نامی است که بافندگان عشاير و روستايی کرمان بر نوعی از گليم گذاشته اند. در اصطلاح بومی شيريکی پيچ بيشتر به گليم سوزنی معروف است.

نام شيريکی پيچ به قولی از شريکی پيچيدن دو تار با هم و به نقل قول ديگری از شريکی کار کردن دو يا چند بافنده آمده است.

برای بافت شيريکی پيچ از چله (تار) خامه ، پود کلفت و در برخی مناطق پود نازک استفاده می شود. شيريکی پيچ گليمی تمام پشمی است که کليه الياف اعم از چله ، خامه ، پود پشمی هستند. بافت اين نوع گليم به اندازه قالی مشکل و وقت گير است.

وسيلة بافت دار گليم بافی افقی ويا عمودی است. گره زدن در شيريکی پيچ بر دو نوع است: گره متن و گره آب دوزی.

پس از اتمام گره زنی هر رديف پودگذاری انجام و بين پود و گره ها درگيری ايجاد می شود. .

نقوش شيريکی پيچ بنابر امکانات خاص خود از محدودة هندسی بالاتر می رود و گاه توازن و هماهنگی را از ترکيب نقوش غيرمتقارن بدست می آورد.

اساس کار بافندگان شيريکی پيچ «دار» است که شامل دو تير چوبی يا فلزی موازی با هم است و دو تير ديگر بطور عمودی به ابتدا و انتهای آن متصل شده و روی هم چهارچوبی مستطيل شکل بوجود می آورند و چله ها قسمت سر دار و زير دار را دور می زنند. در ميان چله ها و عمود بر آنها دو چوب يکی بنام «گُرد» و ديگری بنام «پس گرد» قرار می گيرند. قيچی ، چاقو و دفتين از ديگر ابزار بافت است.

در منطقه بافت و توابع آن از شاخ حيوان برای پس و پيش کشيدن گرد استفاده می شود و البته شايان ذکر است استفاده از شاخ در دارهای افقی رايج می باشد. در بافت گليم شيريكي پيچ از نخ بسيار نازك (جهت استفاده براي پود نازك گليم) پشم(براي بافت گليم و چله كشي و پود كلفت) ، کرک و ابريشم (بافت گليم) استفاده می شود. شيريکی پيچ گليم تمام پشم است. از نخ پشم برای تاروپود و خامه استفاده می شود. گاهی نيز از نخهای ابريشم رنگی در کنار نخ پشمی برای خامه استفاده می شود.

بافت اين گليم از نوع «پودگذاری» است

گره هايی که در بافت شيريکی پيچ رايج است ، عبارتند از:

1-گره متن: گره متن پود از زير دو تار بيرون آورده می شود سپس از روی آنها گذشته و به همين ترتيب از زير و روی تارهای ديگر هم می گذرد.

2- گره آب دوزی: در اين نوع گره پود از روی دو تار عبور کرده از زير دو تار برگردانده می شود و مجدداً از زير و روی همان دو تار عبور می کند. پس از سفت شدن گره قسمتهای اضافی به پشت گليم برده می شود. اين گره نسبت به گره متن از ضخامت بيشتری برخوردار است. زيرا پود دو بار به دور نخهای تار پيچيده می شود. عمل پودپيچی و ايجاد گره گاه از سمت راست و گاه از سمت چپ صورت می گيرد.

شيوه بافت در گليم شيريکی پيچ رج به رج است که بعد از اتمام هر رج عمل پودگذاری توسط پودی نازک انجام می گيرد. اين پود همانند پود قالی تاثيری در به وجود آمدن نقوش گليم ندارد وتنها باعث استحکام و مانع از تداخل گره های هر رج می شود. در بافت و توابع آن ، اين گليم به صورت دو پود بافته می شود.

پس از اتمام بافت گليم نوبت به عمليات تکميلی می رسد که اين مراحل عبارتند از:-

1-سوزاندن نخهای اضافی پشت گليم

2- سوزاندن پرزهای اضافی سطح گليم

3- شستشوی گليم

4- دارکشی کردن (اين عمل زمانی ضروری است که گليم پس از بافت حالت اعوجاج داشته باشد)

5- اتوبخار دادن

در اين گليم ، رنگها هر کدام فلسفة خاص خود را دارند و هر رنگی دارای يک مفهوم نمادی است و براساس اعتقادات و فرهنگ خاص ، انتخاب شده اند. برای زمينه شيريکی پيچ اغلب از رنگ سفيد ، قرمز ، شيری استفاده می کنند. علاوه بر رنگهای اصلی ، رنگهای مصرفی ديگر در اين قسمت عبارتند از: نخودی ، سرمه ای و آبی فيروزه ای. برای ايجاد نقوش هم از رنگهای مشکی ، قرمز لاکی ، سفيد ، زرد ، سبز ، يشمی ، قهوه ای ، آبی فيروزه ای ، نارنجی ، پسته ای ، دارچينی ، مسی ، حنايی ، شتری (ترمه ای) ، سورمه ای ، کرم و .... استفاده می شود.

 

نقش:

در ميان صدها گليم به ندرت می توان چند گليم را پيدا کرد که شبيه به يکديگر باشند زيرا بافت آنها براساس طرحی از بيش آماده نبوده است. نقوش حيوانی ، گياهی ، انسانی ، نقوض اشياء و نقوش تکميلی (نقوش جاپرکن) در گليم شيريکی پيچ کاربرد دارد. ترنج نيز از نقوشی است که در اين نوع گليم استفاده دارد. از نقوشی که شباهت کلی به ترنج دارد و در اين گليم استفاده می شود.نقش «بابابيگی» و گل «موسی خانی» است. ديگر نقوش گليم شيريکی پيچ عبارتند از: نقشه بوته شاهی ، گل شول ، نقش محرمات

تهيه و تنظيم:فائزه قادرى

لینک به دیدگاه

گليم نقش برجسته از نظر اصالت و توليد مهمترين و شاخص ترين صنعت دستي و بومي استان ايلام است

گليم نقش برجسته اي که امروزه به دست تواناي بافندگان ايلامي بافته مي شود ، احياکننده گليم 8هزار ساله مکشوف در آناتولي ترکيه (قديمي ترين گليم و قالي) 2500ساله پازيريک (قديمي ترين قالي) است.

در اين نوع گليم ، بافت گليم (صوفي بافي) و نقوش آن گره کامل قالي است که طبيعتا بعد از بافت ، نقوش آن برجسته تر از زمينه است. زندگي عشيره اي و سنتي و پرورش دام براي تامين معيشت زندگي مردم منطقه ايلام از قديم الايام تاکنون موجبات استفاده از پشم و رشد و رونق صنايع دستي مرتبط با آن ، بخصوص گليم ساده را فراهم آورده است.

گليمهاي نقش برجسته بايد داراي ويژگي هاي متعددي باشند تا از نظر کيفي مرغوب شناخته شده و براي گردشگران جذاب و قابل توجه باشند. گليم نقش برجسته بايد سبک وزن باشد. بدين معني که هرچه وزن گليم و نقش برجسته سبکتر باشد، مرغوبيت بيشتري دارد؛ زيرا گليم نقش برجسته کاربرد تزئيني داشته و طبعا روي ديوار نصب مي شود و از اين رو سبکي وزن يک امتياز قابل توجه براي آن به شمار مي آيد. در گليم نقش برجسته که طبق نقشه بافته مي شود، هماهنگي رنگ و طرح و تقارن نقوش در بافت بر ارزشهاي هنري آن مي افزايد. در اين نوع بافته ، بايستي تعادل برقرار باشد.

بدين معني که نيمه چپ و نيمه راست آن بايد عينا مثل هم باشد. کيفيت و ثبات رنگ در گليم نقش برجسته نيز اهميت دارد. گليم خوب نبايد با شسته شدن رنگ پس بدهد. در حال حاضر در ايلام بافندگان بسياري به بافت گليم نقش برجسته مشغول هستند. به همين دليل اين صنايع براي گسترش غناي فرهنگي منطقه و جذب گردشگر و در نتيجه رونق اجتماعي و اقتصادي استان ايلام نقش قابل توجهي دارد.

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...

مروری بر گلیم بافی

آموزش بافت گلیم

گلیم نوعی فرش بدون پرز است که با درگیری تاروپود به یکدیگر ایجاد میشود . معمولا تار آن پنبه و پشم وگاهی نخ ابریشم و پود آن از نخهای پشمی و کرک و ابریشم به صورت رنگی استفاده می شود . این فرش در زبان فارسی نامهای مختلفی دارد. گلیم در افغانستان – گیلیم در اوکراین –بداس در قفقاز – لیاط در سوریه و لبنان – چیلیم در رومانی و همچنین کیلیم در ترکیه و لهستان و مجارستان و عربستان از جمله نامهای متفاوت آن است .

تاریخچه گلیم:

تاریخچه ی گلیم بافی به 3500 تا 5000 سال پیش از میلاد برمیگردد که تاریخ آن آغاز نساجی است و استفاده از آن تقریبا در تمام ایران رایج است . گلیم و فرش ایرانی که سابقه چندین هزارساله دارد از ارزشهای هنری و اقتصادی و تجاری بالایی برخوردار است . این هنر اصیل و سنتی ایرانی در عرصه داخلی و جهانی همواره به عنوان یک هنر صنعت بی رقیب بوده که از چگونگی بوجود آمدن این هنر صنعت اطلاعات چندان دقیقی در دست نیست . نقوش بکار رفته در گلیم نمایانگر ارزشهایی بوده که از موجودات پیرامون محل زندگی آنها سرچشمه گرفته است و شرایط مختلف آب وهوایی تاثیر فراوانی در رنگ بندی ونقوش داشته است که گویای فرهنگ خاص زندگی افراد هر منطقه بوده است .

اجزای دار گلیم بافی:

الف) گوه (گاوه –گاز)

ب) گله (کجو-گرد)

ج) هاف ( شفت – چپگرد – پشت گرد )

د) نیمکت یا تخته

ه) وسایل تنظیم

ابزار گلیم بافی‌ :

1- دفه

2- پنجه

3- قیچی

4- قلاب ( که تشکیل شده از 3 قسمت :دسته .بدنه .نوک )

5- سوکه

انواع بافته هاي گليمي :

 

زيلو

انواع نقشه هاي زيلو :1-نقش پرته توري (پره توري) 2-نقش جناغي 3-نقش گره 4-نقش گزشنه 5-نقش مسجدي

جاجيم

جاجيم در عين ظرافت و زيبايي و دقتي كه مي بايست صرف بافتن آن گرددسنتي ترين روش بافندگي را مجسم مي سازد و ابزار موردنياز آن ساده ترين وسايل بوده و مهمترين عامل در امر بافت انرژي بازوي بافندگان است .بافت جاجيم پس از تهيه نخ مورد نياز (پشم)در رنگهاي محتلف با چله كشي شروع مي شود واغلب تمام مراحل بافت مخصوصا چله كشي آن باز و شبيه به چله رواني قالي هاي فارسي بافت صورت مي گيرد طول محوطه آن مهم است و عرض آن چندان مهم نيست به طوري كه در يك اتاق نسبتا تنگ نيز مي شود چله كشي را انجام داد و گلوله هاي رنگي نخ توسط شخص چله كش به دور اين ميخهاي چوبي گردانده مي شود

طريقه بافت:پس از گذراندن پود از لابلاي تارهاي چله و با دو دست توسط قطعه چوبي به نام قليچ يا قليش (قليچ قطعه چوبي است بيشتر از عرض چله كه معمولا از چوب سقز درست مي كنند يك لبه آن تيز و لبه ديگرش پهن تر است )ضرباتي بين تارهاط چله وارد مي نمايدتا پود كاملا بين آنها محكم شود.

شيريكي پيچ (شريكي پيج)

شيريكي پيچ نامي است كه بافندگان عشاير و گاه روستايي به نوعي از گليم مي دهند.اين نوع گليم از دور شبيه به قالي است و نقوش آن با گره ايجاد مي شودو نقش پود در بافت انتها اتصال كليه تارها بهم مي باشد بطوريكه پود در اينجا اصلا آشكار نيست.

طرح و نقش :

طرح و نقش شيركي پيچ چندان يكسان نيست و از تنوع كافي برخوردار است .

ورني

گليمي فرش نما است كه بدون نقشه و بصورت ذهني توسط زنان و دختران دشت مغان و عشاير حومه اهرارسباران و مشكين شهر و آذربايجان شرقي توليد مي شود.

بيشتر نقوش آن از اشكال حيوانات و وحوش منطقه تاثير پذيرفته است .حيواناتي چون گوزن آهو بز سگ بوقلمون مرغ و خروس گربه مار وعقاب گوسفند و ببر وشتر روباه و شغال و طاووس و پرندگان محل كه به صورت ساده و هندسي بافته مي شود و رنگهاي ورني بيشتر داراي زمينه لاكي سرمه اي كرم سفيد پيازي و آبي روشن است .

 

سوما ك

گفته مي شود كه واژه سوماك ازنام شماخي شهر قفقاز گرفته شده كه در آنجا در طي قرنها گليمهاي ظريف گلدار پود نما بافته شده است .بافت سوماك بيشتر با بافت پود پيچ انجام مي گيرد ظريفترين گليمهاي سوماك از قفقاز مي آيد و در قرن اخير در بلوچستان توليد مي شود .گليمهايي كه با شيوه سوماك بافته شده است بسيار با دوام و سنگين است و اغلب ظرافتي استادانه نشان مي دهد.

لینک به دیدگاه
  • 3 سال بعد...
آموزش تصویری برای بی سوادها نداری گلم؟

 

یکم آموزش گلیم و فرش غیر حضوری سخته . حتی با تصویر .. ولی یک بار زیر دست استاد یاد بگیری همیشه تو ذهنت میمونه.

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...