pari daryayi 22,938 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 خرداد، ۱۳۹۰ درود بر همگی خب اگه یه وقت تو هر زمینه ای مشکلی براتون پیش اومد یا سوالی داشتین در زمینه حالات روحی روانی اینجا مطرح کنید امیدوارم بتونم تا حدودی پاسخگو باشم (زیاد سوالای سخت نپرسین که آبرو دارم ) 31 نقل قول لینک به دیدگاه
M!Zare 48,037 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 خرداد، ۱۳۹۰ سلام خانم مشاور....من نیاز به مشاوره دارم....پول هم نمیدم 4 نقل قول لینک به دیدگاه
pari daryayi 22,938 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 5 خرداد، ۱۳۹۰ سلام خانم مشاور....من نیاز به مشاوره دارم....پول هم نمیدم سلام خانوم مراجع... ما نیازتان را پاسخ خواهیم گفت ... پول چیه چرک کف دست؟! کمک بتونم بکنم که حله نتونمم باز دار المجانین هست مجانیه!!! حال بگو چه چیز شما را به اینجا آورده؟! 10 نقل قول لینک به دیدگاه
M!Zare 48,037 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 خرداد، ۱۳۹۰ سلام خانوم مراجع... ما نیازتان را پاسخ خواهیم گفت ... پول چیه چرک کف دست؟! کمک بتونم بکنم که حله نتونمم باز دار المجانین هست مجانیه!!!حال بگو چه چیز شما را به اینجا آورده؟! ممنون پری جون. من قبلا خیلی آدم فعالی بودم.در همه زمینه ها سعی میکردم شرکت فعالی داشته باشم و اوقات زیادی رو با دوستانم میگذروندم.اما مدتیه عجیب گوشه گیر شدم و سعی میکنم از همه فاصله بگیرم....جوری هر کدوم منو میبینند،کلی گلایه میکنند.بطبع این جمع گزیری..خودم رو هم خیلی خسته و منزوی کرده یکمش میدونم بخاطر شرایطی بود که بخاطر ارشد خودم ایجاد کردم و فقط سه و ماه نیم گوشیم خاموش بود.اما بعد از اون هرچی تلاش کردم..نتونستم بشرایط قبل برگردم تنبلی و کسالت شدیدی سراغم اومده.بنحوی که حوصله انجام هیچ کاری رو ندارم.و فقط میخوام زمان بگذره:icon_pf (34): 11 نقل قول لینک به دیدگاه
pari daryayi 22,938 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 5 خرداد، ۱۳۹۰ ممنون پری جون.من قبلا خیلی آدم فعالی بودم.در همه زمینه ها سعی میکردم شرکت فعالی داشته باشم و اوقات زیادی رو با دوستانم میگذروندم.اما مدتیه عجیب گوشه گیر شدم و سعی میکنم از همه فاصله بگیرم....جوری هر کدوم منو میبینند،کلی گلایه میکنند.بطبع این جمع گزیری..خودم رو هم خیلی خسته و منزوی کرده یکمش میدونم بخاطر شرایطی بود که بخاطر ارشد خودم ایجاد کردم و فقط سه و ماه نیم گوشیم خاموش بود.اما بعد از اون هرچی تلاش کردم..نتونستم بشرایط قبل برگردم تنبلی و کسالت شدیدی سراغم اومده.بنحوی که حوصله انجام هیچ کاری رو ندارم.و فقط میخوام زمان بگذره:icon_pf (34): خب مریم جان حالا می تونی بگی به غیر از این خستگی و بی حوصلگی حالات دیگه ای هم داری؟ و بعد اینکه : حالا چرا احساس کردی که باید با کسی صحبت کنی (منظورم زمان حالا ست)؟ 8 نقل قول لینک به دیدگاه
M!Zare 48,037 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 خرداد، ۱۳۹۰ خب مریم جان حالا می تونی بگی به غیر از این خستگی و بی حوصلگی حالات دیگه ای هم داری؟ و بعد اینکه : حالا چرا احساس کردی که باید با کسی صحبت کنی (منظورم زمان حالا ست)؟ اول قسمت دوم:هر چی خودم تلاش کردم..موفق به درمان نشدم.یک دفعه تاپیکتو دیدم،گفتم یه مشورتی با شما هم انجام بدمدر صورتیکه در کل من زیاد علاقه ای ندارم در مورد مسائلم با کسی صحبت کنم مگر اینکه فکر کنم ،کمکی بتونه بهم بکنه غش و ضعف مثلاچه حالتی عزیزم؟متوجه این قسمت سوالتون نشدم 7 نقل قول لینک به دیدگاه
pari daryayi 22,938 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 5 خرداد، ۱۳۹۰ اول قسمت دوم:هر چی خودم تلاش کردم..موفق به درمان نشدم.یک دفعه تاپیکتو دیدم،گفتم یه مشورتی با شما هم انجام بدمدر صورتیکه در کل من زیاد علاقه ای ندارم در مورد مسائلم با کسی صحبت کنم مگر اینکه فکر کنم ،کمکی بتونه بهم بکنهغش و ضعف مثلاچه حالتی عزیزم؟متوجه این قسمت سوالتون نشدم خب سوال دوم رو برای این پرسیدم که ببینم اخیرا اتفاق خاصی برات افتاده که به اصطلاح ما بهش می گیم عوامل آشکار ساز در واقع اینکه از کی این طوری شدنت برات مشکل ایجاد کرده؟! اتفاق خاصی داشته یا نه که این طور که توضیح دادی متوجه شدم که اتفاق خاصی برات نیوفتاده درسته؟ اما سوال دوم منظورم حالت های جسمانی دیگه است وضع اشتهایی است کم یا زیاد نشده؟! مشکلی با خوابت پیدا نکردی ؟ کم شده باشه یا زیاد؟ (این قسمت رو باید حضوری می پرسیدم اما چون امکانش نیست خودت سعی کن جواب بدی) تو تمرکز مشکلی پیدا نکردی؟ یا حافظه کوتاه مدتت مشکلی پیدا نکرده؟ مثلا بیشتر از گذشته زود یادت بره اعداد یا شماره ها یا کارای روز مره تو؟! تو این مدت چقدر احساس غمگینی داشتی ؟ یا اینکه بدون دلیل گریه کنی؟ احساس خشم و عصبانیت هم داری؟ (البته اینو تو تاپیک دارالمجانین عینی دیدم) 7 نقل قول لینک به دیدگاه
M!Zare 48,037 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 خرداد، ۱۳۹۰ خب سوال دوم رو برای این پرسیدم که ببینم اخیرا اتفاق خاصی برات افتاده که به اصطلاح ما بهش می گیم عوامل آشکار سازدر واقع اینکه از کی این طوری شدنت برات مشکل ایجاد کرده؟! اتفاق خاصی داشته یا نه که این طور که توضیح دادی متوجه شدم که اتفاق خاصی برات نیوفتاده درسته؟ اما سوال دوم منظورم حالت های جسمانی دیگه است وضع اشتهایی است کم یا زیاد نشده؟! مشکلی با خوابت پیدا نکردی ؟ کم شده باشه یا زیاد؟ (این قسمت رو باید حضوری می پرسیدم اما چون امکانش نیست خودت سعی کن جواب بدی) تو تمرکز مشکلی پیدا نکردی؟ یا حافظه کوتاه مدتت مشکلی پیدا نکرده؟ مثلا بیشتر از گذشته زود یادت بره اعداد یا شماره ها یا کارای روز مره تو؟! تو این مدت چقدر احساس غمگینی داشتی ؟ یا اینکه بدون دلیل گریه کنی؟ احساس خشم و عصبانیت هم داری؟ (البته اینو تو تاپیک دارالمجانین عینی دیدم) مشکل خاص که نه...ولی جدیدا خیلی بهم میگن بی معرفت شدی و از این حرفا... دوستم هم قرار بود فردا بیاد خونمون..امروز تماس گرفت گفت:اگه کاری نداری امروز بیام،با اینکه کاری نداشتم ولی بهش گفتم همون فردا بیا(خب این میشه مردم گریزی و بی حوصلگی) در صورتیکه قبلا اصلا اینجوری نبودم:icon_pf (34): اشتهام کمتر شده خوابم هم طبیعیه اصلا حوصله تمرکز گرفتن بر کاری رو ندارم.ولی با این حال تاثیری بر حافظم نداشته این بدون دلیل گریه کردنش به بعد از اعلام رتبه ها برمیگرده...که فکر میکنم ،چند روز اول تو شکش بودم الان یخش داره باز میشهو ثانیه به ثانیه غمین تر میشم:icon_pf (34): خشم و عصبانیت امروزم هم واسه اینکه ساعت 3 ربع ساعت زیر آفتاب بودم...اون هم از نوع جنون آمیزش:icon_pf (34): ممنون پری جون.... 7 نقل قول لینک به دیدگاه
M!Zare 48,037 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 خرداد، ۱۳۹۰ یعنی اینقدر مشکل من حاده؟من تحملش رو دارم.خودم فکر میکنم یجور افسردگی هست،ولی درمان درستی براش پیدا نکردم،ولی دارم تلاشم رو میکنم.در همین راستا سعی میکنم ساعت بیشتری رو با دوستانم سپری کنم ولی فکر کنم نیاز به راه حل قویتری هست. 5 نقل قول لینک به دیدگاه
lady architect 5,358 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 خرداد، ۱۳۹۰ قا یه پسره فک میکنه من عاشقم اما اینجوری نیس من چکا کنم بفهمه 10 نقل قول لینک به دیدگاه
pari daryayi 22,938 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 9 خرداد، ۱۳۹۰ یعنی اینقدر مشکل من حاده؟من تحملش رو دارم.خودم فکر میکنم یجور افسردگی هست،ولی درمان درستی براش پیدا نکردم،ولی دارم تلاشم رو میکنم.در همین راستا سعی میکنم ساعت بیشتری رو با دوستانم سپری کنم ولی فکر کنم نیاز به راه حل قویتری هست. نه بابا حاد کجا بود! این یه نمونه از افسردگی های بعد از امتحانه که معمولا بعد از همه کنکور های بزرگ یا تلاش های زیاد برای کسب یک هدف مهم (برای فرد) به وجود میاد خود منم همینم! اما برای درمان معمولا تو مشاوره می گن که باید یه قرداد وابستگی حتما بسته بشه و شما هم در اون با مشاور و خودت تعهد به بدی که به تمرین های رفتاری پایبند باشی اما اگه این حالت بیشتر از 6 ماه طول بکشه و علائم گسترده تر بشه امکان ابتلا به اختلال خستگی مزمن وجود داره 7 نقل قول لینک به دیدگاه
pari daryayi 22,938 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 9 خرداد، ۱۳۹۰ قا یه پسره فک میکنه من عاشقم اما اینجوری نیس من چکا کنم بفهمه برداشت های اشتباه دو تا علت داره یا شما در برابر پرسش هاش مشخصا جواب های روشن ندادی یا اصلا پاسخی ندادی و فرد از شما و پاسخ هاتون بر اساس تصورات ایده آل خودش برداشت می کنه اما خوب گذشت زمان و روشن نکردن این موضوع مخصوصا از طرف شما همه شرایط رو سخت تر وابستگی رو برای طرف مقابل بیشتر و امکان پذیرفتن جواب منفی در بعد ها خیلی بدتره می گن جلوی ضرر رو از هر جا بگیری منفعته همینه هر چی سریعتر براش روشن سازی کنی خیلی بهتره تا سکوت کنی! می تونی اول در لفافه صحبت کنی برای زمینه سازی بعد به طور غیر مستقیم اشاره کنی و در انتها مستقیم! 7 نقل قول لینک به دیدگاه
M!Zare 48,037 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 خرداد، ۱۳۹۰ نه بابا حاد کجا بود!این یه نمونه از افسردگی های بعد از امتحانه که معمولا بعد از همه کنکور های بزرگ یا تلاش های زیاد برای کسب یک هدف مهم (برای فرد) به وجود میاد خود منم همینم! اما برای درمان معمولا تو مشاوره می گن که باید یه قرداد وابستگی حتما بسته بشه و شما هم در اون با مشاور و خودت تعهد به بدی که به تمرین های رفتاری پایبند باشی اما اگه این حالت بیشتر از 6 ماه طول بکشه و علائم گسترده تر بشه امکان ابتلا به اختلال خستگی مزمن وجود داره قرار داد وابستگی چجوریه؟ اختلال خستگی مزمن هم میشه توضیح بدید؟ ممنون 5 نقل قول لینک به دیدگاه
lady architect 5,358 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 خرداد، ۱۳۹۰ برداشت های اشتباه دو تا علت دارهیا شما در برابر پرسش هاش مشخصا جواب های روشن ندادی یا اصلا پاسخی ندادی و فرد از شما و پاسخ هاتون بر اساس تصورات ایده آل خودش برداشت می کنه اما خوب گذشت زمان و روشن نکردن این موضوع مخصوصا از طرف شما همه شرایط رو سخت تر وابستگی رو برای طرف مقابل بیشتر و امکان پذیرفتن جواب منفی در بعد ها خیلی بدتره می گن جلوی ضرر رو از هر جا بگیری منفعته همینه هر چی سریعتر براش روشن سازی کنی خیلی بهتره تا سکوت کنی! می تونی اول در لفافه صحبت کنی برای زمینه سازی بعد به طور غیر مستقیم اشاره کنی و در انتها مستقیم! عزیزم من صد بار به روش گفتم:icon_pf (34): 1 نقل قول لینک به دیدگاه
pesarak00 15 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 خرداد، ۱۳۹۰ به نظر شما کمبود ویتامین در زمان بارداری باعث اختلال روانی در فرد میشه؟ پری خانم یه مسئله فوق العاده مهم میخواهم که بهتون بگم البته در زمینه روانشناسی بالینی که مفیده, اگه لطف کنید ایمیل خودتونو بدید, ممنون میشم. 1 نقل قول لینک به دیدگاه
Cannibal 3,348 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 خرداد، ۱۳۹۰ سلام. بعضی مواقع برای من پیش میاد که باید برای اثبات به خودم، یه کار احمقانه رو انجام بدم. مثلا از یه ارتفاع 3 متری بپرم تا به خودم ثابت کنم چیزیم نمیشه.:jawdrop: یا از 2 تا سکو که ارتفاعش 10 متره و 2متر فاصله دارن بپرم تا به خودم ثابت کنم میتونم. همین الان تو "کتاب چهره" یه عکس طنز دیدم که بچه رو تو ماکروویو خوابونده بودن. با خودم فکر کردم که اگه برای 2 ثانیه در رو ببندیم و ماکروویو رو روشن کنم چی میشه. و 40 % اگه تو اون موقعیت بودم، این کار رو انجام میدادم تا به خودم ثابت بشه بچه چیزیش نمیشه.:w874::jawdrop::jawdrop::jawdrop: این حالت بعضی مواقع واقعا آزاردهنده میشه و بعضا که جلوشو میگیرم؛ بعد ها حسرت میخورم. چه مرگمه؟:imoksmiley: 18 نقل قول لینک به دیدگاه
M_Archi 7,762 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 خرداد، ۱۳۹۰ چرا پیش یه دکتر روانشناس نمیری و با اون مطرح نمیکنی؟ این چیزهارو بهتره مستقیما بری پیش متخصصش تا مطمئن شی چیزی نیست یا اگه هست درمان کنی که بدتر نشه تو نت کسی نمیتونه بیماری رو تشخیص بده. اونم اینجا که کسی تخصصی نداره و اگه کسی چیزی بگه از رو حدسه نه علم! به نظر من حتما به یه دکتر روانشناس (نه مشاور و نه روانشناس(حتما دکتر باشه)) مراجعه کن. شاید چیز خاصی نباشه ولی شایدم باشه و چه بهتر که زودتر درمان بشه. خودتم کمتر اذیت میشی :flowerysmile: 12 نقل قول لینک به دیدگاه
pari daryayi 22,938 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 10 تیر، ۱۳۹۰ قرار داد وابستگی چجوریه؟اختلال خستگی مزمن هم میشه توضیح بدید؟ ممنون عزیزم رفتم مطالعه بیشتری راجع به خستگی مزمن کردم دیدم با مشکل تو هم خونی نداره همون افسردگیه خفیفه البته حتما تا الان خوب شدی دیگه قرار داد وابستگی رو توی یه تاپیک در بخش رفتار درمانی (درمان ها) به طور کامل می گم من یه مشکل اساسی پیدا کردم البت نمیدونم قبلا هم اینطوری بودم یا نه... فکر کنم بودم... مشکل اینه که گاهی اوقات خیلی زود قضاوت میکنم و بر حسب اون قضاوت عجولانه زود عصبانی میشم و قاط میزنم و بعدش یه چیزی میگم که بعد از مدتی که عصبانیتم خوابید خیلی خیلی پشیمون میشم... :icon_pf (34): در واقع خودم به این مشکلم واقف هستم ولی نتونستم براش راه حلی پیدا کنم... اگه بتونی من رو کمک کنی واقعا در حق من لطف بزرگی کردی... ممنون... شرمنده دیر جواب می دم مشکل شما به کمک چند تا تکنیک شناختی حل میشه اسم روش هست درمان منطقی - هیجانی مطالب مربوط به مشکلتون رو جمع می کنم در تاپیک درمان شناختی می ذارم(لینکش رو همینجا می ذارم) البته باید اون روش رو هر هفته به عنوان تکلیف خانگی اجرا کنید و نتایج رو هم یاد دادشت بعد گزارشاتتون رو بدین این کارا تو جلسات درمانی مربوط به مشکل شما انجام می گیره تاپیک رو می زنم لینک رو می ذارم همین جا 4 نقل قول لینک به دیدگاه
Ehsan 112,346 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 تیر، ۱۳۹۰ هرکس همچین مشکلی داره،بیاد جلوی بیت مولای ما یک کم حرف بزنه. چنون میبریمش جاهای خوب و براش نوشابه تگری باز میکنیم،تا حالش جا بیاد،حسرت اونموقع را بخوره. 8 نقل قول لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .