رفتن به مطلب

ازلذتهای کوچک زندگیت بگو........


ارسال های توصیه شده

من از خوردن آلبالو یخی در اوج گرما لذت میبرم

وقتی که باد میورزه دوس دارم برم حیاطو موهامو باز کنم و باد موهوماو پریشون کنه...ازین لذت میبرم

دوس دارم قطرات بارون صورتمو لمس کنه حتی لباسمو خیس کنه لذت میبرم

از صدای بادو بارون لذت میبرم

صبح از خواب بلندشم و ببینم حیاط سفید سفید و همینطور دونه های برف میباره و دانشگاهم تعطیل شده باشه لذت میبرم

از اینکه در یه روز پاییزی روی برگای زرد راه برم و قروچ قروچ صدا میدن و من ازین صدا لذت میبرم

برم کنار دریا فقطو فقط فک کنمو و یه آهنگ زیر لبم زمزمه کنم لذت میبرم

از لوس کردن خودم برای مامانو بابام لذت میبرم

ازینکه خونوادم همش نازمو بکشن لذت میبرم

ازینکه حس کنم هیچ وقت تنها نیستم و خدا بامنه لذت میبرم

از خوندن کتابای زیبا بر روی تختم و کنارمم پر از میوه و خوراکی باشه لذت میبرم

ازینکه برادرمو خانومش هرسری میان همدان بهم هدیه میدن لذت میبرم

ازینکه شوهرخواهرام سربه سرم میزارن و اذیتم میکنن لذت میبرم

ازینکه با دوستام باشمو فقطو فقط بخندیدمو خلو چل بازی در بیاریم لذت میبرم

از اینکه دوستام بهم بزنگنو اس بدن لذت میبرم

............

 

 

 

با نوشتنه این لذتام فهمیدم وااااااااای زندگی چقد ساده و زیباس!!!

لینک به دیدگاه

من ازحرف زدن لذت میبرم

ازگوش دادن لذت میبرم

ازحس اینکه کسی هست که مرا دوست داردلذت میبرم

ازاینکه ستاره ای دراسمان دارم لذت میبرم

لینک به دیدگاه

مناز راه رفتن روی برفایی که یکم شل شدن و شلپ شلپ صدا میدن لذت میبرم.

از صبای یکه مامانم صدام میکنه میگه مینا بیا بیرونو ببین و میبینم اوووووووووووووووه چه برفی اودمه.

از نگاه کردن با اسمون موقع بارش برف که ادم احسس میکنه داره صعود میکنهلذت میبرم.

لینک به دیدگاه

از شنیدن صدای یه دوست

 

خنده و شادی برادرم

 

یه امتحان سخت پاس شم

 

وقتی نهار مورد علاقم باشه

 

همه اینا خوبن همشون لذت بخشن

لینک به دیدگاه

از رفتن با لباس زیر دوش آب سرد تو این گرما ،و صدایی که اتوماتیک وار واسه سردی آب از ادم در میاد و شنیدن صدای خنده افراد خونه بخاطر این صدای عجیب لذت میبرم :4chsmu1:

لینک به دیدگاه

از قدم زدن دو نفره توی سرما و تاریکی

از هوای ابری و خنک

از بارون پاییزی

از خوردن هندونه توو تابستون

از گوش دادن به آهنگایی که نوستالژی شدن برام.

از کل کل کردن با دوستای نواندیشانیم

از دیدن پیامای بازدیدکننده ی پروفایلم

از اس ام اس بازی با دوستام

از شنیدن صدای زنگ اس ام اس موبایلم

از خوابیدن زیر باد کولر

از رفتن برق در یه هوای طوفانی در شب

از گوش دادن به برنامه ی "شباشب" و "اینجا شب نیست" رادیو جوان ساعت 12 شب.

از فکر کردن درباره ی نتیجه ی مثبت یه کار

از رویا پردازی هام وقتی خیالاتی میشم

از حل کردن یه مشکل پیچیده

از فهمیدن یه نکته ی جدید

لینک به دیدگاه

از رانندگي كردن با سرعته بالا خيلي لذت مي برم

روزايي كه خيلي خوشگل ميشم از لذت سرشارم

وقتي نماز ميخونم لذت مي برم

وقتي مامانم ميخنده خيلي لذت مي برم

 

لینک به دیدگاه

از تصمیم های آنی که می گیرم و هر لحظه اراده که می کنم اون کاری رو که دوست دارم انجام می دم

از خیره شدن به غروب در کنار در یا یا روی قله

از لبخندی که با هر حرکت من حتی یه کار کوچیک روی لب اطرافیان ظاهر می شه

از این که با یه لیوان چای سبز بنشینم پشت میز و کتاب بخونم

از خرید کردن به خصوص وقتی که بابام می گه محدودیت خرید نداری و هر چی دوست داری بخر (وای خدای من ؛ ذوق مرگ شدم)

از خنده های مستانه برادرم

از صدای خواهرم

از خیره شدن به چشمای مامانم

از جنجال به پا کردن با پدرم

از سیب خوردن

از پیاده روی های عصرانه

از خواب شبانه

از رانندگی توی جاده چالوس

از نگاه کردن به آلبوم بچگی هام

از خوابیدن توی حیاط خونه مادر بزرگم توی شبای گرم تابستون

از سوت زدن

از شنا کردن

از ساعت ها خیره شدن به آسمون توی سکوت و خلوت شب

از مسافرت پیش بینی نشده

از خاطره تعریف کردن پدر بزرگم

از آب بازی غروب پنجشنبه توی حیاط خونه عموم

از قهقه زدن از ته دل

از اسم و فامیل و دزد و پلیس بازی کردن با هم بازی های دیروز که امروز برای خودشون صاحب زندگی شدن

از این که روزای جمعه برادرم رو با یه بطری آب یخ از خواب بیدار می کنم

از کوه نوردی روزای جمعه

از این که وقتی مامان و بابام خونه نیستن صدای ضبط رو تا جایی که می شه زیاد کنیم و تا جایی که نفسمون بند بیاد برقصیم

از این که سرم رو بذارم روی پای و اونم هم با موهام بازی کنه

از این که توی پاییز با اون بارون ها شدید برم و بخوابم توی حیاط تا کاملا خیس بشم

از این که توی زمستون مثل بچگی هام برم تونل یخی درست کنم و توش قایم بشم

از این که یه مجله جدول رو خودم به تنهایی حلش کنم

از این که توی ماشین پشت رل شیشه رو تا انتها بکشم پایین و با سرعت 120 (حالا بیشترم شد عیبی نداره ) رانندگی کنم و باد تند هم راه نفسم رو بند بیاره

از این که یواشکی از مامانم با داییم برم موتور سواری

از این که صبح به جای صدای ناهنجار موبایل با صدای جیک جیک مرغ عشقم بیدار بشم

از کارتون نگاه کردن بدون توجه به نچ نچ های داداشم

از این که از درخت بالا برم تا انجیرها و توت های درخت مادر بزرگم رو که تا اون موقع کسی دستش بهش نرسیده رو از اون بالا بخورم و برای این پایینی ها زبون درازی کنم

از نقاشی کشیدن و بوی تینر

از حموم کردن های 2 ساعته که فقط یه ساعتش مختص به خوابیدن توی وان باشه

از نوشتن خاطراتم بعد از یه روز پر هیجان

از صدای آب وقتی که داره به شدت به سنگها برخورد می کنه و اون ها رو جابه جا می کنه

از خوردن یه ظرف پر لواشک و الوچه های هوس برانگیز توی هوای دربند

.

.

.

واقعا چقدر شادی توی زندگی هست و این قدر سخت و پیچیده بهش نگاه می کنیم :sigh:

لینک به دیدگاه

از دوچرخه سواري لذت مي برم

از اينكه رئيسم از كارم تعريف ميكنه لذت مي برم

وقتايي كه زرنگ بازي در ميارم لذت مي برم

وقتي حقوق ميگيرم لذته مضاعف مي برم

وقتي مغرور بازي در ميارم لذت مي برم:w02:

لینک به دیدگاه

از اینکه سرمو بزارم روو پای مامانم و اوون موهام رو نوازش کنه لذت میبرم....

از اینکه بابام رو بغل کنم و لپشو ببوسم لذت میبرم....از اینکه مامانم به حرفام و شوخیایی که با خواهر م میکنیم بخنده لذت میبرم...

از اینکه خونوادم رو با شوخیام و حرفام بخندونم و شاد کنم لذت میبرم:ws37:

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...