pari daryayi 22,938 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 مرداد، ۱۳۹۰ با درود خدمت کاربران گرامی خب خب ... دومین قربانی ببخشید اصلاح می کنم دومین فرد غیور انجمن رو معرفی می کنم و ایشان کسی نیست جز مثلا مدیر ارشد انجمن و واقعا ادمین انجمن جناب محمد خان(البته نه از نوع قاجارش از نوع ادمینش ) Mohammad.A ایشان لطف کردن ورود رو برای عموم آزاد گذاشتن (خدمتش برسید دوستان ) خب چون این صندلی هنوز هم آزمایشیه یه کم باز حالت آموزشی بهش می دیم تا دوستان یاد بگیرن که باید دقیقا چه کار کنن محمد جان اول خودت رو هر جور که دوست داری معرفی کن بعد اینجوری که من می گم معرفی کن ( نام سن تحصیلات آکادمیک و دست آورد ها منظورم نکات مثبتیه که در خودت می بینی) حالا یکی از احساس های منفی ای رو که نسبت به خودت داری رو بیان یا یه اتفاق بدی که برات در گذشته اتفاق افتاده و بهت دید منفی داده رو برامون بگو تا صندلی رو ادامه بدیم در ضمن چند تاا دوست صمیمی ات رو هم معرفی کن که بحث رو با اونها و در کنار دیگر دوستان ادامه بدیم ممنونم از از جان گذشتگیت در قسمت بعدی بعد از جواب محمد با دوستانش درباره خصوصیات محمد و نحوه حل کردن مشکلش گپ و گفتگویی داریم 32 لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120,438 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 مرداد، ۱۳۹۰ :w768: سلام به دوستان عزیز چون آزمایشیه یه کمی باهام راه بیاین دیگه سوالا رو من خودم بهتون میدم بپرسین که هماهنگ شده باشه حالا نگین شخصیت حقیقیم با مجازیم چرا فرق میکنه محمد جان اول خودت رو هر جور که دوست داری معرفی کن خب من اسمم محمد یه ادم نسبتاً کم حرف و کم رو، ساده، آروم و خونسرد (آخ که چقدر دلم واسه خودم سوخت )، معمولاً شوخ احساساتم رو نسبت به کسی اصلاً بروز نمیدم. :shame: یه سری اعتقادات خاص دارم که فقط واسه خودم میدونم و تو ارتباطام دخالتشون نمیدم. اکثر چیزا رو مثبت می بینم مگه اینکه خلافش ثابت بشه بعد اینجوری که من می گم معرفی کن ( نام سن تحصیلات آکادمیک و دست آورد ها منظورم نکات مثبتیه که در خودت می بینی) محمد، 25 سال، لیسانس شهرسازی نکات مثبت اگه نبینم چی خب آرومم و خیلی سخت عصبانی میشم. معمولاً احتراما رو حفظ می کنم. خونسرد و بیخیالم واسه همین معمولاً کارها و مشکلاتو سخت نمیگیرم. حالا یکی از احساس های منفی ای رو که نسبت به خودت داری رو بیان من و احساس منفی؟ ولی خب حالا چون اصرار میکنی به جای یکی دوتا میگم اولیش کم رو بودنم که شاید به خاطر اعتماد به نفس پایین باشه. معمولاً تو هر جمعی (حتی جمع دوستا و فامیلا) خیلی کم حرف میزنم، واسه همین خیلی سخت با کسی ارتباط برقرار میکنم. این چند سال اخیر خیلی بهتر شدم ولی هنوز این مشکل رو دارم متأسفانه. به عنوان مثال تو کلاس ها جز اون دسته کسایی بودم که سوال هم داشتم کمتر پیش میومد که بپرسم تا حدی که سر این قضیه یکی از استادامم بهم گیر میداد. :shame: مورد دوم عدم بروز احساساتم. این قضیه باعث شده که بعضی وقتا بعضی کسایی که دوستشون دارم از دستم ناراحت بشن. مثلاً پدر و مادرم که خیلی واسم عزیزن یه بار یه دوستتون دارم ساده نگفتم بهشون. چه برسه به اینکه حالا بخوام یه دستی رو شونه بندازم، بغلی کنم یا بوس کنم. (مگه اینکه عید یا تولد باشه یه بوسی هم بکنم) معمولاً مادرا هم رو این قضیه حساسن و خیلی واسشون اهمیت داره. با اینکه بارها مادرم بهم گفته ولی بازم همون لحظه هم که میگه هیچی نمیگم. تو این مواقع سنگ احساسش از من بیشتره یا یه اتفاق بدی که برات در گذشته اتفاق افتاده و بهت دید منفی داده رو برامون بگو تا صندلی رو ادامه بدیم از اونجایی که من معمولاً چیزی یادم نمی مونه، دید منفی هم معمولاً واسم نمی مونه. شاید تنها چیزی که بتونم بگم اینکه تو اعتمادا به دوستا یه کمی محتاط تر شدم. اینکه مثلاً یکی تا وقتی کارش گیر باشه باهات هست و بعدش که کارش تموم شد بره و پشت سرشم نگاه نکنه یا بدتر تو جایی یه جفت پا هم واست بندازه یا واست حرفم در بیاره یا .... در ضمن چند تاا دوست صمیمی ات رو هم معرفی کن که بحث رو با اونها و در کنار دیگر دوستان ادامه بدیم خب خیلیا منو از نزدیک دیدن و آشنایی بیشتری دارن. اما 4 نفر رابطه خیلی بیشتری باهاشون داشتم و شناخت خیلی بیشتری دارن که دوست دارم تو این تاپیک همراهیم کنن. مهدی داداشم M.Aref ابوذر aboo_ak_244 عابدی Neutron کیوان keyvan64 از بچه های انجمنم که بیشتر باهاشون برخورد داشتم و فکر کنم تقریباً آشنایی بیشتری دارن: Frnzt Anooshe Eng.MHSN Peyman SH E I KH خوشحال میشم بقیه دوستانم حضور داشته باشن. :banel_smiley_52: 29 لینک به دیدگاه
خانوم بهار 3,412 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 مرداد، ۱۳۹۰ خب الان باید چیکار کنیم؟؟؟ 7 لینک به دیدگاه
keyvan64 3,123 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 مرداد، ۱۳۹۰ :w768: خب من اسمم محمد یه ادم نسبتاً کم حرف و کم رو، ساده، آروم و خونسرد (آخ که چقدر دلم واسه خودم سوخت )، معمولاً شوخ احساساتم رو نسبت به کسی اصلاً بروز نمیدم. :shame: یه سری اعتقادات خاص دارم که فقط واسه خودم میدونم و تو ارتباطام دخالتشون نمیدم. اکثر چیزا رو مثبت می بینم مگه اینکه خلافش ثابت بشه اینارو همه رو راست میگه..من تأیید میکنم البته به همون اندازه محمد آب زیر کاه:icon_pf (34)::persiana__hahaha: خب خیلیا منو از نزدیک دیدن و آشنایی بیشتری دارن. اما 4 نفر رابطه خیلی بیشتری باهاشون داشتم و شناخت خیلی بیشتری دارن که دوست دارم تو این تاپیک همراهیم کنن. مهدی داداشم M.Aref کیوان keyvan64 ابوذر aboo_ak_244 عابدی Neutron مخلصیم محمد جون..آقایی...چه حالی میده آدم با مدیر اینجا رفیق باشه..همش پارتی بازی کنه:persiana__hahaha: اما دریغ از یه امتیاز خشک و خالی که به من بده از بچه های انجمنم که بیشتر باهاشون برخورد داشتم و فکر کنم تقریباً آشنایی بیشتری دارن: Frnzt Anooshe Eng.MHSN Peyman SH E I KH خوشحال میشم بقیه دوستانم حضور داشته باشن. :banel_smiley_52: مخلصیم 14 لینک به دیدگاه
pari daryayi 22,938 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 12 مرداد، ۱۳۹۰ خب حرفای محمد و منو خوندین؟ دوتا مشکل عنوان کرده محمد: کمرو بودن عدم بروز احساساتش خب الان باید چیکار کنیم؟؟؟ مخلصیم خب تو این قسمت شما فرض می کنین که محمد روی یه صندلی نشسته و شماها در باره اش نظر می دین خصوصیاتی رو که در برخورد با محمد به نظرتون میرسه که میتونه به مشکلش کمک کنه و همینطور نکات دیگه ای که از بر خورد با اون دستگیرتون شده رو می گین مثلا من : از محمد همیشه صبوری و خوش رویی دیدم و اینکه خیلی حس مسئولیت پذیریش بالاست کمرو بودنش رو می شه به صورت درونگرا بودنش تعبیر کرد که یه حالت ژنتیکی داره اما برای مسائلی که مطرح کرده راه حل هم میشه گذاشت اما به نظر شما محمد تو بر خورد با دیگران چه طوریه؟ چه خصوصیات خوبی داره که می تونه با اونا این دوتا مشکلش رو حل کنه؟ یا چه چیزی ازش دیدین که ممکنه خودش ازش غافل باشه به نظر من محمد یکم می ترسه بره جلو یعنی خیلی کارا تو روابط با دیگران ازش بر میاد اما خودش قدم بر نمی داره اگه باهاش حرف بزنین می بینین که تواناییش رو داره ولی اینکه خودش پیش قدم باشه رو برای همین ترس از نتونستن انجام نمی ده در صورتیکه می تونه... چه جوریش رو آخر می گیم! 16 لینک به دیدگاه
pari daryayi 22,938 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 12 مرداد، ۱۳۹۰ پری خانم مثلا شما دکترید باید راهکار بدید داری از این و اون می پرسی...تاپیک میزنی ....ملت میان سفره دلشون باز می کنند...آخر سر بجای راهکار تمرینات مدتیشن را قرار میدید..:persiana__hahaha: دکتر کیه الان؟ قانون صندلی داغ اینه باید خودش و دوستانش هم نظراتشون رو بدن در انتها جمع بندی می کنیم اگه مشاوره بخوان بخش مشاوره همون اول جواب آخر رو می دیم حالا چی میشه همه با هم سر یه سفره باشیم اونم سفره ادمین 10 لینک به دیدگاه
Ssara 14,641 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 مرداد، ۱۳۹۰ واقعا دلم میخواد شرکت کنم! اما نمیدونم چه سوالاتی باید کرد. تک تک پست ها رو خوندم ولی نفهمیدم. باید تحلیل کنیم یا داغش کنیم؟! خب درکم کنید تا حالا از اینا ندیدم! 7 لینک به دیدگاه
SH E I KH 18,713 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 مرداد، ۱۳۹۰ به جون خودم سرکارم و حسش نی اینهمه رو یهو بخونم ایشالا شب که چایی و چیز فراهم بود میاد اساسی خدمت میرسم ببینم جریان چیه 7 لینک به دیدگاه
pari daryayi 22,938 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 12 مرداد، ۱۳۹۰ واقعا دلم میخواد شرکت کنم! اما نمیدونم چه سوالاتی باید کرد. تک تک پست ها رو خوندم ولی نفهمیدم. باید تحلیل کنیم یا داغش کنیم؟! خب درکم کنید تا حالا از اینا ندیدم! تحلیلش کن راجع به مشکلش هر چی به نظرت می رسه بگو یا درباره (فقط مشکلش) هر سوالی داری بپرس اینجوری بگم نظرت رو راجع به خودش و حرفاش بگو!! 6 لینک به دیدگاه
Neutron 60,966 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 مرداد، ۱۳۹۰ محمد به نظر من آدم درونگرائی هست. اما توی این 3 4 سالی که از نزدیک میشناسمش. خیلی سعی کرده تغییر کنه. مخصوصا از موقعی که این انجمن رو راه انداخته. محمد خیلی خجالتی بود و به راحتی از حقش میگذشت. مثلا یادمه جزو کسایی بود که برای سفر به آلمان از طرف دانشگاه انتخاب شده بود اما نرفت. (هیچ دلیل قانع کننده ای هم نداری! حرف نباشه!! :vahidrk:) ضمن اینکه خیلی خودش رو توی جمع نشون نمیداد و این حرص منو بیشتر در می آورد. اما تلاشش رو می کرد. مثلا به نظر می رسید در کرکسیون با استاد محمد کارهایی رو که انجام داده رو به طور کامل نمیگه. یا وقتی استاد ایراد میگیره از خودش دفاع نمیکنه. (نگو اینطوری نبودم. :vahidrk:) ضمن اینکه توی دوران دانشجویی خیلی کم شیطونی می کرد. ولی ذاتا آدم شیطونی بود و این نشون میداد که یه ترس بیخودی جلوی بروز یه سری رفتاراشو می گیره. من شیطونی خاصی ازش توی دانشکده ندیدم. فقط یه اتاق عجیب غریب داشتن که ابوذر عکساشو گذاشته تو انجمن. در کل قدرت نه گفتن هم نداره. و این هم به خاطر کم روئیشه. من هم کلی ازش سواستفاده کردم سر همین قضیه. مثلا چندبار یه سری چیزا رو برام از کرج آورده تا تهران بعد من ازش گرفتم . در مورد عدم بروز احساساتش هم راست میگه. شرط میبندم تا حالا چندبار عاشق شده ولی طرف اصلا نفهمیده. به ما هم ک چیزی نمیگه. 17 لینک به دیدگاه
خانوم بهار 3,412 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 مرداد، ۱۳۹۰ خب اینکه کاری نداره ادمین گرامی تو در رابطه های نتی یعنی همینجا خیلی راحتی درسته؟ پس میتونی در رابطه های واقعی و رودر رو هم اینکارو براحتی انجام بدی .. البته با تمرین و وقت گذاشتن. مثلا وقتی داری با یکی از بچه های انجمن گفتگو میکنی فک کن رو در روت وایساده .. یا مثلا همیشه اولین کسی باشی که سلام میکنی و آغاز کننده بحثی.... نمیدونم شاید اینا بتونه کمکی کنه...:flowerysmile: 5 لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120,438 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 مرداد، ۱۳۹۰ محمد به نظر من آدم درونگرائی هست. اما توی این 3 4 سالی که از نزدیک میشناسمش. خیلی سعی کرده تغییر کنه. مخصوصا از موقعی که این انجمن رو راه انداخته.آره انصافاً تو این 2،3 سال خیلی بهتر شدم از این نظر. به نظر خودم یکیش انجمن بود و یکی هم سربازی که خیلی روم اثر گذاشتن. میگن سربازی آدمو مرد میکنه پاشو برو سربازی تو هم، واست خوبه محمد خیلی خجالتی بود و به راحتی از حقش میگذشت. مثلا یادمه جزو کسایی بود که برای سفر به آلمان از طرف دانشگاه انتخاب شده بود اما نرفت. (هیچ دلیل قانع کننده ای هم نداری! حرف نباشه!! :vahidrk:) هنوزم دنبال دلیلش میگردم ضمن اینکه خیلی خودش رو توی جمع نشون نمیداد و این حرص منو بیشتر در می آورد. اما تلاشش رو می کرد. مثلا به نظر می رسید در کرکسیون با استاد محمد کارهایی رو که انجام داده رو به طور کامل نمیگه. یا وقتی استاد ایراد میگیره از خودش دفاع نمیکنه. (نگو اینطوری نبودم. :vahidrk:) معمولاً تو این مواقع سکوت رو ترجیح میدم. تو خونه هم وقتی ایراد میگیرن سکوت می کنم. بعضی وقتا دیگه حرصشون در میاد. اینو مهدی بهتر میدونه فکر کنم درست برعکس اینجا که جلوی هیچ چی سکوت نمی کنم ضمن اینکه توی دوران دانشجویی خیلی کم شیطونی می کرد. ولی ذاتا آدم شیطونی بود و این نشون میداد که یه ترس بیخودی جلوی بروز یه سری رفتاراشو می گیره. من شیطونی خاصی ازش توی دانشکده ندیدم. فقط یه اتاق عجیب غریب داشتن که ابوذر عکساشو گذاشته تو انجمن. کلاً بچه مثبتم دیگه ولی خب نکته خوبی رو اشاره کردی. هرچقدر تو اتاق ادا اصول در میاوردم، تو دانشکده خیلی آروم بودم. تو محیط کوچیک و خودمونی تر خیلی با محیط شلوغ فرق میکنه رفتارم. حتی تو خود اون اتاقم وقتی اتاق شلوغ میشد باز آروم میشدم. خیلی وقتا هم نمیخوام که اینجوری باشه ولی میشه در کل قدرت نه گفتن هم نداره. و این هم به خاطر کم روئیشه. من هم کلی ازش سواستفاده کردم سر همین قضیه. مثلا چندبار یه سری چیزا رو برام از کرج آورده تا تهران بعد من ازش گرفتم . دقیقاً. بازم نکته خوبی بود. خیلی سخت می تونم نه بگم :icon_pf (34): البته تو که قضیت فرق میکنه چون به اندازه کافی بهت بدهکار هستم البته دنگتو باید بدیا در مورد عدم بروز احساساتش هم راست میگه. شرط میبندم تا حالا چندبار عاشق شده ولی طرف اصلا نفهمیده. به ما هم ک چیزی نمیگه. ولی خب تو این قضیه میگم خودش باید بفهمه دیگه برداشت عابدیانه نکنیدا 14 لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120,438 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 مرداد، ۱۳۹۰ خب اینکه کاری نداره ادمین گرامی تو در رابطه های نتی یعنی همینجا خیلی راحتی درسته؟ پس میتونی در رابطه های واقعی و رودر رو هم اینکارو براحتی انجام بدی .. البته با تمرین و وقت گذاشتن.مثلا وقتی داری با یکی از بچه های انجمن گفتگو میکنی فک کن رو در روت وایساده .. یا مثلا همیشه اولین کسی باشی که سلام میکنی و آغاز کننده بحثی.... نمیدونم شاید اینا بتونه کمکی کنه...:flowerysmile: آخه اصلاً نمیدونم از چی اغاز کنم که اغاز کننده باشم. :icon_pf (34): بعضی وقتا کلی تو ذهنم کلنجار میرم که یعنی الان چی بگم چی نگم. :icon_pf (34): 10 لینک به دیدگاه
خانوم بهار 3,412 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 مرداد، ۱۳۹۰ وااااااااا محمد فک نمیکردم اینقدر کم رو باشی.... آخه این همه تو انجمن فعالی نمونش تاپیکی که برا انوشه زده بودی و ملتو سرکار گذاشته بودی..... :w00: کلا هرجا پستاتو میبینم خوشحال میشم چون واقعا آدم با جنبه و خوش برخوردی و اصلا گیرای الکی به بچه ها نمیدی تازه خوتتم یه نَمونه اسپم میای بعضی وختا:vi7qxn1yjxc2bnqyf8v:dancegirl2:.... وقتی من میبینم اینطوری هستی کلی ازت خوشم میاد....:wubpink: امضا:4chsmu1: 8 لینک به دیدگاه
Ssara 14,641 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 مرداد، ۱۳۹۰ آخه اصلاً نمیدونم از چی اغاز کنم که اغاز کننده باشم. :icon_pf (34):بعضی وقتا کلی تو ذهنم کلنجار میرم که یعنی الان چی بگم چی نگم. :icon_pf (34): اصلا بهت نمیاد ادمینی! گاهی وقتا لازم نیست چیزی رو شروع کنی. شما میبینی ملت دارن درمورد موضوعی بحث می کنند! شما هم بپر وسط اگر هم پرسیدن چی ؟! خودت رو از تک و تا ننداز! با پررویی تمام جواب بده. تو این زمانه اگه زیادی به روی یکی بخندی سوارت میشه 9 لینک به دیدگاه
خانوم بهار 3,412 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 مرداد، ۱۳۹۰ آخه اصلاً نمیدونم از چی اغاز کنم که اغاز کننده باشم. :icon_pf (34):بعضی وقتا کلی تو ذهنم کلنجار میرم که یعنی الان چی بگم چی نگم. :icon_pf (34): خب این موضوعا فک کنم بد نباشه برا تمرین در مورد شغل و اینکه تا حالا کجاها مشغول بکار بودی... میتونی در مورد شغل طرفت هم ازش سوال کنی این خودش مقدمه یه بحث خوب در مورد شغله اگه تو هفته یا ماهی یا حتی سالی که پشت سر گذاشتی یه اتفاق برجسته پیش اومدی اونو مطرح کنی .. تعریف کنی... آقایون بالاخره بازنشست میشن..میتونی در مورد بازنشستگی صحبت کنی اگه شاغلی و چن روزی که زمان تعطیلاتت بوده رو رفتی سفر یا هر طوری که از این تعطیلات استفاده کردی و شرح بدی و از طرفت هم در همین مورد سوال کنی اصلا در مورد فیلم.. مثلا دیشب یه فیلم قشنگ دیدی... در مورد همون شروع به صحبت کنی اگه تا حالا پیش اومده که به دیدن یه مسابقه ورزشی یا یه کنسرت رفتی اونو تعریف کن مثلا اگه تو خیابون یه دعوای شدید راه افتاده و در کنارش اتفاقات دیگه ای هم افتاده میتونه یه بحث داغ باشه یا دیدن صحنه تصادف دو ماشین که ایشالا برا هیشکی پیش نیاد... ببین چقدر موضوع زیاده 6 لینک به دیدگاه
masisabz 228 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 مرداد، ۱۳۹۰ ئئئئئئئئئئع صندلی داغ ادمین جون انجمنتونه میشه سوال از Mohammad.A خان بپرسیم به جای تحلیل شخصیتشون؟ آخه من که نمیشناسمشون که بخوام تحلیلشون کنم راستی باید بگم که وقتی دوستم این انجمنو بهم معرفی میکرد، گفت که آدمینشون خیلی دموکراسیش زیاده:167: امیدوارم که بعد از این صندلی ایشونو بیشتر بشناسم 4 لینک به دیدگاه
* v e n o o s * مهمان اشتراک گذاری ارسال شده در 12 مرداد، ۱۳۹۰ اولین کاری که باید بکنی , اینه که این شکلکو حذف کنی؛ و دیگه نذاری : بجاش اینارو بذاری : :shad::w42: :w14: خیلی تو روحیت تاثیر میذاره لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120,438 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 مرداد، ۱۳۹۰ ئئئئئئئئئئع صندلی داغ ادمین جون انجمنتونه میشه سوال از Mohammad.A خان بپرسیم به جای تحلیل شخصیتشون؟ آخه من که نمیشناسمشون که بخوام تحلیلشون کنم راستی باید بگم که وقتی دوستم این انجمنو بهم معرفی میکرد، گفت که آدمینشون خیلی دموکراسیش زیاده:167: امیدوارم که بعد از این صندلی ایشونو بیشتر بشناسم ممنون سوال هم میشه در راستای همون مشکلاتی که گفتم. اولین کاری که باید بکنی , اینه که این شکلکو حذف کنی؛ و دیگه نذاری : بجاش اینارو بذاری : :shad::w42: :w14: خیلی تو روحیت تاثیر میذاره باشه 4 لینک به دیدگاه
* v e n o o s * مهمان اشتراک گذاری ارسال شده در 12 مرداد، ۱۳۹۰ باشه بهتره پستتونو ویرایش کنین ؛ وگرنه به ادمین میگم اخراجت کنه لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده