رفتن به مطلب

یک عکس و یک شعر...


*Polaris*

ارسال های توصیه شده

تنها ادامه میدهم در زیر باران

 

حتی به درخواست چتر هم جواب رد میدهم

میخواهم تنهایی ام را به رخ این هوای دو نفره بکشم

ببار باران من نه چتر دارم نه یار . . .!

w3nithfz1sqf6jab7g.gif

لینک به دیدگاه

از صدایم اشک می بارد

آه من تنهاترین، تنهای این دنیام

هیچ یاری، مهربانی، هیچ همدردی

نیست حتی سایه ای اینجا

قلب من عمریست بغضش را فروخورده

اشک های تلخ من هم سخت، تکراریست

هستم اما از تهی هم نیست تر، گویا

بودنم همرنگ مرگی ممتد و جاریست

 

Montakhab13_045.jpg

لینک به دیدگاه
  • 1 ماه بعد...
  • 3 هفته بعد...

kriizt9xws43azbjd6m.jpg

 

 

1350235101_766addea769c5afdf395a521a9f2e70f.jpg

 

مُـــבَتـ ـهـــاســـتـ ...

 

اِحســـاسـ مے ڪُنـَــمـ کـَــر و لالــ شـُــבَمـ ..!!

 

ایــــنـ روزـهـــا ..

 

صـِــבاے ِ اِحســاســاتـــمـُ ..

 

فَقَـــط صَفحــِهـ ے ِ ڪیبـُـورבَمـ مے شنـَـــــوـِهـ ..!!
:ws37:

لینک به دیدگاه
  • 1 ماه بعد...

پدر بشنو این حرف فرزند خویش

عزیزو گرامی و دلبند خویش

تویی مایه ی بود و پیدایشم

کنارت به ناز و به آسایشم

پدر تکیه گاه وجود منی

تو سرمایه ی هست و بود منی

 

spxgd4n4w9dsqjiiut.jpg

لینک به دیدگاه
  • 1 سال بعد...

[h=1]ﻫﺮ ﮐﺲ ﺑﺎﯾﺪ ﺭﻭﺯﺍﻧﻪ ﯾﮏ ﺁﻭﺍﺯ ﺑﺸﻨﻮﺩ ،

ﯾﮏ ﺷﻌﺮ ﺧﻮﺏ ﺑﺨﻮﺍﻧﺪ ...

ﺑﻪ ﯾﮏ ﺍﺛﺮ ﻫﻨﺮﯼ ﺧﻮﺏ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻨﺪ ،

ﻭ ﺩﺭ ﺻﻮﺭﺕ ﺍﻣﮑﺎﻥ ...

ﭼﻨﺪ ﮐﻠﻤﻪ ﺣﺮﻑ ﻣﻨﻄﻘﯽ ﺑﺰﻧﺪ ...[/h]l5l13jxcf6yg5g0uyob.jpg

لینک به دیدگاه
  • 1 ماه بعد...
  • 1 سال بعد...

 

 

دستهایت را بی بهانه به من بسپار،

روی یک ریل با من همقدم شو،

تو آن سو من این سو،

می خواهم عاشقانه تا انتهای ریل با تو باشم.

می دانم یک ریل همیشه یک خط موازیست،

می دانم تقاطع ندارد،

می دانم جفت شدنی در کار نیست،

من فقط به این دلخوشم

که قراراست به موازات تو قدم بردارم...

 

"ناشناس"

 

rail_1.jpg

لینک به دیدگاه
  • 8 ماه بعد...

http://

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

 

در دو چشمش گناه می خندید

بر رخش نور ماه می خندید

در گذرگاه آن لبان خموش

شعله ای بی پناه می خندید

شرمناک و پر از نیازی گنگ

با نگاهی که رنگ مستی داشت

در دو چشمش نگاه کردم و گفت :

باید از عشق حاصلی برداشت

سایه ای روی سایه ای خم شد

در نهانگاه رازپرور شب

نفسی روی گونه ای لغزید

بوسه ای شعله زد میان دو لب

لینک به دیدگاه
  • 3 ماه بعد...
  • 1 ماه بعد...

 

خستە از این کوچە ها می گذرانی مرا

باد سحر می شوی تا بدوانی مرا

می دوم و می رسم باتو به انبوه رنگ

بوم شگفت بهار ، باغ خزانی مرا

ساکن مرداب شد همهمه ی هستی ام

شور تو گرداب کرد در دورانی مرا

پشت همین برگها زمزمه ها جاری اند

زمزمه ها می برند باز به آنی مرا

هرکه به من می رسد بوی قفس می دهد

جز تو که پر می دهی تا بپرانی مرا ...

 

spacer.png

 

 

لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...