رفتن به مطلب

پاپر و اندرزهايش


Himmler

ارسال های توصیه شده

«كارل پاپر» فيلسوف و نويسنده انگليسي كه بر ضد فرضيه هاي ريليتيويسم، كانونشناليسم و سپتيسيزم بود 17 سپتامبر 1994 در 92 سالگي در گذشت. وي در زمينه هاي علمي، اجتماعي و سياسي نظر فلسفي داده است. پاپر كه از فلاسفه بزرگ قرن 20 بشمار مي آيد از مدافعان «جامعه باز و بر ضد هرگونه حكومت مطلقه بود. او همچنين خواهان استفاده از نظر روشنفكران براي قانون نويسي و اداره امور جوامع بشري بود.

پاپر در رساله اي نوشته است: به همان گونه كه مي شود با قوانين رياضي و علوم ديگر؛ مثلا زمان ماه و يا خورشيد گرفتگي را به دست آورد، با بررسي رويدادها در طول تاريخ هم مي شود قانون و قاعده هاي تاريخ را به دست آورد و با كمك آنها از جنگ و شورش و ... جلوگيري كرد. وي با بيان اين عقيده، وي اين فرضيه را كه «پيش بيني رويدادهاي آينده» كار مورخ نيست رد كرده است. وي در همين رساله نوشته است تا فردي گذشته را به خوبي نداند (تاريخ نخوانده باشد) نمي تواند يك مدير و زمامدار موفق باشد (ايرادي را كه تفسيرنگاران به جورج بوش وارد مي سازند). پاپر نوشته است: پيش از تهيه يك طرح تازه و تدوين يك قانون و ضابطه بايد سوابق كار و تجربه گذشتگان در آن باره دقيقا مطالعه شود تا اشتباهات تكرار نشود و جبران يك اشتباه از اين دست (وضع قانون و تهيه طرح) اگر محال نباشد، بسيار دشوار است، همانند كسي كه بخواهد اواخر عمر اشتباهات ايام جواني اش را جبران كند.

لینک به دیدگاه
  • 1 ماه بعد...
چقدر افکارحاکم ایرانی به نظریات پوپر معتقدند!!

 

تقریبا هیچ

 

چیزای خوبی گفته

ولی من اون سطر اولش رو اصلا نفهمیدم اون ایسم ها را هر گز نشنیدم و نمیدونم چیه :ws44:

لینک به دیدگاه
تقریبا هیچ

 

چیزای خوبی گفته

ولی من اون سطر اولش رو اصلا نفهمیدم اون ایسم ها را هر گز نشنیدم و نمیدونم چیه :ws44:

 

پوپر وبعدها هابرماس بزرگترین تئوریسین های مکتب عقلانیت گرایی بودن

حرفهایی که پوپر میزنه وصحیحترش میزد همزمان ودربطن خودش خودنقدی بازی داشت که هیچ متفکردیگه ای نمیتونه بدینگونه خودش رو درمعرض دید ونقد افکار بزاره

واژه ها زیاد مهم نیستند بقول دریدا هرواژه ای معنایی داره که سلطه گران دارن از معناش وهویتش بهره میبرند

تو ایران تمامی مکاتب اومانیستی پوچ وخالی فرض میشن درحالیکه تناقضات چیز دیگه ای رو بیان میکنند ومتاسفانه نقد وبروز این تناقضات پیش مردمی که بهشون باور دارن درحالت پابلیک موجب تعارض وناراحتی ودرگیری میشه

لینک به دیدگاه
پوپر وبعدها هابرماس بزرگترین تئوریسین های مکتب عقلانیت گرایی بودن

حرفهایی که پوپر میزنه وصحیحترش میزد همزمان ودربطن خودش خودنقدی بازی داشت که هیچ متفکردیگه ای نمیتونه بدینگونه خودش رو درمعرض دید ونقد افکار بزاره

واژه ها زیاد مهم نیستند بقول دریدا هرواژه ای معنایی داره که سلطه گران دارن از معناش وهویتش بهره میبرند

تو ایران تمامی مکاتب اومانیستی پوچ وخالی فرض میشن درحالیکه تناقضات چیز دیگه ای رو بیان میکنند ومتاسفانه نقد وبروز این تناقضات پیش مردمی که بهشون باور دارن درحالت پابلیک موجب تعارض وناراحتی ودرگیری میشه

 

مهندس جان شما به انجایی که میگه تجربه تاریخی میتونه برای اینده نسخه بپیچه چقدر معتقدی ؟

لینک به دیدگاه
مهندس جان شما به انجایی که میگه تجربه تاریخی میتونه برای اینده نسخه بپیچه چقدر معتقدی ؟

 

اول بزار سنگامونو برا بحث وابکنیم که نسخه پیچیدن با ایجاد یک پارادایم یا الگوی رفتاری-اجتماعی کاملا متفاوته

این چیزیه که من از مطالعه نوشته های پوپر برداشت کردم ومنظورش رو اینجوری براشت کردم که نسخه مورد نظر نه ایجاد یک تطابق تاریخی برای تکرار یک پروسه که نقد اگاهانه یک موقعیت براساس منویات رفتاری وظرفیتهای اجتماعی است

بنابراین به نظر من تجربه تاریخی یک پیش اگاهی هشداردهنده هست که موجب میشه ما تو اصلاح فیدبک هامون از روال اجتماعی ازش کمک بگیریم

اگه کتاب جامعه باز ودشمنان دموکراسی رو خونده باشی میبینی که به تا از بزرگترین متفکران تمامی ادوار تاریخ(اقلاطون،هگل ومارکس)چنان میتازه که کسی تا بحال اونارو چنین نقد نکرده واز همه مهمتر دیدشون نسبت به تاریخ رو میکوبه وجایگزین پیشنهادیش هم منطق وعقلانیت گرایی هست

لینک به دیدگاه
اول بزار سنگامونو برا بحث وابکنیم که نسخه پیچیدن با ایجاد یک پارادایم یا الگوی رفتاری-اجتماعی کاملا متفاوته

این چیزیه که من از مطالعه نوشته های پوپر برداشت کردم ومنظورش رو اینجوری براشت کردم که نسخه مورد نظر نه ایجاد یک تطابق تاریخی برای تکرار یک پروسه که نقد اگاهانه یک موقعیت براساس منویات رفتاری وظرفیتهای اجتماعی است

بنابراین به نظر من تجربه تاریخی یک پیش اگاهی هشداردهنده هست که موجب میشه ما تو اصلاح فیدبک هامون از روال اجتماعی ازش کمک بگیریم

اگه کتاب جامعه باز ودشمنان دموکراسی رو خونده باشی میبینی که به تا از بزرگترین متفکران تمامی ادوار تاریخ(اقلاطون،هگل ومارکس)چنان میتازه که کسی تا بحال اونارو چنین نقد نکرده واز همه مهمتر دیدشون نسبت به تاریخ رو میکوبه وجایگزین پیشنهادیش هم منطق وعقلانیت گرایی هست

 

در مورد افلاطون رو نمیدونم اما در مورد مارکس احتمالا درست گفته . حد اقل در مورد پیش بینی مارکس برای انقلاب سوسیالیستی در المان را میدونم که نظریه اش زیر سوال رفت ! گذشته از این مارکس معتقد بود که حتما باید انقلابی دموکراتیک در پیش رو باشد تا جامعه بسوی استبداد نرود و نسخه مارکس در مورد گذار از فئودالیسم >>> بورژوازی >>> اتقلاب سوسیالیستی >>>> و حاکمیت پرولتاریا و اینکه اینان باید به همین ترتیب رخ دهد .....

لینک به دیدگاه
در مورد افلاطون رو نمیدونم اما در مورد مارکس احتمالا درست گفته . حد اقل در مورد پیش بینی مارکس برای انقلاب سوسیالیستی در المان را میدونم که نظریه اش زیر سوال رفت ! گذشته از این مارکس معتقد بود که حتما باید انقلابی دموکراتیک در پیش رو باشد تا جامعه بسوی استبداد نرود و نسخه مارکس در مورد گذار از فئودالیسم >>> بورژوازی >>> اتقلاب سوسیالیستی >>>> و حاکمیت پرولتاریا و اینکه اینان باید به همین ترتیب رخ دهد .....

 

خب پس تهش با اون چیزی که من گفتم هم رای هستی رفیق

درمورد هگل چون پیش زمینه ذهنی همه متفکران سده هجده ونوزده اون بوده ودرمور افلاطون چون ریشه همه فلسفه ها وایسم ها بنوعی به اون ودوران اون ختم میشه!

لینک به دیدگاه
خب پس تهش با اون چیزی که من گفتم هم رای هستی رفیق

درمورد هگل چون پیش زمینه ذهنی همه متفکران سده هجده ونوزده اون بوده ودرمور افلاطون چون ریشه همه فلسفه ها وایسم ها بنوعی به اون ودوران اون ختم میشه!

البته

حالا یه سوال پیش میاید اگه بشه یه جورایی درصد بکار ببریم که البته درست نیست اما به نظر شما از نظریات هگل تا عبور از مارکس و بعد تا عملگرایی لنین چند درصد اینان به هم شبیه هستند ایا اصولا میشه گفت

انچه لنین انجام داد ترجمان عملی نظریات مارکس بود ؟؟ چون میتونیم لنین رو یک مارکسیست بدونیم البته .

لینک به دیدگاه
البته

حالا یه سوال پیش میاید اگه بشه یه جورایی درصد بکار ببریم که البته درست نیست اما به نظر شما از نظریات هگل تا عبور از مارکس و بعد تا عملگرایی لنین چند درصد اینان به هم شبیه هستند ایا اصولا میشه گفت

انچه لنین انجام داد ترجمان عملی نظریات مارکس بود ؟؟ چون میتونیم لنین رو یک مارکسیست بدونیم البته .

 

ممنون

مطمئنا درست نیست والبته من به نقل قولی از مارکس مراجعه میکنم که درقبال رفتار کمونیست های فرانسوی گفته بود من کمونیست نیستم!

درمورد لنین هم شاید مطالعه قضیه جدایی تروتسکی مبین ذات مسئله باشه

درکل همیشه نمود عملی افکار با انچه برروی کاغذ هست تفاوتهای فاحشی داره

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...