رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

تعریف شهر جدید

شهر جدید شهری است اجتماعی و برنامه ریزی شده ، با اهداف معین از پیش تعیین شده و برخوردار از تمام تسهیلات لازم برای یک محیط مستقل .معمولاً شهرهای جدید برای تمرکز زدایی کالبدی ،اقتصادی و اجتماعی در ناحیه شهری شهرهای بزرگ طراحی می شوند تا با وجود جاذبه های نزدیکی به شهرهای بزرگ جمعیت، به خروج از مادر شهر تشویق شوند تا اسکان همراه اجرای برنامه های توسعه اقتصادی – اجتماعی فراهم آید .

 

پیشینه شهرهای جدید در جهان :

شهر های جدید در بیشتر دوره های تاریخی، بویژه از آغاز شهرنشینی در دورترین نقاط دنیا طراحی و ساخته شده اند .احداث این شهرها در مواردی به مثابه برنامه برای تحقق بخشی از سیاست حکومتها بوده است که در این زمینه می توان از شهرهای جدید بابلی و آشوری در بین النهرین ،موهنجودارو در ایندوس ،کاهن در مصر ،میلیتوس و پرنیس در یونان و تعدادی از مراکز شهرهای جدید در آفریقا نام برد.

 

انگلستان در مورد شهرهای جدید تجربه ای پنجاه ساله دارد که تاکنون برای دو میلیون نفر واحد مسکونی و برای یک میلیون نفر اشتغال ایجاد کرده است. در واقع ساخت شهرهای جدید در بریتانیا بعد از جنگ دوم جهانی در پیش گرفته شد .

 

همچنین پس از کشف آمریکا توسط کریستف کلمب در سال 1492 در ساحل جنوبی جزایر اسپانیولی شهر جدیدی ساخته شد. به هر حال باید پذیرفت که شهرهای جدید، پیش نمونه هایی برای تجدید ساختار و نوسازی شهرهای بزرگ هستند و در این راستا پس از قرن بیستم نظریه های متعدد شهری و طرحها و الگوهای مختلفی برای ساماندهی فضایی شهرها به خصوص شهرهای بزرگ ارائه می شود .

 

 

 

اهداف عمده ایجاد شهرهای جدید :

1) اجرای طرح کالبدی ملی و توزیع متناسب جمعیت و اشتغال در سطح کشور در ارتباط با هدفهای استراتژیک و محدودیت منابع آب و خاک و انرژی .

2) ایجاد مناطق مسکونی برای کارکنان یک یا چند فعالیت جدید الاحداث اقتصادی و جمعیتی .

3) کمک به اجرای کمی و کیفی برنامه های توسعه مسکن و ایجاد تعادل در بازار مسکن .

 

 

 

انواع شهرهاي جديد از نظر نوع عملکرد و ساختار :

 

شهرهاي عمده و مراکز تصميم گيري سياسي: برازيليا ، شانديگار ، اسلام آباد ، بلگراد جديد ، تيتوگراد .

 

شهرهاي صنعتي: نووا-هوتا در لهستان ، دونوجواروس در مجارستان ، براتسک در سيبري .

 

شهرهاي اراضي جمعيت پذير: زويدرزي در هلند .

 

شهرهاي دانشگاهي يا پژوهشگران: تسکوبا در ژاپن ، آمادمگورو دوک نزديک نووسي بيرسک.

 

شهرهاي اقماري: اين شهرها در درون حوزه کلانشهرها شکل گرفته ،با شهر مرکزي پيوند هاي عملکردي محکمي دارند. بنابراين زمان جابجايي نبايد از 30 تا 45 دقيقه تجاوز کند .اين شهرها از نظر کل تراکم و شيوه زندگي اصولاً تداوم الگوي سکونتي حومه نشين به شمار مي روند.تراکم خالص اين سکونتگاه ها بين 12 تا 37 نفر در هکتار است و وسعت آنها معمولاً بين 400 تا 6هزار هکتار و گاه بيشتر است . هارلو در اطراف لندن ،رستون نزديک واشنگتون .

 

شهرهاي در حال استعمار: هيزپانو – امريکن ،شهرهاي اروپايي شمال آفريقا در جهت بهره برداري از منابع يا صنايع ... .

 

شهرهاي جديد پيوسته: اين اصطلاح را هاروي پارلوف براي توصيف شهرهايي که در محدوده شهرهاي موجود احداث مي شوند به کار مي برد .در واقع ،اين الگو در جوار مادر شهر و مجتمعهاي بزرگ براي رفع مشکل انباشتگي مسکوني آن ها ايجاد مي شوند .

 

شهرهاي جديد موازي: به علت وجود موانع جغرافيايي و طبيعي دو شهر در مجاور هم شکل گرفته، گسترش مي يابند يا ممکن است در ابتدا يک شهر قديمي شکل بگيرد و بعد به دليل وجود موانع ياد شده، شهر جديدي رونق يابد. اسلام آباد و راولپندي در پاکستان نمونه اين شهرها هستند .

 

شهرهاي جديد مهاجرنشين: هدف از ايجاد شهرهاي جديد مهاجر نشين ،تخليه شهرها با عمل مهاجرت ،حفظ تعادل ميان جمعيت در محيط در کل شهرهاي و بهره مندي از نيروي انساني و منابع طبيعي يک ناحيه است. شهرهاي جديد مهاجر نشين را مي توان براساس منشأ عملکرد آنها به 5 طبقه ی شهرهاي کشاورزي ، نظامي ، تجاري ، مراکز ناحيه اي ، معدني ، بازيابي زميني از دريا تقسيم کرد .

 

شهرهاي جديد سرريزپذير : اين شهرها براي خنثي کردن و کنترل رشد شتابان شهرهاي بزرگ و نيز جذب و انتقال بخشي از جمعيت آن ها احداث مي شوند .

 

نوشته شده توسط محسن سورگي

لینک به دیدگاه
  • 2 ماه بعد...

با سلام، در حال انجام تحقیقی درباره شهرهای جدید در ایران هستم. برای همین به طرح های جامع و یا مطالعاتی اونها نیاز دارم. به نظر شما میشه نسخه دیجیتالی اونها رو پیدا کرد یا حتما باید به وزارت مسکن و شهرسازی مراجعه کنم؟ اگه جای دیگری رو برای مراجعه می شناسید، لطفا به من معرفی کنید.

لینک به دیدگاه

فكر نكنم جايي گيرت بياد. اصولا اين طرح ها تهيه ميشن كه برن تو قفسه كتابها. چون نه در دسترس مردم قرار ميدن و نه اجرا ميشن.

 

فكر كنم بايد بريد مسكن و شهرسازي كه اون هم فقط مي تونيد نت برداري كنيد.

لینک به دیدگاه

اگر طرح رو بدون نقشه میخوای میتونی اینکاری که ابوذر گفت رو بکنی. ولی اگر نقشه ها رو میخوای بهتره بیخیال شی.

باید کلی نامه و این چیزا داشته باشی تا شاید با چندین میلیون پول بهت بفروشن. بهشونم میگیم چرا انقدر گرونه میگن این طرحا واسه همینه که درآمدزایی کنیم. هر نقشه 1:2000 هر شهر رو حدود 300 هزار تومان میفروشن. حالا هر شهر 100 تا نقشه 1:2000 داشته باشه میشه 300 میلیون. :w58:

لینک به دیدگاه
  • 2 ماه بعد...

سلام به همه دوستان

 

من دانشجوی کارشناسی ارشد رشته جغرافیا و برنامه ریزی شهری هستم خواستم بدونم کسی می تونه در مورد شهر جدید رامین اهواز یا شیرین شهر اهواز مقاله یا تحقیق برایم ارسال نماید خیلی ضروری اگر میتونید برایم ارسال یا راهنماییم کنید.

باتشکر:icon_pf (72)::icon_pf (72)::icon_pf (72)::icon_pf (72)::icon_pf (72)::icon_pf (72)::icon_pf (72)::icon_pf (72)::icon_pf (72)::icon_pf (72):

لینک به دیدگاه

راستش من اطلاعاتی در مورد این شهرهای جدید ندارم. اما میتونید از سایتای مربوط به این دو شهر استفاده کنید:

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

حالا اگه بگید چه اطلاعاتی میخواین یا دقیقاً چی میخواین شاید دوستان دیگه بتونن بهتر راهنماییتون کنن. :a030:

لینک به دیدگاه

سلام مرسی از راهنمایت ولی من به این سایتها رفته بودم و مطلبی که جهت تحقیق یا مقاله باشه نتونستم پیدا کنم من در مورد

1- هدف از تشکیل شهرهای شیرین شهر و رامین اهواز

2- نقشه

3- امکانات و مراکز

4- مواردی که در پیشرفت این شهرها وجود دارد

5- مواردی که مانع از رشد این شهرها می شود

6- آمار کلیه امکانات ، نفرات ، ساختمانها ، جمعیت و ......

کلا" مطالبی که بتونم یک تحقیق برای استاد از یکی از این شهرها بدست بیارم لطفا" کمک کنید.

مرسی

لینک به دیدگاه

سلام مرسی از راهنمایت ولی من به این سایتها رفته بودم و مطلبی که جهت تحقیق یا مقاله باشه نتونستم پیدا کنم من در مورد

1- هدف از تشکیل شهرهای شیرین شهر و رامین اهواز

2- نقشه

3- امکانات و مراکز

4- مواردی که در پیشرفت این شهرها وجود دارد

5- مواردی که مانع از رشد این شهرها می شود

6- آمار کلیه امکانات ، نفرات ، ساختمانها ، جمعیت و ......

کلا" مطالبی که بتونم یک تحقیق برای استاد از یکی از این شهرها بدست بیارم لطفا" کمک کنید.

مرسی

لینک به دیدگاه

من نمیدونم کجایی ولی بهترین جایی که میتونی تمام این اطلاعات رو در بیاری شرکت عمران شهرهای جدیده. اگه تهرانی حتماً برو اونجا.

 

اگر تو خوزستانی میتونی با مراجعه به سازمان مسکن و شهرسازی استان و استانداری اطلاعات رو بدست بیاری. اگرم خوزستان نیستی باز به همون سازمان مسکن و شهرسازی استان و سر بزنید تا بتونید یه سری اطلاعات رو بدست بیارید.

 

به خاطر کمبود منابع، شهرسازا معمولاً خیلی موقع ها باید با مراجعه به سازمانای مختلف اطلاعات رو جمع آوری کنن. تو خود اون سازمانا مقالات و مجله ها و کتابایی هست که میتونه به دانشجو کمک کنه. حتی میتونید از کارشناسای اون سازمان هم کمک بگیرین که بستگی به اخلاق طرف داره. بعضی وقتا به کسایی بر میخورید که انقدر راهنمایی میکنن خسته میشین. بعضی وقتام به کسایی بر میخورین که جواب سلامتونم نمیدن. حتماً کارگاه مطالعات شهری یا طرح شهرسازی 1 رو گذروندی و میدونی چطوریه. اما اون درس هدفش همین بود که با نحوه جمع آوری اطلاعات آشنا بشی تا بتونی بعداً ازش استفاده کنی.

 

حالا امیدوارم همینجا دوستان دیگه باشن که بتونن کمکتون کنن. :a030:

لینک به دیدگاه

من نمیدونم کجایی ولی بهترین جایی که میتونی تمام این اطلاعات رو در بیاری شرکت عمران شهرهای جدیده. اگه تهرانی حتماً برو اونجا.

 

اگر تو خوزستانی میتونی با مراجعه به سازمان مسکن و شهرسازی استان و استانداری اطلاعات رو بدست بیاری. اگرم خوزستان نیستی باز به همون سازمان مسکن و شهرسازی استان و سر بزنید تا بتونید یه سری اطلاعات رو بدست بیارید.

 

به خاطر کمبود منابع، شهرسازا معمولاً خیلی موقع ها باید با مراجعه به سازمانای مختلف اطلاعات رو جمع آوری کنن. تو خود اون سازمانا مقالات و مجله ها و کتابایی هست که میتونه به دانشجو کمک کنه. حتی میتونید از کارشناسای اون سازمان هم کمک بگیرین که بستگی به اخلاق طرف داره. بعضی وقتا به کسایی بر میخورید که انقدر راهنمایی میکنن خسته میشین. بعضی وقتام به کسایی بر میخورین که جواب سلامتونم نمیدن. حتماً کارگاه مطالعات شهری یا طرح شهرسازی 1 رو گذروندی و میدونی چطوریه. اما اون درس هدفش همین بود که با نحوه جمع آوری اطلاعات آشنا بشی تا بتونی بعداً ازش استفاده کنی.

 

حالا امیدوارم همینجا دوستان دیگه باشن که بتونن کمکتون کنن. :a030:

لینک به دیدگاه
  • 4 ماه بعد...

شهرهاي جديد در كشورهاي توسعه يافته و در حال توسعه

 

53.jpg

 

قبل از اينكه سياستهاي شهري جديد از غرب به شرق انتقال يابد . اين نوع شهرك ها در صحاري مصري (رودخانه نيل) , بين النهرين , سند كشف شد . درغرب انگليسي هاي كلاسيك (آلدروج 1979 , كردن 1977 , دوف 1961 , اسبررون وويتيك 1977 ) و فرانسه (روبن استين 1978 , آندرهيل 1981 ) , در شرق , در كشو ژاپن (تاسونو , 1986 , كيوچو و اينوچو , 1976 ) ,اين نوع برنامه ريزي و ايجاد شهرهاي جديد را بر اساس تكنولوژي و علوم شهري جديد ادامه دادند .

 

تجربيات برنامه ريزي شهري در كشورهاي توسعه يافته ريشه در علايق تاريخي و آزادي سياسي عملي آنها دارد . اين سياستهاي برنامه ريزي در كشورهاي ازقبيل كشور ايران , برزيل , نيجريه اجرا گرديد .

بطور يقين شباهتهاي درشهرهاي دنياي توسعه يافته وجود دارد ,اين شهر با ازدحام بيش از حد , و انواع آلودگي ها مواجه گرديدند , اين وضعيت در قرن نوزدهم در شهر لندن بوجود آمد و باعث شد كه سياست بازدارنده اي در اين زمينه اتخاذ گردد وتوسعه شهر لندن با ايجاد شهرهاي جديد يا باغ شهرها محدود شود . در اين راستا اولين اقدام بوسيله سرمايه گذاري خصوصي برداشته شد تا مهاجران را از شهر لندن منحرف كند . اگرچه فقط دو تا از اين باغ شهرها ساخته شد , ولي آنها پايه هاي ابتكار عمل بزرگتري براي دولتها فراهم نمودند .

 

گزارش كمسيون بارلو در سال 1940 كه به درخواست دولت تهيه شده بود نشان داد كه شهر نشيني مسائل ومشكلات مختلفي را براي لندن بوجود آورده است كه با گذشت اين مشكلات نه تنها كاهش نيافته بلكه باعث افزايش فشارها و استرس هاي رواني , بيماريها در ميان ساكينين شهر شده است و شهربا هزينه زياد تجاري , افزايش بهاي زمين و پايين بودن كارايي مديريت سيستم مواجه گرديد .

 

اين گزارش علاقمندي به ايجاد شهرهاي جديد را دربريتانيا برانگيخت و بين سالهاي 1947 تا سال 1968, 26 شهر جديد يا باغشهر را در راستاي كنترل رشد شهر لندن و ايجاد تحرك توسعه در اسكاتلند و ولز ايجاد شد . با پايان برنامه ريزي شهري جديد در بريتانيا , در سال 1965 كشور فرانسه برنامه شهرهاي جديد را تصويب نمود . يك سياست شهري جديد را براي كنترل جمعيت و توسعه اقتصادي شهر پاريس و مادر شهرهاي ديگر تهيه شد . هدف ايجاد 9 شهر جديد بودكه 5 شهر جديد در نواحي پاريس و چهار شهر جديد در نواحي بين فرانسه ساخته شد تا ارتباط بين قطبهاي رشد ايجاد كند

 

هم اكنون پنج شهر جديد وجود عيني يافته ودر سال 1987 , حدود 600 هزار نفر جمعيت , 22 هزار شغل , 1000 هكتار فضاي اشتغال و دوميليون متر مربع دفاتر خدماتي و فضاي اداري را در خود جاي داده اند كه در آينده نيز قابل گسترش و توسعه هستند .

 

اين پنج شهر عبارتند از اوري , سرژي پونترا , سن ـ كانتن ـ آن ايولين , مارن ـ لا ـ واله و ملن ـ سنار ( آمار نوشهرهاي ياد شده مربوط به سال 1987 مي باشد).

 

آسان است كه بفهميم كه علت جذابيت اين نوع سياست و برنامه ريزي شهرهاي جديد , عدم تمركز فضايي براي ملل توسعه يافته بود كه تا دهه 1970 با مسائل ومشكلاتي از قبيل نرخ رشد بالاي جمعيت و رشد سريع شهرنشيني رو به رو شده بودند . رشد سالانه جمعيت مورد انتظار براي جهان كم توسعه يافته در سالهاي 1975 تا 1980 , 4 درصد بود .اين ميزان رشد به ويژه براي افريقا 5.2 درصد درسال بود.

 

علاوه بر اين بيشترين رشد جمعيت در نواحي شهري , جائيكه مسكن از هر دو لحاظ كيفيت و كميت ناكافي و نامناسب بود تمركز يافته بود . كه نتيجه آن سكونت در زمينهاي نامناسب در داخل يا اطراف و نواحي حاشيه شهرهاي بزرگ بود( كميته بحران جمعيت , 1983 ) .اين نواحي كه بخش برزگي از جمعيت شهر را تشكيل مي داد , فاقد خدمات اساسي از قبيل آب , برق , فاضلاب كه از شاخص هاي مهم جامعه شهري است , بود .در نهايت بيشتر جمعيت شهري بصورت متراكم در يك شهر, معمولا در پايتخت ها , تا زمانيكه شهرهاي دوم و مياني قابل توجه و مهم در سلسله مراتب شهري شناخته شوند , متمركز شده بودند .

 

در كشورهاي سيوسيالستي سابق , تئوري شهرهاي جديد بعنوان استراتژي قطب رشد جلوگيري از رشد شهرهاي بزرگ , استفاده از منابع داخلي , توزيع فضايي جمعيت , صنعت , توسعه مناطق عقب مانده و سوق دادن صنايع از سرزمين اصلي اروپايي به سوي نواحي وسيع ماوراي اورال در شرق بوده است .برنامه ريزان سيوسياليستي سعي داشتند در برنامه ريزي شهرهاي جديد محيط زيست و بناهاي تاريخي و زمينهاي كمياب كشاورزي , از توسعه شهري مصون بمانند .

 

مواجه شدن كشورهاي در حال توسعه با شهرهاي بزرگ اوليه و مقايسه روند شهرنشيني آنها , اين كشورها براي مبارزه با رشد سريع شهرنشيني به سياستهاي شهرهاي جديد اروپاي 1945 بازگشتند و براي مبارزه با اين رشد لجام گسيخته برنامه ريزي شهرهاي جديد بطور مكرر در راستاي توسعه پايتخت ها بكاربردند .مثل ابوجا , پايتخت جديد نيجريه كه طراحي شده بود تا مراكز دولتي را به خارج از شهر لاگوس كه بطور نهايي با شبكه ترافيك بسيار شلوغ وسنگين مواجه شده بود انتقال دهد . كشورهاي مثل برزيل و.. ( جارو چاسكا , 1976 ) نيز پايتختهاي جديد را ايجاد كردند كه نتايج حاصله از اين سياستها براي اغلب آنها مايوس كننده گرديد .

 

با به اتمام رسيدن ابوجا , هزينه اي كه براي ساخت آن پيش بيني شده بود در حدود ده ميليارد ريال بود , هزينه ساخت كاخ رياست جمهوري بسيار زياد و متكبرانه بود , همچنين يك مسجد با گنبد طلايي و يك مركز مشاوره بين المللي در اين شهر ساخت شد . علي رغم اين كوشش ها شهر هنوز تقريبا خالي است . در اين كشور دولت بطور فزاينده با بي ثباتي مواجه است و اين حالت بعد از ابطال انتخابات ژوئن 1993 , ادامه يافت و براي اداره كردن شهر لاگوس كه با رشد مداوم جمعيت از 3 ميليون نفر در سال 1984 به 8 ميليون در سال 1990 رسيده سيستم مديريتي با ( شروع پايتخت جديد 1993 ) مشكلات فراواني دست به گريبان است .در امريكاي جنوبي برزيلايا در 1992 كه ازعمر ساخت آن 35 سال مي گذشت و جمعيت آن 1.8 ميليون بود باوجود اينكه بسياري از دفاتر و ادارات دولتي برزيل در برزيلايا قرار گرفته بود (برزيلايا , 1992 ) . اكنون برزيلايا در يك مقياس برزگ و با معماري مدرن باجداگزيني سكونتگاهي , وايجاد انزوا و جداسازي اجتماعي , در داخل شهر روبروشده است .بسياري ازساكنان برزيلايا را ترك كردند و انزواي شهر بعلت موقعيت داخلي , مشكلاتي در جذب ساكنان جديدي از شهرهاي ساحلي , ريودوژانيرو و سائوپولو ايجاد نموده است .

 

باوجود اين , مسائل و مشكلات شهري در كشورهاي كم توسعه يافته ادامه دارد و نياز به سياستهاي شهري كاملاً روشن بود و سياستهاي توسعه مانند طرحهاي اوپايي و امريكايي اغلب با مشكلاتي همراه است , بويژه اين مورد نيز براي سياست شهرهاي جديد بريتانيا ممكن است گمراه كننده باشد . اين واقعيت است كه شهرهاي جديد بريتانيا هرگز به تراكم جمعيتي خود نرسيده اند , و در حالت عمومي كه آنها قادر به جلوگيري از رشد لندن نبودند يا حتي توانايي غلبه بر انزواي پايه هاي اقتصادي خودشان را ندارند .

 

در كشور فرانسه هدف ايجاد شهرهاي جديد اشتغالزايي بود ,و اهداف عمومي تنها مسائل جمعيتي نبود .

 

با وجود عمر كم شهرهاي جديد كشورهاي مثل مصر و ايران اقدام به اجراي سياستهاي شهري جديدي نمود . كشور مصر اين سياستهاي جديد شهري در زمانيكه با آشوبهاي مختلف ملي مواجه شده بود , احساس نياز نمود و در برنامه ريزي جديد شهرهاي و سياستهاي شهري مدرن خود ابتدا از سياستها و مدلهاي انگليسي و فرانسوي تاثير پذيرفت و با تجديد حيات اين مدل برنامه ريزي شهري , شهرهاي جديد قبل توجهي بين سالهاي 1960 تا 1970 ايجاد نمود .

 

قابل ذكر است كه ساخت شهرهاي جديد در كشور مصر به 3100 قبل از ميلاد برمي گردد كه درآن زمان فراعنه مصر شهر ممفيس را براي احيا ساختن سرزمين نيل ايجاد نمودند ( ويليام استون و استوك , 1988 ) و بيشتر شهرهاي جديد هلي پوليس كه در صحراي شمال شرق قاهره ساخته شده بود كه در سال 1905 مقر آنها كشف شد .

 

اگرچه شهر هلي پوليس توسط شهر قاهره بليده شد و خالي سكنه گرديد وپيشرفت پيدا نكرد . با وجود اين در رمزه شهرهاي تاريخي بدون اينكه دست خورده باشد باقي مانده است .

 

دومين مدلي كه در برنامه ريزي هاي كلان، در كشورمصر استفاده شد، الگويي از برنامه ريزي‌هاي كلان شوروي سابق بوده , كه به نظر برخي از محققان ، براي مصر خيلي آكادميك بود . اين مدل برنامه ريزي از سال 1955 تا 1972 با شروع روابط بين دوكشور مصر و اتحاد جماهير شوروي سابق در مصر تهيه شد .

 

هنگامي تمامي بخشها در برنامه ريزي شهرهاي جديد مشاركت كردند وتصاوير اصلي برنامه ريزي بوسيله حسن كفراوي از كمينه جديد وزارتي , مسئوليت تمام اختيارات با خود ش بود ارائه شد , آقاي كفراوي در كميته تصميم گرفت شخصاً شهرهاي جديد را به پيش ببرد و برنامه ريزي شهرهاي جديد را از انتقادات و مخالفت هاي در سطح بالاي دولتي وجود داشت حفظ كند وتلاش او باعث تداوم برنامه ريزي شهرهاي جديد در كشور مصر و ايجاد شهرهاي 10 رمضان , شهرسادات , 6اكتبر , 15 مي , شهر بدر , شهر جديد صالحيه , شهر العبور , شهر بني سف , ال شيخ زايد , ال شوروك شد .

 

در كشور ايران اولين اقدام رسمي و اداري كه براي احداث شهرهاي جديد به عمل آمد , تصويب نامه مورخ اسفندماه سال 1364 هيات وزيران است . در اين مصوبه , احداث 12 شهر جديد در اطراف شهرهاي بزرگ پيش بيني شده بود . اين مصوبه , ميزان اشتغال , جمعيت نهايي و سرريز جمعيت شهرهاي مادر براي افق سال 1390 و اراضي مورد نياز را ذكر كرده است .

 

گرچه , سابقه ايجاد شهرهاي جديد در ايران به دوره هاي ساسانيان برمي گردد , ولي از 1320 تا 1357 در اطراف شهرهاي بزرگ تهران و اصفهان شهرك هاي مسكوني(متصل و پيوسته ) نسبتاً زيادي ساخته شد , اما در مورد شهرهاي جديد به جز تجربه فولاد شهر , هيچ تجربه اي براي ايجاد شهر جديد در ايران وجود نداشت كه بتواند اساس مطالعات بررسي جمعيت بهينه در شهرهاي جديد مصوب سال 1364 واقع گردد .

 

يكي از هدف ها وسياستهاي سياسي در شهرهاي جديد ايران , تركيب متعادل گروههاي مختلف اقتصادي ـ اجتماعي جمعيت است .بر اين اساس , تلاش براين بود كه برخلاف شهرهاي جديد چون : آبادان و مسجدسليمان در خوزستان , فولاد شهر در اصفهان و سرچشمه در كرمان كه دراي تركيب اجتماعي اقتصادي محدود و مشخص يعني خوابگاهي براي كارگران مجتمع هاي بزرگ صنعتي بودند , در اين شهرها حتي الامكان طبقات بيشتري جايگزين شوند (كامروا,1372) .

 

يكي از تجربه هاي عملي در كشورما شهر جديد سهند در كنار شهر تبريز است كه نقش تسريع كننده رشد , چون اهرمي موثر در توسعه كيفي منطقه شهري در كنارتبريز انجام وظيفه مي كند و به عنوان شهر موازي تبريز نقش , هويت و انداز نهايي خود را كسب مي كند .

 

در كشور ما برنامه ريزي شهرهاي جديد در چارچوب سه الگوي شهرهاي جديد « مستقل » , «اقماري » , « متداوم » در نظام توليدي و سازمان فضايي كشور پديد آمده , عبارتند از : هشتگرد , پرند , پرديس , زاويه , اشتهارد , انديشه , بهارستان , مجلسي , گلبهار, مهاجرن , امير كبير, .....) مي باشد ,قابل ذكر است كه شهرهاي جديد اوليه اغلب برمحور توسعه يا ايجاد يك فعاليت اقتصادي ـ صنعتي , سپس شهرهاي ايجاد شده چند نقشي هستند . اين شهر ها براي پاسخگويي به نيازهاي طبيعي و تحقق اهداف توسعه , در راستاي پذيرش تئوري قطب رشد به مثابه راهبردي در برنامه ريزي شهري كشور بوجود آمد كه درصورت بي تفاوتي مشكلات لاينحل براي كشور ببار مي آورد .

 

 

منابع

 

1- كامروا , ع . پيش بيني و تعيين آستانه هاي جمعيت بهينه در شهرهاي جديد,شهرهاي جديد , فرهنگي جديد در شهر نشيني , مجموعه مقالات ارائه شده در كنفرانس بين المللي توسعه شهري و شهرهاي جديد, اصفهان 12 تا 16 مهرماه 1372 , ص 11 و 12 .

 

2-Dona j. Stewart 1996. Cities in the Desert: The Egyptian New – Town Program . College of Liberal Arts , Florida Atlantic University . Annals , pp . 459- 480

لینک به دیدگاه
  • 1 ماه بعد...

شهرهاي جديد معمولاً با هدف جلوگيري از گسترش بي رويه شهرهاي بزرگ و جذب سرريز جمعيت آنها و نيز جلب مهاجرين احتمالي به عنوان موج گير تأسيس مي شوند. در شهرهاي جديد فاصله بسيار بيشتر از شهرك با شهر اصلي است و معمولاً خارج از نفوذ شهر هستند. موضوع شهرهاي جديد در ايران در حال حاضر يكي از سياست هاي اصلي وزارت مسكن در كنار بهسازي و احياي بافت قديم شهرها به خصوص شهرهاي بزرگ و توسعه بيروني (فيزيكي) شهرهاي موجود مي باشد كه محل بحث بسياري از كارشناسان اقتصادي، جامعه شناسي، معماران و شهرسازان و... مي باشد.در حال حاضر عليرغم تلاش هاي انجام شده جمعيتي در حدود ۲۰۰ هزار نفر در بيش از ده شهر جديد در كشور سكونت دارند و پيش بيني شده است در سال ۱۴۰۰ اين رقم به ۵/۳ ميليون نفر افزايش يابد.

روند پيچيده تر شدن مسائل شهر و شهرنشيني (به ويژه مسأله مسكن) در سال هاي اخير سبب گرديد تا سياستگذاران آمايش زمين هاي شهري در سطح كشور از اواسط دهه ۶۰ به ايجاد موجي از طرح هاي آماده سازي زمين و نيز ايجاد شهرهاي جديد دست يابند.

در حال حاضر براي ايجاد شهرهاي جديد كه حجم عمليات احداث آن در تاريخ شهرسازي ايران و حتي در ميان كشورهاي در حال توسعه نيز بي سابقه است، اهداف بسيار مهمي پيش بيني گرديده است كه هر يك از اين اهداف ناشي از تنگناها و نيازهاي موجود عرصه هاي شهري است. با اين وجود پس از گذشت چند سال از آغاز عمليات احداث شهرهاي جديد هنوز اين سؤال مطرح است كه ايجاد شهرهاي جديد چگونه مي تواند پاسخگوي اهداف پيش بيني شده باشد يا به عبارت ديگر تحت چه شرايطي و با ايجاد چه زمينه هايي اين راه حل مي تواند مطلوب و مفيد واقع شود و يا احياناً كارايي خود را از دست مي دهد و به صورت معضل جديدي در مي آيد. بدون شك نحوه اداره امور اين شهرها مؤثرترين شاخصي است كه به صورت مستقيم در چند و چون زندگي در شهرهاي جديد تأثير مي گذارند. از اين روست كه براي پاسخ به اين سؤال بايد شهرهاي جديد را به عنوان سكونتگاه هايي كه شرايط ويژه اي بر آنها حاكم است شناخت و هدف از ايجاد آنها را بررسي نمود.

به طور كلي ضرورت هاي احداث نوشهرها در ايران به شرح زير است:

۱- ضرورت هاي ناشي از رشد فزاينده جمعيت و شهرنشيني

۲- ضرورت هاي ناشي از مسأله مسكن در شهرهاي بزرگ

۳- ضرورت هاي ناشي از تمركززدايي از كلان شهرها

۴- ضرورت هاي ناشي از كنترل ساخت و سازهاي بي رويه اطراف شهرها و برنامه ريزي فضايي

۵- ضرورت هاي ناشي از ملاحظات زيست محيطي

۶- ضرورت هاي ناشي از توسعه صنعتي برخي از مناطق و استقرار صنايع بزرگ و اسكان كاركنان.

تعاريف

شهرهاي جديد در نظام هاي اجتماعي- اقتصادي جهان و با توجه به تحولات نظريه اي بسيار دگرگون شده اند. هنوز تعريف جامعي براي شهرهاي جديد ارائه نشده است. اما مي توان تعاريف زيرا را براي آنها پذيرفت:

۱- شهرهاي جديد اجتماع هاي برنامه ريزي شده اي است كه در پاسخ به اهداف از پيش تعيين شده ايجاد مي شود.

۲- ايجاد شهر جديد عملي ارادي است كه فرض را بر وجود يك منبع قدرت يا سازماني مي گذارد كه تأمين كننده مكان و منابع براي توسعه شهر و اعمال كنترل مداوم بر آن است تا شهر به اندازه بادوامي برسد.

۳- شهر جديد اجتماعي خود اتكاست با جمعيت و مساحت مشخص، فاصله اي معين از مادرشهر، برنامه ريزي از پيش تعيين شده اهداف معين و همچنين برخوردار از تمام تسهيلات لازم براي يك محيط مستقل.

۴- معمولاً شهرهاي جديد براي تمركززدايي كالبدي اقتصادي و اجتماعي در ناحيه شهري شهرهاي بزرگ طراحي مي شوند تا با وجود جاذبه نزديكي به شهرهاي بزرگ جمعيت تشويق به خروج از مادرشهر شوند تا اسكان به همراه اجراي برنامه هاي توسعه اقتصادي، اجتماعي فراهم آيد. بدين ترتيب جذب سرريز هاي جمعيتي ساماندهي فضايي مادرشهر و ناحيه شهري بهبود وضعيت محيط كار زندگي سالم و اجتماعي كامل ميسر مي شود در واقع مفهوم شهر جديد مفهوم اجزاي يك شهر در ارتباط ارگانيك با يكديگر است.

بنابر تعاريف قبلي شهرهاي جديد داراي تاريخ تولد مشخصي هستند و در زمان كوتاه و معيني ساخته مي شوند. اين گونه شهرها در تضاد كامل با پيدايش و تحول شهرهاي متراكم هستند و بر اساس يك هسته پيش از آن كه به وجود آيند تشكيل مي شوند و به كندي رشد مي كنند. معمولاً برنامه ريزي شهر جديد مبتني بر پيش بيني جمعيت است تا اين جمعيت تضميني پايه اي براي پيش بيني نيازهاي كالبدي اقتصادي و اجتماعي آينده باشد. طراحي و ساخت شهرهاي جديد بيشتر در زمين هاي بكر و غيرقابل كشت و بدون هسته اوليه صورت مي گيرد.

دلايل ايجاد شهرهاي جديد

سياست ايجاد شهرهاي جديد پس از انقلاب به يقين از بزرگترين و بااهميت ترين سياست هايي است كه در زمينه شهرسازي و به طور كلي شهرنشيني كشور اتخاذ شده است اما بايد ديد منشاء اتخاذ چنين سياستي چه بوده و بر اساس كدام راهبردي به اين نتيجه ختم شده است. در اين باره وزارت مسكن علاوه بر وجود مشكلات كالبدي شهرها دلايل زير را ارائه داده است:

۱- جمعيت كشور در سال ۱۴۰۰ به ۱۳۰ ميليون خواهد رسيد كه ۹۶ ميليون نفر در مناطق شهري و ۳۴ ميليون نفر در مناطق روستايي اسكان مي يابند. برابر اين پيش بيني جمعيت شهرنشين كشور در سي سال آينده سه برابر مي شود و بر پايه اين فرض تعدادي از شهرها و تراكم آنها و ساير موارد ثابت خواهد ماند بنابراين نياز به سطحي معادل سه برابر سطح موجود شهرها خواهد بود. در چهارچوب اين استدلال چون پيرامون شهرها را باغ ها و مزارع مي پوشاند براي پيشگيري از انهدام آنها ضرورت احداث شهرهاي جديد مطرح مي شود.

۲- حل مشكل مسكن شهري و حل مشكلات ناشي از نارسايي هاي امور زيربنايي شهرها و هرج و مرج و نابساماني كالبدي شهرها هرچند كه عوارضي تبعي ديگر ناشي از تراكم شديد جمعيت در چند شهر بزرگ نظير بيكاري، فقر، حاشيه نشيني و غيره نيز در اتخاذ تصميم ايجاد شهرهاي جديد نقش داشته است.

۳- تمركززدايي از شهرهاي بزرگ و جذب سرريزهاي جمعيتي آنها، جلوگيري از توسعه بي رويه شهرهاي بزرگ، ايجاد تعادل رشد اقتصادي و اجتماعي كنترل حركات مهاجرتي و نيز به سبب اشباع امكانات شهرهاي بزرگ در جذب جمعيت مهاجر. اگر به سير اتخاذ سياست هاي پاسخگويي به مشكلات شهرنشيني در ايران پس از انقلاب اسلامي نگريسته شود مشخص مي گردد كه در پاسخ به مشكل مسكن ابتدا با واگذاري زمين هاي مصادره شده به شهرنشينان و برخي مهاجرين فاقد مسكن تا حدي از شدت بحران كاسته شده وليكن به زودي عدم كارآيي اين راه حل به ويژه در شهرهاي بزرگ به اثبات رسيد از اين رو براي كمك به واگذاري زمين به نيازمندان و جلوگيري از زمين بازي در اين شهرها قانون زمين شهري وضع شد. صرف نظر از اين كه در اين دوره تا چه حد سياست ارائه مسكن تحقق يافته است، به طور كلي مسكن با واگذاري زمين و همچنين ساخت و سازهاي وسيع تا حدي خود انگيخته تأمين شده است. براي برنامه ريزي و طراحي دقيق اين گونه مجموعه ها به صورتي صحيح و از پيش انديشيده شده، ضرورت ايجاد و طرح هاي آماده سازي مطرح شد. اما در برخي از شهرهاي بزرگ، شهرهايي با محدوديت هاي ويژه، يافتن اراضي وسيع مناسب، آماده سازي و متصل به بافت موجود شهر ميسر نشد از اين رو توسعه ناپيوسته به عنوان يگانه راه پاسخگويي به گسترش برخي از شهرهاي بزرگ يا شهرهايي با موقعيت ويژه مطرح گرديد. اين چنين توسعه اي ديگر نمي توانست مانند طرح هاي آماده سازي از زيربناهاي شهر موجود استفاده كند و حداكثر بايد به تأمين خدمات در حد ساكنان خود اكتفا نمايد. زيرا به دليل فاصله از شهر اصلي بايد به خود متكي بوده و نيز داراي زيربناهاي لازم خدمات و صنايع باشد تا به صورت يك شهر مستقل و پويا عمل كند.

اهداف عمده شهرهاي جديد

مهمترين اهداف شهرهاي جديد را به شرح زير مي توان برشمرد:

۱. جلوگيري از توسعه بي رويه و كلانشهر شدن مادرشهر

۲. انتقال كارگاه ها از مادرشهر به شهر جديد

۳. جذب سرريز جمعيت با ايجاد كانون هاي اشتغال در شهر جديد

۴. جلوگيري از بالا رفتن قيمت زمين در مادرشهر و بورس بازي زمين به علت توسعه نامحدود مادرشهر

۵. پالايش مادرشهر براي سازماندهي توسعه آن به شكل منفصل

۶. كاهش هزينه رفت و آمد از مادرشهر به مناطق صنعتي اطراف شهرهاي بزرگ و حذف زمان تلف شده كاركنان مناطق صنعتي مذكور و جابجايي ساكنان به علت وسعت شهر بزرگ

۷. جلوگيري از ايجاد حاشيه نشيني در شهرهاي بزرگ

۸. سبك شدن بار ترافيك در داخل مادرشهر

۹. احداث محل سكونت در نزديكي محل كار

۱۰. استفاده از اراضي غيرزراعي براي ايجاد شهرهاي جديد و جلوگيري از تخريب اراضي كشاورزي حومه شهرهاي بزرگ

۱۱. ايجاد اشتغال در شهر جديد و جلوگيري از خوابگاهي شدن آنها

۱۲. تنزل بهاي تمام شده واحدهاي مسكوني به علت پايين بودن بهاي زمين با توجه به نسبت هزينه ساخت و قيمت زمين در شهرهاي بزرگ و در نتيجه امكان ارائه مسكن به مردم

۱۳. انتقال سرمايه هاي كوچك مردم از فعاليت هاي واسطه اي به سرمايه گذاري در مسكن و صنايع و كارگاه هاي توليد ي به علت پايين بودن قيمت زمين و حذف سرقفلي هاي كلان در شهرهاي بزرگ

۱۴. كاهش هزينه هاي توسعه زيربناي مادرشهر

۱۵. آزاد شدن سطوح كارخانه ها و كارگاه هاي مزاحم داخل مادرشهر براي ايجاد تأسيسات مورد نياز زيربنايي از قبيل فضاهاي سبز، آموزش خدماتي و ترافيكي

۱۶. جلوگيري از آلودگي محيط زيست در شهرهاي بزرگ كه در بعضي از شهرها از جمله تهران به شكل خطرناكي درآمده است.

۱۷. احداث شهر از پيش برنامه ريزي شده و متناسب با نياز واقعي جامعه

۱۸. امكان كنترل ساخت و سازها در شهر جديد طبق ضوابط مطلوب مطالعه شده

۱۹. پالايش شهر از شغل هاي كاذب و مخرب كه با توسعه رشد شهرهاي بزرگ روبه ازدياد است.

مسائل شهرهاي جديد

به طور كلي، هر پديده اجتماعي داراي كاركردهاي مثبت و منفي است. لذا، شهرهاي جديد نيز به عنوان پديده هاي اجتماعي گرچه براي پاسخگويي به نيازهاي شهروندان احداث شده ولي در عين حال داراي مشكلات عديده اي است كه در زير به چند نمونه از آنها اشاره مي گردد:

* فقدان تمركز بين بخش هاي خصوصي و دولتي،

* ناكافي بودن سيستم مالي براي تضمين سرمايه گذاري

* عدم برآورد دقيق هزينه ها براي كسب امكانات در بازار و....

* فقدان هماهنگي بين مديريت شهرها و برنامه هاي مربوط به حمل و نقل

* عدم توجه به جنبه هاي تاريخي و هويتي شهروندان، زيرا، شهروندان معرف ويژگي ها، ريشه ها، اصالت و فرهنگ هاي مختلف هستند. اين عدم توجه موجب اختلال در وضعيت روانشناختي ساكنين گشته و عامل تنش هاي فرهنگي، قومي و تاريخي مي گردد. از اين رو، عدم احساس هويت جمعي و تعلق گروهي باعث مي گردد كه آنها نتوانند در روابط اجتماعي مشاركت نمايند.

كاركردهاي شهري ناقص

شهر جديد، به رغم كمك هاي متعدد نمي تواند همانند شهرمادر باشد، زيرا جذابيت هاي خاص آن را ندارد. شهرمادر در طول تاريخ شهر شده است و براساس نيازهاي تدريجي شكل هاي جديد از نهادها و سازمان هاي در آن به وجود آمده اند. حال آن كه شهر جديد با توجه به اين كه با فاصله جغرافيايي تعيين شده در اطراف شهرمادر ساخته مي شود. به راحتي نمي تواند خود را تكميل كند و مجبور است به عنوان شهر اقماري و وابسته در كنار شهر متروپل قرار بگيرد. تنوع گروه ها و اقوام، ناشناخته شدن آنها توسط ديگر گروه ها و تنش هاي فرهنگي كه اين وضع ايجاد خواهد كرد، نمي تواند سيماي مطلوبي از شهر ارائه نمايد.

* شهر جديد يك اقدام غير واقع بينانه در جهت دهي شهرنشيني و تمركز به طرف پيرامون محسوب مي شود كه آينده روشني را نشان نمي دهد.

شهرهاي جديد تهران

سياست ايجاد و توسعه شهرهاي جديد در اطراف تهران با توجه به اهداف زير اجرا شده است:

۱. توزيع مناسب و برنامه ريزي شده جمعيت در ناحيه شهري تهران از نظر هدايت سرريز جمعيت كلانشهر تهران به شهرهاي جديد؛

۲. تمركززدايي از كلانشهر ناحيه با انتقال برخي از وظايف آن به شهرهاي جديد به گونه اي كه اين شهرها بتوانند نقش پيوندي بين مراكز جمعيتي كوچك و كلانشهر را ايفا كنند؛

۳. پالايش تهران و بهبود و ارتقاي معيارهاي زيستي و خدماتي در آن؛

۴. جلوگيري از بالارفتن بي رويه قيمت زمين مسكن و همچنين ايجاد نواحي حاشيه نشيني و تخريب اراضي كشاورزي، در اطراف تهران.

براي برآورده شدن اهداف فوق، شهرهاي جديدي در ناحيه شهري تهران مكان يابي شده اند. محدوده ناحيه اي كه به عنوان ناحيه شهري تهران براي مكان يابي شهرهاي جديد مطالعه مي شود، از شمال تا ارتفاعات البرز، از شرق تا شهرستان دماوند، از جنوب تا شهرستان ري و از غرب تا شهرستان قزوين است. اين ناحيه؛ شهرستان هاي تهران، كرج، ورامين، ري و شميرانات، ساوجبلاغ و شهريار را در برمي گيرد و ۱۳ هزار كيلومتر مربع (كمتر از يك درصد مساحت كل كشور) مساحت دارد. اين ناحيه از نظر همبستگي اقتصادي _ اجتماعي، رشد جمعيتي مشابه، راه هاي ارتباطي و دسترسي هاي قديمي داراي بافت درهم تنيده اي است و به عنوان يك ناحيه واحد شناخته مي شود. حجم جمعيت آن طي ۱۳۳۵ _ ۱۳۷۰ ، ۹/۴ برابر شده است، در حالي كه جمعيت كل كشور طي همين مدت ۶/۲ برابر افزايش داشته است (جمعيت ناحيه شهري تهران از يك ميليون و ۹۰۰ هزار نفر در سال ۱۳۳۵ به ۹ ميليون و ۵۰۰ هزار نفر در سال ۱۳۷۰ و ميزان شهرنشيني از ۶/۸۰ درصد به ۹۲ درصد رسيده است.) طي سال هاي اخير از رشد جمعيت تهران كاسته شده، اما به رشد جمعيت ناحيه شهري تهران افزوده شده است (رشد جمعيت شهر تهران طي دهه ۱۳۵۵- ۱۳۶۵ و ۱۳۶۵ _ ۱۳۷۰ معادل ۸/۲ و ۴/۲ درصد بوده است). همچنين ۲۱ درصد مهاجران كل كشور در ناحيه شهري تهران اسكان يافته اند. به طور كلي با خوش بيني بسيار مي توان اظهار داشت كه در ۱۳۹۵ جمعيت ناحيه شهري تهران به ۱۹ تا ۲۱ ميليون نفر مي رسد. طبق محاسبات براي ۶ ميليون نفر فضا مورد نياز است. براين اساس پنج شهر جديد پرديس، هشتگرد، اشتهارد، زاويه و پرند در دستور كار طراحي و احداث براي اسكان مهاجرين و جمعيت مازاد تهران و شهرهاي ناحيه شهري قرار گرفت. بايد طبق برنامه از پيش تنظيم شده دست كم حدود ۳ ميليون نفر از آن به عنوان سرريز جمعيت به اين شهرهاي جديد هدايت و اسكان يابند.

هم اكنون شهر تهران با محدوديت هاي جدي توسعه روبه رو است، زيرا در چند سال گذشته بيش از ۳۰۰ هكتار از اراضي كشاورزي داخل محدوده پنج ساله و ۲۰۰ هكتار از اراضي كشاورزي محدوده ۲۵ ساله زير ساخت و ساز رفته است، در عين حال علاوه بر اراضي كشاورزي، به باغ هاي پيرامون تهران نيز هجوم برده است.

مكان يابي پنج شهر جديد ناحيه شهري تهران (پرديس، هشتگرد، پرند، انديشه و لتيان) با توجه به معيارهاي زير انجام گرفته است.

۱- دسترسي مناسب به شبكه هاي ارتباطي اصلي در ناحيه و فاصله مناسب با شهرهاي بزرگ ناحيه.

۲- امكان تأمين نيازهاي اساسي به تأسيسات زيربنايي از قبيل آب، برق وانرژي.

۳- امكان بهره برداري از توان هاي بالقوه اقتصادي.

۴- عدم هم جواري با نواحي كشاورزي.

۵- مناسب بودن محل استقرار شهر از نظر ايجاد تعادل ميان قطب ها و شهرهاي موجود در ناحيه.

۶- دارا بودن شرايط مناسب اقليمي، توپوگرافي، زيست محيطي و چشم اندازهاي مطلوب.

۷- دارا بودن شرايط مناسب براي احداث شهر از نظر تأمين نيروي انساني و مصالح ساختماني مورد نياز.

شهر جديد پرديس

برابر مصوبه مورخ ۲۳/۱۲/۶۸ شوراي عالي شهرسازي و معماري ايران درباره موضوع مكان يابي و تعداد جمعيت شهر جديد پرديس، احداث اين شهر از ديدگاه قانوني رسمي شد و در تاريخ ۱/۵/۱۳۶۹ اساسنامه شركت عمران آن به تصويب رسيد. محل استقرار اين شهر پس از انجام مطالعات مكان يابي شهرهاي جديد در ناحيه شهري تهران برگزيده شد. شهر جديد پرديس در فاصله ۳۵ كيلومتري شرق تهران در كنار جاده ترانزيت تهران _ آمل احداث مي شود. اين جاده يكي از راه هاي اصلي كشور است كه پايتخت را به شهرهاي مهم ساحلي درياي خزر متصل مي كند. بنابراين محدوده راهبردي شهر جديد پرديس شامل محدوده شرقي ناحيه شهري تهران تا منتهي اليه حوزه شهري دماوند مي شود. اراضي آب انجيرك به دليل عوامل مناسبي كه در زير مي آيد براي احداث شهر جديد پرديس با ظرفيت ۲۰۰ هزار نفر جمعيت برگزيده شده است:

* فاصله مناسب با تهران (حدود ۳۵ كيلومتر).

* استقرار آن در مسير يكي از جاده هاي اصلي كشور.

*وجود موانع توپوگرافي كه مانع اتصال اين ناحيه به تهران مي شود.

* تراكم بسيار كم جمعيت در اين ناحيه كه از متوسط تراكم سطح كشور با احتساب زمين هاي كويري نيز كمتر است.

* وجود شرايط مناسب زيست محيطي و چشم اندازهاي طبيعي.

 

به شرط تحقق برنامه هاي پيش بيني شده، در اين شهر مي توان ۲۰۰ هزار نفر جمعيت را در زميني به مساحت ۲۱۴۰ هكتار مستقر كرد و امكانات بالقوه تأمين ۵۰ هزار شغل وجود خواهد داشت.

همچنين در بخش شرقي ناحيه شهري تهران مي توان نقش شهر مياني را براي شهر جديد پرديس در نظر گرفت، اما مطالعات جمعيتي، تعداد جمعيت محدوده راهبردي شهر جديد پرديس را در حدود سال ۱۴۰۰ در شرايط ادامه روند خود به خودي استقرار جمعيت و تشديد آن بالغ بر ۲۵۷ هزار نفر نشان مي دهد كه به طور محسوسي بيش از ظرفيت جمعيتي تعيين شده براي اين شهر مي باشد.

براي اين شهر از نظر نقش خدماتي، دو عملكرد تحقيقاتي علمي و توريستي- تفريحي پيش بيني شده است، زيرا عملكرد شهر فراتر از مرزهاي كالبدي آن خواهد رفت و به حوزه نفوذ خود اثر خواهد گذاشت. مراكز تحقيقات پزشكي و مخابراتي نيز در پرديس مستقر خواهد شد، بنابراين شهر جديد پرديس به كانون علمي، تخصصي و فني ناحيه شهري تهران و احتمالاً تحقيقات اجتماعي كشور مبدل مي شود. همچنين عملكرد توريستي _ تفريحي شهر سبب رونق فعاليت هايي چون هتلداري، ايجاد رستوران و احداث مراكز تفريحي و سياحتي در محور ارتباطي با شهر تهران خواهد شد، چنانچه شهر جديد پرديس بتواند در نظام سلسله مراتب فضايي شهري تهران نقش مياني را ايفا كند و خدمات اداري، سياسي و تجاري ناحيه شرق تهران بزرگ را سامان دهد، مي توان به تحقق عملكردهاي آن اميدوار شد.

الگوي شهرهاي جديد در ايران

شهرهاي جديد ايران از نظر استقرار در فضا و كاركرد در پنج الگو طبقه بندي مي شوند:

۱

- شهرهاي جديد سازماني _ صنعتي

اين الگو به عنوان نخستين اقدام در زمينه ايجاد شهرهاي جديد و براي استفاده بهينه از منابع و امكانات بالقوه در مناطق مختلف كشور طراحي و احداث شده است. اين گونه شهرها به دليل دارا بودن موقعيت جغرافيايي و شرايط اقتصادي _ اجتماعي خاص، پذيراي نقش ويژه اي شده اند و بيشتر آنها از خوداتكايي برخوردار بوده اند و مشاغل و خدمات كافي براي ساكنان ايجاد كرده اند، مانند آبادان، انديمشك، مسجد سليمان، پولادشهر، پيرانشهر، بندر شاهپور، آغاجاري، هفتگل، زرندنو، شهرك مس سرچشمه و شهرك هاي صنعتي البرز، ساوه، رشت و غيره.

۲- شهرهاي جديد اقماري

متداول ترين نوع ايجاد شهرهاي جديد در ايران شهرهاي جديد اقماري است. ضرورت احداث چنين شهرهايي ناشي از رشد روز افزون مشكلات شهرهاي بزرگ در قبل و بعد از انقلاب بوده است. از اين الگو بيشتر در اطراف شهرهاي بزرگ به خصوص تهران استفاده شده است و نقش عمده آن ساماندهي فضايي شهر اصلي و جذب سرريزهاي جمعيتي شهرهاي بزرگ مي باشد.

پيش از انقلاب به دنبال اجراي طرح هاي جامع شهري و ناحيه اي ده ها شهرك و قطب صنعتي به وجود آمده اند كه علاوه بر بخش خصوصي، وزارت مسكن و شهرسازي در احداث آنها سهيم بوده است، علاوه بر اين شهرها، بعد از انقلاب نيز شهرهاي جديدي در دست احداث هستند. بعضي از شهرهاي جديد در قبل و بعد از انقلاب عبارتند از: شاهين شهر، مجلسي و بهارستان در اصفهان، هشتگرد، پرند، انديشه در تهران، علوي در بندرعباس، سهند در تبريز، صدرا در شيراز، رامين در اهواز، رامشار در زابل، طبس در چاه بهار، گلبهار و بينالود در مشهد و مهاجران در اراك. اين گونه شهرها در خارج از محدوده طرح جامع و بيشتر در ناحيه شهري مادرشهرها براي تحقق راهبرد ايجاد شهرهاي جديد مصوب شوراي عالي شهرسازي كشور احداث شده اند و براي توسعه ناپيوسته شهر اصلي ايفاي نقش مي كنند.

پس از انقلاب نيز به دليل پيش بيني دو برابر شدن جمعيت كشور و سه برابر شدن جمعيت شهري آن طي دوره ۱۴۰۰-۱۳۶۵ لزوم طراحي و احداث اين شهرها براي ساماندهي فضايي شهرهاي بزرگ و كنترل رشد جمعيتي و كالبدي آنها مطرح شد.

۳- شهرهاي جديد با هويت مستقل

اين الگو براي تعادل در توزيع جمعيت و امكانات، توسعه ناحيه اي، خودكفايي نسبي از نظر اشتغال و خدمات، رعايت اصول زيست محيطي و در نهايت جدايي گزيني از مشكلاتي كه در شهرهاي بزرگ با آنها مواجه هستند به كار مي رود. در ايران از نظر كاركرد هيچ كدام از شهرهاي جديد ساخته شده موفق به ايفاي كاركردي از اين نوع نبوده اند.

۴- شهرهاي جديد پيوسته

شهرهاي جديد پيوسته بيشتر در چارچوب طرح جامع مادرشهر مكان يابي شده اند و به عنوان بخش مسكوني يا صنعتي آن عمل مي كنند. بيشتر اين شهرها با گذشت زمان از نظر فيزيكي در شهر اصلي ادغام شده اند و فضاي زيستي ، توليدي دوگانه اي را با آن ايجاد كرده اند، مانند ملك شهر و خانه اصفهان در اصفهان، كوي ولي عصر در تبريز ، رضا شهر در مشهد، لويزان، كن و اكباتان در تهران، صفائيه در يزد و معالي آباد در شيراز كه همه آنها با هدف شهرك ها و مجتمع هاي مسكوني براي تأمين مسكن كارمندان دولت و افراد و نيز ساماندهي فضايي مادرشهر ايجاد شده اند. ويژگي بارز آنها فقدان اقتصاد پايه اي و نقش توليدي است. اين گونه شهرها در پيش از انقلاب براي اجراي برنامه پنجم عمراني و پس از انقلاب براي تحقق سياست واگذاري زمين شهري به افراد احداث شده اند.

۵. شهرك هاي شركتي

شهرك هاي شركتي، اجتماع هاي برنامه ريزي شده اي براي اسكان شاغلان مجتمع هاي جديد صنعتي است؛ همانند كشت و صنعت ها و مجتمع هاي صنعتي- معدني و كشاورزي. اين گونه شهرها براي اقدام هايي نظير استقرار صنايع جديد در نواحي دور افتاده و بهره برداري از منابع طبيعي در نقاط جديد به وجود آمده اند. اين شهرها عموماً در گذشته براساس سياست توسعه برون زا و بدون توجه به اوضاع جامعه و منافع ملي و فقط بنا به خواست برنامه ريزان خارجي ايجاد شده اند. براي ايجاد آنها به شرايط تاريخي، سنتي، فرهنگي و روانشناسي مردم توجهي نشده است و بيشتر در بن بست توسعه گرفتار شده اند. اين الگو، اغلب فاقد مطالعات مكان يابي دقيق است و مسائلي همانند هزينه هنگفت ساخت و ساز، فقدان شرايط مساعد براي حمل و نقل، فقدان آب كافي و نامساعد بودن آب و هوا موجب عدم جذابيت آنها شده است. اين گونه مجتمع ها با توجه به دورافتادگي، داراي خصلت جزيره اي بوده، همچنين محروميت هاي متعددي در زمينه بهداشت، آموزش، اوقات فراغت، تأمين مايحتاج زندگي و روابط اجتماعي گسترده دارند؛ مانند كشت و صنعت نيشكر هفت تپه، كارون، دو شهر كارگري و دو شهرك كارمندي كه طي دهه چهل در فاصله ۲ تا ۲۷ كيلومتري كارخانه توليد و تصفيه نيشكر و همچنين شهرك هاي بوستان، ني آباد و شوشتر نو كه براي اسكان ۹۵۰۰ نفر از كاركنان كشت و صنعت كارون در سال ۱۳۵۶ احداث شده اند. از جمله مشكلات اين گونه شهرها مي توان به موارد زير اشاره كرد:

* وابستگي شهر به يك فعاليت اقتصادي و اشتغال ناشي از آن؛

* محدوديت جمعيت شهر كه ناشي از فقدان تشكيلات آزاد رشد جمعيت است، زيرا فقط كاركنان شركت، جمعيت شهر را تشكيل مي دهند؛

* مالكيت انحصاري شركت بر اراضي؛

* الگوي مسكن سازماني به عنوان شيوه عمده تصرف مسكن؛

* وابستگي خدمات شهر به شركت؛

* جدايي شهر از شبكه شهرها و آبادي هاي ناحيه؛

* فقدان رونق شهري؛

* هزينه سنگين نگهداري شهر و مشكلات توسعه آن.

 

كاركردهاي شهرهاي جديد

 

* پاسخ به نيازها

برنامه هاي نوسازي يا ساخت شهرهاي جديد در اطراف شهرهاي بزرگ در پاسخ، به سه نياز طراحي مي شود: نيازهاي جمعي در سطح ملي يا منطقه اي، نيازهاي فردي يا اجتماعي شهروندان، نيازهاي سازمان دولتي از جمله شهرداري ها

* تصميم اقتصادي و شهري:

نرخ پايين زمين ها و تعادل مجدد توسعه منطقه اي

هدف اصلي شهرهاي جديد استفاده از زمين هاي بكر و ارزان قيمت است كه تاكنون مورد بهره برداري قرار نگرفته است. اين زمين ها عمدتاً در حاشيه شهرها يا دور از آن قرار دارند و معمولاً بين متروپل و شهرهاي اقماري واقع شده اند.

* شهر جديد نبايد نمونه اي مجزا از كل و براي خود باشد.

شهر جديد عضو مجموعه اي سيستم شهري است و با الگوهاي برنامه ريزي اقدام به ايجاد زيرساخت ها مي كند.

شهر جديد كنترل كننده رشد بي رويه جمعيت مادر شهر است و در عين حال با استفاده از آن جمعيت، سعي در كمك به توسعه اجتماعي- اقتصادي دارد. اين كمك ها در خصوص سرمايه گذاري ها، زيرساخت هاي حمل و نقل شهري، تأسيسات و خدمات رساني شهري است.

* از وظايف شهرهاي جديد:

ايجاد مراكز فعال و پوياست.

مراكز فعال و پويا از مهمترين عناصر شهر جديد به شمار مي روند و اين امر در پرتو برنامه ريزي صحيح امكان پذير است. اين مراكز مي توانند در مبادلات مختلف اجتماعي، تجاري و اقتصادي نقش عمده اي داشته باشند.

* انطباق با مكانيسم هاي مالي و مديريتي

تحقق شهرهاي جديد نيازمند به كارگيري مكانيسم هاي مالي و مديريتي است. طراحي برنامه هاي شهري موقعي امكان پذير است كه با دقت كافي همراه باشد و در عين حال از لحاظ مالي پشتيباني شود.

ايجاد شهرهاي جديد بايد مرحله اي جديد از سياست مديريتي را در خصوص برنامه هاي مختلف ارائه نمايد. اين شهرها در عين حال بهترين مكان آزمايشي تجارب مديريتي هستند.

* شهر جديد: مجموع عوامل شهري

شهر جديد فقط مجتمع هاي مسكوني، خانه هاي گروهي و فردي نيست، بلكه داراي مراكز تجاري و اداري، مراكز شهري، مناطق فعاليت ها، مؤسسات، زيرساخت ها، خدمات عمومي و خصوصي و محله هاي مسكوني مي باشد.

در عين حال، شهر جديد در ابعاد خاص خود، با اسكان هزاران نفر در خود، معيارهاي فرهنگي و اخلاقي منحصر به فردي نياز دارد.

* شهر جديد: يك اقدام فرهنگي

از آنجا كه شهر جديد براي پاسخگويي به نيازهاي جمعيت ها است. لذا، به دنبال آن است كه جمعيت را به شيوه هاي جديد علمي- فني نيز آشنا سازد و يك گام بيشتر به سوي تمدن ببرد. با توجه به اين كه شهر جديد در پي ارائه جديدترين راه حل ها براي شهروندان است، شايد بتواند در اين زمينه ها به مردم كمك نمايد و آنها را تشويق به اصول مدني كند تا كمتر درگير مسائلي از قبيل تفكيك اجتماعي- شهري و غيره شوند.

در شهر جديد تركيبي از مساكن، دفاتر تجارت ها، آموزش هاي علمي- هنري، صنايع دستي، مشاغل آزاد و غيره و وجود دارد. از اين رو، در اين گونه شهرها شاهد حضور همه اين عوامل هستيم.

* شهر جديد و نياز به مديريتي مناسب

يك شهر جديد نياز به مديريتي كلي و فعال دارد. با توجه به ساختارهاي جديد و نيازهاي گوناگون شهر جديد، مديريتي مناسب از ضروريات اساسي آن به شمار مي رود تا به كارگيري كليه نيروها و امكانات، همگان را در مسيرهاي طراحي شده شهر هماهنگ سازد.

شهرهاي جديد مهمترين و بهترين پديده عصر جديد محسوب مي شوند و به عنوان مظهر «تمدن جديد» به شمار مي روند.

ويژگي هاي شهرهاي جديد

اولين ويژگي شهرهاي جديد، احداث آنها در خارج از مناطق شهرهاي مادر است تا منطقه جديد به عنوان يك قطب موثر براي شهر اصلي عمل كند.(مثل شهر فولادشهر)

دومين ويژگي آن در خصوص ايجاد چارچوب جديدي از كاركردهاي اسكان، كار، آموزش، اوقات فراغت، تجارت و غيره است. شهرهاي جديد بريتانيا، فرانسه و هلند(للشتاد، هلوستلي) يا بخشهاي شهر كوپنهاك در اين راستا، قرار دارند.

در بريتانيا، هدف اوليه ايجاد شهرهاي جديد استقلال و خودكفايي بود و احداث شهرهاي برنامه ريزي شده مثل ميلتون كينز يا هامپشير جنوبي در ۱۰۰ كيلومتري لندن بدين منظور بوده و يا حتي احداث شهرهاي متوسط با جمعيت ۱۰۰ تا ۲۰۰ هزار نفر در چند دهه اخير براي كمك به مادر شهرها(و در عين حال با حفظ استقلال آنها) بوده است. در حالي كه در فرانسه هدف از ايجاد شهرهاي جديد در منطقه پاريس با جمعيت ۳۰۰ تا ۵۰۰ هزار نفري برخورداري اين شهرها از امكانات شهر پاريس و در عين حال ايجاد مراكز جديد شهري است.

ويژگي سوم اقماري شدن شهرهاي جديد است تا با يك كمربند سكونتي بتواند شهر مادر را پوشش دهند. امكانات مربوط به حمل و نقل (مترو و ...) طبعاً كمك مي كند كه اين شهرها بتوانند اين ويژگي را دارا باشند. شهرهاي رانشتاد (آلمان) لوميراي، كان اروويل (فرانسه) و شهرهاي جديد آمريكايي در اين طبقه بندي قرار مي گيرند.

شهرهاي جديد با ويژگي هاي زير مشخص مي شوند:

تمايلات جمعيتي، اقتصادي و اجتماعي، كنترل رشد جمعيت، نرخ بالاي شهر نشيني، كاهش زمان كار و افزايش اوقات فراغت و هماهنگي در امر توسعه

جنبه هاي طبيعي و تاريخي: ارزشيابي محيط طبيعي، توجه به آثار و بناهاي تاريخي و غيره. به طور خلاصه، شهر جديد پديده اي اجتماعي- اقتصادي در جهان است كه داراي الگوي رفتاري خاص در مسائل جمعيتي و نقش ويژه اي در درمان بيماريهاي اجتماعي، صنعت و مسائل مسكن اجتماعي است. به طور كلي، شهر جديد ابزاري براي مسائل مختلف حيات شهري است.

شهرها در جست‌و‌جوي مفهومي نو

از قرن نوزدهم، انديشمندان از شهر صنعتي توصيفي هراس انگيز را مطرح مي كنند و بي نظمي آن را در همه متون خويش گوشزد مي سازند؛ موضوعــي كه برخي از انديشمـندان قـرن بيسـتم نيز برآن باورند.

در چنين هول و هراســي است كه مفهـوم شهرسازي در معناي جديد آن تولد مي يابد. شهر سازي، زماني متولد مي شود كه انگاره ها و الگو هايش، به گونه اي ماتقدم شكل گرفته است؛ الگوهايي كه برآنند تا با اجبار، خود را به واقعيت تحميل كنند؛ انگاره ها و الگوهايي كه شماري معدودند و عمدتاً همان هايي هستند كه از آغاز، توسط تخيل گرايان قرن نوزدهم پايه گذاري شدند.

شهر از همان آغاز تولدش، مفهوم خود را در فلسفه و حكمت جست وجو مي كند. از نخستين انديشمنداني كه «اور» و «موهنجودارو» و «شوش» و «تئوچه تيتيلان» و... را بر پا داشتند، تا آخرين كساني كه مفهوم شهر را در ناشهرسازي و شالوده شكني جست وجو مي كنند، همه در پي تعميق فلسفي اين مفهوم هستند و برآنند تا از حكمت نظري به حكمت عملي دست يابند و آن را شكلي كالبدي- فضايي بخشند.

از اين رو در پس همه تجليات كالبدي- فضايي و در بـــن هر آنچه «ناكجاآباد» و «آرمان شهر» خوانده مي شود، انديشه هايي متاثر از نحوه نگرش فلسفي به جهان و حكمت نهفته است. شناخت اين انديشه ها و حكمت هاي منبعث از آنها، اولين گام در انديشيدن به مقوله شهر است. اهميت برداشتن اين گام و حركت در مسير درست، به خصـــوص در پي تحولات فن شناختي دو ســده اخيــر دوچندان مي شود.

اگر رنسانس در جست وجوي يافتن حكمت عملي و كاربردي در بازگشت به مفاهيم كهن و نوپردازي آنهاست و سعي دارد كه فضاي شهر خويش را بر اين مبنا رقم زند، انقلاب صنعتي با عرضه حكمت عملي خويش، مفهوم فلسفي جديدي از شهر را به دست مي دهد. اگر در دوران قديم، فلسفه از طريق حكمت عملي، چهره شهر را مي آراست و فضاي آن را مي پرداخت، در دوران جديد، فلسفه شهرسازي راه خويش را از حكمت عملي آن جدا مي كند؛ انديشه و عمل از هم دوري مي جويند و ناكجاآبادها در مقابل شهرهاي قارچ گونه، سست پايه، خود به خودي يا طراحي شده قرار مي گيرند.

در حالي كه فلاسفه قرن نوزدهم، نقد شهر را از نقد جامعه صنعتي جدا نمي سازند و بر مبناي اين نقد، مدينه فاضله خويش را بنا مي نهند، عمل گرايان، شهر موجود را بر مبناي عملكــــرد هايي مي سازند و مي پردازند كه انقلاب فن شناختي سبب شــــــده است. هـنــر جــاي خــويــش را به فــن مي سپــارد و معـمار-هنـــــــرمند در مقابل معمار- مهندس عقب مي نشيند. انديشه هاي شهرسازي پيش از هر زمان ديگري در زمينه هاي فلسفي و حكمت عملي به جولان در مي آيند.

از قرن نوزدهم، انديشمندان از شهر صنعتي توصيفي هراس انگيز را مطرح مي كنند و بي نظمي آن را در همه متون خويش گوشزد مي سازند؛ موضوعــي كه برخي از انديشمـندان قـرن بيسـتم نيز برآن باورند. در چنين هول و هراســي است كه مفهـوم شهرسازي در معناي جديد آن تولد مي يابد.

شهر سازي، زماني متولد مي شود كه انگاره ها و الگو هايش، به گونه اي ماتقدم شكل گرفته است؛ الگوهايي كه برآنند تا با اجبار، خود را به واقعيت تحميل كنند؛ انگاره ها و الگوهايي كه شماري معدودند و عمدتاً همان هايي هستند كه از آغاز، توسط تخيل گرايان قرن نوزدهم پايه گذاري شدند؛ الگوهايي كه عمدتاً در سه زمينه اصلي مطرح گرديدند: الگوي خردگرا كه ترقي، فناوري و كارآيي را مد نظر داشت، الگوي سنت گرا كه بر ارزش هاي احساسي، ادراكي و زيباشناسي تكيه مي كند و الگوي ضدشهري كه بر آن است تا مفهوم كهن شهر و روستا را در هم ريزد و شكل جديدي از استقرار را بيان دارد.

با فاصله صدساله از تدوين اين انگاره ها و الگوها، امروزه نيز طرح هايي با ظاهر بسيار متفاوت، همان استخوان بندي مطروحه در قرن نوزدهم را در خود دارند و به همان گونه در پي چهره پردازي الگو ها بوده و به همانگــونه به تجربه واقعيات مي پردازند. شكست هاي شهرسازي امروز نيز ريشه هاي خود را در اين بازنگري و تجربه الگويي باز مي يابد. اكنون سخن بر آن است كه اين مسائل، بدون جست وجوي يك شهرسازي كمتر نظريه اي و بسيار انساني تر قابل حل نخواهد بود و به همين دليل است كه پرداختن عملي به محيط در دستور كار قرار گرفته است؛ محيطي كه براي انسان و نه مسلط بر او برنامه ريزي و طراحي شده باشد.

تعريف شهر جديد

شهر هاي جديد در نظام هاي اجتماعي- اقتصادي جهان و با توجه به تحولات نظريه اي، بسيار دگرگون شده اند. هنوز تعريف جامعي براي شهر هاي جديد ارائه نشده است اما مي توان تعاريف زير را براي آنها بيان داشت:

1 - اجتماع هاي برنامه ريزي شده اي در پاسخ به اهداف از پيش تعيين شده.

2 - اجتماعي خود اتكا با جمعيت و مساحت مشخص؛ فاصله اي معين از مادر شهر با برنامه ريزي از پيش تعيين شده و اهداف معين.

3 - معمولاً براي تمركززدايي كالبدي، اقتصادي و اجتماعي طراحي مي شود تا با وجود جاذبه نزديك به شهرهاي بزرگ، جمعيت تشويق به خروج از مادرشهر شود.

بنابراين شهر جديد داراي تاريخ تولد مشخص است و در زمان كوتاه معيني ساخته مي شود. شهر جديد با حومه، اختلاف اساسي دارد؛ حومه يك ناحيه مجزاي مسكوني است كه ساكنان آن براي كار به شهر دورتر رفت وآمد مي كنند اما شهر جديد بايد همه عملكرد هاي شهري را به اندازه معين داشته باشد.(زياري، 1383 )

روند شهر هاي جديد

از زمان احداث سكونت گاه هاي شهر هاي جديد كه در آستانه قرن حاضر با طرح انديشه هاوارد و نيز ايجاد باغ شهرهاي ولوين ولچ ورث شروع شد، تاكنون در اهداف اين مراكز سكونتي تحولات بسياري به وجود آمده است. بر اين اساس مي توان شهر هاي جديد را در سه دوره به شرح زير بررسي كرد:

1 - دوره اول/ باغ شهرها به عنوان الگوي اوليه شهر هاي جديد (1938 -1898 ): در اين دوره، باغ شهر ها، شهرك هاي اقماري و سپس شهر جديد به عنوان گزينه اي در برابر رشد فزاينده شهرهاي انگلستان مطرح مي شوند. در اين دوره بر نقش هرچه بيشتر دولت در توسعه اين شهر ها، حد متناسب جمعيت باغ شهر ها و انتقال جمعيت اضافي به آنها تاكيد مي شود. در اين دوره، شهر هاي جديد بيشتر در غالب نظريه ها باقي مي مانند و فقط نمونه هاي محدودي از آنها احداث مي شود.

2 - دوره دوم/ سياست رويارويي با رشد مناطق مادرشهري (1960 -1938 ): با پايان جنگ جهاني دوم، بريتانيا بار ديگر در توسعه شهر هاي جديد پيشگام مي شود. شهر هاي جديد با فاصله اي از مادرشهر، به عنوان مراكز اصلي فعاليت با قطبيت ناحيه شهري پذيرفته مي شوند. بدين ترتيب همزمان با توسعه شهر هاي جديد بريتانيا، پيرامون برخي از پايتخت هاي بزرگ جهان (مسكو ، پاريس و توكيو) و حوزه هاي مادرشهر، احداث سكونتگاهاي شهري جديد آغاز مي شود.

3 - دوره سوم/ تحول در اهداف شهر هاي جديد (1970 -1960 ): در اين دوره، شهرهاي جديد به عنوان ابزار سازمان دهي فضاي ملي، برنامه ريزي ناحيه اي و سياست تمركززدايي جمعيتي و اقتصادي مطرح مي شوند. در دوره سوم، شهر هاي جديد بـريتانيا در خدمت توسعه اقتصادي در سطح منطقه قــــرار مي گيرند. ايجاد پايتخت هاي جـديـد(شانديگار، برازيليا و اسلام آباد) گونه اي از اين اهــــداف تلقي مي شود.

مفاهيم نوشهرها از آغاز تا امروز

آدميان از دير باز در مكان ها و سرزمين هاي مختلف و متعددي كه شايد تنها معيار وابستگي آنان به يكديگر در مقابله با مشكلات و سختي هاي زندگي بوده، مي زيسته اند. شهر ها به وجود آمدند، توسعه يافتند، سيطره عظمت و تمدن خود را بر پهنه وسيعي از سرزمين ها گستردند و سپس از صحنه روزگار كنار رفتند.

دلايل نيستي آنها كاملاً مشخص و معلوم نيست. بلاياي طبيعي مانند زلزله، سيل، خشكسالي، قحطي، آتشفشان، توفان يا عوامل ديگري مانند جنگ، به نوعي در تنازع بقاي آنان سهيم بوده و هستي و نيستي تمدن ها را تحت الشعــاع قــرار داده اند.

با وجود اين، حيــات آدمي در كنار شهرهـاي نوبـنـياد ادامه يافــــته و مشـاهده مي كنيم كه در پي نابــودي شهر ها، باز شهر هاي ديگـــــري احداث مي گــردند. بنابراين شهر سازي يكي از كهن ترين نياز هاي بشري به شمار آمده و هرگز شهري در تاريخ وجود نداشته كه به تمامي توسط معماران ســاخته شده باشد بلكه شهر را مي بايست محصول قدرت و اقتدار حكومت ها و دولت ها دانست.

منابع:

۱- رباني، رسول، وحيدا، فريدون، ،۱۳۸۱ جامعه شهري، ناشر: دانشگاه اصفهان و سازمان سمت

۲- صالحي، اسماعيل، ،۱۳۷۷ اداره امور شهرهاي جديد (جلد اول)، مديريت ساخت، ناشر مركز مطالعات برنامه ريزي شهري

۳- نقدي، اسدالله، ۱۳۸۲ درآمدي بر جامعه شهري(انسان و شهر) ناشر فناوران

۴- زياري، كرامت الله ۱۳۸۲ برنامه ريزي شهرهاي جديد، چاپ سازمان و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي

لینک به دیدگاه
  • 8 ماه بعد...

تعاريف

شهرهاي جديد در نظام هاي اجتماعي- اقتصادي جهان و با توجه به تحولات نظريه اي بسيار دگرگون شده اند. هنوز تعريف جامعي براي شهرهاي جديد ارائه نشده است. اما مي توان تعاريف زيرا را براي آنها پذيرفت:

۱- شهرهاي جديد اجتماع هاي برنامه ريزي شده اي است كه در پاسخ به اهداف از پيش تعيين شده ايجاد مي شود.

۲- ايجاد شهر جديد عملي ارادي است كه فرض را بر وجود يك منبع قدرت يا سازماني مي گذارد كه تأمين كننده مكان و منابع براي توسعه شهر و اعمال كنترل مداوم بر آن است تا شهر به اندازه بادوامي برسد.

۳- شهر جديد اجتماعي خود اتكاست با جمعيت و مساحت مشخص، فاصله اي معين از مادرشهر، برنامه ريزي از پيش تعيين شده اهداف معين و همچنين برخوردار از تمام تسهيلات لازم براي يك محيط مستقل.

۴- معمولاً شهرهاي جديد براي تمركززدايي كالبدي اقتصادي و اجتماعي در ناحيه شهري شهرهاي بزرگ طراحي مي شوند تا با وجود جاذبه نزديكي به شهرهاي بزرگ جمعيت تشويق به خروج از مادرشهر شوند تا اسكان به همراه اجراي برنامه هاي توسعه اقتصادي، اجتماعي فراهم آيد. بدين ترتيب جذب سرريز هاي جمعيتي ساماندهي فضايي مادرشهر و ناحيه شهري بهبود وضعيت محيط كار زندگي سالم و اجتماعي كامل ميسر مي شود در واقع مفهوم شهر جديد مفهوم اجزاي يك شهر در ارتباط ارگانيك با يكديگر است.

بنابر تعاريف قبلي شهرهاي جديد داراي تاريخ تولد مشخصي هستند و در زمان كوتاه و معيني ساخته مي شوند. اين گونه شهرها در تضاد كامل با پيدايش و تحول شهرهاي متراكم هستند و بر اساس يك هسته پيش از آن كه به وجود آيند تشكيل مي شوند و به كندي رشد مي كنند. معمولاً برنامه ريزي شهر جديد مبتني بر پيش بيني جمعيت است تا اين جمعيت تضميني پايه اي براي پيش بيني نيازهاي كالبدي اقتصادي و اجتماعي آينده باشد. طراحي و ساخت شهرهاي جديد بيشتر در زمين هاي بكر و غيرقابل كشت و بدون هسته اوليه صورت مي گيرد.

دلايل ايجاد شهرهاي جديد

سياست ايجاد شهرهاي جديد پس از انقلاب به يقين از بزرگترين و بااهميت ترين سياست هايي است كه در زمينه شهرسازي و به طور كلي شهرنشيني كشور اتخاذ شده است اما بايد ديد منشاء اتخاذ چنين سياستي چه بوده و بر اساس كدام راهبردي به اين نتيجه ختم شده است. در اين باره وزارت مسكن علاوه بر وجود مشكلات كالبدي شهرها دلايل زير را ارائه داده است:

۱- جمعيت كشور در سال ۱۴۰۰ به ۱۳۰ ميليون خواهد رسيد كه ۹۶ ميليون نفر در مناطق شهري و ۳۴ ميليون نفر در مناطق روستايي اسكان مي يابند. برابر اين پيش بيني جمعيت شهرنشين كشور در سي سال آينده سه برابر مي شود و بر پايه اين فرض تعدادي از شهرها و تراكم آنها و ساير موارد ثابت خواهد ماند بنابراين نياز به سطحي معادل سه برابر سطح موجود شهرها خواهد بود. در چهارچوب اين استدلال چون پيرامون شهرها را باغ ها و مزارع مي پوشاند براي پيشگيري از انهدام آنها ضرورت احداث شهرهاي جديد مطرح مي شود.

۲- حل مشكل مسكن شهري و حل مشكلات ناشي از نارسايي هاي امور زيربنايي شهرها و هرج و مرج و نابساماني كالبدي شهرها هرچند كه عوارضي تبعي ديگر ناشي از تراكم شديد جمعيت در چند شهر بزرگ نظير بيكاري، فقر، حاشيه نشيني و غيره نيز در اتخاذ تصميم ايجاد شهرهاي جديد نقش داشته است.

۳- تمركززدايي از شهرهاي بزرگ و جذب سرريزهاي جمعيتي آنها، جلوگيري از توسعه بي رويه شهرهاي بزرگ، ايجاد تعادل رشد اقتصادي و اجتماعي كنترل حركات مهاجرتي و نيز به سبب اشباع امكانات شهرهاي بزرگ در جذب جمعيت مهاجر. اگر به سير اتخاذ سياست هاي پاسخگويي به مشكلات شهرنشيني در ايران پس از انقلاب اسلامي نگريسته شود مشخص مي گردد كه در پاسخ به مشكل مسكن ابتدا با واگذاري زمين هاي مصادره شده به شهرنشينان و برخي مهاجرين فاقد مسكن تا حدي از شدت بحران كاسته شده وليكن به زودي عدم كارآيي اين راه حل به ويژه در شهرهاي بزرگ به اثبات رسيد از اين رو براي كمك به واگذاري زمين به نيازمندان و جلوگيري از زمين بازي در اين شهرها قانون زمين شهري وضع شد. صرف نظر از اين كه در اين دوره تا چه حد سياست ارائه مسكن تحقق يافته است، به طور كلي مسكن با واگذاري زمين و همچنين ساخت و سازهاي وسيع تا حدي خود انگيخته تأمين شده است. براي برنامه ريزي و طراحي دقيق اين گونه مجموعه ها به صورتي صحيح و از پيش انديشيده شده، ضرورت ايجاد و طرح هاي آماده سازي مطرح شد. اما در برخي از شهرهاي بزرگ، شهرهايي با محدوديت هاي ويژه، يافتن اراضي وسيع مناسب، آماده سازي و متصل به بافت موجود شهر ميسر نشد از اين رو توسعه ناپيوسته به عنوان يگانه راه پاسخگويي به گسترش برخي از شهرهاي بزرگ يا شهرهايي با موقعيت ويژه مطرح گرديد. اين چنين توسعه اي ديگر نمي توانست مانند طرح هاي آماده سازي از زيربناهاي شهر موجود استفاده كند و حداكثر بايد به تأمين خدمات در حد ساكنان خود اكتفا نمايد. زيرا به دليل فاصله از شهر اصلي بايد به خود متكي بوده و نيز داراي زيربناهاي لازم خدمات و صنايع باشد تا به صورت يك شهر مستقل و پويا عمل كند.

اهداف عمده شهرهاي جديد

مهمترين اهداف شهرهاي جديد را به شرح زير مي توان برشمرد:

۱. جلوگيري از توسعه بي رويه و كلانشهر شدن مادرشهر

۲. انتقال كارگاه ها از مادرشهر به شهر جديد

۳. جذب سرريز جمعيت با ايجاد كانون هاي اشتغال در شهر جديد

۴. جلوگيري از بالا رفتن قيمت زمين در مادرشهر و بورس بازي زمين به علت توسعه نامحدود مادرشهر

۵. پالايش مادرشهر براي سازماندهي توسعه آن به شكل منفصل

۶. كاهش هزينه رفت و آمد از مادرشهر به مناطق صنعتي اطراف شهرهاي بزرگ و حذف زمان تلف شده كاركنان مناطق صنعتي مذكور و جابجايي ساكنان به علت وسعت شهر بزرگ

۷. جلوگيري از ايجاد حاشيه نشيني در شهرهاي بزرگ

۸. سبك شدن بار ترافيك در داخل مادرشهر

۹. احداث محل سكونت در نزديكي محل كار

۱۰. استفاده از اراضي غيرزراعي براي ايجاد شهرهاي جديد و جلوگيري از تخريب اراضي كشاورزي حومه شهرهاي بزرگ

۱۱. ايجاد اشتغال در شهر جديد و جلوگيري از خوابگاهي شدن آنها

۱۲. تنزل بهاي تمام شده واحدهاي مسكوني به علت پايين بودن بهاي زمين با توجه به نسبت هزينه ساخت و قيمت زمين در شهرهاي بزرگ و در نتيجه امكان ارائه مسكن به مردم

۱۳. انتقال سرمايه هاي كوچك مردم از فعاليت هاي واسطه اي به سرمايه گذاري در مسكن و صنايع و كارگاه هاي توليد ي به علت پايين بودن قيمت زمين و حذف سرقفلي هاي كلان در شهرهاي بزرگ

۱۴. كاهش هزينه هاي توسعه زيربناي مادرشهر

۱۵. آزاد شدن سطوح كارخانه ها و كارگاه هاي مزاحم داخل مادرشهر براي ايجاد تأسيسات مورد نياز زيربنايي از قبيل فضاهاي سبز، آموزش خدماتي و ترافيكي

۱۶. جلوگيري از آلودگي محيط زيست در شهرهاي بزرگ كه در بعضي از شهرها از جمله تهران به شكل خطرناكي درآمده است.

۱۷. احداث شهر از پيش برنامه ريزي شده و متناسب با نياز واقعي جامعه

۱۸. امكان كنترل ساخت و سازها در شهر جديد طبق ضوابط مطلوب مطالعه شده

۱۹. پالايش شهر از شغل هاي كاذب و مخرب كه با توسعه رشد شهرهاي بزرگ روبه ازدياد است.

مسائل شهرهاي جديد

به طور كلي، هر پديده اجتماعي داراي كاركردهاي مثبت و منفي است. لذا، شهرهاي جديد نيز به عنوان پديده هاي اجتماعي گرچه براي پاسخگويي به نيازهاي شهروندان احداث شده ولي در عين حال داراي مشكلات عديده اي است كه در زير به چند نمونه از آنها اشاره مي گردد:

* فقدان تمركز بين بخش هاي خصوصي و دولتي،

* ناكافي بودن سيستم مالي براي تضمين سرمايه گذاري

* عدم برآورد دقيق هزينه ها براي كسب امكانات در بازار و....

* فقدان هماهنگي بين مديريت شهرها و برنامه هاي مربوط به حمل و نقل

* عدم توجه به جنبه هاي تاريخي و هويتي شهروندان، زيرا، شهروندان معرف ويژگي ها، ريشه ها، اصالت و فرهنگ هاي مختلف هستند. اين عدم توجه موجب اختلال در وضعيت روانشناختي ساكنين گشته و عامل تنش هاي فرهنگي، قومي و تاريخي مي گردد. از اين رو، عدم احساس هويت جمعي و تعلق گروهي باعث مي گردد كه آنها نتوانند در روابط اجتماعي مشاركت نمايند.

 

كاركردهاي شهري ناقص

شهر جديد، به رغم كمك هاي متعدد نمي تواند همانند شهرمادر باشد، زيرا جذابيت هاي خاص آن را ندارد. شهرمادر در طول تاريخ شهر شده است و براساس نيازهاي تدريجي شكل هاي جديد از نهادها و سازمان هاي در آن به وجود آمده اند. حال آن كه شهر جديد با توجه به اين كه با فاصله جغرافيايي تعيين شده در اطراف شهرمادر ساخته مي شود. به راحتي نمي تواند خود را تكميل كند و مجبور است به عنوان شهر اقماري و وابسته در كنار شهر متروپل قرار بگيرد. تنوع گروه ها و اقوام، ناشناخته شدن آنها توسط ديگر گروه ها و تنش هاي فرهنگي كه اين وضع ايجاد خواهد كرد، نمي تواند سيماي مطلوبي از شهر ارائه نمايد.

* شهر جديد يك اقدام غير واقع بينانه در جهت دهي شهرنشيني و تمركز به طرف پيرامون محسوب مي شود كه آينده روشني را نشان نمي دهد.

شهرهاي جديد تهران

سياست ايجاد و توسعه شهرهاي جديد در اطراف تهران با توجه به اهداف زير اجرا شده است:

۱. توزيع مناسب و برنامه ريزي شده جمعيت در ناحيه شهري تهران از نظر هدايت سرريز جمعيت كلانشهر تهران به شهرهاي جديد؛

۲. تمركززدايي از كلانشهر ناحيه با انتقال برخي از وظايف آن به شهرهاي جديد به گونه اي كه اين شهرها بتوانند نقش پيوندي بين مراكز جمعيتي كوچك و كلانشهر را ايفا كنند؛

۳. پالايش تهران و بهبود و ارتقاي معيارهاي زيستي و خدماتي در آن؛

۴. جلوگيري از بالارفتن بي رويه قيمت زمين مسكن و همچنين ايجاد نواحي حاشيه نشيني و تخريب اراضي كشاورزي، در اطراف تهران.

براي برآورده شدن اهداف فوق، شهرهاي جديدي در ناحيه شهري تهران مكان يابي شده اند. محدوده ناحيه اي كه به عنوان ناحيه شهري تهران براي مكان يابي شهرهاي جديد مطالعه مي شود، از شمال تا ارتفاعات البرز، از شرق تا شهرستان دماوند، از جنوب تا شهرستان ري و از غرب تا شهرستان قزوين است. اين ناحيه؛ شهرستان هاي تهران، كرج، ورامين، ري و شميرانات، ساوجبلاغ و شهريار را در برمي گيرد و ۱۳ هزار كيلومتر مربع (كمتر از يك درصد مساحت كل كشور) مساحت دارد. اين ناحيه از نظر همبستگي اقتصادي _ اجتماعي، رشد جمعيتي مشابه، راه هاي ارتباطي و دسترسي هاي قديمي داراي بافت درهم تنيده اي است و به عنوان يك ناحيه واحد شناخته مي شود. حجم جمعيت آن طي ۱۳۳۵ _ ۱۳۷۰ ، ۹/۴ برابر شده است، در حالي كه جمعيت كل كشور طي همين مدت ۶/۲ برابر افزايش داشته است (جمعيت ناحيه شهري تهران از يك ميليون و ۹۰۰ هزار نفر در سال ۱۳۳۵ به ۹ ميليون و ۵۰۰ هزار نفر در سال ۱۳۷۰ و ميزان شهرنشيني از ۶/۸۰ درصد به ۹۲ درصد رسيده است.) طي سال هاي اخير از رشد جمعيت تهران كاسته شده، اما به رشد جمعيت ناحيه شهري تهران افزوده شده است (رشد جمعيت شهر تهران طي دهه ۱۳۵۵- ۱۳۶۵ و ۱۳۶۵ _ ۱۳۷۰ معادل ۸/۲ و ۴/۲ درصد بوده است). همچنين ۲۱ درصد مهاجران كل كشور در ناحيه شهري تهران اسكان يافته اند. به طور كلي با خوش بيني بسيار مي توان اظهار داشت كه در ۱۳۹۵ جمعيت ناحيه شهري تهران به ۱۹ تا ۲۱ ميليون نفر مي رسد. طبق محاسبات براي ۶ ميليون نفر فضا مورد نياز است. براين اساس پنج شهر جديد پرديس، هشتگرد، اشتهارد، زاويه و پرند در دستور كار طراحي و احداث براي اسكان مهاجرين و جمعيت مازاد تهران و شهرهاي ناحيه شهري قرار گرفت. بايد طبق برنامه از پيش تنظيم شده دست كم حدود ۳ ميليون نفر از آن به عنوان سرريز جمعيت به اين شهرهاي جديد هدايت و اسكان يابند.

هم اكنون شهر تهران با محدوديت هاي جدي توسعه روبه رو است، زيرا در چند سال گذشته بيش از ۳۰۰ هكتار از اراضي كشاورزي داخل محدوده پنج ساله و ۲۰۰ هكتار از اراضي كشاورزي محدوده ۲۵ ساله زير ساخت و ساز رفته است، در عين حال علاوه بر اراضي كشاورزي، به باغ هاي پيرامون تهران نيز هجوم برده است.

مكان يابي پنج شهر جديد ناحيه شهري تهران (پرديس، هشتگرد، پرند، انديشه و لتيان) با توجه به معيارهاي زير انجام گرفته است.

۱- دسترسي مناسب به شبكه هاي ارتباطي اصلي در ناحيه و فاصله مناسب با شهرهاي بزرگ ناحيه.

۲- امكان تأمين نيازهاي اساسي به تأسيسات زيربنايي از قبيل آب، برق وانرژي.

۳- امكان بهره برداري از توان هاي بالقوه اقتصادي.

۴- عدم هم جواري با نواحي كشاورزي.

۵- مناسب بودن محل استقرار شهر از نظر ايجاد تعادل ميان قطب ها و شهرهاي موجود در ناحيه.

۶- دارا بودن شرايط مناسب اقليمي، توپوگرافي، زيست محيطي و چشم اندازهاي مطلوب.

۷- دارا بودن شرايط مناسب براي احداث شهر از نظر تأمين نيروي انساني و مصالح ساختماني مورد نياز.

شهر جديد پرديس

برابر مصوبه مورخ ۲۳/۱۲/۶۸ شوراي عالي شهرسازي و معماري ايران درباره موضوع مكان يابي و تعداد جمعيت شهر جديد پرديس، احداث اين شهر از ديدگاه قانوني رسمي شد و در تاريخ ۱/۵/۱۳۶۹ اساسنامه شركت عمران آن به تصويب رسيد. محل استقرار اين شهر پس از انجام مطالعات مكان يابي شهرهاي جديد در ناحيه شهري تهران برگزيده شد. شهر جديد پرديس در فاصله ۳۵ كيلومتري شرق تهران در كنار جاده ترانزيت تهران _ آمل احداث مي شود. اين جاده يكي از راه هاي اصلي كشور است كه پايتخت را به شهرهاي مهم ساحلي درياي خزر متصل مي كند. بنابراين محدوده راهبردي شهر جديد پرديس شامل محدوده شرقي ناحيه شهري تهران تا منتهي اليه حوزه شهري دماوند مي شود. اراضي آب انجيرك به دليل عوامل مناسبي كه در زير مي آيد براي احداث شهر جديد پرديس با ظرفيت ۲۰۰ هزار نفر جمعيت برگزيده شده است:

* فاصله مناسب با تهران (حدود ۳۵ كيلومتر).

* استقرار آن در مسير يكي از جاده هاي اصلي كشور.

*وجود موانع توپوگرافي كه مانع اتصال اين ناحيه به تهران مي شود.

* تراكم بسيار كم جمعيت در اين ناحيه كه از متوسط تراكم سطح كشور با احتساب زمين هاي كويري نيز كمتر است.

* وجود شرايط مناسب زيست محيطي و چشم اندازهاي طبيعي.

به شرط تحقق برنامه هاي پيش بيني شده، در اين شهر مي توان ۲۰۰ هزار نفر جمعيت را در زميني به مساحت ۲۱۴۰ هكتار مستقر كرد و امكانات بالقوه تأمين ۵۰ هزار شغل وجود خواهد داشت.

همچنين در بخش شرقي ناحيه شهري تهران مي توان نقش شهر مياني را براي شهر جديد پرديس در نظر گرفت، اما مطالعات جمعيتي، تعداد جمعيت محدوده راهبردي شهر جديد پرديس را در حدود سال ۱۴۰۰ در شرايط ادامه روند خود به خودي استقرار جمعيت و تشديد آن بالغ بر ۲۵۷ هزار نفر نشان مي دهد كه به طور محسوسي بيش از ظرفيت جمعيتي تعيين شده براي اين شهر مي باشد.

براي اين شهر از نظر نقش خدماتي، دو عملكرد تحقيقاتي علمي و توريستي- تفريحي پيش بيني شده است، زيرا عملكرد شهر فراتر از مرزهاي كالبدي آن خواهد رفت و به حوزه نفوذ خود اثر خواهد گذاشت. مراكز تحقيقات پزشكي و مخابراتي نيز در پرديس مستقر خواهد شد، بنابراين شهر جديد پرديس به كانون علمي، تخصصي و فني ناحيه شهري تهران و احتمالاً تحقيقات اجتماعي كشور مبدل مي شود. همچنين عملكرد توريستي _ تفريحي شهر سبب رونق فعاليت هايي چون هتلداري، ايجاد رستوران و احداث مراكز تفريحي و سياحتي در محور ارتباطي با شهر تهران خواهد شد، چنانچه شهر جديد پرديس بتواند در نظام سلسله مراتب فضايي شهري تهران نقش مياني را ايفا كند و خدمات اداري، سياسي و تجاري ناحيه شرق تهران بزرگ را سامان دهد، مي توان به تحقق عملكردهاي آن اميدوار شد.

 

الگوي شهرهاي جديد در ايران

 

شهرهاي جديد ايران از نظر استقرار در فضا و كاركرد در پنج الگو طبقه بندي مي شوند:

۱- شهرهاي جديد سازماني _ صنعتي

اين الگو به عنوان نخستين اقدام در زمينه ايجاد شهرهاي جديد و براي استفاده بهينه از منابع و امكانات بالقوه در مناطق مختلف كشور طراحي و احداث شده است. اين گونه شهرها به دليل دارا بودن موقعيت جغرافيايي و شرايط اقتصادي _ اجتماعي خاص، پذيراي نقش ويژه اي شده اند و بيشتر آنها از خوداتكايي برخوردار بوده اند و مشاغل و خدمات كافي براي ساكنان ايجاد كرده اند، مانند آبادان، انديمشك، مسجد سليمان، پولادشهر، پيرانشهر، بندر شاهپور، آغاجاري، هفتگل، زرندنو، شهرك مس سرچشمه و شهرك هاي صنعتي البرز، ساوه، رشت و غيره.

۲- شهرهاي جديد اقماري

متداول ترين نوع ايجاد شهرهاي جديد در ايران شهرهاي جديد اقماري است. ضرورت احداث چنين شهرهايي ناشي از رشد روز افزون مشكلات شهرهاي بزرگ در قبل و بعد از انقلاب بوده است. از اين الگو بيشتر در اطراف شهرهاي بزرگ به خصوص تهران استفاده شده است و نقش عمده آن ساماندهي فضايي شهر اصلي و جذب سرريزهاي جمعيتي شهرهاي بزرگ مي باشد.

پيش از انقلاب به دنبال اجراي طرح هاي جامع شهري و ناحيه اي ده ها شهرك و قطب صنعتي به وجود آمده اند كه علاوه بر بخش خصوصي، وزارت مسكن و شهرسازي در احداث آنها سهيم بوده است، علاوه بر اين شهرها، بعد از انقلاب نيز شهرهاي جديدي در دست احداث هستند. بعضي از شهرهاي جديد در قبل و بعد از انقلاب عبارتند از: شاهين شهر، مجلسي و بهارستان در اصفهان، هشتگرد، پرند، انديشه در تهران، علوي در بندرعباس، سهند در تبريز، صدرا در شيراز، رامين در اهواز، رامشار در زابل، طبس در چاه بهار، گلبهار و بينالود در مشهد و مهاجران در اراك. اين گونه شهرها در خارج از محدوده طرح جامع و بيشتر در ناحيه شهري مادرشهرها براي تحقق راهبرد ايجاد شهرهاي جديد مصوب شوراي عالي شهرسازي كشور احداث شده اند و براي توسعه ناپيوسته شهر اصلي ايفاي نقش مي كنند.

پس از انقلاب نيز به دليل پيش بيني دو برابر شدن جمعيت كشور و سه برابر شدن جمعيت شهري آن طي دوره ۱۴۰۰-۱۳۶۵ لزوم طراحي و احداث اين شهرها براي ساماندهي فضايي شهرهاي بزرگ و كنترل رشد جمعيتي و كالبدي آنها مطرح شد.

۳- شهرهاي جديد با هويت مستقل

اين الگو براي تعادل در توزيع جمعيت و امكانات، توسعه ناحيه اي، خودكفايي نسبي از نظر اشتغال و خدمات، رعايت اصول زيست محيطي و در نهايت جدايي گزيني از مشكلاتي كه در شهرهاي بزرگ با آنها مواجه هستند به كار مي رود. در ايران از نظر كاركرد هيچ كدام از شهرهاي جديد ساخته شده موفق به ايفاي كاركردي از اين نوع نبوده اند.

۴- شهرهاي جديد پيوسته

شهرهاي جديد پيوسته بيشتر در چارچوب طرح جامع مادرشهر مكان يابي شده اند و به عنوان بخش مسكوني يا صنعتي آن عمل مي كنند. بيشتر اين شهرها با گذشت زمان از نظر فيزيكي در شهر اصلي ادغام شده اند و فضاي زيستي ، توليدي دوگانه اي را با آن ايجاد كرده اند، مانند ملك شهر و خانه اصفهان در اصفهان، كوي ولي عصر در تبريز ، رضا شهر در مشهد، لويزان، كن و اكباتان در تهران، صفائيه در يزد و معالي آباد در شيراز كه همه آنها با هدف شهرك ها و مجتمع هاي مسكوني براي تأمين مسكن كارمندان دولت و افراد و نيز ساماندهي فضايي مادرشهر ايجاد شده اند. ويژگي بارز آنها فقدان اقتصاد پايه اي و نقش توليدي است. اين گونه شهرها در پيش از انقلاب براي اجراي برنامه پنجم عمراني و پس از انقلاب براي تحقق سياست واگذاري زمين شهري به افراد احداث شده اند.

۵. شهرك هاي شركتي

شهرك هاي شركتي، اجتماع هاي برنامه ريزي شده اي براي اسكان شاغلان مجتمع هاي جديد صنعتي است؛ همانند كشت و صنعت ها و مجتمع هاي صنعتي- معدني و كشاورزي. اين گونه شهرها براي اقدام هايي نظير استقرار صنايع جديد در نواحي دور افتاده و بهره برداري از منابع طبيعي در نقاط جديد به وجود آمده اند. اين شهرها عموماً در گذشته براساس سياست توسعه برون زا و بدون توجه به اوضاع جامعه و منافع ملي و فقط بنا به خواست برنامه ريزان خارجي ايجاد شده اند. براي ايجاد آنها به شرايط تاريخي، سنتي، فرهنگي و روانشناسي مردم توجهي نشده است و بيشتر در بن بست توسعه گرفتار شده اند. اين الگو، اغلب فاقد مطالعات مكان يابي دقيق است و مسائلي همانند هزينه هنگفت ساخت و ساز، فقدان شرايط مساعد براي حمل و نقل، فقدان آب كافي و نامساعد بودن آب و هوا موجب عدم جذابيت آنها شده است. اين گونه مجتمع ها با توجه به دورافتادگي، داراي خصلت جزيره اي بوده، همچنين محروميت هاي متعددي در زمينه بهداشت، آموزش، اوقات فراغت، تأمين مايحتاج زندگي و روابط اجتماعي گسترده دارند؛ مانند كشت و صنعت نيشكر هفت تپه، كارون، دو شهر كارگري و دو شهرك كارمندي كه طي دهه چهل در فاصله ۲ تا ۲۷ كيلومتري كارخانه توليد و تصفيه نيشكر و همچنين شهرك هاي بوستان، ني آباد و شوشتر نو كه براي اسكان ۹۵۰۰ نفر از كاركنان كشت و صنعت كارون در سال ۱۳۵۶ احداث شده اند. از جمله مشكلات اين گونه شهرها مي توان به موارد زير اشاره كرد:

* وابستگي شهر به يك فعاليت اقتصادي و اشتغال ناشي از آن؛

* محدوديت جمعيت شهر كه ناشي از فقدان تشكيلات آزاد رشد جمعيت است، زيرا فقط كاركنان شركت، جمعيت شهر را تشكيل مي دهند؛

* مالكيت انحصاري شركت بر اراضي؛

* الگوي مسكن سازماني به عنوان شيوه عمده تصرف مسكن؛

* وابستگي خدمات شهر به شركت؛

* جدايي شهر از شبكه شهرها و آبادي هاي ناحيه؛

* فقدان رونق شهري؛

* هزينه سنگين نگهداري شهر و مشكلات توسعه آن.

كاركردهاي شهرهاي جديد

* پاسخ به نيازها

برنامه هاي نوسازي يا ساخت شهرهاي جديد در اطراف شهرهاي بزرگ در پاسخ، به سه نياز طراحي مي شود: نيازهاي جمعي در سطح ملي يا منطقه اي، نيازهاي فردي يا اجتماعي شهروندان، نيازهاي سازمان دولتي از جمله شهرداري ها

* تصميم اقتصادي و شهري:

نرخ پايين زمين ها و تعادل مجدد توسعه منطقه اي

هدف اصلي شهرهاي جديد استفاده از زمين هاي بكر و ارزان قيمت است كه تاكنون مورد بهره برداري قرار نگرفته است. اين زمين ها عمدتاً در حاشيه شهرها يا دور از آن قرار دارند و معمولاً بين متروپل و شهرهاي اقماري واقع شده اند.

* شهر جديد نبايد نمونه اي مجزا از كل و براي خود باشد.

شهر جديد عضو مجموعه اي سيستم شهري است و با الگوهاي برنامه ريزي اقدام به ايجاد زيرساخت ها مي كند.

شهر جديد كنترل كننده رشد بي رويه جمعيت مادر شهر است و در عين حال با استفاده از آن جمعيت، سعي در كمك به توسعه اجتماعي- اقتصادي دارد. اين كمك ها در خصوص سرمايه گذاري ها، زيرساخت هاي حمل و نقل شهري، تأسيسات و خدمات رساني شهري است.

* از وظايف شهرهاي جديد:

ايجاد مراكز فعال و پوياست.

مراكز فعال و پويا از مهمترين عناصر شهر جديد به شمار مي روند و اين امر در پرتو برنامه ريزي صحيح امكان پذير است. اين مراكز مي توانند در مبادلات مختلف اجتماعي، تجاري و اقتصادي نقش عمده اي داشته باشند.

* انطباق با مكانيسم هاي مالي و مديريتي

تحقق شهرهاي جديد نيازمند به كارگيري مكانيسم هاي مالي و مديريتي است. طراحي برنامه هاي شهري موقعي امكان پذير است كه با دقت كافي همراه باشد و در عين حال از لحاظ مالي پشتيباني شود.

ايجاد شهرهاي جديد بايد مرحله اي جديد از سياست مديريتي را در خصوص برنامه هاي مختلف ارائه نمايد. اين شهرها در عين حال بهترين مكان آزمايشي تجارب مديريتي هستند.

* شهر جديد: مجموع عوامل شهري

شهر جديد فقط مجتمع هاي مسكوني، خانه هاي گروهي و فردي نيست، بلكه داراي مراكز تجاري و اداري، مراكز شهري، مناطق فعاليت ها، مؤسسات، زيرساخت ها، خدمات عمومي و خصوصي و محله هاي مسكوني مي باشد.

در عين حال، شهر جديد در ابعاد خاص خود، با اسكان هزاران نفر در خود، معيارهاي فرهنگي و اخلاقي منحصر به فردي نياز دارد.

* شهر جديد: يك اقدام فرهنگي

از آنجا كه شهر جديد براي پاسخگويي به نيازهاي جمعيت ها است. لذا، به دنبال آن است كه جمعيت را به شيوه هاي جديد علمي- فني نيز آشنا سازد و يك گام بيشتر به سوي تمدن ببرد. با توجه به اين كه شهر جديد در پي ارائه جديدترين راه حل ها براي شهروندان است، شايد بتواند در اين زمينه ها به مردم كمك نمايد و آنها را تشويق به اصول مدني كند تا كمتر درگير مسائلي از قبيل تفكيك اجتماعي- شهري و غيره شوند.

در شهر جديد تركيبي از مساكن، دفاتر تجارت ها، آموزش هاي علمي- هنري، صنايع دستي، مشاغل آزاد و غيره و وجود دارد. از اين رو، در اين گونه شهرها شاهد حضور همه اين عوامل هستيم.

* شهر جديد و نياز به مديريتي مناسب

يك شهر جديد نياز به مديريتي كلي و فعال دارد. با توجه به ساختارهاي جديد و نيازهاي گوناگون شهر جديد، مديريتي مناسب از ضروريات اساسي آن به شمار مي رود تا به كارگيري كليه نيروها و امكانات، همگان را در مسيرهاي طراحي شده شهر هماهنگ سازد.

شهرهاي جديد مهمترين و بهترين پديده عصر جديد محسوب مي شوند و به عنوان مظهر «تمدن جديد» به شمار مي روند.

ويژگي هاي شهرهاي جديد

اولين ويژگي شهرهاي جديد، احداث آنها در خارج از مناطق شهرهاي مادر است تا منطقه جديد به عنوان يك قطب موثر براي شهر اصلي عمل كند.(مثل شهر فولادشهر)

دومين ويژگي آن در خصوص ايجاد چارچوب جديدي از كاركردهاي اسكان، كار، آموزش، اوقات فراغت، تجارت و غيره است. شهرهاي جديد بريتانيا، فرانسه و هلند(للشتاد، هلوستلي) يا بخشهاي شهر كوپنهاك در اين راستا، قرار دارند.

در بريتانيا، هدف اوليه ايجاد شهرهاي جديد استقلال و خودكفايي بود و احداث شهرهاي برنامه ريزي شده مثل ميلتون كينز يا هامپشير جنوبي در ۱۰۰ كيلومتري لندن بدين منظور بوده و يا حتي احداث شهرهاي متوسط با جمعيت ۱۰۰ تا ۲۰۰ هزار نفر در چند دهه اخير براي كمك به مادر شهرها(و در عين حال با حفظ استقلال آنها) بوده است. در حالي كه در فرانسه هدف از ايجاد شهرهاي جديد در منطقه پاريس با جمعيت ۳۰۰ تا ۵۰۰ هزار نفري برخورداري اين شهرها از امكانات شهر پاريس و در عين حال ايجاد مراكز جديد شهري است.

ويژگي سوم اقماري شدن شهرهاي جديد است تا با يك كمربند سكونتي بتواند شهر مادر را پوشش دهند. امكانات مربوط به حمل و نقل (مترو و ...) طبعاً كمك مي كند كه اين شهرها بتوانند اين ويژگي را دارا باشند. شهرهاي رانشتاد (آلمان) لوميراي، كان اروويل (فرانسه) و شهرهاي جديد آمريكايي در اين طبقه بندي قرار مي گيرند.

شهرهاي جديد با ويژگي هاي زير مشخص مي شوند:

تمايلات جمعيتي، اقتصادي و اجتماعي، كنترل رشد جمعيت، نرخ بالاي شهر نشيني، كاهش زمان كار و افزايش اوقات فراغت و هماهنگي در امر توسعه

جنبه هاي طبيعي و تاريخي: ارزشيابي محيط طبيعي، توجه به آثار و بناهاي تاريخي و غيره. به طور خلاصه، شهر جديد پديده اي اجتماعي- اقتصادي در جهان است كه داراي الگوي رفتاري خاص در مسائل جمعيتي و نقش ويژه اي در درمان بيماريهاي اجتماعي، صنعت و مسائل مسكن اجتماعي است. به طور كلي، شهر جديد ابزاري براي مسائل مختلف حيات شهري است.

شهرها در جست‌و‌جوي مفهومي نو

از قرن نوزدهم، انديشمندان از شهر صنعتي توصيفي هراس انگيز را مطرح مي كنند و بي نظمي آن را در همه متون خويش گوشزد مي سازند؛ موضوعــي كه برخي از انديشمـندان قـرن بيسـتم نيز برآن باورند.

در چنين هول و هراســي است كه مفهـوم شهرسازي در معناي جديد آن تولد مي يابد. شهر سازي، زماني متولد مي شود كه انگاره ها و الگو هايش، به گونه اي ماتقدم شكل گرفته است؛ الگوهايي كه برآنند تا با اجبار، خود را به واقعيت تحميل كنند؛ انگاره ها و الگوهايي كه شماري معدودند و عمدتاً همان هايي هستند كه از آغاز، توسط تخيل گرايان قرن نوزدهم پايه گذاري شدند.

شهر از همان آغاز تولدش، مفهوم خود را در فلسفه و حكمت جست وجو مي كند. از نخستين انديشمنداني كه «اور» و «موهنجودارو» و «شوش» و «تئوچه تيتيلان» و... را بر پا داشتند، تا آخرين كساني كه مفهوم شهر را در ناشهرسازي و شالوده شكني جست وجو مي كنند، همه در پي تعميق فلسفي اين مفهوم هستند و برآنند تا از حكمت نظري به حكمت عملي دست يابند و آن را شكلي كالبدي- فضايي بخشند.

از اين رو در پس همه تجليات كالبدي- فضايي و در بـــن هر آنچه «ناكجاآباد» و «آرمان شهر» خوانده مي شود، انديشه هايي متاثر از نحوه نگرش فلسفي به جهان و حكمت نهفته است. شناخت اين انديشه ها و حكمت هاي منبعث از آنها، اولين گام در انديشيدن به مقوله شهر است. اهميت برداشتن اين گام و حركت در مسير درست، به خصـــوص در پي تحولات فن شناختي دو ســده اخيــر دوچندان مي شود.

اگر رنسانس در جست وجوي يافتن حكمت عملي و كاربردي در بازگشت به مفاهيم كهن و نوپردازي آنهاست و سعي دارد كه فضاي شهر خويش را بر اين مبنا رقم زند، انقلاب صنعتي با عرضه حكمت عملي خويش، مفهوم فلسفي جديدي از شهر را به دست مي دهد. اگر در دوران قديم، فلسفه از طريق حكمت عملي، چهره شهر را مي آراست و فضاي آن را مي پرداخت، در دوران جديد، فلسفه شهرسازي راه خويش را از حكمت عملي آن جدا مي كند؛ انديشه و عمل از هم دوري مي جويند و ناكجاآبادها در مقابل شهرهاي قارچ گونه، سست پايه، خود به خودي يا طراحي شده قرار مي گيرند.

در حالي كه فلاسفه قرن نوزدهم، نقد شهر را از نقد جامعه صنعتي جدا نمي سازند و بر مبناي اين نقد، مدينه فاضله خويش را بنا مي نهند، عمل گرايان، شهر موجود را بر مبناي عملكــــرد هايي مي سازند و مي پردازند كه انقلاب فن شناختي سبب شــــــده است. هـنــر جــاي خــويــش را به فــن مي سپــارد و معـمار-هنـــــــرمند در مقابل معمار- مهندس عقب مي نشيند. انديشه هاي شهرسازي پيش از هر زمان ديگري در زمينه هاي فلسفي و حكمت عملي به جولان در مي آيند.

از قرن نوزدهم، انديشمندان از شهر صنعتي توصيفي هراس انگيز را مطرح مي كنند و بي نظمي آن را در همه متون خويش گوشزد مي سازند؛ موضوعــي كه برخي از انديشمـندان قـرن بيسـتم نيز برآن باورند. در چنين هول و هراســي است كه مفهـوم شهرسازي در معناي جديد آن تولد مي يابد.

شهر سازي، زماني متولد مي شود كه انگاره ها و الگو هايش، به گونه اي ماتقدم شكل گرفته است؛ الگوهايي كه برآنند تا با اجبار، خود را به واقعيت تحميل كنند؛ انگاره ها و الگوهايي كه شماري معدودند و عمدتاً همان هايي هستند كه از آغاز، توسط تخيل گرايان قرن نوزدهم پايه گذاري شدند؛ الگوهايي كه عمدتاً در سه زمينه اصلي مطرح گرديدند: الگوي خردگرا كه ترقي، فناوري و كارآيي را مد نظر داشت، الگوي سنت گرا كه بر ارزش هاي احساسي، ادراكي و زيباشناسي تكيه مي كند و الگوي ضدشهري كه بر آن است تا مفهوم كهن شهر و روستا را در هم ريزد و شكل جديدي از استقرار را بيان دارد.

با فاصله صدساله از تدوين اين انگاره ها و الگوها، امروزه نيز طرح هايي با ظاهر بسيار متفاوت، همان استخوان بندي مطروحه در قرن نوزدهم را در خود دارند و به همان گونه در پي چهره پردازي الگو ها بوده و به همانگــونه به تجربه واقعيات مي پردازند. شكست هاي شهرسازي امروز نيز ريشه هاي خود را در اين بازنگري و تجربه الگويي باز مي يابد. اكنون سخن بر آن است كه اين مسائل، بدون جست وجوي يك شهرسازي كمتر نظريه اي و بسيار انساني تر قابل حل نخواهد بود و به همين دليل است كه پرداختن عملي به محيط در دستور كار قرار گرفته است؛ محيطي كه براي انسان و نه مسلط بر او برنامه ريزي و طراحي شده باشد.

تعريف شهر جديد

شهر هاي جديد در نظام هاي اجتماعي- اقتصادي جهان و با توجه به تحولات نظريه اي، بسيار دگرگون شده اند. هنوز تعريف جامعي براي شهر هاي جديد ارائه نشده است اما مي توان تعاريف زير را براي آنها بيان داشت:

1 - اجتماع هاي برنامه ريزي شده اي در پاسخ به اهداف از پيش تعيين شده.

2 - اجتماعي خود اتكا با جمعيت و مساحت مشخص؛ فاصله اي معين از مادر شهر با برنامه ريزي از پيش تعيين شده و اهداف معين.

3 - معمولاً براي تمركززدايي كالبدي، اقتصادي و اجتماعي طراحي مي شود تا با وجود جاذبه نزديك به شهرهاي بزرگ، جمعيت تشويق به خروج از مادرشهر شود.

بنابراين شهر جديد داراي تاريخ تولد مشخص است و در زمان كوتاه معيني ساخته مي شود. شهر جديد با حومه، اختلاف اساسي دارد؛ حومه يك ناحيه مجزاي مسكوني است كه ساكنان آن براي كار به شهر دورتر رفت وآمد مي كنند اما شهر جديد بايد همه عملكرد هاي شهري را به اندازه معين داشته باشد.(زياري، 1383 )

روند شهر هاي جديد

از زمان احداث سكونت گاه هاي شهر هاي جديد كه در آستانه قرن حاضر با طرح انديشه هاوارد و نيز ايجاد باغ شهرهاي ولوين ولچ ورث شروع شد، تاكنون در اهداف اين مراكز سكونتي تحولات بسياري به وجود آمده است. بر اين اساس مي توان شهر هاي جديد را در سه دوره به شرح زير بررسي كرد:

1 - دوره اول/ باغ شهرها به عنوان الگوي اوليه شهر هاي جديد (1938 -1898 ): در اين دوره، باغ شهر ها، شهرك هاي اقماري و سپس شهر جديد به عنوان گزينه اي در برابر رشد فزاينده شهرهاي انگلستان مطرح مي شوند. در اين دوره بر نقش هرچه بيشتر دولت در توسعه اين شهر ها، حد متناسب جمعيت باغ شهر ها و انتقال جمعيت اضافي به آنها تاكيد مي شود. در اين دوره، شهر هاي جديد بيشتر در غالب نظريه ها باقي مي مانند و فقط نمونه هاي محدودي از آنها احداث مي شود.

2 - دوره دوم/ سياست رويارويي با رشد مناطق مادرشهري (1960 -1938 ): با پايان جنگ جهاني دوم، بريتانيا بار ديگر در توسعه شهر هاي جديد پيشگام مي شود. شهر هاي جديد با فاصله اي از مادرشهر، به عنوان مراكز اصلي فعاليت با قطبيت ناحيه شهري پذيرفته مي شوند. بدين ترتيب همزمان با توسعه شهر هاي جديد بريتانيا، پيرامون برخي از پايتخت هاي بزرگ جهان (مسكو ، پاريس و توكيو) و حوزه هاي مادرشهر، احداث سكونتگاهاي شهري جديد آغاز مي شود.

3 - دوره سوم/ تحول در اهداف شهر هاي جديد (1970 -1960 ): در اين دوره، شهرهاي جديد به عنوان ابزار سازمان دهي فضاي ملي، برنامه ريزي ناحيه اي و سياست تمركززدايي جمعيتي و اقتصادي مطرح مي شوند. در دوره سوم، شهر هاي جديد بـريتانيا در خدمت توسعه اقتصادي در سطح منطقه قــــرار مي گيرند. ايجاد پايتخت هاي جـديـد(شانديگار، برازيليا و اسلام آباد) گونه اي از اين اهــــداف تلقي مي شود.

مفاهيم نوشهرها از آغاز تا امروز

آدميان از دير باز در مكان ها و سرزمين هاي مختلف و متعددي كه شايد تنها معيار وابستگي آنان به يكديگر در مقابله با مشكلات و سختي هاي زندگي بوده، مي زيسته اند. شهر ها به وجود آمدند، توسعه يافتند، سيطره عظمت و تمدن خود را بر پهنه وسيعي از سرزمين ها گستردند و سپس از صحنه روزگار كنار رفتند.

دلايل نيستي آنها كاملاً مشخص و معلوم نيست. بلاياي طبيعي مانند زلزله، سيل، خشكسالي، قحطي، آتشفشان، توفان يا عوامل ديگري مانند جنگ، به نوعي در تنازع بقاي آنان سهيم بوده و هستي و نيستي تمدن ها را تحت الشعــاع قــرار داده اند.

با وجود اين، حيــات آدمي در كنار شهرهـاي نوبـنـياد ادامه يافــــته و مشـاهده مي كنيم كه در پي نابــودي شهر ها، باز شهر هاي ديگـــــري احداث مي گــردند. بنابراين شهر سازي يكي از كهن ترين نياز هاي بشري به شمار آمده و هرگز شهري در تاريخ وجود نداشته كه به تمامي توسط معماران ســاخته شده باشد بلكه شهر را مي بايست محصول قدرت و اقتدار حكومت ها و دولت ها دانست.

منابع:

۱- رباني، رسول، وحيدا، فريدون، ،۱۳۸۱ جامعه شهري، ناشر: دانشگاه اصفهان و سازمان سمت

۲- صالحي، اسماعيل، ،۱۳۷۷ اداره امور شهرهاي جديد (جلد اول)، مديريت ساخت، ناشر مركز مطالعات برنامه ريزي شهري

۳- نقدي، اسدالله، ۱۳۸۲ درآمدي بر جامعه شهري(انسان و شهر) ناشر فناوران

۴- زياري، كرامت الله ۱۳۸۲ برنامه ريزي شهرهاي جديد، چاپ سازمان و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي

لینک به دیدگاه
  • 1 ماه بعد...

شهرهای جدید

 

پیش از جنگ جهانی دوم تعدادی از کشورهای اروپایی به ویژه فرانسه، هلند، آلمان و اتحاد جماهیر شوروی ساخت شهرهای جدید را به عنوان پروژه های بزرگ دولتی به عهده گرفتند (طرح های جامع توسعه در خارج از مراکز شهری). با توجه به تراکم بیش از حد در داخل نواحی شهری، دولت ها به جای اینکه اجازه

دهند توسعه افقی بی برنامه در شهرها اتفاق بیافتد،شهرهای جدید را به عنوان ابزاری برای جذب سر ریز جمعیتی شهرها همراه با توسعه ی از پیش اندیشیده شده ساختند. بیشتر این شهرها به جز در اتحاد جماهیر شوروی، در ابتدا حومه های مسکونی بودند، با این حال در بریتانیا شهرهایی مانند میلتون کینز-توسط یک ناحیه بزرگ شهری متشکل از مراکز شهری متعدد- در جذب هر دو بخش صنعت و جمعیت موفق عمل کردند. در سوئد دولت به طور موفقیت آمیزی حومه های مسکونی بلند مرتبه و در دسترس را برای ساکنانی با در آمد های گوناگون ساخت. تاپیولا در کلانشهر هلسینکی در فنلاند یک مجموعه کم ارتفاع بود که ترکیبی از ایده های اصیل هوارد و معماری عالی را مجسم ساخت. هرچند توسعه ی شهر جدید در فرانسه، ایتالیا، اسپانیا و بلژیک بیشتر منجر به پروژه های مسکونی بلند مرتبه ی ناخواسته و بزرگ برای طبقه کارگر در پیرامون شهر شد.

توسعه شهری امریکایی پس از جنگ تا حد زیادی بر بخش خصوصی تکیه داشت؛ رستون، ویرجینیا، کلمبیا، مریلند، ایرواین(Irvine)، کالیفرنیا و سی ساید، فلوریدا نمونه های شناخته شده تری در این باره هستند. هرچند مقدّم بر این اقدامات، تعدادی حومه ی کوچک و برنامه ریزی شده توسط بخش خصوصی وجود داشتند، مانند ریورساید، ایلینویس (Riverside Illinois) که یک اجتماع برنامه ریزی شده در خارج شیکاگو بود و توسط فردریک لاالمستد در طی سال های 1868 تا 1869 طراحی شد، و ردبرن در نیوجرسی که در سال 1929 بر اساس طرح کلارنس اشتاین و هنری رایت ساخته شد. تعداد کمی نمونه ی برجسته از شهرهای جدید برنامه ریزی شده در مکان های بسیار پراکنده ای مانند هندوستان (جایی که لوکوربوزیه شاندیگار را طراحی کرد)، آسیای میانه و امریکای جنوبی وجود دارند.

در آسیا اقتصادِ صنعتی پدید آمده ی پس از دوره جنگ جهانی دوم سبب پیدایش کلانشهر های بزرگ، بسیار پرجمعیت و متراکم شد. برخی دول آسیایی با مشکل گسترش سریع شهرها- که ناشی از پروژه های عظیم ساختمانی شامل آسمان خراش های اداری، مراکز خرید، آپارتمان های لوکس و هتل ها و فرودگاه های جدید بود- برخورد کردند. در شانگهای در محدوده ی زمانی کمی بیش از یک دهه، دولت چین ناحیه جدید پودونگ (Pudong New Area) - که یک محدوده تجاری مرکزی و برنامه ریزی شده بود -را به همراه کارخانجات و نواحی مسکونی واقع در آن، در کنار رودخانه هوانگ پو از مرکز شهری قدیم شانگهای ایجاد کردند. هرچند بسیاری از کشورهای در حال توسعه هنوز درگیر مشکلات اقتصادی و سیاسی زیادی بوده و در رابطه با برنامه ریزی محیط زیست، با هدف اجتناب از شرایط نامناسب آب و هوایی که شهرهای غربی در قرن نوزدهم درگیر آن بودند، پیشرفت قابل توجهی نداشته اند.

 

 

قلمروی برنامه ریزی

در طول نیمه اول قرن بیستم نفوذ برنامه ریزی، که در اروپا تحت عنوان قوانین مختلف محلی و ملی گسترش یافت، توسعه ای جدید را موجب گردید. دول اروپایی به طور مستقیم به فراهم نمودن مسکن برای طبقه کارگر پرداختند و تصمیمات مربوط به مکان یابیِ ساخت مساکن، به رشد شهری شکل بخشید. برنامه ریزی محلی در ایالات متحده به صورت منطقه بندی با قانون منطقه بندی نیویورک در سال 1916 آغاز شد، اما تا رکود بزرگ دهه ی 1930، که دولت فدرال در بخش مسکن و کاربری زمین مداخله می کرد، تحقق نیافت. در طی جنگ جهانی دوم تحرک نظامی و نیاز به هماهنگ نمودن تولید دفاعی سبب توسعه ی گسترده ترین چارچوب برنامه ریزیِ دیده شده در ایالات متحده و بریتانیا شد. با وجود اینکه نمایندگان جنگ پس از پایان یافتن آن به حالت صلح در آمدند، پیشینه ای برای اقتصاد ملی و برنامه ریزی دموگرافیک ایجاد نمودند که این پیشینه در بریتانیا گسترده تر از ایالات متحده بود.

 

 

راهکارهای پس از جنگ

در طول دوره پس از جنگ، دول اروپایی در شهرهای ویران شده ی خود برنامه های بزرگ مسکن و بازسازی اجرا نمودند. این برنامه ها که توسط اصول برنامه ریزی مدرن پایه ریزی شده و در کنگره بین المللی معماری مدرن (سیام) انتشار یافتند، بر اساس ایده های زیگفرید گیدئون (Siegfried Giedion)، مورخِ هنر و معماری، لوکوربوزیه، معمار سوئیسی و مکتب بین المللی و آلمانی الاصل باهاوس (Bauhaus) بودند. در این دوره ساختمان های بلندی که توسط فضاهای سبز (فضای سبز عنصر غالب توسعه بود) از یکدیگر جدا شده بودند، ساخته شد. فرم این بناها هم نیاز به تولید در مقیاس بزرگ را نشان می داد و هم پروژه های نسبتا ارزان قیمت و تمایل معماران به مدل هایی که میتوان در آن ها مصالح و فن آوری جدیدی را بکار گرفت و در تمام جهان قابل تکرار هستند. دخالت دولت در توسعه مسکن به جای اینکه بر ابزاری قانونی به عنوان وسیله ایجاد محدودیت برای توسعه گران بخش خصوصی تکیه کند، سبب شد که بخش عمومی توسط سرمایه گذاری هایش امکان بیشتری برای کنترل مستقیم الگوی رشد شهری داشته باشد.

در طرح لندن بزرگ در بریتانیا، پاتریک ابرکرامبی محاط نمودن ناحیه کلانشهری توسط یک کمربند سبز، ساخت شهرهای جدید در بیرون کمربند سبز-که به کم نمودن تراکم جمعیتی نواحی درون شهری کمک می کرد- و ساخت بزرگراه های پیرامونی برای منحرف ساختن ترافیک از مرکز را پیش بینی کرد. سیاست جدایی مطلق شهر از نواحی روستایی پیرامون در سایر نقاط بریتانیا گسترش یافت و به طور گسترده ای در کشورهای اسکاندیناوی، آلمان و هلند نیز اتخاذ شد. در ایالات متحده رشد تقاضایِ مسکن ساخت شهرک های حومه ای بزرگ را تشویق نمود. این ساخت و سازها به طور خصوصی برنامه ریزی و سرمایه گذاری می شد، ولی دولت فدرال آن را توسط کاهش مالیات برای صاحبان خانه و وام های تضمین شده ی مسکن توسط دولت تشویق می کرد. برنامه ریزی حومه شهری در سطح شهر به صورت تصویب طرح های آماده سازی و منطقه بندی، توسعه عمومی سیستم های آب و فاضلاب و مدارس نهادینه شد. فقدان جایگاه قانونی برنامه ریزی گسترده در سطح کلانشهر، به رشد بی رویه و برنامه ریزی نشده و متعاقب آن به پخشایش شهری انجامید. با این حال در شهرهای مرکزی، دولت فدرال به پاکسازی زمین توسط مسئولان نوسازی شهری و ساخت مساکن عمومی کمک مالی نمود (یعنی خانه های تحت تملک دولت برای اسکان قشر کم در آمد). دولت محلی فعالیت های بازسازی خود را به تسهیلات عمومی مانند مدارس، کلانتری ها و مراکز تفریحی محدود کرد. بخش عمده ی ساخت و سازهای جدید به سرمایه گذاران خصوصی بستگی داشت و به سهولت نشان می داد که چه چیزی مطلوب خواهد بود. در نتیجه بسیاری از مکان های پاکسازی شده، به دلیل اینکه بازار بخش خصوص پاسخگو نبود، برای دهه ها خالی ماند.

 

 

برنامه ریزی و دولت

جایگاه عملکرد برنامه ریزی شهری در ساختار حکومت شهری در کشورهای گوناگون به طرق مختلف توسعه پیدا کرد. امروزه در بسیاری از کشورها توسعه گران بخش خصوصی باید برای ساخت و ساز از دولت مجوز کسب کنند. با این وجود در ایالات متحده اگر طرح های این توسعه گران با قوانین منطقه بندی شهرداری مطابقت نماید، می توانند به عنوان حقوق خود ساخت و ساز کنند. در قاره اروپا که مدیریت شهری به شدت متمرکز است، برنامه ریزی شهری در حوزه ی یک سازمان اجرایی-که دارای قدرت قابل توجهی است- صورت می پذیرد. در بریتانیا در حالی که یک سازمان برنامه ریزی در حوزه ی ظرفیت های اجرایی و مشورتی عمل می کند، مسئولیت برنامه ریزی محلی با شورای منتخب محلی است. توسعه گرانی که مجوز ساخت آن ها رد شده است می توانند به دولت مرکزی درخواست حکم تجدید نظر بدهند.

اگرچه شهردار و شورای شهر قدرت نهایی تصمیم گیری در شهرهای ایالات متحده را دارند، ولی یک کمیته ی مستقل برنامه ریزی از اعضای انتصابی مسئولیتِ اولیه ی عملکردهای پایه ای برنامه ریزی را بر عهده می گیرد. فعالیت برنامه ریزی در وهله ی اول شامل رد یا تصویب طرح های توسعه ی بخش خصوصی است. در شهرهای بزرگ این کمیته یک کارمند گزارش دهنده دارد. در طول دوره ی یک برنامه ی نوسازی شهری در محل از سال 1949 تا 1974،که توسط دولت فدرال سرمایه گذاری شده بود، بیشتر شهرهای امریکایی دارای نهادهای نوسازی شهری نیمه مستقل و قدرتمند بودند که مسئولیت برنامه های توسعه ی مجدد را داشتند. برخی از آن ها هنوز وجود دارند، اما در بیشتر جاها تابع شهرداری شده یا با نهادهای توسعه اقتصادی- که اغلب شرکت های شبه مستقل بودند- ترکیب شدند. با وجود اینکه این نهادها توسط شهردار و شورای شهر انتصاب شده اند، معمولا به یک هیات مدیره ی مستقل -که در وهله یا اول از جامعه بازاری تشکیل شده است- گزارش ارائه می دهند. به ویژه زمانی که حکومت شهری با برنامه ی توسعه اقتصادی سر و کار داشت، این نهاد ها این اختیار را داشتند که با سرمایه گذاران بخش خصوصی در زمینه ی توسعه به موافقت برسند . (در ذیل شرح داده شده است.)

در برخی کشورها به ویژه در اروپای شمالی، دول ملّی به منظور مواجه با مساله رشد و رفاه اجتماعی برنامه ریزی شهری را به بخشی از اقدامات خود تبدیل کردند. حتی در ایالات متحده- که حکومت های محلی همواره پیشگام بودند و حکومت های کلانشهری هرگز پایگاه قابل توجهی نیافتند، دولت فدرال به وسیله ی تولید و اجرای مسکن ملی و قوانین نوسازی شهری توسط نقش نظارتی سازمان مسکن و توسعه شهری فدرال (the federal Department of Housing and Urban Development) - تاسیس شده در سال 1965- در مسایل برنامه ریزی محلی دخالت می کرد. زمانی که کشورهای در حال توسعه در دهه های 1960 و 1970 از قدرت های استعماری استقلال یافتند، ساختار برنامه ریزی توسط دولت های ملی جدید- که معمولا چارچوب برنامه ریزی شهری را معین می کردند- به شدت متمرکز شد.

 

 

منبع: انسان شناسی و فرهنگ

لینک به دیدگاه
  • 3 هفته بعد...

شهر جديد آلمر (Almere) در هلند

 

مقدمه

يكي از نمونه هاي موفق و منحصر به فرد شهرهاي جديد عصر حاضر، به عنوان توسعه هاي از پيش برنامه ريزي شده به هدف تعادل بخشي به نظام هاي سكونتي، شهر جديد آلمر است. اين شهر كه در اراضي احياء شده بر بستر آب احداث گشته است، در كمتر از 40 سال، پويايي و رشدي را به نمايش مي گذارد كه تا چندي ديگر آن را در مقام پنجمين شهر بزرگ هلند قرار خواهد. توسعه مرحله به مرحله و پيوسته شهر بر اساس شماري هسته هاي نيمه مجزا، توجه به ارتقاي ظرفيت هاي اشتغال و نيز مشاركت و همبستگي اجتماعي همزمان با فراهم ساختن بستر كالبدي – فضايي مناسب در شهر به عنوان مكاني براي زندگي و همچنين برقراري ارتباط منسجم و هدفمند با نواحي شهري اطراف، از جمله دلايل پديدار شدن اين رشد و پويايي و جايگاه يافتن شهر در منطقه كلانشهري رانتشاد است. اگر چه شهر جديد آلمر بايد در مقياس يك شهر هلندي در نظر آيد، ولي از بعد ديگر امروز به اين دليل مورد توجه است كه به واقع به بخش وسيعي از آمال و اهداف برنامه ريزي و طراحي خوب شهري نزديك شده و چشم اندازي سبز ، زنده و در عين حال پايدار را نويد مي دهد. تفكر دورانديشانه و جامع نظر توسعه دهندگان اين شهركه با آرمان " آلمر به دست مردم و براي مردم ساخته مي شود" آغاز كرده اند، اكنون بر تقويت همبستگي اجتماعي و ظرفيت هاي موجود در كنار هدفگذاري افق هاي جهاني شدن شهر و شهرنشيني، متمركز شده است.

 

شهر محله هاي جديد در هلند

تبيين شهر محله هاي جديد در هلند در قالب سه نوع سياست و عمليات شهرسازي نسبتا متمايز مي تواند صورت پذيرد:

1- محله هاي جديد ساخته شده در سال هاي 1950 و 1960 در ادامه و مجاورت منطقه هاي شهري موجود: اين محله ها در زمين هاي خريداري شده در اين شهرها واقع شده و در آنها اهميت زيادي به امكانات دولتي و فضاهاي آزاد داده شده است. در اين زمينه مي توان به طرح آمستردام اشاره كرد.

 

2- گسترش سريع شهرهاي كوچك و متوسط و همچنين ايجاد و رشد كانون هاي توسعه شهري در راستاي تمركززدايي از مناطق شهري: اين نواحي در خارج از مناطق شهري ( در فاصله چند كيلومتري يا چند ده كيلومتري آنها) واقع شده اند. ايجاد و توسعه پورمن، هورن، آلكمار در شمال آمستردام و همچنين كانون هاي توسعه ديگر در اطراف روتردام و شهرهاي ديگر از اين نمونه اند. اين عمليات به وسيله شهرداري هاي ذي ربط ( نه از سوي دولت و شهرهاي بزرگي كه بخشي از جمعيت و فعاليت هاي آنان جذب اين شهرهاي كوچك شد) انجام گرفت. البته در سال هاي دهه 1980 ، شهرهاي بزرگ اعلام كردند كه مهاجرت ها باعث كندي رشد جمعيتي و اقتصادي آنها مي شود و بنابراين خاتمه يافتن موضوع كانون هاي توسعه را از دولت درخواست كردند.

 

3- ايجاد شهرهاي جديد در مناطق بكر با توجه به قوانين كانون هاي توسعه و در راستاي تمركززدايي: دو شهر ساخته شده در دلتا و خليج " زويدرزي" يعني " ليلشتاد" و " آلمر" از اين نمونه اند. ليلشتاد در اواخر دهه 1960 براي اين كه به مركز بخش جديد " فيلوند" بدل شود ، برپا گرديد و جمعيت آن امروز به مرز 75 هزاز نفر رسيده است. آلمر بعدها در جنوب غربي دلتا در چشم اندازي وسيع ساخته شد كه نقش اساسي آن،‌جذب بخشي از رشد منطقه شهري رانتشاد به ويژه شهر آمستردام بود. هر دو شهر با خط آهن و بزرگراه كه آنها را به آمستردام مرتبط مي كرد به يكديگر متصل بودند. شهرهاي كوچك ديگري نيز كه در دلتا ساخته شده اند و جمعيت آن ها به 10 تا 20 هزار نفر مي رسيد، به همين نحو ساخته شده اند. كه از آن جمله مي توان امه لور، درونتن و زي ولد را نام برد.

 

3- اهداف احداث شهر جديد آلمر

آلمر در سرزميني واقع شده كه از دل منطقه "زويدرزي" به وجود آمده است. طرح زويدرزي به پروژه عظيم احياي اراضي اين منطقه اطلاق مي شود. اين طرح به ضرورت حفاظت در برابر دريا مي پرداخت. چرا كه نيمي از كشور هلند پايين تر از سطح دريا واقع شده است. هدف از اين طرح ، ايجاد زمين هاي زراعي ، مناطق شهري، گسترش طبيعت و دوباره سازي بود. اين طرح چند مرحله اي به دنبال ايجاد سد و چهار منطقه ساحلي بزرگ بود كه يكي از اين مناطق به ايجاد " فليولند" انجاميد كه شهر جديد آلمر در آن احداث شده است.

 

اهداف اصلي از ايجاد شهر جديد آلمر عبارت بود از:

 

  • جذب سرريز جمعيت منطقه پرجمعيت رانتشاد به ويژه شهر آمستردام
  • ايجاد ناحيه شهري نسبتا مستقل و خودكفا براي حداكثر 250 هزار نفر جمعيت در طول حدود 25 سال ( افق 2001 م)

«آلمر به دست مردم و براي مردم ساخته شده است» اين عبارتي است كه اغلب از آن براي تبليغ درباره اين شهر جديد از آن استفاده شده است و به گونه اي بيانگر روح اين شهر جديد نيز مي باشد. علاوه بر نيروي كاري كه شهر آلمر را ساخت، شمار عظيمي از مردم در شهرسازيو برنامه ريزي شهري اين شهر مشاركت كرده و مي كنند. همه چيز در سال 1960 ميلادي با معرفي شهري در جنوب غربي فليولند، به عنوان راه حلي براي تقاضاي زياد مسكن دررانتشاد اغاز شد و پيامد آن همانا ايجاد گروههاي كاري متفاوت و مطالعات متعدد بود. اين فعاليت ها با تاسيس مرجع اجرايي پروژه شهر آلمر دنبال شد. اين مرجع پس از بررسي ها و گردهمايي ها يي مختلف، طرح بلند مدتي را براي شهر آلمر ارائه كرد .

 

مباني اين طرح را شش هدف جهاني تشكيل مي داد:

 

  • آلمر بايد مستقيما به حل مشكلات منطقه اي كمك كند.
  • آلمر بايد فرصت ها را براي فردا حفظ كند.
  • آلمر بايد به همگان مكاني را عرضه كند.
  • المر بايد اجازه ساخت و ساز فردي را به ساكنان بدهد.
  • آلمر بايد به ايجاد و حفظ محيط زيست كمك كند.
  • آلمر بايد به حفاظت و توسعه بيشتر فرهنگ شهري كمك كند.

آلمر در سال 1984، داراي شهرداري شد. اين شهر در سال 2001 ميلادي از مرز 25 سال گذشت و به مكاني مبدل گشت كه 160 هزار نفر در آن زندگي مي كردند. ( در رديف يازدهمين شهر بزرگ هلند) و 65 هزارنفر به كار مشغول بودند. در آن زمان هر روز 19 نفر به جمعيت شهر و 10 شغل جديد به مشاغل آلمر اضافه مي شد و آلمر به اين دليل اين رشد مستمر خود بايد حول مسائل آتي متمركز مي شد. اين شهر امروزه با 185746 نفر ساكن، بزرگترين شهر منطقه فليولند و هشتمين شهر بزرگ هلند بوده و بنابر پيش بيني ها تا چندي ديگر مقام پنجم را از اين حيث به خود اختصاص خواهد داد.

المر تركيبي از رويكردهاي شهري سبز و پايدار را به نمايش مي گذارد كه آنها را در مسير برنامه ريزي مثبت و موثر به كار بسته است. ساختار اين شهر جديد با بهره گيري از طراحي توامان فيزيكي و فضايي و نيز مفهوم چند هسته اي، گونه اي جديد از فضاهاي شهري را با زندگي پيوند زده است كه ميزان وسيعي از فضاهاي سبز و اراضي ذخيره ( شامل پارك ها، جنگل ها، باغ ها و زمين هاي كشاورزي) و توسعه اي مبتني بر آب ( شامل كانا ها و گذرهاي آبي و درياچه ها) را فراهم آورده كه در پيوندي ناگسستني، بافت شهر را تشكيل مي دهد.

 

ساير ويژگي هاي قابل توجه اين ساختار به قرار زير است:

 

  • الگوي فضايي چند هسته اي و مبتني بر مراكز مختلف چند عملكردي كه در عين حال توسعه شهر را نيز سامان داده و محدود مي كند.
  • يكپارچگي بالا ميان عملكردهاي مختلف مسكوني، تجاري، حمل و نقل، صنعتي، كشاورزي، اكولوژيكي، تفريح و سرگرمي
  • بهره گيري از شبكه جابجايي يكپارچه و وسيع با سلسله مراتبي از بزرگراهها، راه آهن و خيابان به گونه اي كه مزاحمتي براي محلات مسكوني ( مبتني بر اي حمل و نقل پياده، دوچرخه و عمومي) ايجاد نمي كند.

چشم انداز آينده آلمر

آلمر به مثابه نماد ملي نبرد با دريا در تازه ترين جزيره هلند، سرفراز ايستاده است. اين شهر پيوندي قوي با آمستردام دارد. پيوندي كه در آينده نزديك به وسيله دو پروژه تقويت خواهد شد كه يكي آلمر دريايي است كه 40 هزار واحد مسكوني در خارج از ديوارهاي حائل فليولند تامين خواهد كرد و ديگري پلي است كه آلمر را مستقيما به آمستردام متصل مي كند. اين شهر در سال 2003 نوعي طرح ساختاري را براي سال 2010 تصويب كرد كه تكميل طرح اصلي آلمر، ويژگي و مشخصه عمده آن به شمار مي آيد.

هدف اين طرح آن است كه تمايز بيشتري در محيط هاي شهري به وجود آيد. همه موارد، همچون اشتغال بيشتر، گسترش مراقبت هاي بهداشتي، مدارس، برنامه هاي سرگرم كننده و تسهيلات خريد بايد به توازن بهتر زندگي منتهي باشد. البته همين هم كار پيچيده و چالش برانگيزي است. چرا كه آلمر به سرعت هنوز در حال رشد است. يكي از موضوعات عمده ديگر در اين طرح ساختاري، همانا ايجاد تعادل در چارچوب موسوم به آبي سبز است. اين چارچوب شامل پارك ها، جنگل ها، مناطق حفاظت شده طبيعي، آبراهه هاي منطقه اي و شهري و آب آزاد در كنار مناطق كشاورزي است. آلمر مي تواند از موقعيت خود در نزديكي آب بهره ببرد.. چنين موقعيتي پتانسيل ايجاد مكان هاي جديد براي اوقات فراغت را داشته و مي تواند بينش نسبت به شهر را بهبود ببخشد. در ساخت و سازهاي آتي آلمر، هدف اصلي خلق تعادل ها يا توازن هاي گوناگون است. تعادل در محيط هاي شهري، تعادل در طبيعت و زندگي و تعادل در شهرنشيني و قابليت دسترسي.

اين در حالي است كه چشم انداز اين شهر در قالب استراتژي توسعه منعطفي تا سال 2030 ميلادي ترسيم شده است كه بنابر توافقات شوراي شهر و دولت ( درسال 2007) شهر تا 350 هزار نفر جمعيت ، پيش بيني مي كند. اين چارچوب توسعه با مشاركت مردم شكل گرفتهو پايداري شهر را از نظر اكولوژيكي، اجتماعي و اقتصادي در افق 2030 مورد هدف قرار مي دهد. برقراري ارتباط منسجم تر با اترخت، مزباني بخشي از بازي هاي المپيك 2028 و پيش بيني نواحي توسعه پس از افق 2030 ميلادي از ديگر محورهاي قابل توجه در ارتباط با چشم انداز اين شهر است.

آلمر اكنون به نوجواني شباهت دارد كه در آستانه بلوغ است. اغلب مردم با اين نظر موافقند كه ديگر آلمر را نمي توان شهري اقماري به شمار آورد و براي اينكه شهر بتواند گام بعدي را بردارد بايد خود مختار و خود كفاتر شده و هويتي را كه در زمان حاضر فاقد آن است ، براي خود به ارمغان آورد. بسياري بر اين باورند كه در كنار ايجاد بستر كالبدي- فضايي مناسب، اكنون زمان نوعي برنامه ريزي است تا راه را براي رشد ارگانيك هم براي جمعيت و هم تاريخ و فرهنگ باز كند. پتانسيل هاي آب و فضا هاي سبز، گزينه هاي وسيعي از تفريح و سرگرمي را فراهم كرده كه امكان ارتقاء نيز دارند. اين در حالي است كه آلمر اكنون به موقعيت ممتاز و محبوبي براي شركت هاي خارجي و دفاتر مركزي آن ها تبديل شده و در كنار اهداف پايداري به سمت مقاصد جهاني در حال حركت است. مانيفست دوم شهر نيز در دست بررسي و تصويب بوده كه توجه به مشاركت و تقويت همبستگي اجتماعي، اشتغال و همچنين امكانات خوب آموزش و پرورش ، آموزش عالي و فراغت براي بهبود محيط زندگي از محورهاي عمده آن به شمار مي رود.

 

منابع:

1- ارباب، پارسا، شهر جديد آلمر، فصلنامه شهرسازي و معماري آبادي، ويژه شهرهاي جديد، سال نوزدهم، شماره 65، زمستان

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
-2-

3- dysturb.net

لینک به دیدگاه
  • 4 سال بعد...

این بار پاورپوینت های ارائه شده توسط حبیب الله طاهرخانی و سیدمحمود میریان از معاونت توسعه مسکن و شهرسازی درباره تحلیلی بر تجربه شهرهای جدید ایران پس از انقلاب اسلامی که در دانشگاه تهران در سال 93 ارائه دادن رو به صورت PDF برای دانلود قرار داده شدن که از لینک های زیر می تونید دانلود کنید.

 

پاورپوینت طاهرخانی:

تعریف شهر جدید

شهرهای جدید ایران؛ ضرورت و زمینه ایجاد بعد از اتقلاب اسلامی

شهرهای جدید ایران ؛ اهداف اولیه

سابقه ایجاد شهرهای جدید

شهرهای جدید ایران ؛ سیر تحول

شهرهای جدید ایران ؛ وضعیت کنونی

موقعیت مکانی 17 شهرجدید کشور

تغییرات جمعیتی شهرهای جدید از 1386 تا کنون

دلایل انتخاب شهرهای جدید برای سکونت از نگاه ساکنان

شهرهای جدید ؛ دلایل عدم تحقق اهداف ،چالش ها و مسایل

شهرهای جدید؛ چالش ها و مسایل پیشروی

شهرهای جدید؛ الزامات استمرار ایجاد

 

دانلود پاورپوینت

 

 

پاورپوینت میریان:

مؤلفه اول: مطالعات برای توسعه شهری

مؤلفه دوم: مدیریت بر اجرای مطالعات

دلایل بروز نارسایی مطالعاتی و برنامه ریزی

ایرادات وارد بر مولفه دوم یعنی مدیریت بر اجرای طرح

ضروریات توسعه نسل دوم شهرهای جدید در پایان دهه سوم انقلاب اسلامی

چند سوال در ارتباط با آینده شهرهای جدید ایران

جهت گیری راهبردی نوین شرکت عمران شهرهای جدید

به همراه نقشه و تصاویری از شهرهای جدید پرند، اندیشه، پردیس و هشتگرد

 

دانلود پاورپوینت

لینک به دیدگاه
  • 4 ماه بعد...

بانک جامع اطلاعات شهرهای جدید

 

بانک جامع اطلاعات شهرهای جدید در ایران رو به صورت PDF در 14 صفحه از لینک داده شده می تونید دانلود کنید.

 

اطلاعات جامعی از شهرهای جدید بهارستان، مجلسی، فولادشهر، رامین، شیرین شهر، گلبهار، بینالود، سهند، عالیشهر، علوی رو در این فایل می تونید مطالعه کنید.

 

شهر جدید بهارستان در 15 کیلومتری شهر اصفهان

 

شهر جدید مجلسی در 65 کیلومتری شهر اصفهان

 

شهر جدید فولادشهر در 19 کیلومتری شهر اصفهان

 

شهر جدید رامین در 85 کیلومتری شهر اهواز

 

شهر جدید شیرین شهر در 35 کیلومتری شهر اهواز

 

شهر جدید گلبهار در 35 کیلومتری شهر مشهد

 

شهر جدید بینالود در 55 کیلومتری شهر مشهد

 

شهر جدید سهند در 20 کیلومتری شهر تبریز

 

شهر جدید عالیشهر در 24 کیلومتری شهر بوشهر

 

شهر جدید علوی در 55 کیلومتری شهر بندرعباس

 

دانلود بانک جامع اطلاعات شهرهای جدید

لینک به دیدگاه
  • 1 سال بعد...

طرح نوشهرها یا شهرهای جدید

 

از جمله اقداماتی که در سال های بعد از انقلاب برای نظام مند کردن شهرنشینی و توسعه شهرسازی در کشور انجام گرفت ، احداث شهرهای جدید یا نوشهرها بود. بعضی آن را پاسخی برای بازسازی شهرها پس از جنگ و بهبود کمی و کیفی وضع مسکن دانسته اند. بعضی دیگر از دیدگاه تئوریک آن را شکل جدیدی از اعمال سابق آکادمیک شهرسازان و سازمان های رسمی کشور در شهرسازی دانسته اند و به نوعی عرصه به کارگیری ضوابط و استانداردهای شهرسازی به شمار آورده اند. تعبیر دیگر ساخت شهرهای جدید در ایران را تقدم شهرسازی بر شهرنشینی دانسته و سرانجام در تعریف آن گفته شده است: شهر جدید شهری است که از نظر اشتغال و خدمات تا حد امکان خود کفا بوده و به شهر مادر وابستگی نداشته باشد.

 

اندیشه ساخت شهرهای جدید از سال ۱۳۶۷ آغاز شد و در برنامه پنجساله اول توسعه اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی (۱۳۶۸-۱۳۷۲) ابتدا ساخت دوازده و سپس ۲۶ شهر جدید پیش بینی شد. آنچه در ایران بیش از هر عامل دیگری چنین تصمیمی را ضروری می ساخت، نگرانی از افزایش جمعیت کل و به تبع آن افزایش جمعیت شهری بود. با انتشار نتایج چهارمین سرشماری نفوس و مسکن در سال ۱۳۶۵ به مقوله افزایش جمعیت و تعداد شهرها و جمعیت شهری توجه بیشتری شد.

 

30x20me9e942t7k3zxv3.jpg

 

بر اساس یعضی براوردهای جمعیت شناختی که در آن تحولات جمعیتی دوره ۱۳۵۵-۱۳۶۵ ملاک محاسبه قرار گرفته بود، پیش بینی شد که جمعیت کشور در سال ۱۴۰۰ ش. به حدود ۱۳۰ میلیون نفرو جمعیت شهرنشین باخوشبینانه ترین فرض به ۹۹-۱۱۰ میلیون نفر خواهد رسید.

 

افزایش تعداد شهرها و روند شهرها و روند فزاینده شهرنشینی ، وزارت مسکن و شهرسازی را بر آن داشت که برای اسکان سرریز جمعیتی شهرهای بزرگ، شهرهای جدیدی احداث کند تا بتواند توسعه شهری را در حد امکان به سمت سامان یافته ای هدایت کند.

 

1hv1uc14dwrbx39n89s.jpg

 

بر اساس گزارش پیشرفت کار و اقدام های انجام شده برای احداث شهرهای جدید تا پایان ۱۳۷۱ ، ساخت ۲۶ شهر جدید در دستور کار وزارت مسکن و شهرسازی قرار گرفت (شرکت عمران شهرهای جدید،۱۳۷۱) . شورای عالی شهرسازی و معماری ایران تا پایان ۱۳۷۱ ساخت ۲۳ شهر جدید را تصویب و برای اجرا به شرکت عمران شهرهای جدید ابلاغ کرد. در این مرحله شهرهای جدید بیشتر در اطراف شهرهای بزرگ و در فاصله پانزده تا هشتاد کیلومتری آنها مکانیابی شدند.

 

منبع: کیمیافکر بزرگ

لینک به دیدگاه
  • 8 ماه بعد...

نظام شهری و شهرهای جدید در ایران

پیش از انقلاب، شهرهای جدید در ایران در سه مقطع زمانی طراحی و احداث شده اند:

  1. در فاصله جنگ جهانی – به صورت ایجاد شهرهای سیاسی – نظامی، اقتصادی و کوی های کارمندان در مجاورت شهرهای بزرگ ؛
  2. پس از جنگ جهانی دوم تا اواسط دهه ۱۳۴۰ – به صورت ایجاد نفت شهرها و کوی های کارمندان برای ارائه مسکن به کارکنان صنعت نفت؛
  3. از دهه ۱۳۴۰ تا سال ۱۳۵۷- به صورت شهرهای جدید صنعتی برای اسکان شاغلین بخش صنایع و قطب های رشد.

اما پس از انقلاب این شهرها به عنوان یکی از راهبردها و الگوی شهری در جهت جذب سرریز های جمعیتی شهرهای بزرگ و اسکان جمعیت مهاجر طراحی و احداث شده اند. از نمونه های بارز این راهبرد در پیش از انقلاب می توان از کرج و شهرک های اطراف آن در ارتباط با تهران و شاهین شهر در ارتباط با اصفهان نام برد که در ایجاد آن سوداگری زمین نقش اصلی را داشت.

پس از انقلاب اسلامی حدود ۲۸ شهر جدید بر اساس ضوابط وزارت راه و شهرسازی در اطراف شهرهای بزرگ طراحی و احداث شدند و یا در حال احداث می باشند.

فرآیند برنامه ریزی شهرهای جدید در ایران

به استناد ماده ۷ قانون تغییر نام مکان یابی سایت شهر جدید و فرایند برنامه ریزی شهرهای جدید به شورای عالی شهرسازی و معماری ایران پیشنهاد می شود و وزارت راه و شهرسازی آن را تصویب می کند. پس از تأیید ضرورت و مکان احداث هر شهر جدیدی ، برابر اساس نامه شرکت عمران شهرهای جدید (مرکزی) و زیر نظر همین ارگان ، «شرکت عمران شهر جدید» برای عملیات احداث آن تأسیس می شود که تولیت تمام امور مربوطه را بر عهده خواهد داشت.

مطابق بند یک ماده ۴ اساس نامه شرکت عمران شهرهای جدید این شرکت با مشاوران شهرسازی، ترافیک و تأسیسات شهری برای تهیه برنامه توسعه شهر جدید قرار داد منعقد می کند. مشاوران باید در قالب «شرح خدمات برای شهرهای جدید» این برنامه را تهیه کنند.

اولین مرحله مطالعات تهیه برنامه راهبردی است که راهبردهای کلی شهر جدید در زمینه های جمعیت، اقتصاد، محیط زیست و حوزه نفوذ و توسعه کالبدی را شخص خواهد کرد. پس از انجام این مطالعات مشاور شهرساز به عنوان مشاور مادر، نتایج بدست آمده را تلفیق و برنامه راهبردی نهایی را برای بررسی و تصویب به شرکت عمران شهرهای جدید تسلیم می کند.

در صورت تأیید طرح ارائه شده در کمیته فنی شرکت عمران شهرهای جدید این طرح مطابق ماده ۲ قانون تأسیس شورای عالی شهرسازی برای بررسی و تصویب در اختیار این شورا قرار می گیرد و در صورت تصویب، مشاوران مراحل بعدی مطالعات «برنامه و طرح توسعه شهر جدید» و «طرح های آماده سازی» را آغاز می کنند.

اجرای برنامه مصوب بر عهده شرکت عمران شهر جدید است که طبق ماده ۴ اساسنامه وظایف زیر را دارد:

  1. مدیریت عملیات آماده سازی و احداث بنا و تأسیسات شهری، خدماتی ، تولیدی و تجاری در شهر جدید.
  2. مدیریت بهره برداری و اداره تأسیسات ایجاد شده تا زمان تصدی سازمان های ذی ربط.
  3. صدور مجوز ها و تعیین ضوابط اعمال و استانداردهای احداث و ایجاد تأسیسات و مدیریت، فروش و نقل و انتقال املاک و واحدهای مسکونی ، صنعتی، کارگاهی، تجاری، خدماتی و جز آن طبق دستورالعمل های وزارت راه و شهرسازی و نیز به تصریح مصوبه سال ۱۳۶۸ شورای عالی شهرسازی و معماری ایران در مورد ضوابط مکان یابی شهرهای جدید. (شهر جدید از زمان آغاز عملیات تا پیش از شهر شدن تابع مقررات مربوط به شهرک است و پس از شهر شدن تابع مقررات طرح های جامع شهری خواهد بود).

به این ترتیب تا زمان تبدیل شهر جدید به شهر متعارف، کلیه امور اجرایی و مدیریت شهری مربوط به شهرداری های شهرهای متعارف و همچنین مدیریت احداث شهرهای جدید، برعهده شرکت عمران شهرجدید خواهد بود. این شرکت شهر جدید را به استناد قانون زمین شهری، آیین نامه و دستورالعمل های اجرایی و آیین نامه مربوط به استفاده از اراضی احداث بنا و تأسیسات ، در خارج از محدوده قانونی و حریم شهرها احداث می کند؛

بنابراین تملک زمین مورد نظر به استناد مصوبه کمیسیون ماده ۱۳ قانون احداث شهرک انجام می شود و پس از تملک ، کلیه توسعه کنندگان اعم از سازندگان انفرادی، سرمایه گذاران بخش خصوصی، شرکت تعاونی مسکن، نهاد های دولتی ذی ربط برای دریافت زمین به شرکت عمران شهر جدید مراجعه می کنند و این شرکت بر طبق قانون زمین شهری و ضوابط و مقررات شهرسازی، خود زمین لازم را برای احداث ساختمان های مسکونی و غیر مسکونی در اختیار آنان قرار می دهد.آماده سازی زمین و تأمین تأسیسات زیر بنایی نیز بر عهده شرکت عمران شهر جدید است. این شرکت، هزینه های مربوط به این امر را طبق ضوابط تعیین نرخ ترجیحی از توسعه دهندگان دریافت می دارد؛ بدین ترتیب این شرکت ها باید از نظر مالی خودکفا باشند و کلیه هزینه های لازم را جبران کنند. هزینه های احداث ساختمان را نیز توسعه دهندگان با استفاده از سرمایه های موجود توسعه دهنده و تسهیلات بانکی تأمین می کنند.

منبع: کیمیافکر بزرگ

لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...

روزنامه دنیای اقتصاد ویژه نامه ای ویژه شرکت عمران شهرهای جدید با عنوان افق روشن شهرهای جدید در شهریور 97 تهیه کرد که در آن به موضوع شهرهای جدید از زوایای مختلف پرداخته است و در اینجا می توانید این ویژه نامه را به صورت PDF در 36 صفحه از لینک داده شده دانلود نمایید.

فهرست مطالب:

سخن اول (چرا نسل نو شهرهای جدید؟)
نقشه نو برای شهرهای جدید
گزینه های تامین مالی شهرهای نسل نو
12 شهر جدید از جنس نسل نو در راه است
وجه تمایز نسل نو شهرهای جدید
راهنمای آینده شهرهای جدید
اولویت بخشی ایجاد کاربری های خدماتی در شهرهای جدید
کارنامه 17 شهر جدید کشور
رایزنی خارجی برای جذب سرمایه گذار
نسخه کره جنوبی برای شهرهای جدید
نتایج چکاپ اجتماعی شهرهای جدید
ریشه یابی بحران توسعه شهرهای جدید
مروری بر مباحث کلیدی در برنامه شهرهای جدید ایران
راهکار تغییر وضعیت شهرهای جدید
یک تجربه از انتقال پایتخت
8 راهبرد بازاندیشی در مسیر توسعه شهرهای جدید ایران
مناقشه توسعه اجتماعی در شهرهای جدید

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.


×
×
  • اضافه کردن...