رفتن به مطلب

پيش بيني جنگ 3 روزه عليه ايران ( تحلیل یک کارشناس جنگ )


ارسال های توصیه شده

حمله میکنند نگران نباشید...

 

اگر تفکرات متوهم توطئه رو کنار بزاریم و از اونها فاکتور بگیریم و فقط از نظر علوم سیاسی و نظامی به قضیه نگاه کنیم میبینیم که به هر حال دیر یا زود به این کشور حمله خواهد شد...

 

مسئله اینه که حمله به کشوری با قدرت ایران (نه از نظر نظامی... از نظر ژئوپولوتیک) کار فوق العاده سخت هست حتی برای نیروهایی مثل نیروی نظامی آمریکا که کلا برای عملیات آفندی برون مرزی طراحی شدند... به هر حال شما باید نگاهی به تغییرات منطقه در چند سال اخیر بندازی و ببینی که آمریکا داره یک طناب دار رو هر روز به دور گردن این حکومت محکم تر و محکم تر میکنه...

مسئله اینجاست که آمریکا میدونه نمیتونه ایران رو با یک حمله ی برق آسا از پا در بیاره... زخمی کردن یک آدم بیمار روانی که هر کاری ازش برمیاد خیلی خطرناکه... باید سرش رو بیخ تا بیخ برید... آمریکا این رو میخواد... وگرنه از اون نوع حمله هایی که به عراق کردند براش کاری نداره... همیشه در هر حمله ای همونطور که قبلا هم گفتم واکنش طرف مقابل مهم هست...

 

 

:sad0:

لینک به دیدگاه
  • 1 ماه بعد...
  • پاسخ 149
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

یه جورایی شبیه یه فیلم جنگی بین دو قدرت تخیلی بود خیلی کیف کردم من.

فقط اگه ادامشو هم بنویسید ممنون میشم. مثلا اینکه روز چهارم چه اتفاقی میوفته خیلی هیجان انگیزه. :a030:

لینک به دیدگاه
  • 1 سال بعد...

دوستان ی سوال نسبتاً مرتبط...

 

به نظر شما جنگ ایران با عراق بود واقعاً؟؟؟

 

ایران از 17-18 تا کشور اسیر داشت...

از یوگوسلاوی تا خود امریکا به صدام تجهیزات میدادن و تو خیلی کارا کمکش میکردن

 

اون موقع چی شد که آخر سر نتونستن یک وجب از این خاک رو بگیرین؟

ما که اون موقع حتی یک ارتش هم نداشتیم و مثل همیشه اونا ابر قدرت بودن...

اگه اونا پیشرفت کردن ما هم یه پیشرفت هایی داشتیم لا اقل الان ارتش و سپاه و... داریم

 

حالا اگه جنگ ایران عراق بود که هیچ...

اما اگه جنگ ایران با کل جهان بود...ما اون موقع بدون تجهیزات و در آشفته بازار داخلی کم نیاوردیم ، به نظرتون الان که ارتش وسپاه و...هستن کم میاریم؟ (فقط از لحاظ نظامی)

لینک به دیدگاه
دوستان ی سوال نسبتاً مرتبط...

 

به نظر شما جنگ ایران با عراق بود واقعاً؟؟؟

 

ایران از 17-18 تا کشور اسیر داشت...

از یوگوسلاوی تا خود امریکا به صدام تجهیزات میدادن و تو خیلی کارا کمکش میکردن

 

اون موقع چی شد که آخر سر نتونستن یک وجب از این خاک رو بگیرین؟

ما که اون موقع حتی یک ارتش هم نداشتیم و مثل همیشه اونا ابر قدرت بودن...

اگه اونا پیشرفت کردن ما هم یه پیشرفت هایی داشتیم لا اقل الان ارتش و سپاه و... داریم

 

حالا اگه جنگ ایران عراق بود که هیچ...

اما اگه جنگ ایران با کل جهان بود...ما اون موقع بدون تجهیزات و در آشفته بازار داخلی کم نیاوردیم ، به نظرتون الان که ارتش وسپاه و...هستن کم میاریم؟ (فقط از لحاظ نظامی)

 

 

 

به نظرم اگه جنگی هم رخ بده ایران حداقل از نظر نظامی کم نمیاره.بعدشم هنوزم هستن جوونایی که مثل اون سالا حاضر باشن از زندگیشون بگذرن تا ایران سرپا بمونه.نمونه ی کوچکیشم بچه های جهادی هستن که از خوش گذرونیشون میزنن میرن تو روستاهای دور افتاده برای پیشرفت ایران.یا دانشجوهایی که با توجه به ترور دانشمندامون تغییر رشته دادن و رفتن فیزیک هسته ای و خطرو به جون خریدن برای پیشرفت ایران.

اگه ایران در مسیر پیشرفت نیست پس چرا دانشمندامونو ترور میکنن؟

پس چرا حمله نمیکنن؟

من از زمانی که یادمه امریکا تا چند روز دیگه قراره حمله کنه...:whistle:

لینک به دیدگاه
به نظرم اگه جنگی هم رخ بده ایران حداقل از نظر نظامی کم نمیاره.بعدشم هنوزم هستن جوونایی که مثل اون سالا حاضر باشن از زندگیشون بگذرن تا ایران سرپا بمونه.نمونه ی کوچکیشم بچه های جهادی هستن که از خوش گذرونیشون میزنن میرن تو روستاهای دور افتاده برای پیشرفت ایران.یا دانشجوهایی که با توجه به ترور دانشمندامون تغییر رشته دادن و رفتن فیزیک هسته ای و خطرو به جون خریدن برای پیشرفت ایران.

اگه ایران در مسیر پیشرفت نیست پس چرا دانشمندامونو ترور میکنن؟

پس چرا حمله نمیکنن؟

من از زمانی که یادمه امریکا تا چند روز دیگه قراره حمله کنه...:whistle:

منم اینجوریم...آرزو دارم امریکا حمله کنه حداقل یکی دوتا از هواپیما های باحالشو ببینیم حال کنیم...:ws3:

لینک به دیدگاه
  • 4 هفته بعد...
من درمورد جنگ هیچ موضعی ندارم ولی سوالی که بعد خوندن این مقاله به ذهنم رسید اینکه که تقریبا تمام جنگ افزارهای ما کپی شده از مدل های امریکایی و اروپاییه (در خوشبینانه ترین حالتش ) و بیشتر هم مدل های قدیمی روسی

درحالی که اونا الان مدل های قدیمی رو خیلی وقته آپدیتش کردن و نقص ها و عیب هاشونو برطرف کردن

پس چطوری ست اونا از ما شکست می خورن ؟!!!!!!!

البته با توجه به این که تو این مقاله هیچ صحبتی از نقش نیروهای فدایی در روز اول و دوم جنگ نکرده و هیچ نقشی رو تو این دوروز بهشون نداده

:ws38:

 

خب شما دقیقا اطلاعات به روز از توانایی ها ندارین

زیاد نگران نباشین در صورت حمله چیز های عجیب و غریب زیادی از توان بالای کشورمون مشاهده میکنیییییی :a030:

لینک به دیدگاه
این مقاله واقعا از نظر طنز جذابیت های خاصی هم داره ها... :ws3:

مثلا یک نمونه اش اشاره به "پیچیده" بودن تاکتیک های جنگ نامتقارن هست... :ws3:

مطمئن باشید که اگر زمانی کسی حمله ای بکنه هیچ خبری از "جنگ نامتقارن" نخواهد بود چه برسه به جنگ نامتقارن پیچیده... :w16:

 

منظورش سپاه قدس و اون یارو سلیمانی:ws28:

لینک به دیدگاه
خب شما دقیقا اطلاعات به روز از توانایی ها ندارین

زیاد نگران نباشین در صورت حمله چیز های عجیب و غریب زیادی از توان بالای کشورمون مشاهده میکنیییییی :a030:

 

مثل جنگده قاطر ببخشید قاهر:ws28:

لینک به دیدگاه
به نظرتون امریکا منتظر چه واقعی هست و چه زمانی و چه شرایطی باید برسه تا امریکا حمله کنه

 

آمریکا هیچوقت چنین کاری نمیکنه ، صرفه اقتصادی که جمهوری اسلامی برای آمریکا داره در کل تاریخ امریکا هیچ کشوری نداشته ، ایران نباشه عربا یه دونه ترقه هم از آمریکا نمیخرن

لینک به دیدگاه
به نظرم اگه جنگی هم رخ بده ایران حداقل از نظر نظامی کم نمیاره.بعدشم هنوزم هستن جوونایی که مثل اون سالا حاضر باشن از زندگیشون بگذرن تا ایران سرپا بمونه.نمونه ی کوچکیشم بچه های جهادی هستن که از خوش گذرونیشون میزنن میرن تو روستاهای دور افتاده برای پیشرفت ایران.یا دانشجوهایی که با توجه به ترور دانشمندامون تغییر رشته دادن و رفتن فیزیک هسته ای و خطرو به جون خریدن برای پیشرفت ایران.

اگه ایران در مسیر پیشرفت نیست پس چرا دانشمندامونو ترور میکنن؟

پس چرا حمله نمیکنن؟

من از زمانی که یادمه امریکا تا چند روز دیگه قراره حمله کنه...:whistle:

 

همه با هم به جنگ موشک های کروز و هواپیماهای بدون سرنشین میریم:gnugghender:

لینک به دیدگاه
به نظرتون امریکا منتظر چه واقعی هست و چه زمانی و چه شرایطی باید برسه تا امریکا حمله کنه

 

صبر میکنه تا اول اسفند من اعزام بشم خدمت منحوس سربازی بعد حمله کنه.

 

 

-----------

بودجه نظامی ایران حدود 6 میلیارد دلار در ساله.

روسیه 70

چین 140

 

آمریکا 700

بیش از صد برابر ایران.

 

تعداد سربازها و تجهیزاتش خیلی بیشتر از ایرانه

 

از همه مهمتر اقتصادشه. در جنگ اقتصاد خیلی مهمه. مخصوصن جنگهای طولانی

 

======================

سال 88 با یکی درس داشتیم که تو مجمع تشخیص مسلهط! نظام بود!

تعریف کرد برای ما که:

 

یکی از آقایون در سفری که روسیه داشته،به روسا گفته، بیاید متحد شیم دهن آمریکا رو اسفالت کنیم.

 

روسه بر میگرده میگه، چغندر جان بودجه وزارت دفاع آمریکا از کل بودجه روسیه بیشتره.......حالا دیگه برو طهارت بگیر

 

----

این که ما خفنیم و اینها ..... همش چرته، هر قوم و ملتی خودشو کاردرست ترین میدونه؛ اما به قول معروف "نشاشیدی شب درازه"

لینک به دیدگاه
دوستان ی سوال نسبتاً مرتبط...

 

به نظر شما جنگ ایران با عراق بود واقعاً؟؟؟

 

ایران از 17-18 تا کشور اسیر داشت...

از یوگوسلاوی تا خود امریکا به صدام تجهیزات میدادن و تو خیلی کارا کمکش میکردن

 

اون موقع چی شد که آخر سر نتونستن یک وجب از این خاک رو بگیرین؟

ما که اون موقع حتی یک ارتش هم نداشتیم و مثل همیشه اونا ابر قدرت بودن...

اگه اونا پیشرفت کردن ما هم یه پیشرفت هایی داشتیم لا اقل الان ارتش و سپاه و... داریم

 

حالا اگه جنگ ایران عراق بود که هیچ...

اما اگه جنگ ایران با کل جهان بود...ما اون موقع بدون تجهیزات و در آشفته بازار داخلی کم نیاوردیم ، به نظرتون الان که ارتش وسپاه و...هستن کم میاریم؟ (فقط از لحاظ نظامی)

 

خوب اینکه ایران از 18-17 تا کشور اسیر داشته رو بنده اولین بار هست از زبان شما میشنوم و لازم به ذکر هست که بنده تقریبا کل کتاب هایی رو که ارتش و سپاه در 10 سال اخیر چاپ کردند رو دارم و خوندم و اشاره به همه چیز توش شده به جز چنین چیزی... البته اسیر از برخی کشور های عربی زیاد بوده که خوب اون هم کاملا با توجه به وضعیت اون زمان عراق و دیدی که وجود داشت عادی هست... البته ممکنه شما درست بفرمایید و بنده اشتباه کنم...

بله عراق توسط N کشور غربی و شرقی و غیره پشتیبانی میشد... ولی معمولا بیشتر کشور ها وقتی وارد جنگ میشند توسط یک سری کشورهایی مورد حمایت هستند... این مسئله به خیلی چیزها ربط داره... از جمله قرار داد های نظامی که قبل از وقوع جنگ بسته شده و قدرت سیاسی کشورهایی که مستقیما در جنگ درگیر هستند (در این مورد ایران و عراق)... خوب این عجیب نیست که عراق توسط چندین کشور مورد حمایت بود... ایران در اون زمان از نظر سیاسی وضعیت بسیار بدی داشت و با برخورد های دیپلماتیکی که ایران در اون دوره داشت چهره ی بسیار بدی رو به جامعه ی بین المللی نشون داده بود... در ضمن ایران بعد از انقلاب یا قرار داد های نظامی رو لقو کرد و یا اونها خوب به خود لغو شدند... همچنین در اون زمان وضعیت حکومت ایران و سیاست ایران کاملا پا در هوا بود و این باعث شد کفه ی ترازو بیشتر به سمت حکومت عراق سنگینی کنه و اون کشور هایی هم که پتانسیل کمک به ایران رو داشتند با این نابسامانی ها جرات چنین کاری رو نداشتند...

 

یک وجب از خاک ایران رو که البته گرفتند دوست عزیز... درستش اینه که بفرمایید یک وجب از خاک ایران رو ضمیمه نکردند که خوب این هم کاملا مشخصه و نمیتونستند چنین کاری بکنند... "این خرمشهر آزاد شد"، "خرمشهر آزاد شد" رو اگر هم با این همه کشته و زخمی و پدر خودشون رو در آوردن به دست نمی آوردند در آخر عراق مجبور میشد به ایران پس بده... اون زمان دوران جنگ های ناپلئون نبوده که همینطوری بیای یه تکه از خاک یک مملکت رو بگیری فقط به خاطر اینکه زورت رسیده... بعدشم انتظار داشته باشی نقشه های بین المللی رو به خواسته ی شما دوباره باز نویسی کنند...

این حرف واقعا خنده دار و مسخره هست که بگیم ایران ارتش نداشته... شما بر چه اساسی چنین میفرمایید ؟ پس کدوم نیرویی بدون کمک مردمی در 3 سال اول جنگ نیروهای عراق رو عقب راند ؟ و کدام نیرو عملیات H1 و H2 رو سازماندهی کرد که بزرگترین عملیات آفدی در عمق خاک دشمن بود که باعث شد عراق توان حمله و حتی دفاع از آسمان کشورش رو به طور کلی از دست بده و مجبور بشه تنها و تنها به پدافند سبک زمینی رو بیاره ؟ کدام نیرو بود که عملیات شمشیر بران رو انجام داد که عملیاتی با بنیه ی دو لشگر ذرهی بود؟ کدام نیرو بود که در طول 3 مال اول جنگ 8 فروند جنگنده رو تنها در یک بخش پدافندی کلیدی سرنگون کرد ؟ کدام نیرو بود که عملیات 8 ساله را سازماندهی کرد؟

میدونید نیروهای ایران به قدری توان لجستیکی و سازمان دهی بالایی در سال های اول جنگ داشتند که در بین سربازان عراقی این خرافه باب شده بود که سربازان ایرانی به دلیل اینکه برحق هستند نمیمیرند؟ اطلاع دارید که نیروهای ویژه ی ایران چندین و چند عملیات در عمق خاک دشمن انجام دادند که همگی موفق بود؟

ایران در اون زمان نه تنها ارتش داشت بلکه ارتش بسیار بسیار قدرتمندی هم داشت... نه تنها نیرو داشت بلکه نیروی بسیار بسیار آموزش دیده ای هم داشت... نه تنها تجهیزات داشت بلکه به روز ترین تجهیزات آمریکایی و آلمانی در اختیارش بود... ایران در زمان آغاز جنگ هم از نظر کمی و هم از نظر کیفی نسبت به نیروهای عراقی که هم آموزش های روسی دیده بودند و هم از تجهیزات روسی استفاده میکردند برتری داشت... از نیمه های سال دوم جنگ بود که ایران به دلیل زیاده خواهی های یک عده و ورود نیروهای مردمی و تشکیل سپاه و کمیته های متعدد و به دلیل ناتوانی در جذب کمک های بین المللی و در مقابل عراق با جذب کمک های تسلیحاتی و مالی بین المللی با وام های عجیب و غریب تونست نیروی هوایی و زمینی خودش رو به شدت تقویت کنه و همچنین نیروی موشکی هم سازماندهی کنه و به برتری نسبی برسه... دلیل استفاده ی عراق از بمب های شیمیایی به نظر شما چه بود؟ اینکه عراق قوی تر از ایران بود؟ خیر، دلیلش تنها این مسئله بود که ایران خیلی قوی تر بود و عراق به هیچ عنوان نمیتونست بدون استفاده از چنین روش هایی پیش روی ایران رو به سمت عراق متوقف کنه...

 

 

میخواید تشریف بیارید یک بررسی بکنیم ببینیم چقدر طول میکشه تا ارتش و سپاه هر دو با هم به دست و پا بیفتند در مقابل حمله ی نیرویی مثل ارتش آمریکا؟

به نظرم اگه جنگی هم رخ بده ایران حداقل از نظر نظامی کم نمیاره.بعدشم هنوزم هستن جوونایی که مثل اون سالا حاضر باشن از زندگیشون بگذرن تا ایران سرپا بمونه.نمونه ی کوچکیشم بچه های جهادی هستن که از خوش گذرونیشون میزنن میرن تو روستاهای دور افتاده برای پیشرفت ایران.یا دانشجوهایی که با توجه به ترور دانشمندامون تغییر رشته دادن و رفتن فیزیک هسته ای و خطرو به جون خریدن برای پیشرفت ایران.

اگه ایران در مسیر پیشرفت نیست پس چرا دانشمندامونو ترور میکنن؟

پس چرا حمله نمیکنن؟

من از زمانی که یادمه امریکا تا چند روز دیگه قراره حمله کنه...:whistle:

 

از نظر نظامی کم نمیاره؟ :ws3:

 

دوست عزیز اگر تمام جوون های کشور هم از جونشون بگذرند کاری از پیش نمیره... نه به خاطر اینکه جوون های ما مشکل دارند یا آمریکا خیلی قوی هست... بلکه به دلیل اینکه شما جنگ های امروز رو با جنگ های 70 سال پیش اشتباه گرفتید...

 

شما با یقین مطلق میفرمایید که دانشمندان ما رو اونها دارند ترور میکنند... بنده شک دارم که شما بتونید شواهد خیلی محکمی برای این ادعا بیارید... در بهترین شکل شما فقط میتونید به این مسئله شک بیارید نه یقین و مسلما از این رو نمیتونید این مسئله رو در بحث و اثبات ادعاتون به عنوان دلیل استفاده کنید...

ولی بازم به هر حال جنگ به این حرفهایی که شما برای اثبات توانایی های جوانان مملکت فرمودید نداره...

جنگ با ابرقدرتی مثل آمریکا توان اقتصادی فوق العاده بالا... تجهیزات به همون اندازه پیشرفته و همچنین از نظر کمیتی مناسب رو میخواد که ما هیچ کدوم رو متاسفانه نمیتونیم داشته باشیم... این رو براساس آمار های خود ایران دارم میگم...

 

حمله کردن به یک کشور کشک نیست دوست عزیز... شما اگر یک مقداری در مورد استراتژی های نظامی و سیاسی آمریکا تحقیق کنید متوجه میشید که آمریکا داره دقیقا همین کار رو انجام میده...

لینک به دیدگاه
خوب اینکه ایران از 18-17 تا کشور اسیر داشته رو بنده اولین بار هست از زبان شما میشنوم و لازم به ذکر هست که بنده تقریبا کل کتاب هایی رو که ارتش و سپاه در 10 سال اخیر چاپ کردند رو دارم و خوندم و اشاره به همه چیز توش شده به جز چنین چیزی... البته اسیر از برخی کشور های عربی زیاد بوده که خوب اون هم کاملا با توجه به وضعیت اون زمان عراق و دیدی که وجود داشت عادی هست... البته ممکنه شما درست بفرمایید و بنده اشتباه کنم...

بله عراق توسط N کشور غربی و شرقی و غیره پشتیبانی میشد... ولی معمولا بیشتر کشور ها وقتی وارد جنگ میشند توسط یک سری کشورهایی مورد حمایت هستند... این مسئله به خیلی چیزها ربط داره... از جمله قرار داد های نظامی که قبل از وقوع جنگ بسته شده و قدرت سیاسی کشورهایی که مستقیما در جنگ درگیر هستند (در این مورد ایران و عراق)... خوب این عجیب نیست که عراق توسط چندین کشور مورد حمایت بود... ایران در اون زمان از نظر سیاسی وضعیت بسیار بدی داشت و با برخورد های دیپلماتیکی که ایران در اون دوره داشت چهره ی بسیار بدی رو به جامعه ی بین المللی نشون داده بود... در ضمن ایران بعد از انقلاب یا قرار داد های نظامی رو لقو کرد و یا اونها خوب به خود لغو شدند... همچنین در اون زمان وضعیت حکومت ایران و سیاست ایران کاملا پا در هوا بود و این باعث شد کفه ی ترازو بیشتر به سمت حکومت عراق سنگینی کنه و اون کشور هایی هم که پتانسیل کمک به ایران رو داشتند با این نابسامانی ها جرات چنین کاری رو نداشتند...

 

یک وجب از خاک ایران رو که البته گرفتند دوست عزیز... درستش اینه که بفرمایید یک وجب از خاک ایران رو ضمیمه نکردند که خوب این هم کاملا مشخصه و نمیتونستند چنین کاری بکنند... "این خرمشهر آزاد شد"، "خرمشهر آزاد شد" رو اگر هم با این همه کشته و زخمی و پدر خودشون رو در آوردن به دست نمی آوردند در آخر عراق مجبور میشد به ایران پس بده... اون زمان دوران جنگ های ناپلئون نبوده که همینطوری بیای یه تکه از خاک یک مملکت رو بگیری فقط به خاطر اینکه زورت رسیده... بعدشم انتظار داشته باشی نقشه های بین المللی رو به خواسته ی شما دوباره باز نویسی کنند...

این حرف واقعا خنده دار و مسخره هست که بگیم ایران ارتش نداشته... شما بر چه اساسی چنین میفرمایید ؟ پس کدوم نیرویی بدون کمک مردمی در 3 سال اول جنگ نیروهای عراق رو عقب راند ؟ و کدام نیرو عملیات H1 و H2 رو سازماندهی کرد که بزرگترین عملیات آفدی در عمق خاک دشمن بود که باعث شد عراق توان حمله و حتی دفاع از آسمان کشورش رو به طور کلی از دست بده و مجبور بشه تنها و تنها به پدافند سبک زمینی رو بیاره ؟ کدام نیرو بود که عملیات شمشیر بران رو انجام داد که عملیاتی با بنیه ی دو لشگر ذرهی بود؟ کدام نیرو بود که در طول 3 مال اول جنگ 8 فروند جنگنده رو تنها در یک بخش پدافندی کلیدی سرنگون کرد ؟ کدام نیرو بود که عملیات 8 ساله را سازماندهی کرد؟

میدونید نیروهای ایران به قدری توان لجستیکی و سازمان دهی بالایی در سال های اول جنگ داشتند که در بین سربازان عراقی این خرافه باب شده بود که سربازان ایرانی به دلیل اینکه برحق هستند نمیمیرند؟ اطلاع دارید که نیروهای ویژه ی ایران چندین و چند عملیات در عمق خاک دشمن انجام دادند که همگی موفق بود؟

ایران در اون زمان نه تنها ارتش داشت بلکه ارتش بسیار بسیار قدرتمندی هم داشت... نه تنها نیرو داشت بلکه نیروی بسیار بسیار آموزش دیده ای هم داشت... نه تنها تجهیزات داشت بلکه به روز ترین تجهیزات آمریکایی و آلمانی در اختیارش بود... ایران در زمان آغاز جنگ هم از نظر کمی و هم از نظر کیفی نسبت به نیروهای عراقی که هم آموزش های روسی دیده بودند و هم از تجهیزات روسی استفاده میکردند برتری داشت... از نیمه های سال دوم جنگ بود که ایران به دلیل زیاده خواهی های یک عده و ورود نیروهای مردمی و تشکیل سپاه و کمیته های متعدد و به دلیل ناتوانی در جذب کمک های بین المللی و در مقابل عراق با جذب کمک های تسلیحاتی و مالی بین المللی با وام های عجیب و غریب تونست نیروی هوایی و زمینی خودش رو به شدت تقویت کنه و همچنین نیروی موشکی هم سازماندهی کنه و به برتری نسبی برسه... دلیل استفاده ی عراق از بمب های شیمیایی به نظر شما چه بود؟ اینکه عراق قوی تر از ایران بود؟ خیر، دلیلش تنها این مسئله بود که ایران خیلی قوی تر بود و عراق به هیچ عنوان نمیتونست بدون استفاده از چنین روش هایی پیش روی ایران رو به سمت عراق متوقف کنه...

 

 

میخواید تشریف بیارید یک بررسی بکنیم ببینیم چقدر طول میکشه تا ارتش و سپاه هر دو با هم به دست و پا بیفتند در مقابل حمله ی نیرویی مثل ارتش آمریکا؟

 

مثل اینکه من منظورم رو بد رسوندم...

با توجه به قسمت اول که قرمز کردم خودتون میگین اوضاع کشور نابسامان بود...

تو اون اوضاع نابسمان ایران مقاومت کرد و...

حالا که مثلاً یه سر و سامان نسبی داریم ، واقعاً منطقیه که بگیم تو سه روز؟

همه هم میدونیم که اون موقع جنگ ما با عراق نبود...

 

درباره قسمت دوم که قرمز کردم هم میگم که مگه اون تجهیزات نیاز به تعمیر و آپدیت و قطعه و...نداشت؟

ما دوسال تجهیزات داشتیم و به قول معروف 6سال رو با دست خالی جنگیدیم

(الان خیلی از همون نیروهایی که اون زمان میجنگیدند دارن به نیروهای جدید آموزش میدن)

 

من حرفم سر این مسأله است که به قول معروف ما اون موقع با دست خالی میجنگیدیم...(قدرتمون زیاد بود)

اما الان دستمون خالی نیست...(قدرتمون زیادتر شده)

با این شرایط اون موقع هشت سال جنگ بود و در آخر چیزی رو از دست ندادیم

(به جز تلفات و خسارات که عضو جدایی ناپذیر جنگه)

 

حالا الان امریکا بیاد و تو سه روز ایران رو تصرف کنه؟!؟!؟!

لینک به دیدگاه

مجدد پست اول رو خوندم واقعا نویسنده طنز قشنگی داره اینجاش مخصوصا:ws28:

 

روز سوم نبرد سرنوشت ساز ترين روز اين جنگ خواهد بود آمريكايي ها با دادن بيش از 100 هزار تلفات در دو روز اول جنگ تصميم ميگيرند با تمامي توان نيروهاي هوايي خود كه برايشان باقي مانده است يك حمله سراسري را بر ضد ايران اسلامي انجام بدهند نيروهاي ارتش و سپاه با آماده كردن سيستم هاي دفاع ضد هوايي و حضور ميليوني نيروهاي بسيجي كه مجهز به سلاح هاي ضد هوايي قابل حمل سام 7 و ميثاق و استرلا و حتي موشك دوش پرتاب استينگر در تمامي مناطق كشور پراكنده شده اند و يك شبكه گسترده براي شكار هواپيما هاي دشمن پهن كرده اند كه به صورت يك پارچه و هماهنگ با هم عمل ميكنند و مانند يك شبكه چند لايه از تارهاي عنكبوت عمل ميكنند و با وارد شدن جنگنده هاي آمريكايي ديگر هيچ راهي براي فرار ندارند مگر اينكه خلبان با چتر رااز جنگنده خارج بشوند براي هر هواپيما حداقل 30 موشك در نظر گرفته شده است يعني مورد هدف قرار گرفتن 100 درصد .با وارد شدن انبوهی از جنگنده هاي دشمن براي چند ثانيه سكوت كامل همه جا را فرار ميگيرد همين كه اولين جنگنده به برد موشك هاي دوربرد زمين به هوا سام 5 يا همان S-200مي رسد و موشك روي جنگنده قفل مي شود صداي پرتاب موشك سكوت را در هم ميشكند و چند ثانيه بعد اولين جنگنده دشمن در آسمان منفجر ميشود و اين اولين شكار امروز خواهد بود موشك هاي سام 2 ، صياد، شاهين ، هاگ و سام 6 يكي بعد از ديگري به يك سمت شليك ميشوند و هر جا آسمان را كه نگاه مي كنيد مي بيني يك جنگنده درحال سقوط كردن است بسياري از خلبان ها قبل از اصابت موشك به هواپيمايشان با چتر از آن خارج شده اند دراين زمان باز جوانان ايراني به همگان نشان ميدهند كه اگر بخواهند مي توانند هر چيزي را بسازند همان سامانه S -300كه روسها به ايران نداده ا ند خود جوانان توانمند ايراني حتي بسيار بهتراز آن را ساخته اند و موشك ها این سامانه يكي بعد از ديگري شليك مي شوند و با هر شليك يك انفجار در آسمان نشان از ساقط شدن يكي ديگر از جنگند ه هاي دشمن متجاوز است ديگر نيروهاي هوايي آمريكا كمتر از چند ساعت به صورت كامل نابود مي شوند و ايران براي نشان دادن توان بالاي خود برنامه ويژه اي را اجرا ميكند با پرواز گسترده هواپيما هاي شكاري بمب افكن و بمب افكن هاي استراتژيك كمتر از 1 ساعت بعد ديوار صوتي بر فراز سرزمين هاي اشغالي قدس شكسته مي شود . ايران اسلامي در اوج قدرت آتش بست را مي پذيرد و اين آغازي بر پايان يك ماجرا جويي براي هر دشمني است كه بخواهد به ايران حمله نمايد اين فقط بخش كوچكي از توان بي پايان جوانان شجاع ايران اسلامي است كه تا پاي جان براي آرمان هاي نظام و رهبر خويش مي جنگند.

 

 

با موشک های دوش پرتاپ میخوان هواپیماهای استراتژیک آمریکا رو هدف قرار بدن :ws47:

لینک به دیدگاه
مجدد پست اول رو خوندم واقعا نویسنده طنز قشنگی داره اینجاش مخصوصا:ws28:

 

روز سوم نبرد سرنوشت ساز ترين روز اين جنگ خواهد بود آمريكايي ها با دادن بيش از 100 هزار تلفات در دو روز اول جنگ تصميم ميگيرند با تمامي توان نيروهاي هوايي خود كه برايشان باقي مانده است يك حمله سراسري را بر ضد ايران اسلامي انجام بدهند نيروهاي ارتش و سپاه با آماده كردن سيستم هاي دفاع ضد هوايي و حضور ميليوني نيروهاي بسيجي كه مجهز به سلاح هاي ضد هوايي قابل حمل سام 7 و ميثاق و استرلا و حتي موشك دوش پرتاب استينگر در تمامي مناطق كشور پراكنده شده اند و يك شبكه گسترده براي شكار هواپيما هاي دشمن پهن كرده اند كه به صورت يك پارچه و هماهنگ با هم عمل ميكنند و مانند يك شبكه چند لايه از تارهاي عنكبوت عمل ميكنند و با وارد شدن جنگنده هاي آمريكايي ديگر هيچ راهي براي فرار ندارند مگر اينكه خلبان با چتر رااز جنگنده خارج بشوند براي هر هواپيما حداقل 30 موشك در نظر گرفته شده است يعني مورد هدف قرار گرفتن 100 درصد .با وارد شدن انبوهی از جنگنده هاي دشمن براي چند ثانيه سكوت كامل همه جا را فرار ميگيرد همين كه اولين جنگنده به برد موشك هاي دوربرد زمين به هوا سام 5 يا همان S-200مي رسد و موشك روي جنگنده قفل مي شود صداي پرتاب موشك سكوت را در هم ميشكند و چند ثانيه بعد اولين جنگنده دشمن در آسمان منفجر ميشود و اين اولين شكار امروز خواهد بود موشك هاي سام 2 ، صياد، شاهين ، هاگ و سام 6 يكي بعد از ديگري به يك سمت شليك ميشوند و هر جا آسمان را كه نگاه مي كنيد مي بيني يك جنگنده درحال سقوط كردن است بسياري از خلبان ها قبل از اصابت موشك به هواپيمايشان با چتر از آن خارج شده اند دراين زمان باز جوانان ايراني به همگان نشان ميدهند كه اگر بخواهند مي توانند هر چيزي را بسازند همان سامانه S -300كه روسها به ايران نداده ا ند خود جوانان توانمند ايراني حتي بسيار بهتراز آن را ساخته اند و موشك ها این سامانه يكي بعد از ديگري شليك مي شوند و با هر شليك يك انفجار در آسمان نشان از ساقط شدن يكي ديگر از جنگند ه هاي دشمن متجاوز است ديگر نيروهاي هوايي آمريكا كمتر از چند ساعت به صورت كامل نابود مي شوند و ايران براي نشان دادن توان بالاي خود برنامه ويژه اي را اجرا ميكند با پرواز گسترده هواپيما هاي شكاري بمب افكن و بمب افكن هاي استراتژيك كمتر از 1 ساعت بعد ديوار صوتي بر فراز سرزمين هاي اشغالي قدس شكسته مي شود . ايران اسلامي در اوج قدرت آتش بست را مي پذيرد و اين آغازي بر پايان يك ماجرا جويي براي هر دشمني است كه بخواهد به ايران حمله نمايد اين فقط بخش كوچكي از توان بي پايان جوانان شجاع ايران اسلامي است كه تا پاي جان براي آرمان هاي نظام و رهبر خويش مي جنگند.

 

 

با موشک های دوش پرتاپ میخوان هواپیماهای استراتژیک آمریکا رو هدف قرار بدن :ws47:

 

:ws28: چی بگم. فقط میشه خندید. خدایا شفای عاجل عنایت کن

لینک به دیدگاه
amin 202 مهمان

واقعاً طنز جالبی بود...روحمان شاد گشت! :ws28:

ولی در کل...من فکر نمیکنم جنگی صورت بگیره...ایران کنونی تا 6 ماه نهایت 8 ماه از داخل متلاشی میشه...از اختلافات میشه اینو حدس زد.:icon_redface:

 

ولی اگر جنگی هم بخواد صورت بگیره این آمریکا و اسرائیل نیستن که حمله میکنن...کل ناتو رو هم حساب کنید.فکر نکنم چند ساعت بیشتر طول بکشه...

جنگ امروز هم جنگ دهه 70 نیست که یارو با آرپی جی بره تانک بزنه...تو ساعات اولیه کلیه تاسیسات رو فلج میکنن و فقط پایگاه ها و مراکز حساس رو با موشک های بالستیک با دقت 1 متر نشونه میگیرن.

 

تو حمله ی آمریکا به عراق طی حمله ی عراق به کویت،آمریکا هر روز 300تا پاس پرواز داشت...میدونید این چه رقم بزرگیه؟

ما تو جنگمون با عراق اونم تو بهترین شرایط(اوایل جنگ) نهایت 5-6 پاس پرواز داشتیم...

لینک به دیدگاه
مجدد پست اول رو خوندم واقعا نویسنده طنز قشنگی داره اینجاش مخصوصا:ws28:

 

روز سوم نبرد سرنوشت ساز ترين روز اين جنگ خواهد بود آمريكايي ها با دادن بيش از 100 هزار تلفات در دو روز اول جنگ تصميم ميگيرند با تمامي توان نيروهاي هوايي خود كه برايشان باقي مانده است يك حمله سراسري را بر ضد ايران اسلامي انجام بدهند نيروهاي ارتش و سپاه با آماده كردن سيستم هاي دفاع ضد هوايي و حضور ميليوني نيروهاي بسيجي كه مجهز به سلاح هاي ضد هوايي قابل حمل سام 7 و ميثاق و استرلا و حتي موشك دوش پرتاب استينگر در تمامي مناطق كشور پراكنده شده اند و يك شبكه گسترده براي شكار هواپيما هاي دشمن پهن كرده اند كه به صورت يك پارچه و هماهنگ با هم عمل ميكنند و مانند يك شبكه چند لايه از تارهاي عنكبوت عمل ميكنند و با وارد شدن جنگنده هاي آمريكايي ديگر هيچ راهي براي فرار ندارند مگر اينكه خلبان با چتر رااز جنگنده خارج بشوند براي هر هواپيما حداقل 30 موشك در نظر گرفته شده است يعني مورد هدف قرار گرفتن 100 درصد .با وارد شدن انبوهی از جنگنده هاي دشمن براي چند ثانيه سكوت كامل همه جا را فرار ميگيرد همين كه اولين جنگنده به برد موشك هاي دوربرد زمين به هوا سام 5 يا همان S-200مي رسد و موشك روي جنگنده قفل مي شود صداي پرتاب موشك سكوت را در هم ميشكند و چند ثانيه بعد اولين جنگنده دشمن در آسمان منفجر ميشود و اين اولين شكار امروز خواهد بود موشك هاي سام 2 ، صياد، شاهين ، هاگ و سام 6 يكي بعد از ديگري به يك سمت شليك ميشوند و هر جا آسمان را كه نگاه مي كنيد مي بيني يك جنگنده درحال سقوط كردن است بسياري از خلبان ها قبل از اصابت موشك به هواپيمايشان با چتر از آن خارج شده اند دراين زمان باز جوانان ايراني به همگان نشان ميدهند كه اگر بخواهند مي توانند هر چيزي را بسازند همان سامانه S -300كه روسها به ايران نداده ا ند خود جوانان توانمند ايراني حتي بسيار بهتراز آن را ساخته اند و موشك ها این سامانه يكي بعد از ديگري شليك مي شوند و با هر شليك يك انفجار در آسمان نشان از ساقط شدن يكي ديگر از جنگند ه هاي دشمن متجاوز است ديگر نيروهاي هوايي آمريكا كمتر از چند ساعت به صورت كامل نابود مي شوند و ايران براي نشان دادن توان بالاي خود برنامه ويژه اي را اجرا ميكند با پرواز گسترده هواپيما هاي شكاري بمب افكن و بمب افكن هاي استراتژيك كمتر از 1 ساعت بعد ديوار صوتي بر فراز سرزمين هاي اشغالي قدس شكسته مي شود . ايران اسلامي در اوج قدرت آتش بست را مي پذيرد و اين آغازي بر پايان يك ماجرا جويي براي هر دشمني است كه بخواهد به ايران حمله نمايد اين فقط بخش كوچكي از توان بي پايان جوانان شجاع ايران اسلامي است كه تا پاي جان براي آرمان هاي نظام و رهبر خويش مي جنگند.

 

 

با موشک های دوش پرتاپ میخوان هواپیماهای استراتژیک آمریکا رو هدف قرار بدن :ws47:

 

 

دوست عزیز بیخود نخندید.تقصیر طرف نیست.متاسفانه با اینکه ایس خیلی ارزون شده و جای کرک را تونسته تو بازار بگیره.ولی مثل سابق نیست که جنسش خوب باشه و طرف توهم های جالب ببینه و تا 3 روز خوابش نبره.

ایس های امروزی اینجوری توهم تولید میکنند متاسفانه

تقصیر طرف نیست .تقصیر ایس هست .

لینک به دیدگاه

یه طنز قشنگتر :ws3: به نظر شما این یکی چی زده؟:ws38:

 

ساعت‌هایِ آخرِ جنگ

 

 

از گیت می‌گذریم. خودرو نیم‌دور می‌زند و راننده در محوطهٔ بیتِ رهبری ترمز می‌کند. می‌جنبم تا زودتر از درِ جلو پیاده شوم. تقریباً با دکتر همزمان پیاده می‌شویم. انگار که من وجود نداشته باشم راهش را می‌گیرد و می‌رود سمتِ دفترِ رهبر. ساعت را نگاه می‌کنم: هشت و بیست و نُه دقیقه. یک دقیقه هم زودتر رسیده‌ایم. پشتِ سرم صدایِ پارکِ خودرویِ دیگری را می‌شنوم. مردد می‌مانم به عقب نگاه کنم یا دنبالِ دکتر بدوم. دنبالِ دکتر می‌دوم.

 

 

 

پیش از ما فرماندهٔ سپاه رسیده است و محافظش را می‌بینم که بیرونِ دفتر نشسته است و با کسی که نمی‌شناسمش حرف می‌زند. درِ دفتر پشتِ سرِ ما بسته می‌شود و ما می‌مانیم و اتاقِ شش متریِ انتظار. صندلی زیرِ وزنم جیر جیر می‌کند. می‌خواهم با محافظِ فرماندهٔ سپاه گپ بزنم که مردِ ناشناس می‌گوید: «مستعمل شدن. می‌خوایم بدیم ترمیم بشن.» سری تکان می‌دهم. مشغولِ سلام و علیک با محافظِ فرماندهٔ سپاهم که کسی واردِ اتاق می‌شود و فوری کلاهش را برمی‌دارد. فرماندهٔ ارتش است. شق و رق پیش می‌رود و به ما سلامِ عادی می‌دهد. جواب می‌دهم و فکر می‌کنم من شق و رق‌ترم یا او.

 

 

روزنامهٔ جلویِ رویم را برمی‌دارم و نگاهی بهش می‌اندازم. کنارِ عکسِ بزرگ نوشته است: «حملهٔ ناموفقِ هواپیماهایِ بدونِ سرنشینِ دشمن به مناطقِ مسکونی و بیمارستانیِ پایتخت.» و هواپیمایی در حالِ دود کردن در آسمانِ عکس پیداست. تیترِ بزرگ می‌گوید: «انهدامِ ناوِ دشمن در تنگهٔ هرمز: دستِ خدا بر گلویِ دشمن!»

 

 

هشت و سی و چهار دقیقه است که رئیس مجلس سر می‌رسد و محافظش را پشتِ سر می‌گذارد و داخلِ دفترِ رهبر می‌شود. چهار دقیقه تأخیر داشته است. درونِ اتاق، دور از چشم و گوشِ ما، رهبر با تلفنِ رمزدارش با کسی در حزب الله لبنان حرف می‌زند. بر خلافِ سال‌هایِ قبل که نبردِ کماندویی و چریکی در مرزهایِ اسراییل و لبنان شکل می‌گرفت، جنگ طی ماه‌هایِ اخیر به جنگِ موشکی تبدیل شده است. می‌دانم که اخیراً موشک‌هایِ تازه‌ای به دستِ حزب الله رسانده‌ایم. بی‌بی‌سی و سی‌ان‌ان این خبر را رسانه‌ای کرده‌اند اما تلویزیونِ ایران چیزی درباره‌شان نگفته است.

 

 

تقریباً خوابم گرفته است که رئیس جمهور پیش از همه از دفترِ رهبر بیرون می‌زند و بی‌آن‌که منتظرِ من بماند راهش را می‌گیرد و می‌رود. با لب‌هایش بازی می‌کند و می‌دانم که این یعنی عمیقاً به فکر فرورفته است.

 

روزنامه‌ها از بی‌نانی در کشور چیزی ننوشته‌اند. دیروز نانوایی‌هایِ پایتخت عملاً تعطیل بودند و مردم بدونِ نان به خانه‌ها برگشتند. رییس جمهور تا تویِ ماشین می‌نشیند با تلفنِ رمزدارش با وزیرِ بازرگانی صحبت می‌کند و می‌پرسد: «چی شد این سیلوها؟ می‌خواید مردم گشنه بمونن؟ من یه کار نمی‌تونم به شما بسپارم؟» صدایِ وزیر را مثلِ نویزی دور می‌شنوم ولی نمی‌توانم کلماتش را تشخیص بدهم. رئیس جمهور امان نمی‌دهد و می‌گوید: «خبرِ راه افتادنش رو امروز تا ظهر می‌خوام. امروز تا ظهر.» و تلفن را قطع می‌کند. از گیت رد می‌شویم و تو خیابانِ فلسطین می‌افتیم. راننده با چهل کیلومتر سرعت خیابانِ خلوت را خلاف رو به بالا می‌رود. منتظر است رئیس جمهور بگوید مسیرِ بعدی کجاست ولی زبانش نمی‌چرخد که چیزی بپرسد. آرام می‌رود تا بلکه رئیس جمهور اشاره‌ای کند. در عینِ حال می‌ترسد رئیس جمهور بهش بتوپد که «دیر شد… بجنب.» عاقبت بر می‌گردم طرفِ رئیس جمهور و می‌پرسم: «دکتر! مقصدِ بعدی؟»

 

- دفترِ وزیرِ اطلاعات.

 

می‌دانم که این یعنی رئیس جمهور می‌خواهد وزیر را دربارهٔ قضیهٔ احتکارِ گندم توبیخ کند.

 

■■■

 

نهار نخورده‌ایم و ماشین هنوز از خیابان‌هایِ شهر عبور می‌کند. سعی می‌کنم برایِ رئیس جمهور توضیح بدهم که بهتر است با هلی‌کوپتر پرواز کنیم ولی رئیس جمهور رد می‌کند: «وقت ندارم وسیله عوض کنم.» رو می‌کند به راننده و می‌گوید: «گاز بده سمتِ بیت.»

 

تلفنِ رمزدار زنگ می‌خورد و رئیس جمهور جواب می‌دهد. سلام و علیکی در کار نیست. با توپِ پر می‌پرسد: «من الآن باید بفهمم؟ رئیس جمهورم یا پشم؟» دو هواپیما از بالایِ سرمان رد می‌شوند. نمی‌دانم ایرانی‌اند یا هواپیمایِ دشمن. راننده می‌گوید: «یا علی! اینا که امریکایی‌ان.» رئیس جمهور بی‌آن‌که نگاهش کند می‌گوید: «برو کارت نباشه.» می‌فهمم که تلفن به همین دو هواپیما ربط داشته است. کمی جلوتر صدایِ چند انفجارِ پشتِ سرِ هم بلند می‌شود و یکهو ماشین‌ها می‌زنند رویِ ترمز. ماشینِ رئیس جمهور گیر افتاده و از محافظ‌هایِ پشتِ سر دور افتاده‌ایم. فکر می‌کنم چه‌جوری از آن وسط فرار کنیم که ماشینی محکم از پشت می‌کوباند به خودرویِ ما. یک لحظه گیج می‌شوم. صدایِ چند انفجارِ جدید می‌آید که از صداهایِ قبلی نزدیک‌ترند. می‌خواهم پیاده شوم که درِ ماشین محکم می‌خورد به ماشینِ کناری. رانندهٔ ماشینِ کناری دستش را تو هوا تاب می‌دهد و از پشتِ شیشه می‌گوید: «اووووی!» و بعد چشمش به رئیس جمهور می‌افتد. چشم‌هاش گرد می‌شود و بعد دست تکان می‌دهد. رئیس جمهور می‌خندد و دست تکان می‌دهد. من عصبانی‌تر می‌شوم و به راننده می‌گویم دریچهٔ سقف را باز کند. تا چشم کار می‌کند ترافیک است. باید رئیس جمهور را جوری از آن اطراف دور کنیم. تلفنِ رمزدارِ ماشین زنگ می‌خورد و رئیس جمهور جواب می‌دهد: «من که نمی‌تونم به مردم بگم چتر بگیرن رو سرشون تا موشک نخورن. تلویزیون مگه اعلام نکرده موشک بارونه؟»

 

راننده رادیویِ ماشین را روشن می‌کند. آژیرِ قرمز پخش می‌شود و صدایی مردم را به فرار به پناهگاه‌ها می‌خواند. بعد مارش پخش می‌شود و گویندهٔ اخبار می‌گوید: «موشک‌بارانِ ناوِ امریکاییِ مستقر در خلیجِ فارس، با حملهٔ تکاورانِ نیرویِ دریاییِ سپاهِ پاسدارانِ انقلابِ اسلامی به این ناو موقتاً متوقف شده است.»

 

بی‌آن‌که به رئیس جمهور گوش کنم تماس می‌گیرم و درخواستِ هلی‌کوپترِ پلیس می‌کنم. نیم ساعت طول می‌کشد تا هلی‌کوپتر بالایِ ساختمانی برِ خیابانِ انقلاب برسد. رئیس جمهور را بالایِ پشتِ بام می‌رسانم و سوارِ هلی‌کوپتر می‌شویم. فکر می‌کنم کاش هلی‌کوپتر هم رادیو داشت.

 

215429_466.jpgتا بیتِ رهبری نه خبری از تلفنِ رمزدار بود نه رادیو. فقط صدایِ شلپ شلپِ بال‌هایِ هلی‌کوپتر می‌آمد و می‌شد ترافیک را دید که تا دودهایِ بلند و سیاهی که به آسمان می‌رفت ادامه داشت. انگار آتشفشانی فوران کرده بود و ترافیک، رودِ مذابش بود.

 

در اتاقِ انتظار دوباره محافظ‌ها جمع بودند و انتظارِ آقایانِ درونِ دفترِ رهبر را می‌کشیدند. تلویزیون خاموش بود و جز روزنامه‌هایِ رویِ میز، هیچ رسانه‌ای دور و برمان نبود. تلویزیون از هفته قبل و بعد از موشک‌بارانِ سنگینِ ناوِ امریکایی مختل شده بود و برنامه‌ای پخش نمی‌کرد. در سکوت نشسته بودیم و هر کس فکری می‌کرد. کسی گفت: نیرویِ دریایی حمله به ناوِ امریکایی رو شروع کرده. پرسیدم: «نیرویِ دریایی سپاه؟» وقتی جواب داد تازه متوجه شدم محافظِ فرماندهٔ ارتش است: «نه. نیروهایِ ارتش. سپاه یه حملهٔ مقطعی کرد که مفید بود و بعدش ما ناو جماران رو بردیم جلو.»

 

در دفترِ رهبری برایِ مرحلهٔ تازه‌ای از جنگ تصمیم‌گیری می‌شد. قبلاً ایرانی‌ها هشدار داده بودند که اگر لازم باشد می‌توانند جنگ را به درونِ خاکِ دشمن بکشانند. طی روزِ گذشته پنجاه موشکِ شهابِ سه به طرفِ تل‌آویو شلیک شده بود و حالا، صحبت از امپایراستیت بود. یک گروه بنا بود امروز دو طبقهٔ میانیِ برجِ امپایراستیت را منفجر کند. امریکا همزمان هواپیماهایش را از آذربایجان روانهٔ آسمانِ ایران می‌کرد و اگر موفق می‌شد از موشک‌هایِ ضدهواییِ ایران بگذرد، تهران را به هم می‌ریخت. در عینِ حال پیغام داده بود که آماده‌ست مذاکره کند. در اتاقِ رهبری، رؤسای نظامی و اجرایی کشور منتظرِ خبرِ امپایراستیت بودند تا جوابِ پیغامِ امریکا را بدهند. انفجار در نیویورک می‌توانست قدرتِ ایران را سرِ میزِ مذاکره بیش‌تر کند.

 

بستنِ تنگهٔ هرمز و زیرِ آتش گرفتنِ اسرائیل تقریباً امریکا را در استفاده از پایگاه‌هایِ نظامی‌اش در اطرافِ مرزهایِ ایران مردد کرده بود. فرانسه و آلمان، امریکا را یکه و تنها گذاشته بودند و تنها انگلیس بود که از پایگاهش در افغانستان علیهِ ایران نیرویِ نظامی می‌فرستاد. جنگِ زمینی تقریباً یک کاریکاتور از جنگِ واقعی بود و این موشک‌ها بودند که تکلیفِ دو سرِ جنگ را معلوم می‌کردند. حزب الله اعلام کرده بود بعد از موشک‌بارانِ سرزمین‌هایِ اشغالی، طیِ هفتهٔ آینده وارد فلسطین خواهد شد و سراسرِ اراضیِ اشغالی را «فلسطین» خواهد نامید.

 

در اتاقِ ... تلفنِ رمزدار زنگ خورد و کسی از کیلومترها دورتر یک جملهٔ کوتاه گفت: «امپایراستیت برجِ قشنگی بود!»

 

سی‌ان‌ان و بی‌بی‌سی تمام برنامه‌هایِ خود را قطع کردند و مستقیماً دودی را که از امپایراستیت بلند می‌شد نمایش دادند. سی‌ان‌ان پایِ تصویر نوشته بود: «تهدیدهایِ ایران عملی شد؛ جنگی فراتر از مرزها». اما رهبر منتظرِ خبرِ دیگری از انگلستان بود تا بعد از آن به رئیس جمهور و دبیرِ شورایِ امنیتِ ملی مأموریتِ مذاکره با امریکایی‌ها را بدهد. وقتی همه مبهوتِ دودهایِ امپایراستیت بودند، ساعتی در ساختمانِ نخست‌وزیری در لندن تیک تاک می‌کرد و بمبِ کنارش را به انفجار نزدیک می‌کرد.

 

تلفنِ اتاقِ ... دوباره زنگ خورد و این‌بار کسی از پشتِ خط گفت: «این روزها ساختمون‌هایِ خوشگلِ انگلیسی زیاد دوام ندارن!»

 

رئیس جمهور وقتی از اتاقِ ... بیرون آمد می‌خندید و به من اشاره کرد دنبالش بروم. فرماندهٔ سپاه پشتِ سرش از اتاق بیرون آمد و چند لحظه‌ای هم‌کلام شدند. هر دو خندیدند. فکر کردم چند روز بود خندهٔ رئیس جمهور را ندیده بودم؟

 

تا بخواهیم برویم هلی‌کوپترِ شخصیِ رئیس جمهور سر رسیده و دیگر نیازی به هلی‌کوپترِ پلیس نیست. آن‌جا تلفنِ رمزدار همراهِ رئیس جمهور است و از این بابت مطمئنم که کارهایش را همان‌جا می‌تواند پیگیری کند و قیدِ رویِ زمین نشستن را بزند. دوباره با وزیرِ بازرگانی تماس می‌گیرد: «خبرِ خوش می‌خوام! نداری قطع کن از اتاقت برو بیرون.» وزیر چیزهایی می‌گوید که به‌نظر کمی رئیس ‌جمهور را سرِ دماغ می‌آورد ولی این را پیشِ وزیر بروز نمی‌دهد و دوباره تأکید می‌کند: «باید ظهرِ فردا ببینم نتیجه‌اش رو. مردم نون می‌خوان.» و تلفن را قطع کرد.

 

تلفنِ دیگری می‌زند و از وزیرِ نیرو دربارهٔ بازسازیِ نیروگاهِ اتمیِ بوشهر می‌پرسد. طیِ ماه‌هایِ پیش نیروگاه تقریباً ۷۵ درصد آسیبِ جدی دیده است و زیرِ موشک‌باران از کار افتاده است. برخی از مناطقِ کشور قطعی دائمی برق دارند و تهران هم برایِ ساعاتی برق را جیره‌بندی کرده است. از جواب‌هایِ وزیر قانع نمی‌شود و برایش خط و نشان می‌کشد. «من نمی‌تونم به مردم بگم «تلاش می‌کنم» که. بجنب آقا، بجنب.»

 

بلافاصله بعد از این‌که تلفن را قطع می‌کند، تلفن زنگ می‌خورد و خودِ رئیس جمهور جواب می‌دهد. از بیتِ رهبری‌ست و دوباره خبرِ جلسه‌ای فوری را می‌دهد. برمی‌گردیم. تا به بیت برسیم رئیس جمهور با وزیرِ امورِ خارجه کوتاه صحبت می‌کند و می‌گوید تماس با امریکایی‌ها را تا بعد از جلسه‌ام با رهبر عقب بیندازید. من حس می‌کنم چه‌قدر خسته‌ام و یادم می‌افتد ناهار نخورده‌ام.

 

در اتاقِ انتظارِ بیتِ ... محافظِ فرماندهٔ سپاه از من می‌پرسد: «خبر رو شنیدی؟». من شانه بالا می‌اندازم و می‌گویم: «خبر که زیاده. چی رو؟» سرش را رو به همه می‌چرخاند و انگار بخواهد واکنش‌ها را ملاحظه کند، همزمان می‌گوید: «خبرِ مکّه رو.»

 

چشم‌هام گرد می‌شود و نگاهش می‌کنم: «قضیه چیه؟»

 

- می‌گن یکی تکیه زده به دیوارِ کعبه، گفته «انا المهدی». تو اتاق دارن دربارهٔ اعلامِ خبرش تو رادیو حرف می‌زنن.

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.


×
×
  • اضافه کردن...