رفتن به مطلب

آشنایی با مکاتب هنری


ارسال های توصیه شده

در این تاپیک به بررسی مختصر مکاتب هنری به نحوی که یک آشنایی مختصری رو برای دوستان فراهم کند می پردازیم.

باشد که مقبول دوستان واقع شود.

:icon_gol:

لینک به دیدگاه

ناتورالیسم (Naturalism) یا طبیعت‌گرایی که زمزمه‌های آن در نیمه دوم قرن نوزدهم به گوش می‌رسید، اصطلاحی در تاریخ هنر و نقد هنری برای توصیف سنخی از هنر است که در آن، طبیعت همان گونه که به نظر می‌آید، بازنمایی می‌شود.

اصطلاح ناتورالیسم به مثابه مکتبی خاص در نقاشی، نخستین بار توسط "بلوری"درباره پیروان "کارواجو" به کار برده شد.

 

به زعم او اینان به تقلید وفادارنه از طبیعت (خواه زشت، خواه زیبا) می‌پرداختند.

 

همچنین "کاستانیاری" منتقد فرانسوی اصطلاح ناتورالیسم را جایگزین رئالیسم کرد تا بر عین‌گرایی و پژواک‌های فعالیت علوم طبیعی تاکید بیشتری بگذارد.

 

بنا به نظر طبیعت‌گرایان، وراثت و محیط تعیین‌کننده اصلی تقدیر انسان هستند.

 

فرق این مکتب با رئالیسم دراین است که درآثار رئالیستی انسان همیشه از محیط پیرامونش مهم‌تر بود اما در ناتورالیسم اهمیت انسان از اهمیت اشیاء بیشتر نیست. (نکته مهمیه. دی:)

 

اگر هنر کلاسیک یونان را جلوه کامل طبیعت‌گرایی تلقی می‌کنند و هنر رنسانس ایتالیایی را تجدید حیات آن می‌دانند، بر اساس چنین استدلالی است که در هنرهای نامبرده، اثر هنری همانند آیینه‌ای زیبایی طبیعی را بازمی‌تابد.

لینک به دیدگاه

مکتب هرات سبکی هنری در نقاشی است.

 

پایه گذاری مکتب هرات به دوره تیموریان و دوره زمامداری شاهرخ بر می‌گردد.

 

این سبک در دوره سلطان حسین بایقرا پیشرفت زیادی می‌کند. اما در سال ۱۵۰۷ میلادی با حمله ازبک‌ها رشدش متوقف می‌شود.

 

 

از مشهورترین نقاشان مکتب هرات می‌توان به استاد کمال الدین بهزاد اشاره کرد.

 

 

مکتب هرات بعدها با کمک نقاشان بسیاری چون آقا رضا جهانگیری که به دربار جهانگیر شاه در هند رفته بودند تاثیر زیادی بر روی مکتب مینیاتور هندی گذاشت.

 

 

مکتب هرات را یکی از "پیش‌مکتب"های مهم مکتب تبریز و مکتب اصفهان می‌دانند.

 

 

هنرمندان نقاش ، خوشنویس و خطاط که در کتابخانه بزرگ شاهی هرات به امر بایسنقر میرزا مشغول به کار بودند، آثار زیادی همچون کتاب‌های شاهنامه، لیلی و مجنون، بوستان و گلستان سعدی را مصور ساختند.

 

 

مجموع این آثار سبک جدیدی را پدید آورد که در تاریخ هنر ایران به "مکتب هرات" معروف است.

 

 

در مکتب هرات، تصاویر انسان‌ها به صورت ریز و کوچک ترسیم شده اند و مینیاتورها با خطوط ساده و بی پیرایه اجرا شده‌اند.

 

 

یکی دیگر از ویژگی های مکتب هرات، وجود عناصر شرق دور بود که احتمالاً ازمبادله سفیر میان ایران و چین ناشی می‌شد.

 

 

مشهور است که هنرمندان هرات همراه هیئت های سیاسی به خانبالق درپکن ، آمد و شد داشته‌اند. یکی از آنها، به نام غیاث الدین نقاش که بایسنقر او را برگزیده بود، بعدها شرح سفر خود را نوشت.

 

 

سرزندگی و تحرک در مکتب هرات، کاملاً مغایر با خشکی و بی روحی چهره‌ها در نگارگری‌های مکتب جلایری است.

 

 

همچنین، صحنه‌ها با قرارگرفتن افق در نزدیک لبه بالایی، عمق بیشتری یافته‌اند.

 

 

زمینه‌های فیروزه‌ای متمایل به آبی و سبز، رنگهای عمده در نگارگری‌های مکتب هرات هستند.

 

2011_7_12_10_20_16.jpg

لینک به دیدگاه

هنر فیگوراتیو که عموماً در مقابل هنر انتزاعی به‌کار می‌رود.

 

 

طراحی و نقاشی فیگوراتیو، به آن دسته از طراحی و نقاشی هایی گفته می شود که بر اساس حالت ها و وضعیت های مختلف اندام انسانی ترسیم شده و طی آن، مطالعه و بررسی مورد نظر طراح نیز صورت می گیرد.

 

 

اینگونه طراحی ها شامل اسکیس، طراحی های دقیق، طراحی از فرم دست و پا و... است.

 

 

 

Figurative2.jpg&w=600&h=350&q=85

لینک به دیدگاه

اگزیستانسیالیسم (Existentialism) در جست وجوی انسان‌گرایی تازه‌ای است که به انسان و مفهوم وجودی او می‌پردازد و "ماهیت" انسان را از "وجود" او مجزا می‌داند.

 

از نظر اگزیستانسیالیست‌ها فقط خدا است که ماهیت و وجودش جدایی ناپذیر است. پرسش اساسی فلسفه‌ اگزیستانسیالیسم آن است که کدامیک از این دو جنبه‌ بر دیگری مقدم است: ماهیت یا وجود؟

 

 

پاسخی که فلسفه تا سده ١٩ به این پرسش می‌داد بر تقدم ماهیت تأکید داشته است. اما فلسفه‌ اگزیستانسیالیسم بر عکس آن معتقد به تقدم وجود بر ماهیت است.

 

 

ماهیت انسان را باید در وجود او جست وجو کرد.

 

به طور معمول ما براساس پیش زمینه ذهنی و دانشی که درمورد پدیده ای داریم به واقعیت آن می رسیم، درحالی که اگزیستانسیالیست‌ها عکس این روش را به کار می‌گیرند، یعنی سعی می‌کنند بدون دخالت ذهن و منطق به واقعیات پدیده‌ای برسند و مفاهیم انتزاعی را به صورت بسیارملموس و قابل احساس درک کنند، برخلاف ذهن واندیشه که واقعیت‌های عینی را به صورت انتزاعی درک می‌کند.

 

 

در آثار ادبی و هنری سبک اگزیستانسیالیسم، معمولاً مضامین نومیدی و تشویش و دلهره، حزن و اندوه، پوچی و بدبینی نسبت به دنیا و جامعه دیده می‌شود.

 

نگاه اگزیستانسیالیست‌ها «نگاه حسرت آلود به گذشته» است.

 

 

به‌طور کلی آنان به اثرهای تراژیک و غمناک اهمیت زیادی می‌دهند که شاید این غم و اندوه ناشی از هراس آنان از افتادن در دام مرگ و نیستی باشد.

 

(به یاد تاپیک من پروانه ام یا انسان! دی:)

 

2011_9_7_9_20_27.jpg

لینک به دیدگاه

گوتیک (Gothic) سبک هنری رایج درنیمه دوم قرن دوازدهم میلادی در شمال اروپا است که تا قرن شانزدهم دوام یافت.

 

واژه "گوتیک" نیز همچون بسیاری از عناوین سبک های هنری در آغاز بار معنایی منفی داشت و به صورت تحقیر آمیز به کار گرفته شد.

 

 

این واژه توسط هنرمندان ایتالیایی دوره رنسانس ابداع شد تا این شیوه معماری را که به مثابه سبک توحش محکوم می کردند، توصیف کنند.

 

زیرا به نظر آنها که البته در اشتباه بودند،این سبک معماری قوم گوتها بود که میراث هنر کلاسیک امپراطوری روم را از بین برد.

 

 

از این رو معنای تحت اللفظی "گوتیک" منسوب به قوم "گوتها" است.

 

 

سبک گوتیک، بر اساس آثار معماری تشخص می یابد و به ویژه در کاربرد قوس های نوک نیز(جناغی)،پشت بند های اوج کشیده، تزئینات توکاری مشبک بسیار زیبا و ظریف.

 

 

در مفهوم عام تر واژه گوتیک به تزئینات نقوش و نقاشی های دوره ای اطلاق می شود که معماری گوتیک شکل گرفت.

 

 

2011_5_14_14_47_44.jpg

لینک به دیدگاه

معنای تحت اللفظی رئالیسم (Realism)، واقعگرایی است.

 

اما این اصطلاح در مباحث تاریخ و نقد هنر با معانی مختلفی به کار رفته است.

 

 

در مفهوم وسیع آن به معنی گرایش به بازنمایی چیزها به طور دقیق و عینی است.

 

 

اما در مفهوم خاص تر آن به جنبشی اطلاق می شود که در قرن نوزدهم در فرانسه ظهور کرد و ویژگی آن مخالفت با موضوعات قرار دادی تاریخ گرایانه، اسطوره ای و مذهبی و به جای آن پرداختن به مفاهیم غیر آرمانی و اسطوره زدایی شده زندگی مدرن بود.

 

 

2011_5_14_13_57_34.jpg

لینک به دیدگاه

روکوکو (Rococo) سبکی در هنر و معماری است که مشخصه آن درخشندگی، شکوه، نشاط و صمیمیت است.

 

این سبک در حدود سال 1700 میلادی در فرانسه ظهور کرد و طی قرن هجدهم در سراسر اروپا گسترش یافت.

 

 

این واژه در سالهای 7-1796 توسط یکی از شاگردان "داوید" ابداع شد و ترکیبی هوشمندانه از دو واژه rocaille (اثر سنگی) وbarocco (باروک) بود که به طور تحقیر آمیز به سلیقه رایج در دوره سلطنت لویی پانزدهم اشاره دارد.

 

 

اکنون با مفهومی عینی و بدون بار معنایی تحقیر آمیز آن، در میان تاریخ نگاران هنر، مصطلح شده است و برای توصیف یک سبک هنری و تزئینی که دارای انسجام و ثبات خاصی است، به کار گرفته می شود.

 

 

این سبک به دلیل تزئینات ظریف و پر آب و رنگ، تمایل به موضوعات کوچک به جای موضوعات برجسته دارد.

 

 

روکوکو به نوعی ادامه وشکل تحول یافته سبک سنگین تر باروک است و هم واکنشی است در برابر آن.

 

 

هر دو سبک در علاقه شان به پرداختن فرم های پیچیده وجه اشتراک دارند؛ با این تفاوت که روکوکو به جای پرداختن به حجم، وسواس و دقت بیشتری در سطح داشت و بیشتر از رنگ های آبی، صورتی، سبز و با سفیدی بیشتر استفاده می کند.

 

 

 

2011_5_14_11_52_12.jpg

لینک به دیدگاه

جنبش دادائیسم (Dada)، هنگام چند پاره شدن اروپا طی جنگ جهانی اول رشد یافت. (این جنبش یه جنبش اصفهانیه دی:)

 

سپس در زوریخ که بعدها به مامنی برای مهاجرین جنگی، معترضین، آشوبگران ، آنارشیست ها و روشنفکران بدل شد، مرکزیت یافت.

 

 

اما مکان اصلی آن ، کافه ای بود که بعدها به طور همزمان به باشگاه هنرمندان،نمایشگاه و سالن های تئاتر تبدیل شد.

 

 

دادائیست ها از ابزارهای مختلفی برای هجو و استهزاء معیارهای بورژوازی بهره بردند.

 

 

آنها بورژوازی را عامل بروز هرج و مرج و آشوب حاصل از جنگ می دانستند.

 

دادا بیشتر نوعی رویکرد و گرایش بود تا یک سبک خاص.

 

 

دادائیسم که در اساس، ضد سنت بود، هیچ منشایی به جز زمانه خودش نداشت.

 

 

دادائیسم تاثیر قابل ملاحظه ای در شکل گیری مکاتبی چون سورئالیسم و سپس اکسپرسیونیسم انتزاعی و پاپ آرت داشت.

 

 

روش های ابداعی و خلاقانه دادا که مبتنی بر تصادف و اتفاق بود، به ویژه در سبک های اکسپر سیونیسم انتزاعی و هنر مفهومی بسیار مورد استفاده قرار گرفت.

 

 

 

2011_5_14_10_15_36.jpg

 

پ.ن : من خودم هر موقع آثار این گرایش هنری رو می بینم یاد مملکت خودمون می افتم همه چی شیر تو شیره و هیچ چیز قابل پیش بینی نیست. دی::ws3:

لینک به دیدگاه

سورئالیسم (Surrealism) جنبشی است در هنر و ادبیات که در دهه های 1920-1930 در فرانسه شکل گرفت.

 

بنای این مکتب ادبی و هنری بر اصالت خیال، رویا و تداعی آزاد و تصورات ضمیر ناخود آگاه است.

 

 

سورئالیسم بر خلاف کوبیسم که هنرمند را در محدوده خاصی منحصر می کرد، به هر نوع خیال پروری و خیال پردازی در حالت بیداری، اصالت هنری بخشید و آفرینش هنرمند را در بهره گیری از برخورد ها و برداشت های پیش بینی نشده و تصادفی و ابداعات نامتعارف آزاد گذاشت.

 

 

از همین رو است که حاصل کار هنرمندان این سبک، بسیار شخصی و کاملا نامعمول و متمایز هستند.

 

 

از هنرمندان برجسته این مکتب می توان به "هانس آرپ" ، "ماسون" ، "خوان میرو" ، "سالوادور دالی" ، "مارک شاگال" ، و "رنه ماگریت" اشاره کرد.

 

 

2011_5_14_9_51_4.jpg

لینک به دیدگاه

فوتوریسم (Futurism) جنبشی هنری است که با برخی گرایشات سیاسی توسط شاعر ایتالیایی "مارنیتی" در سال 1909 در میلان شکل گرفت.

 

تلاش این جنبش رهانیدن ایتالیا از بار توانفرسای گذشته تاریخی اش و ارج نهادن به دنیای مدرن (ماشین شده، خشونت و سرعت) بود که در مجموعه ای از بیانیه های پر شور آن بازتاب می یافت.

 

 

مشخصه آثار نقاشی ومجسمه سازی فوتوریستی نمایش ایستای فرم های پویا و در حال گسترش است.

 

 

مثلا در یک تقاشی فوتوریستی ممکن است یک عنصر در حال حرکت به وسیله تکرار تصاویر آن بر روی تابلو بازنمایی شود.

 

 

هنرمند فوتوریست دستمایه ها و موضوعات کار خود را عمدتا از تجربه شهری اخذ می کند تا فضای آزمایشگاه گونه آتلیه کوبیستی.

 

 

یکی از موضوعات این سبک برای نمونه، می توانست حضور پر سرو صدای قطار شهری در خیابان های پر تردد شهر، زدو خورد های خیابانی یا سالن های رقص شلوغ باشد.

 

 

در آثار فوتوریست ها معمولا از رنگ های متمایل به مایه های روشن و فرم های شفاف استفاده می شد.

 

 

2011_5_8_13_34_52.jpg

لینک به دیدگاه

سبک نقاشی فوویسم مبتنی بر کاربرد اغراق آمیز از رنگ های غیر طبیعی و تند است که اولین جنبش پیشروی هنر اروپا بین آغاز قرن بیستم تا آغاز جنگ جهانی اول محسوب می شود.

 

فوویسم ها عمدتا به قابلیت های تصویری رنگ های خالص علاقمند بودند.

 

 

از این جنبه آنها بسیار وامدار جنبش پست امپرسیونیسم بودند. هنرمندان فوویسم اگرچه به طور منطقی از امپرسیونیسم منشا گرفته بودند، اما جنبش آنها به طریقی خود واکنشی بود در برابر ویژگی مستند گونه این سبک.

 

 

فوویست ها تاکید پیشین نقاش بر خود انگیختگی و باور داشتن به تصویر ایجاد شده بر شبکیه چشم را به کناری نهادند و در عوض بر سادگی فرم و نظام بندی بیانی و غالبا شدید رنگی تاکید کردند و از تقلید از طبیعت اجتناب جستند.

 

 

از هنرمندان برجسته این گروه "مارکه" ،"روئو" ،" ولامینک"، "براک" و"دوفی" هستند.

 

 

برجسته ترین ویژگی آثار نقاشان این سبک، همان رنگ های بسیار تند و خیره کننده بود، رنگ های خاصی که آگاهانه برای خلق جلوه های حسی و تزئینی و گاه نیز برای فضا سازی تابلو به کار می بردند.

 

 

اگرچه عمر فوویسم کوتاه بود، اما تاثیر عمیقی بر رشد وگسترش اکسپرسیونیسم آلمان نهاد.

 

 

2011_5_8_12_50_59.jpg

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...