بيت آقاي خاص

[Mr. Specific 43,573]

فردا به مدت حداکثر 5 روز و حداقل 2 روز میرم مأموریت

دسترسی به نت ندارم.

[Mr. Specific 43,573]

امروز رفتیم مأموریت

کار 5 روز رو یک روزه تموم کردیم.

12 تا پروژه تأسیساتی رو نظارت کردیم و گزارش نوشتیم و برگشتیم.

[Mr. Specific 43,573]

از این پس آهنگ های خاطره انگیز خودم در این تاپیک قرار داده خواهد شد.

البته نه به این صورت که ماهیت تاپیک از بین بره

بلکه میان پست ها

 

اولین آهنگ:

عنوان: عزیز رفته:coffee:

 

خواننده: هایده:connie_24:

 

احساس در لحظه خاص: غمگین :164:

 

سال خاطره: 87

 

 

[flash=quality='high' width='360' height='26']

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

• ورود
• یا
• ثبت نام

 

توجه: بخاطر اینکه شاید کسی علاقمند به گوش دادن نباشد، به همین دلیل به این دوستان احترام گذاشته شده و پخش بصورت اتوماتیک و همچنین تکرار آهنگ برداشته شده و فقط با فشردن دکمه Play پخش خواهد شد.

[Mr. Specific 43,573]

توجه:

جهت اطلاع از آپدیت شدن تاپیک، در این تاپیک مشترک شوید.

با توجه به تصویر زیر:

 

[Mr. Specific 43,573]

ضد حال میدونی یعنی چی؟

یعنی اینکه یک نیمه از بازی استقلال رو یادت بره، وقتی هم که میخوای نیمه دوم رو ببینی یه نفر بخواد فیلم نگاه کنه

[Mr. Specific 43,573]

عنوان:

1. اشکمو در نیار

2. حلالم کن

3. برو خوشبخت بشی

 

خواننده: پویا بیاتی:connie_24:

 

احساس در لحظه خاص: تمرکز!!

 

سال خاطره: 91

 

 

[flash=quality='high' width='360' height='26']

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

• ورود
• یا
• ثبت نام

 

[flash=quality='high' width='360' height='26']

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

• ورود
• یا
• ثبت نام

 

[flash=quality='high' width='360' height='26']

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

• ورود
• یا
• ثبت نام

 

 

توجه: بخاطر اینکه شاید کسی علاقمند به گوش دادن نباشد، به همین دلیل به این دوستان احترام گذاشته شده و پخش بصورت اتوماتیک و همچنین تکرار آهنگ برداشته شده و فقط با فشردن دکمه Play پخش خواهد شد.

[Mr. Specific 43,573]

روحـــم چند روزی هست که خسته است و خوابیده

نمیدونم این چه وقت خوابه!!

خواب بهاری؟

 

هیــچ پالس مثبتی دریافت نمیکنم. :icon_razz:

هر کسی هر حرفی بزنه با منظور بد میگیرم..

بدبین شدم:icon_pf (34):

خدایا من چمه؟

چرا روی این روحم کنترلی ندارم؟

ای تو روحم، با این روحم....:icon_razz:

[Mr. Specific 43,573]

یه جورایی از بودن در انجمن خسته شدم.

دچار روزمرگی شدم

یه مدت دوست دارم دور باشم و تا وقتی برمیگردم تازگی داشته باشه برام.

از امشب تا مدتی نامشخص (طولانی یا کوتاه) غیب میشم.

[Mr. Specific 43,573]

يك حرف تأمل برانگيز بود حيف بود كه ننويسم:

انقلاب، نه تنها فرزندان خود را مي خورد، بلكه پدر خود را نيز مي خورد!!

[Mr. Specific 43,573]

امروز روز پدر و مرد است

این روز بزرگ را به تمامی بزرگ مردان و مردان بزرگ تبریک عرض می کنم.

 

 

حتماً این مورد برای خیلی از ماها پیش آمده که با پدر خودمون جر و بحثی کرده باشیم.

شاید این موضوع، موضوع عادی و قابل پیش بینی هم باشه.

بالاخره هرکسی که همیشه جلوی چشمان ما هست ممکنه که حالا یه کُنتاکت جزئی هم باهاش پیدا کنیم.

من یکی از اون مورد ها بودم.

یادمه که در زمان مجردی با پدرم خیلی جر و بحث می کردم. با هم اختلاف سلیقه داشتیم.

این جر و بحث ها بعضی وقتها بیخ پیدا می کرد.

این نمای اول از ماجراهای من و پدرم بود.

 

در نمای دوم، همه چیز وارونه شد. 179 درجه!

یعنی وقتی که من ازدواج کردم.

هفته های اول زندگی مشترک من گذشت.

کم کم داشتم کمبود خانواده خودم، از جمله پدرم رو حس می کردم.

جایی رسیده بود که بعضی وقتها گریه هم می کردم.

نه بخاطر دوری و دلتنگی!!

بلکه بخاطر یادآوری آن روزهایی که جر و بحث می کردم.

بسیار دردآور بود. بسیار.

شاید برای شما قابل تصور نباشد.

ولی آنقدر عذاب وجدان داشتم که بعضی وقتها که گریه ام میگرفت، با دو دست سر خودم رو فشار میدادم!

کم کم این عذاب وجدان با دلتنگی آمیخته شد.

واقعاً تحت فشار بودم.

ولی لازم بود.

برای من لازم بود.

سرم به سنگ خورده بود.

 

الان دیگه اون رفتارها رو اصلاً ندارم.

با اینکه چند متری هم زندگی می کنیم.

 

این داستان من و پدرم بود.

این داستان رو گفتم تا کسانی که هنوز باد جوانی در سر دارند و جویای قدرت هستند، بدانند که این روزها به سرعت خواهد گذشت و نیازمند زمانی بس طولانی برای از بین رفتن اثرات آن است.

 

خدا رو شاکرم که پدرم سالم و سرحال در کنار ما زندگی میکنه و آرزو میکنم که سایه ایشون همیشه بالای سر ما باشه که نبودش ................(اشک)

 

روزت مبارک.. دیروز هم تولدش بود.

دوستت دارم. عاشقت هستم. تا همیشه. تا ابد.:icon_gol:

 

پ.ن: مادر جای خود دارد. عاشق مادرم هستم.

[Mr. Specific 43,573]

هم خوشحالم و هم ناراحت.

شاید خوشحالیم بیشتر از ناراحتیم باشه.

برام اتفاقی پیش اومده که هر دو حالت رو با هم دارم.

چه زیباست این تقابل شادی و اندوه.

واقعاً

[Mr. Specific 43,573]

ديروز بعد از مدت ها يه وسيله سنگين رو با بابام و عموم جابجا كرديم.

ديشب بدنم داغ بود متوجه نبودم. :icon_pf (34):

امروز صبح كه بيدار شدم، بدنم گرفته بود.

جالب اينجا بود كه اصلاً اون لحظه يادم نميومد كه چرا بدنم درد ميكنه!!!

الان هر ساعت داره بدتر ميشه.

در حال حاضر ديگه نميتونم تكون بخورم.

فكر كنم تا پايان وقت اداري، بايد با برانكارد به سمت خونه حمل بشم.

والا بخدا

چه اوضاعيه؟!؟ :icon_razz:

[Mr. Specific 43,573]

امسال نمي دونم چرا اين روز فراموشم شد!

25 مه 2010

امروز 30 مه 2013 هستش.

يعني 3 سال و 5 روز از تولد نوانديشاني من مي گذرد.

 

 

انگار همين ديروز بود كه در اين انجمن ثبت نام كردم.

چه زود گذشت.

چه فراز و نشيب هايي در روند رو به جلو من در انجمن وجود داشت و گذشت و همچنان خواهد گذشت.

فرصت ها چه زود مي گذرند.

فرصت با هم خوب بودن. فرصت با هم زيستن. فرصت تحمل همديگر. فرصت احترام به همديگر.

فرصت هاي زيادي وجود داشت كه بالاخره به هر صورتي كه بود گذاشت و گذشت.

در اين سه سال دوستان زيادي پيدا كردم. مجازي و حقيقي.

مجازي ها همچنان نقاب مجازي بودن را بچهره دارند و حقيقي ها نيز.

چه كسي باور دارد كه آن دوست و همكار مجازي دقيقاً هماني است كه در عالم واقعيت است؟!

مطمئناً قاطعانه نمي شود اين اطمينان را در خود ايجاد كرد، ولي مي شود تا حدود زيادي حدسهايي زد.

كه اين حدس ها در تاپيك هاي شخصيت شناسي و تاپيك هاي مشابه ديده مي شود.

فرصت هاي با هم بودن و مهربان بودن از بقيه فرصت ها زودتر و سريع تر گذشت.

مي توانستيم همين جمع مجازي خودمان را به جمع واقعي در عالم واقعيت تبديل كنيم، ولي بي اعتمادي هايي صورت گرفت.

كساني هستند كه زخم خورده دنياي مجازي هستند. و اين يعني اينكه عملاً فرصتي ديگر ندارد.

فرصت احترام كه مي توان آنرا به جرأت مهمترين فرصت دانست. فرصتي براي تمرين براي ايجاد و تداوم دوستي هاي مجازي و حقيقي.

البته نمي توان به كسي خورده گرفت، چرا كه بي احترامي در تمامي اركان جامعه مريض ما رخنه كرده است.

فرصت تحمل همديگر كه فرصتي است در راستاي فرصت احترام، ادامه رو فرصت احترام.

بياييد يك بار ديگر اعتماد كنيم، احترام بگذاريم، تحمل كنيم و دوستي هاي مجازي را به دوستي هاي مفيد حقيقي تبديل كنيم.

بياييد از تمامي ظرفيت هاي علمي انجمن استفاده لازم را ببريم.

بياييد يك بار ديگر نوانديش باشيم.

 

امروز من وارد سال چهارم زندگي نوانديشاني خودم شدم.

3 سال گذشت.

بر تجربه هاي من افزوده شد.

بيشتر شناختم، بيشتر ياد گرفتم.

اسماعيل

30 مه 2013

9 ارديبهشت 92

[Mr. Specific 43,573]

ديروز كنكور داشتم.

شب قبلش تا صبح داشتم به اين فكر ميكردم كه بايد بخوابم كه سر جلسه مغزم بكشه!!

به همين دليل 2-3 ساعت بيشتر نتونستم بخوابم.:icon_pf (34):

حالا اين به كنار.

 

ساعت 6:20 دقيقه به زور بيدار شدم.

آماده شدم و ساعت 7 از خونه زدم بيرون.

رسيدم به محل برگزاري آزمون.

پاركينگ خلوت بود و من خوشحال كه از خيلي ها پيشي گرفتم در تصاحب محل پارك!:gnugghender:

كه يهو ديدم مداد و پاك كن و مداد تراش رو خونه جا گذاشتم.:icon_pf (34):

و از شانس بد من همه مغازه ها هم تعطيل بودند.

برگشتم خونه و برداشتمشون و برگشتم به محل آزمون.:icon_razz:

10 دقيقه در محل ورود به پاركينگ در ترافيك سنگين خودروها گير كردم و در نهايت هم در فاصله اي نزديك به فاصله زمين از خورشيد (يه مقدار كمتر البته) پارك كردم.

شانس هم ندارم.:icon_razz:

اه اه

[Mr. Specific 43,573]

عنوان:

تنهاترین عاشق

خواننده: فریدون فروغی:connie_24:

 

احساس در لحظه خاص: ----

 

سال خاطره: 91

 

 

[flash=quality='high' width='360' height='26']

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

• ورود
• یا
• ثبت نام

 

توجه: بخاطر اینکه شاید کسی علاقمند به گوش دادن نباشد، به همین دلیل به این دوستان احترام گذاشته شده و پخش بصورت اتوماتیک و همچنین تکرار آهنگ برداشته شده و فقط با فشردن دکمه Play پخش خواهد شد.

[Mr. Specific 43,573]

عنوان:

یار دبستانی من

خواننده: ----:connie_24:

 

احساس در لحظه خاص: قابل وصف نیست

 

سال خاطره: 88

 

 

[flash=quality='high' width='360' height='26']

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

• ورود
• یا
• ثبت نام

 

توجه: شاید بتونم بگم بهترین روزهای من بودند. روزهای قبل از 22 خرداد 88. بهترین روزهای هر جوان ایرانی.

 

توجه: بخاطر اینکه شاید کسی علاقمند به گوش دادن نباشد، به همین دلیل به این دوستان احترام گذاشته شده و پخش بصورت اتوماتیک و همچنین تکرار آهنگ برداشته شده و فقط با فشردن دکمه Play پخش خواهد شد.

[Mr. Specific 43,573]

تنها تعداد انگشت شمار در انجمن هستند كه رابطه اين پست با من را خيلي خوب ميدانند و درك ميكنند:

اين پُست دقيقاً و به معناي واقعي كلمه، ريشه در تاريخ دارد.

يادش بخير.

 

[Mr. Specific 43,573]

عنوان:

تو نزدیکی

خواننده: بهنام صفوی - علی اصحابی - فرزاد فرزین:connie_24:

 

احساس در لحظه خاص: دلتنگی (دلتنگ مادربزرگم)

 

سال خاطره: 92

 

 

[flash=quality='high' width='360' height='26']

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

• ورود
• یا
• ثبت نام

 

توجه: بخاطر اینکه شاید کسی علاقمند به گوش دادن نباشد، به همین دلیل به این دوستان احترام گذاشته شده و پخش بصورت اتوماتیک و همچنین تکرار آهنگ برداشته شده و فقط با فشردن دکمه Play پخش خواهد شد.

[Mr. Specific 43,573]

يك بسته 4 ساله از عمرمان گذشت.

و باز هم مثل هميشه، يك فرصت ديگر به خودمان مي دهيم.

تغيير، اصلاح، آزادي بيان و انديشه، عدالت، ظلم ستيزي و ... مسائلي هستند كه خيلي از ماها دنبال آن بوديم و هستيم و خواهيم بود.

خيلي ها با توجه به شرايط جامعه نااميد شدند. از جمله خود من.

هر كدام از ما به سهم خودمان، از هدر رفتن بسته هاي 4 ساله عمرمان ناراحت هستيم.

شايد بعضي ها يك بار ديگر به خودشان فرصت داده باشند. خودم كه به خودم فقط و فقط يك بار ديگر فرصت دادم.

شرايط، شرايط تحريم آينده نيست.

آينده ازآن ماست.

تا 3-4 هفته قبل قصد شركت در انتخابات رياست جمهوري 92 را نداشتم، ولي الان وقت لج و لجبازي نيست. فقط يك بار ديگر فرصت دادم. و ميدانم كه تنها من اين فرصت را به خودم ندادم، خيلي ها شايد براي بار آخر فرصت دادند.

اين بار بايد متحد باشيم براي تحقق تغيير، اصلاح، آزادي بيان و انديشه، عدالت، ظلم ستيزي و ...!!!

اين بار محكمتر از هميشه.

افتخار ميكنم كه اصلاح طلب هستم.

24 خرداد، همه با هم، دست در دست هم، به تغيير و اصلاح رأي خواهيم داد.

در غير اينصورت بايد شاهد گذران عمر و زوال عمر خودمان باشيم و بگوييم «دريغ از سال قبل»

[Mr. Specific 43,573]

امشب کلاً ترمز بریدم

غذاهایی که توی این 6 ماه نخوردم رو الان سفارش دادم!!

آیا این نشانه آخرالزمان است؟

آیا عمرم به سر آمده است؟