رفتن به مطلب

ミ★ღ☆ミترانۀ بارانミ★ღ☆ ミ


ترانه18

ارسال های توصیه شده

rain_by_biblegeek.jpg

دعا کن!

دعا کن باران بیاید

مرا همراه خود سازد

کاش راهی شوم...

دورتر از سه حرف عشق نخواهم رفت

با بارش هر بارانی،

با تو خواهم بود.

نزدیکتر از حالا و همیشه ی بودنمان....

لینک به دیدگاه
  • پاسخ 208
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

Rain_by_xark-723376.jpg

بغض ابر می شکند

هیاهوی قطره ها

تلنگر می زند سکوت کوچه را

و تکه های شکسته اش پخش میشود روی سنگفرش

مثل وقتی آیینه می شکند

وخاطرم لبریز" تو " می شود

باران تندتر ببار

این جا همه ی بیدها مجنون اند....

لینک به دیدگاه

Rain05-Kiarostami.jpg

باران می خواهم

بی هیچ تحمل

هوا می خواهم

بی هیچ کتمان

در این هوای بارانی

تو را می خواهم

بی هیچ تحمل کتمان

 

چه بغض بسته ای ست تمنا

در این زمین کویری ترک خورده

چه جان خسته ای ست در من

در این بی کرانۀ ابری

لینک به دیدگاه

بستر نگاهم پر شده از گرمای تو

 

و زمزمه لبم صدای اسم تو

 

عطر حضورت را بر تمامی ، زوایای دلم پاشیدی

 

و با هر قطره باران هزار بار

 

فریاد زدم

 

که

 

دوستت دارم

 

و

 

تو نشنیدی.

لینک به دیدگاه

سایبانی خواهم شد برایت

 

سخت تر از سنگ ...

 

داغتر از بوسه

 

بوسه هایم تنها

 

طرحی از عاشقانه هاست ...

 

عشق را زیر باران مهربانی های تو یافتم

 

کمکم کن عاشقانه دوستت بدارم ...

 

ترسم از فرداست و نبودن تو

 

من می مانم و تنهایی و تنهایی ...

 

می مانی ؟!

 

کاش می شد دستانت را برای همیشه داشتم ...

لینک به دیدگاه

می باری ای باران و می شویی زمین را

امـــا نمی شویـــــی دل انــــدوهگین را

رگبــاری و سیلی ولی دانـــم کـــه هرگز

آبـــی بـــر آتش نیستی جــــان حزیــن را

لینک به دیدگاه

باز ای
باران
ببار

بر تمام لحظه های بی بهار

بر تمام لحظه های خشک خشک

بر تمام لحظه های بی قرار

 

باز ای
بارا
ن ببار

بر تمام پیکرم موی سرم

بر تمام شعر های دفترم

بر تمام واژه های انتظار

 

باز ای
باران
ببار

بر تمام صفحه های زندگیم

بر طلوع اولین دلدادگیم

بر تمام خاطرات تلخ و تار

 

باز ای
باران
ببار

غصه های صبح فردا را بشوی

تشنگی ها خستگی ها را بشوی

باز ای
باران
ببار

لینک به دیدگاه

اين جا هوا خوب است

باران به لحن تو مي بارد

و از آستين دلم ياد تو مي چکد

ابرهاي پيوسته تو را به من مي رساند

و هر برگ، نامه اي مي شود

که از دست نوازش هاي دور تو مي ريزد

حالا پلکم را مي بندم

مي خواهم خيس از خاطرات تو شوم

باران حالا تندتر مي بارد

وگونه هايم از نديدن هاي تو خيس...

لینک به دیدگاه

تو بارون که رفتي

شبم زير و رو شد

يه بغض شکسته

رفيق گلوم شد

 

تو بارون که رفتي

دل باغچه پژمرد

تمام وجودم

توي آينه خط خورد

 

هنوز وقتي بارون

تو کوچه مي باره

دلم غصه داره

دلم بي قراره

 

نه شب عاشقانه است

نه رويا قشنگه

دلم بي تو خونه

دلم بي تو تنگه

لینک به دیدگاه

آتش نشسته بر در و دیوار خانه‌ها

باران ! ببار بر تب تند جوانه‌ها

 

نَم ‌نَم ببار و از دل پُرغصه‌ات بخوان

بگذار غمگنانه سرت را به شانه‌ها

 

کو آن صدای جرجر تو، تا که بشکفد

بر پشت‌بام خانه‌ی هاجر، ترانه‌ها؟

 

حالا سکوت مانده و جاری نمي‌شود

آوازهای پُرتپش رودخانه‌ها

 

یک جرعه از زلال تو کافی‌ست تا شود

لبریز از طراوت گُل ، آشیانه‌ها

 

یک روز می‌رسی تو و از شوق دیدنت

گُل می‌کند به دفتر من عاشقانه‌ها

لینک به دیدگاه

عادت کهنه را به هم بزنیم

و ز باران، کمی بیاموزیم

 

که بباریم و حرف کم بزنیم

کم بباریم اگر، ولی همه جا

عالمی را به چهره نم بزنیم

سخن از عشق، خود به خود زیباست

سخن عاشقانه ای به هم بزنیم

قلم زندگی به دل است

زندگی را بیا رقم بزنیم

سالکم قطره ها در انتظار تواند

 

زیر باران بیا قدم بزنیم

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.


×
×
  • اضافه کردن...