رفتن به مطلب

ミ★ღ☆ミترانۀ بارانミ★ღ☆ ミ


ترانه18

ارسال های توصیه شده

  • پاسخ 208
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

خيلي وقته ديگه بارون نزده

رنگ عشق به اين خيابون نزده

خيلي وقته ابري پرپر نشده

دل آسمون سبك تر نشده

مه سرد رو تن پنجره ها

مثل بغض توي سينه ي منه

ابر چشمام پر اشكه اي خدا

وقتشه دوباره بارون بزنه

خيلي وقته كه دلم براي تو تنگ شده

قلبم از دوري تو بد جوري دلتنگ شده

بعد تو هيچ چيزي دوست داشتني نيست

كوه غصه از دلم رفتني نيست

حرف عشق تو رو من با كي بگم؟

همه حرفها كه آخه گفتني نيست

خيلي وقته كه دلم براي تو تنگ شده

قلبم از دوري تو بدجوري دلتنگ شده

لینک به دیدگاه

عاشقا ن........ بجوشید

بخروشید...چون جوانه ازدل خاک

زمین تشنه بارور

چشم براه باران ا ست و

 

فصل .......... فصل یخ شد ن بهمن

بهمنی که برسرمان آوا رشد

تا به شوق آزادی وسربلندی

به فراسوی تاریخ پرتاب شویم

لینک به دیدگاه

هوا بارونیــــــــــه ....

 

بیــــــا زیر چتر خیالم...

 

می رسونمت تا عشــــــــــــق .....

 

شاید این پاییـــــــز که بگذره

 

نه نامی از مــــن بمونه...

 

نــــــــــه نشونی از تــــو.....

 

شاید ایـــــن،

 

پاییــــــــــــز ِ آخر باشـــــه....:sigh:

لینک به دیدگاه

خداحافظ سکوت خسته ی باران خداحافظ.....خداحافظ به رسم خوب دلداران خداحافظ

خداحافظ زمانی که برایم آرزو بودی......خداحافظ زمانی که فقط در یاد او بودی

خداحافظ همین کافی و یک لبخند......هزاران قطره بر گونه و چشم و جاده و پیوند

خداحافظ فقط یک بار برای رفتن جانم......برای مرگ چشمانم برای عشق و ایمانم

خداحافظ و یک واژه و یک رفتن.....و یک خنده و یک آرامش و مردن

خداحافظ تمام قصه ها آرام میمیرد.....و باران تا ابد چشمان من را سلطه میگیرد

خداحافظ که انگار آخر قصه است.....و پایان پر از رازش غم و غصه است

خداحافظ کلاغ قصه ی ما هم نرفت خونه.....کلاغ عاشق تنها غم دنیا رو میدونه

خدا حافظ کمی غمگین تر از رگبار.....خداحافظ به امید دوباره خنده و دیدار

خداحافظ کمی زوده.........نرو حالا.....خداحافظ از این لحظه منم اینجا تک و تنها

خداحافظ ولی یادت نره نامرد .....برای دوری ما آسمون با خود دعا می کرد

خداحافظ جدا ازهم خداحافظ.....خداحافظ فقط یک کم خداحافظ

لینک به دیدگاه

ببار ای آسمان،

من کویری خسته ام

پر از خار و خاشاکم،

گلی در بستر خویش ندیده ام

خوب می دانم ، تو هم دل گرفته ای

بغض هایت را هدیه به رودخانه احساساتم کن

برای سر سبزی دلم لاله های واژگون را ابیاری کنم

مرغک اواز خوان در کویر من نمی ماند

سایه سارم نیست که مهمانش کنم .

ای اسمان ببار برکویر تشنه ام

دیگر از رقص طوفان شنها خسته ام

ببار که من کشتی به گل نشسته ام

چشم انتظار قطره ای باران نشسته ام

من کویری شوره زارم.....

در انتظار باران..........

لینک به دیدگاه

ببار بـــارون ...

 

یـــکــــی عشقش رو گــم کرده!

 

ببار بـــارون ...

 

مــحـالـه دیگــه برگــرده

 

ببار بـــارون ...

 

من ایـــنجــا گیج و داغـــونم

 

ببار بـــارون ...

 

که بــی عشقش نمیــ تونـــم

 

.....

لینک به دیدگاه

حکایت چشم های تو بود

شعرهای بارانی ام

مرداب نبودنت چه بی رحمانه

می بلعید قطره هایم را

نگاه تو بود تمام دیدنم

چقدر افق بودی و دور

نام تو بود انگار ، نمی دانم ،

پژواک صدایم از درون

صدا می زد...

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.


×
×
  • اضافه کردن...