رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

نکته اول :

فرصت را غنیمت شمرید_ میانگین زمانی که یک کاربر اینترنت به مرور یک صفحه اختصاص می دهد ، حداکثر ۴۶ ثانیه است در طی همین ۴۶ ثانیه است که یک تجارت برخط می‌بایستی مشتری را جذب و با یک پیشنهاد مختصر معامله را تمام کند. یعنی از زمانی که یک کاربر وارد سایت می شود تا یک کالا را می بیند و نهایت انتخاب می کند و سپس هزینه اعتباری آن را پرداخت می‌کند‌، نباید بیش از این زمان ، زمان سپری شود. فرایند مشاهده – بررسی – انتخاب و خرید ، مراحل ۴ گانه بهینه در تجارت الکترونیک سریع و موفق را نشان می دهد.

 

موتورهای جست و جو ، فهرستهای طبقه بندی موضوعی کالا ، طبقه بندی دسته ای کالا و مانند آنها، همه و همه ، راههای سریع تر رسیدن به هدف را در تجارت الکترونیک هدف قرار می دهند. سایتی که برای تجارت الکترونیک راه اندازی می کنید باید به گونه ای چیدمان شده باشد ، که یک کاربر بتواند در عرض ۴۶ ثانیه جنس مورد نظر را مشاهده و قیمت آن را بررسی و در فرم درخواست خرید ، آن را وارد کند. رقابت در دنیای مجازی روز به روز درحال افزایش است . به گزارش Verisign ، ثبت دامنه در سال ۲۰۰۳ ، ۱۶ درصد رشد داشته است . از مجموع دامنه های ثبت شده در یک نمونه ۶۰ میلیونی تا کنون بیشترین سهم از آن دامنه هایی با پسوند com. بوده است. تاکنون بیش از ۵۰ میلیون، دامنه (DOMAIN) در اینترنت ثبت شده اند که یک دهم درصد آن ، متعلق به ایرانیان است . هر یک سایت مخصوص به خود را دارند و شیوه خاص در تجارت الکترونیک را به کار بسته اند . پس در این بازار آشفته برای رسیدن به یک موفقیت الکترونیک چه باید کرد ؟ نکته دوم : به اهداف خاص فکر کنید. شناخت مشتری و تحلیل رفتار سازمانی آن در دنیای مجازی ، یک اصل مهم برای مدیران سایت های تجارت الکترونیک است‌. مشتریانتان را بشناسید و خواسته های آنها را که رقبایتان توجهی به آنها نداشته اند را برآورده سازید. ebay یک نمونه بارز است. این سایت خیلی سریع به مردمی که خواستار کسب درآمد بیشتر از طریق خرید و فروش کالاهای دسته دوم بودند، معرفی شد. ebay به ضرورت ایجاد چنین محیطی که خریداران و فروشندگان با یکدیگر ملاقات و معامله کنند پی برد. فناوری تجارت الکترونیک به ebay در جهت ایجاد فضایی برا ی پاسخگویی به تقاضای عمومی کمک کرد و سایر مواردی که راجع به آن شنیده اید، داستانی بیش نیست. زمانی که تجارت برخط را شروع می کنید کوچک اما درست شروع کنید . حرکت درست بسیار مهم و کاربردی است . از همه مهمتر ، توجه به نکاتی است که خیلی ها به آن توجه نکرده اند. مثلا شرکتhttp://www.godiva.com، برای افزایش فروش شکلات در سایت مشهور خود ، سر در مغازه های خود را به صورت اینترنتی طراحی کرده است و برای خریداران شکلات در وب ، امتیازات خاصی قائل شده است که خیلی ها در زمینه شکلات به آن فکر هم نکرده اند_ مثلا سایت آمازون‌، برای ارتقای فروش کتاب در سایت خود‌، به مدیران سایت‌های اینترنت که بتوانند مشتری به سایت آمازون آورند و باعث خرید محصولات آن شوند، کارمزد پرداخت می کند. نکته سوم : برنامه ریزی تجاری قوی. آگاهی کاملی از منبع درآمد تان ، یکسان کردن حسابهایتان ، سایر نکات راهبردی در زمان شروع تجارت برخط و برنامه ریزی مراحلی که شما را به موفقیت نزدیک خواهد کرد، را باید داشته باشید. شما باید زمان مناسبی را برای توسعه تجارت خود و برنامه ریزی در جهت دست‌یابی به منابع درآمد جدید انتخاب کنید . تجارت اینترنتی تاریخچه تکان دهنده ای دارد که تحولات فجیعی را با سرعتی شگفت انگیز ایجاد کرده است . برای رویارویی با چنین تحولاتی آماده باشید و برنامه ریزی دقیقی برای پشت سر گذاشتن چنین لحظات تکان‌دهنده ای را داشته باشید. تعیین یک برنامه کاری مبتنی بر IT، یعنی توجه به نیازها ، اهداف و طریقه رسیدن به اهداف که نیازمند کسب مشاوره از نخبگان و ایجاد فضای الکترونیک درستی است. نکته چهارم : نرم افزار تجارت الکترونیک تاجر پسند. همواره نرم‌افزاری را انتخاب کنید که مدیریتی آسان داشته باشد و امکان تمرکز شما را بر روی هسته فعالیتهای تجاری‌تان فراهم سازد. این نرم افزار نیازهای تجاری‌تان را برآورده می‌سازد. راه حل تجارت الکترونیک‌، نرم‌افزاری را باتوجه به نیاز، امنیت و انعطاف‌پذیری آن انتخاب می کند. روی راه حلی سرمایه گذاری کنید که نه تنها نیازهای فعلی شما را برآورده می سازد، بلکه برای نیازهای آینده تجاری خود نیز بتوانید از آن استفاده کنید. برنامه های مدیریت سایت های تجارت الکترونیک زیادی امروز در دسترس هستند. سعی نکنید در این راه ارزانترین نرم افزار را انتخاب کنید. سعی کنید بهترین نرم افزاری که نیازهای مخاطبان شما را در خرید راحت یاری می‌کند ، انتخاب کنید. یک نرم افزار خوب باید: ۱ – امکان مدیریتی خوب و راحتی را به صورت برخط بر روی سایت تجارت الکترونیک بدهد. ۲ – امکان خوبی برای تولید فروشگاه های مختلف با زیرمجموعه های دیگر داشته باشد. ۳ – سبد های خریدی که تعریف می شود‌، قابل مدیریت شدن باشد. ۴ – با خدمات اعتباری جهانی بخوبی قابل ارتباط باشد. ۵ – هر نوع تعریف کاربر پسندی را در صورت نیاز شما ، بتواند برآورده کند. نکته پنجم : یک فروشگاه اینترنتی متفاوت ایجاد کنید. خاطرات بصری ماندگاری بیشتری نسبت به خاطرات نوشتاری دارد. اسمی که برای سایت‌تان انتخاب می کنید، برای موفقیت شما در تجارت برخط اهمیت بسزایی دارد. از طریق ایجاد یک فروشگاه الکترونیک که با خواسته‌ها و ناخواسته های هر کدام از مشتریانتان مطابقت دارد، بازخوردهای بهتری بگیرید. البته نامی مثل

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
نام خوبی نیست.

لینک به دیدگاه
  • پاسخ 40
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

چرا که یک اصطلاح فارسی را در دامنه به کار بردید که معلوم نیست برای کاربر خارجی قابل فهم باشد یا نه. مشتریان خود را بهتر بشناسید وطراحی آرمهای بی نظیری با استفاده از ترکیبات رنگی جالب ، طرح بندی سایت، و طراحی لوگو را در برنامه کاری خود قراردهید . برای کسب موفقیت در اینترنت ، درایجاد یک ذهنیت مثبت برای مشتریانتان متفاوت باشید (البته مبهم نباشید). نکته ششم : فروشندگان فعال خود را قوی سازید. ابتدا برای جذب مشتری اهداف خودرا تبلیغ کنید .فروشگاه اینترنتی خود را به صورتی طراحی کنید که یک بازدیدکننده، زمانی که فروشگاه شما را ترک می کند از خصوصیات کالاهای شما با خبر باشد حتی اگر تمایلی به خرید آنها نداشته باشد. برای روشن شدن موضوع فرض کنیم که شما فروشنده برخط گل بخصوصی مانند رز قرمزتازه هستید. فروشگاه برخط‌تان را طوری طراحی کنید که وقتی بازدید کننده فروشگاه شما را ترک می کند از ویژگی کالای شما باخبر باشد. هر چند که ممکن است بخش گلهای رز قرمز را ندیده باشد. بنابراین هر زمان که او بخواهد گل رزقرمز بخرد به احتمال زیاد سری هم به فروشگاه شما می زند. از اولین خدمات در فروشگاه اینترنتی شما مشخص کردن بهترین کالا و خدماتتان است. نکته هفتم : نگذارید که مشتریانتان شما را فراموش کنند. مدیریت روابط با مشتری دردرجه اول اهمیت قراردارد ، به ویژه زمانی که شما در تلاش برای ایجاد حداقل سقف مشتری پایدار هستید . روشهای تازه ای را برای اطلاع رسانی به مشتریان قبلی در خصوص محصولات جدید و آخرین به روز رسانی سایت برگزینید. راه حل انتخابی شما برای تجارت الکترونیک باید قواعدی برای یکپارچه‌سازی فرایندهای crm داشته باشد. روشهای ارتباطی جدیدی را برای ارتباط با مشتریانتان اتخاذ کنید . رضایت مشتریان برای ایجاد فروشی ثابت موفقیت شما را در فروش برخط تضمین می کند. با اجرای بازاریابی هوشمندانه حضور خود را در اینترنت احساس کنید . بهینه سازی برای موتور جستجو را در سایت خود اجرا کنید. بهینه سازی یعنی آنکه کاری کنید تا سایت شما در موتورهای جست و جوی مشهور وب مانند یاهو و گوگل ، شناخته شود. برای این کار باید جنسهای بیشتر ، تنوع بیشتر و امکان حضور بیشتری را برای کاربران وب مهیا کنید. کلمات کلیدی مناسبی را به نسبت موضوع صفحات سایت خود ، در تگ های سورس صفحه قرار دهید. اکثریت خریدارانی که از سایت شما بازدید می کنند، آن را در میان سه یا چهار صفحه اول نتایج جستجو یافته‌اند. می‌توانید برای این کار از شرکتهای متخصص بازاریابی و موتورهای جستجو استفاده کنید یا اینکه خودتان بازاریابی اینترنتی را انجام دهید . با وب سایت‌هایی که تمامی خدمات و محصولات را دراینترنت ارائه می دهند همکاری کنید. این به افزایش حضور شما در محیط وب برای ارتقاء رتبه سایت در موتورهای جستجو و همچنین ازدیاد مشتریانتان کمک می کند. جذب مشتری تنها از طریق یک بازاریابی زیرکانه حاصل می شود.

لینک به دیدگاه

نكاتي درباره حضور در جلسات و انجام مذاكرات جمعي

 

 

با توجه به افزايش روز افزون حجم فعاليتهاي صنعتي در دهه هاي اخير در كشورمان و همچنين نياز پرسنل فني و مهندسي شركتهاي صنعتي جهت آگاهي از نحوه حضور در جلسات و مذاكرات جمعي بمنظور عقد قرار دادها و يا اخذ تصميمات مهم فني و اجرايي مربوطه، ضروري دانستم با استفاده از چكيده مطالعات و برداشتهاي شخصي و راهنمايي اساتيد محترم مديريت و مهندسين مجرب كه عموما تجربه هاي فراواني در حضور و شركت در انواع جلسات مختلف داشته اند مطالب ذيل را بطور اختصار كه از نظر اينجانب مهم و كاربردي مي باشند در اختيار خوانندگان عزيز و گرامي گذاشته تا در صورت لزوم مورداستفاده قرار گيرد:

1. قبل از شروع هر جلسه و مذاكره از طرف مقابل درخصوص امكانات، محيط و موضوع جلسه اطلاعات عمومي و فني و كارشناسي بدست اورده تا با دست پر با طرف مقابل مذاكره نماييم .

2. در مذاكرات با هرشخص طبق خصوصيات اخلاقي و رواني وي روبرو شده تا بتوانيم بهتر در وي تاثير گذار باشيم.

3. از ديدگاه كارشناسي در مذاكرات استفاده نموده و نظرات و اطلاعات كارشناسي موضوع بحث رادنبال نماييم.

4. سوال و جواب نموده و شنونده خوبي باشيم تا بتوانيم با طرف مقابل به توافق برسيم.

5. مجادله و محاكمه در مذاكره جايي نداشته و احساساتي و عصباني نشويم.

6. در مذاكره تهديد جايي ندارد حتي اگر توانايي انجام آنرا داشته باشيم.

7. در اولين مذاكره سعي كنيم بحث را شروع تا جريان كار و كارگردان بحث ما باشيم.

8. شروع كردن با موضوعات آسان و قابل هضم توافق را زود تر و آسان تر ميسر مي نمايد.

9.حاشيه نرويم مگر در مواقعي كه بحث گره خورده و يا در حال انحراف از موضوع اصلي باشد.

10. نارضايتي و گله مندي طرف مذاكره را شنيده تا ابهام و دلخوري در مذاكره بوجود نيايد.

11. منفي گويي و سرزنش طرف مذاكره شونده را انجام نداده و ايجاد تفاهم و توافق را گوشزد نماييم.

12. با مسئله روبروشويم نه با افراد.

13. نبايد يك طرف مذاكره ببازد و ببرد بايستي منافع هر دو طرف تامين شود (برد-برد).

14. سعي كنيم در مذاكره همه را همراه و هم راي خود نموده تا اكثريت ارا و جو حاكم را به سود خود تغيير دهيم.

15. هميشه در مذاكره فكر كنيد يك راه ديگر نيز وجود دارد.

16. صحبتهاي طرف مذاكره كننده را تكرار نموده تا نشان دهنده خوب فهميدن موضوع و اطمينان خاطر وي باشد.

17. خود را جاي طرف مذاكره كننده قرار داده تا وي را درك نموده تا بتوانيم قضيه را هم از طرف وي بررسي نماييم.

18. هيچوقت مواضع طرف مقابل را با قاطعيت مردود قلمداد ننماييم.

19. اگر طرف مذاكره به شما حمله كرد دفاع نكنيد بحث كنيد.

20. در مواقع ترديد به طرف مقابل بگوييد اگر من اشتباه مي كنم شما من را راهنمايي نماييد (اين جمله فرصت سازي مي نمايد).

21. در حين بحث بگوييد اگر شما بجاي من بوديد چه مي كرديد (تا كمي حق به جانب باشيد).

22. صحبتهاي طرف مذاكره شونده را با برگرداندن محتويات اصلي به نفع خود دوباره تكرار كنيد.

23. در حين مذاكره توسط منشي جلسه يادداشت برداري نموده تا در خصوص توافقات بعمل امده مدرك در اختيار داشته باشيد.

24. حتي الامكان روبروي هم و يا پايين تر از يكديگر ننشسته بلكه در كنار هم و در شرايط مساوي باشيد.

25. به صراحت بيشتر بخواهيد و كمتر امتياز بدهيد تا جاي تخفيف در پايان كار باشد.

26. به فكر منافع خود يا شركت خود باشيد نه مواضع شخصي.

27. در مواقع حساس اگر جواب سوالي را مي دانيد به سرعت جواب نداده تا نتيجه با احساسات و استرس همراه نباشد.

28. محفوظ نمودن شان و منزلت كار خود در طي زمان جلسه با استفاده از خدمات ديگران مانند منشي، آبدارچي، تلفنچي و ... توصيه مي شود.

29. درخواست مهلت جهت تفكر در خصوص مو ضوعاتي كه تصميم گيري در مورد آنها خيلي مهم مي باشد تو صيه مي شود.

30. هميشه بدنبال كسب علم دانش بوده و در تمامي علوم مطالعه داشته باشيد تا در مواقع لزوم از انها استفاده نماييد.

البته در پايان بايستي به اين نكته توجه داشــته باشيم كه كليه موارد ذكر شده فوق الذكر بستگي به مقتضيات زماني ، مكان و اشخاص دارد و متناسب با هر موضوع و موردي دستخوش تغيير بوده و يا تابع سياست خاصي مي باشد كه اين خود منوط به هنر نمايي و درايت شما در اداره جلسات يا مذاكرات مختلف مي باشد.

لینک به دیدگاه

8 روش براي تقويت قدرت خلاقيت

 

 

حتی اگر نابغه نباشید، می توانید از استراتژی های کسانی مثل ارسطو و انیشتین، برای تقویت قدرت خلاقیت و اداره ی بهتر زندگیتان استفاده کنید. در این مقاله 8 استراتژی مهم برایتان آورده ایم که شما را تشویق می کند تا به جای پروراندن فکرها و تصورات بیهوده، کارآمد و مفید فکر کنید تا راه حل مشکلاتتان را خودتان به دست آورید.

1. به مشکلات از جوانب مختلف نگاه کنید، و دیدگاه های جدیدی را انتخاب کنید که کسان دیگری از آن استفاده نمی کنند.

 

لئوناردوداوینچی عقیده داشت که برای به دست آوردن علم در مورد یک مشکل، باید یاد بگیرید که چطور آن مشکل را به راه های مختلف بازسازی کنید. او می گفت همیشه اولین رویکرد او به یک مشکل کمی متعصبانه بوده است. به همین دلیل سعی داشت تا مشکلات را از جوانب مختلف بررسی کند.

2. تجسم کنید!

 

انیشتین وقتی به حل یک مشکل فکر می کرد، سعی می کرد تا موضوع خود را با استفاده از نمودارهای مختلف به چند طریق ممکن فرموله کند. او راه حل ها را تجسم می کرد. عقیده داشت که کلمات و اعداد به آن شکل نقش مهمی در فکر کردن در مورد راه حل یک مشکل ندارند.

3. ایجاد کنید! یکی از ویژگی های متمایز نابغه ها استعداد تولیدی و زایایی آنهاست.

 

توماس ادیسون 1،093 حق ثبت اختراع داشت. او با با ارائه ی فکر و تدبیر، سودمندی وسایل اختراعی خود را تضمین می کرد. دین کِیت از دانشگاه کالیفرنیا در مطالعه ی 2،036 مخترع تاریخ، به اثبات رساند که بزرگترین دانشمندان نه تنها آثار فوق العاده ای می ساختند، بلکه آثار بد و به درد نخوری هم در کارنامه ی خود داشته اند. آنها از شکست نمی ترسیدند، و آنقدر تلاش کردند تا به موفقیت دست یافتند.

4. ترکیبات جدید بسازید. افکار، ایده ها، تصاویر و اندیشه هایتان را ترکیب کنید و دوباره ترکیب کنید و آنها را بصورت ترکیبات مختلف درآورید، هرچند که طبیعی و مناسب نباشند.

 

قانون های توارث که علم جدید ژنتیک برپایه ی آن قرار داده شده توسط راهب استرالیایی گریگو مندل مطرح شده که ریاضیات و بیولوژی را برای ایجاد یک علم جدید با هم ترکیب کرد.

5. رابطه سازی کنید. بین موضوعات نامشابه ارتباط ایجاد کنید.

 

داوینچی قادر بود بین صدای زنگ و آب ارتباط ایجاد کند. ساموئل مورس توانست با مشاهده ی ایستگاه های حمل و نقلی توسط اسب، ایستگاه های تقویت کننده ای برای سیگنال های تلگراف اختراع کند.

6. متضاد فکر کنید.

 

فیزیکدان معروف نیلز بوهر عقیده داشت که اگر متضادها را کنار هم بیاورید، خواهید دید که افکار و اندیش تان به مرحله ی جدید منتقل می شود. توانایی او در تصور نور هم به عنوان یک ذره و هم یک موج باعث شد به اصل تکمیل برسد. افکار معلق و مسکوت می تواند به شما برای خلق یک شکل جدید کمک کند.

7. استعاری فکر کنید.

 

ارسطو استعاره را یکی از علامت های نوابغ می دانست. و عقیده داشت که هر فردی که ظرفیت درک شباهت های بین دو قلمرو کاملاً مختلف باشد و بتواند آنها را به هم ربط دهد، یک نابغه است.

8. خود را برای شانس آماده کنید.

 

هرچه برای انجام کاری تلاش کنیم و شکست بخوریم، مشغول کاری دیگر خواهیم شد. این اولین اصل تصادف خلاقانه است. شکست زمانی میتواند سودمند باشد که ما به آن بعنوان یک نتیجه بی حاصل فکر نکنیم. به جای این، روند کار، مؤلفه های آن، و طریقه تغییر آنها را تحلیل کنیم تا به نتیجه برسیم. نپرسید: "چرا من شکست خوردم؟!" بپرسید: "چه کرده ام؟!"

لینک به دیدگاه

ده ويژگي مديران كارآفرين

 

 

 

 

بر اساس تحقيقات انجام شده توسط سازمان ملل در چند كشور صنعتي و در حال توسعه، مديران كارآفرين ده ويژگي مشترك دارند. اين ده ويژگي چنين است:

1- در انجام فعاليت‌هاي فراتر از وظايف شغلي خود ابتكار عمل دارند.

2- قدرت تصميم‌گيري و پيگيري فردي توسط آنها عالي است.

3- فرصت‌ها را درست تشخيص مي‌دهند و در به دام انداختن آنها، به موقع اقدام مي‌كنند.

4- با ريسك‌هاي حساب شده و سنجيده حركت مي‌كنند و از خطركردن به هر قيمتي خودداري مي‌كنند.

5- در مورد جزئيات تمام كارها دقت دارند و به موقع و به‌جا در مورد كيفيت انجام كارها (نه فقط كميت و تعدد كارهاي انجام يافته) نگراني به خرج مي‌دهند.

6- نسبت به مفاد قراردادها و توافق‌هاي صورت گرفته تعهد و نگراني دارند.

7- توانايي دارند ديگران را با نفوذ كلام و داشتن شجاعت و جسارت در بيان عقايد و نظريات متقاعد كنند.

8- نسبت به بازدهي، بهره‌وري، اثربخشي و كارآيي امور حساسيت دارند.

9- در به كارگيري استراتژي‌هاي نافذ و تأثيرگذار از انعطاف لازم برخوردارند.

10- اتكاي به نفس و اعتماد به توانمندي‌هاي دروني در آنها بسيار بالاست.

لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...

10 نكته درباره ايجاد تغيير شغلي موفق

 

 

آیا فقط بدنبال یک شغل بهتر هستید؟ شاید بدنبال یک حرفه پردرآمد هستید! حرفه ای که با مهارت ها و علائق، ارزشها و طرحهای آینده شما بهتر مطابقت داشته باشد. اما دقیقاً راجع به یک وضعیت تغییر شغلی چه دیدگاهی دارید و چگونه عمل می کنید؟ نگاه جدی به مسأله نتایج و احتمالات قبل از کوشش به انتخاب زمینه شغلی جدید، بسیار مهم است. هنگام انتقال از شغل فعلی به شغل بعدی، ده نکته را مورد توجه قرار دهید:

 

  1. طرح و نقشه روشنی داشته باشید : ظریف ترین گامی که می توانید بردارید این است که یک استراتژی تغییر شغلی مؤثری طرح ریزی نمائید، استراتژی که یک طرح عملی کامل بوده و موضوعات مالی، تحقیقی، آموزشی و پرورشی را در خود داشته باشد. بخاطر داشته باشید که یک تغییر شغلی موفق می تواند چند ماه یا بیشتر بطول انجامد تا کامل گردد بنابراین باید صبور باشید.
  2. منتظر فرصت مناسب باشید : بهترین زمان برای شروع توجه به یک شغل جدید، زمانی است که جای پای خود را در شغل و موقعیت فعلی محکم نمایید. نیاز به گفتن ندارد که کنترل مداوم حقوق و پرداختها، می تواند شما را از بسیاری از فشارها رها سازد. راههای زیادی جهت شروع یک مسیر شغلی جدید وجود دارد نظیر انجام یک شغل بصورت داوطلبانه و انفرادی و یا بصورت یک مشاور در یک مؤسسه. این روشها می تواند به شما کمک کند تا در زمینه شغلی جدید و دلخواه خود به وارسی شغلی بپردازید.
  3. از دلایل تغییر شغل خود اطمینان حاصل نمائید : این دلیل که در شغلی بدشانس هستید دلیل قانع کننده ای برای جابجایی شغل نیست. بدقت تجریه و تحلیل نمایید که آیا این همان شغل واقعی شماست که آنرا دوست ندارید یا بدلیل شرایط اداری، کارفرمای خود و یا مسئول خود، از آن تنفر دارید.
  4. در مورد زمینه شغلی جدید تحقیق نمایید : مطمئن شوید که قبل از سعی به انتقال شغل، تمام احتمالات و صورتهای ممکن را مورد بررسی و آزمایش قرار داده اید. با افراد مختلف در شبکه شغلی خود مذاکره نمایید، پرونده ها و نمودارهای شغلی را مطالعه نمایید، با افراد متخصص در امر مدیریت شغلی ملاقات و گفتگو نمایید. هر قدر اطلاعات مطمئن تری نسبت به قبل تهیه نمایید، موفقیت شما بیشتر خواهد بود.
  5. درباره آنچه مهم است تصمیم گیری نمایید : اکنون بهترین زمان برای بازتاب فکری اندیشمندانه ( در این مرحله ) می باشد. باید از خود بپرسید خواسته عملی و حقیقی تان در باقیمانده زندگی تان کدام است. صادقانه جدول و فهرستی از آنچه دوست دارید و آنچه دوست ندارید، تهیه نمایید. در این جدول، مهارتها، ارزشها و علائق شخصی خود را دخیل سازید. بسیاری از کسانی که به فکر تغییر شغل هستند سعی دارند بین زندگی شخصی و شغلی شان موازنه ای بیابند مثل ترکیب صحیح پول و هدف. در این رابطه ممکن است به مشاوره یک مربی شغلی نیاز داشته باشید و یا یک تست ارزیابی شغلی از خود بعمل آورید.
  6. توانایی ها و شایستگی های خود را به آزمایش بگذارید : آیا تجربه و تحصیلات مورد نیاز بعنوان کاندیدای اصلح یک شغل را در زمینه شغلی دلخواه و جدید، دارا هستید ؟ اگر جواب منفی است پس باید راهی برای پر کردن شکاف گواهینامه ها و مدارک مختلف خود بیابید، یعنی باید اهداف خود را بلند مدت انتخاب کنید و به فکر آموزش بیشتر و یا بازآموزی باشید.
  7. درباره صنایع و صنعت بیشتر بیاموزید : زمینه شغلی که با علائق شما جور است را حس کنید. راجع به صنعت و صنایع در مجلات و روزنامه ها مطالعه نمایید، در کنفرانس های مربوط به صنایع مختلف حضور یابید و با سایر افراد درباره مشاغل حرفه ای شان گفتگو نمایید. درباره این نکته که آیا صنعت مورد علاقه شما پناسیل رشد دارد یا خیر مطالعه بیشتری بعمل آورید. مجلات بازرگانی، سازمانها و شرکتها، وب سایت های (website) فراوانی ایجاد نموده اند و دارای بانکهای اطلاعاتی قابل جستجو هستید که فضاهای شغلی در بسیاری از صنایع خاص را فهرست می کند. سعی کنید جستجو در این وب سایتها را بصورت یک امر عادی در آورید.
  8. شبکه های ارتباطی را گسترش دهید : به سرعت دوستی های حرفه ای ایجاد نمایید و بسوی آنها تمایل نشان دهید. سازمانهای حرفه ای و مؤسسات تجاری صنایع شغلی، محل خوبی برای شروع این کار است. بسیاری از این سازمانها رویدادهای شبکه ای و نمایشگاههای شغلی را در خود نگهداری می کنند.
  9. مهارتهای جستجوی شغلی خود را بروز (update) نمایید : این نکته بسیار مهم است که مهارتها و تکنیک های شکار شغلی خود را قبل از شروع به ایجاد شبکه ارتباطات حرفه ای، نوسازی نمایید و اطمینان حاصل نمایید که از زمان و منابع تا جایی که امکان دارد بطور مؤثر استفاده نموده باشید.
  10. هزینه های مربوط به شغل جدید را تحمل نمایید : انتظار نداشته باشید بلافاصله در شغل جدید هم مثل شغل قبلی در سطح ارشدیت قرار بگیرید برای نیل به درجات بالای شغلی، باید زمانی را سپری نمود. ولی اگر با گذاشتن از مراحل فوق توانستید شغل مورد علاقه خود را بیابید این هزینه ها ارزش آنرا دارد که متحمل شوید.

لینک به دیدگاه

هفت ويژگي حرفه اي بودن

 

 

 

 

دكتر احمد روستا ويژگيهاي حرفه اي بودن را در قالب (هفت ت) چنين بيان مي دارد:

1- توكل: در عمق دره نااميدي بر توكل بايد ايستاد

2- تخصص: مهارتها و زندگيها ناشي از تجربه و علم

3- تعهد: پايبند به يك سلسله اصول

4- تعلق و وابستگي: عشق بورزيد

5- تداوم: كسي حرفه اي است كه پايدار و مستمر باشد و كسوت ايجاد كند

6- تحول: رشد و توسعه پويايي به روز شدن

7- تكامل: مجتهد شدن در حرفه خود

لینک به دیدگاه

مديريت سكوت مشتري

 

 

 

 

در كشور ما ايران به خاطر وجود فرهنگ و اصول شخصيتي فردي و اجتماعي ويژه، ممكن است افرادي از خدمات، محصول و يا سرويس ما ناراضي باشند ولي مطمئن باشيد كه تمامي اين افراد حاضر به طرح شكايت عليه شما نمي باشند زيرا اين كار را خلاف ادب، شخصيت و پر دردسر مي دانند.

بنابر اين تعجب نكنيد اگر شما در حال مديريت برشكايت مشتريان هستيد و توانسته ايد به موقع و كامل به آنها پاسخ دهيد پس با بازار تضمين شده و روبه رشدي مواجه خواهيد بود، همانند خيلي از برندهاي محبوب و پر فروش كه امروز جاي خود را در كشور ما به كالاهاي ديگر وارداتي واگذار كرده اند.

پس جاي تغيير در روش ما براي حفظ و توسعه بازار فرا رسيده است. به جاي رسيدگي صرف به شكايات مشتري (كه در جاي خود بسيار مهم و حياتي است) بايد خودمان از مشتريان ساكت در خصوص كيفيت ارائه سرويس و يا خدمات و كلاي خود سئوال كنيم. و از اين ورودي مهم براي تطبيق نيازمنديهاي كالا، سرويس و خدمات خود با مشتري استفاده بهينه را ببريم.

ضرب المثل "سكوت نشانه رضايت است " در بازاريابي و فروش همواره معني و مفهوم مترادف با ضرب المثل فوق را ندارد و بايد در بازاريابي و فروش اين ضرب المثل را با تغيير و به شكل زير در سازمان خود ايجاد نماييم.

"مشتري ساكت ، همواره يك مشتري راضي نمي باشد "

بنابراين بايد در سازمانها ، فروشگاهها ، دواير و .... واحد رسيدگي به سكوت مشتري را نيز مديريت و ايجاد نماييم. اين توصيه را جدي بگيريد و از همين امروز براي ايجاد اين اصل در سازمان خود برنامه ريزي كنيد. ممكن است فردا خيلي دير باشد.

لینک به دیدگاه

نكاتي براي بهتر شدن تعادل كار و زندگي

 

 

قابل توجه خانوم ها

 

 

به نظر مي آيد شما زمان کافي در اختيار نداريد. زماني را که با بچه ها مي گذرانيد ، بايد کيفيت بيشتري داشته باشد. 8 ساعت کار در روز به 10 ساعت رسيده است و شما قرباني شده و به مرض « سوپر زن » (زني که مي خواهد خودش همه کارها را انجام دهد) مبتلا مي شويد. تنها مادران شاغل نيستند که به زمان بيشتري نياز دارند. همه خانمها مي خواهند براي حفظ روابط دوستانه و زنده نگه داشتن شور زندگي درخانه فرصتي دست و پا کنند. بعضي ها مي خواهند زمان بيشتري براي سرگرمي يا کار ذوقي مورد علاقه ، ادامه تحصيل يا مراقبت از والدين سالخورده شان داشته باشند. برخي ديگر ممکن است نياز به زمان داشته باشند تا بتوانند به تماشاي مسابقات ورزشي فرزند خود بروند يا ساعت کار خود را تغيير دهند يا با همکار خود مشارکت داشته باشند تا زمان بيشتري را با خانواده شان بگذرانند. فکر کنيد چه چيزي شما را خوشحال تر يا بالنده تر مي کند ، اولويت ها و نيازهاي هرکسي متفاوت هستند اما تجربه ثابت کرده اين 6 نکته براي ايجاد توازن بين کار و زندگي براي همه کارآمد است ، پس براي رسيدن به تعادل بهتر در زندگي اين 6 نکته را به کار گيريد.

 

  • يکي از بهترين فوايد کار گروهي ، انعطاف پذيري آن است. اگر کار با شرکت شما خسته کننده است ، شايد نياز باشد جاي ديگر مشغول کار شويد ، کارفرماهاي انعطاف پذير هم وجود دارند.
  • وقتي روزنامه مي خوانيد ، به آگهي شرکتهايي که مخصوص خانواده ها و دوستان است ؛ توجه کنيد. اين شرکتها جاي خوبي براي جستجو شغل شماست.
  • جوينده يا بنده است. اگر مي خواهيد کار انعطاف پذيري داشته باشيد ، توجه کنيد آيا زمان قابل تغيير، مشارکت شغلي يا هفته کاري کوتاهتري دارد؟ بکوشيد درباره همه اينها سوال کنيد اما اطمينان پيدا کنيد مي توانيد وظايف منزل را هم انجام دهيد. براي مثال اگر واقعا شخص مولدي هستيد ، اين توانايي را براي مدير خود پررنگ تر کنيد ، به او نشان دهيدکه با اين ملاحظات ويژه آدم با ارزشي هستيد و رئيس خود را در جريان جزييات کارتان قرار دهيد تا او بفهمد شما همه جوانب کار را در نظر گرفته ايد.
  • يک گروه توازن و تعادل کار و زندگي تشکيل دهيد ؛ گروهي که مامور ارزيابي کارکنان باشد و نيازهاي آنها را برآورده کند. قدم بعدي ارائه نظر خودتان به مديريت است و اين که از او بپرسيد آيا حاضر است تغييراتي ايجاد کند يا خير، به آرامي به رئيس خود توضيح دهيد که ايجاد يک محيط قابل تغيير براي شرکت مفيد خواهد بود ، چراکه کارکنانشان خوشحال تر، خلاق تر و وظيفه شناس تر خواهند شد.
  • زمان خودتان را تنظيم کنيد. 3 بار در هفته به مدت نيم ساعت ورزش کنيد و روي تقويم يادداشت کنيد و اجازه ندهيد هيچ چيز برنامه شما را به هم بزند. همان طور که موقع کار وقتي را براي ناهار در نظر مي گيرند ، منظور کردن زماني براي خود ، فرزند و همسرتان نيز ضروري است. هميشه کارهاي مهمتري پيش مي آيد که زمان شخصي شما را بگيرد اما بدانيد که تعهدات شخصي تان به اندازه کارتان مهم است.
  • گاهي ممکن است تعادل زندگي به هم بخورد. شايد گاهي متوجه شده ايد تعادل زندگي تان به هم خورده است. بعضي اوقات ارزش آن را دارد ، مثلا وقتي ادامه تحصيل مي دهيد تا در کار خود پيشرفت کنيد يا اين که به خاطر نگهداري از فرزند يا والدين بيمار خود کارتان را به عقب مي اندازيد بايد از خود بپرسيد آيا اين کارها ارزش آن را دارد که تعادل زندگي تان به هم بخورد يا نه؟ اگر ارزش دارد ، پس مي فهميد که بايد به تعادل و توازن بهتر و رشد بيشتري دست يابيد.
  • مراقب علايم خطر باشيد. زماني که براي مدت طولاني تعادل زندگي تان به هم مي خورد ، با مشکلاتي روبه رو مي شويد ، اما بدانيد عدم تعادل زندگي هميشه بد نيست ، چراکه مي تواند نشانه تغييري در روند زندگي باشد. اين سوالات را از خودتان بپرسيد ، آيا وقتي از خواب بيدار مي شويد ، هنوز خسته ايد؟ آيا مشکلات کوچک به نظر شما بزرگ مي رسد؟ آيا بازدهي تان کاهش يافته؟ اگر به اين پرسش پاسخ مثبت داديد ، بايد براي بازيابي نشاط خود تغييراتي ايجاد کنيد. اين تغيير مي تواند کوچک يا بزرگ باشد. مثل استفاده از تعطيلات آخر هفته و يا تغيير شغل. اگر يک بار بتوانيد اهميت اين تغيير را تشخيص دهيد ، قادر خواهيد بود زندگي تان را به تعادل برسانيد.
  • از فوايد زندگي متعادل بهره مند شويدرضايتمندي شغلي شما بر جنبه هاي ديگر زندگي تان تاثير مي گذارد. اگر محيط کارتان غيرقابل تحمل باشد ، شما با استرس وارد منزل مي شويد و اطرافيان شما هم آسيب مي بينند. اگر در محيط کار خود حمايت شويد ، موجب مي شود به اهداف مشخص فردي و حرفه اي خود دست يابيد و در روابط خانوادگي تان نيز مفيد خواهد بود. آن گاه نيازهاي شخصي و حرفه اي خود را مشخص کنيد ، بعد ببينيد آيا کار شما آنها را تامين مي کند يا نه و اگر نيازهاي شما با کارتان هماهنگ نبود ، اقدام ديگري انجام دهيد.

اين 6 نکته را مرور و تغييرات لازم را روي خود و کارتان پياده کنيد. وقتي همه قسمتهاي پازل زندگي تان کنار هم قرار گرفتند ، شما روابط بهتري با دوستان ، والدين و کارمندان خواهيد داشت.

لینک به دیدگاه

راه‌هاي كنترل احساسات در محل كار

 

 

نكاتي كه با كمك آنها مي‌توانيد جلوي احساسات منفي و عصبانيت خود را سر كار بگيريد و همچنان موفق سر كار خود باقي بمانيد.

همه ما با افرادي روبه‌رو شده‌ايم كه كنترل احساساتشان را سر كار، از دست مي‌دهند، درها را مي‌كوبند، سر همكاران يا مشتري‌ها فرياد مي‌زنند و چيزهايي مي‌گويند كه خيلي زود پشيمان مي‌شوند. اشخاصي را ديده‌ايم كه در جلسات كاري، نمي‌توانند جلوي عصبانيت خود را بگيرند چون با عقايد و نظراتشان مخالفت شده است يا اين‌كه فرد ديگري را به‌جاي آنها نشانده‌اند. در اينجا مي‌خواهيم به نكاتي اشاره كنيم كه با كمك آنها مي‌توانيد جلوي احساسات منفي و عصبانيت خود را سر كار بگيريد و همچنان موفق سر كار خود باقي بمانيد.

 

  1. كمي قدم بزنيد تا عصبانيت‌تان فروكش كند: در طي يك جلسه كاري، وقتي كسي از سبك مديريت يا بخش تحت اداره شما ايراد مي‌گيرد، عصباني نشويد، وقتي مي‌بينيد كه در صدد خشمگين شدن هستيد، خود را از آن محل دور كنيد. بهانه‌اي بياوريد و از جلسه بيرون برويد تا بتوانيد عصبانيت خود را فروكش كنيد. اگر براي خاموش كردن خشم‌تان به خود فرصت دهيد مي‌توانيد كنترل احساساتتان را دوباره بدست آوريد.
  2. قبل از نشان دادن هرگونه واكنش، توضيح بخواهيد: با پرسيدن سؤال‌هاي مختلف وقت را بگذرانيد. مي‌توانيد از صحبت‌هاي ديگران استفاده كرده و سؤالاتي از آنها بپرسيد. با اين كار به آن فرد زمان مي‌دهيد كه اشتباه خود را تصحيح كند.
  3. از قانون ده ثانيه‌اي استفاده كنيد: هيچ عكس‌العملي نشان ندهيد. اگر مي‌بينيد كه در يك جلسه كاري يا پشت تلفن مي‌خواهيد كنترل خشم‌تان را از دست دهيد؛ با خود تا 10 بشماريد تا از عصباني شدن خود جلوگيري كنيد. قبل از نشان دادن هرگونه واكنش، واقعيات را بررسي كنيد.
  4. با كسي كه مي‌تواند آرام‌تان كند، حرف بزنيد: هميشه كسي را براي درد دل كردن و تكيه كردن داشته باشيد، چه داخل و چه خارج از محل كار، در اين مواقع سعي كنيد كه با او بيرون برويد و كمي صحبت كنيد. درست نيست كه همه احساساتتان را در خود نگاه داشته و بيرون نريزيد. با اين كار سلامتي خودتان به خطر خواهد افتاد. با دوستي صميمي در مورد اين مشكلات صحبت‌ كنيد تا او آرامتان كرده و كنترل خود را دوباره بازيابيد.
  5. براي از بين بردن عصبانيت خود ورزش كنيد: اجازه ندهيد كه تصوير كاريتان با عصباني شدن و از دست رفتن كنترلتان مخدوش شود، در اين مواقع ورزش كمك بسيار خوبي است. به باشگاه برويد و كمي ورزش كنيد. مطمئن باشيد همه چيز را فراموش خواهيد كرد.
  6. ببينيد چه چيز باعث عصبانيت‌تان مي‌شود: آگاه باشيد كه در چه موقعيت‌هايي كنترل خود را از دست داده و عصباني مي‌شويد. وقتي متوجه شديد كه چه چيز منجر به عصبانيت‌تان مي‌شود درصدد جلوگيري از ايجاد چنين موقعيت‌هايي برآييد. يا اين‌كه ياد بگيريد كه چه‌طور با اين موقعيت‌ها كنار بياييد تا موقعيت كاريتان خدشه‌دار نشود.
  7. همكارانتان را بشناسيد: ببينيد رفتار هركدام از همكارانتان چه علائمي دارد. ممكن است خيلي از حرفهاي آنها كه براي شما مثل انتقاد مي‌ماند، در واقع حكم شوخي داشته باشد. با شناختن شخصيت و رفتارهاي همكارانتان، بهتر مي‌توانيد با انتقادات آنها كنار آمده و خشم خود را كنترل كنيد.
  8. واكنش افراد ديگر را پيش‌بيني كنيد: زماني كه مي‌خواهيد كار جديدي را در محل كارتان انجام دهيد، واكنش و عكس‌العمل‌ همكارانتان را پيش‌بيني كنيد. با اين كار مي‌توانيد بهتر با انتقادات و ايرادهاي آنها پس از انجام كار كنار بياييد.
  9. قبل از نوشتن هر نامه نامحترمانه كمي صبر كنيد: هيچ‌گاه به ديگران بي‌احترامي نكنيد، حتي اگر حق با شما باشد. آسان است كه اجازه بدهيم ابرهاي تيره جلوي قضاوتمان را بگيرد. قبل از ارسال هر نامه نامحترمانه در پاسخ به انتقادات سايرين يك روز صبر كنيد. روز بعد دوباره آن را خوانده و تجديد نظر كنيد.
  10. هر روز خشمتان را دور بيندازيد: ياد بگيريد كه با ترك محل كار، عصبانيت‌هاي خود را نيز دور بريزيد. بعد از كار به اموري بپردازيد كه به آن علاقه داشته و لذت مي‌بريد. با دوستانتان بيرون برويد، يا تلويزيون تماشا كنيد، با اين كار هيجان و استرستان را از بين خواهيد برد.
  11. براي طغيان‌هاي عصبي خود عذرخواهي كنيد: با وجود اين‌كه قصد بدي نداشته‌ايد، درست نيست كه جلسات كاري را با عصبانيت ترك كنيد. اگر در حين جلسه عصبانيتتان باعث شده كه به كسي بي‌احترامي كنيد، از او معذرت بخواهيد. لزومي ندارد كه براي عصبانيت خود توضيحي دهيد، فقط گفتن «من رفتار بدي داشتم و عذر مي‌خواهم.» كافي است تا همه سوءرفتارها را از بين ببرد.احساسات منفي خود را با اعتماد به نفس جايگزين كنيد و تعادل احساساتتان را حفظ كنيد.

در اين مسائل عجله نكنيد. سالها طول مي‌كشد تا آبرو و اعتبار جمع شود اما براي از بين رفتن آن فقط ثانيه‌اي كافي است.

 

 

 

نویسنده : رزیتا شاهرخ

لینک به دیدگاه
  • 3 هفته بعد...

1. به ديگران قول 100% بدهيد كه كاري را تا تاريخ معيني به اتمام خواهيد رساند. قول دادن به ديگران در شما انگيزه ايجاد مي كند.

 

 

 

 

2. در مطالعه مجلات ، به منظور صرفه جويي در وقت ، مقالات مورد نياز خود را جدا كنيد و براي مطالعه بعدي بايگاني كنيد.

 

 

3. تندخواني را ياد بگيريد تا بتوانيد در مدت كوتاهتري مطالب بيشتري را مطالعه كنيد.

 

 

4. هر فعاليتي در جهت تقويت انضباط فردي براي استفاده بهتر از وقت و مديريت زمان باعث تقويت ساير اصول انضباطي نيز مي شود.

 

 

5. با حذف تمام كارهايي كه انجام آنها از اهميت ناچيزي برخوردار است ، مي توانيد كارهاي خود را با سرعت بسيار بيشتري به اتمام برسانيد.

 

 

6. پيش از آن كه يك كتاب را به طور كامل بخوانيد ، با ورق زدن و مرور سريع مطالب، سرعت خود را در خواندن كتاب بالا ببريد.

 

 

7. از خواندن مطالب غيرضروري خودداري كنيد. اشتراك خود را با مجله ها و روزنامه هايي كه به آنها نياز نداريد قطع كنيد.

 

42_geri-jean.jpg

 

 

8. هنگامي كه بسيار خسته ايد، به خانه آمدن و زود به رختخواب رفتن يكي از بهترين راه هاي استفاده از وقت است.

 

 

9. هر روز مقداري از وقتتان را به اين اختصاص دهيد كه در مورد هدف هاي اصلي و واقعي خود و راه هاي بهتري كه از طريق آنها مي توانيد روز به روز به هدف هاي خود نزديك تر شويد فكر و تأمل كنيد.

 

 

10 . رشد شخصيت ، عامل اصلي صرفه جويي در وقت است. هر قدر انسان برتري شويد با صرف وقت كمتري مي توانيد به هدف هاي خود برسيد.

 

 

11 . سعی كنید در تنظیم وقت ماهرانه عمل كنید.

 

12 . هميشه براي انجام كارهايتان جدول زمان بندي شده داشته باشيد و تمام كارها و قرار ملاقات ها را در آن بنويسيد.

 

 

13 . هر كاري كه انجام مي دهيد در واقع داريد وقتتان را مي فروشيد. آن را ارزان نفروشيد.

 

 

14 . راهكارهاي مديريت زمان ، قدرت قضاوت، پيش بيني ، اطمينان و انضباط فردي را افزايش مي دهد.

 

 

15 . مديريت زمان ( تنظیم وقت ) بيش از هر چيز نياز به انضباط فردي ، خويشتن داري و تسلط بر نفس دارد.

لینک به دیدگاه

همان گونه که ميدانيم موفقيت يعني رسيدن به هدف در زمان معين. در زبان مديريت به هر يک از خواست هاي انسان هدف گفته مي شود و براي هر کدام نيز زماني تعريف شده است.

اولين اصل مديريت زمان داشتن هدف دقيق و روشن است . اصولا" هنگامي مديريت زمان مطرح مي شود که انسان خواسته ها و يا به زبان مديريت هدف هايش را به طور دقيق روي کاغذ آورده باشد و تاريخ سر رسيد آن نيز معين شده باشد.

دومين مورد داشتن اولويت براي هدف ها مي باشد. اگر وظايفي بر عهده شماست از بين آنها چند نمونه داراي اولويت بيشتري هستند که شما بايد آنها را انجام دهيد اگر انساني مي خواهد از نظر مديريت زمان موفق شود هيچگاه نبايد کار هاي کم اهميت را قبل از کارهاي مهم انجام دهد. اگر بتوانيد اين اولويت ها را تشخيص دهيد و طبق آن عمل نمائيد حتما موفق مي شويد.

نکته ديگر که از نظر مديريت زمان قابل تأمل است اين است که همه وقت ما در کنترل خودمان نيست اين طور نيست که ما يک برنامه ريزي دقيق داشته باشيم و هميشه بتوانيم مطابق آن عمل کنيم. زيرا ماتنها نيستيم بلکه در اجتماعي زندگي مي کنيم که متشکل از افرادي است که هر کدام براي خد برنامه ريزي دارند و ممکن است در برنامه هاي ما تداخل پيدا کند.

اصل ديگر در مديريت زمان اين است که هر کاري را پيگيري کنيد براي انجام هر کاري شخص يا واحدي را به عنوان مسئول پيگيري تعيين نماييد.

لینک به دیدگاه
  • 1 ماه بعد...

مديران بدانند

1- به کارمندان ساعي و متعهد بگوييد که چقدر براي سازمان مفيد هستيد و شما به آنها علاقه و اعتماد داريد.

2- مطمئن شويد کسي را که به کار مي گماريد ، تنبل نيست! زيرا افراد تنبل فشار کاري ديگران را بيشتر مي کنند.

3- موقع دست دادن، دست افراد را محکم و صميمانه بفشاريد.

4- وقتي عصباني هستيد، در باره ديگران تصميم گيري نکنيد.

5- هميشه وقت شناس باشيد. براي حضور به موقع، مي توانيد از ترفند قديمي 5 دقيقه جلو کشيدن ساعت استفاده کنيد.

6- هرگز اميد ارتقا را از زيردستان نگيريد، زيرا به طور يقين، انگيزه آنها براي تلاش از بين مي رود.

7- سعي کنيد در صورت لزوم در دسترس باشيد و شانس حرف زدن را به همه سطوح سازمان بدهيد. در اين صورت شايد با ايده هاي درخشاني روبه رو شويد.

8- هيچگاه اجازه ندهيد کسي حالت افسردگي و نااميدي شما را ببيند.

9- به شايعات بي اساس بي توجه باشيد و در مورد زيردستان از روي دهن بيني قضاوت نکنيد.

10- خشکي جلسات طولاني را با شوخ طبعي قابل تحمل کنيد.

11- از سرزنش کردن ديگران در جمع خودداري کنيد.

12- براي همه سطوح سازمان حتي خدمه و نامه رسان ها احترام قائل شويد.

13- هنگام امضاء کردن نامه ها و مکتوبات، آنها را به دقت مطالعه کنيد و از امضاء کردن آنها، زماني که حوصله و تمرکز نداريد پرهيز کنيد.

14- خوش ژست و خوش بيان باشيد و در جمع با انرژي و اشتياق حاضر شويد.

 

كارمندان بدانند

1. براي هر يك از مكالمات تلفني خود از قبل برنامه ريزي كنيد و دستور كار داشته باشيد.

2. مرتب از مدير خود گلايه و شكايت نكنيد.

3. اين كه بتوانيد در انجام امور پيچيده با ديگران همكاري كنيد مهارتي اساسي براي پيشرفت در كار است.

4. قبل از شروع يك كار پيچيده، همه كارها ، وظايف و فعاليت هايي را كه بايد انجام شوند ليست كنيد.

5. براي فعاليت هاي خود اولويت و ممنوعيت تعيين كنيد: چه فعاليت هايي را بايد رها كنيد تا بتوانيد براي كارهايي كه حقيقتاً مهم هستند جاي بيشتري باز كنيد؟

6. براي اولويت بندي كارها بايد نتايج هر كدام از آنها را در درازمدت در نظر گرفت.

7. دقت و تمركز ، رموز عملكرد عالي هستند.

8. پاداش هايي كه در زندگي مي گيريد بستگي به اين دارد كه چه كاري مي كنيد ، چقدر خوب آن را انجام مي دهيد و چقدر مشكل است كه بتوان كسي را جايگزين شما كرد.

9. آينده متعلق به افراد با قابليت است.

10. كليد آينده ، رشد مداوم شخصي و حرفه اي شماست.

11. تمام آموزش هاي ممكن را ببينيد . يك ايده خوب كافي است تا شما را از انجام سال ها كار سخت معاف كند.

12. حداقل يك ساعت در روز در حوزه كاري خود مطالعه كنيد. اين عادت به مرور ، شما را به يكي از آگاه ترين افراد در حرفه تان بدل مي كند.

13. براي برنامه ريزي كارهايتان، ليستي از فعاليت هايي كه بايد انجام دهيد تهيه كنيد . هر كاري را قبل از اين كه انجام دهيد بنويسيد.

14. براي اين كه به حداكثر بهره وري دست پيدا كنيد، با تكرار پي در پي اين جمله به خودتان نظم و ترتيب بدهيد: "خوب ، بر گرديم سر كار."

15. طرز نشستني را كه مخصوص افرادي است كه عملكرد عالي دارند تمرين كنيد: پشتتان را صاف كنيد و در همان حالت روي كارتان به طرف جلو متمايل شويد.

16. از تلفن به عنوان يك وسيله كاري استفاده كنيد. زود برويد سر اصل مطلب و از تعارفات كم كنيد.

17. مدام در پي يافتن راه هايي باشيد كه عملكرد شما را كاملاً متحول كند، به صورتي كه فعاليت هايتان با اهداف بلند مدت شما هماهنگي بيشتري پيدا كند.

18. براي اين كه كار بيشتري انجام دهيد كمي زودتر، كار را شروع كنيد ، كمي سخت تر كار كنيد و كمي ديرتر دست از كار بكشيد.

19. با سريع تر كار كردن راندمان كارتان را بالا ببريد. احساس اضطرار و ضرورت انجام كار را در خود پرورش دهيد و با آن پيش برويد.

20. كارهايتان را دسته بندي كنيد و تمام كارهاي مشابه را همزمان انجام دهيد.

21. سعي كنيد اشتباهات كمتري داشته باشيد و از همان بار اول كار را درست انجام دهيد.

 

نكات مديريتي

1- با قدرداني به موقع از کارمندان، انرژي کاري آنان را افزايش دهيد و حُسن خلاقيت را در آنان تقويت کنيد.

2- موقع حرف زدن با اعتماد به نفس به چشمان افراد نگاه کنيد و هميشه متبسم باشيد.

3- هرگز براي پيشبرد اهداف کاري خود، ديگران را با وعده هاي بي اساس فريب ندهيد.

4- سعي کنيد اسامي کارمندان را به خاطر بسپاريد و در حين صحبت کردن با آنان، نامشان را به زبان بياوريد.

5- همواره به خاطر داشته باشيد به کار بردن الفاظ مؤدبانه از اقتدار شما نمي کاهد.

6- اشتباهات زيردستان را بيش از حد لازم به آنها گوشزد نکنيد.

7- امين و رازدار افراد باشيد.

8- روي اشتباهات خود پافشاري نکنيد و بي تعصب خطاهاي خود را بپذيريد.

9- با عبارات کنايه آميز و نيش دار به ديگران درس عبرت ندهيد.

10- با آرامش و خونسردي به حرف هاي ديگران گوش کنيد و براي صرفه جويي در زمان مرتباً حرف آنان را قطع نکنيد.

11- روش محاسبات مالي را تا حدي ياد بگيريد تا قادر به تجزيه و تحليل گزارشات مالي سازمان باشيد.

12- در جلسات دائماً به ساعت خود نگاه نکنيد.

13- به نحوه پوشش و ظاهر خود توجه کنيد.

14- تا صحت و سقم مسئله اي روشن نشده، کسي را مؤاخذه نکنيد.

15- معاشرين چاپلوس خود را جدي نگيريد.:icon_gol:

لینک به دیدگاه

اگر مي خواهيد مدير موفقي باشيد ...

1- در مصاحبه استخدامي افراد به سوابق کاري آنان توجه کنيد و به خاطر داشته باشيد کارمند موفق کارنامه اي پربار به همراه دارد.

2- انعطاف پذير باشيد.

3- بدون توهين به عقايد ديگران، با آنها مخالفت کنيد.

4- سر قول خود بمانيد.

5- در موقعيت هاي بحراني برخود مسلط باشيد و نگذاريد زيردستان از اضطراب شما آگاه شوند.

6- براي حرف زدن، زيباترين و خوش آهنگ ترين الفاظ را انتخاب کنيد.

7- خطر پذير باشيد.

8- نحوه استفاده از نرم افزارهاي مرتبط با کار خود را بياموزيد.

9- براي ثبت ايده هاي درخشاني که ناگهان به ذهن مي رسند، هميشه يک قلم و کاغذ به همراه داشته باشيد.

10- کتابخانه اداره يا سازمان خود را به روز کنيد و اسامي کتاب هايي را که اضافه مي شود به صورت فهرست چاپي شده در اختيار کارمندان قرار دهيد.

11- مطمئن شويد ابراز رضايت شغلي افراد به سبب ترس از توبيخ مسئولين و سرپرستان نيست.

12- به واسطه مدير بودن خود، از ديگران توقع بيجا نداشته باشيد.

13- در اولين فرصت در خاتمه دادن به مشاجرات و کدورت هايي که بين کارمندان پيش مي آيد، حکميت کنيد و برقرار کننده صلح و آشتي باشيد.

14- نکات جالب و پندآموز کتاب هايي را که مي خوانيد، در دفتري يادداشت کنيد و در موارد مناسب آنها را به کار ببنديد.

15- از انحصاري کردن خدمات رفاهي سازمان پرهيز کنيد و اجازه دهيد همه سطوح از اين خدمات بهره مند شوند.

 

 

شما تا چـه اندازه براي وقت خود ارزش قائليد؟

آيا از بـرنامه زمـاني مـشخصي براي به انجام رسـانـيـدن كـارهــاي خود پيروي ميكنيد؟ يك عامل بسيار مهم در هر موفقيتي برنامه ريـزي صحيح و پيروي از يك برنامه زماني مشخص براي نيل بـه اهداف مطلوب ميـبـاشد. اكنون براي آنكه قادر باشيد از وقــت خود به نحو احسن استفاده كنيد نكات و راهكارهاي زير را در زندگي خود بكار بنديد:

1- فعاليتهاي روز بعد خود را از شب قبل برنامه ريزي كنيد و روي كاغذ يادداشت كنيد.

2- كارهاي خود را اولويتبندي كنيد.

3- كارهايي دشوار را زودتر از بقيه انجام دهيد.

4- امور با اهميت اما ناخوشايند را به تعويق نياندازيد.

5- كارها رابدون وقفه به پايان رسانيد.

6- مابين فعاليتها براي خود وقت استراحت نيز در نظر بگيريد.

7- مكالمات تلفني خود را نيز از پيش برنامه ريزي كنيد: سخناني كه ميخواهيد بيان كنيد را روي كاغذ يادداشت كنيد.

8- خود انگيخته باشيد و مقهور موانع نگرديد.

9- هرگاه تصور كرديد كاري بي فايده ميباشد، دست از آن بكشيد.

10- در صورت لزوم يكسري تغييرات آگاهانه در رفتار خود پديد آوريد.

11- در زندگي فردي منظم باشيد تا وقت خود را صرف يافتن وسايل گم گشته خود نكنيد.

12- براي وقت خود ارزش قائل باشيد زمان هيچگاه به عقب باز نميگردد.

13- استرس و خستگي معلول كارهايي كه به انجام رسانيده ايد نيست بلكه بيشتر از افسوس كارهايي است كه ميتوانستيد انجام دهيد اما انجامشان نداده ايد.

14- به هيچ فردي اجازه ندهيد وقت شما را تلف كند. بياموزيد كه در صورت لزوم با صراحت "نه" بگوييد.

15- سعي كنيد فرد خوشبيني باشيد و همواره در انتظار رويدادهاي خوشايند در زندگي خود باشيد.

16- هنگام نياز از فرد آگاهي راهنمايي بخواهيد.

17- "وقت كشها" و يا هدر دهنده هاي وقت را به حداقل برسانيد. آنها شامل موارد زير ميباشند:

* تلفنهاي طولاني، بي هدف و غير ضروري.

* بازديدكننده ها و ميهمانان ناخوانده.

* پشت گوش اندازيها.

* گفتگوهاي بي ثمر و يا نا مشخص.

* دانش فني ناكافي و يا اطلاعات ناقص هنگام انجام كار.

* فقدان اهداف و اولويت بنديها و يا مبهم وگنگ بودن آنها.

* فقدان برنامه ريزي.

* خستگي و استرس.

* ناتواني در " نه " گفتن.

* بي نظمي و نابسامانيهاي فردي.

* تماشاي تلويزيون. تماشاي بيش از 2 ساعت در روز برنامه هاي تلويزيوني معقول نميباشد.

چه كنيم تا به ما اعتماد كنند؟

چه كار كنيم تا مردم به گفتهاي ما اعتماد كنند؟ پاسخ ساده است: بايد قابل اعتماد باشيم. توجه كنيد كه اعتماد كردن مسئوليت ديگران نيست بلكه لياقت ماست. اما چگونه اين مهمترين صفت خوب را براي خود به دست آوريم؟ واقع امر اين است كه براي قابل اعتماد بودن داشتن دو چيز اهميت دارد:

1- شخصيت

2- قابليت

 

اعتماد كردن به پزشكي كه بسيار ماهر است اما معروف است كه براي دردي كه مي تواند با دارو درمان كند، عمل تجويز مي كند، بسيار سخت است چرا كه فقدان شخصيت به وضوح مشاهده مي شود. در همين حال به پزشك ديگري كه داراي حسن نيت بسيار بوده ولي در تشخيص درد، ضعف دارد نيز نمي توان اعتماد كرد. در اين مورد پزشكي مورد اعتماد واقع مي شود كه داراي هر دو جنبه باشد: شخصيت و قابليت. اما مولفه‌هاي تشكيل دهنده و تعريف كننده اين دو مشخصه كدامند؟

 

شخصيت از موارد زير شكل مي گيرد:

الف- عنصر شرافت:

راستگويي و دستكاري اساس زندگي با شرافت است. وجود اين عنصر در نزد هر شخص، سرمايه‌اي بسيار با ارزش محسوب مي شود.

ب- بلوغ

ج- بلند نظري:

بسيارند كساني كه زندگي را به شكل يك شيريني فرض مي كنند كه اگر ديگري بخشي از آنرا بردارد، آنرا به منزله از دست رفتن سهم خود ميي دانند. اين، يك نگرش بر اساس محدوديت و تنگ نظري است. در مقابل اين نگرش، بلند نظري مطرح است. در اين نگرش، نعمات خداوند، بي انتها ديده مي شود و برذاشت ديگران به معناي كاهش سهم خود تلقي نمي گردد.

 

قابليت از طرف ديگر در موارد زير بايد وجود داشته باشد:

الف- تكنيكال و فني: اگر راجع به موضوعي مايليم كه مورد اعتماد قرار گيريم، بايد نسبت به موضوع داراي دانش و اطلاعات لازم باشيم. اين موضوع بديهي به نظر مي آيد.

 

ب- مفهومي: با درگير شدن در جزئيات، اين قابليت بايد در نزد افراد باشد كه از موضوع مهم غافل نگردند. پرداختن به موضوعات جزئي نبايد باعث گردد كه موضوع اصلي فراموش شود. اين قابليتي است كه به انسان عمق ديد مي دهد.

 

ج- وابستگي متقابل: قابليتي است كه باعث مي شود يك نفر بتواند كار خود را به ديگري تفويض كند و در همين حال آمادگي داشته باشد كه كار همكار خود را انجام دهد.

 

مي توانيد وجود مشخصات فوق را در وجود خودتان چك كنيد. قبل از اينكه سوال كنيد چرا به ايده‌ها و گفته‌هايتان در سازمانتان بها داده نمي شود، شايد بهتر باشد كه سوال كنيد كه آيا من فرد قابل اعتمادي هستم؟:icon_gol:

لینک به دیدگاه
  • 1 ماه بعد...

بیشتر مردم از همقطاران جاه طلب خود در هراسند.کسانی که برای جبران ضعف و کمبود های خود در رسیدن به مقاماتی که می خواهند و در نحوه رسیدن به آن ها شدیدا تلاش می کنند. واقعا اگر این افراد جاه طلب، به همان اندازه که خود فکر می کنند با استعداد باشند، می توانند با ارزش ترین هم پیمانان شما باشند. شما می توانید ارابه خود را در مسیر ستاره آنان قرار دهید، و آنان را تا مقصد دنبال کنید. و از آن بهتر می توانید به رقابت و هم چشمی با نقاط مثبت و محاسن آن ها بپردازید، و از آن ها جلو بزنید.

 

افراد واقعا خطرناک در تشکیلات شما هرگز جاه طلبی خود را بروز نمی دهند. آن ها دارای دستور جلسه محرمانه ای هستند، که عناوین آن بر شما، و یا شاید بر خودشان هم پوشیده است. دستوری که اولین و اولویت دارترین مساله اش « بقای نفس» است. آنها چون چربی شیر نیستند که با زدن شیر در بالا جمع شوند، آن ها به شدت سعی می کنند مطرح نشوند. این گونه آدم ها را در هر تشکیلاتی می توان دید، که ذیلا به 7 گونه خطرناک آنها اشاره شده است:

 

 

 

1- آدمی که می گوید، « هر کاری بخواهید برایتان انجام می دهم»

 

او قول هایی می دهد که فکر می کند شما خواهان شنیدن آن ها هستید، ولی هرگز نمی تواند آن ها را عملی کند او می گوید که می تواند شما را با یک مشتری خوب مرتبط کند، و در حالی که شما خود را برای برخورد را با یک مشتری فرضی آماده می کنید، او برای عدم توفیق خود در تحقق بخشیدن به قولی که داده عذر و بهانه تراشی می کند. هرگز نمی توان راهی یافت که حتی برای یک بار هم به چنگ این گونه آدم ها نیافتیم، ولی اگر دفعات بعدی در دام این ها بیفتیم هیچ عذری نخواهیم داشت.

 

 

 

2- آدمی که مدعی است همه چیز می داند.

 

این گونه آدم ها، به زعم خود، دایره المعارف متحرکی هستند، که هر چیزی را، لااقل یک بار دیده، شنیده یا تجربه کرده اند. هیچ چیزی برای آن ها تازگی ندارد. این جور آدم ها به عنوان « کعب الاخبار» سازمان خود شهرت دارند. ولی باید حواستان را جمع کنید که می توانند شما را گول بزنند. آن ها مغز یک کامپیوتر سریع، اعتماد به نفس یک قهرمان، و حس ششم یک مار را دارند. تنها عبارتی که نمی توان در قاموس آن ها یافت عبارتند از ، « به کمک نیاز دارم» ، « اشتباه کردم» و « نمی دانم». آن ها دارای یک سری نظریات کلی و قالبی (کلیشه ای ) اند، و اگر از آن ها مشاوره ای بخواهید، به سوابق و نمونه هایی استشهاد می کنند که احیانا به گمراهی تان منجر می شوند.

 

 

 

3- رییس « همیشه موافق»

 

او برای هر پیشنهادی یک کلمه امید بخش و دلگرم کننده دارد، زیرا نمی خواهد خلاقیت و قوه آفرینندگی را در افراد خاموش سازد. عبارات مورد علاقه او عبارتند از، «موافقم»، «بگذار آن را بپرورانیم» و متاسفانه این پایان کار است. موافقت او هر پیشنهادی را در بر می گیرد، لذا یک چنین موافقتی عملا بی معنا است. اگر گوش به حرف او کنید که می گوید، « بارک الله، همینطور ادامه بده» وقت خود را به هدر داده اید، و چیزی نخواهد گذشت که بایگانی شما پر از پروژه های ناقصی خواهد شد، که اگر بتواند آن ها را به یاد بیاورد، شمایی تیره و تار از آنها خواهد داشت.

 

 

 

4- محرم راز و یار دمساز

 

او در هر کاری فضولی می کند، خیلی حرف می زند، و کار همیشگی اش بدگویی، یاوه سرایی و پرگویی است. وقتی به شما می گوید، « می توانم سر نگهدار باشم» قطعات بدانید که نمی تواند. او برای هر بخش از اطلاعاتی که از شما بیرون می کشد، گویی مجبور است بخش از اسرار دیگران را افشا کند. اگر او علاقمند به بازگو کردن اعترافات و اسرار دیگران درنزد شماست، درباره شما و اسرار شما به دیگران چه خواهد گفت؟

 

 

 

5- آدم های صرفا اداری

 

روسا معمولا این آدم ها را دوست دارند. آن ها تا دیر وقت کار می کنند، روی هر مساله جزیی سر و صدا راه می اندازند، و برای خود استانداردهای بالایی را در نظر می گیرند. البته مسایل را برای خود آسان می گیرند: تنها روی مسائل جزیی و بی اهمیت حساسند. آن ها در هر دقیقه از زور چه گیره های کاغذ ( کلیپس) را بشمرند، و چه به حساب و کتاب بپردازند، خر خود را می دانند و کار ندارند که اصلا حرکتی دارند یا به جایی می رسند یا نه. آن ها در بوروکراسی پیشرفت می کنند، و غالبا رییس شما می شوند. مواظب اینها باشید.

 

 

 

6- آدم های بی استعداد ذاتی

 

این گونه آدم ها به درد هیچ کاری نمی خورند.آن ها از راه انداختن و استفاده از دستگاه فتوکپی و یا ماشین قهوه عاجزند ( و نوعا از شما کمک می خواهند. ) لذا به طریق اولی نمی توانند کار کردن با کامپیوتر را یاد بگیرند ( و سیستم شما را کندتر می کنند. ) آ نها از عهده کنار آمدن با یک مشتری و ارباب رجوع معمولی بر نمی آیند ( و آن ها را معمولا به شما حواله می دهند). آنان برای هر « چیز مطمئنی» در دسترس اند، و در غیر آنصورت غایب.

 

 

 

7- آدم های بی استعداد مقطعی

 

بزرگترین استعداد اینها در استخدام شدن و کار گرفتن است.دومین استعداد شگرف اینان هدف گیری نقاط کور شما با چرب زبانی اش است. آن ها را به ندرت می توان شناخت، مگر اینکه خیلی دیر شده باشد.

لینک به دیدگاه
  • 2 سال بعد...

مدیریت موفق مثل شعبده بازی است....

 

يك روز رئيس يك شركت در رستوراني، واقع در مركز شهر ناهار مي‌خورد. وسط ناهار بود كه صداي آشناي 4 نفر را از غرفه كناري شنيد. بحث آنقدر شديد بود كه او نمي توانست استراق سمع نكند. او مي‌‌‌شنيد كه هر يك از مديران با غرور درباره قسمت خود داد سخن مي‌دادند. مهندس ارشد بخش توليد مي گفت: "بحثي نيست، بخشي كه مهمترين كمك را به موقعيت يك شركت مي كند بخش توليد است. اگر شما در شركت خود توليد خالص نداشته باشيد، پس هيچ دستاوردي نخواهيد داشت."

 

ناگهان مدير بخش فروش، وسط حرف او پريد و گفت: "اشتباه است! بهترين توليد دنيا بي فايده است مگر اينكه براي فروش آن، بخش فروش و بازاريابي نهايت سعي خود را بكند."

 

ديگر معاون رئيس كه مسئوليت روابط انساني سازمان را به عهده داشت، در واكنش به او گفت: "ما همه مي دانيم قدرت يك شركت بر پايه افراد آن شركت است. يك شركت با افرادي كه شخصا" داراي انگيزه قوي منفي هستند، به بن بست مي‌رسد."

 

هر يك از چهار مرد بلند پرواز در زمينه مورد علاقه خود بحث مي كردند. بحث ادامه يافت تا اين كه رئيس ناهار خود را تمام كرد. او هنگام بيرون رفتن از رستوران كنار غرفه آنها ايستاد و گفت: "آقايان محترم، من ناخودآگاه به صحبت هاي شما گوش كردم و از افتخاري كه هر يك از شما در قسمت خود بدست آورده ايد، لذت بردم، اما بايد بگويم كه تجربه به من نشان داده است همه شما اشتباه مي‌كنيد. هيچ بخشي از يك شركت به تنهايي مسئول موفقيت آن نيست. اگر شما به عمق مساله فكر كنيد، در مي‌يابيد كه مديريت يك شركت موفق درست مثل شعبده بازي است كه سعي مي‌كند 5 توپ رادر هوا نگه دارد. چهار عدد از اين توپ ها سفيد هستند و روي يكي از آنها نوشته شده است : "توليد". روي ديگري نوشته شده است: "فروش". روي توپ ديگر نوشته شده "روابط عمومي و همگاني " و روي توپ چهارم نوشته شده : "مردم".علاوه بر اين چهار توپ سفيد ، يك توپ قرمز وجود دارد. روي اين توپ قرمز نوشته شده است: "سود". هميشه شعبده باز بايد به خاطر داشته باشد كه هر چه اتفاق بيفتد نبايد توپ قرمز را روي زمين بيندازد."حق با او بود. يك شركت با بهترين ميزان توليد، عاليترين وجه در بين مردم، داشتن افراد بسيار متعهد و پشتيباني مالي بسيار بالا، بدون سود به زودي دچار مشكل مي‌شود. مشكلي كه به سرعت 500 شركت موفق را به يك خاطره تبديل ميکند.

 

در اغلب سازمانها بعضي از مديران و بخشها، نقش خود را كليدي و يا اصل و بقيه را حاشيه مي‌پندارند و اهميت و جايگاه خود را بيش از بيش در سازمان بزرگ مي‌پندارند به گونه اي كه نقش ديگران را ناديده مي‌انگارند و از اين نكته غافلند كه سازمان آنها در حقيقت يك سيستم بهم پيوسته است و موفقيت هر عضو از اعضا وابسته به سايرين است .مي‌توان گفت كه توپ قرمز، هدف يك سيستم يا سازمان است و توپ‌هاي سفيد، وسيله رسيدن به آن هدف هستند،نه خود هدف. معمولاً جابجايي در اهداف به دليل نگرش اشتباه در مورد هدف و وسيله رخ مي‌دهد.

لینک به دیدگاه

روزي ، روزگاري پادشاهي 4 همسر داشت . او عاشق و شيفته همسر چهارمش بود . با دقت و ظرافت خاصي با او رفتار ميکرد و او را با جامه هاي گران قيمت و فاخر ميآراست و به او از بهترينها هديه ميکرد. همسر سومش را نيز بسيار دوست ميداشت و به خاطر داشتنش به پادشاه همسايه فخر فروشي ميکرد. اما هميشه ميترسيد که مبادا او را ترک کند و نزد ديگري رود. همسر دومش زني قابل اعتماد، مهربان، صبور و محتاط بود. هر گاه که اين پادشاه با مشکلي مواجه ميشد، فقط به او اعتماد ميکرد و او نيز همسرش را در اين مورد کمک ميکرد. همسر اول پادشاه، شريکي وفادار و صادق بود که سهم بزرگي در حفظ و نگهداري ثروت و حکومت همسرش داشت. او پادشاه را از صميم قلب دوست ميداشت، اما پادشاه به ندرت متوجه اين موضوع ميشد .

روزي پادشاه احساس بيماري کرد و خيلي زود دريافت که فرصت زيادي ندارد. او به زندگي پر تجملش مي انديشيد و در عجب بود و با خود ميگفت "من 4 همسر دارم ، اما الان که در حال مرگ هستم ، تنها مانده ام."

بنابراين به همسر چهارمش رجوع کرد و به او گفت" من از همه بيشتر عاشق تو بوده ام. تو را صاحب لباسهاي فاخر کرده ام و بيشترين توجه من نسبت به تو بوده است. اکنون من در حال مرگ هستم، آيا با من همراه ميشوي؟" او جواب داد "به هيچ وجه!" و در حالي که چيز ديگري ميگفت از کنار او گذشت. جوابش همچون کاردي در قلب پادشاه فرو رفت. پادشاه غمگين، از همسر سوم سئوال کرد و به او گفت "در تمام طول زندگي به تو عشق ورزيده ام، اما حالا در حال مرگ هستم. آيا تو با من همراه ميشوي؟" او جواب داد "نه، زندگي خيلي خوب است و من بعد از مرگ تو دوباره ازدواج خواهم کرد." قلب پادشاه فرو ريخت و بدنش سرد شد. بعد به سوي همسر دومش رفت و گفت "من هميشه براي کمک نزد تو مي آمدم و تو هميشه کنارم بودي. اکنون در حال مرگ هستم. آيا تو همراه من ميآيي؟ او گفت "متأسفم ، در اين مورد نميتوانم کمکي به تو بکنم، حداکثر کاري که بتوانم انجام دهم اين است که تا سر مزار همراهت بيايم". جواب او همچون گلوله اي از آتش پادشاه را ويران کرد. ناگهان صدايي او را خواند، "من با تو خواهم آمد، همراهت هستم، فرقي نميکند به کجا روي، با تو ميآيم." پادشاه نگاهي انداخت، همسر اولش بود ! او به علت عدم توجه پادشاه و سوء تغذيه، بسيار نحيف شده بود. پادشاه با اندوهي فراوان گفت: اي کاش زماني که فرصت بود به تو بيشتر توجه ميکردم

 

در حقيقت، همه ما در زندگي كاري خويش 4 همسر داريم. همسر چهارم ما سازمان ما است. بدون توجه به اينکه تا چه حد برايش زمان و امکانات صرف کرده ايم و به او پرداخته ايم، هنگام ترك سازمان و يا محل خدمت، ما را تنها ميگذارد. همسر سوم ما، موقعيت ما است که بعد از ما به ديگران انتقال مي يابد. همسر دوم ما، همكاران هستند. فرقي نميکند چقدر با هم بوده ايم، بيشترين کاري که ميتوانند انجام دهند اين است که ما را تا محل بعدي همراهي کنند. همسر اول ما عملكرد ما است . اغلب به دنبال ثروت ، قدرت و خوشي از آن غفلت مينماييم. در صورتيکه تنها کسي است که همه جا همراهمان است .

لینک به دیدگاه

مهندسی با سی سال خدمت صادقانه بازنشته شد. او به تمام امور تعمیرات، نگهداری و بهبود ماشین آلات شرکت واقف بود. پس از دوسالی ماشین آلات خط تولید دچار نقص فنی شد، هر چقدر تکنسین ها و سایرمهندسین تلاش کردن نتوانستند عیب سیستم را پیدا و رفع کنند. در نهایت از مهندس بازنشسته دعوت کردند آنها را یاری دهد. او یکروز تمام به بررسی سیستمهای متفاوت خط تولید پرداخت، نهایتا روی یک قطعه از سیستم ماشین آلات با گچ علامت ضربدری (*) کشید و دستور داد تا این قطعه باز شده و بازرسی و تعمیر شود ، پس از رفع عیب، مجددا نصب و خط تولید راه اندازی شد.

 

مسئولین حسابداری از او فاکتور هزینه جهت پرداخت حق الزحمه درخواست کردند. او اینگونه فاکتور را تنظیم نمود:

 

=========================

 

هزینه یک عدد گچ ------------> 1000 تومن

+

هزینه دانستن ----------------> 999000 تومن

 

جمع کل ----------------------> 1000000 تومن

لینک به دیدگاه

هرگز از سمت جلو به یک گاو، از سمت عقب به یک اسب، و از هیچ سمتی به یک احمق نزدیک نشوید!

 

شما یک مهندس صنایع هستید .

 

اگر به دنبال ایجاد تغییرات در سازمانی هستید ٬ خیلی آرام و با طمئنینه آنرا پياده سازی نمایید تا با مقاومت افراد مواجه نشوید . قانون قورباغه پخته رو که یادتون نرفته ؟ ;)

 

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

لینک به دیدگاه
  • 5 ماه بعد...

1-شخصی سر کلاس ریاضی خوابش برد. زنگ را زدند بیدار شد و با عجله دو مسئله را که

روی تخته سیاه نوشته شده بود یادداشت کرد و با این «باور» که استاد آنرا به

عنوان تکلیف منزل داده است به منزل برد و تمام آنروز و آن شب برای حل کردن

آنها فکر کرد. هیچیک را نتوانست حل کند. اما طی هفته دست از کوشش برنداشت.

سرانجام یکی از آنها را حل و به کلاس آورد. استاد به کلی مبهوت شد زیرا

آندو را به عنوان دو نمونه ازمسایل غیر قابل حل ریاضی داده بود.

2-در یک باشگاه بدنسازی پس از اضافه کردن ۵ کیلوگرم به رکورد قبلی ورزشکاری

از وی خواستند که رکورد جدیدی برای خود ثبت کند. اما او موفق به این کار

نشد. پس از او خواستند وزنه ای که ۵ کیلوگرم از رکوردش کمتر است را امتحان

کند. این دفعه او براحتی وزنه را بلند کرد. این مسئله برای ورزشکار جوان و

دوستانش امری کاملا طبیعی به نظر می رسید اما برای طراحان این آزمایش جالب و

هیجان انگیز بود. چرا که آنها اطلاعات غلط به وزنه بردار داده بودند. او

در مرحله اول از عهده بلند کردن وزنه ای برنیامده بود که در واقع ۵ کیلوگرم

از رکوردش کمتر بود و در حرکت دوم ناخودآگاه موفق به بهبود رکوردش به

میزان ۵ کیلوگرم شده بود. او در حالی و با این «باور» وزنه را بلند کرده

بود که خود را قادر به انجام آن می دانست.

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

 

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.


×
×
  • اضافه کردن...