رفتن به مطلب

باغ هاي پادشاهان بزرگ


zahra22

ارسال های توصیه شده

این مقاله ترجمه فصلی از کتاب زیر می باشد.

Khansari,M (1998) "The Persian Garden"; Mag Publisher, Washington

 

 

 

از كوروش تا اسكندر (330تا 559 قبل از ميلاد ) ، از باغ هاي اوليه در شرق تا باغ هاي شاهي در پاسارگاد.

قدرت هخامنشيان، امپراتوري ايرانيان را تاسيس كرد . امپراتوري كه نزديك به دو ميليون مايل مربع وسعت داشت و از ليبي تا هند و از يونان تا اتيوپي را در بر مي گرفت .حكومت هخامنشيان ملت هاي مختلف را زير يك قانون برد و اجازه داد تا هر ملت فرهنگ و خداي خودش را داشته باشد و با زنجير محكمي از گفتگو و فلسفه بين حكومت هاي سرتاسر مملكت پيوند زد . نبوغ هخامنشيان در تركيبي از حكومت و هنرهاي پيشرفته به نظر مي رسد .

بدينسان فرهنگ شاهي كوروش و نوادگانش يك پرده نقش دار سنگين با رنگ هاي فراوان از نخ هايي به قدمت تمدنشان، خلق كرد كه كاملا بديع مي نمود. معماري هخامنشيان بر آمده از روش و سبك مردمان تحت سلطه شان است. آشوريان ،مصريان ، بابليان و يونانيان، تالارهاي شاهانه بزرگي ساختند. مردم امپراتوري به عنوان خراج شي هايي كه به وسيله آن ساختمان ها و باغ هاي بزرگشان را بيارايند ، پيشكش مي كردند .

باغ هايشان كه به وسيله ستون هاي بزرگ كه به طرف ديواره سبز بودند احاطه شده بودند، اتاق هاي تختگاهي وجود داشت تا از آنجا انعكاس آب استخرها و درختان سبز ديده شود. اين باغ ها، بهشت هايي در يك طبيعت سخت و خشن و در حقيقت نتيجه پرديس هاي قديمي در يك فضاي محصور شده بودند .يونانيان اين لغت را به پاراديسوس تغيير دادند كه باغ هاي امپراتوري ايران را توصيف مي كرد. در كتاب مقدس يونايان، ترجمه شده اين لغت به اصطلاحي در باغ هاي ادن براي بزرگنمايي آنها اطلاق شود. ايرانيان امروزي فردوس، لغت عربي آنرا استفاده مي كنند .اين كلمه به باغهاي پادشاهان ايران كه تجسم شده تصاويري از افسانه هاي مقدس هستند، دلالت مي كند. در نظر بشر ابتدايي ورودي جهان طبيعت با اين معاني مورد حمايت قرارمي گرفت. خدايان در همه جا بودند و در سرتاسر جهان نفوذ داشتند. بيشتر در نقاطي به چشم مي آمدند كه نيروهايش وابسته به كشاورزي و به ويژه نيروهاي برآمده از آب و گياه بود در تصور مردم بين النهرين خدايان، جاوداني بودند .

از هزاران سال پيش در زمان هخامنشيان، باغ هاي مثمر به وجود آمدند .در قطعه اي از اولين نوشته هاي شناخته شده از زمان سومريان بين النهرين در 2800 سال قبل از ميلاد مسيح، خلقت بهشت چنين توصيف مي شود كه خداي آب دستور آنرا داد و خداي خورشيد آنرا ساخت .حماسه سومريان، گيل گمش -كه خيلي قديمي نيست –باغي ابدي را بر اساس درخت مقدس كه در كنار چشمه مقدس روئيده است، نشان مي دهد.اين ايده اي جهاني در افسانه هاي سامي هاست .

ايرانيان سامي نبودند اما به واسطه مهاجرت هند و اروپائيان خدايان افسانه يشان، وارد ايران شده بود. در زمان هخامنشيان بزرگترين خدا اهورمزدا به صورت سه قسمتي بود .اهورمزدا با الهه آفرينش و آتش ،ميترا الهه نور و روشنايي ،آناهيتا الهه آب كه همگي سرچشمه حيات بودند، ارتباط داشت. به اضافه دو خداي ديگر كه تمام الهه ها را احاطه مي كنند و حامي زندگي باغ ها بودند .

ژئو ويدنگرنمي نويسد : در ابتدا آمرتات از گياهان و دوم هورواتات خداي سلامتي و جاودانگي به وجود آمدند .اين دو براي تهيه منبع زندگي و زايش مكمل هم هستند. احتمالاخاطره و تاريخ افسانه هاي اين قبايل سرچشمه اسطوره هايشان مي باشد. بعدها همچنين باغ محصور شده اي كه خدا دستور ساختش را داد و توسط پادشاه قهرمان ،جمشيد براي حمايت مردمانش از زمستان سرد و وحشتناك ساخته شد، را در برگرفت.

bagh_e_ferdows.jpg

لینک به دیدگاه

در دنياي اوليه اعتقادات مردم به صورت جاري و سيال بود. خدايان ايراني، مي توانستند مشخصات همسايگانشان را به دست آورند ؛خداي جديدي حاصل شود و خداي قديمي تغيير كند . در هر صورت بشر متعالي از مكان هايي كه خداوند در آنجا مستقر بودند، غفلت نمي كرد. هر چند كه آنجا مال خودشان نباشد. شخص كوروش ،احتمالا به اهورومزدا معتقد بود و پرستش الگوهاي بابلي را در 529 قبل از ميلاد فتح كرد .

در سرتاسر دنياي قديم ،موضوعات مركزي در طبيعت ،رمزهاي جهاني بودند . خورشيد ،منبع نور و گرماو ماه با چرخه اش در آسمان قرارداشت. درختان گوناگوني كه به عنوان درختان زندگي ابدي به نظر مي رسيدند در زمين قرار داشتند، مانند درختي كه منشا تمام گياهان بود، درخت دانش و محور mundi درختي كه جهان را تغيير مي داد. همچنين اغلب فرهنگ ها تصاويري از دنياي كوهستاني و يا كوهستان هاي بهشت كه از زمين به طرف آسمان سربرآورده است، در مركز خلقت داشتند .زيگورات هاي بين النهرين و استوپاهاي هندي براي يادآوري آنها ساخته شده اند.

همه آب ها مقدس بودند .آب عنصر اوليه اي بود كه همه چيز از آن برمي خواست . گاهي اوقات بين زمين وآسمان مي چرخيد. اغلب در ذرات معلق بخار و يا در چهار رودخانه اي كه از مركز بهشت به چهارگوشه عالم مي رفتند، جاري بود آنها رودخانه زندگي بودندكه تصويرشان در قطعه اي از عهد عتيق بر روي كوزه اي ماقبل تاريخ از پنج هزار سال قبل از ميلاد مسيح كه در حفاري هاي سامرا وجود دارد، يافت شده است. –براي مثال در نوشته هاي مذهبي همچون وداهاي هنديان و كتاب مقدس يهوديان توصيف شده اند .

اين طبيعي بود كه پادشاهان باستاني مي بايست از الوهيت سرچشمه مي گرفتند .در بين النهرين خدايان بايد از توده اي آب يامجموعه اي از تمدن آشكار مي شدند .براي مثال گفته مي شود ساراگون دوم از آشور كه هزاره سوم قبل از ميلاد مسيح حكمراني مي كرد، بچه سرراهي داخل يك سبد شناور در رودخانه دجله شبيه موسي را كشف كرد. اين يك نوع تولد آبي و او براي خواندنش به عنوان حامي مردم و محبوب رب النوع ايشتار ترديد نكرد .در افسانه، گيل گمش براي يافتن زندگي جاويد در درياها سفر كرد و همچون ساير پادشاهان بين النهرين(و جمشيد پادشاه ايراني) كشاورز و باغبان بود .

چنانچه، پادشاهان الهي ،باغ هايي در اندازه هاي شاهانه كه بهار بابل را به خاطر مي آورد، ساختند. گاهي اوقات شخص پادشاهان نقش گياهان را روي سنگ ها حك مي كردند .بدينسان هفت قرن قبل از ميلاد ، آشوربانيپال آشورياندر ضيافتي ملكه شان را در ميان درختان نخل و گل ها حجاري كردند و اكنون نقوش برجسته اش به نظر مي رسد.گاهي اوقات منبعي نامتجانس در نيرويشان مافوق مرگ و زندگي –يا ممكن است به سادگي در زندگي خون آلودش –در اين چشم انداز جنگلي سرهاي آويزان را از شاخه ها جدا كند .

هخامنشيان كه بر پادشاهان كه بر روي زمين حكم مي راندند، پيروز شدند ؛بهشت هايي را براي آرامش و راحتي و براي نشان دادن قدرتشان، خلق كردند. آنها در بيابان شكوفه ساختند و براي اولين بار به روابط حسنه بين در دنياي شرق و غرب دست يافتند .در سرتاسر حكمرانيشان در طول دو قرن باغ هايي ساختند كه از الهامات غيبي شكل مي گرفت و اثرات آنها، در تمام باغ هاي ايراني كه بعد از آن ساخته شد، باقي ماند .

اولين باغ براي دو پادشاه بود .آنها پارك هاي محصور شده را با محورهاي آب به چهار بخش تقسيم كردند .كوشكي براي استراحت در محور اصلي ساختند .اين پارك ها در بازي هاي شكار آتش گرفتند.اكثر باغ هاي شكل گرفته نيز ،محصور شده بودند با محورهاي آب كه آنها را به چهار قسمت تقسيم شده بودند ،براي يادآوري چهار رود مقدس و يا چهار قطعه دنيا كه به محل هايي براي استقرار پادشاهان، تبديل شدند. اولين اثرات باقي مانده از كارهاي كمبوجيه در سالهاي 559-600قبل از مسيح است .تراس هاي عريض كمبوجيه اول در پاسارگاد، كمپ هاي ايراني در يكي از اين مكان ها واقع بود .خرابه هاي اينجا هنوز كاوش نشده است اما ما مي دانيم كه از آجر ساخته شده بود .

اكنون يك راه سواره در شمال از طرف شيراز ،در پاسارگاد ثروتمند وجود دارد كه انشعابات رودخانه پلوار را به سمت كوهستان تعقيب مي كند .اين سايت از قرن هفتم قبل از ميلاد، انتخاب شده بود.تراس ها به كوه پشت كرده اند و يك چشم انداز عالي به زمين مسطح حاصلخيز روبرو كه با رودخانه قطع شده و يك پارك طبيعي را ساخته است، دارد.پنجره اي عالي و كامل كه به عرصه شاهانه پايين دست بازمي شود.

پسر كمبوجيه،كوروش دوم(كوروش كبير 530،559 قبل از ميلاد موسس امپراتوري هخامنشيان بود .مادر او ماندانا دختر پادشاه ماد آزدي هاگ است.كوروش ،مادها و پادشاهان ايراني را در سال 559 قبل از ميلاد متحد كرد.او با انتخاب پاسارگاد به عنوان پايتختش و جايي كه تاجگذاري كرد،آنجا را ترقي داد.در شمال غربي تراس هاي كمبوجيه در سال 546 قبل از ميلاد مجتمعي ساخت كه با باغهايي رسمي احاطه شده بود.طبق مدارك موجود اين باغ هاي شاهانه اولين باغ مقبره هاي هخامنشيان مي باشد.

جزئيات گلچين شده اند اما در همه آنها ،چيزهايي نو و بديع وجود دارد. معماري سنگي، معماري سنتي ايرانيان از چوب و سنگ را پيروي مي كند، با باغ هايي كه آنجا را احاطه كرده است. حياط اصلي بعد از سپري كردن سرتاسر باغ، رد كردن دروازه هاي به ياد ماندني، پايين مسيري از درختان صف كشيده و گذشتن از پل روي رودخانه كه به حياط پذيرايي منتهي مي شود، به چشم مي آيد. اين فضا با ايوان هاي عظيم ستوندار به هر چهار طرف باز است. خيابان با ديوارهاي سبز ديگر، به باغ شاهي منتهي مي شود كه مستطيلي به ابعاد 1000*820 فوت است. در كنار، كوشك ها با مكان هاي مسكوني در فاصله دور، واقع شده اند. اين كوشك ها و مكان هاي بلند نيز، ايوان هايي ستون دار دارندو در تمام نماها آب و گياهان قرار گرفته بود .كوروش مي توانست از تختي كه در فضاي ستون دار وجود داشت،طول باغ را باحصاري از كانال هاي سنگ آهك كه 3600 فوت درازا داشت در پايين ببيند .در هر 50 فوت اين كانال با يك آبگير كم عمق شكسته بود .آبگيرهاي مستطيل شكل با بلوك هايي از سنگ هاي مكعبي حكاكي شده ،ساخته شده بودند .تا آب رودخانه در آنجا جمع و بدرخشد قبل از اينكه در نهرهاي سرباز كه به طرف ديوار مي رفتند،جاري شود .ما مي توانيم درختاني از جمله درخت سرو،انارو گيلاس ترش ببينيم.در سمت چپ آن صف هاي ستون هاي سايه دار در زمين سبزي پوشيده از علف هاي خوشبو و احتمالا شبدر قرار دارد.اين چمنزار سايه روشن با پولك هايي از گلهاي زرد و يا گل لاله و يا زنبق و مطمئنا ياسمن معطر تزئين شده است .

لینک به دیدگاه

ديويد استرناچكه اين سايت را براي دانش آموزان ايراني بنياد انگليسي در اوايل دهه 1960 حفاري كرده است ،نهرها و آبگيرها را كشف كرده است .اين بلورهاي برجسته را طرحي از مكان ها و كوشك هاي جديد ،تفسير مي كند .

اندازه و تزئينات آنها به تنهايي كاخي مجلل را مي ساخت .اين يك حقيقت است كه فضاي باز هوايشان يك سرپناه بياباني مخصوص مهربان بين فضاي داخل و خارج ،خلق مي كند .آنها با مجموع رنگ ها و بو هاي معطر و هندسه اي كه با آب يكي مي شد نظر پادشاهان باغ ها را جلب مي كردند .او بعدها اضافه كرد : كمال مطلوب جديد من در شكل ممكن خودش از باغ هاي اوليه از حقيقت مكاني كه كوروش براي تاجگذاري اريكه ابديش انتخاب كرده بود،تبلور مي يابد.

اولين مورخي كه از پرديس هاي هخامنشيان صحبت كرده نويسندن يوناني گزنفون در 355-431 قبل از ميلاد مسيح است . در سال 401 قبل از ميلاد از علاقه شديد داريوش اول به باغ ها را چنين شرح مي دهد :"در همه نواحي كه او اقامت داشت و يا بازديد مي كرد از پرديس ها نگهداري مي كرد.آنها پرديس ها را مكان هايي پر از چيزهاي خوب كه خاك مي تواند توليد كند ، مي خواندند ...."و در آناباسيس او حيرتش را از راهي كه كوروش جوان پسر دلريوش (401-424قبل از ميلاد) و ساتراپ ليدي ساختندكه از باغ ها به ساردكشيده شده بود.كوروش شخصا اين راه را طراحي و با دست هاي خويش بعضي از درختان را كاشته بود .در مورد عشق ايرانيان براي شكل دادن درختان هردوتشرح مي دهد كه جگونه خشايارشاهدر طول لشكر كشي خود در مقابل يونانيان در سال 480 قبل از ميلاد راه شاهي و سطوح درختان را ديد.درختان مقدس در فلات ايران بسيار با عظمت و زيبا بودند كه او آنها را با تزئينات طلائي آراسته و نگهبانان مادام العمر براي نگهداري آنان گماشته بود.

همانند سلطنت كه به واسطه ماليات ثروتمندان و خراج استان هايش-ساتراپ هاي معروف – پدريس ها را بسط و توسعه دادند.هخامنشيان ساختمان هايي در اندازه هاي بزرگ ساختند.كوروش به استرداد پايتخت قديمي ايلامي ها به شوش اقدام كرد.داريوش و آرتاكسرس آنرا به مكان هاي شهري توسعه دادند كه حياط آن مساحتي بيش از هفت هزار جريب داشت .همه در جوار باغ مركزي قرار داشتند. شوش ، پايتخت اداري زمستاني شد. بارگاه در پاييز به اكباتان پايتخت اجدادي مادها در ارتفاع شش هزار فوتي زاگرس، كه شهر كنوني همدان در آنجا واقع است، حركت مي كرد. در داخل، حلقه هاي ديوار هفتگانه كه گفته مي شد محافظ شهر بوده اند، وجود داشت. در انجا، آنها باغ هاي پله اي بزرگ و باشكوه ساختند.پادشاهان دستور ساخت پرديس هايي با رديف هاي منظو درختان و گل هاي معطر را دادند.

بدينسان داريوش اول باغ هاي گاتاداس در آسياي صغير را اينگونه ستايش كرد :"تو سعي و تلاشت را براي كشت و زراعت در زميني كه متعلق به من بود كردي؛ از زماني كه درختان آسياي پايين را در جهت ديگر رود فرات پيوند زدي.من كوششت را در اين موضوع تحسين مي كنم و براي اين تو مي تواني از خانه شاه لذت زيادي ببري ."

در حقيقت واردات و صادرات گياهان،سياست امپراتور بود.مطابق نوشته هاي گيريشمن هخامنشيان درختان پسته از حلب و بوته كنجد ازمصرو برنج از بين النهرين وارد كردند.

پرس پوليس از مكان هايي بود گه داريوش ساختش ، آغاز كرذ.Xerxes آنرا توسعه ذاذو سرانجام در سال 330 قبل از ميلاد در زمان فتح اسكندر مقدوني تاراج شد و آتش گرفت.اين ميراث درخشان هخامنشيان هنوز نيز بي مانند است.و از پرديس هايي است كه تصور آن مشكل است.تركيبات معماري آن به وسيله نقش برجسته گياهاني به شكل نيلوفر،the rosette درخت نخل، درخت صنوبر يكپارچه به نظر مي رسد.

پنهان شده اند در سوراخ هايي به ارتفاع.

عرض لبه برگشته پلكان آن براي اينكه هشت مرد پهلو به پهلوي هم قرار بگيرند،كافي است.راهروهايش غول پيكرند،ستون هايش افتاده اند.

در كنار صفوف يكپارچه مردمي كه براي تقديم هديه و پيشكش آمده اند،گياهان ناچيز به نظر مي رسند.مردم ناحيه آشوركه مثل گاو نر بي پروا هستند، از دروازه ها دفاع مي كنند. حيوانات عظيم افسانه اي و جانورهايي كه نيمي از تن آنان شير بود و نيمي دال به عنوان سرستون هستند.

براي يادآوري باغ هاي هخامنشيان، بهترين راه بازگشت به مقبره اولين و بزرگترين شاه شاهان در پاسارگاد، كوروش است.راس سقف سه گوش بالا آمده ساختمان رفيع آن،چهل فوت بالاتر از زمين هاي بي درخت و شخم خورده اطرافش است. اين يادمان ساده قلب نسل ها را تكان داده است.در سال 330 قبل از ميلاد، زماني كه اسكندر در كنار آن براي اداي اخترام به كوروش توقف كرد، از را خوابيده در باغي انبوه ديد. طبق نوشته هاي شوح حال نويس يوناني اسكندر در قرن اول، مقبره كوروش در يك پارك شاهانه در پاسارگاد واقع است.در اطراف آرامگا ههمه نوع درخت روييده است، علف هاي انبوه در مرغزار رشد كرده است و بيشه آبياري مي شود.اين مقبره، مكاني زيارتگاهي است براي جانشينان كوروش از اسكندر تا سربازاني كه با پادشاه بيعت كردند . بعضي از آنها نامشان بر روي ديوارها حك شده است.

در قرون بعدي كوروش فراموش گشت و مقبره ائ به قبر مادر سليمان تغيير يافت. يك محراب، altar و نمايي به سوي مكه بر روي ان حك شد. زنان روستاي كنار آن براي حاصلخيزي زمين هايشان در آنجا عباذت مي كنند و پارچه هاي نذري روي آن دخيل مي بندند.

baghe_eram_shiraz.jpg

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...