Astraea 25,351 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 بهمن، ۱۳۹۳ کبوتر طوقی را دریاب..... من اسم کتاب رو مینویسم گزیده اشعار محموددرویش... 4 نقل قول لینک به دیدگاه
seyed mehdi hoseyni 27,119 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 اسفند، ۱۳۹۳ می خواهد یک گردان عقب بماند که وقتی لازم شد وارد خط کند،یا می خواهد گردان را به منطقه ی دیگری بفرستد.... از همه عذر می خواهم......خاطراتی از شهید مهدی زین الدین.....به کوشش علی اکبری 4 نقل قول لینک به دیدگاه
hasti 33 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 مهر، ۱۳۹۴ مئیتری پیش من آمد و با دلهره پرسیده بود "می دونی پدرم کی بر می گرده؟" او را درک نمی کردم. شبیه بچه ها بود، درست مثل یک آدم بدوی. مجذوب حرفهایش می شدم، مجذوب افکار بی ربط و سادگی اش. تا مدتها خودم را با این فکر سرگرم می کردم که ارتباط ما دوستی یک ادم متمدن با یک بربر است. 1 نقل قول لینک به دیدگاه
*sepid* 9,772 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 فروردین، ۱۳۹۶ رئیس کلخوز بحرف خودش ادامه داد: " - بچه ها، موضوع از این قرار است: جنگ ادامه دارد و ما مجبوریم با مقررات جنگی زندگی کنیم در نظر داشته باشید که من در قبال شما مسئولیت دارم، مسئولیت تا پای جان. ..... " 1 نقل قول لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .