رفتن به مطلب

جلسات طوفان فکری


hasti1988

ارسال های توصیه شده

  • 2 هفته بعد...
  • پاسخ 158
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

تاپیک جالبیه...ممنون...:icon_gol:

 

اگر شما توانایی راه اندازی یک کسب و کار رو داشته باشید ، سراغ چه انتخابی خواهید رفت؟

 

منظور از کسب و کار چیه؟ینی یه کار ابداعی یا یه کار متداوله که خیلیا انجام میدن؟

لینک به دیدگاه
تاپیک جالبیه...ممنون...:icon_gol:

 

 

 

منظور از کسب و کار چیه؟ینی یه کار ابداعی یا یه کار متداوله که خیلیا انجام میدن؟

 

اگر ابداعی باشه خیلی بهتره ....:a030:

لینک به دیدگاه
اگر ابداعی باشه خیلی بهتره ....:a030:

 

 

اگر بخوام یه کسب و کار در حالت فعلی راه بندازم که دانشجو هستم میرم یه دستگاه تولید یه بار مصرف میگیرم و اوقات بیکاریمو میشینم تو حیاط خونمون تولید میکنم....برای تهیه مواد خامش میرم از ایران مستربچ که کارای برقیشو انجام میدم میگرم و برای فروششم میبرم بابا سلمان سمت شهریار که یکی از دوستام آشنا داره آبش میکنم...

 

 

فعلا این به ذهنم میرسه...ولی دوباره میام میگم:ws3:

لینک به دیدگاه

خیلی کارها میشه انجام داد.

نیازی نیست که ابداعی باشه....

نیاز داره که ریز بین باشی و از کوچکترین امکانات استفاده بهینه ببری

 

من اگه باشم در روستاهایی که ذرت کاشته میشه، میام صنایع تبدیلی رو رواج میدم. مثلا از ذرت های کوچک میام استفاده میکنم و کنسرو، ترشی و شوری و هر چیزی که بشه ازش تولید کرد رو تولید میکنم.

این خودش میتونه یک کارآفرینی محسوب بشه چون هم نیاز به کارگر جهت جمع آوری ذرت ها هست و هم کسایی که کار تولید و بسته بندی رو انجام بدند هست. پس میشه گفت یک کسب و کار راه اندازی شده است.

 

فعلا همین رو داشه باشید

لینک به دیدگاه

موضوع خوبیه :(50): ولی برا این موضوع فکر نکنم با طوفان فکری به یه نتیجه واحد رسید چرا که در سازمانها معمولا طوفان فکری رو برا حل مسائلی بکار میبرن که در آخر با سنجش همه نظرها یک راه حل خوب رو بکار برد ولی با این موضوع جلسه1 ,خوب شاید دهها نفر با توجه به توانایی و علایقشان کسب و کار متنوعی رو طرح کنن ولی در آخر سر نمیشه گفت مثلا کسب و کار xبهتر است چرا که در اینجا شخصیت سازمان مجهول است تا افکار در آن جهت ابراز و نهایتا آخرسر بررسی شوند و با این شرایط ,حداقل شما میبایست پیش فرضهایی رو برا همسوسازی و جهت دهی نظرها مطرح میکردین , چنانچه مشاهده خواهید کرد در این تاپیک انواع و اقسام کسب و کارها مطرح خواهد شد و " انتخاب بهترین راه حل" که یکی از اهداف طوفان فکری است و خودتان نیز در یک تاپیک دیگر با عنوان طوفان فکری مطرح کرده بودید,حاصل نخواهد شد.بعنوان مثال اگر یک مشکلی سایت نواندیشان داره و از اعضایش جلسه طوفان فکری برگزار شود مطمئنا به یه نتیجه خوب میشه رسید.با این حال اگر من تواناییش رو داشتم یک شرکت خودروسازی در رقابت با شرکت سایپا راه مینداختم تا جماعت رو از دست خودروهای بی خاصیت آن (مثل پراید) نجات دهم.:w16:

لینک به دیدگاه
ولی برا این موضوع فکر نکنم با طوفان فکری به یه نتیجه واحد رسید چرا که در سازمانها معمولا طوفان فکری رو برا حل مسائلی بکار میبرن که در آخر با سنجش همه نظرها یک راه حل خوب رو بکار برد ولی با این موضوع جلسه1 ,خوب شاید دهها نفر با توجه به توانایی و علایقشان کسب و کار متنوعی رو طرح کنن ولی در آخر سر نمیشه گفت مثلا کسب و کار xبهتر است چرا که در اینجا شخصیت سازمان مجهول است تا افکار در آن جهت ابراز و نهایتا آخرسر برسی شوند, بعنوان مثال اگر یک مشکلی سایت نواندیشان داره و از اعضایش جلسه طوفان فکری برگزار شود مطمئنا به یه نتیجه خوب میشه رسید

 

دوستمون درست میگه

 

اما...

من خودم خیلی دوست دارم یه کافه کوچولو داشته باشم

شاید داخلش کارای ابداعی زیادی بشه انجام داد

مثلا چاپ کتاب از دستنوشته های مشتریان کافه. یک جلدش رو به مشتریانی که همیشگی هستن هدیه بدم، و بقیه رو به فروش برسونم

:ws52:

فک کنم خوابم میاد!

لینک به دیدگاه

من خودم ترجیح میدم دستگاه بخرم بعد چند ماه بفروشم

اما همیشه تو فکرم بود زمین بخرم توش درخت ازاد بکارم 4 ساله درختا جون میگیرن بعدش بفروشم کاریه که نه دردسر داره نه ضرر:ws38:

لینک به دیدگاه

می خواهم تجارتی را شروع کنم اما .....

آیا این جمله شما را توصیف می کند ؟

چه عاملی شما را از عقب برگشتن جلوگیری می کند ؟

وقتی که از اکثر افراد می پرسیم که چرا اقدام به شروع یک تجارت نمی کنند آنها با عبارتهای مختلفی که در یک جمله خلاصه می شود می گویند: از شکست می ترسم ..

می ترسم از وضعیت کنونی که دارم پایین بیایم.

 

می خواهیم یک تجارت را شروع کنیم ،اما آیا مشتریانی اصلا" پیدا می شود ، که کالایی را که ما آنرا تولید می‌کنیم را بخرند ؟

یا می گویند من می خواهم یک تجارت را آغاز کنم اما آیا من می توانم اصلا" بازاریابی برای کالاهای تولید شده بکنم یا خیر ؟

 

یا عباراتی چون :

اگر تجارت را شروع کنم اصلا" پولی برای امرار معاش روزانه ام می ماند یا خیر ؟

ببینید اگر دقیقا" توجه کنید . مانع شروع تجارت دقیقا" محصول یا فروش یا پول نیست بلکه ترس است .

مقدمه

ترس بعضی مواقع خوب است و باعث می شود که شما را از صدمه خوردن از بعضی عوامل باز دارد مثلا" اینکه شما از یک سگی که در مسیرتان ایستاده بترسید یا اینکه از افتادن از آبشار نیاگارا بترسید . این نوع ترس مثبت است .اما ترس از شروع تجارت همواره مثبت نیست .

چگونه می شود بر این ترس غالب شد و اقدام به شروع تجارت کنید شما باید این دو قدم را بردارید:

▪ گام اول : موفقیت را فراهم کنید .

▪ گام دوم : نگرش خود را به شکست تغییر دهید.

گام اول:موفقیت را فراهم کنید

اولین قدم برای اینکه چگونه موفقیت را فراهم کنید . این است که بدانید چگونه می توانید موفقیت را فراهم کنید؟ شما معمولا" و به طور وضوح می دانید چگونه شکست بخورید . مثلا" اینکه اصلا" هیچ کاری را انجام ندهید یا اینکه کارهای نا مربوط انجام دهید . اما چگونه می توان موفق شد ؟

این کاررا می توانید با پیدا کردن اینکه دقیقا" چه عواملی می تواند در موفقیت شما دخیل باشد . و یا چه عواملی می تواند موفقیت شما را رقم زند؟ مطرح می شود .

 

اجازه بدهید این قسمت را با یک مثال عملی شروع کنیم:

مثلا":فرض کنیم که ما می خواهیم یک تجارت کوچکی شروع کنیم و به کار فروش صابونهای گیاهی و لوازم بهداشتی مشغول شویم . برای موفقیت در این تجارت ما باید حایز ۳شرط زیر باشیم .

۱) افراد و مشتریان کافی که بخواهند لوازم بهداشتی تولیدی شرکت ما را بخرند .

۲) محصول تولیدی شرکت ما که دارای یک قیمت رقابتی در مقابل تولیدات شرکت های مشابه تولید ما باشد .

۳) یک روشی که بتوان این دو را به هم ربط دهد؛ یعنی مردم و محصول تولیدی ما را .

بنا براین اینها یکسری نیازهای اساسی هستند . که در ابتدای شروع یک تجارت باید مورد بررسی قرار گیرد، که چگونه به این ۳ موررد برسیم .

یکی دیگر از این گامها که در اینجا مهم این است که، یک طرح تجاری بنویسیم .

یک طرح تجاری باعث خواهد شد . که شما به عنوان یک شخص افتتاح کننده ، اولیتها را بدانید و از دوباره کاریها و اضافه کاریها که ممکن است در حین شروع تجارت با آنها مواجه شوید جلوگیری به عمل آید . و شروع کار با یک طرح تجاری باعث شود شکافهایی که در طی مسیر شروع تجارت ایجاد شود را در ابتدا پر کنید و جزئیات کارهایی که باید برای شروع و ادامه تجارت انجام شود را بنویسید و به کار گیرید. و همچنین مسیرهای بحرانی را در شروع و ادامه راه را بدانید و تمرکز خود را در تجارت بیشتر کنید .

گام دوم : نگرش خود را برای شکست تغییر دهید

چرا از شکست می ترسید؟

بیشتر مردم به دو دلیل از شکست می ترسند این دو دلیل عبارتند از :

۱) شکست باعث می شود که یک فرد بد تلقی شوید یا به عنوان یک بازنده که دیگران به شما نگاه می کنند .

۲) می ترسند که تمام پول خود را از دست دهند .

البته هر دوی اینها درک نادرست است .

شکست ژن و شخصیت شما راعوض نمی کند ، و باعث می شود که گاها" یک دید منفی توسط بعضی افراد دیگر ایجاد شود که اگر شکست بخورید بازنده اید ؟ در صورتیکه شکست به خودی خود بد نیست .

فقط زمانی که شما به خودتان اجازه شکست بدهید شکست خورده اید و الا خیر . پس هرگز به خودتان اجازه ندهید که شکست بخورید.

زیرا اولین قدم در شکست را خودتان برمی دارید .

شما مطمئن باشید که هرگز تمام پولتان را کلا" هدر نخواهید داد.

اصلا" چقدر مهم است که شما شکست بخورید ؟

جواب این سوال به نگرش شما بر می گردد .

به نظر بعضی ها اگر شکست هم بخورید؛ تجربه ای که آن از آن حاصل می شود ارزش خیلی بیشتری دارد .

شکست شاید نا پسند باشد . اما ویرانگر نیست ، باعث می شود . تجارب مفیدی حاصل شود .

در واقع شکست یک فرصت است . یک فرصتی که برای ما یک چیزبا ارزش را برای ما به ارمغان می آورد .

اینکه شما شکست را یک فرصت تلقی کنید برمی گردد به اینکه شما، رویکرد خود را به شکست تغییر دهید و آن را فرصت بنامید .

نتیجه گیری

اگر شما یک تجارت را شروع کنید ، باعث می شود که تجارب ارزنده ای را دراین راه به دست آورید و بر اندوخته های قبلی خود اضافه کنید . هرگز اجازه ندهید که ترس از شروع باعث شود که شما فرصت جمع آوری اندوخته ها و تجربیات را از دست بدهید .حتی اگر به نظر بعضی ها، شما در تجارت شکست هم بخورید، این شکست باعث خواهد شد که تجارب جدیدی را بیاموزید که در شروع های بعدی برایتان بهتر و مفید خواهد بود پس هرگز این را فراموش نکنید و تا می توانید زودتر به شروع اقدام کنید.

 

من تجربه کردم در شروع مشکلاتی هست ناملایمت هایی هست

 

توکل به خدا باشه اراده باشه وفعل خواستن مطمئن باشید کاری نیست که نشه انجام داد

 

 

لینک به دیدگاه

کسب کار در شرایط فعلی باید از نوع کم سرمایه و زود بازده باشه ، من یه زمانی میخواستم پرورش قارچ را بندازم ، از کسب و کارای دیگه ای که در موردش فک کردم پرورش شتر مرغ هم بوده ، اخیرا برنامه ای دیدم که کشاورزان شمالی در زمین هایی که شالی کشت کردن هم زمان ماهی و اردک هم پرورش میدن

لینک به دیدگاه
موضوع خوبیه :(50): ولی برا این موضوع فکر نکنم با طوفان فکری به یه نتیجه واحد رسید چرا که در سازمانها معمولا طوفان فکری رو برا حل مسائلی بکار میبرن که در آخر با سنجش همه نظرها یک راه حل خوب رو بکار برد ولی با این موضوع جلسه1 ,خوب شاید دهها نفر با توجه به توانایی و علایقشان کسب و کار متنوعی رو طرح کنن ولی در آخر سر نمیشه گفت مثلا کسب و کار xبهتر است چرا که در اینجا شخصیت سازمان مجهول است تا افکار در آن جهت ابراز و نهایتا آخرسر بررسی شوند و با این شرایط ,حداقل شما میبایست پیش فرضهایی رو برا همسوسازی و جهت دهی نظرها مطرح میکردین , چنانچه مشاهده خواهید کرد در این تاپیک انواع و اقسام کسب و کارها مطرح خواهد شد و " انتخاب بهترین راه حل" که یکی از اهداف طوفان فکری است و خودتان نیز در یک تاپیک دیگر با عنوان طوفان فکری مطرح کرده بودید,حاصل نخواهد شد.بعنوان مثال اگر یک مشکلی سایت نواندیشان داره و از اعضایش جلسه طوفان فکری برگزار شود مطمئنا به یه نتیجه خوب میشه رسید.با این حال اگر من تواناییش رو داشتم یک شرکت خودروسازی در رقابت با شرکت سایپا راه مینداختم تا جماعت رو از دست خودروهای بی خاصیت آن (مثل پراید) نجات دهم.:w16:

 

لزوما هدف رسیدن به یک نتیجه واحد نیست گاهی نیاز هست که فقط با ایده های مختلف و راه کار ها آشنا شد ، مثلا ممکنه شما ایده ای در مورد کار داشته باشی که شرایطش رو نداری و من شرایط رو داشته باشم ولی ایده به ذهنم نرسیده باشه

لینک به دیدگاه
لزوما هدف رسیدن به یک نتیجه واحد نیست گاهی نیاز هست که فقط با ایده های مختلف و راه کار ها آشنا شد ، مثلا ممکنه شما ایده ای در مورد کار داشته باشی که شرایطش رو نداری و من شرایط رو داشته باشم ولی ایده به ذهنم نرسیده باشه

 

اینم میتونه اینجا باشه,مرسی :w16:

لینک به دیدگاه

چند سال پیش با دوستام روی پروژه بازیابی نقره از مواد دور ریز مثل فیلم های دوربین و عکس های رادیولوژی کار میکردیم.که درصد نقره خروجی 99.9% یود.

 

پروژه جالبی بود .فقطم یه دستگاه الکترولیز احتیاج داشت که قیمتش خیلی بالا نبود.

 

تنها مشکلی که وجود داشت این بود که دوربین های عکاسی دیجیتالی شده بودند.اینو نمیشد کاری کرد

 

ولی رادیولوژی ها هم حاضر نبودند عکس ها رو به ما بدن.چراشم هیچ وقت نفهمیدیم.:hanghead:

لینک به دیدگاه

من دلم میخواد رستوران داشته باشم، بعد کم کم بزرگش کنم، تو کل ایران شعبه بزنم، بعد ... . :ws37:

 

شاید خیلی رویایی باشه، اما خیلی دوست دارم دیگه. غذاهاشم همه جدید باشه. برنجی هم نباشه.:sigh:

لینک به دیدگاه

من عاشق کارهای جدید هستم و عاشق خلق کردن چیزی با خلاقیت خودم!!

 

اگه میخواستم یه کسب و کار کوچیک راه بندازم، کاری رو شروع می کردم که با استفاده از خلاقیتم بتونم یه چیزی تولید کنم

 

مثلا وسایل دکوری یا تزئینی دست ساز خودم( البته یه قدم هایی برداشتم! ) و از بین دوستام با کسایی که خلاق هستن و استعداد کار هنری رو دارن،یه تیم درست کنیم و با هم می نشستیم و هر کسی هر چی بلد بود درست می کرد و بعدش هم نمایشگاه های فصلی می زدیم...(تو فکرش هستم ) :ws3:

 

بعد می شد کم کم کار رو گسترش داد ، دامنه کار رو وسیع تر کرد و موارد دیگه ای هم بهش اضافه کرد و همچنین تعداد اعضای تیم رو زیاد می کردیم و کلی محصولات متنوع دستی می ساختیم.برای تیممون هم یه اسم انتخاب می کردیم و با مارک خودمون رو معرفی می کردیم ...این چیزیه که منو راضی می کنه. چه رویایی شد :ws37:

لینک به دیدگاه

اگر دنبال کار تولیدی باشم.من با توجه به اوضاع (داخلی و خارجی)کشور دنبال کاری میرم که بتونم تموم منابع ش رو در داخل تامین کنم.

و

دوست دارم یک مرکز تفریح و سرگرمی بزنم (از پیر و جوون همه بتونن اونجا دستگاه بازی مورد نظرشون رو پیدا کنن خوش باشن)

لینک به دیدگاه

من می خوام از اواتار نفر قبلی استفاده کنم برای رسیدن به این مطلب که تنها راه رسیدن به هر انچه تو ذهنمون و عملی کردن تمام ایده هامون بعد از توکل به خدا

 

 

 

اینه که باید دست تو دست هم بدیم فکرهامون ایده هامون دارایی هامون همه رو روهم بریزیم تا به هدفمون برسیم

 

 

avatar79385_4.gif

لینک به دیدگاه

من اگه موقعیت یه کسب و کار رو داشتم یه گروه جمع میکردم حدود 20 نفر بعدش کارای تدارکاتی انجام میدادیم !!

 

مثلا عروس دامادا پخش کارت های عروسی رو به ما میسپرند واسه این کارم از ایده های جدیدی استفاده میکردم برای مثال : کارتهای عروسی با یه کالسکه ویا ماشین های قدیمی و... با افرادی که متناسب با وسیله نقلیه لباس میپوشن به دست مهمونا میرسه اینجوری مهمونها خیلی هیجان زده میشدن و حتما از این فکر و ایده خوششون میومد و مشتری ما میشدن:ws3:

 

یا برگزاری جشن تولد ها با کارهای خاص و عجیب و...

 

بعد کم کم این گروه رو توسعه میدادم و پولدار میشدم:ws3:

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.


×
×
  • اضافه کردن...