رفتن به مطلب

یــاد یـــار


آریودخت

ارسال های توصیه شده

عشق یعنی جسم وجانم مال تو

 

عشق یعنی پرسش از احوال تو

عشق یعنی از خودم من خسته ام

عشق یعنی من به تو دل بسته ام

[FLASH=5.5]

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
[/FLASH]

love-ghulam-feature-21.jpg

لینک به دیدگاه
  • پاسخ 663
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

اینجا آسمان ابریست آنجا را نمی دانم

اینجا شده پاییز آنجا را نمی دانم

اینجا فقط رنگ است آنجا را نمی دانم

اینجا دلی تنگ است آنجا را نمی دانم

 

63puuo6at9g9c30c6.jpg

لینک به دیدگاه

"دلـــــــــــم" ...

یــ ــک کوچـــ ــه ی بـــ ــن بستـــــ میـــ ــخواهـــد ...

.

و یـــــــ ـک باران نــــــم نـــــــم ،...

.

و یـــــــــ ـک "خـــــــــــدا" ...

 

05231945916337035192.jpgکه کمــ ــی باهـــ ـــم راه بــ ــرویـــــم .... همیـــ ــن ...

لینک به دیدگاه

مرا بازیچه‌ خود ساخت چون موسا که دریا را

فراموشش نخواهم کرد چون دریا که موسا را

 

نسیم مست وقتی بوی گل می‌داد حس کردم

که این دیوانه پرپر می‌کند یک روز گل‌ها را

 

خیانت قصه‌ی تلخی است اما از که می‌نالم؟

خودم پرورده بودم در حواریون یهودا را

 

خیانت غیرت عشق است وقتی وصل ممکن نیست

چه آسان ننگ می‌خوانند نیرنگ زلیخا را

 

کسی را تاب دیدار سرِ زلف پریشان نیست

چرا آشفته می‌خواهی خدایا خاطر ما را

 

نمی‌دانم چه افسونی گریبان‌گیر مجنون است

که وحشی می‌کند چشمانش‌آهوهای صحرا را

 

چه خواهد کرد با ما عشق؟ پرسیدیم و خندیدی

فقط با پاسخت پیچیده‌تر کردی معما را

" فاضل نظری"

untitled.bmp

لینک به دیدگاه

من خود دلم از مهر تو لرزید ,وگرنه

تیرم به خطا می رود اما به هدر,نه!

 

دل خون شده وصلم و لب های تو سرخ است

 

سرخ است ولی سرخ تر از خون جگر ,نه

 

با هرکه توانسته کنار آمده دنیا

sef498076f0o5kx7ojv.jpg

 

با اهل هنر؟آری! با اهل نظر ؟نه!

 

بد خلقم و بد عهد زبانبازم و مغرور

 

پشت سر من حرف زیاد است مگر نه؟

 

یک بار به من قرعه عاشق شدن افتاد

 

یک بار دگر ,بار دگر, بار دگر .....نه!

فاضل نظری

لینک به دیدگاه

آن کشته که بردند به یغما کفنش را تیر از پی تیر آمد و پوشاند تنش را

خون از مژه می ریخت به تشییع غریبش

آن نیزه که می برد سر بی بدنش را

پیراهنی از نیزه و شمشیر به تن کرد

با خار عوض کرد گل پیرهنش را

زیباتر از این چیست که پروانه بسوزد

شمعی به طواف آمده پرپر زدنش را

آغوش گشاید به تسلای عزیزان

یا خاک کند یوسف دور از وطنش را

خورشید فروزان شده در تیرگی شام

تا باز به دنیا برساند سخنش را

 

Amiri%5Cashoora_poster.jpg

 

فاضل نظری

91unqh7shb9xwyliu91.gif

لینک به دیدگاه

بعد از اين بگذار قلب بي‌قراري بشكند

گل نمي‌رويد، چه غم گر شاخساري بشكند

 

بايد اين آيينه را برق نگاهي مي‌شكست

پيش از آن ساعت كه از بار غباري بشكند

 

گر بخواهم گل برويد بعد از اين از سينه‌ام

صبر بايد كرد تا سنگ مزاري بشكند

 

شانه‌هايم تاب زلفت را ندارد، پس مخواه

تخته‌سنگي زير پاي آبشاري بشكند

 

كاروان غنچه‌هاي سرخ، روزي مي‌رسد

قيمت لبهاي سرخت روزگاري بشكند

فاضل نظری

 

gvmn3mgktcd36ebamg4.jpg

 

لینک به دیدگاه

وقتـی تَمـــامـ اِحســـاس دِلتنگـیتــ را

 

بــا یـک بـه مَــن چــه

 

پــاسـخ میگیـــری

 

بـِـه کســی چـِــه

 

کـِــه چِقـــدر تَنهـــــایــی !!!

 

y4ep476e0c5qap1aeseh.jpg

لینک به دیدگاه

چه شبهایی با رویای تو خوابیدم

نفهمیدی

چه شبهایی که اسم تو رو لبهام بود

نمیشنیدی

چه شبهایی که اشکامو به تنهایی نشون دادم

از عمق فاصله آروم واسه تو دست تکون دادم

چه شبهایی با شب گردی

شبو تا صبح می بردم

نبودی ماه جون می داد

نبودی بی تو میمردم

چه شبهایی دعا کردم یه کم

این فاصله کم شه

یه بار دیگه نگاه من تو رویاهات مجسم شه

توی این خونه یخ می بست تن سرد سکوت من

چه قدر جای تو خالی بود

چه شبهای بدی بودن

گذشتن عمرو بردن

حالا من موندم و حسرت

چه قدر بی رحمه این دنیا

به این تقدیر بد لعنت...............

pixha_net_1%20(11).jpg

لینک به دیدگاه

ای کاش احساسم گلی می بود ، میریخت عطرش را به دامانت

یا مثل یک پروانه پر میزد ، رقصان به روی طاق ایوانت

.

ای کاش احساسم کبوتر بود ، بر بام قلبت آشیان میکرد

از دست تو یک دانه برمیچید ، عشقی به قلبت میهمان میکرد

.

ای کاش احساسم درختی بود ، تو در پناه سایه اش بودی

یا مثل شمعی در شبت میسوخت ، تو مست در میخانه اش بودی

.

ای کاش احساسم صدایی داشت ، از حال و روزش با تو دم میزد

مثل هزاران دانه برفی ، سرما به جان دشت غم میزد

.

ای کاش احساسم هویدا بود ، در بستر قلبم نمی آسود

یا در سیاهی دو چشمانم ، خاموش نمیگشت و نمی آلود

.

ای کاش احساسم قلم میگشت ، تا در نهایت جمله ای میشد

یعنی که “دوستت دارم”ی میگشت ، تا معنی احساس من میشد !

6h2zbzoqxu4jw8v18a48.jpg

لینک به دیدگاه

همیشه باش که بی تو عذاب میکشم

نمیتوانم سختی های دنیا را بی تو روی دوش بکشم!

همیشه باش که بدجور نیاز دارم به تو

باز هم محبتی به قلبم کن که زندگی ام را مدیونم به تو

تو آمدی و عشق را دوباره پیدا کردم ، آن عشق بی معنا برایم بامعنا شد و همین شد که قلبم دوباره جان گرفت…

بمان و یاری کن مرا ، تا پایان این راه همراهی کن مرا، نگذار تنها بمانم ، نگذار در این راه بی همسفر باقی بمانم

بیا و در حق دلم عاشقی کن ، بیا و برای یک بار هم که شده عشق را آنطور که هست برایم معنی کن

بس که دلم دست این و آن افتاد کهنه شد ، عمری از احساسم گذشت و پیر شد ، دیگر نه طاقت دوباره شکستن را دارم ، نه حس دوباره ساختن را….

درک کن ، میترسم ، بس که دلم زیر پاهای بی محبت دیگران افتاد و له شد ، زندگی برایم یک داستان بدون عشق شد ….

تو آمدی و باز هم فکرم درگیر شد ، دلم به لرزه افتاد و لحظات با تو بودن نفسگیر شد

به خدا دیگر طاقت ندارم ، بس که شکسته ام دیگر جایی برای غمهای تازه ندارم ، بس که خسته ام ،نفسی برای فرار از خستگی ندارم

دل بسته ام به تو و نگاهی کن به من ،شک نکن به احساسات قلب من ….

دستانم بگیر و آرامم کن ، با قلب شکسته ام مدارا کن ، اینک که با توام ، اینک که دلم را به دریای دلت زدم و محو امواج توام ، مرا با دستهای خودت غرق نکن….

همیشه باش که بی تو عذاب میکشم ، امروز از ته دل با من باش،که بی تو همان تنها و دلشکسته دیروز میشوم

4dd0qdv.jpg

لینک به دیدگاه

دیوانــه نیستم(!)

 

اما گاهــی دلم که برایــت تنــگ میــشود/.

 

زیــر بــاران فریــاد میکــشــم اسـمــت را

 

و احـــســاس خیــس خورده امـ را

 

بــروی کلمـــات نـــم کشیــده میــچــســبـــانــم(!)

 

دیوانــه نیســتم(!)

 

امــا بــرای مرد داخــل قابــ عــکس /.

 

هرشــب درد و دل میــکنم

 

و با خیــال دســتانت در دستـــانم(!)

 

تمام خـــیابانــهــای شهر را

 

با کفشهای پاشنه بلندم قــدم میزنـــم/..

 

من دیوانـــه نیســتم(!)

 

فــقــط یــک جور خــاص کــه

 

دیگرانــ نمــی فهمــند تــورا دوســت دارمــ...(!)

 

rain-Love.gif

لینک به دیدگاه

" آه " دل شکستم ...

از سکوتــم بتــرس ...!

 

 

وقتــی که ساکت می شوم

 

لابـد همــه ی درد دل هایــم را بــرده ام پیش خدا ...

بیشتر که گوش دهــی

 

از همــه ی سکوتــم ... از همــه ی بودنــم

 

یک "آه" می شنـــویو باید بترســـی

از "آه" دل شکسته ای که

 

فریادرســی جز خدا ندارد ...

 

 

 

[FLASH=5.5]

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
[/FLASH]

576911_5KyqQw10.jpg

لینک به دیدگاه

از باغ می برند چراغانیت کنند

تا کاج جشن های زمستانیت کنند

پوشانده اند صبح تو را با ابر های تار

تنها به این بهانه که بارانیت کنند

یوسف به این رها شدن از چاه دل مبند

این بار می برند که زندانیت کنند

ای گل گمان نکن به شب جشن می روی

شاید به خاک مرده ای ارزانیت کنند

یک نقطه بیش فرق رحیم و رجیم نیست

از نقطه ای بترس که شیطانیت کنند

آب طلب نکرده همیشه مراد نیست

گاهی بهانه ایست که قربانی ات کنند

 

40890153946827436588.jpg

 

لینک به دیدگاه

دیرگاهیست که تنها شده ام

 

قصه غربت فردا شده ام

وسعت درد فقط سهم من است

باز هم قسمت غم ها شده ام

دگر آیینه زمن بی خبر است

که اسیر شب یلدا شده ام

من که بی تاب شقایق بودم

همدم سردی یخ ها بودم

کاش چشمان مرا خاک کنند

تا نبینم که چه تنها شده ام

 

 

557878_2NQVMDQP.jpg

لینک به دیدگاه

سال تحویل شد و من

 

تمام دلتنگی هایم رابه جای تو

 

در آغوش می کشم...

 

و چقدر جایت در میان بازوانم خالیست...

 

29469907013070725877.jpg

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.


×
×
  • اضافه کردن...