رفتن به مطلب

.:. گاه نوشـــــته های نواندیشـــــانی ها .:.


ارسال های توصیه شده

من بینایی ام را از دست داده ام؟!...

 

شاید کلمات معنای خودشان را دگرگون کرده اند یا دست خود...با حرف های خود...

 

من شاید هم دستور واژه ها یادم رفته....

 

شاید چشمانم جا به جا می بینند...

 

بانو می آید....آقا می آید..می گوید و می نویسد....

 

این یکی می آید...اون یکی می آید...

 

خواهش می کند...تمنا می کند...

 

دوستانه می گوید...

 

ولی کو گوش شنوا....

 

باز همان داستان قدیمی....

 

می گوید..دوست دارم...هر کاری بخوام انجام می دم....قانون کشک چیست...حق دیگران پشم چیست؟!

 

او می گوید...آنکه که رعایت می کند ترسو ست....شاید هم به اندازه ی من نمی فهمد..به من چه دخلی دارد....من کار خود می کنم....

 

 

 

پ.ن:ما عادت کرده ایم به شکستن....

 

موخره:چه گناهی کرده مدیر تالار که باید هی بگه..هی پاک کنه...و دست آخر هم هیچی به هیچی...:ws37:

لینک به دیدگاه

کسانی که فکر میکنند نتیجه دیروز دلیلی بر عدم تقلب در سال 88 است لطفا سر از زیر برف در بیاورند ، خون جوانان آزادیخواه و مقاومت ها باعث شد اینبار جرأت تقلب نداشته باشند ، به ولله قسم در ساعات اولیه صبح جریان باز هم به سمت سال 88 پیش می رفت اما مثل اینکه اینبار یک حکم حکومتی عاقلانه صادر شد

لینک به دیدگاه

دیروز رسانه حکومتی تصویر مردی رو نشون داد که انگشتانش رو به علامت پیروزی بلند کرده و میگه میخوان اینارو فروکنم تو چشم اوباما ، دارم به این نتیجه میرسم که کاپیتولاسیون حق ما بوده :ws52:

لینک به دیدگاه

دیروز تو خیابون مردم چه لذتی می بردن از آزادی و شاد بودن ...

 

یه پیرزنه نشسته بود تو ایستگاه اتوبوس کنار خیابون و از دور جوونا رو نگاه میکرد که با خوشحالی بالا پایین می پریدن، دست میزدن و جیخ و هورا می کشیدن ...

همونجور که نگاشون میکرد، همچین اشک می ریخت و خداروشکر میکرد که منم بغض کردم ...

بهش گفتم خانوم چرا گریه می کنید ؟ نگام کرد و نزدیکم شد اما حتی نتونست جوابم رو بده انقدر که هق هق کرد و اشک ریخت ...

 

چقدر ما ایرانی ها تشنه ایم ... تشنه ی آزادی ، احترام متقابل ، شادی ، زندگی ...

 

وقتی رسیدم خونه یه دل سیر گریه کردم ...

لینک به دیدگاه

هوا آلوده است ، همه جا را گرد و سرب پوشانده است

تمامی ویروس ها دندان تیز کرده اند برای روزمرگی های من ، بی وجود خود ِ گمشده ام مرهم مرهم نیست ، تشویش اذهان خصوصیم هست

بی وجودت ای خود ِ گمشده ام ، همه ی صداها شبیه سمفونی بوف است

همین

لینک به دیدگاه

بازی دادن خیلی سخته

بازی خوردن راحت تره...

 

 

این مردم نبودن که بخوان بین بد و بدتر یکی رو انتخاب کنن

این خوداشون بودن از چند ماه پیش بین "بد" و "بدتر" یکی رو انتخاب کردن...

 

پ.ن 1 : واژه بد و بدتر توی جمله اول دو تا آدم میتونه باشه....اما در جمله دوم دو تا وضعیت.

پ ن 2 : احسنت به این هوش و ذکاوتشون و این نمایشنامه زیبا

پ ن 3 : چه بلاتکلیفیم وسط این بحران

لینک به دیدگاه

خــــدای من ،

 

میشه منـــو از رو زمین برداری و هر وقت که بهم یه سری توانایی دادی دوباره منو به زمین برگردونی؟!؟!

 

من بلد نیستم نه بگم .... بلد نیستم احساسات یکی رو لگد مال کنم .... بلد نیستم بی تفاوت باشم .... بلد نیستم نامرد باشم !!

 

من خیلی چیزارو واسه زندگی کردن بلد نیستم ....

 

به قول یه آشنای قدیمی :

 

"تو باید 50 سال قبل به دنیا میومدی .... "

 

چرا باید تو این دوران زندگی کنم ؟؟ منو اشتباهی فرستادی ...:hanghead:

لینک به دیدگاه

الان به این نتیجه رسیدم که هر وقت میام نت نباید خوراکی دم دستم باشه ...اصلا یادم میره کی و چجوری اونا رو میخورم ...فقط آخرش که میشه میبینم هیچی نمونده

لینک به دیدگاه

یه دمت و گرم درود به همه کسایی که نرفتن رای بدن.

یه دمت گرم و درود به همه کسایی که رفتن رای دادن و به روحانی رای دادن.:icon_gol:

هردوی ما یه چیز میخوایم حدوداً. ولی روش گفتنمون فرق داشت.:icon_gol:

لینک به دیدگاه

در حسرت ِ دیروز آزادی را به رنگ ِ" سبز " می دیدند

 

امروز ناگهان به رنگ ِ " بنفش " رسیدند

 

من در حیرتم ، میان ِ حربه ی بازی با آبرنگ ها !

 

چه طور جماعتی سی و اندی سال ؛

 

رنگ ِ قرمز ِ خونین را ندیدند ؟!!

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...