رفتن به مطلب

.:. گاه نوشـــــته های نواندیشـــــانی ها .:.


ارسال های توصیه شده

نوشتم حذف شد

نوشته خودم و ضمیمش کردم تا مخلوط کپی و گاه نوشته بشه

ﺣﮑﺎﯾﺖ ﺭﻓﺎﻗﺖ ﻣﻦ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺣﮑﺎﯾﺖ "ﻗﻬﻮﻩ" ﺍﯾﺴﺖ، ﮐﻪ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺗﻮ ، ﺗﻠﺦِ ﺗﻠﺦ ﻧﻮﺷﯿﺪﻡ! ... ﮐﻪ ﺑﺎ ﻫﺮ ﺟﺮﻋﻪ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺍﻧﺪﯾﺸﯿﺪﻡ ، ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﻃﻌﻢ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﯾﺎ ﻧﻪ! ﻭ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﮔﯿﺮ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﯿﻦ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﻭ ﻧﺪﺍﺷﺘﻦ، ﮐﻪ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪﻧﺶ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ! ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﮐﻪ ﺷﺪ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ، ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﻗﻬﻮﻩ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ! ﺣﺘﯽ ﺗﻠﺦِ ﺗﻠﺦ

امیدوارم این قانون حذف برای همه باشه

لینک به دیدگاه
odgd osji l odgd

باز اینجوری شد دیگهه حوصله ندارم درستش کنم:sigh:

 

ترجمه خیلی خسته ام خسته:w02:

بارون شرشرش خاک رو میشوره و من میچکه اب بارون از سرو رویم و اشکام رو کسی نمی بینه .............

لینک به دیدگاه

ادما تو زندگیشون تا یه سنی شانه به شانه ی روزگار میرن جلو یه از یه جا به بعد باید جنگید با زندگی رو در رو یه دوره به بعد هم ممکنه زندگی غالب بشه.

هر انسانی همه ی اینارو تجربه میکنه خواه ناخواه اما موفقیت از آن کسی میشه که تو هر 3 دوره به خودش ایمان داره و نمیبازه باختن یعنی زندگی تو پیروزی و من همیشه مغلوبم

باید یاد بگیرم نبازم باید یاد بگیرم وقتی خوردم زمین بلند بشم دارم به دوره ی دوم زندگی میرسم دارم با همه ی خواسته هام به جنگ زندگی میرم قول میدم وقتی به دوره ی سوم زندگیم رسیدم به همه ی هدفام رسیده باشم و سرم بلند باشه وقتی با خدای خودم حرف میزنم و وقتی تو چشمای خودم نگاه میکنم.

من بدون بدون هیچ رنگ قرمز و با سفیدی محض پیروز این میدان میشم.:icon_redface:

لینک به دیدگاه

اﺯ ﺩﺯﺩ ﺑﺎ ﺍﻧﺼﺎﻑ ﮐﻔﺸﺎﻣﻮﻥ وا قعا ﺗﺸﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﻢ

ﺩﯾﺸﺐ ﺩﺯﺩ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﮐﻔﺸﺎﻣﻮﻥ ﺭﻭ ﺩﺯﺩﯾﺪﻩ

ﻧﻔﺮﯼ ﯾﮏ ﮐﻔﺶ ﺑﺮﺍﻣﻮﻥ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺗﺎ ﺑﺘﻮﻧﯿﻢ

ﺑﺮﯾﻢ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﮐﻔﺶ ﺑﺨﺮﯾﻢ ﻭﻟﯽ 4 ﺟﻔﺖ

ﮐﻔش ﺑﺮﺩ:banel_smiley_4:

لینک به دیدگاه

یک هفتس از تحویل پایان نامه میگذره ،هرچه قدر استراحت میکردم بازهم خستگی تو تنم بود.

 

روزهای خیلی سختی بود، دیگه عادت شده بود همه شب بیداریا ، مدام پشت کامپیوتر و لب تاب نشستن .. فقط مهم این بود که کارم پخته تر بشه..

یادمه وقتی با دوستانم حرف از پایان نامه میزدم، میگفتن کاری نداره که یک ماهه تحویل میدی، تو داری بزرگش میکنیhanghead.gif

اما 4ماه طول کشید ،خیلی موارد بود که باید برای طراحی صورت میگرفت ،که متاسفانه استادمون اینقدر روی پلان مانور داد که بقیه موارد فدای اون قسمت از طراحی شد.

 

این یک ماه آخر(اردیبهشت) هر هفتش که میگذشت فکر میکردم استاد از روی قصد این روند رو ادامه میده، به خاطر اینکه طراحی رو از آخر آبان شروع نکردیم ،خیلی اذیت شدیم ، بهمون گفته بود که دوترم باید سر پایان نامه باشیم، اما ماهم فکر نمیکردیم استاد به این شکل میخواد اذیت کنه . روزهای آخر مونده به تحویلم از پلان اشکال میگرفت.icon_pf%20(34).gif

با این حال با اون کمر شکستش در روز دفاع دانشگاه اومد و از هممون دفاع کرد، با اینکه قرار بود جداگانه هم هرکدوم از بچه ها دفاع کنن، اما به خاطر شرایطی داشت استادای دیگه هم قبول کردند.

 

گذشت، دستش درد نکنه ، با وضعیتی که داشت ، دانشگاه اومد ، نمرات بالایی به بچه هاش داد ،اما کاملا معلوم بود چقدر بین استادی که توی یک دانشگاه اسم و رسمی داره تفاوت قائل میشن ، این تفاوت هم به دانشجویان بیشترین ضربرو میزنه...نمونش همون 12_13 بودی که روزهای قبل بچه های اساتید دیگه گرفته بودند..

میگن به فکر نمره نباشین اما.........hanghead.gif

 

 

 

:icon_gol::icon_gol:1393.3.7

لینک به دیدگاه

این روزها من خدای سکوت شده ام خفقان گرفته ام تا آرامش اهالی دنیا خط خطی نشود...اینجا زمین است اینجا زمین است رسم آدمهایش عجیب است اینجا گم که میشوی

بجای اینکه دنبالت بگردن فراموشت میکنند.........:sad0:

یه مدته ریختم بهم. بد. طوری که اصلا نمیخوامم برای کسی دردودل کنم.. و از درد خود و ناله خود. و درد درونم خسته شوم و بمیرم..

حس بدی است نه.. :4564:

دلم میخواد جایی برم که هیچ چیز نباشد.. خودم و خودم و خودم.. تنهای تنها.. :5c6ipag2mnshmsf5ju3

لینک به دیدگاه

ادم اگه یک بار، فقط یک بار تو زندگیش عاشق شده باشه هیچ وقت نمیتونه ادم بدی باشه. اینو با اطمینان کامل میگم. ولی یه عده از آدما هستن علاوه بر اینکه عاشق بودند و عاشقانه زندگی کرد اند. درد جدایی و دوری هم کشیدن. یعنی با ذره ذره پوست و تن شون لمس کردند این ماجرا رو . این دسته خیلی جای بحث دارند خیلی ...اصلا من زبانم قاصره.

لینک به دیدگاه

بد بی حوصله شدم.. همشم به خاطر فکرامه ..نمیدونم باید برم کجا دفنش کنم اذیتم نکنه..

کاش ادما اصلا فک رنداشتن. به قول یه بابایی اگه فکر نباشه مغز هم نیست عقلم نیست.. ولی میشه غیر محال رو محال کرد. میشه ها..

نمیدونم چرا اینجوریم.. نمیدونم دستمم به نقاشی نمیره و .. همینجوری نصفه گذاشتمش...

اصلا حوصله ندارم. دلم میخواد برم جنگل(نخند..)بخند اشکال نداره حسمه دیگه. شایدم برم.. دلم میخواد تنهایی با ماشین برم شمال.. یه اهنگ قشنگم بزارم.. بارونم بیاد.. خودم و خودمو خودم باشم.. متعلق به خودم.. هیچ کس هم نباشه.. که باعث بشه افکارم باز رو بیاد.. خالی خالی از ذهن و هرچیزی.. حتی خاطرات. خاطرات خوب. یا بد فرقی نداره...

من برم امروز کلی کار دارم..

برام دعا کنید.. از این حس و حال درام.. حسی که مثل خوره .. تنهایی به دوش باید بکشم.. و خودم مبارزه کنم.. عجب حس بیخودیه.. :ws37:

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...