رفتن به مطلب

.:. گاه نوشـــــته های نواندیشـــــانی ها .:.


ارسال های توصیه شده

چهارده روز گذشته از آن روزی که خسوف رخ داد و من نعمت وجود آسمانی تو را از دست دادم ...

خبر نداری که آن اتفاقی که منتظرش بودی افتاده است ...

جای خالیت در آن فضا خیلی حس میشد و تمام نگاه من در آن جمع به همان صندلی خالی بود که رویایت را در آن به چشمهایم هدیه میدادم ...

تمام لحظه هایی که به یادم بودی را میشمارم و هیچوقت تمام نمیشود ... چون هیچکس به اندازه صداقت تو در کنارم نخواهد ماند ...

نمیدانم چه حادثه ای تلخ تر از این میتوانست برای این روزهای ما اتفاق بیفتد که حتی گاهی اوقات بدون فکر کردن هم خیسی روی گونه هایت را حس کنی و فقط لبخند بزنی ...

 

درد من از اینست که میدانم حال و روز بدی داری و مثل همیشه وقتی دلتنگ میشوی بهانه میگیری ... زیرا کامل میشناسمت ...

های، همراه همیشگی ... میدانی حال و روزم را که همیشه نگرانش بودی ؟

نپرس چون هیچگاه چیزی جز حقیقت به تو نخواهم گفت و قسم میخورم که شنیدن حقیقت این روزهای من برایت آسان نخواهد بود ...

نپرس چون اتفاقی که میان من و تو افتاد بسیار فراتر از حد تحمل ما بود و دیگر شبی نیست که بتوان خوابم را خواب نامید و بیدارم را بیدار ...

و این است سزای منی که شاید نتوانستم و شاید تقدیرم نخواست و شاید این اتفاق دلیلی دیگر است بر ادامه تقاص من از گذشته های دور ...

 

آرام باش ... جمله ای را که همیشه در دلتنگی ها و گرفتگی ها و مشکلاتت میگفتم و گوش میدادی را هنوز یادت هست ؟؟؟

 

"همه چیز درست میشود ماه من ..."

 

:icon_redface::icon_gol:

لینک به دیدگاه

تلاش کردن انجمنی ها صرفا شده برای یاد شدنشون.. و عنوان شدن اسمشون.. ولی تلاش کردن و موندن انجمن یعنی دورهم صمیمانه و بی منت اطلاعاتمونو در اختیار همه گذاشتن..

گاه نوشته انجمن من امشب پراز شکایته. که بویی از صمیمیت نداره.. و شده رقابت

لینک به دیدگاه

سلام مهربونم...خوب هستی؟..

 

صدات چرا خسته است؟

 

غذا می خوری؟

 

خوب ساندویچ هم شد غذا؟

 

این همه برات غذا گذاشتم تو یخچال...خوب گرم کن بخور پسر خوب...

 

به خودت سختی ندی...کولر روشن کن..گرم شده هوا...

 

و...

 

....

 

10 دقیقه حرف زدن با این عزیز با تموم سوال هایی که پشت سرهم می پرسه و اجازه ی جواب دادن هم بهم نمی ده برای انرژی گرفتن یک سالم کافیه..چه برسه یک روز...:icon_gol::icon_redface:

لینک به دیدگاه

بدبختی نامزد و دوست دختر یا یار و معشوقه ای هم ندارم که بجای گفتن حرفای درگوشی به اون ، بیام اینجا بنویسم که غریبه ها بخونن و او هیچوقت نتونه بخونه .:icon_pf (34):

لینک به دیدگاه

چقدر حس خوبیه وقتی آدم تکیه گاه داشته باشه …

خدایا شکرت بابت همه چیز

شکرت …

به تو توکل میکنم خدایا!

همه حس ها و اتفاقات خوب و قشنگ داره بسمتم میاد …

میتونم حسش کنم

لینک به دیدگاه

یه جای کار میلنگه هرچی فکر میکنم نمیتونم بفهمم کجا؟

گیر افتادم بخدا هرسمت برم آدمای سمت دیگه ناراحت میشن ای خدا لعنتتون نکنه بدون اینکه من حرفی بزنم جو دادید :w000:

شد4 راه خدا آخرشو بخیر کنه:banel_smiley_4:

لینک به دیدگاه

چندماهی هست با خودم درگیرم

ب ی دوست نیازمندم ک ثبات بده ب روحم( ی دوست مثل قاصدک)، ب هرچی ک اعتقاد داشتم مشکوکم و ذهنم دایما سوال میپرسه

هیچ نمیدونم با خودم چند چندم

کلا بهم ریختم این چندماهه

لینک به دیدگاه

هر موقع قاطی کردی برو سراغ دانلود برنامه معرفت و فرمایشات دکتر دینانی رو دانلود کن و گوش کن.،

قطعا خیلی معما ها برات حل میشه و آروم میشی .البته اگه بتونی از پس جهل خودتم بربیای و بهانه تراشی های ذهنتو بهش بی اعتنا بشی.

لینک به دیدگاه

امشب داشتم فکر میکردم که چهار شنبه سوری چقدر میتونست بهتر برگزار بشه. اگه با یه مدیریت درست به یه جشن ملی تبدیل میشد. شاید اولین جشنی که مردم در کنار همدیگه در فضای عمومی شهری با هم تجربه می‌کنند. مردم ما هیچ وقت تجربه‌ی شادی دسته جمعی رو نداشتن اما تا دلت بخواد به انواع و انحاء مختلف عزاداری دسته جمعی رو تمرین کردن. چرا نباید برای اولین بار این فرصت رو بهشون بدیم که بتونن کنار هم شادی کردن رو تمرین کنن؟ چرا باید بترسیم که این آتش شادی زمینه‌ساز فساد بشه؟ چرا باید بترسیم که نکنه از این آتش و مردم گرد امده به دورش شعله به جان قدرت و حکومتمون بیفته؟

 

واقعا ما نیاز داریم که کنار هم بودن بدون آسیب زدن به همدیگه رو تمرین کنیم و فکر می‌کنم که این نیاز کم کم داره به ما راه‌های جدید و چشم‌اندازهای بدیعی نشون میده و در لباس جدیدی جلوه میکنه. کما اینکه تو همین چند سال اخیر همین مراسم یک شبه‌ی چهارشنبه سوری کم کم داره به سمت‌ مسالمت آمیزتری کشیده میشه. یه طیف کوچیک اما قدرتمند از مردم (که راس هرم تاثیرگذاری هستن) دارن تغییر میکنن و همونا موج جدیدی ایجاد می‌کنند. موجی که از فضاهای مجازی به فضای واقعی و از شهرهای بزرگ به شهرهای کوچک و از دهک‌های متوسط اقتصادی به سایر دهک‌ها تسری پیدا می‌کنه.

 

ما داریم تغییر می‌کنیم و بسیاری از خرده فرهنگ‌هایی رو که با خرد جمعی مون ناپسند می‌شمریم به تدریج تغییر میدیم.

و این بهترین دلیلیه که باعث امید به روزای بهتر میشه.

:)

لینک به دیدگاه

این که میگن کوه به کوه نمیرسه ولی آدم به آدم میرسه عین واقعیته ، بهترین دوست دوران کودکی و ابتداییم که بیشتر از 20 سال بود ازش خبرنداشتم و نمیدونستم کجاست امروز شد همکارم :ws37:

لینک به دیدگاه

امروز 94/12/28

امروز روز اول خانه نشینی و تعطیلی است وکلی دلم گرفته.. خدابه خیر کنه این 14 روزو....

اینکه از عشقت دور بشی.. اینکه نبینی.. و قراره 15روز از هم جداباشیمبه خاطر یه سری دلایل...

سخته..

دروز باهم بودیم و اولش زیاد خوش نگذشت.. ولی جالب اینه در مرتفع ترین جا دعایی کردم.. و جالب اینکه دیروز هرچی خواستم براورده شد..

خدایا سال جدید هم مثل امسال سال قشنگی باشه.. از همه مهمتر اینکه به عشقم برسم و دغدغه دور بودن هم رو نداشته باشیم.. و زندگیمونو باهم بسازیم..

خدایا سال مهمونم سال خوب باشه.. پرااز اتفاقای قشنگ..

پرااز عشق..

پراز عروسی و شادی..

پراازسلامتی همه دوستان و غیر دوستانو اشنایانو.. همه ایران و جهان...

پراز مهربونی و محبت...

خدایا سال دیگه من دستم تو دست همه زندگیم باشه..

الهی امین...

خوشبختی خودم و خوشبختی همه جوانان رو ارزومندم...

لینک به دیدگاه

امروز روزاخر سال هم تونستم با عشقم باشم.. از سال تاختن داریم وارد سال پیشرفتو از اینور به اونورپریدنو ..شلوغی مثبتو شادیو این چیزا وارد میشیم..

ایشالله سال خیلی خوبی رو هممون شروع کنیم و سال پرعروسی و شادی رو داشته باشیم. امسال که سال عروس بود به نسبت اینکه میگفتن پرازعروسی ایشالله امسال پراز شادی باشه...

همه باهم از ته دل بگیم ایشاللللللله..................

لینک به دیدگاه

فردا تولد هم مادرمه هم پدرم..

هردو 1 فروردین به دنیا اومدن.....

منتهی امشب تولدشونو گرفتیم.. و دورهم جشن گرفتیم..

انشالله تنشون سلامت باشه..

و تولد همه دوستانی که فرداست و متولد فروردین هستن مبارک باشه.....:hapydancsmil:

لینک به دیدگاه

سال نو پیشاپیش مبارک...

دعاهاتون میکنم...تک تکتون...سال تحویل...

اگه وسطاش خوابم نبره...خو زیاده دوستام...

:)

آخرین پست سال 94/12/29

ساعت 02:17دقیقه بامداد...

عطیه.

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...