رفتن به مطلب

.:. گاه نوشـــــته های نواندیشـــــانی ها .:.


ارسال های توصیه شده

اسفند کلا حالم گرفته بود. دلیلش مشخص بود چون نتونستم سال 94، خوب ظاهر بشم. اتفاقات ناخوشایندی هم برا خانواده و فامیل رخ داد.

چقد سریع گذشت.. حکایته زنده پز کردن قورباغه تو فرانسه هست قورباغه ای بودم که نفهمیدم کی هلاک شدم..

بگذریم حالتون رو خراب نکنم. ارزو میکنم سال با برنامه ای داشته باشیم و توام با عمل.

لینک به دیدگاه

کاش برای یه لحظه سنم بزرگتر از همسر دوستم میشد تا میتونستم یه چک محکم بزنم تو گوشش تا به خودش بیاد تا گند نزنه به آینده شون فکر زندگیشون ذهنمو داغون کرد ... نه پیش مشاور میرن نه با کسی مشورت میکنن نه میذارن من یه کاری کنم فقط گوش میدم.... واقعا نمیدونم چیکار کنم ...... قسم به هرچی دوس دارید بزرگ بشید (نه سنی)بعد ازدواج کنید تا یه نفر دیگه رو هم گرفتار نکنید....

لینک به دیدگاه

امسال یه هدیه های خاصی گرفتم....

از اسم نوشته شدم رو ساحل که عکسش برام فرستادن...

از هدیه سام که حق انتخاب خودش رو تو مسابقه انجمن عیدی داد بهم...

از عتیقه هایی که مادر بزرگم بهم داد...

حتی کسایی اومدن خونمون که کلییییی خوشحالم کرد...

از بچه های انجمن که یهو پیام داد بی نهایت خوشحالم کرد....

-----

خدایا به امید تو سال شروع میکنم...

خودت تنهام نزار...محتاجتم...

---

95/1/6

21:16

لینک به دیدگاه

دوستی دارم که با سیلی صورتش رو سُرخ نگه می داره...

 

چند وقتی هست که متوجه شدم...صبح ها...صبحانه اش رو تو یک پارک با چند تا بچه تقسیم می کنه و باهاشون گرم می گیره...

 

اون بچه ها هر روز سر چهار راه نزدیک اون پارک می بینم...

 

اون بچه ها آدامس و فال می فروشن...بچه های کار هستن...

.

.

.

شاید خیلی وقت ها به جای پول...همین یک لحظه خوشی کنار یکی که بهشون توجه کنه رو کم دارن...:icon_gol::icon_redface:

لینک به دیدگاه

خیلی روز بدیه...

 

خدایا تورو به این اذانی که میگه قسمت میدم همه چی خوب بشه...

 

خیلی دلگیره امروز...

 

بارون...

 

تنها...

 

سردرد از گریه...

 

خیلی بد روزیه...

 

اینجا مینویسم که فراموش نکنم این روز رو....

 

95/1/9

19:44

لینک به دیدگاه

بعضی ها ، وجودشون کیمیاست... حرف زدن باهاشون یه دنیا انرژی بهت میده.

 

آهای بعضی های زندگی من! خوشحالم که هستیییییییییییییییید! :hapydancsmil::hapydancsmil:

لینک به دیدگاه

هیچوقت به یه خانوم بی توجهی نکنید ،توخودش خورد میشه،هیچوقت باعث نشید یه زن احساس کنه بودنش برای کسی مهم نیست بفهمه که تودنیای کسی نیست ، شاید هیچی نگه وسکوت کنه اما نمیدونید تو قلبش چه خبره وتو نگاهش دنیا حرفه

مواظب رفتارهامون مواظب حرف زدنامون باشیم

دلی بشکنه دیگه شکسته

لینک به دیدگاه

سلام به همه عزیزان انحجمن ....

یه تبریک سال نو ...

یه خداقوت ..

به همه دوستای خوبم ...یه کم فرصتم کم بود نتونستم تک تک درخونه هارو بزنم ...وعیدی بگیرم ..عه ببخشید خواستم بگم عیدروتبریک بگم ws3.gif

از همینجا به همه اونا که سر زدن ..پیام گذاشتن ...تبریک گفتن ..بعضی جاها منو شرمنده محبت خودشون کردن واقعن تشکر میکنم ..قطعا تو اولین فرصت جواب دندون شکنی برای همه اونها خواهم دشت :ws3:

لینک به دیدگاه

امید عجیبی تو دلم رخنه کرده حس میکنم دنیا تو دستامه

اشتیاق زیادی برای فتح آرزوهام دارم بعضی وقتا این حس کمر رنگ میشه به خاطر شرایط سخت

امااااا میدونی مهم چیه؟مهم هدف خاصه

 

تو مسیر زندگی همیشه هدف مهم بود و بس مسیرو بیخیال میشدم میرفتم که برسم به هدف(عین آدم آهنی انگار کوک میشدم) اما الان از مسیرشم لذت میبرم این بهم انگیزه میده:icon_redface:

آدمای خاص دور و برم کم نیستن نمونه اش مامان خاص.....مامان خاصم روزت مبارک:icon_gol:...

مامانای سرزمینم روزتون مبارک:icon_gol::icon_gol::icon_gol:

لینک به دیدگاه

ینی انقدری که این اعضای شبکه نتورک مارکتینگ پنبه ریز و بیز و ... نگران بیکار موندن آدم هستن ننه آقای خودش نیستن. با یه پشتکار عجیبی که اگه تو همون رشته‌ی خودشون خرجش میکردن الان در حال آماده کردن سخنرانی دریافت نوبل شون بودن، به آدم اصرار میکنن که بری زیر مجموعه‌اشون قرار بگیری و در حالی که از مدرکت به عنوان پد موس استفاده می‌کنی پشت تلفن برای دوستت از مزایای دستمال کاغذی‌های جدید شرکت حرف بزنی.

 

جالبه همیشه هم یه حلقه بالاتر از کسی که به تو اصرار میکنه یه پسر ۱۸ ساله است که یه ساله وارد این کار شده و تونسته با پولش ۲۰۶ جیگری بخره.

خو بخره! نوش جونش! اون دوست داره این جوری درآمد در بیاره. من تا خون جیگر نخورم واسه پول درآوردن، از گلوم پایین نمیره.

حالا باز بیا رو این مخ بدبخت من پاتیناژ برو:banel_smiley_4:

لینک به دیدگاه

یعنی نتونی روز مادر پیشش باشی خیلی ظلمه...

 

ولی اگر یکهو در رو باز کنی و ببینی که مادر خودش اومده... خود بهشته...

 

یعنی این همه روز...گذاشت روز مادر اومد...چقد با فکر...چقد خوب منو می شناسه...

 

فهمید که همه در زدم ولی نشد..خودش مهربونی کرد و قدم گذاشت رو چشمام...

.

.

.

خدا مادرهای مهربونتون رو حفظ کنه...و هرکی از این نعمت بی بهره شده جای مادر عزیزش سبز...:icon_gol::icon_redface:

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...