رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

  • پاسخ 167
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

رازهایی درباره ی مردان

 

 

 

 

 

فرض کنید که شما همراه یک گروه قصد عزیمت به سیاره ای دیگر را دارید و شما از ساکنان آن سیاره چیزی نمیدانید و تنها چیزی که از آنها میدانید این است که این سیاره یک مکان مسکونی است و اهالی آن از نظر فیزیکی شبیه به شما میباشند.

بعد از سفری طولانی در فضا به نقطه ای دور افتاده از دنیا میرسید.از سفینه ی خود خارج شده و با ساکنان زیبای آن سیاره آشنا میشوید و به نظرتان آنها به گونه ی انسانی شباهت زیادی دارند و به زبان خودتان صحبت میکنند و چند ساعتی با آنها صحبت میکنید و در ابتدا به نظرتان میرسد که با آنها به خوبی کنار می آیید اما پس از مدتی تضادهایی را بین خود و آنها احساس میکنید و تلاش شما برای ایجاد یک رابطه ی خوب با آنها به سو تفاهم می انجامد.

آنها هدف های شما را جور دیگری برداشت میکنند.شما سعی میکنید تا علاقه و اشتیاق خود را به آنها بفهمانید اما آنها تلاش شما را به منزله ی انتقادی گزنده دریافت میکنند.شما برای ایجاد یک رابطه ی متقابل با آنها تلاش میکنید در حالی که روز به روز اختلاف بین شما و آنها بیشتر میشود.

 

شما به این نتیجه میرسید که افراد گونه ی شما به تسریک مساعی و توجه به احساسات دیگران تربیت یافته در حالی که افراد این سیاره همیشه در رقابت با یکدیگرند.شما دیگران را در احساسات خود شریک میدانید در حالی که افراد این سیاره به سختی کار میکنند و علایق و احساسات خود را از همه پنهان میدارند.شما هر چه وقت بیشتری را صرف این افراد میکنید بیشتر از قبل ناامید میشوید.

در نهایت تیم اعزامی تصمیم به ترک این سیاره ی عجیب را میگیرد در این هنگام شما احساس خوشحالی خواهید کرد چون قصد ترک سیاره ای را دارید که مردم آن عشق و محبت خود را به شما نشان نمیدادند.اما چیزی که عجیب به نظر میرسد این است که در کمال ناباوری خواهید دید که وقتی شما به آنها اعلام میکنید که قصد ترک آنها را دارید،غمگین میشوند.آنها میگویند زمانی که با شما بوده اند را فراموش نخواهند کرد و از شما میخواهند که آنجا را ترک نکنید.

با وجود اصرار و پافشاری آنها،شما بر سفینه ی خود سوار شده و روی صندلی تان مینشینید و همچنان که در فضا در حرکت هستید به فکر فرو میروید که با افراد عجیبی سر و کار داشتید،افرادی که گفته ها و احساسات آنها با هم همخوانی نداشت آنها سعی میکردند طوری وانمود کنند که انگار در کنارتان خوشحال نیستند در حالی که واقعا این طور نبود و هنگام خداحافظی از رفتن شما غمگین بودند.

آشنایی با این افراد برای ما بد نبود چرا که به این نتیجه رسیدیم که نمیتوانیم در کنار چنین افرادی زندگی کنیم.

 

 

ما در این کتاب سعی در کوچک جلوه دادن نقش مردان نداریم و نمیخواهیم آنها را به خاطر اشتباه در نحوه ی برقراری ارتباطشان سرزنش کنیم.بلکه این کتاب مجموعه ی اطلاعات باارزشی از مردان است تا زنان به درک بهتری از مردان کوشش کنند و بتوانند ارتباط موثری با آنها برقرار کنند.

لینک به دیدگاه

دنیای شگفت انگیز مردان

 

 

 

 

موجودات شگفت انگیزی که در آن سفر فضایی با آنها رو به رو شده اید اکنون به زمین آمده اند و مرد نامیده میشوند و به لحاظ تفاوتهای بیولوژیکی،روانی و اجتماعی آنان،میتوانیم مطمئن باشیم که آنها از سیاره ی دیگری به زمین آمده اند.

حال شما باید با کسی کنار بیایید که از لحاظ تربیتی در خانواده ای متفاوت از خانواده ی شما تربیت یافته است و نحوه ی اندیشیدن و ارتباط برقرار کردن او با دیگران با شما متفاوت است.

با توجه به وجود این تفاوتها ما در حال زندگی و ایجاد ارتباط با چنین افرادی هستیم.در طول تاریخ همیشه تفاوتهایی بین زنان و مردان وجود داشته است و سالهاست که ما زنان این تفاوتها را پذیرفته و همیشه سعی در سازگار کردن خود با این تفاوتها کرده ایم.

 

اما در اویل قرن بیست و یکم تحولی در زمینه نگرش زنان نسبت به خودشان به وقوع پیوست.برای اولین بار زنان متقاضی برابری در تمامی مراحل زندگی با مردها بودند که با این برابری زنان از تمامی نقش های کلیشه ای که مادرانشان پذیرفته بودند بیرون آمدند.

 

اولین قدم در این امر ایجاد روش های کنترل بارداری بود که به زنان اجازه میداد از لحاظ اقتصادی نقش موثر و مستقلی از مردان در جامعه داشته باشند و بدین وسیله تحولی بزرگ در زمینه ی ارتباط زن و مرد به وجود آمد.

پذیرش این تحول برای مردانی که انتظار داشتند زنان از آنها اطاعت و فرمانبرداری داشته باشند بسیار سخت بود.

 

زنان عصر حاضر عقیده دارند:که انجام این نقش ها برای آنها رضایت بخش نیست،ما زن های عصر جدید از این نقش های تازه و نو راضی نیستیم.

 

وضعیت جدید نه تنها خود ما،بلکه مردها را نیز گیج کرده است.ما همان فعالیت های قبلی را انجام میدهیم اما قوانین دیگر آن قوانین قبلی نیستند و هنوز قوانین جدیدی طرح نشده است.

 

ما در یک لحظه خواستار آزادی و لحظه ای دیگر خواهان حمایت و محافظت هستیم.

 

ما خواستار کار و فعالیت اجتماعی هستیم تا یاد بگیریم چگونه از حق و حقوق خود حمایت کنیم در حالی که هنوز توقع داریم وقتی به محل کارمان وارد میشویم مردان درب را برایمان باز کنند.

 

ما میخواهیم مردها حقیقت و احساساتشان را با ما در میان بگذارند ولی وقتی این کار را کردند،آنها در نظرمان انسانهای ضعیف جلوه داده میشوند.

میبینید که قوانین و ضوابط جدید نه تنها ما بلکه خود مردان را نیز آزار میدهد.

 

در سال 1990 زنان در مسیر استقلال حرفه ای و اقتصادی شان به خوبی پیش می رفتند اما وقتی به رابطه شان با مردان می اندیشیدند ناامید و مایوس میشدند چون به این نتیجه میرسیدند که هیچ گونه بهبودی در روابطشان نداشتند.

 

این اواخر یک مدیر زن به بنده گفت:من در شغل و حرفه ی خود آنقدر توانایی بالایی دارم که شرکتم ماهانه صدها هزار دلار درامد دارد ولی هنوز نتوانستم چگونگی ارتباط خوب با همسرم را پیدا کنم و زندگی ام از عشق خالی ست.

 

برای بسیاری از ما زنان نیز مانند این زن،مردان افرادی هستند که جز تازه ترین یافته های اخیرند و دارای اسراری کشف نشده هستند.

 

 

ما در این کتاب سعی در کوچک جلوه دادن نقش مردان نداریم و نمیخواهیم آنها را به خاطر اشتباه در نحوه ی برقراری ارتباطشان سرزنش کنیم.بلکه این کتاب مجموعه ی اطلاعات باارزشی از مردان است تا زنان به درک بهتری از مردان کوشش کنند و بتوانند ارتباط موثری با آنها برقرار کنند.

لینک به دیدگاه

چرا مردان در مسیر زندگی خود اینگونه اند؟

 

 

آیا تا به حال به این موضوع فکر کرده اید که با وجود اینکه مسیرتان را گم کرده اید چرا همسرتان همچنان به رانندگی اش ادامه میدهد؟

بدون اینکه لحظه ای توقف کند و آدرس درست را از دیگران جویا شود؟

چرا مردها برای کنترل شما تلاش میکنند و از اینکه شما روی آنها کنترل و تمرکز داشته باشید میترسند؟

چرا مردها زمان زیادی را برای گفتگو با شما نمیگذارند تا شما به آنها نزدیک شوید؟

چرا مردها از اینکه شما سعی در جلب توجه آنها را دارید دلخور میشوند؟

آیا تا به حال از خود پرسیده اید که چرا مردها سعی میکنند ناراحتی خود را پنهان کنند در صورتی که شما مطمئن هستید آنها ناراحت اند؟

 

اگر سوال های نظیر سوالات بالا ذهن شما را مشغول کرده است مطمئن باشید که شما تنها نیستید.

هر زنی که عاشق همسرش باشد نگرانی او را میتواند از چهره ی وی بفهمد اما قادر به درک آن نیست.

اولین چیزی که در این مرحله نیاز دارید بدانید این است که:

هیچ مردی خواهان ناراحت کردن معشوقش نیست.

این رفتار در طول هزاران سال به آنها آموزش داده شده است و برزو احساسات است که برای آنها مشکل است.

 

 

ما در این کتاب سعی در کوچک جلوه دادن نقش مردان نداریم و نمیخواهیم آنها را به خاطر اشتباه در نحوه ی برقراری ارتباطشان سرزنش کنیم.بلکه این کتاب مجموعه ی اطلاعات باارزشی از مردان است تا زنان به درک بهتری از مردان کوشش کنند و بتوانند ارتباط موثری با آنها برقرار کنند.

لینک به دیدگاه

چرا این کتاب مردان را با عناوین شکارچی تنها و آواره معرفی کرده است؟

مرد:شکارچی تنها

 

 

 

 

 

برای درک این موضوع به چندین هزار سال قبل برمیگردیم.زمانی که زمین سیاره ای خشن و در حال تغییر بود که توسط شهاب سنگ ها بمباران میشد.طوفان های یخ،سیل ها،جریان های آب و هوایی و آتشفشان ها مکررا پدیدار میشد.حیوانات وحشی آزادانه در روی زمین حرکت میکردند و این در حالی بود که تعداد آنها بیشتر از تعداد انسانهایی بود که در روی زمین زندگی میکردند.

انسانها در گروه های کوچک زندگی میکردند و هرگاه پناهگاه هایی می یافتند دور هم جمع میشدند و به زندگی خود ادامه میدادند و این جهان نخستین بود و شرط بقای زندگی به قوی تر بودن بستگی داشت.

در گوشه ای از غاری تاریک،خانواده ای مشغول خوردن آخرین وعده ی غذایی شان بودند که باقی مانده ی گوشت گوزنی بود که مرد خانواده چند روز قبل آن را شکار کرده بود.مرد خانواده تلاش میکرد تا غذای بیشتری برای خانواده اشت تهیه کند اما شرایط آب و هوایی بد بود و مدام برف میبارید و حیوانات به سمت دره ها و مناطق گرمسیر کوچ کرده بودند.وی وقتی دید که همسر و دو فرزندش با چه ولعی انگشتان خود را که ذره ای گوشت به آن چسبیده بود میلیسیدند،میدانست که باید شکار کند و تا زمانی که چیزی برای خوردن به دست نیاورده نباید به خانه برگردد و گار شکار شکست بخورد میدانست که خانواده اش از شدت گرسنگی خواهند مرد.

مرد خود را برای شکار آماده میکند و به سمت در غار میرود.صداهای عجیب و غریبی به گوشش میرسد شاید کسی منتظر حمله به اوست و یا شاید صدای زوزه ی باد است.نمیداند صدای چیست ولی همچنان به راه خود ادامه میدهد و به سمت در غار پیش میرود و هیچ گاه پشت خود را به سمت در غار نمیکند که مبادا چیزی از جلوی چشمانش پنهان بماند.

حتی زمانی که میخوابد نمیتواند کاملا استراحت کند.او همیشه صدای خطر را حس میکند.کنار آتش مینشیند،صدای تاپ تاپ قلبش را میشنود و احساس خطر میکند،اما وقتی به زن و فرزندانش نگاه میکند ترس خود را از آنها پنهان میکند.اگر آنها بدانند که او ترسیده است تمام امید به زندگی خود را از دست میدهند و شاید طعمه ی هر حیوان درنده ای شوند پس او باید قوی باشد و بداند یک مرد است و شکارچی.

 

 

ما در این کتاب سعی در کوچک جلوه دادن نقش مردان نداریم و نمیخواهیم آنها را به خاطر اشتباه در نحوه ی برقراری ارتباطشان سرزنش کنیم.بلکه این کتاب مجموعه ی اطلاعات باارزشی از مردان است تا زنان به درک بهتری از مردان کوشش کنند و بتوانند ارتباط موثری با آنها برقرار کنند.

لینک به دیدگاه

جنگ جوی آواره

 

 

 

درست است که زندگی مردان امروزی هیچ شباهتی با زندگی اجدادشان ندارد اما وظایف شکار و دفاع از خانواده هنوز هم بر عهده ی مرد است و او باید آمادگی دفاع از جسم و جان خانواده اش را داشته باشد.مردان قرن بیستم هیچ نیازی به شکار و جنگیدن ندارند و مهارت هایی که از اجدادشان به ارث برده اند دیگر به کارشان نمی آید زیرا جنگ و رقابتی در میان نیست.

 

عجیب است که با این تفاسیر چرا هم چنان زنان در طول زندگی شان از مردها شکایت دارند؟

 

(برای او اهمیت ندارد که من چه میگویم او همیشه حالت دفاع به خود میگیرد و به نظر میرسد برای دعوا آماده است)

 

(او زمان کمی را برای ابراز احساساتش با من صرف میکند و همیشه می خواهد خود را قوی جلوه دهد)

 

(من دوست دارم شوهرم با مردان دیگر دوست باشد اما او هرگز نمیخواهد با دیگران ارتباط برقرار کند)

 

(همسرم موقعیت شغلی اش را جدی میگرد و فکر آن مرا آزار میدهد من همیشه می خواهم او را از رفتارش مطلع کنم اما رفتار او طوری است که انگار موضوع مرگ و زندگی در میان است)

 

(همسرم وقتی حس میکند از سوی دیگران مورد انتقاد،رقابت یا بدرفتاری است عصبانی شده و هرگونه مداخله ی مرا به عنوان جنگ و مخالفت در نظر گرفته و با گوشه و کنایه زدن جنگ را آغاز میکند)

 

(وقتی همسرم از موضوعی ناراحت است آن را از من پنهان میکند و از لحاظ عاطفی بسیار سرد مزاج میشود و من باید ساعت ها نق بزنم تا او ناراحتی خوش را بروز بدهد)

 

مطمئنا تفکر افراد شکارچی در رفتار و نگرش مردان قرن بیستم به روشنی دیده میشود.

 

یک فرضیه ی انسان شناسی بیان میکند که مردان دارای یک حافظه ی ارثی هستند که بعضی از اعمال خود آگاهی را در طول قرن ها از اجدادشان به ارث برده اند و این حافظه ی ارثی او را با صدها سال قبل ارتباط میدهد.

 

نکته ی مهم این است که مردان واکنش هایی از قبیل نشان ندادن ضعف،حمایت گری و تسلط روی اوضاع را به شکل ناخودآگاه در ذهن خود ذخیره کرده اند و در زندگی شان برزو میدهند.

 

 

 

ما در این کتاب سعی در کوچک جلوه دادن نقش مردان نداریم و نمیخواهیم آنها را به خاطر اشتباه در نحوه ی برقراری ارتباطشان سرزنش کنیم.بلکه این کتاب مجموعه ی اطلاعات باارزشی از مردان است تا زنان به درک بهتری از مردان کوشش کنند و بتوانند ارتباط موثری با آنها برقرار کنند.

لینک به دیدگاه

چرا مردان در رستوران صندلی خاصی را انتخاب میکنند؟

 

 

 

تجربه ای که چند سال پیش کسب کردم مرا به وجود حافظه ی ارثی در مردان مطمئن کرد.در آن زمان من قرار بود با مردی ازدواج کنم که معلم و نویسنده بود و ما ارتباط خوبی با هم داشتیم.

ولی نکته ی جالب این بود که هر وقت با هم برای غذا خوردن بیرون میرفتیم متوجه چیز عجیبی میشدم.وقتی وارد رستوران میشدیم پیش خدمت ما را بر سر میز راهنمایی میکرد من روی صندلی که او نشانم می داد بدون هیچ چون و چرایی می نشستم.اگر صندلی من پشت به درب رستوران بود نامزدم با کمال آرامش رو به روی من می نشست،اما اگر صندلی من رو به روی چشم انداز وسیع تری بود او راحت نبود و از من میخواست که صندلی مان را جا به جا کنیم.

اوایل من با کار وی مخالفت نمیکردم و به حرفش گوش میدادم اما یک شب وقتی از من خواست که صندلی مان را با هم عوض کنیم اعتراض کردم و به او گفتم:تو همیشه می خواهی در بهترین چشم انداز بنشینی.اما این بار من می خواهم همین جا بنشینم و همه را نگاه کنم.

همسرم از روی ناچاری این مساله را پذیرفت و رو به روی من و پشت به درب رستوران نشست.

بعد از سفارش غذا به صحبت درباره ی کارها و اتفاقات روز مشغول شدیم ولی متوجه شدم که او با بی میلی به من نگاه میکند و در جایش وول میخورد و راحت نیست.

 

از او پرسیدم:چیزی شده؟

 

و او در جواب پاسخ داد:نه فقط جایی که نشسته ام را دوست ندارم و راحت نیستم.

 

به او گفتم:منظورت را متوجه نمیشوم.مگر صندلی ات مشکلی داره؟

 

و او در جواب گفت:روی این صندلی که نشسته ام نمیتوانم چیزی را ببینم و احساس میکنم پشت سر من اتفاقات جالبی می افتد و من نمیتوانم آنها را ببینم و این مساله ناراحتم میکند.

 

وقتی همسرم احساس خود را این گونه بیان کرد باعث شد مدتی درباره ی این مساله بحث کنیم که چرا نشستن پشت چشم انداز رستوران برای او ناراحت کننده است و در نهایت به نیتجه ی جالبی رسیدیم.

 

او هیچ گاه درباره ی این موضوع فکر نکرده بود ولی همیشه دوست داشت چه در مهمانی چه در یک رستوران جایی بنشیند که بتواند تمامی چشم انداز فضای موجود را ببیند و تصور میکرد وقتی پشت به جایی مینشیند احساس امنیت ندارد و چیزی یا کسی او را تهدید میکند.او برای نشستن در جایگاه مناسب انگیزه ی درونی و خاصی داشت و انگار صدایی به او هشدار میداد که حواست را جمع کن مواظب باش.

 

مردی را که به شما معرفی کردم شخصی آرام و تحصیل کرده بود او در این جریان اصرار داشت به ما بفهماند پدرش به وی یاد نداده که چطور در حالت دفاع از خود بنشیند و تا زمانی که درباره ی این موضوع صحبت نکرده بودیم او متوجه رفتار خود نبود.

 

این عکس العمل او راه حلی به جز توجه به حافظه ی ارثی نداشت.او میدانست نباید پشت به جایی بنشیند،بعد از این موضوع من با مردان زیادی درباره ی انتخاب جایگاه نشستن در رستوران صحبت کردم و بیشتر آنان این نکته را تایید میکردند که اگر در جایگاهی بنشینند که چشم انداز کاملی دارد احساس امنیت میکنند.

 

 

 

ما در این کتاب سعی در کوچک جلوه دادن نقش مردان نداریم و نمیخواهیم آنها را به خاطر اشتباه در نحوه ی برقراری ارتباطشان سرزنش کنیم.بلکه این کتاب مجموعه ی اطلاعات باارزشی از مردان است تا زنان به درک بهتری از مردان کوشش کنند و بتوانند ارتباط موثری با آنها برقرار کنند.

لینک به دیدگاه

تسلط مردان بر زنان

 

 

 

 

قبل از شایع شدن روش کنترل بارداری،قوانین حاکم بر روباط زناشویی بر پایه ی این حقیقت بود که زنان میتوانند باردار شوند و بچه بزرگ کنند و تسلط خاصی بر مردان نداشته باشند.

 

با کمی دقت در زندگی جک و جیل میتوانیم به این نکته پی ببریم:

جک و جیل با هم به شکار میرفتند و مایحتاج زندگی خود را تامین میکردند.برای اینکه جیل تحت فرمان جک قرار نگیرد بهتر است که با وی تماس جنسی نداشته باشد زیرا همبستری با جک باعث حاملگی وی میشود و جیل جایگاه مساوی خود را با جک از دست میدهد چرا که با باردار شدن او سنگین وزن شده و قادر به دویدن و شکار کردن نخواهد بود و بعد بچه به دنیا می آید که جیل باید از او پرستاری کند و دائما مراقبش باشد که از غار بیرون نرود.حال اگر سه یا چهار بچه داشته باشند جیل برای انجام کارهای خود به جک متکی میشود.به همین دلیل جک و تمامی دوستان مذکرش تمام قدرتشان را برای تسلط بر زنان خو به کار میبرند آنها افرادی هستند که شکار میکنند،غذا میابند و آن را بین همه تقسیم میکنند و شکارچی که بیشتر شکار کند و غذای

بیشتری بیابد به عنوان رئیس قبیله انتخاب میشود و اگر کسی با آنها مهربان نباشد به او غذایی نمیدهند و آن فرد از گرسنگی خواهد مرد.

 

شاید به این دلیل است که برخی از مردان از اینکه زنانشان در بیرون از منزل کار کنند میترسند زیرا زنان به خاطر غذا و شکار به آنها وابسته نمیشوند و میتوانند خود سهم غذایشان را به خانه بیاورند.

هر چند سالهاست که مردان برای به دست آوردن غذا،شکار نمیکنند اما زنان هنوز به دلیل قابلیت باروری و نگهداری از کودکان برای کار کردن در بیرون از منزل مشکل دارند و قدرت اقتصادی خانواده هنوز در دست مردان و بر آن کنترل دارند.

 

 

ما در این کتاب سعی در کوچک جلوه دادن نقش مردان نداریم و نمیخواهیم آنها را به خاطر اشتباه در نحوه ی برقراری ارتباطشان سرزنش کنیم.بلکه این کتاب مجموعه ی اطلاعات باارزشی از مردان است تا زنان به درک بهتری از مردان کوشش کنند و بتوانند ارتباط موثری با آنها برقرار کنند.

لینک به دیدگاه

چرا مردان بر زنان تسلط دارند؟

 

 

 

 

 

آیا تا به حال درباره ی این موضوع اندیشیده اید که مردانی که با بد رفتاری همسران خود را تحقیر میکنند از جهاتی به آنها به طور پنهانی حسادت می ورزند و احساس خطر میکنند؟

 

فرضیات زیادی مبنی بر علت تسلط مردان بر زنان پیشنهاد شده است که اکثر آنها حسادت مردان نسبت به باروری زنان را مورد تایید قرار داده اند.

در دوران بارداری اندام زنان دچار تغییرات شگفت انگیزی میشود که مردها قادر به درک این تغییرات نیستند،باروری زنان و به دنیا آرودن بچه از جمله توانایی هائیست که در مردان وجود ندارد و این عوامل سبب به وجود آمدن نیاز سلطه جویی مردان بر روی زنان میشود.

 

فرضیات اخیر نشان میدهد که نیاز مرد در تسلط روی زنان برای یافتن استقلال و به دست آوردن شخصیتی برتر و مستقل از مادر خود و در کل از هر زنی می باشد.در حالی که در دوران کودکی پسران،مادرشان را الگوی خود انتخاب میکنند و تا زمانی که از او جدا نشوند به او وابسته هستند.مگر اینکه کاری انجام دهند که باعث جدایی بین آنها و مادرشان شود.البته در سنین بلوغ پسران اینگونه رفتار را از خود نشان میدهند و دیگر خواستار بوسیدن و لمس کردن از سوی مادرشان نمی باشند و حتی اصرار دارند که نشان دهند که هیچ گونه علاقه ای به مادرشان ندارند و تلاش دارند به استقلال برسند و خودشان را به عنوان مرد نشان دهند.

 

نانسی کودورو در کتاب (تولید مثل مادری) توضیح میدهد که پسران به طور ناخودآگاه برای دوری از مادرانشان تلاش میکنند و وابستگی خود به مادرانشان را انکار میکنند در حالی که آنها این وابستگی را در خود حس میکنند.

 

آنها سعی میکنند هر چیزی که مربوط به جنس مونث است را بی اهمیت و کم ارزش نشان دهند و تمام احساس خود را نسبت به جنس مونث در دنیای خارج از بین ببرند.کودک سرکش درونی مردها،پیوسته به دنبال عدم وابستگی آنها به مادشان است و برای تسلط خود بر روی زنان تلاش میکند،او زنان را ضعیف تر از خود میبیند و میگوید:از آنجای که شما تحت کنترل من هستید من از شما بهتر و برترم.

در این کتاب توضیح خواهیم داد که چگونه میل کودک درون مرد برای مستقل شدن از مادر خود به تقلید از رفتار مردان بزرگتر اشتیاق دارد.

 

 

ما در این کتاب سعی در کوچک جلوه دادن نقش مردان نداریم و نمیخواهیم آنها را به خاطر اشتباه در نحوه ی برقراری ارتباطشان سرزنش کنیم.بلکه این کتاب مجموعه ی اطلاعات باارزشی از مردان است تا زنان به درک بهتری از مردان کوشش کنند و بتوانند ارتباط موثری با آنها برقرار کنند.

لینک به دیدگاه

نحوه ی آموزش مردان برای عشق ورزی

 

 

 

 

در اتاق زایمان دکتر میگوید:اطرافیان رفتار کاملا متفاوتی با نوزاد پسر نسبت به نوزاد دختری که در اتاق مجاور به دنیا آمده است دارند.

 

 

در بررسی و مطالعات انجام شده نتایج زیر بدست آمده است:

 

 

*والدین اغلب نوزاد پسر خود را به عنوان مردی محکم،قوی و با هوش توصیف میکنند در حالی که نوزاد دختر خود را به عنوان فردی دوست داشتنی،کوچک،لطیف و زیبا توصیف میکنند و باور دارند که کودکشان چنین خصوصیات بارزی را دارد.هر چند طبق گزارشات بیمارستانی هیچ گونه تمایزی بین نوزاد دختر و پسر وجود ندارد.

 

*میزان توقع والدین از نوزادان پسر به مراتب بیشتر از نوزادان دختر است و از آنها انتظار خطرپذیری و احساس مسئولیت بیشتری دارند.

 

*والدین به فرزند پسر استقلال بیشتری میدهند و عقیده ی آنها بر این است که به هنگام خطر و یا آسیب دیدن،دختران باید آزادی کمتر داشته باشند و این موضوع از همان ابتدا در رفتار آنها با نوزادان پسر و دختر کاملا مشهود میباشد.

 

*والدین فرزندان پسر خود را به کنترل احساسات و دختران را به ابراز احساسات شان تشویق میکنند و پسران از همان کودکی آموزش میبینند که احساسات خود را بروز ندهند تا صفات مردانه در آنها تقویت شود و نه تنها عوامل احساسی مثل غم و غصه نقطه ضعف آنهاست بلکه نیاز عشق برای مردان قابل توجیه نمی باشد.

 

 

دکتر برنی زیلبرگر نویسنده ی کتاب (جنسیت مرد) درباره ی ابراز احساسات مردان این چنین می گوید:

پسرها از همان دوره ی کودکی یاد میگیرند احساسات ضعیف قابل پذیرش است ستیزه طلبی،رقابت،عصبانیت و غلبه بر احساسات برای آنها قابل پذیرش است اما وقتی پسران بزرگ میشوند احساس میل جنسی نیز به انها اضافه میشود.

 

اعتماد به نفس پایین،ترس،عطوفت و مهربانی،عشق ورزی و شور و اشتیاق عوامل احساسی هستند که برای زنان در نظر گرفته میشود و اگر پسری این احساسات را در رفتار خود نشان دهد به عنوان یک پسر لوس شناخته میشود.

 

در حال حاضر بسیاری از والدین برای نمونه سازی فرزندان خود بر اساس جنسیت در تلاش هستند اما بهتر است بدانیم بسیاری از مردانی که به عنوان همسر یا نامزد خود تلقی میکنیم در گذشته قربانی این شرایط در دوران کودکی شان بوده اند.

 

 

ما در این کتاب سعی در کوچک جلوه دادن نقش مردان نداریم و نمیخواهیم آنها را به خاطر اشتباه در نحوه ی برقراری ارتباطشان سرزنش کنیم.بلکه این کتاب مجموعه ی اطلاعات باارزشی از مردان است تا زنان به درک بهتری از مردان کوشش کنند و بتوانند ارتباط موثری با آنها برقرار کنند.

لینک به دیدگاه

نقش تلویزیون بر روی عوامل جنسی

 

 

 

 

 

بسیاری از ما در دوران کودکی از نحوه ی نگرش به جنسیت زن و مرد نه تنها از والدین بلکه با تماشای برنامه های تلویزیونی آموزش دیده ایم.

 

مطالعات زیادی در زمینه ی تاثیر برنامه های تلویزیونی بر عوامل جنسی زن و مرد تعریف شده است که در اینجا چند مورد از نتایج آن بیان میشود:

 

*شخصیت مرد همیشه به عنوان فرد جاه طلب،قوی و ماجراجو نشان داده میشود در حالی که زن به عنوان فردی وابسته،زیر دست و ضعیف شناخته میشود.

 

*مردان در فعالیت های هیجان آور برای دریافت جوایز ویژه تشویق میشوند.

در حالی که زنان اغلب در نقش هایی فعالیت میکنند که از نظر مردان از اهمیت کمتری برخوردار است.

 

*در برنامه ها و تبلیغات تلویزیونی اغلب زنان را به عنوان افرادی نگران،عصبی و دارای مشکلاتی مانند سردردهای عصبی و با خانه های نامرتب و با گریم های آرایشی مختلف نشان میدهند در حالی که مردان را به عنوان افرادی برجسته و عالم نشان میدهند.

 

*اغلب پسران در دهه های 1950 تا 60 به فیلم های غربی که شامل افراد بدون مسئولیت و گاوچران هایی با شخصیت های مستقل و آزاد بود علاقه داشتند آنها افرادی شجاع بودند که به هنگام غروب آفتاب تصمیم به سفر میگرفتند و تنها با اسب،سفر خود را آغاز میکردند.

 

اکنون همسرتان را به صورت یک پسر بچه ی کوچک تجسم کنید که محو دیدن برنامه های تلویزیونی است و برنامه ها را دنبال میکند و حتی آگهی های تبلیغاتی برنامه ها را میبیند.

او در جست و جوی مردی است که مردی قوی،غیر عاطفی،بی احساس و نترس باشد.

 

 

 

ما در این کتاب سعی در کوچک جلوه دادن نقش مردان نداریم و نمیخواهیم آنها را به خاطر اشتباه در نحوه ی برقراری ارتباطشان سرزنش کنیم.بلکه این کتاب مجموعه ی اطلاعات باارزشی از مردان است تا زنان به درک بهتری از مردان کوشش کنند و بتوانند ارتباط موثری با آنها برقرار کنند.

لینک به دیدگاه

چالش های گذشت زمان در ایجاد تغییرات

 

 

 

 

 

با طرح مسائلی که مطرح شد شما میتوانید دلیل اینکه چرا مردان اینگونه عمل میکنند و چرا معنای واقعی مرد بودن را پنهان کردن احساسات،پیروزی در رقابت ها،به دست آوردن استقلال شخصی،کشمکش در مقابل دنیای پر از خشونت و کنترل احساسات میدانند را بهتر درک کنید.مردان با یک سری عادتها و آداب بزرگ شده اند که آنها را از نزدیک شدن با زنان و با ارزش دانستن احساسات خود منع کرده است.جامعه به آنها یاد داده که یک مرد واقعی باید خصوصیات و ویژگی های خاصی داشته باشد که این ویژگی ها آنها را از تجربه ی واقعی و عشق ورزی به او منع کرده است.

 

 

[TABLE]

[TR]

[TD]مسیری که انتظار میرود مردان در آن قرار بگیرند

[/TD]

[TD]مسیری که مردان از آن آموزش دیده اند

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]از لحاظ حالت احساسی و عاطفی بارز-خوش بین

[/TD]

[TD]حالت دفاع و شک-کتمان احساسات

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]بروز احساسات و علایق-آسیب پذیر

[/TD]

[TD]تظاهر به قدرت-کتمان احساسات

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]مشارکت و همکاری

[/TD]

[TD]ایجاد رقابت

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]مدیریت در دنیای درون

[/TD]

[TD]مدیریت در دنیای خارج

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]تماس با احساس نیاز به زنان

[/TD]

[TD]استقلال

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]بدون هیچ گونه محدودیت و قید و شرط

[/TD]

[TD]مورد کنترل

[/TD]

[/TR]

[/TABLE]

 

 

جدول مذکور چالش های احساسی و عاطفی ای که در حال حاضر مردان با آن رو به رو هستند را نشان میدهد.

 

زنان از سال های 1960 از خصوصیات همسرانشان به شدت انتقاد میکنند زیرا ویژگی های اخلاقی آنان باعث شده بود تا زنان را نسبت به زندگی سرد کند با توجه به جدول مذکور می فهمیم که چرا مردان در مقابل تغییرات واکنش نشان میدهند و درک این نکته که چرا مردان از سوی زنان تحت فشار هستند آسان میشود.

 

بنابراین دیگر جای گله و شکایت از طرف زنان باقی نمیماند زیرا مردان از آموزش مهارت های ارتباطی و عاطفی بی بهره بوده اند.

 

ما زنان در مهارت های کلامی از قبیل بیان احساسات،صمیمیت و عشق ورزی استادیم و از مردان انتظا داریم در مهارت هایی که هیچ گونه آموزشی ندیده اند استاد شوند.

 

در طی ده سال گذشته با توجه به شغل خود با هزاران مرد مشاوره داشته ام و به شما این نوید را میدهم که مردان خواستار یادگیری احساسات بارز هستند تا بتوانند در کنار بیان احساسات و عواطف خود با زنان زندگی کنند اما یادگیری این گونه مهارت ها برای آنها کمی مشکل است.

امیدوارم بعد از خواندن این فصل،درک کرده و بفهمید که مردان به عشق و محبت و صبر و حمایت حقیقی شما خانم ها نیاز دارند تا با کمک شما بتوانند دریچه ی قلب خود را به سویتان بگشایند.

مطالب این کتاب به شما کمک میکنند تا چالش های زندگی تان را با ایجاد عشق تازه پر کنید.

 

 

ما در این کتاب سعی در کوچک جلوه دادن نقش مردان نداریم و نمیخواهیم آنها را به خاطر اشتباه در نحوه ی برقراری ارتباطشان سرزنش کنیم.بلکه این کتاب مجموعه ی اطلاعات باارزشی از مردان است تا زنان به درک بهتری از مردان کوشش کنند و بتوانند ارتباط موثری با آنها برقرار کنند.

لینک به دیدگاه

6 اشتباه بزرگ زنان برای ارتباط با مردان

 

 

 

 

آیا تا به حال فکر کرده اید که هر نوع اطلاعاتی که دراره ی مردان میدانید شاید اشتباه باشند؟

آیا تا به حال کاری کرده اید که مطمئن بودید همسرتان از انجام آن کار خوشحال خواهد شد اما او با مواجهه با آن عکس العملی متفاوت نشان داده باشد؟

آیا تا به حال حس کرده اید که هر نوع اطلاعاتی که درباره ی مردان دارید برای شما مفید نبوده اند؟

 

اگر برای این سوال و سوال های متفاوتی که در ذهنتان وجود دارد پاسخ منفی یا مثبت دارید مطمئن باشید که شما تنها نیستید بلکه زنان بسیاری مانند شما با مشکلاتی از این قبیل رو به رو هستند.بنده با زن های زیادی در دوره های آموزشی و کنگره هایم سر و کار داشته ام اکثر آنها قبول داشتند که در نحوه ی ایجاد ارتباط با مردان مشکل دارند.اما نمیتوانستند این مشکلات را حل کنند.برای بهبود روابطتان با مردان چه آن مرد جدیدتان باشد یا دوست و یا همکارتان،در مرحله ی اول باید بینش درستی در رفتارات ایجاد کنید.

 

برای شکل گیری نقاط ضعف و قوت شما و چگونگی ارتباطتان با مردان آزمونی طراحی شده است به هر یک از سوال های زیر برا اساس رفتارتان در زندگی پاسخ دهید و برای پاسخ از گزینه های الف تا ه یکی از موارد را انتخاب کنید.

 

 

[TABLE]

[TR]

[TD]پرسش های 8 تا 10

[/TD]

[TD]پرسش های 1 تا 7

[/TD]

[TD]

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]10 امتیاز

[/TD]

[TD]2 امتیاز

[/TD]

[TD]الف-خیلی کم

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]8 امتیاز

[/TD]

[TD]4 امتیاز

[/TD]

[TD]ب-بعضی مواقع

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]6 امتیاز

[/TD]

[TD]6 امتیاز

[/TD]

[TD]ج-بسیاری از مواقع

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]4 امتیاز

[/TD]

[TD]8 امتیاز

[/TD]

[TD]د-می توان گفت همیشه

[/TD]

[/TR]

[TR]

[TD]2 امتیاز

[/TD]

[TD]10 امتیاز

[/TD]

[TD]ه-می توان گفت هیچ گاه

[/TD]

[/TR]

[/TABLE]

 

1.وقتی کنار مرد مورد علاقه ی خود هستید برای اینکه او شما را تایید کند نیازهای خود را فراموش کرده و بیشتر به او توجه میکنید؟

 

 

2.آیا نسبت به زندگی همسرتان احساس مسئولیت میکنید و به طور دائم کارهای او را کنترل میکنید؟

 

 

3.به همسر خود اجازه میدهید که هر طور دوست دارد با شما رفتار کند در صورتی که از سوی هیچ زنی تحمل این رفتارها را ندارید؟

 

 

4.برای جذب همسرم از جنسیت خودم و با حرکاتی از قبیل ناز و عشوه،شوخی و صحبت کردن استفاده میکنم.

 

 

5.آیا به دلیل اینکه مرد زندگی تان رفتار خوشایندی با شما نداشته است نسبت به همسری مردان احساس تنفر میکنید؟

 

 

6.هنگامی که در کنار همسرم هستم از نحوه ی واکنش او در برابر احساساتم می ترسم بنابراین نمیتوانم احساس دلتنگی ام را به او بیان کنم.

 

 

7.برای جذب عشق و علاقه و یا فروکش کردن خشم مردان تظاهر به درماندگی و نیاز به آنها میکنم.

 

 

8.احساس میکنم تمام عشق و احترامی را که لیاقت آن را دارم می توانم از مردان کسب کنم.

 

 

9.من همیشه نیازها و علایقم را از مردانی که دوستشان دارم درخواست کرده ام.

 

 

10.همیشه در کنار مردان قدرتمند احساس آرامش و اعتماد به نفس دارم و زنی سمج،عصبانی،ترسو و یا خیلی مهربان و عاطفی نیستم.

 

 

بعد از پاسخ دادن به سوالات امتیازات خود را از سوال 1 تا 10 جمع کنید و نتیجه ی بدست آمده را مطالعه کنید.

 

 

ما در این کتاب سعی در کوچک جلوه دادن نقش مردان نداریم و نمیخواهیم آنها را به خاطر اشتباه در نحوه ی برقراری ارتباطشان سرزنش کنیم.بلکه این کتاب مجموعه ی اطلاعات باارزشی از مردان است تا زنان به درک بهتری از مردان کوشش کنند و بتوانند ارتباط موثری با آنها برقرار کنند.

لینک به دیدگاه

*اگر بین 80 تا 100 امتیاز آورده اید به شما تبریک میگویم چرا که شما در ایجاد روابط خود تلاشی کرده اید.همچنین شما نشان داده اید در زندگی زنی قوی و در رفتارتان با آقایان مهربان هستید.زمانی که در کنار مردی قرار دارید که برای او ارزش قائلید اعتماد به نفسش بالا میرود همچنین بدانید که ایجاد یک ارتباط خوب و پایدار برای افراد جامعه لازم و ضروری است.برای دوری از بروز مشکلات آینده در مواردی که امتیاز کمتری گرفته اید بیشتر بکوشید.

 

 

*اگر امتیاز شما بین 69 تا 79 است باید گفت رابطه ی شما با مردان چندان مریضی ندارد اما بیشتر خانم ها این امتیاز را کسب میکنند.علامت های هشداری زیادی درباره ی جلوگیری از بروز مشکلات جدی تر وجود دارد.شما باید بیشتر بکوشید تا نیازهای خود را کاملا دریابید.

 

 

*اگر امتیاز شما بین 40 تا 59 است میتوان گفت شما در ارتباط با مردان با مشکلات زیادی رو به رو هستید.شما به خاطر عادت های احساسی بدی که دارید خود را که مستحق عشقی خوب هستید محروم میکنید و اگر این رفتار پر از ضعف و احساس بد را در خود تقویت کنید هیچ گاه از عشق و احترام چیزی به دست نمی آورید و اگر مانند یک انسان بی عرضه در ایجاد عشق و رابطه ای خوب با همسرتان رفتار کنید هیچ گاه مرد زندگی تان برایتان ارزش قائل نخواهد شد.پس نتیجه میگیریم که برای تغییر اولین قدم این است که با خودتان صادق باشید.

 

 

*اگر امتیاز شما 39 یا کمتر از آن بود باید بگویم وضعیت شما خطرناک است و رفتارتان با مردان مناسب نیست.شما به علت اینکه نحوه ی ارتباط سالم با مردان را نمیدانید رنج میبرید و اکنون زمان آن رسیده که اقداماتی انجام دهید و برای موفقیت در این کار به کمک زنان دیگر نیاز دارید و حتی میتوانید برای بدست آوردن عشق بیشتر و از بین بردن نگرانی ها و بی احساسی ها به یک روان درمانگر مراجعه کرده و به گروه درمانی او بپیوندید.

 

دقت داشته باشید تنها خود شما هستید که میتوانید خودتان را نجات دهید و مطمئن باشید لیاقتتان در عشق بسیار بیشتر از آن است که فکر میکنید.

پس از انجام تمارین بیان شده در این کتاب به شما توصیه میشود پس از چند هفته مجددا این آزمون را انجام دهید و با کسب امتیاز بیشتر به بهبود وضعیت خود مطمئن شوید.

 

بسیاری از رفتارهایی که از سوی رنان نسبت به مردان ارائه میشود به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه در تبدیل مردان به افرادی که برقراری ارتباط با آنان دشوار است موثر باشد.

البته منظور این نیست که تمام تقصیر ها از طرف زنان است و مردان هیچ تقصیری ندارند بلکه بنده معتقدم حدود پنجاه درصد از مشکلات از روش نادرست برخورد زنها با مردها به وجود می آید.

در گذشته رفتارهای زیادی به زنان آموزش داده شده که آنان را به زنانی سرشار از عشق و محبت تبدیل میکند.اما همین گونه رفتارها باعث تیره شدن روابط آنها با مردها میشود.

در نهایت باید گفت رفتارهایی که ما از مادران و مادربزرگ هایمان آموزش دیده ایم باعث ایجاد این عادتها و روشهای نامناسب شده است و پیروی از این الگو باعث میشود زن و مرد به طور متقابل از رفتار یکدیگر احساس بدی داشته باشند.

 

 

ما در این کتاب سعی در کوچک جلوه دادن نقش مردان نداریم و نمیخواهیم آنها را به خاطر اشتباه در نحوه ی برقراری ارتباطشان سرزنش کنیم.بلکه این کتاب مجموعه ی اطلاعات باارزشی از مردان است تا زنان به درک بهتری از مردان کوشش کنند و بتوانند ارتباط موثری با آنها برقرار کنند.

لینک به دیدگاه

شش اشتباه بزرگ که زنان در رابطه با مردان مرتکب میشوند

 

 

 

 

1.زنان با شوهران خود رفتاری مادرانه دارند و با آنها مانند بچه رفتار میکنند.

 

2.زنان در مقابل همسرانشان ارزش های خود را فدا کرده و شوهرانشان را از خود برتر میدانند.

 

3.زنان عاشق قدرت مردان هستند.

 

4.زنان برای حفظ عشق خود توانایی ها و استعدادهایشان را پایین می آورند و یا آنها را مخفی میکنند.

 

5.زن ها در مقابل مردها از خود ضعف نشان میدهند.

 

6.زنان برای ابراز خواسته های خود از مردان،خود را تا حد یک دختر بچه پایین می آورند.

لینک به دیدگاه

زنان با شوهران خود رفتاری مادرانه دارند و با آنها مانند بچه رفتار میکنند

 

 

 

آیا تا به حال این موارد را به همسرتان گوشزد کرده اید که:

 

*عزیزم فراموش نکنی کیف پولت را برداری.

 

*هنگام برگشت به خانه یادت نرود لباس ها را از خشکشویی بگیری.

 

*پرداخت قبض برق را فراموش کرده ای؟

 

*حواست باشه مخزن سوخت داره تموم میشه.

 

*چند بار باید بگم که حوله های تمیز را کف زمین نینداز!

 

 

اشتباه شماره یک،جزو معمولی ترین روش ما زنان برای ایجاد ارتباط با آقایان است.این رفتارها به گونه ای است که تصور میکنیم آقایان مانند کودکانی اند که به تنهایی قادر به انجام کارهایشان نیستند و نیاز به مراقبت ما دارند.زمانی که رفتار شما با همسرتان مثل ایجاد ارتباط با یک پسربچه است آقایان نیز با شما مثل یک پسر بچه رفتار میکنند و اگر از آنان انتظار دارید که در انجام امور ناتوان و ضعیف باشند،آنان هم مثل یک مرد ضعیف و ناتوان رفتار میکنند.

لینک به دیدگاه
خیلی جالبه البته کامل نخوندم ادامه اگه داره بذار به دردمون میخوره چطور گول بزنیم حریفو:gnugghender:

پست اولم نخوندی یعنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:vahidrk:

من نگفتم پست نزنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:icon_razz:

آقا یکی ایشونو تنبیه کنه.:w000:

ادامه میدم اما کتاب جلومه دارم تایپ میکنم خوب طول میکشه دیگه.کم کم میذارم که هر کسی دوست داره بتونه بخونه.

لینک به دیدگاه

مواردی که خانم ها برای آقایان مادری میکنند

 

 

 

 

 

1.گاهی خانم ها بیش از اندازه برای انجام امور روزمره به آقایان کمک میکنند به طور مثال:به دنبال کلید قفل ماشین میگردیم،لباس هایشان را جمع و جور میکنیم،صبح ها قبل از رفتن به محل کار لباس هایشان را انتخاب میکنیم و کرواتشان را مرتب مینماییم و شب ها بعد از برگشتن از محل کار لباس هایشان را از تنشان در می اوریم.

 

 

2.گاهی اوقات برای اینکه از درونشان آگاه باشیم از بازی کلامی استفاده میکنیم.به طور مثال به آنها میگوییم گرسنه ای؟چی دوست داری برات درست کنم؟بیسکویت میخوری؟چه سوپی دوست داری برات آماده کنم؟اوه عزیزم اونم دوست نداری؟

 

 

3.ما خانم ها تصور میکنیم که آقایان فراموشکار و کم حافظه اند و بنابراین بسیاری از اطلاعات را به آنان یادآوری میکنیم.به طور مثال:

*یادت نره وقتی رسیدی حتما به من زنگ بزنی.

*یادت نره سوزی رو از کلاس به خانه برسانی.

*عزیزم نوبت دکترت رو فراموش نکنی.

*یادت نره زباله ها رو دم در بذاری.

 

 

4.آقایان را مانند یک بچه سرزنش میکنیم.به طور مثال:

*مگه متوجه نشدی هوا سرده؟چرا بدون لباس گرم بیرون میری؟

*چند بار بگم که لامپ ها رو قبل از خواب خاموش کن؟

*اگه دل درد داری دلیل این است که خیلی پیتزا و نوشابه پشت سر هم خوردی.

 

 

5.گاهی خانم ها فعالیت هایی را که از نظر آنان آقایان از انجام آن ناتوانند،خود به عهده میگیرند.به طور مثال:

*اگر به شوهرم بگویم که برای شام جایی رزرو کند مطمئنم دوباره اشتباه میکند بنابراین خودم باید دست به کار شوم.

*مجبورم خودم برای خرید لباس بچه ها اقدام کنم زیرا وقتی همسرم این کار را انجام میدهد به دلیل سلیقه ی بدی که دارد بچه ها لباس ها را نمیپوشند.

 

 

6.خانم ها پیوسته در حال اصلاح و راهنمایی آقایان هستند.

*عزیزم این راهی که تو برای رانندگی انتخاب کردی اشتباه است و اگر من پشت فرمان بودم از سمت چپ حرکت میکردم.

*چرا به مادرت نگفتی این هفته بچه ها مریضند و نمیتوانیم به او سر بزنیم؟

لینک به دیدگاه

علت مادری کردن خانمها برای آقایان

 

 

 

 

خانمها از شنیدن این جمله که در زندگی شان برای آقایان مادری میکنند بیزارند اما باید بگویم که فقط شما نیستید و هر خانمی برای بقای زندگی خود این کار را انجام میدهد.

خانمها برای مادری تربیت یافته اند و برای ان هم پاداش میگیرند.در کودکی تنها الگوی مشخصه ی شما مادرتان بوده است همواره شاهد حمایتهای او از فرزندانش بوده اید که چگونه شما هم فردی مهربان و فداکار باشید و به نیازهای دیگران رسیدگی کنید و همچنین شاهد مادری کردن مادرتان برای پدرتان بوده اید.در واقع شما مادری در حق همسرتان را از مادرتان آموخته اید.

 

هنگامی که جولی برای مشاوره نزد من آمد سه سال از زندگی مشترکش با فرد میگذشت.او با ناراحتی گفت:احساس میکنم مادر او هستم.مانند پسر بچه ای رفتار میکند که از من انتظار دارد دنبال تمام کارهایش را بگیرم و لباس هایش را جمع کنم.بنابراین او یک فرد تنبل بار آمده و من هم به دلیل مسئولیت های زیاد هر روز عصبی تر میشوم.

جولی نمیدانست که مادری کردن برای مردان در رفتار خانم ها کاملا طبیعی است.در طول گفت و گویی که با جولی داشتم از روابط مادر و پدرش جویا شدم ریشه ی تمام رفتارهای مادر گونه اش از گذشته سرچشم میگیرد.

او میگفت که:هرگز یاد ندارم که پدر و مادرم رابطه ی عشقی و عاطفی با هم داشته اند.ارتباط پدر و مادرم سرد بود و در آن سنین بود که دریافتم رابطه ی یک زن و مرد باید مانند رفتار پدر و مادرم باشد.

 

تا چند سال قبل مادری کردن،معلمی و پرستاری از کارهای پذیرفته شده برای خانم ها بود و مادرمان برای رفتارهایی که حمایت آنان از پدر یا خانواده را نشان میداد پاداش میگرفتند و البته در صورت انجام چنین رفتارهایی از جانب ما،برای ما هم منظور میشد.

 

جمله هایی مانند آفرین سالی!خیلی خوب برادرت را نگه میداری.

عزیزم جین برای برادرت خواهر خوبی باش و دمپایی هایش را جفت کن.تو دختر خوب و عزیز خودمی.

 

تصور ما این است که هرگاه میخواهیم توجه مردی را به سوی خود جلب کنیم و او ما را دوست داشته باشد در نقش مادر برایش ظاهر شویم.

 

 

 

ما در این کتاب سعی در کوچک جلوه دادن نقش مردان نداریم و نمیخواهیم آنها را به خاطر اشتباه در نحوه ی برقراری ارتباطشان سرزنش کنیم.بلکه این کتاب مجموعه ی اطلاعات باارزشی از مردان است تا زنان به درک بهتری از مردان کوشش کنند و بتوانند ارتباط موثری با آنها برقرار کنند.

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.


×
×
  • اضافه کردن...