رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

ابهام شماره ی دو

چرا آقایان از خانمهایی که نگرانند و احساساتی رفتار میکنند،متنفرند؟

 

 

 

 

لورا و لی زن و شوهری هستند که دختر جوانی به نام آلیسا دارند.مدتی ست که آلیسا به حرف مادرش گوش نمیکند و رفتارهای ناپسندی از خود بروز میدهد.لورا از دوستان جدید آلیسا رضایت ندارد چون از زمانی که آلیسا با آنها دوست شده است رفتار او تغییر کرده است.

پدر و مادر آلیسا درباره ی این موضوع با او گفت و گو کردند و از او خواستند از این دوستانش فاصله بگیرد.لورا و همسرش از آلیسا خواستند که تغییر رفتار دهد.

هفته ی گذشته برای لی هفته ی بسیار پر کاری بود و تمام کارهای منزل به عهده ی لورا بود.یک روز لورا با دخترش دعوا کرد و به دلیل مشاجره آنان دچار سردرد عصبی شد.

بعد از ظهر که لی به منزل می آید از لورا میپرسد:امروز چه کارهایی را انجام دادی؟

لورا در حالیکه چشمانش پر از اشک شده است میگوید:دیگر نمیتوانم این وضعیت را تحمل کنم و امروز روز بدی برای من بود.آلیسا به هیچ کدام از حرفهای من گوش نمیدهد و قادر نیستم دیگر او را کنترل کنم.

لی برای دلداری لورا گفت:عزیزم نگران نباش هیچ مشکلی با گریه کردن درست نمیشود.سعی کن به اعصابت مسلط باشی.

لورا گریه کنان گفت:سعی میکنم آرام باشم ولی دیگر بی فایده است و تو درک نمیکنی که چه اتفاقی افتاده است.

لی در پاسخ میگوید:خواهش میکنم آرام باش و بگو آلیس چه رفتاری داشته که انقدر تو را ناراحت کرده است؟

لورا میگوید:هفته ی گذشته که تو مشغول کارهای اداره ات بودی آلیسا خیلی بدرفتاری میکرد.چرا تو این مشکل را دست کم میگیری و نگران نیستی؟

لی میگوید:من هم نگرانم و تلاشم این است که با فکر این مشکل را حل کنم اما به نظر من احساس عمل کردن مشکل را حل نمیکند.

لورا که از حرفهای همسرش ناراحت میشود میگوید:من احساس خودم را میگویم و احساسی عمل نمیکنم و تو احساس مرا درک نمیکنی.من به منطقی بودن تو نیازی ندارم.

لورا در این هنگام فریاد میزند:تنها خواهش من این است که به من آرامش بدهی.

لورا در این هنگام تصور میکند که کسی قادر به درک او نیست.

 

 

 

النر و آلن پس از صرف شام در رستوران به خانه آمدند.در این هنگام النر به شوهرش میگوید:عزیزم میخواهم درباره ی موضوعی با تو صحبت کنم.

آلن میگوید:به نظرت کمی دیر نیست؟

النر میگوید:خیلی طول نمیکشد.

النر صحبتهای خود را اینگونه شروع میکند:مدتی است که احساس و عاطفه ی تو ضعیف شده است هرچند در این مدت بسیار مشغله ی کاری داشته ای اما مدتی است که با هم رابطه ی جنسی نداشته ایم.

در این هنگام النر مشاهده میکند که خشم چهره ی آلن را دگرگون کرده است و خیلی ناراحت شده است.

آلن در این هنگام میگوید:خیلی متاسفم که درباره ی من این طور فکر میکنی.من همیشه باید آن طور که میل توست رفتار کنم و در غیر این صورت ناراحت میشوی.

النر در حالی که گریه میکند میگوید:تنها خواسته ی من این بود که حس کنم در کنار توام.من تصور میکنم که تو اصلا حضور نداری و تو نمی توانی درک کنی که من به تو نیاز دارم.

آلن با عصبانیت تمام میگوید:تمام تقصیرها گردن توست و شب مرا با این حرفهایت خراب کردی.همیشه کار تو این است که نسبت به هر چیز واکنش نشان میدهی و خیلی احساسی عمل میکنی.اگر کمی قدرت داشتی که احساسی عمل نکنی مطمئن هستم که میتوانستیم با هم راحت باشیم.من به هیچ وجه دوست ندارم به این حرفهای بی اساس تو گوش دهم زیرا غیر از عصبانی کردن من نتیجه ای ندارد.

در این هنگام آلن از اتاق بیرون میرود.النر در حالی که اشک میریزد به این فکر میکند که چگونه توانسته است با چنین مرد بی عاطفه ای ازدواج نماید.

 

 

 

آیا برای شما هم اتفاق افتاده است که از همسرتان دلداری و دوست داشتن بخواهید و او به جای برطرف کردن نیازتان عصبانی شود؟آیا برایتان اتفاق افتاده است که درباره ی احساسات خود صحبت کنید اما شوهرتان بگوید که خیلی احساسی هستید؟

 

بنده بسیاری از خانمها و آقایان را دیده ام که در زندگی دچار این مشکلند و همیشه این سوال در ذهنم مطرح است که:چرا آقایان از اینکه همسرشان احساسی رفتار نماید متنفرند؟

متخصصان در این زمینه میگویند:دلیل اینکه آقایان دوست ندارند همسرشان احساسی برخورد کند آن است که آقایان به دلیل احساسات آسیب پذیر خودشان در برابر زنان واکنش منفی نشان میدهند.در واقع بسیاری از مشکلات زن و مرد از ناحیه ی احساسات به وجود می آید اگرچه باید ریشه ی این ابهام را با تجزیه ی شخصیت مرد جست و جو کرد.در این جا لازم است که بگویم که نه حس درونی و مبهم در آقایان وجود دارد که خانمها از وجود آنان بی اطلاعند.

لینک به دیدگاه
  • پاسخ 167
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

دلایلی که آقایان از احساسی شدن خانمها ناراحت میشوند.

 

 

 

 

دلیل اول:

آقایان با این احساس که مسئول منظم کردن تمام امور زندگی اند بزرگ میشوند و آقایان در دوران کودکی با مسئولیت پذیری در تمامی موارد زندگی شرطی شده اند.

*تامی مواظب خواهرت باش و حواست را جمع کن تا آسیبی نبیند.

*پسرم وقتی بزرگ شدی سرپرست خانواده میشوی.

 

زمانی که پسربچه های کوچک در مقابل این جملات والدین قرار میگیرند،ناخودآگاه به این نتیجه میرسند که اگر میخواهند به صورت یک مرد واقعی جلوه کنند باید لایق و توانا باشند و مسئول مراقبت از زن و زندگی شان.

 

 

راه حل های مشکل ساز

 

فرض کنید شما ناراحت و عصبانی هستید و آن را با همسرتان در میان میگذارید،اما آقایان جملاتی که شما گفته اید را به طور واقعی نمیشنوند بلکه آنها جملاتی از قبیل به من کمک کن،مرا نجات بده،کارهایم را درست کن و... میشنوند.

شما به عنوان یک زن نیاز دارید که:به شما آرامش بدهند،بغلتان کنند،به حرفهایتان با اطمینان خاطر گوش دهند تا آرام شوید.

اما آنچه به طور واقعی بهره میبرید این است:نصیحت،اتهام،سخنرانی،سرزنش به دلیل ناراحتی تان.

 

این ماجرا عاملی شد که در این باره به کشف این ابهام برسم:

با چند نفراز کارمندانم دچار مشکل شده و از برخورد و عملکردشان ناراضی بودم.یک روز برای در میان گذاشتن این موضوع به سراغ همسرم رفتم و آن قدر عصبانی بودم که داشتم منفجر میشدم و صحبتهایم را این گونه آغاز کردم:دیگه دارم منفجر میشم و اعصابم داغون است.

او دقایقی به صحبتهایم گوش داد و بعد از سخنانم حدود بیست دقیقه سخنرانی مفصلی کرد و نقشه ای برای حل تمام مشکلاتم مطرح کرد و سپس مرا متهم کرد که رفتارم اشتباه بوده است و بعضی مشکلات ناشی از رفتار بد من بوده است.آنقدر عصبانی شدم که شروع به گریه کردم.از من پرسید:چه اتفاقی افتاده است؟

گفتم:چه راه حل احمقانه ای به من پیشنهاد کردی.من انتظار داشتم برای تخلیه ی ناراحتی ام به من آرامش بدهی چرا که به نوازش تو نیاز داشتم اما تو برایم سخنرانی کردی و در آخر هم مشکلات را به گردن من انداختی.

او گمان میکرد که با ارائه ی یک سری نصیحتها به من کمک میکند در حالی که خیلی ساده با نوازش و در آغوش کشیدن بوسیدن و امید دادن به حل مشکلات حالم خوب میشد.

 

در واقع نصیحت و سخنرانی تنها عاملی است که آقایان به خلاصی از مشکلات فکر میکنند.زمانی که همسرتان متوجه میشود که شما از چیزی ناراحتید،به طور ناخودآگاه ذهنش در حال پیدا کردن راه حل برای شما مشغول است و حتی برای یافتن راه حل و کمک به شما وقت زیادی صرف میکند.ممکن است ساعتها به فکر فرو رود طوری که شما تصور میکنید او انسان احمقی است و برای شما ارزش قائل نیست،در حالی که او خود را مسئول حل مشکلات شما میداند.

 

موارد زیر بیان این حقیقت است که چرا وقتی درباره ی مشکلاتتان با همسرتان صحبت میکنید او عصبانی میشود و این دلایل حاکی از این عصبانیت است:

1.خود را برای حل مشکلات شما مسئول میداند.

2.وقتی راه حلی برای مشکل شما نمیابد احساس حقارت کرده و تصور میکند شما از او ناامید شده اید.

 

این موضوع درباره ی مشکل من با کارمندانم کاملا روشن بود.وقتی شوهرم به مشکلات من گوش داد تصور کرد من برای حل آنها به کمک و راه حل او نیاز دارم بنابراین به نصیحت من پرداخت،با این حال نمیتوانستم از دست او ناراحت نباشم.هر چه من عصبانی تر میشدم او بیشتر عصبانی میشد و در واقع سالها طول کشید تا متوجه اتفاق آن روز شدم اما ارزش آن را داشت چرا که کلید حل این ابهام را پیدا کردم.

 

مانند بسیاری از آقایان،شوهرم فکر میکرد با گوش دادن به حرفها و ارائه ی راه حل برای آنها حالم خوب میشود و به من آرامش میدهد.بعدها او این طور اعتراف کرد که در آن لحظه تنها کاری که باید میکردم آن بود که تو را در آغوش میگرفتم و دلداریت میدادم که همه چیز درست میشود.

به او گفتم:درست است و تنها چیزی که نیاز داشتم این بود که به حرفهایم گوش کنی چرا که من نیاز به سنگ صبور داشتم نه راه حل.

لینک به دیدگاه

دلایلی که آقایان از احساسی شدن خانمها ناراحت میشوند.

 

 

 

 

دلیل دوم:

چرا آقایان از دیدن نگرانی و ناراحتی زنان عصبانی میشوند؟

 

زمانی که آقایان با دیدن عصبانیت شما نمیتوانند ناراحتی تان را برطرف کنند احساس بدی پیدا میکنند حتی اگر ناراحتی شما ربطی به او نداشته باشد ولی باز هم احساس مسئولیت میکند و میکوشد که بر شما تسلط یابد و اگر نتواند راه حل مناسبی پیدا کند احساس حماقت میکند.

 

مرد با دیدن رنج و درد همسر خود،احساس سرزنش میکند و خود را مسئول یافتن راه حل براش میداند و اگر بداند از دست او دلخورید احساس بدی پیدا کرده و عصبانی میشود.

 

در این چند روز اخیر با مردی مصاحبه کردم که میگفت:ناراحتی همسرم را نمیتوانم تحمل کنم اگر او از دست کسی ناراحت شده باشد خیلی عصبانی میشوم و اگر از دست من ناراحت شده باشد باز احساس عصبانیت میکنم که چرا حماقت کرده و نتوانستم او را شاد نگه دارم و خود را کودن و ابله میدانم.

 

آیا تا به حال این سوال برایتان پیش آمده که چرا وقتی از چیزی ناراحتید و نیاز به درد و دل با همسرتان دارید با خشم و عصبانیت او مواجه شوید؟

یک بخشی از عصبانیت او مربوط به خودش است که نتوانسته است به شما کمک کند و بخش دیگر این که خود را علت ناراحتی شما میداند.

 

یک فصل از این کتاب مربوط به چگونگی ارتباط با آقایان است و در آن متوجه میشوید آنان برای بروز ناراحتی شان ابراز عصبانیت میکنند چرا که تصور میکنند احساس عصبانیت نسبت به احساس دیگر دارای امنیت و اهمیت بیشتری است.بنابراین وقتی در میابید همسرتان از احساساتی برخورد کردن شما با مسائل پیرامون زندگی عصبانی است در حالی که عوامل احساسی از قبیل تحقیر،ترس،ناتوانی و صدمه و حس گناه اشتباه در درونش گسترده است و در واقع هرگونه احساسی را غیر از خشم در خود لمس میکند.

لینک به دیدگاه

دلایلی که آقایان از احساسی شدن خانمها ناراحت میشوند.

 

 

 

 

دلیل سوم:

آیا تا به حال با همسرتان از احساسات خود درباره ی چیزی صحبت کرده اید و او سعی در پرت کردن حواس شما از آن موضوع داشته است و یا اینکه بخواهد نظر شما را نسبت به موضوع برگرداند؟

شما گاهی اوقات برای سبک کردن خود از بار مشکلات میخواهید گریه کنید اما او به شما به عنوان یک بیمار عصبی مینگرد.

 

بیشتر آقایان احساسی رفتار کردن خانمها را نوعی بیماری خاص میدانند و فکر میکنند از نظر روحی بیمارند و آنان حتی از گریه کردن شما خانمها میترسند که مبادا به گریه ی خود به طور دائم ادامه دهید.

 

بیشتر آقایان با تظاهر به احساسات قوی مانند عجز،ناتوانی و یا ترس مشکل دارند و زمانی که این گونه احساسات را از خود نشان میدهند که موقعیت آنان آشفته باشد.

 

بنابراین زمانی که شما ناراحتید با توجه به احساسات پنهان خود تصور میکنند که اکنون وضعیت روحی شما خیلی بد است اما آقایان قادر نیستند درک کنند که چگونه میتوانند با استفاده از احساسات قوی خود با یک موضوع رو به رو شوند،بدون آنکه تعادل روحی و روانی شان به هم بخورد.آنان گمان میکنند که وقتی خانمها از موضوع شکایت میکنند،دیگر آن موضوع را فراموش نمیکنند به این دلیل گاهی با چنین جملاتی از طرف آنان رو به رو میشوید:دست بردار تا کی میخواهی به این حرفات ادامه بدهی.

 

هیچ گاه آقایان نمیتوانند حس انعطاف پذیری خانمها و اینکه آنان حس برگشت پذیری به احساس اولیه ی بالاتری را نسبت به آقایان دارند،درک نمیاند.

 

در واقع خانمها قادرند در یک لحظه گریه و در لحظه ی دیگر احساس عشق و علاقه کنند،در یک ساعت عصبانی و در ساعت دیگر مهربان باشند،به طوری که آقایان بسیار سخت میتوانند از یک حالت احساسی به حالت دیگر تغییر یباند بنابراین درک این احساس خانمها را ندارند و به این دلیل زمانی که زنی ناراحت است شوهرش میترسد.

لینک به دیدگاه

راه حل های مفید برای ابهام شماره ی دو

 

 

 

 

1.در هنگام ناراحتی خود به همسرتان بگویید که از او چه میخواهید.

 

این رفتار،شما را از ساعتها جر و بحث و سوء تعبیر حفظ میکند.در واقع زمانی که ناراحتید و میخواهید با او صحبت کنید،هدف از صحبت خود را به طور واضح به او بگویید.

 

به طور مثال فرض کنید در محل کار خود با یکی از همکارانتان دعوا کرده اید و برای خالی کردن خود از تنش عصبی دلتان میخواهد به همسرتان بگویید که:چون از دست یکی از همکارانم ناراحتم فقط نیاز دارم با تو صحبت کنم تا به حرفهایم گوش دهی و برای خالی کردن این ناراحتی مرا در آغوش بگیری،در صورتی که به هیچ نصیحت و راه حلی نیاز ندارم.

با این گفته ها همسرتان بهتر میتواند به شما کمک کند و شما هم دچار تنش عصبی از سوی او نمیشوید.

شما با صحبتهای خود به او فهمانده اید که نیاز به آغوش گرم او دارید و همسرتان احساس بزرگی و موفقیت میکند و شما به آنچه میخواهید میرسید.

 

فرض کنید نیمه شب است و تمام مدت روز از همسرتان هیچ گونه توجهی کسب نکرده اید،او را در رختخواب مشاهده میکنید که در حال مطالعه است و از چهره اش پیداست که حوصله ی گفت و گوی طولانی را ندارد اما شما نیاز دارید که احساستان را با او در میان بگذارید،به او بگویید:عزیزم از مسئله ای ناراحتم و دوست دارم قبل از خوابیدن با تو درباره ی آن صحبت کنم و میدانم که خسته ای اما چند دقیقه به حرفهایم گوش بده زیرا به آغوش گرمت نیاز دارم تا به تو نزدیکتر شوم.

اکنون همسرتان احساس نمیکند که قرار است با گفته های شما کار سختی انجام دهد و یا ده ساعت تمام به سخنان شما گوش بدهد بنابراین با آنکه میداند تمام موضوع همان شب تمام نمیشود،ولی در ایجاد یک احساس خوب بین شما و خودش موفق میشود.

 

هنگامی که نقشه ی مشخصی را در اختیار آقایان قرار دهید،بهتر میتوانند کار کنند،از این رو با ایجاد یک برنامه ی زمانی مشخص او میتواند احساس امنیت بیشتری کند و به حرفهای شما با اطمینان گوش میدهد.

 

البته زمانی که همسرتان قادر نیست نیازتان را برآورده کند،او هم از چیزی ناراحت است و شاید از شما عصبانی است و نمیتواند به شما توجه کند و یا از احساساتش سخن بگوید.

اگر این اصول را بیشتر برایش توضیح دهید او بیشتر شما را درک میکند و به او بگویید که آنچه شما به عنوان یک زن نیاز دارید دوست داشتن و دوست داشته شدن است.

لینک به دیدگاه

راه حل های مفید برای ابهام شماره ی دو

 

 

 

 

2.زمانی که از چیزی ناراحت هستید،در جلوی همسرتان آن را بیشتر از آنچه هست بزرگ نشان ندهید.

 

در واقع آقایان به کلماتی که شما در جملات خود به کار میبرید،حساسند و توجه زیادی دارند.

 

سالی با همسرش هارولد درباره ی شغلش صحبت میکرد و میگفت:گیج و منگ شده ام.دیگر خسته شده ام و دارم دیوانه میشوم.کاش از اول این شغل را انتخاب نکرده بودم و همین فردا استعفا میدهم.

هارولد زمانی که سخنان او را میشنود احساس ناامنی میکند و سالی بعد از گفتن سخنانش احساس آرامش مینماید اما هارولد حالش دگرگون شده است و پیش خود میگوید:حالا چه کار کنم؟حالش خیلی خراب است.شاید سخنان من باعث ناراحتی و دلخوری او شده است.

هارولد در این هنگام شروع به نصیحت کردن سالی میکند و میگوید نباید شغلش را ترک کند ولی لحن کلامش بسیار عصبی است.سالی ناامید میشود و تصور میکند همسرش او را دوست ندارد.هارولد هم زمانی که متوجه میشود سخنانش در او تاثیر نمیگذارد عصبانی شده و میگوید:چرا هرچه تلاش میکنم راهی جلوی پایت بگذارم تو خوشحال نمیشوی؟

سالی با یاس تمام شروع به گریه میکند و با خود میگوید:تنها چیزی که از او میخواستم نوازش و بوسیدن بود نه نصیحت و راه حل.

 

تعبیر صحبتهای شما از دیدگاه آقایان،مشابه ترجمه و تفسیر نیست،بلکه مردان همیشه به معنای لغوی و کلمات شما فکر میکنند.

 

زمانی که شما در صحبتهایتان به همسرتان میگویید: صبرم تمام شده است.او این طور برداشت میکند که همه چیز تمام شده است.و زمانی که میگویید:فکر میکنم هیچ علاقه ای به من نداری.او صحبتهای شما را جدی میگیرد.

بیان این مطلب ضروری است که هنگام صحبت با همسرتان از کلمات و لغات دقیقی استفاده کنید.اگر هدف شما تخلیه ی حس عصبی تان است قبل از هر گفته ای او را در جریان بگذارید تا بعد از سخنانتان بین شما سوء تفاهم ایجاد نشود.

 

بهترین روش برای ایجاد رابطه ی صمیمی تر،نوشتن نامه است.

طرز نوشتن نامه های زیبا و عاشقانه را در کتاب دیگری به نام چگونه در همه حال عاشق باشیم و عشق بورزیم آورده ایم.

در واقع نوشتن نامه های سرشار از عشق و محبت به منظور تخلیه ی تنش عصبی و ایجاد احساسات واقعی است.

لینک به دیدگاه

راه حل های مفید برای ابهام شماره ی دو

 

 

 

3.به همسرتان بگویید در کنار او احساس ناتوانی و عجز نمیکنید و او مجبور نیست مانند فرشته ی نجات با راهکارهایی به کمک شما بشتابد.

 

این نکته را بدانید که آقایان گمان میکنند تمام مسئولیتها در منزل به عهده ی آنان است.پس لازم است که به همسرتان بگویید تنها عاملی که در هنگام ناراحتی شما به طور شگفت انگیزی حالتان را بهبود میبخشد،عشق ورزی و در آغوش کشیدن اوست.

زمانی را برای نگرانی،ترس و دل آشوبی های خود و در میان گذاشتن آنها با او صرف کنید.

 

به طور مثال وقتی سالی درباره ی شغلش با هارولد صحبت کرد،میتوانست بگوید:با وجود مشکلات در کارم باید برخی از کارمندانم را اخراج نمایم تا بتوانم موقعیت شغلی ام را بهبود بخشم و فکر میکنم فردی که میتوانم مشکلاتم را با او در میان بگذارم،تویی هارولد،من شغلم را عوض نمیکنم بلکه میخواهم برای کنترل بهتر از تو کمک بگیرم.

بنابراین با گفته های سالی،هارولد در میابد که همسرش آنقدر ناتوان و درمانده نیست و به جای اینکه عصبانی شود با نوازش و بوسیدن حال او را دگرگون کند و به او قوت قلب دهد که تمام مشکلاتش به زودی حل خواهد شد.

 

گاهی ممکن است هیچ راه حل مناسبی در نظرتان نباشد فقط از آنچه رو به رویتان است هراسی دارید اما بکوشید مشکلاتتان را بر گردن او نیندازید تا با حس امنیت و آسایش بیشتری به کمک شما بشتابد.البته لازم نیست آسیبهای اجتماعی خود را طوری با او در میان بگذارید که او تصور کند شما به او میگویید:کمک کمک یکی مرا نجات بدهد یکی مشکلاتم را حل کند.

 

استوارت از نامزدش گله مند است که او همیشه مشکلاتش را برای من می آورد و این مسائل گاهی از خود و گاهی از روابطش با همکارانش بوده است.

استوارت همیشه میکوشید تا این مشکلات را برطرف نماید تا حال نامزدش بهبود یابد ولی او متوجه میشود که این راهکارها نتیجه ی مثبتی ندارد.

استوارت با ناراحتی میگوید:من همیشه زمان زیادی را صرف حل مشکلات او میکنم و به او اطمینان میدهم که مراقبش هستم ولی او دچار ناامیدی است و احساس میکنم همیشه استوارت نجاتش میدهد.

در واقع واقعیت این بود که وندی در دوران کودکی حضور پدر را حس نکرده بود و حالا با اینکه عاقل و بالغ شده است اما نقش یک دختربچه را بازی میکند به امید اینکه حمایتی که در دوران کودکی دریافت نکرده است به دست آورد.

 

برخی از آقایان تصور میکنند زنانی که نیاز به حمایت و نجات دارند در حال نابودی هستند و حتما در زندگی قبل از هر چیزی به آنها بگویید که شما قربانی نیستید بلکه دوست دارید با درد و دل با آنان درکتان کنند و به صحبتهایتان گوش دهند و دوستتان بدارند.

لینک به دیدگاه

ابهام شماره ی سه

چرا مردان در مقایسه با زنان در ایجاد ارتباط،عشق و علاقه ی کمتری از خود بروز میدهند؟

 

 

 

 

*با آنکه میدانم دوستم دارد اما حس میکنم حفظ رابطه مان برایم مهمتر است.هرگاه از محل کارم به خانه برمیگردم برای دیدن او لحظه شماری میکنم اما او برای دیدن من هیجان ندارد و علت رفتار او را نمیدانم.

 

*همیشه برای همسرم کارهای هیجان انگیز انجام میدهم و برای غافلگیری اش ساعتها برنامه ریزی میکنم و اگر واقعا او هم به همان اندازه که دوستش دارم،دوستم دارد پس چرا این کارها را انجام نمیدهد؟

 

آیا این جملات برای شما آشنا نیستند؟

بیشتر خانمها با این جملات آشنایند چرا که بیشتر آنان با آقایانی ازدواج کرده اند که برای ارتباطشان ارزش قائل نمیشوند اما آقایان به رابطه ی خود اهمیت کمتری قائل نیستندبلکه اسراری در این باره وجود دارد که لازم است خانمها آن را درک کنند.

 

آقایان هویت مشخصه ی خود را با تعریف از شغل و موفقیتشان ابراز میکنند در حالی که زنان عکس مردان هویت مشخصه ی خود را بر اساس روابط عاطفی شان بیان میکنند.

 

در فصل گذشته بیان کردیم که تنها مورد مهم برای آقایان در ایجاد و حفظ بقای جسمانی خانواده،کسب موفقیت است در حالی که زنان بقای زندگی خود را در حفظ بقای روابط احساسی و بچه های خود میدانند.

نتایج تحقیقات نشان میدهد که حدود 75 درصد آقایان،مهم ترین مورد زندگی شان را حفظ خانواده ی خود میدانند.بنابراین خانمها با درک این تفاوت ذهنی درمیابند که همسرشان آنان را دوست ندارند در حالی که این ذهنیت اصلا واقعیت ندارد.

 

اگر مردی نسبت به حرفه و توانایی هایش احساس خوبی نداشته باشد،به سختی روابط عشقی و احساس زندگی اش را درک میکند و خود را درگیر آن میکند.

 

اگر همسرتان در شغلش احساس ناتوانی کند یا از نظر اقتصادی مشکل داشته باشد،از لحاظ عاطفی هم دچار مشکل میشود چرا که بخش عمده ای از ذهن او درگیر نگرانی های شغلی اش است و نمیتواند احساس آرامش کند.

در واقع باید بدانید که رفتارها و واکنش های او حاکی از دوست نداشتن نیست و یا اینکه شما فکر کنید شغلش را بیشتر از شما دوست دارد و برایتان ارزش قائل نیست،بلکه نکته ی اساسی این است که شغل او بر احساس رشد شخصی و اعتماد به نفس او تاثیر دارد تا حفظ رابطه اش با شما.

 

اما درک این موضوع برای خانمها مشکل است زیرا ارزشیابی و ارزش گذاری خانمها با آقایان متفاوت است.زنان با وجود موفقیت در شغلشان،اگر زندگی احساسی نداشته باشند،هیچ احساس خوبی ندارند چرا که برای یک زن نزدیکی با مرد و احساس آرامش دارای اهمیت زیادی است.

 

این طرز فکر خانمها باعث میشود که از آقایان انتظار داشته باشند تمام دغدغه های کاری شان را رها کرده و با آغوش کشیدن همدیگر احساس آرامش کنند در صورتی که برای آقایان چنین چیزی خوشایند نیست.در واقع علت وجود اضطراب در آقایان در مقایسه با خانمها به دلیل باور اشتباهشان نسبت به موفقیت است و حس اعتماد به نفس قوی را با کسب موفقیت در هدف هایشان در میابند.

بیماری هایی مانند فشار خون بالا،سکته ی قلبی،اعتیاد به مواد مخدر و مواد الکلی از جمله موارد شایع در آقایان درمقایسه با خانمهاست و تمامی اینها به دلیل نگرانی های فکری آقایان است.

لینک به دیدگاه

چگونگی بیان تفاوتهای ذهنی آقایان و خانمها

 

 

 

 

با جست و جو و بررسی در تفاوتهای ذهنی خانمها و آقایان میتوان دلیل دوم را در کم اهمیت دانستن عشق و علاقه در ایجاد ارتباط درباره ی آقایان دانست.

 

ذهن آقایان در مقایسه با خانمها کمتر درگیر تفکر به احساسات و عواطف است.

 

از نظر ذهنی تفاوتهایی بین زن و مرد وجود دارد.به عبارت دیگر نیمکره ی راست مغز مردان با عملکردهای بینایی و فضایی فعالیت دارد و نیمکره ی چپشان به مهارتهای گفتاری و شناختی برمیگردد.

 

دانشمندان دریافته اند که نیمکره ی راست پسربچه های کوچک نسبت به نیمکره ی چپ دارای رشد بیشتری است،در حالی که دختربچه ها از نظر گفتاری و کلامی نسبت به نیمکره ی چپ دارای تفاوت زیادی اند.چرا که آقایان در بزرگسالی در مقایسه با خانمها کمتر حرف میزنند.

در واقع مغز خانمها از نظر سمت چپ و راست دارای عملکرد یکسانی است و با هم روی مشکلات کار میکنند.

 

دکتر چین برا در کتاب تفاوتهای بین زن و مرد این طور بیان میکند که بیشتر انسانها تصور میکنند که قابلیت درک و تصمیم گیری آقایان نسبت به خانمها بیشتر است اما اگر نیمکره ی مغز زنی آسیب ببیند نیمکره ی دیگر او قادر به انجام تمام کارهای نیمکره ی آسیب دیده است،در صورتی که در آقایان این طور نیست.

لینک به دیدگاه

علت درگیری آقایان با ذهنشان

 

 

 

 

علت اینکه ما در روابطمان به دنبال تفاوت بین زنان و مردان هستیم این است که آقایان به سختی میتوانند از حالت تفکر و تعقل به طرف احساساتشان بروند چرا که گویی آقایان با ذهنشان بیشتر از قلبشان درگیر هستند.

 

آقایان در مقایسه با خانمها به فرصت بیشتری برای تغییر وضعیت نیاز دارند.

 

فرض کنید شما با همسرتان مشغول گفت و گوی مسائل اقتصادی هستید.در آن هنگام شما متوجه میشوید با او عشق ورزی کنید و در آغوشتان بگیرید اما متوجه میشوید او حوصله ی این کار را ندارد.دلیل اصلی آن تغییر وضعیت از نیمکره ی مغز به نیمکره ی دیگر است که مردان نسبت به خانمها دارای سرعت کمتری هستند و نیاز به مدت زمان بیشتری دارند.

 

شاید مشاهده کرده باشید که آقایان بعد از ساعت کاری خود به وقت بیشتری برای وفق دادن خود با شرایط خانه نیاز دارند.

اگر دقت کرده باشید همسرتان در روزهای تعطیل توجه بیشتری به شما دارد و قابلیت جنسی او هم بهتر میشود.

در واقع زمانی که مردی را از فعالیتهای کاری اش دور نگه دارید،فشارها و اضطرابهای کاری روی آن کم است و تمرکز روی نیمکره ی راست کمتر میشود و نیمکره ی چپ خود را برای به کارگیری احساسات و علاقه به کار میگیرد و حتی در آرامش بیشتری قرار میگیرد.

در این حالت همسرتان توجه بیشتری به شما میکند چرا که دیگر از وضعیتی به وضعیت دیگر تغییر نمیکند.

 

درباره ی این خصوصیت با بسیاری از خانمهایی که از شوهرشان شکایت داشتند صحبت کردم و دریافتم که بیشتر آنان میگویند:رفتار شوهرشان در زمان تعطیلات در مقایسه با زمانی که در منزل هستند کاملا متفاوت است.

لینک به دیدگاه

راه حل هایی مفید برای ابهام شماره ی سه

 

 

 

 

1.مطالب این کتاب را با همسرتان در میان بگذارید و نظرش را بخواهید.

 

البته لازم نیست زمانی که او عصبانی و ناراحت است،به او بگویید:عزیزم چون از نیمکره ی راست خود کمک گرفته ای،مهم نیست از لحاظ احساسی معقول باشی.بلکه باید طوری رفتار کنید که بفهمد شما او را درک میکنید.

آگاه باشید که اکثر آقایان اگر بدانند شما آنان را درک میکنید بسیار خوشحال و راضی میشوند اما اگر دریابند شما از آنان انتقاد میکنید حالت تنفر نسبت به شما پیدا میکنند.

گاهی آقایان در ابراز احساساتشان نسبت به همسرشان تردید دارند چرا که گمان میکنند اگر علاقه و احساساتشان را به زنان بروز دهند ممکن است زنان نسبت به آنان علاقه نشان ندهند.

 

 

2.با همسرتان درباره ی روشهای مفید احساسی دیگر که باعث افزایش اعتماد به نفس میشود گفت و گو کنید.

 

آقایان برای داشتن یک زندگی خوب و سالم لازم است شخصیت و جایگاه خودشان را بازنگری کنند البته این جایگاه را نه بر اساس پیشرفت های مادی و کاری،بلکه بر اساس موفقیتهای عاطفی در نظر بگیرید.

یک مرد به عنوان یک همسر شایسته باید بداند که تماس تلفنی در طول روز به همسرش و قدم زدن قبل از شام با او،نشانگر این است که تا چه اندازه به همسر و زندگی خود اهمیت میدهد.

بنابراین شما به عنوان یک زن لازم است این موارد را به همسرتان گوشزد نمایید و به او بگویید در ایجاد یک رابطه ی صمیمی و عاطفی به او کمک میکنید.

 

 

3.با او صحبت کرده و راهکارهای مفیدی را برای انتقال او از محیط کار به خانه با احساس صمیمیت بیشتری ارائه دهید و به او کمک کنید تا با اضطراب کمتری از محیط کار به خانه برگردد.

 

به این پیشنهادات و توصیه ها توجه کنید:

 

*روش هایی را انتخاب کنید که به همسرتان کمک کند تا اضطرابات کاری خود را در پایان روز فراموش نماید.مواردی مانند ورزش،نرمش،قدم زدن،موسیقی و ماساژ شانه ها و پاها میتواند بهترین عوامل برای ایجاد آرامش باشد.

 

*زمانی که همسرتان با تنش های کاری و مشکلات اقتصادی به منزل آمد،بلافاصله با احساسات عاطفی روانه ی او نشوید بلکه بگذارید آرام شود و به او فرصت عشق ورزی دهید.

 

*البته این موارد تنها برای آقایان نیست خانمها نیز لازم است پس از انجام کار کمی آرام شده و با استراحت به مسائل عاطفی خود برگردند هر چند این تغییر وضعیت از نیمکره ای به نیمکره ی دیگر برای خانمها آسان تر است.

 

*با صحبت درباره ی مسائل عاطفی برای گرایش به رابطه خود با شوهرتان میتوانید به تفاهمات جالبی برسید.بیشتر خانمها بدون هیچ توضیحی با همسرشان از آنان انتظار دارند که وقت و انرژی بیشتری را صرف یک رابطه ی عمیق احساسی کنند.

بنابراین به جای این گونه توقعات از او بخواهید که احساساتش را درباره ی مسائل زیر با شما در میان بگذارد:

*از نظر او یک رابطه ی خوب و دوست داشتنی چیست؟

*چه مقدار وقت و انرژی میتواند برای بهبود شرایط رابطه اش با همسر خود بگذارد؟

*چه روش هایی را برای محکم کردن رابطه ی خود با همسرش میتواند به کار گیرد؟

*مشاجره های بین خود و همسرش را چگونه و به چه روشی میتواند حل کند؟

 

 

بر اثر تجربه ای که بنده در این زمینه کسب کرده ام صحبت درباره ی این مسائل با همسرتان باعث میشود دریابید که همسرتان نیز به همان اندازه که شما به زندگی خود اهمیت میدهید او نیز در رابطه ی خود با شما تلاش میکند و او یاد میگیرد که درباره ی احساسات خود و از این قبیل مسائل با شما صحبت کند.

 

 

این فصل کتاب را با توجه به تجربیات خود نگاشته ام و امیدوارم شما نیز مانند بنده در ایجاد رابطه با آقایان به تحول بزرگی دست پیدا کنید به طوری که به جای انتقاد از آنان بتوانید درکشان کنید و حتی با آنها احساس همدلی و همدردی کنید.

هرچه بیشتر همسرتان را از نظر احساسات درک نمایید او بیشتر در تغییر خود تمایل نشان میدهد تا شما را راضی نگه دارد و در نتیجه او مهربان تر و با محبت تر میشود.

لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...

اسراری درباره ی آقایان و مسائل جنسی

 

 

 

شما تا چه اندازه درباره ی مسائل جنسی آقایان اطلاعات دارید؟

 

 

به هر یک از پرسش های زیر پاسخ داده و درستی و نادرستی هر جمله را مشخص کنید.

 

1.مردان،زنانی را که در رختخواب مرموزند،دوست دارند.

2.مردان به زنانی که خواهان مسائل جنسی اند،علاقه ی چندانی ندارد و از لحاظ جنسی برای آنان تحریک کننده نمی باشند.

3.زنانی که در رختخواب میخندند و بازیگوشی میکنند،باعث ناراحتی مردان میشوند.

4.زنان در مقایسه با مردان به بهداشت شخصی اهمیت بیشتری میدهند در حالی که مردان به طرز رفتار زن اهمیت میدهند.

5.اگر شما درباره ی مسائل جنسی با همسرتان صحبت کنید که چگونه عمل نماید او احساس میکند در حال تلاش برای کنترل اویید و به طور پنهانی از شما زده میشود.

6.تا زمانی که به خواسته های جنسی همسرتان رسیدگی کنید او نیز به خواسته های جنسی شما اهمیت میدهد و مهم است که خواسته ها و امیال جنسی خود را از او بخواهید.

7.زمانی که شما مرد را تحریک شده میبینید به این معناست که او آماده ی عمل جنسی است.

8.یکی از دلایلی که مردان به هنگام روابط زناشویی کمتر از زنان صحبت میکنند این است که مردان میترسند نسبت به بیان احساسات ضعیف و یا آسیب پذیر باشند.

9.مردان از زنانی که به دفعات زیاد احساس نیاز به میل جنسی دارند میترسند چرا که گمان میکنند این گونه زنان فرصت نشان دادن مردانگی شان را میگیرند.

10.بهترین زمان برای گفت و گو درباره ی مسائل جنسی با همسرتان در رختخواب است.

 

 

تمام جملاتی که ذکر شد نادرست است و دلیل آن را برایتان بیان میکنم.

شما در این فصل اسراری را که هر زنی لازم است درباره ی مردان و تمایل جنسی آنها بداند،کشف میکنید.

لینک به دیدگاه

راز شماره ی یک:

بیشتر آقایان زمانی که نتوانند احساسات خود را بیان کنند از طریق برقراری رابطه ی جنسی ابراز علاقه میکنند.

 

 

 

 

اگر دقت کرده باشید گاهی همسرتان در کنار شماست،اما عشق و علاقه ی خود را پنهان میکند و حالت نگرانی و عصبانیت بر چهره اش هویداست.در این هنگام شما میخواهید با او صحبت کنید تا علت نگرانی اش را جویا شوید اما او از صحبت با شما دوری میکند و خواهان میل جنسی است.

در این زمان شما گمان میکنید که او شما را دوست ندارد و عمل جنسی او بهانه ای برای رهایی از تنش های اوست.

 

در اینجا لازم است بگویم که بیشتر آقایان برای رهایی از عوامل ناراحت کننده به روابط جنسی روی می آورند و گمان میکنند این عمل تنها عامل برای رهایی از این عوامل ناراحت کننده است.

 

آقایان به دلیل آموزش های غلط در دوران کودکی،از بروز احساساتی مانند آسیب پذیری به ترس،ناتوانی و درماندگی می هراسند و از بیان این احساسات خودداری میکنند بنابراین با تمایل به رابطه ی جنسی،خود را تخلیه میکنند.

لینک به دیدگاه

آقایان انرژی جنسی شان را به عنوان یک عامل بیرونی مطمئن برای خالی کردن احساسات بد و سرکوب کننده شان به کار میبرند.

 

 

 

 

این احساس مردان برای زنان قابل درک نیست.چرا که آنان به گونه ای متفاوت از میل جنسی استفاده میکنند.آقایان اگر از نظر عاطفی امنیت نداشته بشند،به راحتی تمایلات جنسی شان را تجربه نمیکنند و خانمها باید بدانند که آقایان از نیروی جنسی خود به عنوان زبانی برای بیان احساسات مخفی استفاده میکنند.

 

این روش آقایان باعث بروز مشکلاتی میشود که در اینجا به آن اشاره میکنیم:

 

1.همسرتان انجام عمل جنسی را به عنوان راهی برای خالی کردن احساسات خود میداند در صورتی که تنش احساسی و عصبی او از درون حل و فصل نمیشود.

2.شما ممکن است از همسرتان به دلیل اینکه از جسمتان به عنوان وسیله ای برای تخلیه ی نگرانی ها و درماندگی هایش استفاده میکند عصبانی شده و نفرت داشته باشید.

لینک به دیدگاه

چگونه گری برای بیان دردها و نگرانی های شغلی اش از روابط جنسی استفاده میکند؟

 

 

 

 

روزی گری مدیر یک شرکت ساختمانی با همسرش فرن به دلیل عدم تفاهم در روابط جنسی برای مشاوره نزد من آمدند.

 

فرن گفت:فکر میکنم گری به دلیل تخلیه ی نگرانی های درونی اش به سراغ من می آید و در این هنگام با خشونت و عصبانیت به من نزدیک شده و به ارضا شدن من توجهی ندارد.من مطمئنم که خودش زیاد از این روابط خوشش نمی آید چرا که این حالت هیچ یک از ما را ارضا نمیکند.

از گری پرسیدم:آخرین باری که این گونه رفتار کرده ای کی بوده است؟

او پاسخ داد:گمان میکنم هفته ی پیش بود.

از او خواستم تمام اتفاقاتی را که آن روز برایش افتاده بود برایم تعریف کند.

او گفته:صبح همان روز ملاقاتی با مدیر عملیاتی پروزه داشتم چرا که مدتی بود از او گزارش های خوبی دریافت نمیکردم.این کار او مرا خیلی ناراحت کرده بود و باعث شد روز خوبی را شروع نکنم.بعد از ظهر همان روز متوجه شدم زمان تحویل یکی از پروژه هایم تمام شده است و این خبر اصلا خوشایند نبود زیرا حدود دو ماه برای آن تلاش کرده بودم.

 

به او گفتم:حالا فرض کن با همسرت در اتاق خواب هستی.اکنون تمام احساساتی را که آن شب داشتی برایم بیان کن.

گری گفت:خیلی عصبانی بودم و احساس شکست میکردم.دلم میخواست به جای خلوتی بروم جایی که هیچ گونه مسئولیتی در آن داشته باشم.

به او گفتم:آیا در آن لحظه دوست داشتی با همسرت همبستر شوی؟آیا از قبل برای این رابطه تحریک شده بودی؟یا حتی فکر میکردی تنها چیزی که باعث از بین رفتن نگرانی هایت میشود رابطه ی جنسی است؟

گری گفت:فقط میخواستم به فرن نزدیک شوم تا بدانم او هنوز مرا دوست دارد و هنوز مرا مورد حمایت خود قرار میدهد یا نه.

به او گفتم:اگر فرن فقط تو را در آغوش میگرفت باز هم همین حس را داشتی؟

گری گفت:فکر میکنم حس بهتری پیدا میکردم و شاید حالم بهتر میشد.

 

 

گاهی اوقات تنها دلیل آقایان برای نزدیکی با خانمها تضمین اطمینان خاطر مجدد باشد و به جای اینکه با گفت و گو و صحبت این موضوع را با همسرشان در میان بگذارند از رابطه ی جنسی استفاده میکنند.

 

 

نتیجه میگیریم که گری تنها میخواستم از طریق رابطه ی جنسی بفهمد که آیا همسرش هنوز او را دوست دارد یا نه.

فرن با شنیدن این سخن از طرف گری،گفت:عزیزم نمیدانستم آن روز ناراحت بودی و اگر میدانستم از موضوعی دلخوری حتما به تو کمک میکردم.

گری و فرن توافق کردند که توصیه های زیر را در زندگی خود به کار گیرند.

 

مدتی بعد فرن این گونه گفت که:اوضاع خیلی بهتر شده است طوری که هرگاه گری از چیزی ناراحت است قبل از رابطه ی جنسی کنار هم قرار می گیریم و برای دسترسی به آرامش با هم صحبت میکنیم و این کار باعث میشود کمی از ناراحتی هایش کاهش یابد.اولین زمانی که میخواست با هم همبستر شویم احساس میکردم تمام وجودش در اختیار من نیست.من تمامی مواردی که به اتفاق هم یاد گرفته بودیم برایش بیان میکردم و او در همان حال مرا در آغوش میگرفت و میبوسید.در ابتدا این کار برایش کمی مشکل بود اما زمانی که احساساتش را با من در میان میگذاشت احساس راحتی میکرد و من هم بیشتر از قبل به او محبت میکردم و این کار باعث میشد که با میل و رغبت با هم همبستر شویم و از سر عشق ورزی رابطه داشته باشیم نه از روی تخلیه ی جنسی و تنش کاری.

لینک به دیدگاه

راه حل:

درباره ی این روش با همسرتان گفت و گو نمایید،نه در رختخواب،بکه از او بخواهید این فصل را بخواند و سپس نظرش را بپرسید.

 

 

 

 

1.هیچ گاه به همسرتان نگویید که:فهمیدم از موضوعی ناراحت بودی و میخواستی با همبستری مقداری از تنش عصبی خود را خالی کنی،بلکه به او بگویید:دوست دارم رابطه ی جنسی ما بهتر از قبل باشد بنابراین به توصیه های این کتاب توجه کنیم تا نتیجه ی بهتری بگیریم.

 

2.هرگاه از نزدیکی همسرتان به خود از نظر جنسی احتمال دادید که به دلیل مخفی نگه داشتن احساسات و یا انکار موضوعی است مکان مناسبی را تهیه کرده تا بتواند احساساتش را با شما در میان بگذارد.

تصور کنید همسرتان میل جنس دارد و شما گمان میکنید که او به دنبال تخلیه ی درون است در حالی که عامل دیگری او را می رنجاند.

 

به او نگویید:به من نزدیک نشو،میدانم تو از چیز دیگری ناراحتی و تا زمانی که به من نگویی چه شده است اجازه ی همبستری با من را ندارید.بلکه به او بگویید:عزیزم خیلی دوست دارم قبل از همبستری کنار هم دراز بکشیم و یکدیگر را در آغوش بگیریم تا احساس نزدیکی کنیم.

 

بعد از آن بکوشید احساساتی را که احتمال میدهید همسرتان میتواند تجربه کند را به صورت فراخواندن او برای بیان احساسات و علاقه اش پیش بکشید و بگویید:

 

1.عزیزم هفته ی سختی را پشت سر گذاشته ای مگه نه؟باید به تو بگویم از اینکه کنارت هستم و تو را به عنوان همسر انتخاب کرده ام احساس غرور و سربلندی میکنم و مطمئنم با اینکه پروژه ی سختی را قبول کردی در آن موفق میشوی.

 

2.عزیزدلم فکر کنم از زمانی که با مادرت صحبت کرده ای کمی ناراحت شده ای.نه؟

 

3.میدانم از اینکه پدرت شنوایی اش را از دست میدهد ناراحتی.

 

4.عزیزم میدانم که هزینه های سرسام آور این ماه خسته ات کرده اما قول میدهم بهت کمک کنم.

 

بنابراین شما میتوانید احساس امنیت را برای همسرتان از جانب خود ایجاد نمایید.

 

شما میتوانید با روش های زیر نقطه ی امنی را برای همسرتان ایجاد کنید:

 

*هرگز همسرتان را آدم ضعیف و بدون عزت نفسی خطاب نکنید و طوری با او رفتار نکنید که خودش را به دلیل ضعفش محکوم کند.

*مانند بسیاری از خانمهایی که برای مشاوره ی این مشکل پیش من آمده اند باید بگویم درک این راز مردان باعث ایجاد روابط جنسی مطلوب تر و ارضا کننده تر میشود.

 

 

زمانی که محیط امنی را برای بیان احساسات آماده میکنید باید صمیمیت و محبت را در خودتان افزایش دهید چرا که روابط جنسی در این حالت بسیار پر حرارت و رضا کننده است.

لینک به دیدگاه

راز شماره ی دو:

مردان زمانی که آنان را از ایجاد تماس جنسی پس میزنید،از لحاظ عاطفی احساس طرد شدگی میکنند.

 

 

 

 

تصور کنید شوهرتان شما در آغوش کشیده و میبوسد و شما در میابید که نیاز به تماس جنسی دارد اما نمیخواهید انجامش دهید.در این هنگام چه میکنید؟

 

*میتوانید ناراحتی خود را با بی علاقگی نشان دهید تا بفهمد حوصله اش را ندارید.

*میتوانید خستگی خود را بیان کرده و طوری واکنش نشان دهید که او صرف نظر کند.

*میتوانید به او بگویید:عزیزم اصلا حوصله ندارم و خیلی خسته ام.

*میتوانید با بی میلی به عشق بازی او تن داده در حالی که در رختخواب مثل یک انسان مرده دراز کشیده اید و ذهنتان جای دیگری مشغول است.به طور مثال به برنامه ریزی فردا فکر میکنید و یا آنکه کدام یک از لباسهایتان را به خشکشویی ببرید.

 

تمایل و رابطه ی جنسی یکی از اصلی ترین و مهم ترین راههای عشق ورزی و علاقه ی مردان است و آنان در هنگام عشق ورزی احساس میکنند چیزی را از وجود خودشان به شما میبخشند و خواهان نزدیکی به همسرشان از نظر روحی و جسمی اند.

در واقع نزدیکی همسرتان به شما به معنای تقاضای تماس جنسی نیست بلکه با این کار قصد دارد به شما بفهماند که او را در آغوش بگیرید و دوستش بدارید.

 

شاید همسرتان از این گونه عوامل درونی آگاه نباشد اما اگر باور ندارید یک بار او را از تماس جنسی با خود محروم کنید و عکس العمل او را ببینید چرا که واکنش او طوری است که شما موجودیت و شخصیت او را زیر پا گذاشته اید.

زمانی که با آقایان گفت و گو کردم بیشتر آنان از این موضوع شکایت داشتند که وقتی همسرشان از همبستری با آنان امتناع میکنند در وجودشان احساس حقارت میکنند گویی که او از گفته ی شما که الآن خسته ام و حوصله ندارم این طور میپندارد که تو را دوست ندارم.

 

احتمال دارد گاهی اوقات همسرتان نتواند حس طرد شدی از جانب شما را درک کند اما او ممکن است با طرد هر گونه مسائل جنسی از طرف شما به دنبال روابط جنسی نامشروع برود تا از شما انتقام بگیرد.

 

آقایان عاشق خانمهایی اند که بدون هیچ واهمه و با صراحت بگویند که آنان هم از روابط جنسی لذت میبرند.

 

بیشتر خانمها از اینکه شروع کننده ی روابط جنسی باشند میهراسند اما آگاه باشید وقتی برای تمایلات جنسی با شوهرتان راحتید شوهرتان احساس امنیت میکند و به شما نشان میدهد که چقدر دوستتان دارد و بدانید که آقایان از شنیدن کلمه ی نه یا طرد شدن بیزارند و اگر آقایان همیشه شروع کننده روابط جنسی باشند به عشقتان آسیب میرسد.

اگر گاهی شروع کننده ی روابط شما باشید،همسرتان جذب شده و تشکر و قدردانی میکند.

 

 

راه حل:

 

همیشه بکوشید تمایلات جنسی همسرتان را دفع نکنید البته منظورم این نیست که همیشه به آن جواب مثبت بدهید بلکه مقصودم این است که اصلی ترین ناحیه ی آسیب پذیری آقایان دفع رابطه ی جنسی است بنابراین به طرزی خاص از آن پذیرایی کنید.

 

به همسرتان نگویید:الآن خسته ام و بهتره همدیگر را در آغوش بگیریم و کنار هم بخوابیم تا ببینیم احساس بعدی ما چگونه است و آیا میتوانیم ادامه دهید یا خیر.

بلکه به او بگویید:عزیزم تو را دوست دارم اما اگر نظرم برایت مهم است زمان دیگری را برای همبستری انتخاب کنیم چرا که امروز خیلی خسته ام و مطمئنم نمیتوانم ارضایت کنم.

 

دانستن این نکته ضروری است که هرگاه همسرتان به شما پیشنهاد همبستری میدهد و شما حوصله ی چندانی ندارید برای جلوگیری از احساس آسیب پذیری همسرتان به او محبت کنید و با گفتن جملات عاشقانه او را ارضا نمایید.

 

زمانی که حوصله ی ارتباط جنسی را ندارید اگر خواستید به رابطه ی جنسی نه بگویید اما به دوست داشتن و عشق ورزی به همسرتان نه نگویید.

لینک به دیدگاه

راز شماره ی سه:

تصور غلط از تحریک شدن آقایان

 

 

 

 

تحریک مرد به این معنا نیست که میخواهد با شما همبستر شود و یا حتی از لحاظ جنسی تحریک شده است.

بنده این موضوع را خطای حسی از نعوظ مرد انتخاب کرده ام چرا که اسراری در این رابطه وجود دارد که بسیاری از خانمها آن را درک نمیکنند.

 

زنان گمان میکنند که تحریک مرد به این معناست که آنان آماده ی اعمال جنسی اند.

البته گاهی اوقات این تصور درست است اما همیشه این طور نیست.

 

 

 

تحریک مرد از طریق افزایش جریان خون اتفاق می افتد و دلایل آن ممکن است بعضی از عوامل غیر جنسی باشد:

 

1.مثانه ی پر قبل از بیدار شدن از خواب صبحگاهی سبب افزایش خون در آلت مرد میشود.

 

2.پوشیدن لباس های تنگ و جذب و یا نشستن در جای سخت نیز سبب ایجاد این حالت میشود زیرا آلت مردانه از اعصاب حسی و لامسه ای تشکیل شده که فشار در این ناحیه باعث افزایش جریان خون و در نتیجه تحریک مرد میشود.

 

3.اضطراب و تنش های عصبی باعث تحریک مرد میشود.زمانی که همسرتان عصبی است با انقباض رگ های خونی در آلتش،فشار خون افزایش یافته و باعث تحریک آن ناحیه میشود.

لینک به دیدگاه

چگونه تصور غلط از تحریک مردان،سبب بروز مشکلاتی در روابط زناشویی میشود؟

 

 

 

 

*تصور میکنید او از لحاظ جنسی تحریک شده و احساس میکنید در ارضای او مسئولید.

گاهی این تصورات ممکن است سبب ایجاد سوءتفاهماتی بین شما و همسرتان شود.

یکی از مراجعینم میگفت:همسرم با پوشیدن شلوار جین تنگ و رانندگی در یک مسافت طولانی دچار چنین مشکلاتی میشود و وقتی مرا میبیند مرا در آغوش گرفته و میبوسد و من نیز گمان میکم او به همبستری نیاز دارد و با اینکه گاهی حوصله ندارم تن به این کار میدهم و او بعد از عمل زناشویی میگوید:عزیزم از اینکه غافلگیرم کردی ممنونم چرا که من انتظار همبستری با تو را نداشتم.

 

*تصور کنید چیز دیگری سبب تحریک همسرتان شده است و شاید به این دلیل از او ناراحت شوید.

فرض کنید او با دوست شما تلفنی صحبت کرده است و بعد از اتمام سخنانش در میابید او تحریک شده است.آیا فکر میکنید دوستتان او را تحریک کرده است؟نه اصلا این طور نیست.چرا که به دلیل عدم آگاهی از خطای حسی تحریک مرد به اشتباه گمان میکنید که کسی غیر از شما او را تحریک کرده است و او نیاز به رابطه ی جنسی دارد.

 

 

راه حل:

 

1.در این گونه مواقع از همسرتان به طور صریح بپرسید:

فرض کنید همسرتان صبح از خواب بیدار میشود و تحریک شده است و اطمینان ندارید که آیا او به همبستری نیاز دارد یا خیر.بنابراین شما دو راه بیشتر ندارید:

انتخاب اول:از او بپرسید که آیا تحریک شده است و نیاز به همبستری دارد یا نه؟

انتخاب دوم:همبستری با او.در اینجا حتی اگر اشتباه کرده باشید اما همسرتان اصلا ناراحت نخواهد شد.

 

بنابراین با او همبستر شوید چرا که مردان به گونه ای اند که با نوازش و بوسیدن تمایل به میل جنسی پیدا میکنند.پس اگر تحریک او قبل از عمل جنسی نبوده باشد با ناز و نوازشها و محبت و عشق ورزی شما خیلی زود به تحریک جنسی روی می آورد.

 

2.میتوانید در مورد این موضوع با همسرتان صحبت کنید چرا که شوهرتان بهتر از هر کس دیگری از بدن خود آگاهی دارد.بنابراین هرگاه او را تحریک شده دیدید او نیاز به همبستری دارد.مطمئن باشید در این گونه موارد شما به دستاوردهای جدید درباره ی همسرتان میرسید.

لینک به دیدگاه

راز شماره ی چهار:

هرچه بیشتر با همسرتان همبستر شوید او نیز بیشتر به شما عشق ورزی میکند.

 

 

 

 

گاهی اوقات شما احساس میکنید که همسرتان به نوازش های قبل از همبستری تمایل ندارد و لذتی از آن نمیبرد بلکه دوست دارد هرچه زودتر با شما نزدیکی کند و تصور میکنید تمامی حرکاتش از روی عشق و محبت است.

*ای کاش همسرم در روابط جنسی اش با من با محبت تر رفتار میکرد و با آن که میدانم دوستم دارد اما در همبستری با من عجله دارد چرا که من دوست دارم روابط جنسی مان طولانی تر باشد و با پیش نوازی بیشتری با من همبستر شود ولی او دوست دارد زود معاقشه را تمام نماید.

 

در واقع تفاوت زیادی بین عشق ورزی و همبستری وجود دارد چرا که لذت انجام همبستری به همسرتان برمیگردد در حالی که همبستری همراه با احساس و عاطفه بیشتر به مبنای عشق ورزی به هر دوی شما برمیگردد.

گاهی شما با همسرتان روابط جنسی بدون پیش نوازی داشته اید و گاهی نیز پیش نوازی داشته و همبستری نکرده اید و گاهی نیز هر دو مورد را با هم دارید که این بهترین عامل ارضا کننده برای زن و شوهر محسوب میشود.

 

بنده در طول مشاوره ی خود با زنان و مردان بسیاری در این باره صحبت کرده ام و دریافته ام که زنان به عشق ورزی و پیش نوازی و مردان هم به عمل جنسی علاقه دارند.

 

 

 

مواردی که خانمها در رابطه با شوهرشان دوست دارند:

 

*در آغوش کشیدن

*بوسیدن و نوازش

*رد و بدل کردن صحبتهای عاشقانه و با احساس

*پیش نوازی آرام

 

 

مواردی که مردان در رابطه با همسرشان دوست دارند:

 

*رمانتیک بودن

*خودجوشی و خودانگیختگی

*شور و حرارت فیزیکی و جسمی

*بازیگوشی و عمل جنسی همراه با شهوت و اوج لذت

 

 

تجربه نشان میدهد که مردان بیشتر به موفقیت و زنان به صمیمت گرایش دارند و در روابط جنسی هم میتوان نتیجه گرفت که آقایان بدون اینکه عشقبازی کنند تمایل به عمل جنسی دارند و خانمها خواهان عشق ورزی اند تا اینکه عمل جنسی انجام دهند.

البته منظور این نیست که خانمها از عمل جنسی بیزارند همان طور که آقایان کاملا از عشقبازی بدشان نمی آید اما این تمایز در شما و آنان دیده میشود.

 

بیشتر آقایان برای رسیدن به عمل جنسی و همبستری عشقبازی را نصفه کاره رها میکنند چرا که بیشتر به عمل جنسی تمایل دارند اما از بازگو کردن خواسته ی خود به طور مستقیم هراس دارند تا شما آنان را پس نزنید.

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.


×
×
  • اضافه کردن...