رفتن به مطلب

محتوای اموزشی


spow

ارسال های توصیه شده

مقدمه ای بر محتوا

 

مقدمه

انسان اجتماعي همواره نسبت به انتقال مفاهيم در كوتاه‌ترين زمان و به سهل‌ترين طريق، تمايل داشته گاهي از واقعيات ملموس و عيني، مفاهيم ذهني بسازد و زماني از مفاهيم ذهني، واقعيات عيني ساخته و به امور و اشياء مفهوم ‌دهد. يكي از مفاهيم عمده در ادبيات آموزشي، تدوين محتواي آموزشي مي‌باشد كه حاوي موضوعات اساسي چون هدف‌هاي نهايي و كلي با توجه به فلسفه آموزش، اهداف و راهبردهاي لازم براي رفع نيازها مي‌باشد.

محتواي آموزشي فرايندي است مستمر كه به صورت مجموعه‌اي، مفاهيم متشكل و كلي و مجموعه نيازهاي‌، آموزشي را براساس تدبيري راهبردي و موضوعي هدايت مي‌كند و شامل كليه نيازهاي آموزشي جامعه اعم از نيازهاي فردي و اجتماعي و همچنين اولويت‌ها و مقاصد و اهداف براساس سياست‌ها و خط مشي‌هاي مورد نظر، اطلاعات و دانش مطابق با نيازها، وسايل و ابزارهاي لازم براي تحقق اهداف مي‌باشد. درواقع از طريق مجموعه فعاليت‌هاي هدف‌دار و مبتني بر نياز و متكي بر روش‌هاي مناسب است كه مي‌توان به نظريات و اهداف مشخص شده در برنامه آموزش طي فرايند برنامه‌ريزي آموزشي جامعه عمل پوشاند اين مجموعه فعاليت‌هاي هدف‌دار و نظام‌مند و روش مدار خود طي يك فرايند منطقي و منظم علمي، چارچوب محتواي آموزشي را در سطح برنامه‌هاي خُرد و كلان آموزشي طرح‌ريزي مي‌كند و چگونگي سازمان‌بندي محتوا را براي تحقق اهداف مشخص مي‌كند.

در تدوين محتواي آموزشي، مرور نظريه‌هاي برنامه‌ريزي آموزشي به ويژه نظريه‌هاي جديدتر و كاراتر، راهكارها و شيوه‌هاي اعمال نظريه‌ها در محيط‌هاي واقعي آموزش (مدارس و...)، عوامل تشكيل دهنده محتوا، بحث تعادل روش و محتوا در برنامه‌هاي آموزشي، راهنماي تهيه و تدوين و تاليف محتواي آموزشي در هر سطح از طريق تهيه كتاب‌هاي درسي و آموزشي، نقش روش‌هاي ياددهي، يادگيري در تحقق اهداف برنامه‌ها و به ويژه جايگاه و تاثير ارزش‌ها در همان راستا، زمينه‌هاي مهم و عمده در آموزش مي‌باشد كه بايد به صورت بحث وتبادل نظر و نقد و بررسي، پيشنهادهاي مفيد و موثر فرهيختگان، كارشناسان موردتوجه قرار گيرد.

تدوين محتوا:

محتوا، اصول و مفاهيمي است كه به اشخاص و مخاطبين ارائه مي‌شود تا ورود آنان را به فعاليت‌هاي آموزشي، ميسر و رسيدن آنان را به هدف‌هاي اجرايي امكان‌پذير سازد.

محتوي آموزشي بر اساس هدف‌هاي آموزشي معين، تهيه و تنظيم مي‌شود و مطالب و فعاليت‌هاي پيشنهادي دقيقا با هدف‌هاي كلي، جزئي ورفتاري مطابق و همسو بوده تا تحقق آن را امكان پذير سازد، به عبارتي ديگر، رفتارهايي كه در هدف‌هاي اجرايي ذكر مي‌شوند، بايد راهنماي گزينش محتواي آموزشي قرار گيرند.يكي از اصول مهمي كه بايد در طراحي آموزشي مورد توجه قرار گيرد، تهيه و تنظيم محتواي آموزشي است، زيرا هنگام طراحي آموزشي بايد درباره مطالب مشخصي كه در برنامه گنجانده خواهد شد تصميم گرفته شود، به طور كل در اين زمينه همواره دو سوال مطرح مي‌شود:

الف) چه اصولي در اين محتواي آموزشي و تصميم‌گيري بايد رعايت شود؟

ب) تهيه و تنظيم محتوا چگونه بايد انجام گيرد؟به طور كلي، اصول و ضوابطي كه در تهيه و تنظيم محتوا و متون آموزشي بايد در نظر گرفته شود عبارتند از:

1- ميزان علاقه، رغبت و توانايي افراد: محتواي آموزشي بايد با گروه سني، قوه درك، علايق و رغبت افراد مطابقت داشته باشد تا براي همه آنها با قابليت‌هاي متفاوت، فرصت‌هاي مناسبي براي رسيدن به هدف‌هاي آموزشي فراهم كند.

2- مفاهيم، اصول و قوانين هر علم: مفاهيم موجود، در محتواي آموزشي را بايد در خزانه علوم مختلف جستجو كرد. خزانه هر علم به مجموعه اطلاعات، ميراث علمي و مجموعه دانش اندوخته شده و سازمان يافته هر علم اطلاق مي‌شود.

3- ساخت علوم مختلف: منظور از ساخت هر علم شيوه‌اي است كه دانش اندوخته شده در آن علم يا رشته، بر اساس آن سازمان يافته است. هر علم ساخت ويژه خود را دارد و مجموعه مفاهيم اساسي خاصي را براي توصيف پديده‌هاي موجود، در چارچوب خود مي‌طلبد و روش‌ها و قواعد اساسي ويژه خود را دارد، يعني براي پي بردن به صحت و سقم يافته‌هاي موجود در هر علم بايد از روش و ضوابط خاصي استفاده نمود، در انتخاب و تنظيم محتواي آموزشي، همه اين ويژگي‌ها بايد مورد توجه قرار گيرند.

4- توالي مطالب: مطالب محتوا و متون آموزشي بايد در يك خط سير مشخص و به صورت منطقي و با توجه به ساخت ويژه آن رشته و علوم تهيه و تنظيم شود. زيرا ساخت هر رشته از دانش، بر اساس يك سلسله مراتب شكل گرفته است.

ترتيب و توالي منطقي مفاهيم به گونه‌اي است كه مي‌توان آن را در يك هرم قرار داد، به طوري كه مفاهيم كلي و عمومي‌تر در قاعده و طبقات پايين هرم و مفاهيم اختصاصي‌تر و فرعي‌تر در طبقات بالايي آن جاي داشته باشد.

5- تازگي موضوع: محتواي آموزشي، چه از لحاظ مباحث و شيوه‌ها و چه از لحاظ مثال‌ها و ارقام و آمار، بايد جديد و متحول و متناسب با شرايط و نيازهاي روز باشد و مآخذ آن جديد و از اعتبار علمي كافي برخوردار باشد.

6- ميراث فرهنگي: محتواي آموزشي بايد مطالب مربوط به ميراث فرهنگي جامعه را در برداشته باشد زيرا هدف‌هاي آموزشي، هميشه بر اساس ارزش و فرهنگ حاكم بر جامعه تنظيم مي‌شوند و چنانچه مفاهيم فرهنگي در محتوا كه وسيله رسيدن به هدف‌هاي آموزشي هستند منظور نشود نمي‌توان انتقال و تثبيت ارزش‌هاي فرهنگي را از برنامه آموزشي انتظار داشت. (لطفي‌پور، 1361)

7- پرورش مفاهيم اساسي و روش‌ها: مفاهيم موجود در محتواي آموزشي بايد بر اساس تحليل مفاهيم اساسي و شناخت روش‌هاي درست، بر پروراندن و رشد انديشه تاكيد داشته باشد، نه انتقال انبوه واقعيت‌هاي علمي، محتواي واقعيت‌هاي علمي بايد طوري انتخاب و تنظيم شود كه هم برانگيزاننده باشد و هم افراد رابه مفاهيم كلي و اساسي برساند. بررسي جداگانه واقعيت‌هاي علمي در محتوا، به پرورش فكر سازنده و يا ايجاد يك مفهوم قابل تعميم نمي‌انجامد.

8- ارتباط با مسائل روز: محتواي آموزشي بايدحتي‌الامكان مرتبط با زندگي روزمره و محيط اجتماعي ‌باشد مطالب نبايد خشك و بي‌ارتباط با زندگي انسان و مصاديق روز مطرح شود در واقع ربط علم با زندگي انسان، يكي از هدف‌هاي مهم فعاليت‌هاي آموزشي است، بنابراين هنگام تهيه و تنظيم محتوا و متون، بايد اولويت‌را به موضوعات و مسائلي داد كه براي جامعه حائز اهميت است.

9- انطباق با زمان آموزش: تهيه و تنظيم محتوا بايد برمبناي پيش‌بيني مدت زماني ‌باشد كه براي آموزش نياز است و چنان چه محتواي تنظيم شده براساس زمان تخصيص يافته تهيه و تنظيم نشود، هرگز نمي‌توان در فرايند آموزش، فعاليت مطلوب آموزشي و تحقق هدف‌ها را انتظار داشت.

 

چارچوب محتوا:چارچوب تدوين محتوا چند مفهوم اساسي را دربرمي‌گيرد:

 

1- پيام‌ها (چه پيام‌هايي بايد در غالب محتواي آموزشي به پيام‌گير منتقل شود) 2- متن محتوا 3= هدف 4- نتايج

در واقع اين چارچوب داراي سه كاركرد است: تجويزي، تحليلي و روش شناختي. تجويزي بودن بدين معنا است كه تدوين متن آموزشي ومفهوم‌سازي بايد براي هر قشر و هر وضعيت معيني باشد. تحليلي بودن آن بدين معنا است كه بررسي نتايج محتواي آموزشي امكانپذير باشد و روش شناختي بودن آن بدين معنا است كه رشد و پيشرفت نظامند روش‌هاي تدوين محتوا امكان‌پذير باشد.

 

لینک به دیدگاه

مفهوم‌سازي

 

هر محتواي آموزشي حاوي پيام خاصي براي افراد جامعه مي‌باشد و از طريق محتوا، يافته‌ها و پيام‌ها به افراد جامعه منتقل مي‌شود. در تدوين محتوا، مفهوم‌سازي نقش ويژه‌اي را ايفا مي‌نمايد و در فرايند مفهوم‌سازي با ارائه تعاريف صورت مي‌پذيرد به بيان ديگر در هر محتوايي ارائه تعاريف براي مفاهم تازه يا كليدي، كاري مستمر مي‌باشد.

تعاريف مفهومي : تعاريف مفهومي عبارات يا كلامي هستند كه واژه يا اصطلاحي گنگ و وسيع را تشريح مي‌نمايد. تعاريف مفهومي بايد دو صفت داشته باشند:الف) مفهوم بايد با كلمات ديگري به جز خود آن مفهوم تعريف شود. به عنوان مثال نمي‌توان گفت انحراف اجتماعي عبارت است از عمل افراد منحرف بلكه بايد از كلماتي ديگر در راه روشن نمودن اين مفهوم سود جست. ب) تعريف مثبت بر تعريف منفي رجحان دارد. مثلا تعريف هوش به اين صورت كه پديده‌اي است فاقد شكل، رنگ، وزن و... كمك چنداني در درك آن نخواهد داشت زيرا بسياري از پديده‌ها چنين صفاتي دارند.

تعاريف عملكردي : در هر محتوايي، بايستي مفاهيم با شاخص‌ها يا معرف‌هايي مشخص شوند. با ارائه تعاريف عملكردي، يعني دادن شاخص‌هاي دقيق، قابل مشاهده و سنجش‌پذير براي مفاهيم كليدي، در هر متني فرآورده‌هاي تازه مفهومي و پيام‌هاي جديدي به دست خواهد آمد. بنابراين با تعريف دقيق هر مفهومي، شاخص‌هاي شناخت آن نيز مشخص مي‌شود. مثلا اگر تدوين محتوا در رابطه با هوش كودكان صورت بگيرد بايد مشخص شود چه كسي باهوش است و در اين متون با چه معرف‌هايي شناخته مي‌شود به عنوان مثال گفته مي‌شود كودكاني كه در سن 6 ماهگي پدر را مي‌شناسند هوشمند به حساب مي‌آيند. در واقع هر محتوايي زبان خاص خود را دارا است و با زباني ويژه پيام خاص خود را منتقل مي‌سازد. در نهايت مي‌توان گفت هر تعريفي به همان نسبت عملكردي است كه:1- از جانب تدوين‌گر محتوا به دقت تعريف شده باشد.2- مفيد و موثر باشد.4- ابعاد علمي و منطقي داشته باشد4- در تمامي فرآيند همان تعريف حفظ گردد.

تعاريف تحليلي : واژگان و مفاهيم آموزشي در بين همه مردم داراي يك معني نيستند، لغات در بين گروه‌هاي گوناگون معاني مختلفي را به ذهن متبادر مي‌كنند، پس از نكات بسيار مهم در تدوين محتوا و متون آموزشي اين اصل مي‌باشد كه معاني و كلمات براي مخاطبين يكسان باشد يعني همه در برابر انگيزه يا انگيزه‌هايي واحد قرار گيرند و مفاهيم آموزشي از همگني لازم برخوردار باشد يعني كلمات در محتوا براي همگان از هر قشر و طبقه يك معني را بر ذهن متبادر سازد.تعاريف تحليلي، بر نسبيت معاني و در حدي معني‌شناسي تفاوتي تكيه دارند، بنابراين در تدوين محتويات آموزشي بايد به طور دقيق بر تعاريف تحليلي، يعني آن مفاهيم و معاني كه از كلمات در جريان آموزش به ذهن مخاطبين رسوخ مي‌كند آگاهي كامل داشت.

لینک به دیدگاه

اصول محتواسازي:در هر محتواي آموزشي اهداف و اصول خاصي نهفته است، بنابراين اصول مزبور بايد در متن انعكاس يابد چند ويژگي و اصل اساسي را بايد در مورد اهداف محتوايي در نظر داشت:

1- صراحت: اهداف آموزشي بايد به طور مشخص، روشن و صريح عنوان گردند.2- عدم تناقض: هدف‌ها بايد با يكديگر سازگار باشند و در كل نيز مجموعه‌اي منظم و بهم پيوسته فراهم آورند 3- منظم بودن: محتوا و متن تدوين شده بايد از انسجام و نظم برخوردار باشد چرا كه محتوا به فني اطلاق مي‌شود كه در راه استنتاج منظم و عيني ويژگي‌هاي خاص يك متن بكار مي‌آيد.

«موريس دو ورژه» مي‌نويسد: تدوين محتوا مقوله‌بندي همه اجزاي يك متن در جعبه‌هاي مختلف است، بدين ترتيب مقدار اجزا عناصري كه در هر جعبه مرتب شده‌اند متن را مشخص مي‌كنند. منظور از جعبه‌ها در اين تعريف، مقوله‌هاست كه از آغاز كار، صورتي عملياتي مي‌يابند. يعني به دقت و وضوح كامل تعريف مي‌شوند و مي‌توانند متني چند هزار صفحه‌اي را در يك جدول ارائه دهند به طوري كه خواننده و مخاطب با پيام‌هاي اساسي متن و اثر آشنا شود. چنان چه تدوين محتوا در راه شناخت محتواي پيام صورت بگيرد، چرائي ارائه پيام كه محور اصلي محتوا مي‌باشد به دست خواهد آمد.

 

ويژگي‌هاي متن آموزشي

 

1- جامع بودن محتوا: منظور از جامع بودن محتوا اين است كه متن بايد تمام هدف‌هاي آموزشي را در برداشته و به عبارتي ديگر، محتواي آموزش تنظيم شده بايد تمام مفاهيم و اصولي را كه هدف مي‌باشد در خود بگنجاند.

2- سازماندهي منطقي محتوا: محتوا بايد از يك سازماندهي منطقي برخوردار باشد «اسكينر» معتقد است كه وقتي مواد و محتواي آموزشي خوب سازماندهي شوند، انتقال و يادگيري آسان‌تر مي‌شود، زيرا سازماندهي قدرت درك مفاهيم را افزايش مي‌دهد. محتوياتي كه با روش منظم و منطقي سازماندهي شوند، مفهوم كاملي را در ذهن مخاطب به وجود مي‌آورند و شخص احساس مي‌كند كه متن آموزشي، در مجموعه به سوي يك هدف مشخص پيش‌مي‌رود.

به عقيده «گوير» تدوين‌‌گر مي‌تواند متون اصلي خود را با يكي از روش‌هاي زير سازماندهي كند:الف)- رابطه جزء با كل: در سازماندهي اگر تدوين‌گر ايده‌ كلي را به مفاهيم جزئي تقسيم كند و ارتباط آنها را با هم مشخص نمايد، دنبال كردن منظم محتوا ودرك مفاهيم مورد نظر آسانتر خواهد بود، مثلا اگر مخاطب (فراگير) رابطه مفاهيم جزء با كل را درك كند فهم مفاهيم اصلي و مفاهيم زير شاخه آن بهتر صورت خواهد گرفت. اين نوع سازماندهي «طبقه‌بندي سلسله مراتبي» نيز ناميده مي‌شود. چنان چه در ارائه محتوا، مفاهيم مختلف به گونه‌اي باشد كه ارتباط سلسله مراتبي نداشته باشند، تدوين‌گر به ناچار بايد از يك عنوان اصلي وارد عنوان اصلي ديگر شود. پس در تدوين متون بايد كاملا دقت شود كه ابتدا همه عناوين اصلي بيان و سپس با تاكيد بر ضرورت و اهداف آموزشي مطالب جمع‌بندي شود. ب)- همبستگي تسلسلي: اين نوع سازماندهي در واقع يك نوع سازماندهي بر اساس توالي زماني، علت و معلولي يا توالي موضوع است. در اينجا مبنايي براي تنظيم گروهي از مفاهيم و مطالب قرار مي‌گيرد. كسي كه مبنا را بفهمد يادآوري توالي برايش آسان خواهد بود. ج)- ‌ايجاد رابطه ميان محتواي آموزشي و هدف: منظور از ايجاد رابطه ميان محتوا و هدف، مشخص و برجسته كردن مفهوم اصلي و دوري جستن از مطالب و مفاهيمي است كه با مطلب و محتواي اصلي، سنخيتي ندارد. در اين نوع سازماندهي، معياري براي موضوع و قرن اصلي ارائه مي‌شود كه مشخص كند چه متوني بايد در مباحث اصلي آموزشي گنجانده شود درواقع با بكارگيري اين معيار مشخص مي‌شود كه چگونه معيار انتخاب شده موجب اضافه يا حذف شدن بعضي مطالب مي‌شود.

اين نوع سازماندهي محتواي را «سازماندهي زنجيره‌اي» نيز مي‌گويند زيرا يك سلسله مباحث با يك نظر خاص تسلسل زماني و علت و معلولي به يكديگر وصل مي‌شوند. ارتباط ميان تسلسل مباحث موضوعي بايد آن چنان واضح باشد كه پيگيري و فهم مطالب آموزشي را آسان‌تر كند.

د) سازماندهي محتوا بر اساس همبستگي كلمات يا عبارات: در سازماندهي بر اساس ارتباط كلمات يا عبارات، بايد كلمات يا عباراتي را به طور آشكار در ساخت و سازماندهي محتوا به كار گرفت تا به مخاطبين امكان دهد كه كاملا از آن آگاه شوند و آنگاه با تكرار بعضي عبارت‌هاي كليدي و اهدافي در يك مورد خاص آموزش ببينند.

ه) سازماندهي بر اساس مقايسه: اگر لازم باشد يك يا دو موضوع مقايسه شود ابتدا بايد معيارهايي كه واضح و روشن هستند براي مقايسه مشخص نمود و سپس يكايك متون و موضوعات مورد نظر را براساس آن معيار، تحليل و پس از تحليل با هم مقايسه كرد.

مثلا اگر بخواهيم مزاياي محتواي آموزش حضوري را با محتواي آموزش غيرحضوري مقايسه نماييم ابتدا بايد معيار مزايا را مشخص سازيم و تك تك مفاهيم آن دو روش را با آن معيار تحليل و در نهايت آن دو روش را با هم مقايسه كنيم. بنابراين سازماندهي بايد با توجه به محتواي آموزش تنظيم شود.

لینک به دیدگاه

پيام‌ها

 

يكي از مهم‌ترين اهداف آموزش در تدوين محتوا، انعكاس پيام‌هاي آموزشي به مخاطبين مي‌باشد لذا در اين قسمت به تعاريف و ارزش پيام‌ها اشاره مي‌گردد:

انسان از ميان پيام‌هاي مختلف آن دسته از پيام‌ها را دريافت مي‌كند كه زمينه پذيرش آنها را دارد، به عبارتي اگر پيام‌ها بر اساس زمينه علمي، علائق، انگيزه‌ها و بر اساس نياز فراگيران منتقل نشود، به خوبي دريافت نخواهد شد زيرا براي گيرنده پيام، ارزش اطلاع موجود در هر پيام بسته به جالب توجه بودن، تازه بودن و غيرقابل پيش‌بيني بودن پيام است.هر اندازه عناصر تازه يك پيام بيشتر باشد، ارزش آن بالاتر مي‌رود و براي فراگيران جالب توجه‌تر خواهد بود. پيام علاوه بر نشانه بودن، حامل محتوا بودن، ابزاري بودن و داراي پيامدهاي ناخواسته بودن، ممكن است كاركردهايي هم در نهادهاي جامعه داشته باشد، در واقع پيام‌ها كاركردهاي فراواني در جامعه و بين مخاطبين آموزشي مي‌توانند داشته باشند و در كل پيام‌هاي آموزشي سنگ بناي بنيادين زنده نهادهاي اجتماعي و سازمان‌ها مي‌باشند.

 

سازمان‌دادن محتواي آموزشي

 

براي سازماندهي مباحث و متون آموزشي معمولا سه ملاك در نظر گرفته مي‌شود كه عبارت از برقرار كردن توالي – يادگيري تراكمي يا مداومت و يگانگي است. در سازمان دادن محتوا سوالات زيادي مطرح مي‌شود سوالاتي همانند: براي برنامه‌ريزي توالي محتوا و شيوه‌هاي يادگيري آن محتوا چه بايد كرد؟ چگونه مي‌توان فعاليت‌ها و تجارب آموزشي و يادگيري را براي رسيدن به هدف‌هاي متعدد طراحي نمود كه مقرون به صرفه باشد. چگونه مي‌توان روش يادگيري محتوا را چنان سازمان داد كه در يك زمان دستيابي به هدف‌هاي آموزشي و رفتاري متعددي، مانند ياد گرفتن روش تفكر، رشد بعضي نگرش‌هاي مناسب و... مسير باشد. با مشكل محتوا كه به تسلط در يك سطح از عمليات ذهني نياز دارد چه بايد كرد؟ آيا مي‌توان محتوا را چنان سازمان داد كه مباني آن از طريق انواع گوناگون روش‌هاي يادگيري كه با سيستم‌هاي ذهني و الگوهاي انگيزشي متفاوت مطابقت داشته باشد آموخته شوند.

بدين سان اختلاف نظر در تعيين ملاك‌ها و اعتبار آنها براي سازمان دادن مباحث آموزشي موجب بحث‌هايي شده است كه كار برنامه‌ريزي و تنظيم محتوا را با مشكلاتي مواجه ساخته است. مثلا در انتخاب محتوا و تنظيم آن دو نظر و روش جداگانه وجود دارد: يكي نظر دانشمندان حرفه‌اي و اصحاب علم است كه بر روش‌هاي حرفه‌اي دانش‌پژوهي وتحقيق تاكيد مي‌كنند و برآنند كه در تنظيم محتوا، به سازمان منطقي موضوع آموزشي توجه شود اين افراد كه از اهميت سازمان منطقي موضوع آموزشي دفاع مي‌كنند و آن را به عنوان ملاك و مرجع اصلي براي تنظيم محتوا مي‌دانند اين واقعيت را ناديده مي‌گيرند كه محتوا بايد فراخور رشد ذهني و شناختي يادگيرنده باشد.

ديگري، نظر مربيان تربيتي است كه روي روش‌هاي آموزش و يادگيري تاكيد مي‌كنند و نظر بر اين دارند كه در تنظيم محتوا، سازمان روانشناختي تجارب يادگيري بايد موردعنايت قرار گيرد اين افراد به طور معمول به توالي روانشناختي تجارب يادگيري اهميت مي‌دهند و اين واقعيت را ناديده مي‌گيرند كه محتوا از هر نوع كه باشد داراي ساخت معين و منطقي است و اين منطق نبايد در سازمان دادن محتوا براي يادگيري مورد بي‌اعتنايي قرار گيرد. در هر حال برنامه‌ريز هر دو جنبه، يعني منطق موضوع آموزش و توالي روانشناختي تجارب يادگيري را بايد در نظر بگيرد.

آن چه در سازمان دادن مهم است، چگونگي تركيب محتوا نيست بلكه اين است كه افكار و ايده‌هاي اساسي يا الگوهاي روابط مهم محتوا به صورت مبهم، پيچده و يا نادرست تنظيم و ارائه نشوند. همچنين در تنظيم محتوا نبايد روش‌هاي يادگيري مطابق با توالي روانشناختي مورد بي‌توجهي قرار گيرد حتي در برنامه‌هاي مدارسي كه تنها روي موضوع درسي و يادگيري محتواي آن تاكيد مي‌شود.

 

نتيجه‌گيري

 

دليل وجودي هر سيستم آموزشي، تحقق بخشيدن به هدف‌هاي آن نظام است. اگر هدف‌هاي مورد نظر بدرستي تحليل و اولويت‌هاي آن به روشني تعيين و تصريح نشده باشد، امكان حركت و فعاليت صحيح و در نهايت، تحقق هدف‌‌هاي آموزشي در، درون آن نظام غيرممكن خواهد بود زيرا بر اساس هدف‌هاي آموزشي است كه برنامه‌ريزي آموزشي وفعاليت درون سيستم‌هاي آموزشي شكل مي‌گيرد. اگر هدف‌هاي مورد نظر مبهم باشند يا به صراحت تعيين نشده باشند اساس قابل قبولي براي ارزشيابي نتيجه كار نظام آموزشي يا برنامه‌ريزي آينده آن در دست نخواهد بود.

اگر هدف‌هاي فعاليت‌هاي آموزشي با رويكرد شهروندي به وضوح بيان شود مخاطبين (شهروندان....) مي‌توانند به كوشش‌هاي خود براي رسيدن به آن هدف‌ها سازمان و جهت دهند، بنابراين براي تهيه محتواي آموزشي موثر و اثر بخش فعاليت‌هاي آموزشي و تجارب يادگيري بايد به صورتي تنظيم شوند كه همديگر را تقويت كنند و داراي اثر متحد و يكپارچه باشند تا بتوانند الگوهاي رفتاري مورد نظر را در ياد گيرنده به وجود آورند به اين ترتيب سازمان دادن محتواي برنامه آموزشي و تنظيم فعاليت‌ها و تجارب يادگيري، مساله بسيار مهمي در تهيه و تنظيم و بهبود برنامه‌هاي آموزشي است چرا كه روي كارآيي آموزش و ميزان و نوع تغييراتي كه در رفتار يادگيرنده (مخاطين، فراگيران) بايد به وجود آيد اثر زيادي دارد.)به نقل از سيلمي؛۱۳۹۰)

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...