رفتن به مطلب

به خود آی، خود تو جان جهانی


ارسال های توصیه شده

  • پاسخ 65
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

پست اول رو با یاد عسل بدیعی عزیز شروع میکنم که طبق وصیتش بعد از مرگش اعضای بدنش به بیماران نیازمند اهدا شد.

عزیزی که قطعاً در ذهن خیلی از ماها ماندگار خواهد شد.

١٤ فروردين ساعت ١٤ پيوند ريه در (يك دختر جوان)

١٤ فروردين ساعت ١٧ پيوند قلب (يك مرد ٣٦ ساله)

١٥ فروردين ساعت ٢ بامداد پيوند كبد (يك پسر جوان ٢٤ ساله)

همچنين دوكليه دیروز به پيوند رسيد و در کل 7 عضو از بدن این عزیز به افراد نیازمند اهدا شد.

روحش شاد که انسانیتش نقش نبود.

 

عسل بدیعی

متولد 19 اردیبهشت 1356

وفات 12 فروردین 1392

 

p5eidvj3mav633z8ro23.jpg

لینک به دیدگاه

این عکس توی فیسبوک بیش از۲میلیون بازدید کننده وبیش از دویست هزار تا لایک داشته.دوست دارین بدونید علتشو :

این مرد آمریکایی سگ خودشو که از ۸ ماهگی بزرگش کرده هر روز برای درمان درد مفاصل به دریاچه آب گرم میبره. در این عکس میبینید وقتی دردش آروم میشه چطور سرش رو سینه صاحبش میذاره ...

 

 

nk0a6k6picwkqkrk02gf.jpg

لینک به دیدگاه

پست های جالبی گذاشتید

بخصوص آخریه

چند بار خوندمش

انقدر از این چیزا کم دیدم که باورم نمیشد

بس که ما آدما همه جا دوست داریم از هم جلو بزنیم

به نظر من برنده واقعی دونده ی اسپانیایی هستش

لینک به دیدگاه

این شیرماده پس از شکار آهو متوجه می شود که شکارش بارداربوده،

او سراسیمه میشود

نخست تلاش میکند تا بچه را نجات دهد، و از دریدن شکارش دست برمیدارد ...

اما وقتی نمیتواند بچه را نجات دهد

بروی زمین در کنار شکارش دراز میکشد،

عکاس بعدا پی میبرد که شیر مرده (سکته کرده) است.

دنیاشون تمیزتر از دنیای ادمها نیست؟!

 

 

 

5bcpngyl55h3buaahvwv.jpg

لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...

جی.کی. رولینگ، نویسنده مشهور انگلیسی که از جمله کتاب های ایشان می توان به سری کتاب های هری پاتر اشاره کرد.

تا قبل از این لقب زن میلیاردر را داشت. اما چندی پیش تمام ثروت خود را به موسسه های خیریه بخشید و با این کار نام او از لیست زنان ثروتمند جهان حذف شد و لقب میلیاردر را از دست داد.:icon_gol:

واقعاً چند نفر ما حاضر به انجام همچین کاری هستیم؟!

 

rnm7bsksvwalt71zwjdo.jpg

لینک به دیدگاه

در یک پارک محلی در بنگال هنگامیكه دو نفر نابینا نتوانستند شیر آب را پیدا كنند، یک میمونِ مادر شیر آب را برای آنها باز كرد و تا زمانیكه آنها آب نوشیده و صورت خود را شستند میمون همانجا ایستاد!!!!!

سپس شیر آب را بست و از آنجا دور شد.:icon_gol:

 

 

ewo7so79i5lgep2en8h.jpg

لینک به دیدگاه
در یک پارک محلی در بنگال هنگامیكه دو نفر نابینا نتوانستند شیر آب را پیدا كنند، یک میمونِ مادر شیر آب را برای آنها باز كرد و تا زمانیكه آنها آب نوشیده و صورت خود را شستند میمون همانجا ایستاد!!!!!

سپس شیر آب را بست و از آنجا دور شد.:icon_gol:

 

 

ewo7so79i5lgep2en8h.jpg

 

الهییییییییییییییییییی:ws37:چ زیبا............منم چند وقت پیش مستند میدیدم ی گوریل ی میمونو ب فرزند خوندگی گرفته بود و مثه بچه خودش ازش محافظت میکرد(خیلی عجیب بود) هرچند ربطی ب تاپیک نداشت ولی واقعا تاثیر گذار بود :ws37:

لینک به دیدگاه

واقعاً بسیار بسیار هم جالب و هم تامل برانگیز بود

 

خودم رو میگم باید خیلی اوقات از حیوانات درس بگیرم

 

باید خیلی اوقات از خارجی ها درس بگیرم

لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...

از فداکاری این انسان باید قدردانی کرد ...

این آتش‌نشان هنگام نجات یک دختر 9 ساله از میان آتش و دود، ماسک اکسیژن خود را به او داد تا زنده بماند.

دختر نجات یافت...

اما «امید عباسی» دچار مرگ مغزی شد و درگذشت.

طبق وصیت و خواست خودش قبل از مرگ اعضای بدن آتش‌نشان قهرمان را بیماران نیازمند پیوند خواهند زد.

او که فرمانده ایستگاه 68 آتش‌نشانی تهران بود، 35 سال سن داشت و از سال 79 به این کار مشغول بود.

 

 

 

 

bed2xr4qj9aajg423evd.jpg

لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...

با يکي از دوستانم وارد قهوه‌خانه‌‌اي کوچک شديم و سفارش‌ داديم...

به سمت ميزمان مي‌رفتيم که دو نفر ديگر وارد قهوه‌خانه شدند...

و سفارش دادند: پنج‌تا قهوه لطفا... دوتا براي ما و سه تا هم قهوه مبادا... سفارش‌شان را حساب کردند و دوتا قهوه‌شان را برداشتند و رفتند...

از دوستم پرسيدم: ماجراي اين قهوه‌هاي مبادا چي بود؟

دوستم گفت: اگه کمي صبر کني بزودي تا چند لحظه ديگه حقيقت رو مي‌فهمي...

آدم‌هاي ديگري وارد کافه شدند... دو تا دختر آمدند، نفري يک قهوه سفارش دادند، پرداخت کردند و رفتند...

سفارش بعدي هفت‌تا قهوه بود از طرف سه تا وکيل... سه تا قهوه براي خودشان و چهارتا قهوه مبادا...

همان‌طور که به ماجراي قهوه‌هاي مبادا فکر مي‌کردم و از هواي آفتابي و منظره‌ي زيباي ميدان روبروي کافه لذت مي‌بردم،

مردي با لباس‌هاي مندرس وارد کافه شد که بيشتر به گداها شباهت داشت... با مهرباني از قهوه‌چي پرسيد: قهوه‌ي مبادا داريد؟

 

خيلي ساده‌ ست! مردم به جاي کساني که نمي‌توانند پول قهوه و نوشيدني گرم بدهند، به حساب خودشان قهوه مبادا مي‌خرند...:icon_gol:

سنت قهوه‌ي مبادا از شهرناپل ايتاليا شروع شد و کم‌کم به همه‌جاي جهان سرايت کرد...

بعضي‌ جاها هست که شما نه تنها مي‌توانيد نوشيدني گرم به جاي کسي بخريد، بلکه مي‌توانيد پرداخت پول يک ساندويچ يا يک وعده غذاي کامل را نيز تقبل کنيد...

قهوه مبادا برگرداني‌ است از........ suspended coffee

 

 

ioal4wzqxs52bjjacid.jpg

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.


×
×
  • اضافه کردن...