Valentina 13,664 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 اردیبهشت، ۱۳۹۲ دیر رسیدی شیرینیا رو خوردیمقسم دروغ میخوری پس فردا لپ تاپت میره زیر تریلی میگی از کجا خوردم به قول متین این بود آرمانهای ما حمید؟؟ 6 لینک به دیدگاه
Moment 15,228 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 اردیبهشت، ۱۳۹۲ سلام به همه دوستان jozef : اسپمر اعظم شهرساز تو راستی گفتی شیرینی آوردی. پیچوندی که ندادی آخرش منم یادم رفت دیگه اسپمر؟؟؟!!! حالت رو می گیرم ممد هرچند حالت رو گرفتم خبر نداری یادته گفتم زیادیم چن نفر رو بپیچونی تا پخش کنم؟ خب خودت رفتی بستنی بگیری یه جورایی رفتی دنبال نخودسیاه بعد شیرینی دادم 10 لینک به دیدگاه
Moment 15,228 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 اردیبهشت، ۱۳۹۲ آقا من نگران چمدون دکتر هنری هستم امروز خیلی خوش گذشت دم همگی گرم الان باز میام تعریف میکنم چه خبر بود 9 لینک به دیدگاه
HaMiD.CFD 20,379 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 اردیبهشت، ۱۳۹۲ به قول متین این بود آرمانهای ما حمید؟؟ خاله توام آره؟شوما گفتید فقط برا دخترا میارید چیز میز مام برا پسرا آوردیم،دیگه دلمون سوخت آرمانها رو تغییر دادیم قسمتی هم به شما رسوندیم 5 لینک به دیدگاه
Valentina 13,664 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 اردیبهشت، ۱۳۹۲ خاله توام آره؟شوما گفتید فقط برا دخترا میارید چیز میز مام برا پسرا آوردیم،دیگه دلمون سوخت آرمانها رو تغییر دادیم قسمتی هم به شما رسوندیم به ما که هیچی نرسید.. تو پاستیل نخوردی؟؟ 4 لینک به دیدگاه
HaMiD.CFD 20,379 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 اردیبهشت، ۱۳۹۲ آقا من نگران چمدون دکتر هنری هستمامروز خیلی خوش گذشت دم همگی گرم الان باز میام تعریف میکنم چه خبر بود داستانی بود با ایشون...فک کن 7 تا بن 50 تومنی زده بود زمین آخرشم که ما دیدیمش 4 تا کیسه پر دستش بود 6 لینک به دیدگاه
HaMiD.CFD 20,379 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 اردیبهشت، ۱۳۹۲ به ما که هیچی نرسید.. تو پاستیل نخوردی؟؟ نه باو من پاستیلم کجا بود 6 لینک به دیدگاه
Valentina 13,664 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 اردیبهشت، ۱۳۹۲ نه باو من پاستیلم کجا بود خب باید رو پای خودت وایسی به زور پاستیل بگیری.. 5 لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120,438 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 اردیبهشت، ۱۳۹۲ بله بله عاقای حافظهکلا یه سری اومده بودن برا یه سری دیگه،شایدم میخواسن مارو ضایع کنن نمیدونم ملیحه رو هم اضاقه کن هوش برتر من چقدر ما به این دوست آتروس سلام کردیم بنده خدا قرمز شده بود دیگه(آقا محسن) ملیحه مگه همونی که آیدیش سخته نیست؟ اسپمر؟؟؟!!! حالت رو می گیرم ممدهرچند حالت رو گرفتم خبر نداری یادته گفتم زیادیم چن نفر رو بپیچونی تا پخش کنم؟ خب خودت رفتی بستنی بگیری یه جورایی رفتی دنبال نخودسیاه بعد شیرینی دادم عههههههه. نامررررد من مگه دستم بهت نرسه. صداشم در نیاوردش بعدش یه کمی از کلاه قرمزی یاد بگیر هوای شهرسازا رو داشت 4 لینک به دیدگاه
pesare irani 41,805 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 اردیبهشت، ۱۳۹۲ سلام سلام دوستان دوستان دوستم رو بهتون معرفی کردم؟!! ما که پنج شنبه رو تحریم کرده بودیم میخواستم لج ممد رو در بیارم نیام خداییشم با زحمت خودمو رسوندم نامردا جا داره همینجا از همه بچهایی که جمعه میتونستن بیان و نتونستن امروز بیان یادی بکنیم و بگم جاشون خیلی خیلی خالی بود یشالا تور ماه دیگه میزاریم آخرم معلوم نشد روزش کی میشه هرکی یه سازی میزد خلاصه من دیر رسیدم ولی به موقع رسیدم اومدم بستنی رو ورداشتم آی بسی حال داد دمه اونی که خریده بود گرم تقریبا همه رو میشناختم و از قبل دیده بودمشون چند نفر از دوستان رو ندیده بودم که دو تاشون جاوید جان و خانمشون مهسا خانم گرامی بودن این دو نازنین فوق العاده بودن و خلاصه با جاوید گل خیلی حال کردم و کلا زوج خوب و بسیار با معرفتی بودن ایشالا سالیان سال کنار هم خوش باشند و بسلامتی برگردن شهرشون این همه راه اومدن که کنار ما باشن ولی یه گلگی دارم اصلا کسی نمیزاشت من حرف بزنم همش هم همه بود همتون حرف زدید الا من از نمایشگاه امروز گروه سنی یه سری افراد دستم اومد از خرید هاشون خیلی راضی بودن یکی حالا اسم نمیبرم رفت سی دی بازی خرید اون یکی بَن بِن بُن خریده بود خلاصه همه چی بود الا خرید کتاب بازهم از خیلی ها نتونستم سوال 6 رو بپرسم از دستم یه سری ها در رفتن آخرین اس ام اس یه شخصی خیلی خوب بود با اینکه امید روح انجمن نبود ولی با اون اس ام اس فهمیدیم امید همیشه هس دیگه که اسم از کسی نبردم چون همتون عالی بودین و گل تبلیغات فراموش نشه به تبلیغات انجمن نگاهی ویژه داشته باشین دوستان دوستان چاکرم روح انجمن اینجا روح اونجا روح همه جا راستی تو اون روحت اتروس 6 لینک به دیدگاه
HaMiD.CFD 20,379 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 اردیبهشت، ۱۳۹۲ خب باید رو پای خودت وایسی به زور پاستیل بگیری.. خو پ اینو بگو از اولمن شک کردم گفتم شاید من پاستیل خوردم یادم نیس ملیحه مگه همونی که آیدیش سخته نیست؟ عههههههه. نامررررد من مگه دستم بهت نرسه. صداشم در نیاوردش بعدش یه کمی از کلاه قرمزی یاد بگیر هوای شهرسازا رو داشت mm.mali دیگه باو!عاقای حافظه کشتی منو خو مجبوری از خودت تعریف کنیدر حد لالیگا الان تابلو شدیگِل دو قبضه بگیرن اون حافظه کوتاه مدتتو 7 لینک به دیدگاه
S a d e n a 11,333 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 اردیبهشت، ۱۳۹۲ سلام این تاپیک های میتینگ با سرعت نور میرن جلو یک ساعت طول کشید بخونمش خیلی تشکر از دوستانی که بهم لطف داشتن خیلی خوشحال شدم از آشنایی همگی و دیدار دوباره دوستان قبلی :icon_gol: 24 لینک به دیدگاه
گـنـجـشـک 24,371 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 اردیبهشت، ۱۳۹۲ خو پ اینو بگو از اولمن شک کردم گفتم شاید من پاستیل خوردم یادم نیس mm.mali دیگه باو!عاقای حافظه کشتی منو خو مجبوری از خودت تعریف کنیدر حد لالیگا الان تابلو شدیگِل دو قبضه بگیرن اون حافظه کوتاه مدتتو :ws28:خیلی باحال بود 8 لینک به دیدگاه
Matin H-d 18,145 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 اردیبهشت، ۱۳۹۲ delnavaz : نمیدونم از کی تا حالا کلاس تیراندازی رفته هرچی نشونه گیری میکرد دم دستش بود پرت میکرد سمتم میخورد بهم یکیشو تلافی کردم و حالا بیشینه تا ازش معذرت بخوام از وقتی استعفا دادم رفتم کلاس تیراندازی حیف اون پاستیله که بهت دادم حیف حیف دلم برا نگاه ِ عاجزانه ت سوخت که حاضر بودی یه دونه پاستیل رو با یه بستنی عوض کنی ... یکی اون، یکی اون پاستیله که حمید تکرو بهت داد 8 لینک به دیدگاه
hamid_shahrsaz 28,912 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 اردیبهشت، ۱۳۹۲ سلام به همه دوستان حمیدشهرساز: از مارگیری رو کرده به حشره گیری نشسته بود هی جو بندازه دو بهم زنی کنه موقع پانتومیمم که معلوم نبود طرف کیه رو مخ هر دو طرف میرفت ممت تخریب شدی؟؟؟.بینم جقت بوود اون سیاه خوشگله رو مینداختم تو گردنت تا آدم شی؟؟؟.پانتومیم هم خوووبیش همینه شلوخ بیخودی کنی دیگه 6 لینک به دیدگاه
Moment 15,228 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 اردیبهشت، ۱۳۹۲ خوب بزارید منم بگم اکثر بچه ها برا من جدید بودن !! ولی از دیدن چند نفری خیلی خوشحال شدم که بعدا به خودشون میگم اولش در بدو ورود که هیچ کسی مارو تحویل نگرفت .... میخواستم به دوتا از دوستام که باهام بودن بگم بریــــم که ییهوووووووو متوجه حضور ما شدن !! حالا با همه دست میدادیم اما نمیتونستیم حدس بزنیم که طرف مقابل کیه !! حس جالبی بود ولی از دیدن jozef واقعا خوشحال شدم چون خیلی شبیه تصوراتم بود کم کم بچه ها میومدن و میرفتن .... اما هم جمعیت خوبی اومده بود هم بچه ها صمیمی رفتار میکردن .... مهسا هم که خیلی ماه بود و واقعا خوشحالم از دیدنش و باعث افتخاره ولی حیف که نشد خیلی با برخی دوستان بحث های علمی بکنیم ..... منم از دیدنت کلی خوشحال شدم شاروک ولی نمیشد روی حمید سی اف دی دست بلند کرد...یعنی دست روم بلند میکرد بیچاره میشدم حالا انتظار داشتم من کاری نکردم با حمید خودتون یه حرکتی می کردید 7 لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120,438 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 اردیبهشت، ۱۳۹۲ خو پ اینو بگو از اولمن شک کردم گفتم شاید من پاستیل خوردم یادم نیس mm.mali دیگه باو!عاقای حافظه کشتی منو خو مجبوری از خودت تعریف کنیدر حد لالیگا الان تابلو شدیگِل دو قبضه بگیرن اون حافظه کوتاه مدتتو بابا خب زیاد بودین دیگه خب تو امتحان حافظه ای که گرفتم نمرت 20 شد آفرین کم کم داری مثل خودم میشی از وقتی استعفا دادم رفتم کلاس تیراندازی حیف اون پاستیله که بهت دادم حیف حیف دلم برا نگاه ِ عاجزانه ت سوخت که حاضر بودی یه دونه پاستیل رو با یه بستنی عوض کنی ... یکی اون، یکی اون پاستیله که حمید تکرو بهت داد تو؟ تو و پاستیل دادن؟ آخرشم که هیچ کدومتون ندادین، ندا یه تعارف کرد فقط. اصلاً حقت بود بطری که خرد کمرت ولی اون پاستیلی که از حمید گرفتم خیلییییی خوشمزه بود 7 لینک به دیدگاه
kimia 4,172 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 اردیبهشت، ۱۳۹۲ خب چندشب پیش بود که من اتفاقی وارد تاپیک ننه بلقیس شدم! قراری گذاشته بودن روز جمعه هفته گذشته که منم نمایشگاه بودم اما به جمعشون اضافه نشده بودم! بعد قول دادم این پنجشنبه برم! امروز کار داشتم اما چون حرف زده بودم گفتم برم و بدقول نباشم. کله صبح رفته بودم بازدید ... ساعت 10 پیچیدم به بازی و رفتم سمت نمایشگاه! به خیالم ساعت قرار 10 صبحه! با همون سر و وضع خاکی رفتم دیگه ساعت 11.30 رسیدم! توی مسیرم با حمید سی اف دی هماهنگیدم! رسیدم اونجا دیدم هیچ خبری نیست! ساعت 1 تازه یواش یواش بچه ها اومدن! ... بعد دیدم هی دارن میان هی میان! خلاصه رفتیم نشستیم تو چمنا! بنده خدا محمد هم مونده بود چه جوری این جمعیت رو رهبری کنه!!!! خلاصه ما نشستیم توی چمنا ، یکی لواشک داد یکی جیغ میزد یکی آب داد یکی نان داد! نشسته بودیم هی دیدیم بچه ها اضافه میشن! بابا چه خبره یک میلیون کاربر ... از کاربرای قدیمی تا جدید! من ادمین ، محمد ، پیانیست ، دلنواز ، اسی ، مهندس خوش فکر ، o -n ، انوشه ، آتروس رو قبلا میشناختم! امروز با 40 نفر دیگه آشنا شدم! الان شاروک و کلاه قرمزی و جوجو و پولاریس و جاوید و ابراهیم حیدری و حمید سی اف دی و ابوذر و پری دریایی و جوزف و دکتر حیدری و یوسفی رو تو ذهنم ثبت کردم! بقیه رو هنگیدم الان! بعد عزیزان بلند شدن پانتومیم بازی کردن! عجب پانتومیمیا! اصولی و هنری! من داشتم کف میکردم! یه بستنی هم خوردیم و من کمی زودتر جمع رو ترک کردم و برگشتم خونه! من امروز تا ساعت 3 نمایشگاه بودم چرا همچین جماعت چشم گیری ندیدیم باو 8 لینک به دیدگاه
kimia 4,172 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 اردیبهشت، ۱۳۹۲ حمید مینا و... کسانی که جمعه رفتید به حرف اون روز من رسیدید یا نع تایید میشود من رسیدم 4 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده