رفتن به مطلب

استقبال کم نظیر نواندیشانی ها از نمایشگاه کتاب سال 92


ارسال های توصیه شده

آره 34 نفر امضائیدن!

 

 

 

 

اصلا نپرسیدین من خودم اول چرا امضا نکردم که!

evilsmile.gif

 

 

 

 

امضاها خیلی بدردم میخوره ... بعد از انتخابات همه صاحبان امضا دستگیر و به ... محکوم میشن! مخصوصا اسی با اون امضاش!

hrqr6zeqheyjho1f9mx8.gif

 

 

 

یا خدا چندتا بودیم مگه که فقط 34تا امضا کردن؟؟ :w58::ws3:

  • Like 9
لینک به دیدگاه
  • پاسخ 288
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

امروز نمایشگاه خوب بود. (عالی نبود) شاید نسبت به سالهای قبل افت جذابیت داشت.

 

نسبت به 3 سال پیش، جمعیت بیشتری حضور داشتند به طوری که همه مولکول های اکسیژن شبستان را از آن خود کرده بودند و تنها چند عدد مولکول اکسیژن برای ما مانده بود . . . که آن هم کیفیت اکسیژن چند سال پیش را نداشت:sigh:

 

کتاب ها خوب بودند ولی نرم افزارهای تخصصی رشته ما، همه از چند منبع جمع آوری و کپی شده بودند و مطالب تکراری بودند. :ws37:

 

تعداد نه چندان کمی از مردم هم در فضاهای سبز مشغول نوش جان کردن بودند. و تعدادی هم به صورت سیستم دودوئی مشغول گپ و گفت بودند.

 

و در آخر افسوس که جمع صمیمانه نواندیشانی را رویت نکردیم.

 

این هم پدیده ی بیست و ششمین نمایشگاه بین المللی تهران

 

 

ylyqndlxo7mv37ujenl.jpg

  • Like 14
لینک به دیدگاه
:ws3:

 

یه جوری میگی همه فک میکنن من از اول تا آخرش داشتم با موبایل فک میزدم :ws3:

 

یا چی ؟؟:ws38:

 

 

هیچی دیگه مشغول صحبت کردن با دوستان و پیشنهادات اجرایی نمایش پانتومیم بودی! hanghead.gif

  • Like 6
لینک به دیدگاه
یا خدا چندتا بودیم مگه که فقط 34تا امضا کردن؟؟ :w58::ws3:

 

واسه خرید بستنی محمد 45 نفر شمرد! من گفتم 50تا رو شاخشه!

اما هنگام پخش بستنی 41 نفر بودیم!

چند نفر قبل بستنی رفتن!

چند نفر بعد بستنی اومدن!

  • Like 8
لینک به دیدگاه
واسه خرید بستنی محمد 45 نفر شمرد! من گفتم 50تا رو شاخشه!

اما هنگام پخش بستنی 41 نفر بودیم!

چند نفر قبل بستنی رفتن!

چند نفر بعد بستنی اومدن!

 

واحـــد شمارش نواندیشانی ها = بستنی محمد :whistle:

 

هر فرد برابر با یک بستنی محمد است :ws3:

  • Like 12
لینک به دیدگاه

خیلی از حرفام مووونده اما جیف نمیتونم بگم.....

 

حیییف.....

 

برای من روز بدی نبود اما میتونست خیلی بهتر از اینا تموم شه......خیلی بهتر......

  • Like 8
لینک به دیدگاه

خب مام که پاشدیم رفتیم در کنار دوستان روز خوبی بود

من که همه رو میشناختم همه هم من رو:w02:

از دوستان هم رشته آقا جاویدسه نقطه رو هم بالاخره دیدیم،به همراه دو مکانیکی عزیزدیگه (دکتر هنری و جی دات ای:w58::icon_gol:)

ازقدیمیا هم یکسری را دیدیم که بسیار مشعوف گشتیم...(اسم نمیبرم چون میدونم جا میفتن دوستان:icon_gol:)یه سری ها رو هم که اصن نشناختیم تا آخرش:ws3:

 

خوب بود،خندیدیم،خوش بودیم،لواشک و کلی تنقلات خوردیم وو سرانجام

دست فشردیم و رفتیم

:ws3:

خاطره هم میام میگم حالا:ws3:

  • Like 24
لینک به دیدگاه

میبینم که بعد می تینگ همه باز تلپ شدن تو این تاپیک ببینن چه خبر؟!!:14k8gag:

 

بامزگیش اینجاس که همه اونایی هم که بودن بیشتر میان و از خوندن خاطره های همدیگه بیشتر کیف می کنن:whistle:

 

خلاصه حال می ده دیگه! بیای بنویسی چه خبر بوده !!273920_mail1.gif

منم می نویسم!260719_parssmile_v17.gif

جالب انگیز داستان پانتومیم هاش بود 228319_nerdylaff.gif

 

امسال سومین نمایشگاه کتابی بود که رفتیم393919_parssmile_v18.gif

 

خیلی ها به جمعمون اضافه شده بودن:persiana__hahaha::persiana__hahaha::persiana__hahaha:

 

خیلی ها پایه ثابت بودن (مثلا خودم و بقیه پیر پاتال ها!!):ws17:

 

بعضی هام نبودن اما یادشون بود! :w16: مثلا سمنگگگگ!!:icon_razz:

 

خلاصه که اونایی که نیومدن سوز به دلشون!12920_blum1.gif

بستنی نامشروع(بنا به نکته ذکر شده از طرف ولنتینای کبیـــــــــر! -----> تکبیــــــــــــر) از دستتون رفت!

 

ملاقات با همه عزیزان بسی بسیار خوش مزه تر بود البته!!:(50):

 

 

همیشه شاد باشید- پری42119_mermaid3.gif

  • Like 29
لینک به دیدگاه

سلام به همه ی دوستـــان عزیـــز

 

خیلی خوشحال شدم که دوستـان رو ملاقات کردم. متشکر از این قرار و این حضورشون... :icon_gol:

 

 

اول از آقا مهدی و محمد

 

 

و در ادامه هم به خصوص از این دوستــان عزیــزم: ( به ترتیب حروف الفبا )

 

 

آرپاک- احسان - جاوید و همسر عزیزشون مهسای عزیــز ( این زوج بسیار خونگرم و دوست داشتنی ) - جاوید (جوجو) - حامد - حمید سی اف دی - حمید شهرساز - حمید تکرو ( تازه باهاشون آشنا شدم ) - سیندرلا - شاروک و دوست عزیزشون ( بابت اون بخش پانتومیم که خیلی باحال اجراء کرد! :ws28: ) صبا - فرانه ( می بخشی عزیزم بهت خیلی زحمت دادم و خیلی ممنــون. خیلی زود و راحت رسیدم خونه :flowerysmile: ) مینا ( گلم دلم برات خیلی تنگ شده بود و خیلی ممنــون برای لطفی که کردی.) - متین و علیرضا ( به شما هم زحمت دادم ممنــون.بنزین تموم نشد؟ :persiana__hahaha: ) - یوسفی ( البته اسمشون رو نمی دونم.)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

می بخشید اگر اسم کسی رو فراموش کردم. با این دوستــان چون هم دوست بودم و هم بیشتر هم کلام شدم،اسمشون یادم بود. :icon_gol:

  • Like 28
لینک به دیدگاه
شاروک و دوست عزیزشون ( بابت اون بخش پانتومیم که خیلی باحال اجراء کرد! :ws28: )

 

:ws3: اصن قابلی نداشت .... صرفا برای ضایع کردن بعضیا بود که به حمدا... حاصل شد:w02:

  • Like 14
لینک به دیدگاه

من خودمو کشتم اسما یادم بیاد. وسطش رفتم شام اومدم. حالا تاپیک 4 صفحه رفته جلو همه هم اسما رو اومدن گفتن :ws28:

 

راستی بابا بستنی رو من فقط نخریدم که. جاوید و ابراهیم و حمید تکرو و مهدی هم بودن. نفری یه دنگ از شیش دنگ بستنیا رو گرفتیم :ws3:

 

فقط نمیدونم چطوری شد انقدر زیاد اومد و مجانی هم کسی نمیخورد دیگه icon_pf%20%2834%29.gif

 

لامصب با یدونه پاستیلم عوض نمیکردن بستنی های اضافه رو icon_pf%20%2834%29.gif

  • Like 21
لینک به دیدگاه
آخرشم ما نفمیدیم اون پانتومیم گلاب به روتون(یُبوست-البته با اسپل جاوید یَبوست)رو چجوری با یه اشاره حدس زدید:w58:

 

اون دیگه نشان از توانایی و هوش سرشار خانوم هاست :ws3:

 

من مهندس علیشاهی رو ندیدم چراااااااااااااا:4564:

 

من از محمد نمیترسم .... فقط از داداش بزرگش میترسم :sad0:

  • Like 14
لینک به دیدگاه
اگر اسم کسی رو جا انداختم باید ببخشید ... امضاهاتون همه هستن ... :icon_gol:

 

چاپ میکنم و میزنم سر در نواندیشان!

 

راستی از آخرین نفری که برگه رو امضا کرده خواهش میکنم دیگه خودکار مردم رو نپیجونه!!!!

خودش خودکار رو برگردونه!

:banel_smiley_90:

 

 

 

آقا اون خودکارو من اتفاقاً دیدم افتاده رو چمنا. گفتم واسه کیه دستش درد نکنه بپیچونمش :ws28:

آخرشم همینجوری ول شد تو چمنا فکر کنم. اگه میدونستم واسه توئه که برمیداشتم. یه خودکار مفت از دستم در رفت :icon_pf (34):

  • Like 7
لینک به دیدگاه
سلام به همه دوستان

حمید صفدر: تو رو حال کردم با اسم کاربری نگم :w02: آخرش یه شیرینی به ما نداد :banel_smiley_4:

 

ای درد بی درمون بگیری تو با اون گفتنت:vahidrk:کوفت بخوری شما:w02: بهت 11کیلو لواشک و شکلات دادم:whistles:

باور میکنی من نصف لیستتو اصن نشناختم؟:ws28:داستانی بود این سری:ws28:

  • Like 11
لینک به دیدگاه
آقا اون خودکارو من اتفاقاً دیدم افتاده رو چمنا. گفتم واسه کیه دستش درد نکنه بپیچونمش :ws28:

آخرشم همینجوری ول شد تو چمنا فکر کنم. اگه میدونستم واسه توئه که برمیداشتم. یه خودکار مفت از دستم در رفت :icon_pf (34):

تو اون گوشی به اون گرونی رو نپیچوندی گیر دادی به یه خودکار این بچه؟:vahidrk:ادمینه داریم مثلا:banel_smiley_4:

اون دیگه نشان از توانایی و هوش سرشار خانوم هاست :ws3:

 

من مهندس علیشاهی رو ندیدم چراااااااااااااا:4564:

 

من از محمد نمیترسم .... فقط از داداش بزرگش میترسم :sad0:

:banel_smiley_4:

دوست منه همش با من داشت میحرفید:w02:

من خودمو کشتم اسما یادم بیاد. وسطش رفتم شام اومدم. حالا تاپیک 4 صفحه رفته جلو همه هم اسما رو اومدن گفتن :ws28:

 

راستی بابا بستنی رو من فقط نخریدم که. جاوید و ابراهیم و حمید تکرو و مهدی هم بودن. نفری یه دنگ از شیش دنگ بستنیا رو گرفتیم :ws3:

 

فقط نمیدونم چطوری شد انقدر زیاد اومد و مجانی هم کسی نمیخورد دیگه icon_pf%20%2834%29.gif

 

لامصب با یدونه پاستیلم عوض نمیکردن بستنی های اضافه رو icon_pf%20%2834%29.gif

من بستنی نخوردم که:sigh:پاستیل و آلبالو هم که اصلا بهمون نرسید:sigh:مظلوم تر از تو->من:sigh:

  • Like 9
لینک به دیدگاه
مهمان
این موضوع برای عدم ارسال قفل گردیده است.

×
×
  • اضافه کردن...