رفتن به مطلب

وایستا دنیا!!!!!!!


ارسال های توصیه شده

  • 2 هفته بعد...
  • پاسخ 137
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

امسال اولین مهر ماهی بود که متوجه گذشتنش نشدم

وقتی که خاطر پاک شد چه بهتر که خاطره ها هم پاک بشه

به گمانم وقتش شده

لینک به دیدگاه

روزی سگی از کنار گروهی گربه گذر کرد. نزدیکتر که شد آنان را بسیار جدی و بی‌اعتنا به خود یافت، پس ایستاد. سپس در میان آنان گربه‌ای پیر و موقر برخاست، به آنان خیره شد و گفت: برادران دعا کنید، پس آن‌گاه که بی‌ذره‌ای تردید به دعا برخاستید و در آن اهتمام ورزیدید، بدانید که همانا از آسمان بر شما باران موش خواهد بارید!

و سگ زمانی که این سخنان را شنید در دل خندید و پیش خود گفت: این گربه‌ها چه ابله و کوته‌فکرند. به راستی که در کتاب ما چنین آمده، و من و پدران پیش از من نیز می‌دانستیم، که آن‌چه در اثر دعا و تضرع و ایمان خواهد بارید موش نیست، بلکه استخوان است!

لینک به دیدگاه

« اول آذر »

تو پشت دری

کوبیدن قلبت را می‌شناسم

خِس‌خِس حنجره‌ی سوخته‌ات را

من پشت درم

با پاهایی که خسته نمی‌شوند

از دویدن

و ایستادن

این سوی در

میان ما مردانی

بی‌نام

بی‌چهره

که ترس‌ها و ناکامی‌هاشان را

پشت تفنگی کهنه

تفنگی عاریه‌ای

پنهان کرده‌اند

تفنگی که از جیبی در می‌آید

در جیبی دیگر فرو می‌رود

با اثر انگشت شعبان بی‌مخ

می‌گردد

می‌گردد

می‌گردد

یکی از بی‌چهره‌ها

سمت ِنام و نام خانوادگی و شماره شناسنامه و نام پدر و نام مادر و آدرس خانه و شماره تلفن و ریز مکالمات من می‌آید

شجاعانه می‌گوید

از این جا برو

شمعی در این خانه نمی‌سوزد

به جیب‌ها و دست‌هایش نگاه می‌کنم

چه بر او گذشته

نمی‌داند شمع چیست؟

نمی‌داند خانه کجاست؟

 

لینک به دیدگاه

آذر سلام...

لطفا کمی مهربانتر از آبان باش

پر از خبرهای خوب

اتفاق های دوست داشتنی

دست های گرم

چشم های مهربان:icon_gol:

لینک به دیدگاه

اینكه نظری را همه می پذیرند، نمی تواند دلیلی بر درست بودن آن نظر باشد. در حقیقت، با توجه به نادانی اكثریت نوع بشر، امكان نادرست بودن نظری كه همگان آن را می پذیرند بیشتر است تا عكس آن.برتراند راسل

لینک به دیدگاه

اگر بنا باشد كه جهان از فاجعه هایی كه آن را تهدید می كنند جان به در برد مردمان باید بیاموزند كه دامنه ی همدردی شان را گسترده تر سازند.برتراند راسل

 

لینک به دیدگاه

تو نمی دانی

چگونه خدا را

تیرباران می کنند

تا شیطان ها را بترسانند .

چگونه گل ها را گردن می زنند

و کبوتران را داغ .

چگونه خونِ نفت

در رگِ جوی هایِ طمع

دَلَمه می بندد .

چگونه درختان دار می شوند

و دست ها تازیانه .

و ایران چگونه

- تکه تکه می شود

زیرِ ساطورِ وحشت ...

لینک به دیدگاه

مشـــکــل دنــیــا ایــن اســــــت، کـــه احـــمــق هـــا کامـــلاً بـــه خـــود یقـــین دارنــــــد، در حــــالیــــکه دانــــــــــایــان، سرشــــار از شــــک و تردیــــــــــدنــد.

لینک به دیدگاه

چیزی که موجب ناامیدی می گردد این است که تنها زندگی‌ که داریم را جوخهٔ اعدام و مشتی دیوانه بی‌ آزار و تعدادی شبه دانشمند و آنهائی که ادعا می کنند خدا به آنان حق داده که به ما امر و نهی کنند دیکته کنند، و ما انسانها باید فراتر از این قدیمی‌ترین ظلم و ستم قدم بگذاریم و بالغ شویم!

لینک به دیدگاه

کشوری داریم که یکی 14 روز قهر کرد و در خانه نشست، اما یکی دیگر با وجود تحمل درد و سختی، به پیگیری وظیفه‌ای که به او سپرده شده بود پرداخت.

یکی هر روز داد می‌زد که نوکر و چاکر ملت است، یکی دیگر هر روز فحش می‌خورد که چرا به دنبال کاستن از تحریم‌هاست.

مملکتی که سیاست خارجی وزیر جدید امورخارجه‌‌اش با رئیس‌جمهور قبلی 180 درجه تفاوت دارد.

گام‌های مثبتی که محمدجواد ظریف در مدت یک سال اخیر با انجام وظیفه خود در جهت آشتی ایران و افکارعمومی جهان برداشته، صدها برابر بیشتر از هشت سال سخنرانی و تصمیم‌گیری محمود احمدی‌نژاد ارزش دارد.

اما ملتی هستیم که این چیزها برایمان مهم نیست. فقط همین اهمیت دارد که یک روز بیدار شویم و ببینیم که ارزونی شده.

اگر فردا دوباره احمدی‌نژاد سخنرانی کند و بگوید که می‌خواهد با ذهن مهندسی خود تورم را کاهش دهد و نان ارزان شود و خاویار را سر سفره‌های مردم بیاورد، دوباره به پاستور راه می‌یابد.

چرا؟! چون ما جامعه‌ای هستیم که اگر پای پول در میان باشد، حاضر به انجام هر کاری هستیم.

این، تنها چیزی است که درباره آن با یکدیگر اتحاد داریم.

لینک به دیدگاه

در عـرض یـک دقیقـه مـی شـود یـک نفـر را خُـرد کـرد ،

در یـک سـاعت می شـود کسـی را دوسـت داشـت ،

در یـک روز می شـود عاشـق شـد ،

ولـی ؛

یـک عمـر طـول خواهـد کشـید تـا کسـی را فرامـوش کـرد :sigh:

لینک به دیدگاه

زندگی را ورق بزن...

هر فصلش را خوب بخوان...

با بهارش برقص؛

با تابستان بچرخ؛

در پاییزش عاشقانه قدم بزن؛

با زمستانش بنشیین و چایت را بسلامتی نفس کشیدنت بنوش! زندگی را باید زندگی کرد؛

آنطور که دلت می گوید.

مبادا زندگی را دست نخورده برای مرگ بگذاری

لینک به دیدگاه
  • 3 هفته بعد...
  • 3 هفته بعد...

vcb0khwishj3w6w83yk.jpg

 

مشـــکــل دنــیــا ایــن اســــــت، کـــه احـــمــق هـــا کامـــلاً بـــه خـــود یقـــین دارنــــــد، در حــــالیــــکه دانــــــــــایــان، سرشــــار از شــــک و تردیــــــــــدنــد.

لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...

مادربزرگم یه جزیره داشت ..

چیز با ارزشی توش نبود ، در عرض 1ساعت میتونستی کل جزیره رو بگردی ، ولی واسه ما مثل بهشت بود.

یه تابستون رفتیم به دیدنش و دیدیم که جزیره پر شده از موش.

با یه قایق ماهیگیری اومده بودند و خودشون رو با نارگیل سیر میکردن.

خوب حالا چطور میشه از شر موش ها توی یه جزیره خلاص شد...مادر بزرگم اینو بهم یاد داد.

ما یه بشکه نفتی رو داخل زمین چال کردیم و نارگیل ها رو طوری چیدیم که اونها رو به سمت بشکه هدایت کنه. پس وقتی اونها میخواستن که نارگیل بخورند میافتادن توی بشکه.

و بعد از یک ماه ، همه موش ها گیر افتادن.

ولی بعدش چیکار میکنی...بشکه رو میندازی تو اقیانوس؟ میسوزونش؟ نه

فقط رهاش میکنی ، و موش ها کم کم گرسنه شدن ، و یکی بعد از دیگری اونها شروع کردن به خوردن همدیگه ، تا زمانی که فقط دوتا ازونا باقی میمونه....دو بازمانده.

و بعدش چی میشه؟ اونها رو میکشی؟ نه

اونها رو میگیری و رهاشون میکنی بین درختها....حالا دیگه اونها نارگیل نمیخورند...اونها فقط موش میخورند...تو طبیعتشون رو تغییر دادی

لینک به دیدگاه

هرگز شنیده‌ای؟

اندیشه‌ی مرصع دردانه‌های نور

همخوابه‌ی غمینِ درازای شب شود؟

هرگز تو دیده ای؟

گفتار آرمیده بر زانوانِ عشق

پروانه‌ی کلام، نجوای عشقِ رام، حتی، سفیر غم

در مسلخ شبانه‌ی دشنام

پرپر کند به خشم؟

کردار مهر را، هرگز تو خوانده‌ای؟

یا آنکه دیده‌ای؟

مزدای پاکزاد

با نفرت و غرور

از بهر مارها

نو رستگانِ گُرده ی جهل و جنون و ترس

سفره به خون گشاید و افطار خون کند؟

هرگز ندیده‌ای ...

آخر تو را چه شد که چنین خوار گشته‌ای؟

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.


×
×
  • اضافه کردن...