رفتن به مطلب

مديريت و مديران فناوری اطلاعات


spow

ارسال های توصیه شده

مديريت و مديران فناوری اطلاعات

 

چكيده:

 

مديريت فناوري اطلاعات،مديريتي نوين ومبتني براستفاده ازفن آوريهاي روزاست که از دو جهت اهميت دارد:

الف) توسعة سخت افزاري فناوري اطلاعات

ب) بكارگيري نرم افزارهاي روزاطلاعات،

برخي از كشورها مثل هند بر توسعة فناوري اطلاعات و برخي ديگر مثل مالزي بر كاربرد و استفادة ‌صحيح از آن تأكيد دارند. استفاده از فناوري اطلاعات درهررشته،به دليل نياز و وابستگي كه به اطلاعات به روز درهمان رشته دارد، بصورت قابل توجهي بهره وري ازصنايع اصلي رابهبودبخشيده، ونيز روش‌هاي جديدي رابراي استفاده بهتر وبيشترازفناوريهاي مربوطه ايجاد مي‌كند. وتحقق اين امرنيازمندنگرشي نوين وکارآمددرموضوع مديريت است .

- مديريت فناوري اطلاعات،اختصاص به هيچ رشته خاصي نداشته بلكه بعنوان يك شاخه بين رشته اي ميتواندبااتكابه فن آوريهاي پيچيده روز و برمبناي هدف استراتژيک دانش محوري نسبت به تحقق وعملياتي نمودن هرموضوع ارائه طرح نموده ودرجهت به روز نمودن آگاهي ازاطلاعات مربوطه وچگونگي بهره برداري ازآن موضوع، نظارت هوشمندانه اي داشته باشد،بعنوان مثال،با نگاهي به کشورهايي مثل هند،بخوبي در مي‌يابيم كه اين كشور به همراه توسعه صادرات نرم‌افزار، ‌بازار داخل را نيز توسعه داده وضمن اينكه سهم عمده‌اي از فروش نرم‌افزارهايش به داخل كشورش اختصاص داده است بازار خوبي را نيزدرخارج براي خودايجادنموده است.

با بررسي تحولات و ماهيت مديريت فناوري اطلاعات به اين نتيجه مي‌رسيم كه اگر بتوان در كشورمان از فناوري اطلاعات به خوبي استفاده كرده تا رفتارمنظم و قاعده‌مند به كارها وامورجاري داده و بالتبع از مزيت‌هاي آن به درستي بهره بگيريم ، در واقع بازار داخل را ساخته ايم و علاوه بر آن قوانين و مقرارتي براي استفاده صحيح از صنعت فناوري اطلاعات خواهيم داشت كه اين موضوع،‌ خود به ‌خود مارا بسمت تقويت وتوسعه صنعت مزبور پيش خواهدبرد، ‌كه البته باتاكيدبرهمه اين موارد، مورد اول يعني استفادة صحيح،‌ همچنان از اهميتي بالايي برخوردار بوده،و احتمال عدم دستيابي به مورد دوم يعني صنعت قوي مانع از پيشرفت كار نخواهد شد.

علاوه بر مزيت‌هاي اقتصادي، مزايايي اجتماعي به ويژه توسعه امنيت اجتماعي و ارتقاء فرهنگ عمومي ،ازنتايج بديهي مديريت فناوري اطلاعات است. ناگفته پيداست كه عمده عوامل به وجودآورنده اين مزيت‌ها در ماهيت فناوري اطلاعات نهفته است كه سرعت، ‌سهولت،‌ شفافيت، تنوع و انتخاب را به دنبال دارد. مدتهاست به بهانة ‌كسب سهمي از بازار جهاني، ‌افراد و شركت‌ها تشويق ميشوند تا استفاده از فناوري اطلاعات درصنايع مختلف را توسعه دهند؛ اما در عمل به نتايج قابل توجهي نايل نشده‌اند،چراكه چگونگي استفاده ازفناوري اطلاعات نيازمندمديريتي هوشمندوبه روزميباشد.

مديران فناوري اطلاعات،ياهمان مديران ارشدit دريك سازمان براي تحقق اهداف استراتژيك خودلازم است اشخاصي باشندكه ازتوانمندي مناسب براي رهبري سازمان،بيش ازمديريت آن برخوردارباشند.لذا چنين اشخاصي براي اينكه بتوانندازعهده مسئوليتهاي خطيرمورداشاره دراين مقال بخوبي بر بيايندلازمست به ويژگيهاي دهگانه ايكه ذيلاخواهدآمد متصف باشند.

لینک به دیدگاه

مقدمه

 

سير تحول و پيشرفت علوم و فنون در عصر حاضر شتابى روزافزون يافته است. امروزه فناورى هاى نوين بيشتر از گذشته زندگى انسان ها را تغيير داده و آنها را وابسته به خود مى سازند. اوج پيشرفت اين فناورى ها در زمينه انفورماتيك و فناورى هاى ارتباطى و اطلاعاتى قابل مشاهده است. تكنولوژى هاى اطلاعاتى هرروزه با ابداعى نوين اطلاعات بيشتر و بيشترى را در اختيار مخاطبان قرار مى دهد. لذا بى جهت نيست كه از دوران حاضر با نام «عصراطلاعات» ياد مى كنند. توانمندى فناورى هاى اطلاعاتى در جمع آورى و تجزيه و تحليل داده ها و اطلاعات، به قدرى گسترش يافته كه حتى صحبت از «انفجار اطلاعات» يا «سرريزى اطلاعات» مى كنند. اينها مباحث جديدى هستند كه اين روزها در عرصه فناورى هاى ارتباطى و اطلاعاتى مطرح هستند.درميهن اسلامي ايران عزيزماچنانچه بتوان باهمت مردان عرصه علم وعمل نسبت به فناوريهاي اطلاعاتي مفيدجامعه به يك خيزش سريع وعظيم دستيابي وگزينش فناوري اطلاعات دست يافت آنگاه ميتوان اميدوار بودکه اهالي دهکده هاي علم وصنعت داخل وخارج كشورباايجادلينك مناسبي باهمديگر قادرخواهند شدبا ايجادسيستم مديريت جامع فناوري اطلاعات راه را بر افزون طلبانيکه ميخواهندخودراکدخداي دهکده نوين جهاني دانسته واستثمارواستعمارنوين خودرابه ملتهاي آزاده بويژه مردم خداجووسرافراز ايران اسلامي تحميل نمايندمسدود نمود.

 

مديريت فناوري اطلاعات چيست؟

 

برنامه‌هاي مطالعاتي مديريتي فناوري اطلاعات ،رشته‌هاي علمي متنوعي را دربر مي‌گيرد که براي نمونه مي‌توان به موارد امور اقتصادي، بازاريابي، مهندسي، مديريت نوآوري و علوم اجتماعي اشاره کرد.

يک مدير اجرايي که خواستار افزايش موفقيتهاي سازمان خود است، با انبوهي از مفاهيم و زمينه‌هاي علمي گوناگون و پراکنده‌اي مواجه مي‌شود که براي نيل به موفقيت ملزم به کسب شناخت و تسلط کافي نسبت به همه آنهاست.

 

اين مقاله با بياني ساده و با استفاده از مثالهاي صنعتي،ضمن ارائه دو مدل ساده براي درک روابط متقابل و تاثيرات دو جانبه بين مفاهيم مربوط به مديريت فناوري از يک سو و مديريت سازمانهاي داراي فناوري اطلاعات وفرآوري خدمات پيشرفته (High-Tech) از سوي ديگر ارائه مي‌کند.

«کشتي متحد» تمثيلي است که از آن براي شرح دادن طبيعت پوياي روند تعيين استراتژي و ضرورت وفق دادن پيگيري فرصتهاي کوتاه مدت با اهداف دراز مدت در فضاي پرتلاطم فعاليتهاي تکنولوژي استفاده مي‌شود.

مدل «الماس يکپارچه» نيز نماينده روابط دروني مستحکم ميان مفاهيم کليدي مديريت فناوري‌ست. اين مفاهيم از اين قرار هستند: رهبري، يادگيري، مديريت منابع و ارتقاي موفقيت‌آميز کالاها يا خدمات جديد.

 

هرقدريك سازمان بخواهدازتوان وظرفيت بيشتري جهت ارائه محصول وياخدمات برخوردارباشدلازم است توجه بيشتري به امرآموزش وشايسته سالاري مبتني برآن نشاندهد در يک سازمان نامحدود، يادگيرنده و شايسته‌سالار، سه عامل رهبري (اعم از فرهنگ، ارزشها و ساختارهاي سازماني)، يادگيري(آموزش) و مديريت (اصلاح الگوي مصرف)منابع به طور دائم به تقويت متقابل يکديگر مي‌پردازند. اين سه عامل در رأس مثلثي قرار دارند که از آن با نام مثلث (ثروت)توليد دارايي‌هاي غيرملموس و ايجاد گزينه‌هاي استراتژيک بهينه يادميشود.

 

پس براي درک مناسب مفهوم مديريت فناوري بايد به سه بعد مهم مثلث ثروت يعني : رهبري، يادگيري و منابع، توجه ويژه اي معمول داشت.

در عصر شبکه‌ها، مديران به اين بينش رسيده‌اند که در چنين موسساتي را بايد بيشتر رهبري کرد تا مديريت. لذا،مديران براي سازگار کردن سازمان با محيطهاي متغير و ناپايدار، بايد بر روي مديريت منابع نامحسوس مانند رصدنمودن تمامي ظرفيتهاي توسعه توليدوياتوزيع سريع وصريح خدمات،ونيزتوجه خاص به نيروي انساني بعنوان سرمايه هاي بالقوه فردي و اجتماعي سازمان ، تمرکز کنند.

 

پايان جنگ جهاني دوم با ايجاد نظم نوين و سردمداري آمريکا در جهان همزمان شد. آنها محصولات خود را به طور انبوه به بازارهاي جهاني سرازير ساختند و به کارايي و مديريت علمي به عنوان وسيله اصلي موفقيت خود نگريستند. احساس ثبات و جاافتادگي مفاهيمي همچون کارخانه و صنعت و تقسيم وظايف به عنوان اصول ابدي و اعتقاد به پايداري شرايط موجود در ذهن آنها شکل گرفت. شرکتهاي زيادي با معرفي يک محصول سالها با فروش آن سود سرشاري نصيب خود کردند. اما به تدريج در دهه هاي اخير، صنايع آمريکا مزيت خود را از دست دادند و با رقابت فزاينده از بيرون مرزها مواجه شدند. فاصله ايجاد شده بين محصولات علمي تا فراورده‌هاي تجاري شده و بازده مالي چنين محصولاتي به عنوان يکي از دلايل اين عقب‌ماندگي مطرح شد. به بيان ديگر، مشخص شد که سياست علم و فناوري به شدت بر توان رقابتي يک کشور موثر است. همچنان که در کشورهايي چون ژاپن اين مسئله ثابت شد. کوتاه شدن عمر فناوريها، اهميت چرخه حيات فناوري و مسائل ديگر موجب گشت که سازمانهاي آمريکايي متوجه غفلت از مديريت صحيح فناوري شوند. ظهور فناوريهاي اطلاعاتي و انفجار صنايع نوين موجب رونق بيشتر مديريت فناوري شد. امروزه سازمانها به دنبال راه چاره‌اي هستند که سرعت تغييرات سازماني خود را به سرعت تحولات فناوري نزديک کنند. همچنين با توجه به تنوع و گستردگي بازارها، کم رنگ شدن مرزها و تقاضا محوري و نوآوري علمي روند تحولات بازار را دنبال مي کنند.

در چنين شرايطي و با ظهور مسائلي همچون تجارت جهاني، افزايش رقابت، رشد سريع شبکه‌هاي اطلاعاتي و اينترنت در ميان طبقات مختلف جامعه، روشهاي نوين مديريتي مبتني بر فناوريهاي نو، بنگاههاي مجازي و تعريف نوين از برون‌سپاري و همکاري با شرکتهاي ديگر، جريان اطلاعات به عنوان شاهرگ فعاليت در تمامي زمينه‌ها مطرح شده است تا حدي که آن را يکي از عمده ترين دارايي‌هاي نامشهود سازمانها مي‌دانند.

همزمان با اين تحولات، حجم بالاي اطلاعات موجود در شبکه اينترنت و منابع ديگر باعث سردرگمي افراد و سازمانها شده است و مديران ارشد که عمدتاً به تحليل و تفسير اطلاعات خارج از سازمان براي هدايت آن در شرايط رقابتي نيازمندند، به ابزارهايي نظير داده کاري روي آورده اند. در شرايط کنون صرف انجام چنين فعاليتي کافي نيست و سازمانها با تشکيل پيوندهاي راهبردي با سازمانهاي ديگر اقدام به اشتراک گذاردن بانکهاي اطلاعاتي خود کرده تا به هم‌افزايي ناشي از آن دست يابند.

لینک به دیدگاه

Yet2 براي پاسخگويي به نيازهاي فناوري مشتريان خود دو راه زير را پيشنهاد مي‌کند:

1. جست و جو ميان فناوريها (که ارزش کل آنها بيش از 10 ميليارد دلار است)، در اين زمينه خلاصه‌اي از فناوريهاي آماده براي توليد تحت ليسانس قابل مشاهده است که مي‌توان با استفاده از کليد واژه‌ها آنها را جستجو کرد. همچنين توضيحات کامل مربوط به فناوريها نيز موجود است.

با استفاده از امکان SaveSearch مي‌توان موضوعات مدنظر را جست و در صورت تمايل آنها را ذخيره کرد. با استفاده از اين قابليت هنگامي که فناوريهاي مربوطه حتي در آينده نيز معرفي شوند، به کاربر (در صورتي که علاقه‌مندي خود را در اين زمينه اعلام کند) اطلاع داده خواهد شد.

2. با ايجاد يک TechNeed راه حلهاي مناسب خود به سراغ شما خواهند آمد.

با استفاده از اين گزينه، دسترسي به جامعه‌اي جهاني که ميزبان بيش از 500 ميليارد دلار دانش فني در زمينه R&D است، ممکن مي‌گردد. به عبارت ديگر با ايجاد يک TechNeed امکان اعلام نياز در مورد فناوري مورد نظر به افرادي که در زمينه خاص شما در حال تحقيق و پژوهش هستند، امکان پذير مي‌گردد.

 

مدير فناوري اطلاعات كيست؟

 

CIO يا مدير انفورماتيك‌ يا مدير اطلاعات‌ (Chief Information Officer) مدير اجرايى ‌ارشدى‌ است كه‌ مسئوليت‌ تمامى مقوله‌هاى‌ مرتبط با فناورى و سيستم‌هاى ‌اطلاعات‌ يك سازمان را بر‌ عهده‌ دارد. در حقيقت،‌ اين‌ افراد بهره‌گيرى‌ از فناورى اطلاعات (IT) را به منظور پشتيبانى‌ از اهداف‌ سازمان‌ مديريت‌ و رهبرى ‌مى‌كنند. CIOها با دانش و آگاهى و تسلط بر هر دو‌ مقوله‌ى فناورى و فرآيندهاى كسب و كار و همچنين‌ جنبه‌هاى‌ عملياتى‌ ديگر، به طور معمول، شايسته‌ترين و توانمندترين مديران براى هماهنگ كردن‌ راهبردهاى‌ فناورى با راهبردهاى‌ كسب و كار سازمان‌ هستند. CIOها بر تهيه‌ , وتامين واجراي فناورى مورد نياز سازمان ،وفرآوري خدمات‌ ارايه‌ شده‌ توسط‌ سيستم‌هاى‌ اطلاعاتى،‌ نظارت‌ مى‌كنند. اگر چه، گفتنى است‌ كه‌ در سازمان‌هاى‌ پيشرو و بسيار بزرگ ، CIOها به‌ منظور تمركز هر چه‌ بيشتر بر روى‌ مقوله‌هاى ‌راهبردى‌ و استراتژيك‌، بسيارى‌ از جنبه‌ها و مقوله‌هاى تاكتيكى‌ و عملياتى‌ را به ‌نمايندگان‌ اجرايى‌ قابل‌ اعتماد خود تفويض‌ مى‌كنند.

 

 

 

مسووليت‌هاي اصلي مديران فناوري اطلاعات( CIO) ‌كدامند؟

 

با توجه به شرحي كه پيرامون مهارت‌هاي عمومي و تخصصي يك مدير فناوري اطلاعات در سازمان آورديم، اينك به راحتي مي‌توان حدس زد كه مسووليت‌هاي اساسي يك CIO چه‌چيزها‌يي هستند؟ اين مسووليت‌ها از يك سو به مهارت‌هاي عمومي مديريتي وي و از سوي ديگر به مهارت‌هاي تخصصي او مرتبط هستند. اين مسووليت‌ها را از ديدگاه ديگري نيز مي‌توان تقسيم‌بندي كرد. اگر خوب دقت كنيم متوجه مي‌شويم كه برخي از وظايف يك مدير ارشد اطلاعات در حقيقت مديريت مقولات نرم‌افزاري مانند خود اطلاعات و نيروي انساني مرتبط با آن و نيز جنبه‌هاي راهبردي مديريت است و برخي ديگر از وظايف او با مقولاتي سخت‌افزاري مانند دستگاه‌ها و سيستم‌هاي كامپيوتري گره خورده است. ايده اصلي و كلي مديريت اطلاعات در سازمان اين است كه يك نفر به نام CIO بايد علاوه بر فراهم ساختن بستر سخت‌افزاري و نرم‌افزاري جريان اطلاعات در سازمان، زمينه گردش صحيح و بهره‌برداري مناسب از اين اطلاعات و اندوخته‌هاي معنوي را در سازمان فراهم سازد.

نقش انساني و تدبير يك CIO در مجموعه وظايف و اختيارات او از اهميت فوق‌العاده‌اي برخوردار است. بنابراين، مقولاتي نظير بودجه بندي، مديريت پروژه و مديريت استراتژيك فناوري اطلاعات در سازمان نيز جزو مسووليت‌هاي اصلي اوست.

لینک به دیدگاه

1- مديريت خدمات و ابزارهاي دپارتمانIT

به طور طبيعي اولين انتظاري كه سازمان از يك مدير ارشد اطلاعات دارد، مديريت روزمره خدمات و ابزارهاي واحد IT سازمان است. اين واحد، بستر لازم براي فعاليت‌هاي اطلاعاتي روزمره ساير واحدهاي سازمان مانند دبيرخانه، واحد ارتباط با ارباب رجوع، حسابداري و بخش‌هاي ديگر را فراهم ‌مي‌كند. مدير فناوري اطلاعات در سازمان بايد بر حُسن اجراي وظايف اين بخش از سازمان نظارت دائمي داشته باشد. همچنين بسيار محتمل است كه واحد IT، خدمات ويژه‌اي نيز به كارمندان سازمان ارائه دهد (مثل اتصال اينترنت يا سرويس ذخيره‌سازي فايل در شبكه). در اين‌صورت، مدير اطلاعات بايد بر نحوه ارائه اين خدمات نيز نظارت داشته باشد.

 

2- مديريت كارشناسان IT

بديهي است كه تا دو يا چند نفر به عنوان كارشناس كامپيوتر و فناوري اطلاعات در يك سازمان مشغول به كار نباشند، صحبت از مديريت فناوري اطلاعات در آن سازمان معنايي نخواهد داشت. چنانكه پيشتر هم گفتيم، چگونگي تعامل با اين كارمندان و به اصطلاح سروكله زدن با كارشناسان IT سازمان، يكي از دغدغه‌ها و مسووليت‌هاي اصلي يك CIO است.

 

3- مديريت ارتباطات

يكي از بخش‌هاي مديريت اطلاعات در سازمان، تسهيل روند آن‌دسته از ارتباطات درون و برون سازماني است كه به واسطه ابزارهاي ارتباطي الكترونيكي و كامپيوتري ميان كارمندان شركت از يك سو و نيز ميان كارمندان و مخاطبان فعاليت‌هاي سازمان از سوي ديگر صورت مي‌گيرد. نحوه دخالت مدير ارشد اطلاعات در اين زمينه بيشتر فني و تكنيكي است. نگاه CIO به روند ارتباطات سازمان، نگاه ساختاري است. وظيفه مدير فناوري اطلاعات در اين زمينه آن‌ است كه با شناسايي نقاط ضعف و قوت شريان‌هاي اطلاعاتي درون سازمان و نحوه اتصال آنها به بيرون از سازمان، به طور مداوم در فكر اصلاح و بهبود آن باشد به گونه اي كه كارمندان سازمان براي ارتباط گيري ميان خود و مراجعان و مشتريان سازمان با كمترين مانعي روبرو شوند.

 

4- فراهم ساختن امنيت اطلاعات و ارتباطات

وقتي صحبت از زيرساخت ارتباطي و اطلاعاتي سازمان به ميان مي‌آيد، بي‌درنگ مهمترين موضوعي كه به ذهن خطور مي‌كند مساله چگونگي امنيت اطلاعات و ارتباطات سازمان است. يك ساختار ارتباطي هرچقدر هم كه پيشرفته باشد، اگر امن نباشد، فلسفه اصلي به‌كارگيري فناوري اطلاعات در سازمان را زير سوال مي‌برد و همه كاركردهاي مثبت آن را به خطر مي‌اندازد. مدير فناوري اطلاعات در سازمان بايد متوجه باشد كه اگر به موازات تسهيل روند گردش اطلاعات در سازمان فكري به حال افزايش امنيت بستر اطلاعاتي نكند، افزايش ميزان تبادل اطلاعات عملا به معني به خطرانداختنِ هرچه بيشتر دانش، تجربه، سرمايه معنوي و از همه مهمتر اسرار محرمانه سازمان است كه گاه ارزش اقتصادي يا راهبردي فراوان دارد.

 

5- مديريت دانش

از آنجا كه امروزه اطلاعات، يكي از اَشكال اصلي و مهم سرمايه در سازمان‌هاي مترقي محسوب مي‌شود، مي‌توان پيش‌بيني كرد كه آن‌دسته از سازمان‌ها كه خود را نيازمند بهره‌گيري از توان يك مدير ارشد اطلاعات در مجموعه كادر مديريت سازمان مي‌بينند، لابد به سطحي از پيشرفت در استفاده از فناوري اطلاعات رسيده‌اند كه دانش و اطلاعات ذخيره‌شده در سازمان، به كالايي گرانبها در ميان انواع سرمايه ها و داشته‌هاي سازمان تبديل شده است. مديريت دانش يا Knowledge Management در واقع يك مديريت استراتژيك است. همان‌طور كه كنترل سرمايه‌هاي مالي سازمان يكي از حساسترين و راهبردي‌ترين پايه‌هاي مديريت آن است، براي سازماني كه از روش‌هاي دانش‌بر در كسب‌وكار خود استفاده مي‌كند نيز كنترل سرمايه‌هاي اطلاعاتي سازمان بسيار مهم و كليدي است. بدون شك اين مورد يك از مهمترين مسووليت‌هاي يك CIO است.

لینک به دیدگاه

6- مديريت محتوا

يكي ديگر از وظايف مهم CIO كه ارتباط تنگاتنگي با امور اطلاعاتي روزمره سازمان دارد، نحوه مديريت محتوا يا Content Management است. در اينجا منظور از محتوا چيزي جز همان داده‌ها و اطلاعات با ارزشي كه بر بستر ارتباطي سازمان جاري است نمي‌باشد. بهترين تعبيري كه از مفهوم مديريت محتوا در يك سازمان مي‌توان ارائه كرد همان است كه اصطلاحا Digital Workflow يا چرخه ديجيتالي امور اطلاعاتي سازمان ناميده مي‌شود. اين چرخه ممكن است فقط محدود به آن‌دسته از اطلاعات كه در كالبد سيستم‌هاي كامپيوتري توليد و پردازش مي‌شوند باشد، يا به تدريج تمام چرخه‌هاي غير ديجيتالي بروكراسي سازمان را نيز دربرگيرد و آنها را هم شامل شود.

 

7- بودجه ‌بندي

مديريت اطلاعات و فناوري اطلاعات در يك سازمان كار بسيار حساس و ظريفي است.CIO بايد همواره به خاطر داشته باشد كه فناوري اطلاعات آمده است كه تا چرخه امور در كسب‌وكار سازمان را تسهيل كند. اگر قرار باشد به‌كارگيري فناوري اطلاعات هزينه‌هاي سازمان را افزايش دهد و بهره‌وري اندكي ايجاد كند، با توجه به پيچيدگي‌هاي فنيIT و نياز مبرم آن به نيروي متخصص ماهر، در مجموع كسب‌وكار سازمان به جاي حركت به سمت چابكي و كارآمدي، به سمت كاهش بازده و پيچيدگي بيشتر حركت خواهد كرد. در چنين شرايطي ممكن است مديريت سازمان از پياده‌سازي فناوري اطلاعات در مقياس عمده صرف‌نظر كند. هنرCIO اين‌است كه يك برنامه زماني قابل دفاع از نحوه هزينه شدن بودجه اختصاص يافته به توسعه كاربري فناوري اطلاعات در سازمان ارائه نمايد. به گونه‌اي كه ديگر مديران سازمان به تدريج آثار مثبت به‌كارگيري فناوري اطلاعات را احساس كنند.

 

8- مديريت پروژه

گاهي اوقات انجام ماموريت‌هاي محوله به واحد IT سازمان مستلزم به انجام‌رساندن پروژه‌هاي ويژه كوچك و بزرگي است كه فراتر از امور روزمره و عادي اين واحد هستند. در چنين مواقعي كنترل روند آغاز و پايان پروژه بسيار حياتي است. پروژه‌هاي مرتبط با فناوري اطلاعات، حتي پروژه‌هاي كوچك، نوعاً داراي سطحي از پيچيدگي و ظرافت هستند كه اگر پيش‌بيني نشوند، انجام اين پروژه‌ها نهايتا حاصلي جز صرف هزينه‌هاي زياد و بازده اندك نخواهند داشت. زمان‌بندي انجام پروژه‌هاي مشابه نيز از يك سازمان به سازمان ديگر تفاوت دارد. زيرا سيستم كسب‌وكار، زيرساخت اطلاعاتي و ميزان تخصص و دانش نيروي انساني در سازمان‌ها متفاوتند. مديران باتجربه‌تر مي‌توانند با توجه به وضعيت كنوني سازمان و نوع ماموريت و كسب‌وكار سازمان، پيش‌بيني كنند كه يك پروژه مشخص چقدر زمان‌ مي‌برد و به چه پيش‌نيازهايي وابسته است. در واقع هنگامي كه پاي اجراي يكي از اين پروژه‌ها به ميان مي‌آيد، هيچ‌كس بهتر از CIO ‌قادر به تصميم‌گيري صحيح در اين زمينه نيست و از همين رو مديريت و كنترل پروژه هايIT بر عهده اوست.

 

 

 

9- ارتباط با ساير مديران

واحدIT سازمان يك واحد مجزا نيست. فعاليت روزانه آن با اوضاع و احوال و نيازها و مشكلات ساير بخش‌هاي سازمان گره خورده است. در چنين شرايطي كاملا بديهي به نظر مي‌رسد كه تعامل با مديران ساير بخش‌هاي سازمان را جزو وظايف روزمره CIO بدانيم. حتي گاهي اوقات اين تعامل نقش استراتژيك و حساسي پيدا مي‌كند. مثلا در برخي سازمان‌هاي بسيار بزرگ (مانند شركت‌هاي خودرو سازي) مديران ديگري نيز وجود دارند كه بر حسن به‌كارگيري و مديريت ديگر فناوري‌هاي مورد نياز سازمان نظارت كنند. گاهي اوقات از اصطلاح CTO يا مدير ارشد فناوري براي اين منظور استفاده مي‌شود. در اين گونه موارد، استفاده از فناوري پيشرفته فقط محدود به فناوري اطلاعات نيست بلكه فناوري‌هاي ديگري را نيز دربرمي‌گيرد. حتي در بعضي سازمان‌هاي ممكن است CIO تحت مديريت CTO كه به نوبه خود بر عملكرد تمام جنبه‌هاي فناورانه در سازمان نظارت مي‌كند، عمل نمايد. به هرحال ساختار مديريتي سازمان هرچه كه باشد، مدير ارشد اطلاعات معمولا يكي از آن‌دسته مديراني است كه بنا به ماهيت كار و مسووليتش نياز فراواني به تعامل با ديگر مسوولين سازمان دارد. اين تعامل آنقدر مهم است كه فراتر از يك نياز بلكه جزو مسووليت‌هاي اصلي او به شمار مي‌رود.

 

10- مديريت استراتژيك

نهايتاً بايد بر اين نكته مهم تاكيد كرد كه مديريت فناوري اطلاعات يا به تعبير ديگر، مديريت اطلاعات سازمان يك مديريت استراتژيك است. معناي اين حرف آن است كه ممكن است موقعيت‌هاي حساس و سرنوشت‌سازي براي راهبري فناوري اطلاعات در سازمان پديد آيد كه نيازمند تصميم‌‌سازي‌ها و تصميم‌گيري‌هاي به موقع و موثر باشد. اين ويژگي ناشي از ماهيت پويا و سيال فناوري اطلاعات و صنعت كامپيوتر است. اين صنعت خيلي سريع تغيير مي‌كند و مديريت مسائل مرتبط با آن، حتي در گستره كوچكي مثل يك سازمان (در مقايسه با گستره كلان جامعه) كندي و رخوت را برنمي‌تابد. تصميمات بايد سريع و موثر اتخاذ شوند. تصميم‌هاي ديرهنگام و يا اشتباه ممكن است عواقب جبران‌ناپذيري درپي‌داشته باشد. متاسفانه هيچ‌كس نمي‌تواند در چنين مواقعي به مدير ارشد اطلاعات بگويد كه كدام تصميم درست خواهد بود. اين وظيفه اوست كه با شناختي كه از واقعيت‌هاي صنعت فناوري اطلاعات و مختصات كسب‌وكار سازمان مطبوعش دارد، تصميم درست و به هنگام را اتخاذ كند و برانجام آن پافشاري نمايد.

لینک به دیدگاه

ويژگي مديران فناوري اطلاعات

 

اكنون پس ازآشنايي بامسئوليتهاي مديران فناوري اطلاعات،لازمست قبل ازانتخاب مديران ارشدفناوري،باويژگيهاييكه يك مديردراين زمينه بايست از آن برخوردارباشد بخوبي آشنا شويم:

 

•ويژگي اول: توانايي استخدام، پرورش و نگهداري بهترين متخصصان IT.

 

•ويژگي دوم: دانش و تجربه تخصصي ازحداقل يک صنعت خاص.

براي يک cio، افزون بر بينش کلي مديريتي، داشتن تخصص در يک زمينه خاص کاري ، بسيار ضروري است. اين گونه تخصص هاي عمومي و خصوصي باعث مي شود که CIO بتواند در زمينه هاي جديد کاري با توجه به ايده هاي قبلي خود، به ايده هاي جديد دست يابد و بتواند وظايف جديد خود را به بهترين شکل ممکن انجام دهد.

 

•ويژگي سوم: واقع بيني ومسئوليت پذيري.

 

از ديدگاه مديريت ارشد سازمان و ديگر همتايانش، بزرگترين نقص مديران فناوري اطلاعات نداشتن درک صحيح از ماهيت اهداف استراتژيك سازمان خود ومسئوليت پذيري مربوطه است، . CIOهايي که اهل روبرويي باچالشها و تلاش درجهت رفع آن نيستندويا توانايي گسترش دانش خود را در صنعتي که با آن درگير هستند، ندارند و يا نمي توانند خط مشي هاي کسب وکار شرکت، مدل عملياتي، اهداف کسب ارزش، چگونگي ارائه خدمات را به درستي درک کنند، از آنجا که در خلق" ارزش" براي سازمان خود ناتوان هستند. محکوم به شسکت مي شوند.

همچنين،آشنايي پايه اي با هنجارهاواصول مديريت فرهنگي ، مديريت مالي، مديريت زنجيره اي عرضه (Supply Chain Management, SCM) بازاريابي، فروش و کانال هاي توزيع سنتي وآن لاين خدمات، از ملزومات موفقيت مديران ارشد به شمار مي رود.

 

 

•ويژگي چهارم: مهارت هاي مديريتي.

 

توانايي مديريت کارکنان، پروژه ها، منابع، بودجه ها، فروشندگان وتفاهم باديگر شرکاي کاري يک ضرورت است. توانايي تعيين اولويت ها، در زمان تعيين شده و منطبق با منابع، از ويژگي هاي حياتي يک CIO توانمند است.

 

 

•ويژگي پنجم: مهارت هاي ارتباطي درون سازماني.

 

دانش تعامل وروحيه تحمل باسايرمديران درون سازمان،ازنكات غيرقابل اجتناب درموفقيت يك مديرارشدفناوري اطلاعات درارائه سيستم مطلوب به سازمان مربوطه است

 

 

•ويژگي ششم: توانايي ها و مهارت هاي عالي روابط عمومي.

 

توانايي تشريح جزء به جزء و توضيح دقيق يک خط مشي، ارائه يك تفکر يا حتي يک حس، آن هم به شفافترين حالت ممکن، "بايد" از مجموعه ويژگي هاي CIO است.

 

 

•ويژگي هفتم: توانايي تحول و مديريت تغييرات.

 

در دنياي جديد کسب وکار، از آن هنگام که تغييرپذير کردن مديران به جاي جابجايي آنها بهترين را ايجاد تغييرات شناخته شد، اين راه حل نه تنها درباره CIO ها، که براي تک تک کارکنان، اصلي ثابت شده. توانايي ايجاد تغييرات در فرايند عملياتي و کسب و کار سازمانها از يک سو و ايجاد تغييرات در کارايي و رقابت پذيري سازمان از سوي ديگر، از ديگر صفاتي است که CIO ها نيز بايد از آن برخوردار باشند.

 

 

•ويژگي هشتم: تخصص در اولويت بندي فناوري هايي که براي سازمان مزيت ايجاد مي کنند

 

.اين قابليت از توانمندي هاي تخصصي براي گزينش يک CIO به شمار مي رود.

جنبه هاي بسيار تخصصي فناوري که يک CIO بايد به طور نسبي بر آنها تسلط داشته باشد عبارت است از: ERP (Enterprise Resource Planing):، زير ساختهاي وب (Web Infrastructure)، تجارت الکترونيک (E.commerce)، CRM(Customer Relationship Mnagement) پايگاه داده ها (Data warehouse) و غيره.

 

 

 

•ويژگي نهم: تجربه هاي بين المللي و جهاني.

 

اين ويژگي ، تا حدودبيست سال پيش چندان به حساب نميامد. به موازات رشد تمايل شرکتها در گوشه و کنار جهان به حضور در عرصه هاي بين المللي و فرامرزي و ارتباطات فرا مليتي و همکاري هاي گسترده شرکت ها در سطح جهاني، از CIOهاي رده بالا، انتظار مي رود با فرهنگهاي مختلف آشنايي داشته باشند و با احترام به رسم و سنت هاي فرامرزي، درانجام کسب و کار و ارتباطات کاري بين المللي توانا باشند. در بيشتر مواقع، دانش و تجربه درباره يک بازار خاص، يک زبان خارجي و آشنايي تخصصي با يک کشور، يک محدوده جغرافيايي و فرهنگ، از ويژگي هاي مهم يک CIO به شمار مي رود.

 

 

•ويژگي دهم CIO: رهبري (Leadership)

 

تمام صفات يک رهبري شايسته بايد در مدير انفورماتيک متجلي باشد. وسعت ديد در زمينه کاري، انعطاف پذيري، شور و انرژي، الهام پذيري، هوش و ذکاوت، اعتماد به نفس، مثبت انديشي، خلاقيت، هدفمندي، حامي بودن، ياري گري، آرمان گرايي، قابليت رشد و ترقي، خطر پذيري، اعتماد پذيري و اطمينان بخشي و مشوق بودن و سايرمحسنات، همه از صفاتي است که يک رهبر بايد داشته باشد.

 

•نتيجه:

 

اكنون پس ازارائه شرح نسبتاكاملي ازمسئوليتهاوويژگيهاي مديران فناوري اطلاعات،وتعريفي كه ازضرورت نگرش نوين درامرمديريت يك سازمان بزرگ خدماتي بيان شد بخوبي درمييابيم كه شهرداريها بايستي براي بهبود بهره وري خدماتشان بويژه براي كلانشهرها،بارويكردايجادساختارهاي الكترونيكي،خودرابراي طراحي يك سيستم ابرسازمان هوشمندآماده سازند ،بنظر راقم اين سطورات گام اول براي نيل به اين هدف،اهتمام به آموزش چگونگي ايجاد زيرساختارهاي فناوري اطلاعات( ITIL )ويژه مديران شهرداريهاو زمينه سازي اجراي آن درسازمان بمنظورتحقق مديريت منابع سازماني ( ERP ) ميباشد

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...