رفتن به مطلب

من و مترو!


Gandom.E

ارسال های توصیه شده

اولش ازهمینجا شروع کنم اصلا نی خواستم بیام اینجا :ws3:می خواستم برموضوع راهنمایی برای شکایت ازمترو درست همین مترو داره خونه خرابمون می کنه وقتی که رد نمی ه خونه مامثل منارجونبون می شه دیوارا وسقف هاترک خورده .

خاطره اولی اوووووووووم نمی شه گفت خیلی ضایع:ws3:

دومی نشسته بودم شلوغ بود یه تعدادیهم ایستاده بودند دیدید وقتی قطارمی ایستد یادرموقع شروغ به حرکت تعادل بهم می خوره یه زنه سوارشد جانبود ایستاد آقا وقتی این متروحرکت کرد این زنه تعادلش رو ازدست داد نشست توبغل مرده :icon_pf (34): آقا مارامی گی حرات نداشتیم نگاه کنیم یعنی همه ملت می خواستندبخندندولی کسی جرات نداشت:ws28:

سومی بازم نمیشه بگم :ws3:

لینک به دیدگاه
  • 3 ماه بعد...

من وقتی که سرباز بودم زیاد از مترو استفاده میکردم، از مینی سیتی (با تاکسی) میرفتم تا گلبرگ بعدش مستقیم تا صادقیه

چون جزو ایستگاه های اول بود معمولا صندلی گیرم میومد که سوار بشم، ولی معمولا خیلی خسته بودم.

یه روز که سوار شدم، همچین که چشمم رو بستم، دیدم یکی داره اسمم رو صدا میکنه، میگه جناب فلانی ... منم با تعجب چشمم رو باز کردم گفتم بله؟ بفرمایید؟

گفت قربان ما الان رسیدیم صادقیه میخوایم برگردیم بالا، از چهره ات معلومه خیلی خسته بودی.

منم اصلا باورم نمیشد، گفتم شاید طرف داره سر به سر میزاره ولی دیدم قطار کاملا خالی هست، و واقعا هم صادقیه بودیم.

 

یه لحظه تصور کنید : تو مترو نشستین، چشمتون رو میبندین، بعدش که چشم رو باز کردین مقصد رسیدین!

:ws3:

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...