رفتن به مطلب

اگر این فاصله ها بگذارد...


*Polaris*

ارسال های توصیه شده

  • پاسخ 98
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

قرارمان همینجا باشد

 

اینجا خانه ی دلتنگیهای من

 

اینجا میعادگاه عاشقانه های من

 

اینجا آرامگه من است

 

من خواهم نوشت

 

و تو آزادی بیایی و بخوانی و بنویسی

 

یا بیایی و بخوانی و ننویسی

 

و جاری خواهی شد در نوشته های من

 

و قلبت خواهد تپید در واگویه هایم

 

و تو در پی نوازشهایم سر بر زانوانم خواهی نهاد

 

و من بوسه ها خواهم دزدید از لبان شیرینت

 

وقتی در میان نوازشهایم مستِ مست شدی

 

و خواهی دید اینگونه برای همیشه تو را خواهم داشت

 

بی گله و شکایت از نبودنت

 

من با قلمم تو را آنگونه که میخواهم می آفرینم

 

و دوباره همچون روزهای زیبایمان ....

 

خودِ ِ خودِ عشق خواهی شد

 

یادت هست؟

 

همانکه دل از من ربود

 

همانکه همه ی زندگی اش بودم

 

و هنوز همه ی زندگی من است

 

همانکه چون کوه استوار ایستاده بود تا ابد !!

 

و هنوز چون کوه استوار ایستاده ام تا ابد

 

همانکه بی من نمیتوانست باشد

 

و هنوز بی او نمیتوانم باشم

 

دوباره خواهم آفرید

 

بیاو ببین

 

من میشوم خالق و تو میشوی مخلوق

 

دوباره نوازشت خواهم کرد

 

و تو بوسه خواهی کاشت بر گونه ام

 

و خورشید چشمانم خواهد درخشید

 

قرارمان همینجا

 

خانه ی دلتنگیهایم

لینک به دیدگاه

مي خوام هميشه مجنون نازنينم باشي

 

خورشيد دل و ماه جبينم باشي

 

وقتي كه تمام لاله ها پژمردند

 

تنها تو شقايق زمينم باشي

 

 

 

 

مي خوام فقط تو مجنون نازنينم باشي

 

هم همسر و هم يار و قرينم باشي

 

مي خوام كه در مملكت بي كسي ام

 

تنها تو فرشته زمينم باشي

لینک به دیدگاه
  • 1 ماه بعد...
  • 2 هفته بعد...
  • 3 هفته بعد...

معیار سنجش فاصله ها برایم شده یک حس...

 

منبع حس در دلی ست که بی صدا برایم مهر می فرستد...

 

این فاصله بُعد مسافت ندارد...

 

هر وقت دورتر می شود...ولتاژ حسِ ارسالی رو قوی تر می کنه..

 

من هیچ وقت به او نمی رسم با این اوصاف...:icon_redface:

 

لینک به دیدگاه

[h=6]شب بود باران نمی بارید……….شکوفه لبخند نمی زد…………

اولین شب بود و پی اش هزار شب و پیشش هیچ شب…………..از آسمان برف می آمد و تو نگاهت را در کوله باری خواستنی گذاشتی و عزم رفتن کردی………

فاصله ی نگاه تو تنها به اندازه ی یک نت بود………نه یک پرده…….تنها نیم پرده………..دیگر اشک هایم هم برایت حرمت نداشت……………

به پنجره((ها))

کردم…………….چقدر برف….:.((عزیز امشب نرو برف هم بهانه ای است برای نرفتتنت………))

و تو ………….ساده حتی بی هیچ لبخندی یا حتی کلامی رفتی……….. و امروز فردای دیشب……………………عجب فاصله ی نگاهمان را زیاد کردی………….[/h]

لینک به دیدگاه
  • 2 ماه بعد...

اگر فاصله می گذاشت...شاید من هم دیگر روزه ی سکوت را می شکستم...

 

اما تا فاصله هست...

 

در غروب هر روز..در کنار جاده...افطار می کنم روزه ی سکوت را با یک کلام...

 

انتظار...:icon_redface:

لینک به دیدگاه
  • 5 ماه بعد...
  • 1 سال بعد...
  • 1 سال بعد...

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.


×
×
  • اضافه کردن...